میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی
(۱۰) منصوره رفیعی (جعفری فشارکی)، انجمن: ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، تهران ۱۳۶۲ ش.
میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی
ثِقَةُالاسلام تبریزی، میرزا علی، عالم دینی و نویسنده و مبارز مشروطه خواه آذربایجانی میباشد.
فهرست مندرجات
۱ - ولادت
۲ - پدر
۳ - جد پنجم
۴ - شروع تحصیلات
۵ - ریاست شیخیه تبریز
۶ - فراگیری علوم مختلف
۷ - مصاحبت با رجال علمی و ادبی
۸ - حمایت از مشروطه
۹ - انتقاد از مشروطه
۱۰ - تهیه قانون اساسی
۱۱ - قیام مشروطهخواهان تبریز
۱۱.۱ - دخالت روسیه و انگلیس
۱۱.۲ - ستارخان و باقرخان
۱۱.۳ - مخالفتها
۱۱.۴ - شروع جنگ با روسها
۱۱.۵ - صلح طرفین
۱۱.۶ - زندانی شدن ثقةالاسلام
۱۱.۷ - بدار آویخته شدن
۱۲ - مدفن
۱۳ - اندیشهها
۱۳.۱ - رفع استبداد
۱۳.۲ - اختلاف شخیه و سایرین
۱۳.۳ - حق رأی به باسوادان
۱۳.۴ - مدارس به سبک جدید
۱۳.۵ - مسائل اجتماعی
۱۴ - آثار
۱۵ - رسالهها
۱۶ - نامهها
۱۷ - فهرست منابع
۱۸ - پانویس
۱۹ - منبع
ولادت
[ویرایش]
وی در رجب ۱۲۷۷ به دنیا آمد.
پدر
[ویرایش]
فرزند ارشد حاج میرزا موسی ثقةالاسلام و نواده حاج میرزاشفیع صدر ثقةالاسلام بود.
جد پنجم
[ویرایش]
جد پنجمش، میرزا محمد شفیع تبریزی، معاصر نادرشاه افشار بود و به پاس خدمتی که به او کرد، مستوفی ناحیه آذربایجان شد.
از آن پس این خانواده برخی مناصب و مشاغل دیوانی و حکومتی را برعهده داشتند.
شروع تحصیلات
[ویرایش]
میرزا شفیع تحصیلات دینی خود را در عتبات گذراند و به حلقه درس سید کاظم رشتی (جانشین شیخ احمد احسائی) پیوست و پس از بازگشت به تبریز رهبر شیخیه آنجا شد.
فرزندش، حاج میرزا موسی، نیز تحصیلات خود را در عتبات تکمیل کرد.
او از اشخاص متنفذ تبریز و از علمای فعال آنجا در واقعه تحریم تنباکو بود.
میرزا علی تبریزی تحصیلات دینی را در تبریز به پایان رساند و سپس در عتبات آن را تکمیل کرد.
ریاست شیخیه تبریز
[ویرایش]
پس از بازگشت به ایران و فوت پدرش در ۱۳۱۹، مظفرالدین شاه به پیشنهاد ولیعهد، محمدعلی میرزا، لقب ثقةالاسلام را به وی داد و او رسماً ریاست شیخیه تبریز را بر عهده گرفت.
وی سه بار ازدواج کرد و حاصل این ازدواجها سه پسر و چهار دختر بود.
فراگیری علوم مختلف
[ویرایش]
ثقةالاسلام در ایران و عتبات، فقه ، اصول ، حکمت ، کلام ، تاریخ ، جغرافیا ، نجوم ، ادب ، علم رجال و کتاب شناسی آموخت.
او به فارسی ، عربی ، ترکی و فرانسه تسلط داشت و در علم تاریخ، کلام و مثنویشناسی صاحبنظر بود.
وی را در فن سخنوری توانمند دانستهاند.
او به فلسفه و عرفان نیز علاقه داشت.
مطالعه روزنامهها و جراید مهم عربی در تجدد و روشنفکری او تأثیر بسزایی داشت و اطلاعاتش درباره نظامهای جدید اجتماعی، مجالس وعظ و خطابه او را جایگاه هدایت افکار مردم ساخت.
مصاحبت با رجال علمی و ادبی
[ویرایش]
ثقةالاسلام بیشتر اوقاتش را در کتابخانه شخصیاش میگذراند و با رجال علمی و ادبی مصاحبت داشت.
امیرنظام گروسی ، مهدیقلی هدایت ، ادیب خلوت ، سیدکاظم عصار ، و ادیبالممالکِ فراهانی از معاشران او بودند.
