تکامل فقه شیعه
۱۱. محمد بن قاسم طباطبائی فشارکی (وفات: از ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸هـ. ق) :
تکامل فقه شیعه
تکامل فقه شیعه، به بررسی مراحل و دورههای پیشرفت و تکامل فقه شیعه همراه با ذکر فقهای و کتابهایشان در هر دوره میپردازد.
چرایی این بحث
[ویرایش]
امروزه، علاقه مندانِ به هر دانشی، مطالعه تاریخچه و بررسی مراحل پیشرفت و تکامل آن دانش را ضروری میدانند، زیرا این فراگیری، آگاهی به مسائل پیرامون آن و شناخت شرایط تکامل و پیشرفتِ آن علم را آسان میکند، پژوهشگر میتواند با توجه به شرایط و زمینههای گردآوری آن علم در گذر قرنها تلاش و تکاپوی علمی، آن را ارزش گذاری کند.
تفاوت فقه شیعه با فقه دیگر مذاهب
[ویرایش]
مهم ترین، ریشه دارترین و گسترده ترین مکتبهای فقه اسلامی، مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی است که به دلیل داشتن دو ویژگی اساسی، با دیگر مذاهب تفاوت دارد:
۱. باز بودن باب اجتهاد از روز تأسیس تاکنون; از آنجا که باز نبودن باب اجتهاد در مذاهب دیگر، سبب شده است که آن مذاهب، در زمانی نه بسیار کوتاه، خسارتهای فراوانی را ببینند، فقیهان عامه نیز به ضرورت باز بودن باب اجتهاد پی بردهاند.
۲. ارتباط مستقیم با معصومان; ایشان در گذر سه قرن، در چارچوب روشی که قرآن کریم برای معرفت یابی عاقلان و خردمندان برشمرده، این مکتب فقهی را بی هیچ کاستی ای و با روشی استوار بنا نهادند، در حالی که دیگر مذاهب، به پشتوانه قیاس یا جمود بر ظواهر و محدود کردن خود در قالب الفاظ، از این چارچوب بیرون رفتهاند.
تکات دربر دارنده تعریف علم فقه
[ویرایش]
برخی از فقیهان، علم فقه را (شناخت احکام فرعی شریعت از راه دلیلهای تفصیلی) دانستهاند که چنین تعریفی دو نکته را دربردارد:
۱. فقه مصطلح یا فقه استدلالی، زمانی تصورشدنی خواهد بود که منابع استنباط فراهم باشد، بنابراین، عصر تشریع را که منابع فقهی در آن هنگام پدید آمده، نمی توان از مراحل تکامل فقهِ مصطلح شمرد;
۲. عصر امامان معصوم را نیز نمیتوان از ادوار علم فقه دانست، زیرا ایشان نیز همانند پیامبر، با تفسیر کلام وی و آیات قرآن ، منابع فقهی را برای فقیهان پدید میآوردند.
بنابراین، فقه روایی (مأثور) را ـ که گردآوری اش از زمان امام باقر و امام صادق تا زمان غیبت به طول انجامید ـ نمیتوان فقه استدلالی و اصطلاحی شمرد، برخی از تاریخ فقه نویسان، پایانه عصر غیبت صغری را که فقیهان به استدلال روی آوردند، آغاز بنای فقه شیعی دانستهاند و زمانه فقه روایی را از ادوار علم فقه شیعه نشمردهاند.
ادوار فقه شیعه
[ویرایش]
با نگاه به آنچه یاد آوردیم، پس از عصر تشریع، فقه شیعه دارای دو دوره بوده است:
۱. دوره تفسیر و تدوین متون دینی که فقه مأثور را دربر میگیرد;
۲. دوره استدلال و استنباط یا فقه اجتهادی .
گفتنی است: برای فقه اجتهادی که در گذر قرنهای چهارم تا پانزدهم بالید و به تکامل رسید، بخشها و مراحل چندگانهای میتوان برشمرد.
تاریخ نویسان فقه شیعه
[ویرایش]
فقیهان شیعه، در دهههای گذشته، به نوشتن تاریخ فقه همت گماردند که به گرد آمدن مجموعهای پر ارزش در این باره انجامید. در پیوست، فهرست با ارزش ترین آنها را به ترتیب هنگامه تدوین و انتشار، پیش میفرستیم:
۱. ادوار فقه (سه جلد)، محمود شهابی، ۱۳۶۷هـ. ق.
۲. مقدمه المعالم الجدیده، محمدباقر صدر، ۱۳۸۵هـ. ق.
۳. مقدمه الروضة البهیه، محمدمهدی آصفی، ۱۳۸۶هـ. ق.
۴. تاریخ فقه جعفری (عربی)، هاشم معروف الحسنی، ۱۳۸۸هـ. ق.
۵. نگاهی به تحول علم اصول ، ابوالقاسم گرجی ، ۱۳۹۳هـ. ق.
۶. ادوار علم الفقه و اطواره ، علی کاشف الغطاء، ۱۳۹۹هـ. ق.
۷. خدمات متقابل اسلام و ایران ، مرتضی مطهری .
۸. کیهان اندیشه، مقاله سیری در ادوار فقه، محمدابراهیم جناتی، ۱۴۰۳هـ. ق.
۹. مقدمهای بر فقه شیعه، حسین مدرسی طباطبایی ، ۱۴۰۷هـ. ق.
۱۰. مقدمه ریاض المسائل ، محمدمهدی آصفی، ۱۴۱۱هـ. ق.
۱۱. مقدمه الفوائد الحائریه، محمدمهدی آصفی، ۱۴۱۴هـ. ق.
۱۲. تاریخ التشریع الاسلامی، عبدالهادی الفضلی، ۱۴۱۵هـ. ق.
۱۳. تاریخ فقه و فقها ، ابوالقاسم گرجی، ۱۴۱۸هـ. ق.
۱۴. طبقات فقهاء الشیعه، جعفر سبحانی، ۱۴۱۹هـ. ق.
ملاکهای مرحله بندی دورانهای فقه استدلالی
[ویرایش]
مورّخان فقه شیعه، با توجه به دیدگاههای چندگانه در فقه، چندین روش را برای تقسیم مراحل تکامل فقه برگزیدهاند.
← توجه به ویژگیهای منابع فقهی موجود
در این باره، فقیه اهل بیت ، سیدمحمود شاهرودی (دام ظله) روش ویژهای را پیش نهاده است، ایشان گذار فقه شیعه با توجه به ویژگیهای منابع فقهی موجود، از شش مرحله میداند:
مرحله اوّل: تأسیس و پایه گذاری فقه استدلالی;
مرحله دوم: جهش و شکوفایی;
مرحله سوم: استقلال;
مرحله چهارم: تقابل عقل گرایی و اخباری گری;
مرحله پنجم: اعتدال و میانه روی;
مرحله ششم: کمال و بالندگی.
این نام گذاری، با نگاه به ویژگی برجسته هر دوران است و به دلیل پرداختن به خود منابع فقهی و ویژگیهایی، همانند: چگونگی استدلال، گستره موضوعات و مسائل فقهی، عمق و ژرف نگری، اعتدال و میانه روی در نظریهها، استقلال در گرایشها و شیوههای استدلال و آنچه که به ماهیّت علم فقه استدلالی ارتباط داشته باشد، از دیگر تقسیم بندیهای شمرده شده در منابع تاریخ فقه، متمایز شمرده میشود.
این روش در دوره تربیت محققان مؤسسه (دایرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت)، در سال ۱۳۷۷هـ. ش تدریس شد و آنچه میآید برگرفته همان درسهاست که همراه با فهرستی تفصیلی از فقهاء و آثار فقهی هر مرحله تقدیم میگردد.
بررسی دقیق و علمی مراحل تکامل فقه شیعه، به کاوشی فراگیر در همه منابع فقه شیعه نیاز دارد، امّا با وجود مهارت و تسلط محققان، همه یا بیشتر تلاشهای انجام شده، بر پایه حدس و تخمین استوار بوده است، نه نمونه خوانی کامل و آمارگیری دقیق.
پژوهش در این زمینه و با این روش، هنوز در آغاز راه است، چنان که برخی از نوشتهها را بیش از چند فرضیه نیازمند به استدلال و تکمیل، نمی توان دانست، البته همواره انتظار میرود که نتایج جدید و نظریات نو در این عرصه، در پی پژوهشهای فراگیر و بر پایه استقراء تام، به دست آید.
←← نکتههایی درباره این روش
۱. این تقسیم برای مراحل تاریخ فقه شیعه با دیگر تقسیم بندیها تعارضی ندارد.
۲. جداسازی بر پایه پدیدههای چشمگیر هر دوران میباشد.
۳. چه بسا با بررسی تمام منابع فقهی، برای شناخت عمیق همه تاریخ فقه شیعه، در این تقسیم بندی تغییری رخ دهد، زیرا که این تقسیم بندی بر پایه حدس و تخمین استوار بوده است.
۴. مجموعه نکتههایی که تاکنون مورخان تاریخ فقه تشیع مطرح نمودهاند در این نوشته گردآوری شده است، و جای بازگویی مجدد در این مطالب باز میباشد و امکان تجدیدنظر به جدّ مطرح میباشد.
۵. انگیزه اولیه در این نوشتار که تذکراتی ویژه پژوهشگران باشد، سبب شد که آن را خلاصه و فهرست وار بنویسیم.
۶. آشنایی با روشها و هدفها: در این نوشتار، افزون بر نتایج برگرفته شده از مطالعات درباره مراحل تکامل فقه شیعه، روش تحقیق و بررسی در این باره را نیز بر محققان و پژوهشگران برمی نماییم.
۷. بررسی هر دوران، نیازمند یادکرد از نکاتی است که حاجت به ابزار و منابع و روش پژوهش در آن هنگامه را برمی تابد; یادکرد از محدوده زمانی هر دوران و شخصیتهای علمی و کلیدی آن دوران، در کنار شناساندن منابع و چگونگی بهره برداری شایسته از آنها، برای آن است که پژوهشگر از نزدیک ترین راه به هدف پژوهش دست یابد و افزون بر آگاهی از روشها و نظریههای گوناگون، بهترین را برگزیند.
مراحل شش گانه ادوار فقه
[ویرایش]
← مرحله تأسیس و بنیان گذاری
←← محدوده زمانی این دوران
این دوره، از ابتدای قرن چهارم، با تلاشهای صدوق اوّل، علی بن حسین قمی (وفات:۳۲۹هـ. ق) آغاز شده و با کوششهای حمزة بن عبدالعزیز دیلمی، معروف به سلاّر (وفات: ۴۴۸ یا ۴۶۴هـ. ق) به پایان میرسد.
برخی از تاریخ نویسان شیعه، تنها کسانی را یاد کردهاند که سرشناس هر دوره بودهاند و قابل توجه و آثاری در شمارگان فراوان و موضوعهای باارزش داشته اند، اما از آنجا که آگاهی از تمام فعالیتهای فقهی هر دوره ضروری است، در این نوشتار فهرستی آوردهایم از شخصیتهای هر دوره که در منابع تاریخی از آنان یاد شده و نوشتهای در فقه داشتهاند، هرچند این فهرست بی نقص نیست، ولی فعالیتهای فقهی هر دوره را برشمرده است.
←← ویژگیهای این دوره
الف. با گردآمدن دو مجموعه حدیثی، فقهی کافی از مرحوم کلینی (وفات: ۳۲۹هـ. ق) و من لایحضره الفقیه از مرحوم صدوق (وفات:۳۸۱هـ. ق)، مهم ترین ابزار استنباط برای فقیهان فراهم شد و حدیث و سنت به یادگار مانده از پیامبر اکرم و اهل بیت (ع)، از مهم ترین منابع فقهی برای اجتهاد گردید.
ب. فقه شیعه دوازده امامی را فقه متون گویند، زیرا اجتهاد در این مذهب، بر پایه تلاش در فهم متون دینی و به کار بستن آن برای تشخیص مصادیق و موضوعهای احکام شرع است; برخلاف اجتهاد رأی و نظر که بر پایه ادله ای نهاده شده که فراتر از متن و مدلولهای آن بوده که در نتیجه به قیاس و استحسان و خروج از متون دینی کشیده میشود.
فقیهان شیعه نیز فراتر از موضوعهایی که در متون دینی به آن اشاره شد، در پی موضوعها و موارد جدیدی برای تطبیق بر این متون برآمدند، چنان که فقیهان شیعه، فرایند تفریع یا بازگرداندن فروع و شاخهها را به اصول و ریشهها، براساس ضوابط علمی و اصول تفاهم عرفی و قوانین عقلی و منطقیِ به کار رفته در قانون گذاریها و تفسیر قوانین پی گرفتند.
از رهگذر این دوره، دو گونه کتابهای فقهی را مییابیم:
۱. کتابهای فقه مأثور ; در آنها به ذکر احادیث فقهی در ابواب مختلف فقه بسنده شده است.
۲. کتابهای فقهی استدلالی; که در آنها افزون بر فقه مأثور، مسائل فقهی جدید که در متن احادیث نیامده، گنجانده شده است.
ج. قوانین و ضوابطی که در هنگام استنباط و اجتهاد به کار میرفت، در دهههای آغازین قرن پنجم به تدریج از علم فقه رسمی آن روز گسست و به صورت یک علم جدید درآمد و مورد تدوین قرار گرفت، کتابهای زیر چنان نمونههایی را برمی نماید:
۱. التذکرة باصول الفقه، شیخ مفید (وفات:۴۱۳هـ. ق) ;
۲. الذریعة إلی اصول الشریعة، سید مرتضی (وفات:۴۳۶هـ. ق).
د. در این دوره، فرایند اجتهاد و استنباط، بر پایه قوانین علمیِ شناخته شده، استوار گشت و فقیهان، افزون بر متون دینی، دلالتهای تضمنی و التزامی آنها را نیز بررسیدند. امّا با وجود این هنوز در تطبیق متون دینی با موضوعاتی که در عبارتها یافت نمیشد، آشکارا پرهیزکارانه برخورد میکردند.
هـ. به رغم وابستگی علم فقه به روایات معصومین که سنت را برمی نماید، خبر واحد در نزد کسانی مانند سید مرتضی نامعتبر شمرده شد و از دیگر سوی، اجماع را پذیرفتند.
