حسنعلی نخودکی اصفهانی ( شیخ حسنعلی اصفهانی )
استادانی چون مرحوم ...، سیدمحمد فشارکی اصفهانی،
http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C?hilight=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C
حسنعلی نخودکی اصفهانی
نخودکی اصفهانی حسنعلی، عالم و عارف شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم میباشد.
فهرست مندرجات
۱ - معرفی اجمالی
۲ - شهرت
۳ - الگوی زهد و پارسایی حسنعلی
۴ - آغاز تحصیلات
۵ - جامعیت علمی
۶ - اساتید
۷ - سایر اساتید
۸ - تهذیب نفس
۹ - سیر و سلوک عرفانی
۱۰ - مشرب عرفانی
۱۱ - تدریس
۱۲ - کرامات
۱۳ - ویژگیهای اخلاقی
۱۳.۱ - خدمت به مردم
۱۳.۲ - خدمت به سادات
۱۳.۳ - زهد و سادهزیستی
۱۴ - دستورالعملهای اخلاقی عرفانی
۱۴.۱ - خلاصهای از دستورالعمل
۱۵ - شاگردان
۱۶ - آثار
۱۷ - افکار
۱۸ - وفات
۱۹ - فهرست منابع
۲۰ - پانویس
۲۱ - منبع
معرفی اجمالی
[ویرایش]
عارف کامل، سالک زاهد صاحب کرامت، حاج شیخ حسنعلی فرزند علیاکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی (رحمةاللهعلیه) در سال ۱۲۷۹ در نیمه ماه ذیالقعده، در خانوادهای متدین، زاهد و متقی و دوستدار اهل علم، در ۱۲۷۹ در اصفهان چشم به جهان گشود. این ولادت میمون و خجسته، مرحوم ملا علیاکبر را که از دوستان مرحوم محمدصادق درویش تخت پولادی و از عارفان صاحبنفس بود، بیاندازه خوشحال و مسرور کرد؛ زیرا آن مرد خدا مدتها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد کرده بود که به زیارت معصومین (علیهمالسلام) مشرف و در آنجا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنایت کند. این سفر انجام شد و ملا علیاکبر به آرزوی خود رسید. پدر نام فرزند را به توصیه و سفارش مرادش حاجی صادق، حسنعلی برگزید.
شهرت
[ویرایش]
اشتهار وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد، بود
الگوی زهد و پارسایی حسنعلی
[ویرایش]
حسنعلی در خانوادهای متقی و زاهد پرورش یافت. پدر نخودکی، مرحوم ملا علیاکبر مقدادی، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی و معاشر و دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی چون حاج محمدصادق تخت پولادی بود.
«محمدهادی امینی، از پدر نخودکی با عنوان آخوند و ملا یاد کردهاند.» او بر اثر مشاهده کراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزایش شیر در سینه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ویژه مرحوم حاجی محمدصادق گردید و مدت ۲۲ سال در خدمت او بود و شبهای دوشنبه و جمعه نزد او میرفت و در تخت پولاد با او به عبادت و ریاضت میپرداخت. این پدر ارزنده، نیمی از آنچه، از راه کسب و کار به دست میآورد، در اختیار حاج محمدصادق میگذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان کمک میرساند. از دیگر افتخارات ملا علیاکبر ـپدر مرحوم شیخ حسنعلیـ که بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال کرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود. وی همچنین مرید محمد صادق تخت پولادی، از مشایخ سلسلۀ چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.
مرحوم ملا علیاکبر، در تربیت و پرورش فرزندش، نهایت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزند دلبندش را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود برای عبادت و شبزندهداری بر میخاست، بیدار میکرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نیاز را از همان سالهای کودکی بچشد و ذکر و یاد خدا، شیره جانش شود. این پدر شایسته، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمدصادق تخت پولادی که دارای نفسی گرم بود، برد و تربیت و تهذیب وی را به او واگذار کرد. مرحوم حاج شیخ حسنعلی تا یازده سالگی که استادش وفات یافت، در خدمت او بود. علیاکبر فرزندش، حسنعلی، را نیز نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد.
فرزند مرحوم شیخ حسنعلی در اینباره مینویسد: «پدرم از همان کودکی زیر نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا یازده سالگی که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پیوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...
». این کتاب، مهمترین منبع نگارش مقاله است، بدین وسیله از تلاش نویسنده محترم سپاسگذاری میشود.