در کتابخانه او مجلسی ادبی برگزار میشد که تعدادی از ادبا و فضلای آن روز تبریز در آن شرکت میکردند.
او خود نیز ذوق شاعری داشت و اشعاری از او باقیمانده است.
علاقهاش به تحصیل علم، او را برآن داشت تا برادران و فرزندانش را برای تحصیل روانه اروپا و عتبات و تهران کند
حمایت از مشروطه
[ویرایش]
ثقةالاسلام از آغاز جنبش عدالتخواهی و سپس مشروطهطلبی، در زمره حامیان جدّی آن قرار داشت.
وی هنگام مهاجرت علما به قم و تحصن آنها در آنجا، با ارسال تلگرامهایی به علما و مظفرالدین شاه، ضمن حمایت از خواستهای مهاجران، خواستار بازگرداندن آنها به تهران شد.
پس از پیروزی نهضت مشروطه، به هنگام رأیگیری برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی، وی بیشترین رأی را در میان علما به دست آورد،
لیکن نمایندگی را نپذیرفت.
با تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان ، که محفل آزادیخواهان بود، ثقةالاسلام از حامیان و فعالان این انجمن و از نویسندگان روزنامه انجمن شد.
حضور او در انجمن ایالتی، در مقابل انجمن اسلامیه (محفل علمای مخالف مشروطه)، پشتوانهای برای مشروطهخواهان بود.
انتقاد از مشروطه
[ویرایش]
وی با وجود دلبستگی به مشروطه، از منتقدان جدّی آن به شمار میرفت و با رفتارهای خام و تند مشروطهخواهان به شدت مخالفت میکرد تا آنجا که کتابچهای درباره خیانتهای مشروطهطلبان نوشت.
سرانجام نیز در اعتراض به تندرویهای مشروطهخواهان، گوشهنشینی اختیار کرد.
تهیه قانون اساسی
[ویرایش]
در پی افزایش فشار انجمن تبریز به تهران، برای تهیه هر چه سریعتر قانون اساسی و امضای آن در ربیعالاول و ربیعالآخر ۱۳۲۵، نمایندگان مجلس شورای ملی از ثقةالاسلام تقاضا کردند که مردم را ساکت نماید تا آنان بتوانند با دقت بیشتر قانون اساسی را تهیه کنند.
قیام مشروطهخواهان تبریز
[ویرایش]
در پی قیام مشروطهخواهان تبریز بر ضد استبداد محمدعلی شاه ، مشیرالسلطنه رئیسالوزرا با ارسال تلگرامی تهدیدآمیز به ثقةالاسلام، از او خواست تا اختلاف را رفع کند.
ثقةالاسلام در پاسخ به این تلگرام، بر مواضع همیشگیاش (دفاع از حقوق دولت و ملت و تلاش برای اتحاد این دو) تأکید کرد.
محمدعلی شاه سپاهی را به سرکردگی عینالدوله روانه تبریز کرد، اما به سبب مقاومت اهالی شهر، عینالدوله به باسمنج عقبنشینی کرد و راه ورود آذوقه را به شهر بست.
پس از چهار ماه، محاصره و قحطی و گرسنگی مردم تبریز و ترس از مداخله روسها موجب شد که ثقةالاسلام در ۲۷ صفر ۱۳۲۷ برای محمدعلی شاه تلگرام بفرستد.
به پیشنهاد او و توافق محمدعلی شاه، مقرر گردید که طرفین نزاع به باسمنج بروند و در آنجا مذاکره کنند.
در شرایطی که راه هرگونه همکاری میان دولت و انقلابیهای تبریز بسته شده بود و از رجال و بزرگان تبریز فردی که معتمد طرفین باشد وجود نداشت، ثقةالاسلام به همراه حاجی سیدالمحققین و میرزا حاج آقا میلانی به باسمنج رفت.
وی ضمن نصیحتکردن شاه برای برقراری مجدد مشروطه و هشداردادن درباره احتمال دخالت و نفوذ اجانب، تلاش میکرد اجازه ورود غله و آذوقه را به شهر بگیرد.
محمدعلی شاه، به جای درک نیت ثقةالاسلام و خیرخواهی وی برای دولت و مردم، در خیال تبعید او از تبریز بود.
← دخالت روسیه و انگلیس
سرانجام، پیشبینیهای ثقةالاسلام به وقوع پیوست؛ روسیه و انگلیس برای دخالت در امور داخلی ایران بهانه یافتند و نیروهای روسی در ۴ ربیع الآخر ۱۳۲۷ روانه تبریز شدند.