و. در این دوره، نخستین گامها برای به کارگیری عقل، در استنباط فقهی (البته با احتیاط کاری و پرهیز بسیار) برداشته شد. خلاصة التذکرة باصول الفقه ، کهن ترین کتاب اصولی شیعه است که به ما رسیده و چارچوب و گستره به کارگیری عقل در استنباط را نشان میدهد.
با وجود آنکه قرآن کریم، عقل و خردورزی را فراوان باارزش میشمرد، فرایند استنباط در فقه شیعه تا این زمان، در قانون گذاری و درک متون دینی و رسیدن به حکم مسائل جدید، از توجه به عقل دوری مینمود.
ز. فقه مقارن، از آغاز قرن پنجم، همزمان با نوشته شدن برخی تألیفات، مانند: کتابهای شیخ مفید و سید مرتضی آغاز شد، سید مرتضی، دو کتاب الانتصار و الناصریات و شیخ مفید، کتاب الإعلام بما اتفقت علیه الإمامیة من الأحکام و همچنین المسائل العویصة را برای سنجش آرای فقهی مذهب تشیع با دیگر مذاهب اسلامی نگاشتند.
ح. در این مرحله، علم فقه تشیع نیز مانند علم کلام آن، از هجوم و نقد دانشمندان مذهبهای دیگر در امان نماند و برای همین، بخشی از تلاشهای شیخ مفید و سید مرتضی در پاسخ گویی به شبهات دانشمندان اهل سنت گذشت.
←← رویکرد نظریه پردازیهای فقهی در این عصر
ط. نظریه پردازیهای فقهی در این عصر، سه رویکرد داشت:
۱. رویکرد روایی و نقلی محض;
۲. رویکرد عقل گرایانه;
۳. رویکرد به عقل و نقل که هرکدام را در گستره و کاربرد تعیین شدهاش، معتبر میشمرد.
شیخ مفید و سید مرتضی، از شخصیتهای برجسته رویکرد سومی هستند که تا به امروز ادامه یافته و اکنون پس از رشد و گسترش، مکتب فقهی تشیع را دربرگرفته است.
←← فقیهان این دوره و کتابهای فقهی آنان
← مرحله جهش و شکوفایی
←← محدوده زمانی این دوره
این دوران، از پایانه نیمه نخست قرن پنجم هجری و دو دهه پایانی زندگانی شیخ طوسی آغاز شد و به نیمه قرن هفتم و زمانه محقق حلّی انجامید، فقیهان این زمانه، در حوزههای نجف و حلب و حلّه به سر میبردند.
←← ویژگیهای این دوران
فقه استدلالی شیعه که در قرن چهارم پایه گذاری شده بود، در قرن پنجم پس از شیخ مفید و سید مرتضی رشد روزافزونی کرد. عقل و نقل گرایی این دو فقیه، با تلاشهای شیخ طوسی در شناخت ضعفها و دفاع او از حقانیت فقه شیعه در برابر تردیدها و شبهههای عقل گرایان و نقل گرایان و فقیهان عامه، شکوفا شد.
شیخ طوسی، مکتبی را که میراث استادانش (شیخ مفید و سید مرتضی) بود، در ابعاد چندگانهای گستراند:
الف. در پی تلاشهای شیخ مفید و پس از او سید مرتضی برای مستقل کردن علم اصول فقه از علم فقه، شیخ طوسی به قانون مند کردن فرایند استنباط، گردآوری قواعد علم اصول، بررسی و تعمیق آن پرداخت و کتاب عدة الاصول را نوشت، این کتاب که از کتابهای اصولی پیش تر برتر مینمود، تا قرنهای پیشین کتاب درسی حوزههای علمیه بود ـ تا قرن دهم شرح و پاورقیهای بسیاری بر این کتاب نوشته شده که نشان از اهمیتش میدهد.
ب. در تحقیقات فقهی، از عقل و نقل، به گونه ای یکسان بهره میبردند، چنان که شیخ مفید کتاب و سنت را دلیل نقلی میدانست و برای به دست آوردن سنت از راه احادیث، بررسی و شناخت راویان احادیث گذشته از شناخت دلالتها و پیامهای آیههای کتاب الهی و متون سنّت معصومین را ضروری میشمرد، شیخ طوسی، بر قرار دادن معیارهایی برای سنجشِ قانون مندِ راویان حدیث در علم رجال، همت گمارد. در پی این تلاشها، فقه شیعه که تا زمان شیخ مفید و سیّد مرتضی (که به دلیل انکار حجیت خبر واحد بیشتر به اجماع و عقل میپرداخت)، به سمت خبر واحد گردشی آشکار کرد که استناد به ملاکهای جدید علم رجال را میپذیرفت. کوششهای شیخ طوسی در علم رجال را در دو مجموعه فقهی ـ حدیثی تهذیب و استبصار و کتابهای رجالی او مانند اختیار معرفةالرجال و الفهرست افزون بر فهرست نجاشی که از امتیازات این دوران است، میتوانیم به دست آوریم. این تلاشها، برای خبر واحد نقش مهمی در فقه به ارمغان آورد.
ج. قانون مند کردن استنباط با تدوین مجدّد قواعد اصول فقه، در حقیقت آماده سازی ابزار کار است و برای استنباط احکام ـ که براساس اجتهاد و استدلال بر احکام شرعی استوار بوده ـ نیازمند روشن کردن روش به کارگیری این قوانینِ استنباط میباشد و شیخ طوسی این بخش مهم از اجتهاد را در کتاب تهذیب الاحکام (که شرحی استدلالی بر کتاب المقنعه شیخ مفید است) پی گرفته است.
شیخ طوسی در کتاب تهذیب، استدلال نظریات فقهی مفید را آورده و افزون بر آن، آراء خود را با یادکرد دلیل خود، در مسائل مختلف بیان میکند، به همین دلیل، کتاب تهذیب را تنها کتاب حدیثی نمیتوان دانست، او در کتاب الاستبصار، مشکل اخبار متعارض را که مکتب فقهی اهل بیت (ع) به دلایل مختلفی دچار آن شده، میگشاید، به همین دلیل، کتاب استبصار، نمونه برجسته ای از فقه استدلالی با رویکرد روایی و در سطحی بالا از فقاهت شمرده میشود، این تلاشها گام بلند و بی پیشینهای در راه تکامل فقه استدلالی بود.
د. به دلیل فضای پرهیزکارانه و بسیار با احتیاط که پیش از شیخ طوسی، فقیهان از استنباط جدّیِ احکام فرعیِ یاد نشده در متن روایات، پرهیز میکردند، البته تلاشهای شیخ طوسی در این زمینه نخستین تلاشها نیست، امّا میتوان آنها را برجسته ترین کوششهای این عصر دانست، در این باره، مکاتب فقهی دیگر به قیاس و استحسان روی آوردند و با وجود کمبود منابع روایی شان نسبت به احادیث فقهی شیعه، با این روش آثار فقهی خود را گستراندند و بر کمبود مسائل فقهی جدید در کتابهای فقه شیعه، خرده گرفتند، بنابر پندار طرفداران اجتهاد رأی، کمبود متون روایی ـ فقهی با جاودانگی دین اسلام در برابر دگرگونیها و پیشرفت زمان سازگار نیست و مجتهدان، در مبانی و دلیلهای شرعی جدید، مانند: قیاس، استحسان، مصالح مرسله، سنّت صحابی و… ناگزیر باید نوآوری کنند.
بی گمان این گونه اندیشهها که بر فضای علمی آن روز گسترانیده شده بود، شیخ طوسی را به تلاش بر ضدّ آن برانگیخت، این تلاشها همزمان دو هدف را در پی میگرفت:
۱. اثبات همپایی و شکوفایی فقه شیعه همگام با پدید آمدن حوادث و موضوعهای جدید و پرهیز از رأی شخصی مجتهد از راه قیاس و استحسان;
۲. اثبات پیشی گرفتن فقه شیعه بر فقه دیگر مذهبها در گستره موضوعات جدید و تفریع احکام.
از آنجا که تلاش شیخ طوسی در به کار بستن و تطبیق فقه شیعه با زمان، با فقه اهل سنت در رقابت بود، این تلاش در برخی موارد، از آفت تقلید از آنان در طرح مسائل و گرایش به برخی روشهای اهل سنت در تشقیق و تقسیم بندی ابواب و موضوعات در امان نماند، برای همین، برخی از بزرگان شیعه، برخی آثار فقهی شیعه را تأثیر گرفته از فقه اهل سنت میدانستند و فهم دقیق فقه تشیع را منهای فراگیری فقه اهل تسنن، ممکن نمیدانستند.
در این زمان، فقه اهل تسنن، فقه رایج در جامعه و فقه عموم مردم و حکومت بود و چنین اثرپذیری امری طبیعی مینمود، پس فقیهان شیعه ناگزیر اصول و مبانی فقهی خویش را با مبانی فقهی حاکم و رایج، مقایسه میکردند تا در میدان رقابت کم نیاورند، فقیهان شیعه، برای مدتی ناگزیر پا به پای فقه اهل سنت حرکت میکردند تا بتوانند برتری و آن گاه استقلال فقه شیعه را اثبات کنند.
فرایند انتقال از حالت تقلید و اثرپذیری به حالت استقلال، نزدیک دو قرن به طول انجامید، در این باره، پیشرفت و تمایز چشمگیر از نوشتههای محقق حلّی و پیروان مکتبش را نسبت به کتابهای شیخ طوسی درمی یابیم.
در هر حال، کتاب المبسوط شیخ طوسی که یک دوره کامل فقه شیعی میباشد، تلاشی پیش رو در گسترش شاخهها و فروع مسائل فقهی بوده; در سنجش این کتاب با المقنعه شیخ مفید یا نهایه خود شیخ طوسی، بیش از چهار برابر این دو کتاب میباشد.
هـ. شیخ طوسی، بنیان گذار این دوره، برای اثبات برتری فقه شیعه، افزون بر گسترش فروع فقهی، مکتب فقهی شیعه را با دیگر مکاتب سنجید و کتاب خلاف را در همین باره نوشت. با وجود آنکه خلاف شیخ طوسی، گستردگی فقه تشیع و توانایی آن را در همراه شدن با زمان برنموده، نظریات اختصاصی فقه شیعه را با آرای مکاتب دیگر نیز نمایان کرده است، البته سید مرتضی و شیخ مفید نیز در آثارشان، به فقه مقارن ـ که در زمانه سیّد، رشد کمّی و کیفی بسیاری کرده بود ـ پرداختهاند، امّا شیخ طوسی برای نخستین بار فقه مقارن را در مجموعهای کامل و در تمامی ابواب فقه، به همراه بحثهای گستردهای در هر باب، پرداخته است.
و. مکتب فقهی شیعه که افتخار پیروی از کتاب و عترت را دارد و این دو را جدا از هم نمیداند، ناگزیر باید قرآن کریم را منبع اساسی برای فقه و در کنار سنت پیامبر و اهل بیتش (ع) بپذیرد، برای همین، کتابهای شیخ طوسی، از قرآن کریم تأثیر پذیرفته است و التبیان شیخ طوسی در ده جلد نشانگر تلاش علمی قرآنی شیخ میباشد، چنان که تلاشهای شیخ طوسی و پیروان مکتبش در زمینه فقه القرآن، پس از گذر یک قرن، کتاب ممتاز و برجسته قطب الدین راوندی را برای فقه تشیع به ارمغان آورد، هرچند فقیهان بزرگ شیعه پس از وی آثاری گران بها به جا گذاشتهاند، این کتاب هنوز هم که ده قرن از آن میگذرد، از برجسته گی ویژهای برخوردار میباشد.
←← فقیهان این دوره و کتابهای فقهی آنان
← استقلال فقه شیعه
←← محدوده زمانی این دوره
دوران سوم پیشرفت فقه اجتهادی که از نیمه قرن هفتم و با ظهور محقق حلّی (وفات: ۶۷۶هـ. ق) آغاز گردید، در گذر سه قرن، با کوشش چهرههای برجسته مکتب، مانند: شهیدین (۷۶۸ـ ۹۶۶هـ. ق) و کرکی (۹۴۰هـ. ق) تا نیمه دوم قرن دهم نهادینه شد.
مراکز علمی این دوران، به ترتیب فعالیت عبارتاند از: حلّه، جبل عامل و اصفهان .
این سه قرن تلاش فقیهان را دوران استقلال فقه شیعه گوییم.
←← ویژگیهای این مرحله
پویندگی فقه شیعه در این دوران، چنان بود که در اندازه و چگونگیِ (کمّ و کیف) شکل و قالب، محتوا و نوع آثار فقهی و اصولی، پدیدار شد. البته نمودهای بیرونی این رشد و پویندگی، در زمینههای گوناگونی بود.
در این دوران، فقه تشیع از مرحله تقلید و کشانده شدن به پیروی از سبک فقه حاکم در دوران پیشین، بیرون آمده و برای همین، این گاه را دوران استقلال نامیدیم.
←← نمودهای رشد و پویندگی در این عصر
نخست تأثیر در زمینه اصول فقه اجتهادی و ابزار لازم در تفقّه آن همچون رجال و درایه ، و همچنین: عرصههای فقه اجتهادی، پدیدههایی چند وجود دارد که قابل توجه بوده و شایسته مطالعه باشد که در دو عرصه مهم تبیین میگردد:
عرصه نخست: عرصه ابزار و قواعد تفقّه در دین، که در چهار زمینه اشاره میشود
الف. در زمینه اصول فقه: ۱. توجه بایسته به علم اصول فقه که به پیرایش و دوباره نگری مباحث و چینش درست آنها انجامید، سبب گسست جدّی این مباحث از مباحث اصولی اهل سنت شد.
سنجش معارج الاصول محقق حلّی و نهایة الوصول شاگردش علامه حلّی (که از بزرگان این عصر بود) با الذریعة و العدّه سید مرتضی و عدةالاصول شیخ طوسی (از بزرگان دوران قبل) ویژگی این مرحله را به خوبی برمی نماید.
۲. گسترش مباحث و مسائل علم اصول که برگرفته از توجه گسترده به آن بود، سبب به کارگیری علم اصول در مباحث فقهی شد، چنان که مباحث فقه تجارت در این مرحله، گسترش شایان و قابل توجه یافت.
۳. توجه ویژه به علم اصول فقه، سبب دگرگونی و تحولی چشمگیر در تدریس و تألیف در زمینه این علم شد; چنان که علامه حلّی دست کم سه کتاب را در موضوع اصول فقه برای سه سطح علمیِ ابتدایی، متوسط و عالی طلاب به رشته تحریر درآورد.