آغاز تحصیلات
[ویرایش]
شیخ حسنعلی، تحصیل علم و دانش را همراه با سیر و سلوک معنوی و تهذیب اخلاق، از همان اوان کودکی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی شروع کرد. وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبیات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال ۱۳۰۴ ق. پس از زیارت مرقد امام رضا (علیهالسلام) برای ادامه تحصیلات، رهسپار نجف اشرف شد. تحصیلات عالی فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترین استادان گذراند و در سال ۱۳۱۱ ق. دوباره از نجف اشرف راهی ایران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاجحسین» و «مفاضلخان» اقامت گزید او در ضمن در حجرهای در صحن عتیق، به ریاضت و عبادت مشغول شد و بیش از یکسال، هر شب ختمی از قرآن مجید در حرم رضوی داشته است و روزها به کسب علم و تدریس و تربیت شاگردان مشغول بود.
اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجامید و در سال ۱۳۱۵ ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آنجا راهی نجف اشرف شد و تا سال ۱۳۱۸ ق. در آنجا ماند. در سال ۱۳۱۹ ق. به اصفهان و سپس به شیراز، سفر کرد و در آنجا عصرها به فراگیری کتاب قانون ابوعلیسینا نزد طبیب مشهور عصر، حاج میرزا جعفر طبیب پرداخت و صبحها نیز در مطب آن طبیب بزرگ به مداوای مریضان و نسخهنویسی مشغول بود.
جامعیت علمی
[ویرایش]
شیخ حسنعلی اصفهانی بر این باور بود که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت که تحصیل آن واجب است، باید به تحصیل دانشهای دیگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، به کار گرفتن آنهاست و نه آموزش آنها. وی فقه، تفسیر، هیئت و ریاضیات را به طلبهها میآموخت؛ ولی فلسفه و علوم الهی را به این شرط درس میداد که ابتدا طلبه با اخبار معصومین (علیهمالسلام) آشنا باشد و در تزکیه نفس بکوشد؛ چون به نظر وی، برخی از مشکلات حکمت و فلسفه، با مکاشفه میسر است و اگر برخی شرایط مکاشفه در طالب علم نباشد، تحصیل آن بر وی نارواست و ممکن است او، را از جاده شریعت منحرف کند.
وی درباره فراگیری علم اصول گفت: «قسمتی از این علم واجب و بسیاری از آن اتلاف عمر است».
اساتید
[ویرایش]
نخودکی در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی نیز پرداخت. او نزد استادان مشهور حوزۀ علمیۀ اصفهان، مانند جهانگیرخان قشقایی حاج سید مرتضی کشمیری، و آخوند ملامحمد کاشی (کاشی، آخوند ملامحمد)، به آموختن علوم ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی و نزد سیدسینا، فرزند سیدجعفر کشفی (کشفی، سیدجعفر)، به آموختن تفسیر قرآن مشغول شد.
سایر اساتید
[ویرایش]
وی در ۱۳۰۳ به مشهد رفت و حدود یک سال در آنجا اقامت گزید و در یکی از حجرههای فوقانی صحن عتیق در حرم امام رضا (علیهالسلام)، به ریاضت پرداخت. سپس به اصفهان بازگشت و در ۱۳۰۴ به نجف رفت و تا ۱۳۱۱ در آنجا ماند و نزد استادان حوزۀ علمیۀ نجف به تکمیل معلومات خویش در درسهای خارج فقه و اصول پرداخت، استادانی چون مرحوم حاجی محمدصادق تخت پولادی خاتون آبادی، میرزا حبیبالله رشتی (رشتی، میرزاحبیب الله)، سیدمحمد فشارکی اصفهانی، سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی (طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم)، محمدحسن مامقانی (مامقانی، محمدحسن بن عبدالله) و ملا اسماعیل قرهباغی.
او در همین شهر به دیدار عالم و زاهد مشهور، سیدمرتضی کشمیری، رفت و مدتها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنماییهای وی بهره برد.
نخودکی از ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ در مشهد اقامت گزید و به ریاضتهای شرعی پرداخت و از درس استادانی همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سیدعلی حائری یزدی، حاجآقا حسین قمی (قمی، حاجآقا حسین) و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد.
وی در ۱۳۱۹به شیراز، سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت.
نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت.
وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد
و سرانجام در ۱۳۲۹ به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
تهذیب نفس
[ویرایش]
حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت پولادی به ریاضتهای شرعی مشغول شد
. در ۱۲۹۰ محمدصادق تخت پولادی درگذشت و حسنعلی سه سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنانکه شبها تا صبح بیدار میماند و هر روز، روزه میگرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سیدجعفر حسینی قزوینی، که گویا از مجذوبان سالک بود، به شهرضا رفت.
«که حسینی قزوینی را از مریدان محمدجواد سرجوئی بیدآبادی دانسته است.»