پس از ورود روسها به شهر، ثقةالاسلام به مناسبت عید نوروز ۱۲۹۰/ ربیعالاول ۱۳۲۹ در روزنامه محلی تبریز مقالهای نوشت و از مردم خواست به سبب وجود قشون بیگانه، از اجرای مراسم سنّتی نوروز خودداری کنند.
در نتیجه، اکثر اهالی تبریز آن سال عید نگرفتند.
برخی درج این مقاله را یکی از عوامل مؤثر در اعدام او به دست روسها دانستهاند.
با آنکه محمدعلی شاه فرمان اعاده مشروطه را صادر کرده بود، سپهدار تنکابنی و سردار اسعد بختیاری به تهران رفتند و وی را از سلطنت خلع کردند.
ثقةالاسلام، که انگلیسیها را محرک اینکار میدانست، پیش از آن در نامهای به علمای نجف ، ضمن توضیح اوضاع داخلی مملکت (مداخله قشون روس، فقدان قشون ملی و ضعف کارشناسان نظامی)، تنها راه چاره را مصالحه با دولت و اعتماد نکردن به سیاست دو دولت همسایه اعلام کرد و خواستار فرستادن «هیئت مصلحه» به تهران برای حل مشکلات شد.
لیکن این کار صورت نگرفت و محمدعلی شاه در ۲۷ جمادی الآخرة ۱۳۲۷ از سلطنت خلع گردید.
← ستارخان و باقرخان
حضور ستارخان و باقرخان در تبریز ــ که از یک سو سبب بهانهجویی روسها و از سوی دیگر موجب نارضایتی مخبرالسلطنه، والی آذربایجان، بود ــ ثقةالاسلام را بر آن داشت تا برای حمایت از آن دو، از علمای نجف بخواهد با ارسال نامهای دوستانه به ستارخان و باقرخان، از آنان دلجویی کنند و خود با اصرار آنها را راضی کرد تا به تهران مهاجرت کنند.
← مخالفتها
در این دوران ثقةالاسلام تحت فشاری چند جانبه بود: مخالفان مشروطه که او را محرک و همهکاره مشروطه میدانستند و دموکراتهای تندرو، که ثقةالاسلام از آنها انتقاد میکرد، و آنها با او مخالفت و از او بدگویی میکردند،
و متدیّنان، که عقاید شیخی او را طعن و بر ضد او شبنامه منتشر میکردند.
برخی عوام نیز از رفتار متجددانه او انتقاد میکردند.
به رغم تمام این مخالفتها، ثقةالاسلام تلاش میکرد مانع درگیر شدن مردم با یکدیگر شود.
← شروع جنگ با روسها
در پی بحران میان دولت و مجلس بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتن اتمام حجت روسها برای اخراج مورگان شوستر (مستشار مالی امریکایی) اهالی تبریز به خروش در آمدند.
روسها که همواره مترصد فرصتی بودند، بدرفتاری را آغاز کردند.
مجاهدان تبریزی نیز در واکنش به این رفتار، آمادگی نظامی خود را به رخ آنان میکشیدند.
در این میان ثقةالاسلام که نگران عاقبت کار بود، با مجاهدان مخالفت کرد؛ از این رو دموکراتها او را به هواداری از روسها متهم کردند و نقشه قتل وی را کشیدند، اما این نقشه عملی نشد.
تلاشهای ثقةالاسلام برای آرام کردن اوضاع نتیجهای نداشت و در ۲۹ ذیحجه ۱۳۲۹، روسها جنگ را در تبریز آغاز کردند.
ثقةالاسلام با مشاهده تجاوز روسها خواستار مقابله مجاهدان شد و حتی کتباً به امیرحشمت نیساری، رئیس شهربانی تبریز، اجازه دفاع داد.
این امر موجب شد که تبریز یکباره بسیج شود و با روسها سخت درگیر گردد.
طرفین، طی چند روز، جنگهای خونین و سختی کردند.
← صلح طرفین
از ۳ محرّم ۱۳۳۰، با ضعیفشدن قوای روس، کنسولهای سایر کشورها و خود روسها سخن از صلح به میان آوردند.
از سوی دیگر، رسیدن پیغامهای پیاپی دولت مبنی بر ترک جنگ، بستهشدن مجلس در دوم محرّم همان سال به دست یپرمخان و پذیرش اتمام حجت روسیه، سبب شد ثقةالاسلام مجاهدان را برای پذیرش پیشنهاد صلح روسها راضی کند و در پی آن مقرر گردید مجاهدان تفنگهای خود را کنار بگذارند و شهر را ترک کنند.