ب. در زمینه علم درایه :همان گونه که در دوران گذشته پیش آن به خبر واحد دارای شرایط حجیت روی آورده شد، در این مرحله نیز این دیدگاه، با ویرایش و بازنگری مجدّد و طبقه بندی دقیق تر برای انواع خبر واحد تحوّلی جدید در استدلالهای فقهی به عمل آمد.
با فزونی طرفداران حجیت خبر واحد ، بحثها و تحقیقات مرتبط با این اصل بسیار مهم نیز پیراسته و منظم شد; در پی تقسیم ثنایی (دوگانه) احادیث به معتبر و غیر معتبر، مکتب محقق و علامه، تربیع احادیث (تقسیم بندی چهارگانه روایات) را پدید آورد.
این پدیده، نشان از پیشرفتی آشکار در ابزار و اصول به کار رفته در استنباط به شمار میرود، زیرا دقت نظر در گزینش احادیث را برمی نماید و این دقت در فرایند اجتهاد اثری ویژه داشت.
ج. در زمینه علم رجال: در دوره گذشته، با اوّلین تلاشهای شیخ طوسی برای پایه گذاری علم رجال، مهم ترین ابزار شناخت احادیث صحیح و معتبر، آشنا شدیم. فقیهان پس از ایشان نیز استقراء و مطالعه حالات تمام راویان حدیث و جدا کردن افراد ثقه از غیر ثقه را ضروری دیدند، از سوی دیگر، وجود نامهای مشترک میان راویان، تلاش پی گیری را برای شناخت و جداسازی صاحبان این نامها را میطلبید که آثار رجالی علامه حلّی، مانند: ایضاح الاشتباه و خلاصة الاقوال به خوبی این تلاش وی را نشان میدهد.
د. سایر ابزارها و دانشهای تأثیرگذار در اجتهاد: فقیهان این دوره، و پیشاپیش آنان خواجه نصیرالدین طوسی و شاگردش علامه حلّی از دیگر دانشهای کارا در فقه، مانند: حساب و ریاضی در مباحث ارث، خمس، زکات و معاملات و علم هیئت و نجوم در بحثهای قبله ، هلال، اوقات نماز و… بهره جستند; افزون بر آنکه منطق و کلام نیز هم در فقه و هم در اصول فقه کارایی دارند.
عرصه دوم: عرصه فقاهت که در نکات ده گانه ذیل اشاره میگردد.
دوری از روحیه تقلید و اثرپذیری از سایر مکتبهای فقهی مهم ترین پدیده فقهی این دوران است، علت پدید آمدن این روحیه، کوشش فقیهان در گستراندن فقه استدلالی و تفریعی، برای اثبات برتری فقه شیعه فقه اهل سنت بود. درآمد این کشاکش فقهی، به پدید آمدن عنوانهای جدید و فتویها و استدلالهای ویژه انجامید.
الف. دیدگاههای فقهی مستقلّ شیعه، با بازنگری در اصول فقه و دیگر ابزار استنباط به تدریج به وجود آمد، و فراوردههای فقهی چه در قالب و چه در محتوا دگرگون شد، و تبویب جدید کتابهای فقهی شیعه نشانگر این تحوّل میباشد.
ب. در این دوره، گروهی به پیرایش میراث فقهی و اصولی گذشتگان و بازنگری در روشها، و نوشتههای فقهی رسیده از آنان روی آوردند. برای پی بردن به این باره، بسنجید روش محقق حلّی را در شرایع و مختصر و نیز علامه را در تبصره و شهیدین را در لمعه و روضه با روش نهایه و مبسوط شیخ طوسی که در دوران پیشین نوشته شده است.
ج. از پیامدهای این استقلال در دیدگاهها، پدید آمدن مجموعههای فقهی گوناگونی بود که چه از لحاظ سطح علمی، و چه از لحاظ گستره بحثها، تنوّع ابواب و فراگیری مسائل مختلف زندگی قابل توجه میباشد، در این مجموعهها، مباحث فقهی گذشتگان پیراسته و باز نگریسته شده است.
د. در بُعد فقه مقارن، پس از گذر دوره نوآوریهای شیخ طوسی، مقایسههای فقهی آراء و مکاتب در ساختار و محتوا گسترده و عمیق تر شد، چنان که چندین اثر، تحقیقاتی مقایسه ای گرد آمد; از جمله کتاب مختلف الشیعه، برای مقایسه نظریههای فقیهان شیعه است که آثار مثبتی را بر فقه شیعه گذاشت، و نیز میتوان یاد کرد از: کتابهای تذکرةالفقهاء و منتهی المطلب علامه حلّی، بویژه اگر سبک و محتوای آن دو را باهم بسنجیم یک تحوّل چشمگیر در این مرحله مشاهده میگردد که فقه مقارن برون مذهبی بشمار میرود.
هـ. افزون بر چندگونگی اهداف و تلاشهای فقهی این عصر، نوشتههای تحوّل حاصل در تألیف کتابهای فقهی چه در کمّ و چه کیف چشمگیر شد; از تألیفات فقهی غیر استدلالی تا نوشتههایی با برترین استدلالهای فقهی. مانند: المختصر النافع و تبصرة المتعلمین به عنوان متن درسی، کوتاه و کاملی که دارا هستند، در کنار اللمعة الدمشقیه، که تاکنون محور تدریس و تحصیل در حوزههای علمی میباشد. از ویژگیهای مهم این دوره و ویژگی سطوح مختلف حوزه قابل استفاده میباشند، فقیهان شیعه توجه ویژهای به این متون داشته و با شرح و توضیح این متون درسی اهمیّت این متون را نشان دادهاند، که نشانه برگزیدن و تأیید آنها است.
و. گردآوری قواعد فقهی که از لابلای مباحث فقهی بیرون کشیده شد، چنان که در کتابهای القواعد والفوائد، و نضد القواعد الفقهیه برتابیده، از پیشرفتهای فقهی این دوره است.
ز. در این عصر، بحثهای فقه تجارت بلکه فقه معاملات گسترانده شد، زیرا افزون بر پیشرفت مباحث اصولی، قواعد فقهی نیز گرد آمده بود و تأثیر فراوانی بر روند استدلال و فقاهت بر جای گذاشت.
ح. حکومت اسلامی و شیعی، در دهههای پایانی این دوران، پایه گذاری شد، از آنجا که این حکومت، بر پایه فقه اهل بیت و دنباله روی روش آنان در زندگی بود، نیاز به تدوین فقه حکومت داشت.
افزون بر تلاشهای شهید اوّل در تدوین فقه حکومتی برای سربداران، پس از آنکه محقق کرکی، نظارت بر حکومت صفوی را پذیرفت، توجه فقها به مسائل دولت و احکام حکومتی برانگیخته شد.
پی آمد این بررسیها، نظریه پردازان در فقه، مسئله ولایت فقیه و گستره اختیارات او را بررسی نموده و رسالههایی فقهی زمینه مسائل فقه حکومتی، مانند: خراج و نمازجمعه و… نوشتند.
ط. محقق کرکی در این دوره، فقه استدلالی را با ژرف اندیشی و دقت کم نظیری و دوری از روش فقه اهل سنت، به خوبی پرداخت، و به رشته تحریر درآورد.
یی. در این مرحله، فزونی آراء و نوآوریها در اصول و فقه، پیشرفت علمی فقه تشیع را پس از سه قرن تلاش پیاپی برنمایاند.
←← مراکز فقهی مهم، در این زمانه
در این دوران، سه مرکز فقهی شیعی، با ویژگیهای جدا از هم، به شهرت رسیدند و جلودار حوزههای تشیع، در علم فقه شدند.
این مراکز به ترتیب عبارتاند از:
۱. حوزه حلّه ;
۲. حوزه جبل عامل ;
۳. حوزه اصفهان .
هرچند حوزه حلّه بازتاب و تداوم حوزههای بغداد و نجف شمرده میشود، ولی به دلیل استقلال آن حوزه، باید آن را حوزهای پیشرو دانست، البته چنانکه حوزه جبل عامل، قواعد فقهی را گرد آورد و در فقه معاملات بسیار کوشید، حوزه اصفهان در پرداخت تئوری و عملی فقه دولت برجسته بود، بدین گونه، فقه شیعه در دو بُعد نظری و تطبیقی استقلال کامل یافت و از فقه فردی (احوالات شخصیه) به فقه اجتماع و حکومت رسید ـ به رغم گذشت چندین قرن از آغاز غیبت کبری تلاش دشمنان برای نابود کردن مکتب اهل بیت و شیعیان.
←← فهرست نام بزرگان این مرحله و آثار فقهی آنان
← دوران تندروی اخباری گری و تعقّل گرایی
←← محدوده زمانی این دوره
برابر با پیدایی مکتب محقق اردبیلی (وفات: ۹۹۳هــ. ق) در دهههای آخر قرن دهم هجری و پی گیری مکتب او توسط شاگردان مشهور او، مانند: صاحب معالم و صاحب مدارک ، این دوران نیز آغاز شد. برخورد سخت گیرانه این مکتب در پذیرش خبر واحد، به برانگیخته شدن مکتب اخباری گری انجامید، زیرا پی آمد این نگرش سخت گیرانه، به نامعتبر شدن اخبار بسیار زیادی میانجامید که گذشتگان آنها را گردآورده بودند و مورد استفاده پیشینیان قرار گرفته بود.
وحید بهبهانی (وفات:۱۲۰۵هـ. ق) که از گسترش اخباری گری پیش گیری کرد، اصولیان را نیز به میانه گرایی بازگرداند و آن گاه به دور از هر گونه افراط و تفریطی، شیوهای را بر پایه اصول عقلی و نقلی بنا کرد. دهههای آخر قرن دوازدهم را پایان این دوره میتوان دانست.
در این دوران که دو قرن به طول انجامید، روش فقهی دست کم هفت نسل از فقیهان شیعه، به رغم وابستگی شان به مکتب اهل بیت (ع) دوسویه و جدا از هم بود.
←← سوگیریها و ویژگیهای این دوران
←← جریان عقل گرا; سرچشمهها و نتیجهها
نقد فراوان فتاوا و استدلالهای مشهور که دو اثر به کارگیری دقیق قواعد اصولی و رجالی جدید در دوران پیشین طراحی شده بود، پذیرفتن روایات بسیاری را سخت مینمود، اگرچه پیشینیان از فقیهان، اخبار را یا مقبول میدانستند و یا مردود، فقیهان این دوره اخبار و احادیث را به چهار دسته: صحیح، حسن، موثّق و ضعیف تقسیم کردند که پدید آمدن آراء جدیدی را در باره اعتبار خبر واحد نشان میدهد; خبر واحدی که بیشتر دلیلها و استدلالهای فقهی در احکام شرعی بر پایه آن است، فقیهانِ سختگیر در پذیرش شهادت گواهان بر عدالت راویان اخبار به ناچار نجموعه ای از احادیث را باید کنار میگذاشتند، و گام به گام از سنت دوری میگزیدند و بیشتر به دو منبع دیگر اجتهاد، یعنی: عقل و قرآن کریم باید رو میآوردند، پسینه سختگیری در سند، به سختگیری و نازک بینی در دلالت و پیام احادیث نیز انجامید.
ژرف نگری عقلی محض در مفاهیم روایات و چگونگی استدلال به آنها، پدیده عقل گرایی را در فقه سبب شد، البته تلاشهای فلسفی مکتب اصفهان نیز تأثیرگذار بود، زیرا در این دوران، گروهی از فقیهان بزرگ، از فیلسوفانی نام آور شمرده میشدند.
پیچیده کردن قوانین علم اصول و بازنگری در آنها افزون بر زیاده روی در عقل گرایی، رویکردی گسترده را به قرآن کریم سبب شد; پایههای اصلی قوانین اسلامی، بر عمومات و اطلاقات قرآن استوار است و نه همانند خبر واحد که استنادش به معصوم باید به اثبات برسد، این رویکرد را در سوگیری آثار فقهی محقق اردبیلی بویژه زبدةالبیان او، به آیات قرآن میتوان یافت.
فقیهان به پشتوانه عمومات و اطلاقات قرآنی که قید یا استثناپذیری آنها با خبر واحد معتبر ثابت نشده، به نگرش جدیدی که دست یافتند که این دوره به وجود آمد نتیجهای جز اعتماد فراوان به اطلاقات و عمومات قرآنی و چشم پوشی از قیدهای روائی نداشته و میتوان آن را یک نوع از تساهل و تسامح پنداشت.
چنین تساهلی، مقلدان را از تکالیفی که فقیهان پیشین ـ با توجه به قیدها و استثناهای برآمده از خبرهای واحد بر اطلاقات و عمومات آیات ـ بدان فتوی میدادند، بازمی داشت و روایتهای بسیاری را که مدرک و مستند احکام شرعی بودند، نامعتبر میکرد، درپی روند دشوارپذیری روایات معتبر، فرزند شهید ثانی با نوشتن منتقی الجمان، حتی احادیث صحیح را نیز در دو دسته آورد، روند دشوارپذیری وی، معیار فقیهان گذشته را در پذیرش حدیث صحیح نمیپذیرد و شرایط جدیدی را برای حدیث صحیح پیش مینهد، اصولیان پیش از او، گواهی یک فرد عادل را برای پی بردن به وثاقت راویان حدیث صحیح بسنده میدانستند، امّا او گواهی دو نفر عادل را برای پذیرش حدیثی صحیح شرط گذاشت که افراطی ترین نظریه در ارزش گذاری منابع قانون گذاری و اجتهاد بود، زیرا مجموعه بزرگی از روایات صحیح و حسن و موثق را از منبع اصلی اجتهاد برکنار میکرد، بسنده کردن به شمار اندکی از روایات که وثاقت راویانش را دو شاهد عادل گواهی دادهاند، ناگزیر کاهش منابع روایات را برای استنباط درپی دارد که به فزونی گراییدن به منابع دیگر، یعنی: کتاب و عقل میانجامد.
آن گاه از آنجا که در آراء و مبانی اصولی پیشینیان بازنگری شده بود، نظریات و اجماعهای به دست آمده از آنان نیز به نقد و بررسی کشیده شد، این تندروی، نقش پذیری (ظن) را در اجتهاد پی آورد و رفته رفته مکتب فقهی تشیع را به مکاتب نکوهش شده بر پایه ( رأی ) و ( قیاس )، نزدیک کرد.
این گذار را دوران تندروی نامیدیم، زیرا: از سویی، زیاده از اندازه در معتبر دانستن خبر واحد و منابع نقلی اجتهاد نازک بینی و سختگیری میشد و از سوی دیگر، یک نوع توجه افراطی به دلیلهای عقلی و دلیلهای نقلی قطعی یا شبه قطعی، میشد، بدین گونه، فقه شیعه که پیوسته از نظریه پردازیهای ناکارآمد پرهیز میکرد، آرام آرام به سوی نظریه پردازیهای عقلی و اجرا ناشدنی پیش رفت که برخلاف مبنای اصلی این مکتب، یعنی تسلیم بودن در برابر وحی و محور قرار دادن آن در زندگی انسان مینمود. این مکتب، چه در دوران زندگی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ و چه پس از آن، همواره میکوشید تا از بشری سنجی در برابر وحی بپرهیزد، زیرا به کنار زدن روش جانشینان پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ و پذیرفتن اجتهاد ناصحیح گروهی از یاران پیامبر میانجامید.
تندرو نامیدن گرایشهای این دوران، به معنای تندرو بودن همه فقیهان این زمانه را نمیباشد، بلکه تنها آن را بدان دلیل چنان نامند که نام بزرگانی بر تارک آن میدرخشد; بزرگانی مانند: مقدس اردبیلی (ره) و شاگردان مکتبش: صاحب معالم (ره) و صاحب مدارک (ره) که در نوشتههای فقهی معروف خویش راه محقق اردبیلی را پی گرفتند، چنان که میتوان گفت: صاحب معالم با دشوارپذیری شرایط قبول خبر واحد، بذر نظریه حجیت مطلق ظن را پاشید.
با توجه به توضیحاتی که گذشت، ویژگیهای این دوره را میتوان در موارد زیر برشمرد:
۱. توجه ویژه به علم اصول فقه و زیاده ژرف نگری عقلی و بهره برداری از قواعد فلسفی در اثبات برخی قواعد اصولی; چنان که از مقدمه اصولی معالم الدین شیخ حسن بن زین الدین، و الوافیه فاضل تونی پیداست.
۲. محدود نمودن دایره حجیت خبر واحد ;
۳. تردید در اعتبار بسیاری از اجماعها و آرای فقیهان پیشین;
۴. به کارگیری فراوان قواعد فلسفی در جریان استنباط و اجتهاد در زمینه کشف قوانین الهی و استدلالهای فقهی;
۵. فراهم شدن بستر نظریه حجیت مطلق ظن، همراه با نامعتبر شدن خبرهای واحد کارا در اجتهاد;
۶. رویکرد جدّی به عمومات و اطلاقات قرآن کریم با توجه به محدود شدن روایات مخصّص عمومات یا مقیّد اطلاقات.
←← سرچشمهها و پیامدهای اخباری گری
افراط برخی از فقیهان اصولی در عقل گرایی، به واکنش و افراط گروهی دیگر در پذیرش خبر واحد، تنگ کردن دایره عقل و یا در برخی موارد، بستن راه عقل در استنباط انجامید، از آن پس، ایشان با پدید آمدن اندک شبهه و ابهامی روایات را به دور نمیافکندند و در تشخیص وثاقت راویان احادیث و پذیرفتن روایات نابرابر با عقل متعارف، سهل انگاری میکردند، همچنین در گردآوری روایات مجموعههای حدیثی گوناگون بسیار کوشیدند و بر تقسیم بندی احادیث به قوی و ضعیف خرده گرفتند، چنان که برخی از فقیهان، اعتماد به همه احادیث کتب اربعه شیعه ( کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار ) را ضروری شمردند، اینان چنان به قطعی بودن سند و روشن بودن محتوای روایتهای کتب اربعه اعتقاد داشتند که با وجود روایات صریح درباره آیهای از قرآن، هیچ گونه تفسیر و فهم عرفی از آن را نمیپذیرفتند و گاه برخی، منهای تفسیر اهل بیت (ع)، آیات را استنادپذیر نمیدانستند.
بسنده کردن تندروان به متون روایی، ناکارایی اجتهاد را در قرآن کریم سبب شد. از این پس، دو گروه اخباری پدید آمد: گروهی نزدیک به میانه روی و گروهی افراط گرا در پذیرفتن احادیث و کم توجه به دلیل عقل و کتاب. اخباری گرانی چون: صاحب حدائق الناظره، فیض کاشانی و حرّ عاملی، افزون بر نقد برخی از مباحث اصول فقه، به مجموعهای از نظریات اصولی پذیرفته شده و کارا در اجتهاد، مانند: حجیت اجماع و حجیت قرآن خرده گرفتند.
پیامدهای این افراط را میتوان چنین برشمرد:
۱. از میان بردن جایگاه عقل در استنباط و لغو شمردن حجیت دلیل عقل ;
۲. گسترش رویکرد به حجیت احادیث و گردآوری مجموعههای بزرگ حدیثی، چون: بحارالانوار از مجلسی، وسایل الشیعه از حر عاملی و الوافی از فیض کاشانی;
۳. نامعتبر دانستن اجماع ;
۴. نامعتبر دانستن ظواهر قرآن کریم ;
۵. سختگیری در تمام شبههها و اجرای اصل احتیاط در شکهای بدوی و جلوگیری از اجرای اصل برائت در آنها;
۶. نپذیرفتن تقلید از مجتهدان و گرایش دادن آنان به روایات اهل بیت (ع).
←← فهرست بزرگان دوران و آثار فقهی آنان
۱. احمد بن محمد، معروف به مقدس اردبیلی (وفات: ۹۹۳هـ. ق) :
۱. مجمع الفائدة والبرهان ؛ ۲. زبدة البیان ; ۳. مناسک الحج (فارسی) ; ۴. رسالة فی الخراج ; ۵. رسالة مختصرة فی الخراج ; ۶. مسألة فی الذبح ; ۷. رسالة فی الصلاة والصوم (فارسی).
۲. علی بن ابراهیم بن سلیمان قطیفی (زنده در ۹۹۵هـ. ق) :
۱. شرح ترددات النافع .
۳. ماجد بن فلاح بن حسن شیبانی (وفات: پایانه قرن دهم) :
۱. رسالة فی حرمة التصرف فی الآجر والحجارات المستخرجة من خرابات الکوفة والحائر وطوس وغیرها; ۲. رسالة فی حلّ الخراج ; ۳. رسالة فی وجوب الاتجار بمال الصغیر واستنمائه له; ۴. رسالة فی الرضاع; ۵. رسالة فی حلّیة العنب والزبیب الملقیین فی الخل لکسب الحموضه.
۴. نورالدین علی بن احمد بن ابی جامع عاملی (وفات: پایانه قرن دهم) :
۱. شرح قواعد الأحکام.
۵. عبدالعلی بن محمود خادم، معروف به چاپلقی (وفات: پایانه قرن دهم) :
۱. رسالة فی صلاة الجمعه; ۲. رسالة فی صلاة الجمعه (فارسی) ; ۳. شرح الألفیه؛ ۴. شرح فارسی بر الفیه.
۶. حسین بن حسن حسینی، معروف به سید حسین مجتهد کرکی (وفات: ۱۰۰۱هـ. ق) :
۱. رسالة فی النیه; ۲. رسالة فی استقبال القبله ; ۳. رسالة فی الأوانی ; ۴. رسالة فی القبله; ۵. البلغة فی عدم عینیة صلاة الجمعه ; ۶. رسالة النیات وصیغ العقود والایقاعات ; ۷. رسالة فی حکم ذبائح أهل الکتاب ; ۸. رسالة فی تنازع الزوجین فی متاع البیت .
۷. عبدالله بن خلیل (زنده در ۱۰۰۶هـ. ق) :
۱. شرح فرائض النصیریه ؛ ۲. رسالة فی المواریث .
۸. علی بن محیی الدین جامعی عاملی (زنده در ۱۰۰۸هـ. ق) :
۱. رسالة فی المیراث .
۹. محمد بن علی موسوی، معروف به عاملی، سید سند و صاحب مدارک (وفات: ۱۰۰۹هـ. ق) :
۱. هدایة الطالبین (غایة المرام) شرح مختصر النافع; ۲. مدارک الأحکام (شرح عبادات الشرائع) ; ۳. حاشیة الألفیه.
۱۰. ابومحمد علی بن عنایت الله بسطامی، معروف به بایزید ثانی (زنده در ۱۰۱۱هـ. ق) :
۱. معارج التحقیق ; ۲. اوقات الصلاه; ۳. التحفة المرضیه (السلامیه).
۱۱. جمال الدین حسن بن زین الدین عاملی، معروف به صاحب معالم (وفات: ۱۰۱۱هـ. ق) :
۱. معالم الدین ; ۲. اجوبة مسائل محمد بن جویبر المدنی ; ۳. الاثناعشریه ; ۴. مناسک الحج.
۱۲. قاضی نورالله بن شریف حسینی، معروف به مرعشی (وفات: ۱۰۱۹هـ. ق) :
۱. نهایة الاقدام ; ۲. البحر الغزیر فی تقدیر الماء الکثیر ; ۳. رسالة فی تحقیق ما لاتتم الصلاة فیه ; ۴. رسالة فی صلاة الجمعه.
۱۳. ملاّ عبدالله بن حسین شوشتری، معروف به فاضل تستری (وفات: ۱۰۲۱هـ. ق) :
۱. رسالة فی صلاة الجمعه (فارسی) ; ۲. رسالة فی حقیقة الصوم ; ۳. رسالة فی وکیل الزوجه ; ۴. حاشیة الالفیه; ۵. جامع الفوائد (شرح بر قواعد العلامه) ; ۶. الرسائل.
۱۴. عبدالنبی بن سعد جزائری (وفات: ۱۰۲۱هـ. ق) :
۱. الاقتصاد (شرح ارشاد الاذهان).
۱۵. میرفیض الله بن عبدالقاهر حسینی تفرشی (وفات:۱۰۲۵هـ. ق) :
۱. الانوار القمریه .
۱۶. میرزامحمدبن علی استرآبادی حسینی (وفات:۱۰۲۸هـ. ق) :
۱. آیات الاحکام.
۱۷. ماجدبنهاشم بحرانی (وفات:۱۰۲۸هـ. ق) :
۱. الیوسفیه .
۱۸. محمدبن حسن بن زین الدین عاملی، فرزند صاحب معالم (وفات: ۱۰۳۰هـ. ق) :
۱. رسالة فی الارض المفتوحة عنوة ; ۲. کشف الرموز الخفیه ; ۳. حاشیة علی إثنی عشریة صاحب المعالم .
۱۹. بهاءالدین محمدبن حسین عاملی، معروف به شیخ بهائی (وفات: ۱۰۳۰هـ. ق) :
۱. الحبل المتین ; ۲. مشرق الشمسین ; ۳. الاثنا عشریات ; ۴. جامع عباسی (فارسی) ; ۵. أجوبة مسائل الشیخ جابر ; ۶. أجوبة مسائل الشیخ صالح بن حسن الجزائری ; ۷. جواب مسائل شاه عباس (فارسی) ; ۸. المسائل الفقهیه; ۹. المسائل المدنیات ; ۱۰. حاشیة علی قواعد الاحکام; ۱۱. حاشیة علی ارشاد الاذهان; ۱۲. حاشیة علی القواعد والفوائد; ۱۳. الکریه ; ۱۴. حاشیة علی اثنی عشریة صاحب المعالم; ۱۵. رسالة مختصرة فی فقه الصلاه ; ۱۶. رسالة فی تحقیق جهة القبله ; ۱۷. الحریریه ; ۱۸. رسالة فی استحباب السورة فی الصلاه ; ۱۹. رسالة فی سجود التلاوه ; ۲۰. رسالة فی صلاة الجمعه; ۲۱. رسالة فی تخییر بین القصر والاتمام فی الاماکن الاربعه ; ۲۲. مسألة فی الصوم; ۲۳. رسالة فی جواز منع الزوجة نفسها عن الزوج حتی تقبض المهر; ۲۴. رسالة فی ذبائح اهل الکتاب; ۲۵. شرح جواهر الفرائض ; ۲۶. الفرائض البهائیه ; ۲۷. رسالة فی المواریث; ۲۸. رسالة فی العداله.
۲۰. لطف الله بن عبدالکریم میسی عاملی (وفات:۱۰۳۳هـ. ق) :
۱. الاعتکافیه ; ۲. الوثاق والعقال = رسالة فی فسخ الزوجة الصغیرة نکاح الولی لها بعد کبرها; ۳. حاشیة جامع المقاصد ; ۴. حاشیة فوائد الشرائع .
۲۱. محمدامین بن محمد شریف، معروف به محدث استرآبادی (وفات: ۱۰۳۶هـ. ق) :
۱. رسالة فی طهارة الخمر .
۲۲. محمدباقربن محمد حسینی استرآبادی، معروف به میرداماد (وفات: ۱۰۴۰هـ. ق) :
۱. الاعضالات العویصات ; ۲. الاثناعشریة (عیون المسائل الفقهیة) ; ۳. حاشیة علی مختلف الشیعه ; ۴. حاشیة علی شرائع الاسلام ; ۵. حاشیة علی التنقیح الرائع ; ۶. شارع النجات فی احکام العبادات ; ۷. رسالة فی الطهارة والصلاه; ۸. التعلیقات فی الطهاره ; ۹. حاشیة علی الالفیه; ۱۰. رسالة فی صلاة الجمعه; ۱۱. اثبات السیادة لمن ینتسب الیهاشم اُمّاً ; ۱۲. ضوابط الرضاع ; ۱۳. الردعلی مااعترض به علی ضوابط الرضاع ; ۱۴. رسالة فی تنازع الزوجین فی قدر المهر; ۱۵. دلائل الاحکام .
۲۳. جوادبن سعدبن علی اسدی (بنابر گفته برخی در سال ۱۰۴۴هـ. ق و بنابر گفته برخی دیگر در ۱۰۶۵هـ. ق زنده بوده است.) :
۱. مسالک الافهام فی شرح آیات الاحکام ; ۲. الفوائد العلیه .