در این زمان صمدخان شجاعالدوله (سردار محمدعلی شاه و والی مراغه ) که روسها از او حمایت میکردند، در باسمنج مستقر شد.
او با هماهنگی مخالفان و علمای ضد مشروطه و حمایت روسها قصد ورود به تبریز را داشت.
با ورود سه لشکر روسی از ایروان و تفلیس به تبریز و ادامه هجوم روسها، ثقةالاسلام به ناچار نمایندگانی نزد صمدخان فرستاد و پیغام داد در صورتی که قصد ورود به شهر را دارد با دستور و به نام دولت ایران بیاید.
همچنین با ارسال تلگرامی به تهران، وضع شهر را اطلاع داد و خواستار کمک دولت شد.
برای مجاهدان نیز پیغام فرستاد که هرچه زودتر شهر را ترک کنند و در پاسخ به کسانی که از او پرسیدند: «چه خواهی کرد؟»، گفت : «من کار خود را به خدا میسپارم».
وی، بر خلاف همگان و به رغم هشدار برخی اشخاص، از جمله نماینده دولت عثمانی که پیغام داده بود روسها قصد کشتن او را دارند، حاضر به مخفیشدن و پناهندگی نشد.
← زندانی شدن ثقةالاسلام
در ۹ محرّم ۱۳۳۰ به بهانه لزوم حضور یافتن در جلسهای، او را به کنسولگری روسیه بردند و محبوس کردند.
در آنجا ثقةالاسلام از قبول خواست میلر، کنسول روس، در تأیید نوشتهای مبنی بر آنکه مجاهدان آغازگر جنگ بودند و روسها تنها برای دفاع از خود ناگزیر از جنگ شدند، سر باز زد و تأکید کرد که جنگ را خود روسها آغاز کردهاند.
← بدار آویخته شدن
سرانجام روسها در عاشورای ۱۳۳۰/ ۱۰ دی ۱۲۹۰ ثقةالاسلام و هفت تن دیگر را به دار آویختند.
خبر بدار آویختن ثقةالاسلام را از مردم پنهان کردند و بدینسان جلو شورش آنان راگرفتند.
حبلالمتین هدف روسها را از کشتار تبریز و دار زدن ثقةالاسلام، تلاش برای ایجاد بلوا و هیجان در میان اهالی و بهانهجویی دانست و نوشت رئیس روحانی یک شهر را در روز عاشورا علنی به دار زدهاند.
در ۱۲۹۶ ش، پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در ۱۹۱۷، انقلابیهای روسی به نشانه دلجویی از مردم تبریز روزی را برگزیدند و در آن روز گروههای روس و ایرانی، به نشانه جبران گذشته، بر سر خاک ثقةالاسلام گُل نهادند.
مدفن
[ویرایش]
مدفن ثقةالاسلام، مقبرةالشعرای تبریز است.
اندیشهها
[ویرایش]
مهمترین آرمانی که ثقةالاسلام سرانجام بر سر آن جان باخت، مشروطه بود.
وی در راه تبیین و توضیح و دفاع از مشروطیت صمیمانه تلاش میکرد و مشروطه را «منع اراده شاهانه و لزوم شورا» در امور سه قوه مقننه ، قضائیه و مجریه
و موجب گسترش عدل و امنیتِ جان و مال مردم میدانست.
وی معتقد بود که سلطنت، در صورت مخالفت با مشروطه، محکوم به زوال و نابودی است، علت انقراض دولتها و سلسلههای سلطنتی استبداد است و شاه برای حفظ سلطنت باید از مشروطه تبعیت کند.
او در پاسخ به محمدعلی شاه که مشروطه را مباین شرع میدانست،
با استناد به اینکه احکام شرعی را نمیتوان مشروطه کرد و قوانین جاری نیز با وجود هزاران منکَر موجود در آن شرعی نیست، مشروطه مشروعه را دولتی مقید و مشروط به اجرای احکام شرعی معرفی کرد که در وضع قوانین جدید یا اجرای قواعد عرفیِ سابق، مطابق عدل و اصول «مذهب» و مصالح مملکت عمل میکند.
← رفع استبداد
از اندیشههای دیگر او محدود ساختن سلطنت و تأسیس دارالشورا و رفع استبداد برای مقابله با تلاش دولتهای خارجی برای تضعیف اسلام ، بود.
وی همانند سید جمالالدین اسدآبادی ، به اتحاد جهان اسلام و وحدت سیاسی مسلمانان ، با وجود اختلاف مذهبی و حکومتی، توجه داشت.
← اختلاف شخیه و سایرین
ثقةالاسلام پیشوای شیخیه تبریز بود و اگرچه دشمنی میان شیخیه و سایرین، گاه به نزاعهای طولانی و خونین منجر میشد، معتقد بود که اینگونه اختلافها، اختلاف مشرب است نه مذهب و باید ضمن حفظ حرمت علما، از برخوردهای نابجا جلوگیری کرد.
ثقةالاسلام میکوشید برای کاهش شدت اختلاف، از بیان مطالب تعصبآمیز و القای نکات اختلافانگیز، پرهیز کند.
او در اعتراض به اخراج حاج میرزاحسن آقا مجتهد (از مخالفان سر سخت مشروطه) از تبریز، به خواست مشروطهخواهان، به رغم اختلافات مشرب با این مجتهد بزرگ تبریز، همراه او از شهر خارج شد.
این امر موجب شد که انجمن ایالتی آذربایجان، تصمیم به باز گرداندن آن دو بگیرد.
← حق رأی به باسوادان
از دیدگاههای جنجال برانگیز ثقةالاسلام، نظر او درباره انحصار حق رأی به باسوادان بود.
وی در مقالهای در شفق تبریز (چاپ ۱۳۲۹)، نوشت که مردم بیسواد قادر به تشخیص و انتخاب راه درست نیستند و «حق دارند ولی لیاقت ندارند».
← مدارس به سبک جدید
ثقةالاسلام از تأسیس مدارس به سبک جدید حمایت میکرد و آن را در پیشرفت جامعه مؤثر میدانست.
گروههای سنّتی جامعه با این مدارس مخالف بودند ولی او میکوشید اوضاع را به گونهای سازد که کمترین حساسیت را ایجاد کند؛ از جمله، رؤسای این مدارس را به برپایی نماز جماعت و حذف عبارات تحریکآمیز در کتابهای درسی تشویق میکرد.
← مسائل اجتماعی
ثقةالاسلام از مسائل اجتماعی نیز غافل نبود.
تأسیس مراکز علمی و فنی و ترویج آموزش علوم و فنون را ضروریترین نیاز کشور میدانست.
او بر تولیدات داخلی تأکید، و از تجارت همه جانبه خارجی، که سبب خروج ثروت و ورود اجناس زائد میشد، انتقاد میکرد.
به نظر وی تنزل ارزش مسکوکات داخلی در مقابل پول خارجی، ناشی از تجارت خارجی و آزادی فعالیت بانکهای آنها در ایران و نامحدود بودن ضرابخانه دولتی بود.
طرحهای او برای آموزش کشاورزی، ایجاد شرکتهای استخراج زغالسنگ برای مصارف داخلی یا تهیه آب آشامیدنی برای شهرها و ذوبآهن، بیانگر شناخت دقیق و عمیق او از ضعفهای کشور بود.
او از عملکردهای اشتباهی چون استقراض بیجا و مسافرتهای پرخرج و گرو گذاشتن گمرکات انتقاد میکرد و این کارها را عاملِ فراوانیِ مفاسد شرعی و ملی و سیاسی میدانست.
آثار
[ویرایش]
از ثقةالاسلام آثار فراوانی باقیمانده است که عبارتاند از:
۱) نامههای تبریز، شامل ۱۲۸ نامه و شصت تلگرام، که مجموعه گزارشهای ثقةالاسلام از اوضاع اجتماعی و سیاسی و عمومی آذربایجان خطاب به میرزا صادقخان مستشارالدوله است.
این کتاب، که از مآخذ مهم در بررسی نهضت مشروطه آذربایجان است، در ۱۳۷۸ ش به کوشش ایرج افشار چاپ شد.
در انتهای آن جدول کشف رمز لغات ضمیمه شده است.
۲) مرآةالکتب، در معرفی آثار و تألیفات علمای شیعه که به سبب نبودن فهرستی منقح و مرتب از تألیفات امامیه ، نوشته شد.
۳) ایضاحالانباء فی تعیین مولد خاتمالانبیاء و مقتل سیدالشهداء .
۴) بثالشکوی، ترجمه قسمت سوم از تاریخ یمینی.
ثقةالاسلام آن را به سبک نصراللّه منشی ترجمه کرده است.
۵) مجموعه تلگرافات، شامل تلگرامهای ثقةالاسلام و حاج سیدالمحققین دیبا و حاج سیدآقا میلانی به هنگام قیام آذربایجان که به محمدعلی شاه مخابره گردیده است.