۲۴. احمدبن زین العابدین علوی عاملی (زنده در ۱۰۴۴هـ. ق) :
۱. رسالة فی نجاسة الخمر ؛ ۲. بیان الحق و تبیان الصدق .
۲۵. مرتضی بن محمد حسینی ساروی (زنده در ۱۰۴۹هـ. ق) :
۱. جمعة من مسائل الجمعه .
۲۶. حسین بن حیدر حسینی کرکی (وفات: میانه قرن یازدهم) :
۱. رسالة فی اشتراط صحة الصوم الواجب بالغسل من الجنابه; ۲. اصابة الحق .
۲۷. معزالدین محمدبن ابی الحسن موسوی مشهدی (زنده در ۱۰۴۴هـ. ق) :
۱. ذخیرة الجزاء ; ۲. جواهر الحقایق ; ۳. تحفة الرضا ; ۴. العشرة الکامله .
۲۸. محمدتقی بن ابوالحسن حسینی استرآبادی (وفات:میانه قرن یازدهم) :
۱. شرح خطبة الشرائع ; ۲. مناقشات فقهیه .
۲۹. مرادبن علی جان تفرشی (وفات: ۱۰۵۱هـ. ق) :
۱. الکریه ; ۲. شرح قطرة البحرین .
۳۰. محمدصادق بن محمدامین حلّی شیرازی (زنده در ۱۰۵۷هـ. ق) :
۱. رسالة فی استحباب السورة أو وجوبها .
۳۱. علی نقی بن محمدهاشم کمرهای اصفهانی (وفات:۱۰۶۰هـ. ق) :
۱. رسالة فی الصلاة فی المغصوب؛ ۲. رسالة فی ولایة الأب والجد.
۳۲. شرف الدین علی بن حجةالله شولستانی (زنده در۱۰۶۳هـ. ق) :
۱. رسالة فی سرایة النجاسه ; ۲. الفوائد الغرویة ; ۳. أفعال الحج (فارسی).
۳۳. عبدالله بن محمد خراسانی تونی (وفات:۱۰۷۱هـ. ق) :
۱. رسالة فی نفی الوجوب العینی عن صلاة الجمعه .
۳۴. محمدتقی بن مقصود علی اصفهانی عاملی، معروف به مجلسی اوّل (وفات:۱۰۷۰هـ. ق) :
۱. أجوبة المسائل الفقهیه (فارسی) ; ۲. حدیقة المتقین ; ۳. مناسک حج (فارسی) ; ۳۴ـ۴. الرضاعیه .
۳۵. حسن علی بن عبدالله شوشتری (وفات:۱۰۷۵هـ. ق) :
۱. التبیان ; ۲. رسالة فی حرمة صلاة الجمعة فی زمن الغیبه .
۳۶. محمود بن فتح الله حسنی کاظمی (زنده در ۱۰۷۹هـ. ق) :
۱. رسالة فی وجوب الخمس حال استتار الإمام .
۳۷. رفیع الدین محمد بن حیدر حسینی طباطبائی نائینی (وفات:۱۰۸۲هـ. ق) :
۱. أجوبة المسائل الفقهیه (فارسی) ; ۲. حاشیة علی مختلف الشیعه ; ۳. حاشیة علی مدارک الأحکام.
۳۸. محمد بن قاسم اصفهانی (وفات:۱۰۸۴هـ. ق) :
۱. حاشیه روضة البهیه; ۲. رسالهای درباره نمازجمعه.
۳۹. فخرالدین بن محمدعلی طریحی نجفی (وفات:۱۰۸۷هـ. ق) :
۱. الفخریه ; ۲. الضیاء اللامع .
۴۰. خلیل بن غازی قزوینی (وفات:۱۰۸۸هـ. ق) :
۱. رسالة فی حرمة صلاة الجمعة (فارسی).
۴۱. محمدباقر بن محمد مؤمن، معروف به محقق سبزواری (وفات:۱۰۹۰هـ. ق) :
۱. ذخیرة المعاد (شرح إرشاد علامه) ; ۲. کفایة الأحکام ; ۳. حاشیة علی مسالک الأفهام; ۴. رسالة فی تحدید النهار الشرعی ; ۵. رسالة فی صلاة الجمعه; ۶. رسالهای درباره نمازجمعه; ۷. رسالة فی الغناء ; ۸. رسالة أخری فی الغناء; ۹. الخلافیه (فارسی).
۴۲. محمدمحسن بن شاه مرتضی فرزند شاه محمود، معروف به فیض کاشانی (وفات:۱۰۹۱هـ. ق) :
۱. مفاتیح الشرایع ; ۲. معتصم الشیعه ; ۳. النخبه ; ۴. أجوبة المسائل الفقهیه; ۵. أحکام الأموات ; ۶. أبواب الجنان (فارسی) ; ۷. الشهاب الثاقب ; ۸. ضوابط الخمس ; ۹. رسالة فی حکم أخذ الأجرة علی الواجبات ; ۱۰. رسالة فی الولایة علی البکر فی التزویج ; ۱۱. منهاج النجاه (فی اصول العقائد)
۴۳. محمدسعید بن قاسم طباطبایی حسینی قهپایی (وفات:۱۰۹۲هـ. ق) :
۱. روض الجنان؛ ۲. حاشیة زبدة البیان.
۴۴. حسام الدین بن جمال الدین طریحی نجفی (زنده در ۱۰۹۴هـ. ق) :
۱. التبصرة الجلیه .
۴۵. رضی الدین محمد بن حسن قزوینی (وفات:۱۰۹۶هـ. ق) :
۱. مسألة فی إیصال الغبار الغلیظ .
۴۶. احمد بن محمد تونی (زنده در ۱۰۹۷هـ. ق) :
۱. حاشیة الروضة البهیه.
۴۷. محمدطاهر بن حسین قمی (وفات:۱۰۹۸هـ. ق) :
۱. السلامیه ; ۲. جاء الحق (فارسی) ; ۳. رسالة فی صلاة الجمعة (فارسی) ; ۴. تحفة الدارین .
۴۸. آقا حسین بن محمد بن حسین، معروف به محقق خوانساری (وفات: ۱۰۹۸هـ. ق) :
۱. مشارق الشموس ; ۲. أجوبة المسائل; ۳. رسالة فی الخمس (فارسی) ; ۴. حل الشک فی کون بعض أهل البلد کافراً وأکثرهم مسلمون.
۴۹. محمد بن حسن، معروف به ملاّ میرزا شیروانی (وفات:۱۰۹۸هـ. ق) :
۱. أجوبة المسائل الفقهیه (فارسی) ; ۲. رسالة فی الحبوه (فارسی) ; ۳. رسالة فی الصید والذباحه (فارسی) ; ۴. شکوک الصلاه (فارسی) ; ۵. رسالة فی أحکام الأموات ; ۶. حاشیة علی قواعد العلامه; ۷. حاشیة علی الشرائع.
۵۰. صفی الدین بن فخرالدین طریحی (زنده در ۱۱۰۰هـ. ق) :
۱. الینبوع المنبجس فی الرد من قال أن المنجس لاینجس.
۵۱. علی بن محمد عاملی، نوه شهید (وفات:۱۱۰۳هـ. ق) :
۱. الزهرات الزویة ; ۲. الرد علی اعتراضات خلیفة السلطان علی الروضة البهیة; ۳. تنبیه الغافلین ; ۴. رسالة فی النذر ; ۵. حاشیة الشرایع; ۶. حاشیةالألفیة; ۷. شرح تمهید القواعد .
۵۲. محمد بن حسن بن علی، معروف به حرّ عاملی (وفات:۱۱۰۴هـ. ق) :
۱. بدایة الهدایه ; ۲. هدایة الأمه ; ۳. خلاصة الأبحاث ; ۴. رسالة فی حرمة شرب التتن والقهوه ; ۵. رسالة فی أن التصرف والید دلیل الملکیه ; ۶. ارجوزة فی الزکاه ; ۷. رسالة فی صلاة الجمعه.
۵۳. مولی محمدباقر بن مولی محمدتقی، معروف به مجلسی دوم (وفات:۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱هـ. ق) :
۱. أجوبة مسائل المولی مجدالدین التستری ; ۲. أیادی سبأ ; ۳. جواب مسائل خراسان (فارسی) ; ۴. جواب مسائل میرزا سید علی (فارسی) ; ۵. هدایة الاخوان (فارسی) ; ۶. مجموعه سؤال و جواب (فارسی) ; ۷. مجموعه سؤال و جواب (مجموعه فارسی دیگر) ; ۸. المسائل الهندیه ; ۹. نظم اللئالی (فارسی) ; ۱۰. سؤال و جواب فقهی (فارسی) ; ۱۱. رسائل متعددة فی موضوعات مختلفه ; ۱۲. رسالة فی صلاة الجمعه.
۵۴. سید نعمت الله بن عبدالله بن حسین موسوی، معروف به محدّث جزایری (وفات:۱۱۱۲هـ. ق) :
۱. هدیة المؤمنین ; ۲. مسکن الشجون فی حکم الفرار من الوباء والطاعون.
۵۵. محمد بن ابراهیم حسینی، معروف به سید ماجد البحرانی (وفات: نخست قرن۱۲) :
۱. إیقاظ النائمین .
۵۶. قاضی جعفر بن عبدالله حویزی (وفات:۱۱۱۵هـ. ق) :
۱. رسالة فی الوصیة بالنکاح .
۵۷. نورالدین محمدهادی بن مرتضی کاشانی (زنده در ۱۱۱۶هـ. ق) :
۱. فقه المیراث ; ۲. حاشیة مفاتیح الشرایع.
۵۸. سلیمان بن عبدالله بن علی ماحوزی بحرانی، معروف به شیخ سلیمان بحرانی (وفات:۱۱۲۱هـ. ق) :
۱. السؤال والجواب; ۲. الفتاوی السلیمانیه ; ۳. حاشیة إرشاد الأذهان; ۴. تحقیق مسألة التباعد بین البئر والبالوعه ; ۵. فصل الخطاب فی نجاسة أهل الکتاب والنصاب ; ۶. الفوائد السریه ; ۷. رسالة فی تحلیل التتن والقهوه ; ۸. واجبات الصلاه ; ۹. رسالة فی أوقات الصلاه ; ۱۰. رسالة فی أفضلیة التسبیح علی القراءة فی الرکعتین الأخیرتین; ۱۱. رسالة فی کیفیة التسبیح فی الأخیرتین.
۵۹. محمد بن عبدالفتاح تنکابنی (وفات:۱۱۲۴هـ. ق) :
۱. رسالة فی فصول الأذان والإقامه ; ۲. رساله ای درباره نماز جمعه; ۳. حاشیة علی رسالة التونی; ۴. حاشیة زبدةالبیان ; ۵. رسالة رؤیة الهلال قبل الزوال ; ۶. رسالهای درباره نذر به صدقه دادن.
۶۰. محمد بن حسین بن محمد، معروف به جمال الدین خوانساری (وفات: ۱۱۲۵هـ. ق) :
۱. حاشیة الروضة البهیه; ۲. رسالة فی صلاة الجمعه (فارسی) ; ۳. رسالة فی مال الناصبی ; ۴. رسالة فی النذر.
۶۱. محمدصالح بن عبدالواسع حسینی خاتون آبادی (وفات:۱۱۲۶هـ. ق) :
۱. الآداب السنیه ; ۲. التهلیلیه ; ۳. رسالة فی أنه هل یعتبر حکم الحاکم بثبوت الهلال.
۶۲. محمدجعفر بن محمدباقر شریف سبزواری (زنده در ۱۱۲۷هـ. ق) :
۱. رسالة فی التکبیرات السبع ; ۲. رسالة فی حکم رؤیة الهلال قبل الزوال; ۴. حاشیة الألفیه.
۶۳. عبدالله بن کرم حویزی (زنده در ۱۱۳۲هـ. ق) :
۱. کتاب الصلاه.
۶۴. احمد بن ابراهیم بحرانی، پدر شیخ یوسف بحرانی (وفات:۱۱۳۱هـ. ق) :
۱. أجوبة مسائل السید یحیی بن سید حسین الإحسائی ; ۲. أجوبة مسائل الشیخ عبدالامام الإحسائی ; ۳. أجوبة مسائل الشیخ علی بن لطف الله البحرانی ; ۴. أجوبة مسائل الشیخ نصیر بن محمد خطی الجارودی; ۵. تعلیق علی مبحث الزوال ; ۶. رسالة فی تحقیق غسالة النجاسه ; ۷. رسالة فی حکم ملاقی المتنجس ; ۸. المسائل الخمسه ; ۹. رسالة فی جواز العدول عن کل سورة عدا الجحد والتوحید; ۱۰. رسالة فی تحقیق مسألة الصلح علی المجهول ; ۱۱. رسالة فی تملّک المهر أجمع بمجرد العقد; ۱۲. رسالة فی الدعوی علی المیت ; ۱۳. رسالة فی أن الطلقة والطلقتین هل تبقی بالتحلیل أو تنعدم؟.
۶۵. محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی (وفات:پیرامون ۱۱۳۴هـ. ق) :
۱. رسالة فی الأذان والإقامه; ۲. رسالة فی تعیین غرّة رمضان فی ما إذا غمّت شهور السنة کلها; ۳. رسالة فی معرفة أحکام الرضاع; ۴. رسالة فی الإرث.
۶۶. عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی (وفات:۱۱۳۵هـ. ق) :
۱. أجوبة مسائل السید عبدالله بن سید علوی; ۲. أجوبة مسائل الشیخ سلیمان; ۳. الفاکهة الکاظمیه ; ۴. حل العقود ; ۵. هدایة المسائل ; ۶. اللمعة الجلیة فی تحقیق المسائل الاسماعیلیه; ۷. المسائل البهبهانیه ; ۸ . المسائل الحسینیه ; ۹. المسائل المحمدیه ; ۱۰. المسائل الناصریه ; ۱۱. النفحة العنبریة فی أجوبة المسائل التستریه; ۱۲. الرسالة الفهلیانیه ; ۱۳. مسألة الشیخ عبدالله بن الشیخ فرج . ۱۴. القامعة للبدعة فی ترک صلاة الجمعة .