۶) تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته.
رسالهها
[ویرایش]
تعدادی رساله نیز از ثقةالاسلام بجامانده که در مجموعه آثار قلمی ثقةالاسلام شهید تبریزی منتشر شده است، از جمله: رساله «بالون ملت ایران به کجا میرود»، تحلیل ثقةالاسلام از زمینههای پیدایی مشروطه و چگونگی سیر آن و ماجرای شروع مخالفتهای محمدعلی شاه بامشروطه (تألیف ۱۳۲۵).
در رساله «ترقی مملکتی به مال است و تحصیل مال با علم» (تألیف ۱۳۲۶)، ثقةالاسلام مخالفت خود را با ورود اجناس غیر ضروری و تزئینی خارجی اعلام کرده و تحریم این کالاها را بر اساس شریعت واجب شمرده است.
وی در رساله «اصول سیاست اسلامیه»، به این شبهه که «اصول سیاسی اسلام به گونهای است که مانع ترقی تمدن میشود»، پاسخ داده و نشر چنین افکاری را ناشی از مخالفت دشمنان دین و ناآگاهی عوام در اینباره دانسته است.
به نظر او وظیفه علمای دین این است که با ذکر دلایل عقلی و نقلی و سخن گفتن به زبان عوام (کلام قابل فهم) اصول سیاسی اسلام را برای آنان بازگویند.
وی در این رساله کوتاه، اصول سیاسی اسلام را به دو دسته مادّی و معنوی تقسیم کرده و قوانین و اخلاقیات اسلامی، مساوات و مواسات، تساوی در حیات اجتماعی، سخاوت و میانهروی در زندگی را در زمره این اصول شمرده است.
«مجمل حوادث یومیه مشروطه»، گزارش روزانه حوادث از ۲۸ رجب ۱۳۲۴ تا آخرین روزهای زندگی ثقةالاسلام است که به طور کامل در مجموعه آثار قلمی ثقةالاسلام شهید تبریزی درج شده و از منابع با ارزش درباره نهضت مشروطه آذربایجان است.
ثقةالاسلام رساله «لالان» را در ربیعالاول ۱۳۲۶ برای علمای نجف نوشت و از تبریز ارسال کرد.
او این رساله را برای جلب نظر علمای عتبات و ترغیب آنان برای دادن فتواهای صریح، مبنی بر وجوب مشروطه، نوشت تا مخالفان نتوانند مشروطه را مخالف دین معرفی و با آن مقابله کنند.
نامهها
[ویرایش]
از ثقةالاسلام نامههای متعددی بجامانده که حاوی دیدگاههای اوست؛ از جمله نامهای در ۱۳۲۵ به عبدالحسین میرزا فرمانفرما که در آن درباره سیاستهای اقتصادی و زراعی و آموزشی مملکت و رفع معضِلات در این زمینهها، مطالب مهمی بیان کرده است.
وی در نامه ۹ جمادیالآخرة ۱۳۲۷ خطاب به هیئت علمیه نجف هشدار داد که غفلت دولت از اهداف روسها در ایران، منجر به از دسترفتن آذربایجان خواهد شد.
نامه مهم دیگر ثقةالاسلام خطاب به میرزاحسن خان مشکوةالممالک است و حاوی نکات ناگفتهای از وقایع آذربایجان و قیام بر ضد محمدعلی شاه و تحریکات روسها و انگلیسیها و دیگر ماجراهای قیام است.
در پی درج مقالاتی در مجله معروف عربی المقتطف راجع به شیعه و شیعیان، ثقةالاسلام نیز مقالاتی را با عناوین «التشیع و قدمهُ» و «المتاولة او الشیعة فی جبل عامل» به آن مجله فرستاد.
همچنین مقالاتی از او با عناوین «تقویم گیرگوار» و «اکمالالریاضی» در مجله عربی الهلال به چاپ رسید.
فهرست منابع
[ویرایش]
(۱) اسناد سیاسی دوران قاجاریه، تألیف ابراهیم صفائی، تهران ۱۳۴۶ش.
(۲) ادوارد گرانویل براون، نامه هائی از تبریز، ترجمة حسن جوادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳) احمد توکلی، «چند استخاره از محمدعلی شاه با جوابهای آنها»، یادگار، سال ۵، ش ۸ و ۹ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۲۸).
(۴) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، «لایحه»، در اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداللّه ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ ش الف).
(۵) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب.