۶۷. حیدر علی بن ملامیرزای شیروانی (گفته شده که در سال ۱۱۲۴ هـ. ق زنده بوده است) :
۱. رسالة فی وجوب الصلاة علی النبی (ص) ; ۲. رسالة فی الخلل فی الصلاه; ۳. رسالة فی حدّ المسافة الموجبة للقصر والافطار ; ۴. تحفة السرائر ; ۵. رسالة فی حرمة المشاهد المشرفه ; ۶. رسالة فی وجوب قتل سابّ النبی (ص).
۶۸. محمد بن حسن بن محمد اصبهانی، معروف به فاضل هندی، کاشف اللثام اصفهانی (وفات:۱۱۳۷هـ. ق) :
۱. کشف اللثام ; ۲. المناهج السویه ; ۳. حاشیة إرشاد الأذهان; ۴. الاحتیاطات الفقهیه ; ۵. رسالة فی صلاة الجمعه; ۶. الزهرة فی مناسک الحج والعمره .
۶۹. ملاّ ابوالحسن بن محمدطاهر شریف فتونی، جدّ صاحب جواهر و معروف به ابوالحسن شریف عاملی (وفات:۱۱۳۸ یا ۱۱۲۹هـ. ق) :
۱. رسالة فی الرضاع; ۲. شرح مفاتیح الشرایع .
۷۰. محمد بن علی بن حیدر موسوی عاملی (وفات:۱۱۳۹هـ. ق) :
۱. مسائل سألها الشیخ یوسف البحرانی من الآخوند رفیعا…; ۲. إظهار ما عندی بمنسک الفاضل الهندی ; ۳. إیناس سلطان المؤمنین ; ۴. آیات الأحکام.
۷۱. بهاءالدین محمد بن محمد باقر مختاری نائینی (وفات:پیرامون ۱۱۴۰هـ. ق) :
۱. القول الفصل فی المسح والغسل ; ۲. القبالة القبلیة (فی بیان استقبال المیت وتوجیهه إلی القبله) ; ۳. حسان الیواقیت ; ۴. رسالة فی استحباب التسلیم علی النبی فی التشهد الأخیر; ۵. مقالید القصود ; ۶. العین فی تعارض حقی المتبایعین ; ۷. رسالهای درباره نکاح; ۸. عمدة الناظر فی عقدة الناذر (رسالة فی بطلان النذر المعلّق بما بعد الموت) ; ۹. إنارة الطروس ; ۱۰. رسالهای درباره ارث; ۱۱. تقویم المیراث ; ۱۲. مسألة فی وجوب التکفین فی ثلاثة أثواب ; ۱۳. هدایة الصراط فی حرمة الجمع بین الظهر والجمعه .
۷۲. محمد ابراهیم بن محمد معصوم حسینی قزوینی (وفات:۱۱۴۹هـ. ق) :
۱. رسالة فی الفرق بین الکبائر والصغائر; ۲. حاشیة الروضة البهیه; ۳. حاشیة زبدة البیان; ۴. حاشیة مدارک الاحکام.
۷۳. صدرالدین محمدبن محمدبن علی رضوی کاشانی (وفات:میانه قرن ۱۲هـ. ق) :
۱. منتهی المرام فی القصر والاتمام .
۷۴. محمدبن عبدالکریم طباطبائی بروجردی (وفات:میانه قرن۱۲هـ. ق) :
۱. رسالة فی معرفة احکام الرضاع .
۷۵. سیدنصرالله بن حسین موسوی حائری (وفات:میانه قرن ۱۲هـ. ق) :
۱. رسالة فی حرمة شرب التتن و الحشیش .
۷۶. عبدالنبی بن احمد بحرانی (زنده در ۱۱۵۰هـ. ق) :
۱. رسالة فی الرضاع.
۷۷. محمدرفیع بن فرج گیلانی (زنده در ۱۱۵۰هـ. ق) :
۱. حاشیة الروضة البهیه; ۲. حاشیة زبدة البیان; ۳. رسالة فی صلاة الجمعه; ۴. رسالة فی صلاة الجمعه (رسالة اخری).
۷۸. صدرالدین محمدبن محمدباقر رضوی همدانی (زنده در ۱۱۵۱هـ. ق) :
۱. استقصاء النظر ; ۲. رسالة فی عدم انفعال الماء القلیل .
۷۹. احمدبن اسماعیل نجفی جزائری، معروف به محقق جزائری (وفات: ۱۱۵۱هـ. ق) :
۱. قلائد الدرر ؛ ۲. تبصرة المبتدئین .
۸۰. صدرالدین محمد بن نصیر طباطبایی یزدی (وفات:۱۱۵۴هـ. ق) :
۱. رسالة فی صلاة الجمعه; ۲. عدة المسافرین ; ۳. الفرائض; ۴. اشارات الفقه .
۸۱. زین العابدین بن محمد یوسف حسینی لاریجانی (زنده در ۱۱۶۸هـ. ق) :
۱. کشف المطلوب فی بطلان الصلاة فی المکان المغصوب .
۸۲. محمد بن علی بن عبدالنبی مقابی بحرانی (زنده در ۱۱۶۹هـ. ق) :
۱. مجمع الأحکام ; ۲. رسالة فی الجهر والإخفات .
۸۳. عبدالرشید بن نورالدین شوشتری (وفات:قرن ۱۲هـ. ق) :
۱. المسائل الاخباریه .
۸۴. محمد بن محمد زمان کاشانی (زنده در ۱۱۷۲هـ. ق) :
۱. قبله اثناعشری ; ۲. نور الهدی (رسالة فی أن الزکاة بعد إخراج المؤونه) ; ۳. الحق الصراح فی ما لابد منه فی ایجاب النکاح ; ۴. رسالة فی صیغ النکاح .
۸۵. عبدالله بن نورالدین جزائری (وفات:۱۱۷۳هـ. ق) :
۱. الأنوار الجلیة فی جوابات المسائل الجبلّیة الاولی ; ۲. الذخیرة الأبدیة فی أجوبة المسائل الأحمدیه ; ۳. الذخیرة الباقیة فی أجوبة المسائل الجبلیة الثانیه ; ۴. المقاصد العلیة فی أجوبة المسائل العلویه ; ۵. الذخر الرائع ; ۶. التحفة السنیه.
۸۶. محمد اسماعیل بن محمد حسین خواجئی مازندرانی (وفات: ۱۱۷۳هـ. ق
۱. أجوبة المسائل; ۲. الرسائل; ۳. رسالة فی تحدید الکر ; ۴. رسالة فی حکم الغسل قبل الاستبراء ; ۵. رسالة فی حکم الحدث الأصغر المتخلل أثناء الغسل ; ۶. مسألة فی وظیفة رجل احتاج إلی الغسل فی الأرض البارده; ۷. رسالة فی عدم جواز التکفین فی ما لایجوز الصلاة فیه والجلود; ۸. رسالة فی حکم الاسراج عند المیت ; ۹. رسالة فی أصالةعدم التذکیة فی الجلد المشتری من الکفار أو من لایوثق به; ۱۰. الحریریه; ۱۱. الذهبیه ; ۱۲. رسالة فی اللباس المشکوک ; ۱۳. رسالة فی الصلاة فی ثوب معه فضلة ما لایؤکل لحمه; ۱۴. تذکرة الوداد ; ۱۵. رسالة فی کیفیة الأذان والتشهد ; ۱۶. رسالة فی الخمس; ۱۷. رسالة فی أفضلیة التسبیح فی الأخیرتین; ۱۸. رسالة فی صلاة الجمعه; ۱۹. رسالة فی استثناء المؤونة من الزکاة ; ۲۰. مسألة فی الحج البلدی; ۲۱. رسالة فی أقلّ ما بین العمرتین ; ۲۲. رسالة فی حقیقة الناصب وأحکامه ; ۲۳. رسالة فی العقد الفضولی ; ۲۴. رسالة فی تحریم الغناء ; ۲۵. رسالة فی النظر إلی وجه الأجنبیة ; ۲۶. رسالة فی عدم جواز تزویج المؤمنة بالمخالف; ۲۷. الرضاعیه; ۲۸. رسالة فی جواز حمل الزوجة المنقطعة من بلد إلی آخر; ۲۹. فائدة فی طلاق الولی ; ۳۰. رسالة فی الفرق بین الطلاق الرجعی والبائن ; ۳۱. رسالة فی جواز التداوی بالخمر ; ۳۲. الفصول الخمسة فی الشفعه ; ۳۳. رسالة فی الحبوه ; ۳۴. رسالة فی إرث الزوجه ; ۳۵. رسالة فی جواز مقاصّة المنکر لو حلف ; ۳۶. رسالة فی العدالة; ۳۷. حاشیة مدارک الأحکام; ۳۸. رسالة فی الصلاة والإفطار بأذان الجمهور .
۸۷. شبر بن محمد موسوی نجفی (زنده در ۱۱۷۹هـ. ق) :
۱. رسالة فی وجوب غسل الجمعه; ۲. رسالة فی القصر والاتمام; ۳. رسالة فی حکم الارتماس فی الصوم.
۸۸. محمدمهدی بن محمدصالح فتونی عاملی (وفات:۱۱۸۳هـ. ق) :
۱. نتائج الأخبار .
۸۹. یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی، معروف به صاحب حدائق و بحرانی یا محدّث بحرانی (وفات:۱۱۸۶هـ. ق) :
۱. الحدائق الناضره ; ۲. أجوبة المسائل الفقهیه; ۳. أجوبة المسائل الثلاث ; ۴. أجوبة المسائل; ۵. الأنوار الحیریه ; ۶. الدرر النجفیه ; ۷. اللئالی الزواهر ; ۸. المسائل البهبهانیه ; ۹. تدارک المدارک ; ۱۰. قاطعة القال والقیل فی انفعال الماء القلیل ; ۱۱. رسالة فی الصلاه; ۱۲. رسالة اُخری فی الصلاه; ۱۳. شرح رسالة الصلاه; ۱۴. رسالة فی صلاة الجمعه; ۱۵. رسالة فی الشرکه ; ۱۶. رسالة فی حرمة الام بالعقد علی البنت ; ۱۷. الصوارم القاصمة لظهور الجامعین من ولد فاطمه; ۱۸. کشف القناع (در ردّ ضوابط الرضاع میرداماد) ; ۱۹. الرسالة المحمدیه ; ۲۰. رسالة فی العداله.
۹۰. حسین بن ابی القاسم موسوی خوانساری (وفات:۱۱۹۱هـ. ق) :
۱. شرح عبارة مشکلة فی مبحث صلاة المیت; ۲. شرح عبارة مشکلة فی مبحث صلاة الخوف; ۳. رسالة فی تنجیس ملاقی المتنجس .
۹۱. محمد بن احمد بحرانی (وفات:پایانه قرن۱۲هـ. ق) :
۱. رسالة فی وجوب الجهر بالتسبیحات .
← اعتدال و میانه روی
←← محدوده زمانی این دوران
پنجمین دوران از دورانهای تحوّل اجتهاد در فقه شیعه، از نیمه دوم قرن دوازدهم هجری آغاز شد و با ظهور مکتب شیخ انصاری در نیمه دوم قرن سیزدهم به سرآمد، در این دوران، سه نسل از فقیهان اصولی و گروهی از فقیهان بزرگ اخباری، که رفته رفته از گرایشهای افراطی خود برگشتند و به نظریات و مبانی اصولیها نزدیک شدند.
←← ویژگیهای این دوران
با توجه به اینکه افراط و تفریط برای پسندیده نیست، زیرا خداوند سبحان، فطرت انسان را بر پایه اعتدال و میانه روی در فکر و روش زندگی بیافرید، چنان که در قرآن فرموده است: (ونفس وماسوّاها)
قسم به روح بشر و آنکه این روح را معتدل و میانه آفرید.
(یا ایها الإنسان ماغرک بربّک الکریم الذی خلقک فسوّاک فعدلک)
ای انسان! چه چیز غرور تو را به پروردگار بزرگوارت برانگیخته، همان کس که تو را آفرید و اندام تو را درست کرد و آن گاه تو را سامان بخشید و معتدل و میانه ساخت.
سرشت فردی و اجتماعی انسان هیچ گونه تندروی را برنمی تابد، زیرا گرایش برخلاف طبیعت و سرشت انسان دوام ندارد.
خداوند متعال، انسان را اندیشه ور و عقل گرای در عرصههای مختلف سرشته است. آیات و روایات فراوانی بر بلند بودن جایگاه عقل در داوریها و استدلالها، دلالت میکند که حجت میان خداوند و بندگان و رسول درونی، عقل است و فرمان برداری و پرستش انسان، باید عاقلانه باشد و…. هرچند افزون بر این، آیات و روایات فراوانی بر ضرورت انقیاد انسان در برابر احکام شرع و خضوع او در برابر منطق رسا و قوی عالم غیب و پذیرش آن دلالت میکند.
نقش فطری عقل بنابر کتاب و سنت
فهم، و پذیرفتن و اجرای شریعت است که هیچ مکتب کلامی فلسفی، فقهی، تربیتی و اجتماعی را یارای سرپیچی از آن نیست. تندروی در مکتب فقهی شیعه نیز ناپایدار بود، زیرا این مکتب به پشتوانه پایههای استوار عقلانی اش، از دیگر مذهبهای اسلامی جدا مینماید، مکتب فقهی شیعه، پس از کشمکش دو گروه تندرو که نزدیک دو قرن به طول انجامید، به اعتدال و میانه روی خود بازگشت.
←← عوامل پایان دهنده کشمکش
موارد برشمرده شده در زیر، از سببهای پایان دهنده این کشمکش است:
۱. خرده گرفتن گروهی از فقیهان پرهیزگار و آزاداندیش اخباری بر اخباری گری افراطی; اینان گروه اخباری گران میانه رو را گرد آوردند و پس از فرو رفتن حوزههای شیعه در موج اخباری گری افراطی، و نقدهای قوی و پیاپیاصولیان بر اخباریان و اخباری گری افراطی، حوزههای علمیه به سوی اعتدال و میانه روی حرکت کرد.
۲. خرده گرفتن اخباریان بر اصولیان; آن گاه اصولیان، با جدیت بسیار بدانان پاسخ گفتند و از بنیانها و قوانین اصولی دفاع کردند، نه تنها در این دوران پر التهاب، شعله تفکر اصولی خاموش نشد که با استدلالها و پذیرههای جدید مکتب وحید بهبهانی برافروخته تر شد.