(۶) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، چاپ محمدعلی حائری، قم ۱۴۱۴ـ.
(۷) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۸) محمد ثقة الاسلام تبریزی، سوانح عمری، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش.
(۹) اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداله ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ش).
(۱۰) منصوره رفیعی (جعفری فشارکی)، انجمن: ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۱) ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۲) نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، (تهران) ۱۳۵۲ ش.
(۱۳) غلامرضا فدایی عراقی، «فهرست کتابهای شیعه پیش از الذریعه»، نشر دانش، سال ۱۷، ش ۵ (مرداد و شهریور ۱۳۶۶).
(۱۴) «قصور از کیست»، حبل المتین، سال ۱۹، ش ۲۷ (محرّم ۱۳۳۰).
(۱۵) احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۶) احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۷) «مجلس ملی»، جریدة ملی، سال ۱، ش ۸ (۲۶ رمضان ۱۳۲۴)، ش ۱۹ (شوال ۱۳۲۴).
(۱۸) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش.
(۱۹) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، تجربة الأحرار و تسلیة الأبرار، چاپ حسن قاضی طباطبائی، تبریز ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ ش.
(۲۰) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۱) محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، چاپ علی کاتبی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۲۲) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ ش.
پانویس
[ویرایش]
۱. | ↑ محمد ثقة الاسلام تبریزی، ج۱، ص۳ـ۴، سوانح عمری، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش. |
۲. | ↑ محمد ثقة الاسلام تبریزی، ج۱، ص ۷۷، سوانح عمری، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش. |
۳. | ↑ عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، تجربة الأحرار و تسلیة الأبرار، ج۱، ص۱۹۶ـ ۲۰۶، چاپ حسن قاضی طباطبائی، تبریز ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ ش. |
۴. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۵. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۶ـ ۱۸، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۶. | ↑ محمد ثقة الاسلام تبریزی، سوانح عمری، ج۱، ص۷۷، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش. |
۷. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۵ـ۲۳، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۸. | ↑ محمد ثقة الاسلام تبریزی، سوانح عمری، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش. |
۹. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۹۱، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۱۰. | ↑ مقدمه کاسمی، ص ض، ج۱، ص۲۳، نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۱۱. | ↑ محمد ثقة الاسلام تبریزی، سوانح عمری، ج۱، ص۹۴، یا، آثار تاریخی، (بی جا) : چاپخانة رضائی، ۱۳۴۰ ش. |
۱۲. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۱۳. | ↑ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۷، ص۱۵۳۰، تهران ۱۳۷۱ ش. |
۱۴. | ↑ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۵۱، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۱۵. | ↑ ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج۲، ص۲۹۳ـ۲۹۴، ج ۲، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۱۶. | ↑ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۲۱۳، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۱۷. | ↑ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص ۲۲۱، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۱۸. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۳۱، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۱۹. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۷۹، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۲۰. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱،ص ۵۳۷، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۲۱. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۶۴ـ۳۶۵، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۲۲. | ↑ اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداله ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، ج۱، ص۷۵، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ش). |
۲۳. | ↑ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۶، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۲۴. | ↑ «مجلس ملی»، جریدة ملی، سال ۱، ش ۸، ص ۱ (۲۶ رمضان ۱۳۲۴) |
۲۵. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۱۸۵، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۲۶. | ↑ «مجلس ملی»، جریدة ملی، سال ۱، ش ۱۹، ص ۱ (شوال ۱۳۲۴). |
۲۷. | ↑ منصوره رفیعی (جعفری فشارکی)، انجمن: ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، ج۱، ص۹۱، تهران ۱۳۶۲ ش. |
۲۸. | ↑ اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداله ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، ج۱، ص۳۳، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ش). |
۲۹. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۲۴۷ـ۲۵۴، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۰. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)،ص ۳۴۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش. |
۳۱. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۳۲. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۲۵۰ـ ۲۵۴، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۳. | ↑ محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، ج۱، ص۹۸، چاپ علی کاتبی، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۳۴. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۱۹۱ـ ۱۹۳، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۵. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۶۸، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۳۶. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۲۴۹ـ۲۵۰، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۷. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۴۶، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۸. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۱۴۴، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۳۹. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۵۰ـ۴۵۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۴۰. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۴۶، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۴۱. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۴۲. | ↑ احمد توکلی، «چند استخاره از محمدعلی شاه با جوابهای آنها»، ج۱، ص۶۲، یادگار، سال ۵، ش ۸ و ۹ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۲۸). |
۴۳. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۴۵۷، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۴۴. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۵۴۶ ـ ۵۴۷، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۴۵. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۲۹۶ـ ۲۹۷، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۴۶. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۴۶۶ـ ۴۶۸، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۴۷. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۴۰ـ۳۴۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۴۸. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۴۹. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)، ج۱، ص۳۰۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش. |