۳. حضور دو سردمدار اخباری و اصولی در شهر کربلا ( محدّث بحرانی و وحید بهبهانی) ; گفت وگوها و مناظرههای پی گیر علمی و آزاداندیشانه این دو بزرگوار، تأثیر بسیاری در رسیدن به حقیقتهای علمی گذاشت، بویژه آنکه وحید بهبهانی در بیان، تنظیم و توضیح این حقایق علمی برای افکار عمومی فضلا و طلاب علوم دینی آن روز در حوزه علمیه بزرگ کربلا، بسیار توانا بود، این گونه اخباری گری، در اوج قدرت و در دومین دوره گسترش خود، یعنی دوران محدّث بحرانی (صاحب کتاب الحدائق الناضره ) فروکش کرد.
۴. استمرار و پویایی مکتب وحید بهبهانی و تلاش بی وقفه و حساب شده علمی او; وی با تربیت و بهره گیری از کوشش فقیهانی سرآمد در علم و عمل و اخلاص، به خرده گیریهای اخباریان بر اصولیان پاسخ گفت. سرانجام همزمان با آغاز کوششهای علمی مکتب شیخ انصاری، گرایش به اخباری گری در همه حوزههای علمی شیعه به سر آمد.
۵. بنا بر گفته برخی از مورخان: تأثیر فلسفه در تفکر اصولی این برهه; و گرایش فوق العاده به اصول علی رغم قدرت فراوان اخباریان، اصول فقه را پایدار نگه داشته بلکه علم اصول به پویایی و نوآوری بیشتری رسید.
خوانساری بزرگ و معاصرش، شیروانی و پسرش، جمال الدین و شاگرد جمال الدین، صدرالدین را میتوان از برانگیزندگان بالیدن تفکر اصولی دانست، زیرا با بحثها و تحقیقات خود زمینه ظهور مکتب محقق بهبهانی و دوران جدید فقه شیعه را آماده کردند.
۶. با گرد آمدن مجموعههای روایی بزرگ در دوره پیشین که فقیهان را بر استقراء تام و بازشماری کامل نصوص یاری میکرد، اصولیان قوانین اصولی را در جایگاه شایسته خود توانستند به کار برند، چنان که دست رنج کوشش اخباریان در گردآوری این مجموعهها، به سود اجتهاد پذیرفته شده اصولیان گردید.
مجتهدان پس از برآورده شدن نیازشان به احادیث با به کارگیری عقل و تفکر، از این مجموعهها بهره گرفتند.
تلاشهای وحید بهبهانی در پایانه قرن دوازدهم، مکتب فقهی جدیدی را در تشیع سبب شده که هم به عقل و هم نقل، بی هیچ گونه افراطی توجه میکرد، چنان که امارات کاشف از حکم شرعی و اصول عملیه، عقل قطعی و امارات ظنی و هرکدام از انواع اصول عملیه را در جایگاه مناسب خود قرار میداد. دوباره نگری اصولیان به مبانی و پایههای علم اصول، پی آمد شبهاتی مینمود که اخباریان بر ضدّ عقل و قوانین علم اصول پیش انداخته بودند.
علم اصول، با آثار به جا مانده از بیش از پنجاه سال بالیدن مکتب وحید بهبهانی، دوباره متولد شد. نسل اوّل شاگردان مکتب وحید، گروهی از محققان بزرگ بودند، مانند: سید مهدی بحرالعلوم (وفات:۱۲۱۲هـ. ق)، شیخ جعفر کاشف الغطا (۱۲۲۷هـ. ق)، محقق قمی (۱۲۳۲هـ. ق)، صاحب ریاض (۱۲۳۱هـ. ق) و صاحب مقابس (۱۲۳۴هـ. ق).
پرورش یافتگان و برخاستگان از پی این نسل را صاحب مناهل (۱۲۴۲هـ. ق)، ملا احمد نراقی (۱۲۴۵هـ. ق) و شریف العلماء (۱۲۴۵هـ. ق) و صاحب جواهر (۱۲۶۶هـ. ق) میتوان برشمرد و کتابهای اصولی بسیاری در این دوران نوشته شد: القوانین المحکمه در دو جلد بزرگ و الفصول الغرویه و الحاشیة علی معالم الاصول و بسیاری از آثار اصولی دیگر.
←← نام فقیهان این دوره و نوشتههای فقهی آنان
۱. محمدباقر بن محمداکمل، معروف به آغاوحید بهبهانی و محقق بهبهانی (وفات:۱۲۰۵ یا ۱۲۰۶هـ. ق) :
۱. مصابیح الظلام، شرح مفاتیح الشرایع ; ۲. أجوبة المسائل (فارسی) ; ۳. سؤال و جواب (فارسی) ; ۴. حاشیة ذکری الشیعه ; ۵. حاشیة المختصر النافع; ۶. حاشیة مسالک الافهام; ۷. حاشیة مجمع الفائدة والبرهان; ۸. تحقیق فی القیاس ; ۹. الجمع بین الاخبار المتعارضه ; ۱۰. حواشی مفاتیح الشرایع; ۱۱. شرح دیباجة مفاتیح الشرایع ; ۱۲. رسالة فی بطلان عبادة الجاهل ; ۱۳. رسالة فی المتعه ; ۱۴. الافادة الاجمالیة فی العبادات المکروهه ; ۱۵. رسالة فی أنّ الأصل فی الأشیاء الطهاره ; ۱۶. رسالة فی کیفیة وجوب الطهاره ; ۱۷. رسالة فی حکم عصیری التمر والزبیب ; ۱۸. رسالة فی صلاة الجمعه; ۱۹. رسالة فی عدم الاعتداد بالرؤیة قبل الزوال; ۲۰. رسالة فی أنّ إنکار اُصول المذهب لایوجب الکفر ; ۲۱. رسالة فی أنّ الأصل فی المعاملات الصحة ; ۲۲. رسالة فی بطلان القرض بشرط المعاملة المحاباتیه; ۲۳. رسالة فی جواز الجمع بین الفاطمیتین ; ۲۴. رسالة فی بطلان العقد علی الصغیرة لأجل المحرمیه .
۲. سید حسین بن محمد ابراهیم حسینی قزوینی (وفات: ۱۲۰۸هـ. ق) :
۱. رسالة فی حکم النبش ; ۲. رسالة فی حکم الهوام والسوام والحشرات ; ۳. رسالة فی تنجیس المتنجس ; ۴. رسالة فی حکم العبادة فی المکان المغصوب ; ۵. رسالة فی حل حدیث ورد فی الصوت الحسن ; ۶. مختار المذهب فی ما یصحبه الانسان من الذهب ; ۷. غایة الاختیار فی أحکام مناکحة الکفار ; ۸. رسالة فی حکم نکاح الصغیرة لغرض محرمیة امّها ; ۹. رسالة فی حکم موت الولد فی بطن امّه ; ۱۰. معارج الأحکام ; ۱۱. مستقصی الاجتهاد ; ۱۲. حاشیة الروضة البهیه .
۳. محمدمهدی بن ابوذر نراقی کاشانی (وفات:۱۲۰۹هـ. ق) :
۱. لوامع الأحکام ؛ ۲. معتمد الشیعة .
۴. سید محمدمهدی بن مرتضی طباطبایی، معروف به بحرالعلوم (وفات: ۱۲۱۲هـ. ق) :
۱. الدرة (فقه منظوم) ; ۲. المصابیح ; ۳. مبلغ النظر ; ۴. العجالة الموجزة فی فروع الناسک ; ۵. رسالة فی حکم الفرار من الطاعون ; ۶. رسالة فی تحریم العصیر العنبی والزبیبی .
۵. محمدمهدی بن ابوالقاسم موسوی شهرستانی (وفات: ۱۲۱۶هـ. ق) :
۱. المصابیح .
۶. عبدالصمد همدانی (وفات: ۱۲۱۶هـ. ق) :
۱. رسالة فی الغناء ; ۲. حاشیة المختصر النافع ; ۳. بحر الحقائق .
۷. محمد علی بن محمدباقر بهبهانی کرمانشاهی (وفات:۱۲۱۶هـ. ق) :
۱. الفذالک ; ۲. فتاح المجامع ; ۳. المسائل التی اشتهرت بین المتأخرین علی خلاف مقتضی الأدلة القویة استناداً إلی بعض الأصول والأخبار الضعیفة العامیه; ۴. مقامع الفضل (فارسی) ; ۵. حاشیة الروضة البهیه; ۶. قطع المقال فی نصرة القول بالانفعال ; ۷. رسالة فی المئونة المستثناة من الزکاة ; ۸. مصرف رد المظالم (فارسی) ; ۹. دلیل الناسک ; ۱۰. کتاب الاجارة; ۱۱. صیغ النکاح ; ۱۲. منع المنع من الجمع بین فاطمیتین ; ۱۳. مظهر المختار فی حکم النکاح مع الاعسار .
۸. حسین بن محمد آل عصفور بحرانی (وفات:۱۲۱۶هـ. ق) :
۱. سداد العباد ورشاد العباد ; ۲. رواشح العنایة الربانیه ; ۳. الأنوار اللامعه ; ۴. السوانح النظریه ; ۵. الفتاوی الحسینیه ; ۶. النفحة القدسیه ; ۷. برهان الاشراف فی منع بیع الأوقاف .
۹. محمدمهدی بن هدایت الله حسینی مشهدی (وفات:۱۲۱۸ هـ. ق) :
۱. رسالة فی المواسعه ; ۲. رسالة فی جواز الحیل الشرعیه ; ۳. رسالة فی ولایة الأب علی النکاح ; ۴. نبراس الهدایه ; ۵. شرح عبارة فی مبحث الاوانی من منتهی المطلب .
۱۰. (محمد) جواد بن محمد حسینی عاملی (وفات:۱۲۲۶هـ. ق) :
۱. مفتاح الکرامة (شرح علی قواعد العلامة).
۱۱. محسن بن حسن اعرجی کاظمی (وفات:۱۲۲۷هـ. ق) :
۱. الجامع الکبیر ; ۲. وسائل الشیعة ; ۳. حاشیة علی کفایة السبزواری ; ۴. رسالة فی صلاة الجمعه; ۵. شرح مقدمة الحدائق .
۱۲. جعفر بن خضر مالکی نجفی، معروف به شیخ جعفر کاشف الغطاء (وفات:۱۲۲۸هـ. ق) :
۱. کشف الغطاء ; ۲. بغیة الطالب ; ۳. القواعد الشرعیه ; ۴. رسالة فی العبادات المالیه ; ۵. کشف الالتباس بین الحیض والاستحاضة والنفاس; ۶. أحکام الجنائز ; ۷. رسالة فی الصیام; ۸. غایة المراد فی أحکام الجهاد ; ۹. شرح القواعد ; ۱۰. رسالة فی المنع من شهادة بالولایة فی الأذان .
۱۳. علی بن محمد بن ابوالمعالی حائری، معروف به صاحب ریاض و طباطبائی (وفات:۱۲۳۱هـ. ق) :
۱. حدیقة المؤمنین ; ۲. ریاض المسائل ; ۳. حاشیة مفاتیح الشرایع ; ۴. حاشیة دروس الشهید ; ۵. الجهادیه .
۱۴. ابوالقاسم بن محمدحسن جیلانی، معروف به میرزای قمی (وفات: از ۱۲۳۱ تا ۱۲۳۳هـ. ق) :
۱. غنائم الأیّام ; ۲. مناهج الأحکام ; ۳. جامع الشتات (فارسی و عربی) ; ۴. جوامع الرسائل ; ۵. الرسائل; ۶. معین الخواص ; ۷. مرشد العوام ; ۸. تحفه عباسی ; ۹. رسالة فی دعوی المرئة الخلو عن المانع ; ۱۰. رسالة فی حکم الطلاق بدعوی الوکالة عن الزوج مع انکاره; ۱۱. رسالة فی اقرار الرجل بطلاق زوجه ; ۱۲. رسالة فی تحقیق مایعتبر فی الشهاده .
۱۵. اسدالله بن اسماعیل دزفولی کاظمی، معروف به صاحب مقابس و ملا اسدالله (وفات:۱۲۳۴هـ. ق) :
۱. مقابس الأنوار ; ۲. حاشیة قواعد الأحکام ; ۳. اللؤلؤ المسجور فی معنی لفظ الطهور ; ۴. منهج التحقیق فی التوسعة والتضییق ; ۵. مبلغ النظر ونتیجة الفکر .
۱۶. محمد بن علی بن ابوالمعالی طباطبایی، معروف به سید محمد مجاهد و صاحب مناهل (وفات:۱۲۴ هـ. ق) :
۱. کتاب القضاء ; ۲. نهایة المرام ; ۳. جامع الأقوال ; ۴. المناهل ; ۵. الجهادیه .
۱۷. عبدالله بن محمدرضا حسینی شبّر (وفات: ۱۲۴۲هـ. ق) :
۱. مصابیح الظلام ; ۲. المصباح الساطع ; ۳. زبدة الدلیل ; ۴. رسالة فی الطهاره .
۱۸. موسی بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: ۱۲۴۳هـ. ق) :
۱. منیة الراغب فی شرح بغیة الطالب .
۱۹. احمد بن محمدمهدی، معروف به مولا نراقی (وفات:۱۲۴۵هـ. ق) :
۱. هدایة الشیعه ; ۲. مستند الشیعه ; ۳. رسائل و مسائل (فارسی و عربی) ; ۴. کتاب القضاء والشهادات ; ۵. عوائد الأیام ; ۶. مناهج الأحکام ; ۷. حاشیة الروضة البهیه.
۲۰. محمدعلی بن محمدباقر هزارجریبی اصفهانی (وفات:۱۲۴۶هـ. ق) :
۱. البحر الزاخر ; ۲. قاطع النزاع ; ۳. مخزن الاسرار الفقهیه.
۲۱. محمدتقی بن محمدرحیم اصفهانی، معروف به صاحب هدایت المسترشدین (وفات: ۱۲۴۶هـ. ق) :
۱. کتاب الطهاره.
۲۲. احمد بن صالح بن طوق بحرانی (وفات:میانه قرن۱۳هـ. ق) :
۱. رسالة فی قصد الثواب ; ۲. رسالة فی وجوب التیمم ; ۳. رسالة فی إدراک الرکعة فی الوقت ; ۴. رسالة فی وجوب الاخفات فی غیر الاولتین ; ۵. روح النسیم فی أحکام التسلیم ; ۶. أحکام العمره ; ۷. مسألة فی طلاق الحائض ; ۸. جواب عن مسائل الحبوه ; ۹. أجوبة مسائل السید حسین ; ۱۰. أجوبة مسائل الشیخ محمد درازی .
۲۳. علی بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: ۱۲۵۳هـ. ق) :
۱. التقریرات ; ۲. رسالة فی الصوم.
۲۴. خضر بن شلال عفکاوی نجفی (وفات:۱۲۵۵هـ. ق) :
۱. التحفة الغرویه ; ۲. جنّة الخلد .
۲۵. محمدباقر بن محمدتقی موسوی، معروف به حجت الاسلام شفتی (وفات:۱۲۶۰هـ. ق) :
۱. مطالع الأنوار ; ۲. سؤال و جواب (فارسی) ; ۳. رسالة فی تطهیر العجین ; ۴. رسالة فی ما لو أخلّ بالتسلیم فی الصلاه ; ۵. رسالة فی التسلیم بالنوافل ; ۶. رسالة فی إقامة الحدود فی زمن غیبة الإمام (فارسی) ; ۷. رسالة فی عدم لزوم القبض إذا جعل الواقف التولیة لنفسه ; ۸. رسالة فی جواز الاتکال علی قول النساء فی انتفاء موانع النکاح; ۹. رسالة فی حرمة ام الموطوء وبنته واخته علی الواطی; ۱۰. رسالة فی طلاق مدعی الوکالة عن الزوج مع انکار الزوج; ۱۱. رسالة فی حکم صلح حق الرجوع فی الطلاق الرجعی; ۱۲. کاریزیه (فارسی).
۲۶. محمدمهدی بن علی طباطبائی کربلایی، فرزند صاحب ریاض (وفات:۱۲۶۰هـ. ق) :
۱. رسالة فی هبة الولی مدّة الزوجة الصغیره ; ۲. المصابیح.
۲۷. محمدابراهیم بن محمدحسن کلباسی اصفهانی (وفات: ۱۲۶۲هـ. ق) :
۱. شوارع الهدایه ; ۲. منهاج الهدایه .
۲۸. ابراهیم بن محمدباقر موسوی قزوینی، معروف به صاحب ضوابط (وفات: ۱۲۶۲هـ. ق) :
۱. دلائل الأحکام .
۲۹. محمدجعفر بن سیف الدین شریعتمدار استرآبادی (وفات:۱۲۶۳ هـ. ق) :
۱. شوارع الأنام ; ۲. حاشیة ریاض المسائل ; ۳. حاشیة مدارک الأحکام ; ۴. ینابیع الحکمه ; ۵. مجمع الآراء ; ۶. مشکاة الوری ; ۷. المقالید الجعفریه ; ۸. رسالة فی القبله ; ۹. رسالة فی القصر والاتمام ; ۱۰. الکفاف فی مسائل الاعتکاف ; ۱۱. صیغ العقود والایقاعات ; ۱۲. صیغ النکاح ; ۱۳. رسالة فی ابراء الأب زوجة ابنه الصغیرة المنقطعة من المده; ۱۴. رسالة فی حکم المرئة المفقود عنها زوجها; ۱۵. سفینة النجاه ; ۱۶. رسالة فی الحدود والقصاص والدیات (فارسی).
۳۰. محمد بن صالح صدرالدین عاملی اصفهانی (وفات:۱۲۶۳هـ. ق) :
۱. الارجوزة الرضاعیه ; ۲. رسالة فی مسائل ذی الرأسین ; ۳. رسالة فی الوقف .
۳۱. حسن بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: ۱۲۶۴هـ. ق) :
۱. أنوار الفقاهه ; ۲. کتاب الغصب ; ۳. السلاح الماضی ; ۴. المواریث ; ۵. المعاملات; ۶. حاشیة کشف الغطاء .
۳۲. عبدالفتاح بن علی میرفتاح حسینی مراغی (وفات: از ۱۲۶۶ تا ۱۲۷۴هـ. ق) :
۱. العناوین ; ۲. صیغ العقود والایقاعات .
۳۳. محسن خنفر نجفی (وفات: ۱۲۷۰هـ. ق) :
۱. کتاب التجاره ; ۲. کتاب احیاء الموات .
۳۴. محمدحسن بن باقر بن عبدالرّحیم نجفی، معروف به صاحب جواهر (وفات: ۱۲۶۶هـ. ق) :
۱. جواهر الکلام ; ۲. نجات العباد ; ۳. سؤال و جواب; ۴. التقریرات.
← کمال و بالندگی
←← محدوده زمانی این مرحله
این دوران که تا به امروز (دهه سوم قرن پانزدهم) ادامه دارد، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری و پیش از مرجع شدن شیخ مرتضی انصاری (وفات: ۱۲۸۱هـ. ق) آغاز شد.
آن چنان عظمت علمی شیخ انصاری آشکار شده بود که صاحب جواهر و شاگردان نزدیکش، او را به عنوان مرجع بی بدیل پس از صاحب جواهر برگزیدند.
فقیهان شیعه تا امروز، در سایه مکتب فقهی شیخ انصاری تنفس کرده و زندگی میکنند و نتوانستهاند اصول جدیدی را به جای اصول فقه و روش علمی شیخ انصاری برگزینند; حقیقتی که همه تاریخ نگاران شیعه آن را پذیرفته اند.
مورّخان فقه شیعه، دو نکته اساسی را در عصر شیخ انصاری برتابیده اند:
نکته اوّل: برجستگی کتابهای فقهی شیخ انصاری، بویژه کتاب مکاسب که تا امروز متن برگزیده درسی است. افزون بر اینکه این کتاب در حال حاضر در مرحله سطح حوزهها تدریس میشود و در مرحله خارج نیز محور تحقیقات فقهی است، چنین ویژگی ای، آن را از دیگر کتابهای فقهی، استدلالی پیشینیان و پسینیان برتر مینمایاند.
نکته دوم: برجسته بودن مکتب فقهی شیخ انصاری بدان دلیل است که ژرفای درون متنی مکاسب در پرداخت علمی و روش استنباط، برتر از کتابهای پیش تر نوشته شده، مانند جواهر مینماید، آن چنانکه شیخ انصاری را (شیخ اعظم) و (خاتم الفقهاء والمجتهدین) خواندهاند و دربارهاش گفتهاند: (گذشتگانش را از یادها برد و آیندگانش را به زحمت انداخت.)
برای همین، نمی توان دوران شیخ انصاری را پیوست دوران پیشین دانست، زیرا همه عالمان پس از او، پیرو مکتب اویند.
دلیل و علتهای این برجستگی چیست؟ آیا پیشرفت علم اصول فقه در مکتب او، به پیشرفتهای فقهی او برمی گردد؟ ویژگیهای ممتاز فقه شیخ اعظم چیست؟
پیش تر از او وحید بهبهانی، قوانین بنیانی اصول جدید را پایه گذاشت و فقه اجتهادی را از افراط و تفریط رهاند و به (استاد الکل) و (استاد اعظم) شناخته شد (چنان که در بیان مرحله گذشته شرح دادیم) و همچنین تربیت یافتگان مکتب وحید و نسل سوم پس از او در بالیدن آن مکتب کوشیدند، اما این مکتب با آمدن شیخ انصاری به کمال شایسته اش رسید، فقه شیعه در این دوران، به سوی کمال و نوآوری ره پیمود، چنان که آن را در سطوح چندگانهای میشود برشمرد که نسل به نسل پیش رفت و به امروز رسید، مکتب شیخ انصاری، هنوز هم به پاسخ گفتن نیازهای زمانه تواناست، هرچند که نزدیک به یک قرن و نیم از آغاز آن میگذرد.
←← مهم ترین ویژگیهای این دوران
الف. پس از آنکه گذشتگان این دوران، مکتب اخباری گری را برافکندند و اصول جدیدی را پایه گذاشتند، شیخ انصاری مجال یافت، چارچوب و طرح گسترده این مکتب اصولی را پس از آن دوران التهاب، پیش بکشد.
بر همین اساس، شیخ انصاری در توضیح و تبیین روش علمی اصول جدید که کوششهای علمی اخباریان را نیز برتابیده بود، کوشید; چنان که ایشان مباحث اصولی را با توجه به حالات مکلّف : قطع، ظنّ و شک بررسید که با چینش پذیرفته شده فقیهان در گذر قرون گذشته برابری میکرد بلکه پیشی گرفت، روش علمی اصول جدید شیخ، استقصا و سرشماری فرضها و صورتهای سه گانه قطع، ظن و شک است که در بحث ( تعارض ادله) این مبنا در تقسیم و ارزیابی ادله خود را به خوبی نمایاند، به گونهای که آوردهاند که ایشان خود را نوآور دو اصطلاح ( حکومت ) و ( ورود ) میداند، شیخ انصاری با همه توان علمی خویش، سبک اجتهادی را بازنگریست و فقیهان پس از وی نیز این روش را برگزیدند، ایشان در تحقیقات مختلف اصول فقه; چه در مباحث الفاظ و چه در مباحث حجت و مباحث اصول عملیه نوآور بوده به گونهای که هنوز روش علمی شیخ یگانه مینماید.
ب. شیخ انصاری، پس از هماهنگ کردن مباحث علم اصول، به اجرای اصول در پژوهشهای فقهی خود پرداخت، در این باره گفتنی است که میتوان با غوطه ور شدن و تأمل در آثار شیخ به یکپارچگی و ژرف نگری آن آثار پی ببریم، هرچند گریزها و منحنیهایی وجود دارد که بر آموزنده دشوار مینماید.
ج. افزون بر اینکه پژوهشهای فقهی شیخ انصاری همه آراء و نظریات فقهی گذشته را برمی تابد، دورنما و آینده مسائل فقهی و نظریات فقهی در هر مسئله را نیز برمی نماید، شیخ انصاری، در هر مسئلهای همه گونهها و صورتهای مفروض و احتمالات ممکن را برمی شمرد، به گفته برخی از استادان، هیچ نظریهای پس از شیخ پدید نیامد مگر آنکه از تحقیقات وی سرچشمه گرفته باشد.
د. نظریهها و استدلالهای گذشتگان در مکتب شیخ انصاری از کارکردی شایسته برخوردار شد، زیرا شیخ به آثار گذشتگان بی توجهی نکرد و در تنگه آنان نیز نیفتاد، بلکه میراث فقهی گذشتگان را با نوآوریهایش درآمیخت; آن سان که تفسیر جدید وی از آرای گذشتگان، اوج نوآوری اش را در فهم و نزدیک کردن افکار و مبانی مینمایاند.
هـ. بر گذشتگان خرده میگیرند که هنگام تحقیقات فقهی از آراء و مبانی اصولی خود غافل میشدند، امّا شیخ اعظم حتی در بزنگاههای فقهی یک اصولی توانا بود، زیرا مکتب اصولی او با تحقیقات فقهی اش بالیده است.
و. آنچه سبب شد که فقه مکتب شیخ به عرصههای پژوهشی بین المللی پا گذارد، توجه بسیار شیخ به فقه معاملات بود، چنان که افزون بر مذاهب اسلامی، دیگر مکاتب نیز به بهره گیری از آن گراییدند.
ز. پژوهشهای عقلی در مکتب اصولی و آن گاه فقهی شیخ انصاری جایگاه ویژه ای دارد، چنان که آثار شاگردان برجسته او، مانند: آخوند خراسانی (وفات: ۱۳۲۹هـ. ق) و شاگردان آخوند، مانند: محقق عراقی (وفات: ۱۳۶۱هـ. ق) و محقق اصفهانی (وفات: ۱۳۶۱هـ. ق)، این رویکرد عقلی و فلسفی را نشان میدهد.
ح. شیخ در نوشتههای فقهی اش به مباحث رجالی بسیار نپرداخته، امّا تحقیقات اصولی وی درباره حجیت خبر واحد، راه پژوهشهای رجالی را برای آیندگان گشوده است، چنان که محقق و مرجع عالیقدر بروجردی بزرگ (وفات: ۱۳۸۰هـ. ق) در علم رجال درخشید و محقق خوئی (ره) (وفات: ۱۴۱۳هـ. ق) معجم رجال حدیث را نوشت.
ط. پس از استوار شدن مکتب فقهی شیخ اعظم، پرورش یافتگان بزرگ این مکتب، مانند: میرزای شیرازی (وفات: ۱۳۱۳هـ. ق)، محقق نائینی (وفات: ۱۳۵۵هـ. ق)، امام خمینی (وفات: ۱۴۰۹هـ. ق) و شهید صدر (وفات: ۱۴۰۰هـ. ق) زمینه ورود فقه شیعه را به عرصه تحقیقات جدید در فقه سیاسی و نظریه پردازی درباره حکومت اسلامی گستراندند.
یی. پژوهشهای فقهی شهید صدر، پیش از پدید آمدن حکومت اسلامی: از عرصه فقه فردی به عرصههای اجتماعی و نظریه پردازی درباره نظامهای مختلف اسلام پا گذاشت، ایشان افزون بر نوآوری در بیان نظامهای سیاسی و اقتصادی اسلام، با گستراندن آراء و افکار خود، زمینه پیدایی نظام اجتماعی اسلام را نیز آماده ساخت و مکتب فقهی تشیع را در این باره از دیگر مکاتب فقهی اسلام، پیش تر برد، و میتوانیم این مرحله را دورهای جدید برای فقه اجتهادی و استدلالی شیعه برشماریم بلکه با یک توجه عمیق تر در برابر تمام مراحل شش گانه این مرحله قرار میگیرد; زیرا که فقه شیعه را به سوی یک فقه اجتماعی جهان شمول و گسترده و همراه با یک تجربه موفّق در عرصه بین الملل سوق میدهد، و زمینه را برای دولت جهانی اسلام در عصر امام مهدی (ع) فراهم میسازد، و تحوّلات چشمگیر مبنایی و ساختاری را در پی خواهد داشت، و حوزههای علمیه شیعه در حال حاضر به ویژه حوزه قم که وارث تحوّلات فقهی تمام دورههای گذشته میباشد، در عرصههای علم و عمل در حال نظریه پردازی و نظام سازی میباشد و راه بزرگانی چون امام خمینی و علامه طباطبائی و شهید سید محمدباقر صدر و شهید مطهری را پی میگیرد تا بتواند به اوج شکوفایی مطلوب برسد.
←← بزرگان این دوره و آثار فقهی آنان