۵۰. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)، ج۱، ص۳۱۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش. |
۵۱. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۹۵، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۵۲. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)، ج۱، ص۱۲۵ـ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش. |
۵۳. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۵۴. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۳، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۵۵. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۵۷۳ ـ۵۹۰، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۵۶. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۹، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۵۷. | ↑ ادوارد گرانویل براون، نامه هائی از تبریز، ج۱، ص۱۶۱، ترجمة حسن جوادی، تهران ۱۳۶۱ ش. |
۵۸. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۵۹. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۲۹۶ـ ۳۰۵، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۰. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۰۵، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۱. | ↑ اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداله ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ش). |
۶۲. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۰۷، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۳. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۷، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۴. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۵۸۳، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۵. | ↑ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۷، ص۱۵۳۲، تهران ۱۳۷۱ ش. |
۶۶. | ↑ ادوارد گرانویل براون، نامه هائی از تبریز، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، ترجمة حسن جوادی، تهران ۱۳۶۱ ش. |
۶۷. | ↑ اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداله ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، ج۱، ص۷۶، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ش). |
۶۸. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان،ص ۵۰۰، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۶۹. | ↑ «قصور از کیست»، حبل المتین،ص ۶، سال ۱۹، ش ۲۷ (محرّم ۱۳۳۰) |
۷۰. | ↑ ادوارد گرانویل براون، نامه هائی از تبریز، ج۱، ص۷۶، ترجمة حسن جوادی، تهران ۱۳۶۱ ش. |
۷۱. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۶۸۲ـ۶۸۳، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۷۲. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۳۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۳. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، «لایحه»، ج۱، ص۱۳۱، در اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداللّه ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ ش الف). |
۷۴. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۲۸، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۵. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۴۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۶. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۳۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۷. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۳۰، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۸. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۶۶، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۷۹. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۳۳، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۸۰. | ↑ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۳۳، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۸۱. | ↑ احمد کسروی، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۳۱۴، تهران ۱۳۵۵ ش. |
۸۲. | ↑ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش. |
۸۳. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۶۴، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۸۴. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۰۹ـ۴۱۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۸۵. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، نامه های تبریز از ثقة الاسلام به مستشارالدوله (در روزگار مشروطیت)، ج۱، ص۲۵۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۸ ش. |
۸۶. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، «لایحه»، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۳۵، در اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداللّه ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ ش الف). |
۸۷. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۲۳، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۸۸. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، ج۱، مقدمه حائری، ص۱۱، چاپ محمدعلی حائری، قم ۱۴۱۴ـ. |
۸۹. | ↑ غلامرضا فدایی عراقی، «فهرست کتابهای شیعه پیش از الذریعه»، ج۱، ص۵۷ ـ۶۱، نشر دانش، سال ۱۷، ش ۵ (مرداد و شهریور ۱۳۶۶). |
۹۰. | ↑ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج ۱، ستون ۶۸۰، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش. |
۹۱. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۵۵، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۹۲. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۴۶ـ۴۶۹، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۹۳. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۵۴، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
۹۴. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۹۹ـ۴۰۶، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۹۵. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی، ص ۴۰۶ـ۴۰۹، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۹۶. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۸۹ـ۳۹۸، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۹۷. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۴۱۸ـ ۴۴۵، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۹۸. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، «لایحه»، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۳۵، در اسداللّه رحیم زاده ضمیری، یادداشتهای میرزااسداللّه ضمیری ملازم خاص ثقة الاسلام شهید، چاپ سیروس برادران شکوهی، تبریز (۱۳۵۵ ش الف). |
۹۹. | ↑ اسناد سیاسی دوران قاجاریه، تألیف ابراهیم صفائی، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۳۰، تهران ۱۳۴۶ش. |
۱۰۰. | ↑ علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مجموعه آثار قلمی ثقة الاسلام شهید تبریزی،ص ۳۸۱، چاپ نصرت اللّه فتحی، تهران ۱۳۵۵ ش ب. |
۱۰۱. | ↑ نصرت اللّه فتحی، زندگینامة شهید نیکنام ثقة الاسلام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، ج۱، ص۵۴۱ ـ۵۴۴، (تهران) ۱۳۵۲ ش. |
منبع
[ویرایش]