«بلاغی، عبدالحجت او را از مریدان عارفی به نام رستم از سلسلۀ نعمتاللهی خوانده است.» نخودکی در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالاندوز) و شیخ محمد مؤمن، گذراند. نخودکی به علوم غریبه نیز مسلط بود و در این رشته شاگردانی داشت. پارهای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی میشد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه میکردند
سیر و سلوک عرفانی
[ویرایش]
شیخ حسنعلی اصفهانی، سیر انفسی و تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، ملا علیاکبر، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا میکرد. وی تا یازده سالگی در خدمت حاجی محمدصادق تخت پولادی بود و از او دستور میگرفت. آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا نمود. حسنعلی به پیروی از استادش در تخت پولاد و کوههای اطراف اصفهان به ریاضت پرداخت.
او بیشتر شبها تا صبح بیدار میماند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پربرکتش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ایامالبیض هر ماه را روزهدار بود.
وی در شهرضا با عارفی دلسوخته، به نام «سیدجعفر حسینی قزوینی» ملاقات کرد و با دیدن کرامات معنوی آن مرد خدا، شیفته او گردید. در این ملاقات، آن عارف بزرگ از باطن او خبر داد و گفت: نه روز است که چیزی نخوردهای؛ جز با آب روزه نگشودهای؛ ولی در ریاضت هنوز ناقصی؛ زیرا که اثر گرسنگی در رخسارت هویدا و ظاهر گشته و آن را شکسته و فرسوده کرده است؛ در حالی که مرد کامل از چهل روز گرسنگی نیز چهرهاش شکسته نمیشود.
سومین شخصی که در تکوین شخصیت عرفانی شیخ حسنعلی تاثیر داشته است، مرحوم حاجی سید مرتضی کشمیری
بوده است که حسنعلی در شهر نجف اشرف در مدرسه بخارائیها با او آشنا شد و بعد از آن تحت تعلیمات و دستورات او قرار گرفت. سالها بعد که حسنعلی، در مشهد و در کنار آستان قدس رضوی سکونت گزید و به حل مشکلات مردم و شفای بیماران مشغول شد، نیز استادش سید مرتضی کشمیری را فراموش نکرد و بسیاری از طالبان، نیازمندان و گرفتاران را به سوی آن مرحوم و فرزندانش راهنمایی میکرد.
مشرب عرفانی
[ویرایش]
شیخ حسنعلی اصفهانی از عارفانی است که شیوه او همان روش امامان معصوم (علیهمالسلام) بوده است.
وجود او سرشار از عشق به ولایت بود و هیچگاه از مسیر آنها جدا نشد. او بیشتر عمر خویش را در نجف اشرف و بعد، از آن در کنار حرم شریف رضوی گذراند و تا آخرین لحظات عمر خود، ذکر علی بر لب داشت؛ چنانکه در هنگام مرگ، زبانش به نام مقدس مولی گویا بود. وی شرط ورود به مباحث عرفانی و مکاشفات را آشنایی با اخبار ائمه (علیهمالسلام) میدانست و سیر در این مسیر را بدون این مقدمه ضروری، غیر ممکن میدانست.
زندگی شیخ صاحب ترجمه ما شناخته میشود به زهد و کنارهگیری از دنیا و مواظبت و مراقبه تام بر تهذیب نفس و ریاضتهای مشروع و انواع عبادات و طاعتهایی که در احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) وارد شده است. او شبهای جمعه از هفت سالگی تا هنگام وفاتش به انجام نوافل و نماز، احیا برپا میکرد.
شیخ حسنعلی درباره راه و روش عرفانی خود در جواب نامه یکی از سادات دزفول مینویسد:
«عرض میشود به تمام احباء اظهار فرمایید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیدهاید، همه بدانید که طریقه حقیر، طریقی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام است؛ خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بیاعتنا هستند. در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است که هر چه زحمت و توجه است، به نماز معطوف دارید.
بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شبزندهداری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن.»
او در جای دیگری میفرماید:
«روح طریقه حقیر، توجه به نماز و معانی و نکات آن درجه به درجه است؛ یعنی اشخاصی که مایل به طریقه حقیر هستند، اول باید معانی صوری نماز را بفهمند؛ بعد تاویلاتی که (در مباحث قبل) عرض شد و بعد نکاتی دیگر، بههمان نحو که مولاناالصادق (علیهالسلام) در کلمه ایاک نعبد کرّرها حتی غشی علیه؛ یعنی آن قدر تکرار فرمودند که حال بیهوشی به آن حضرت دست داد؛ نه این که بیاعتنایی به احکام شرع باشد و تمام توجه به اذکار معطوف گردد. حقیقت را باید از شریعت تحصیل نمود. حقیر طالب این مقام و سالک این راه بوده و بستگان این حقیر را نیز اعلام کنید که حقیقت را که ما در طلب آنیم، باید از شریعت تحصیل کنیم؛ به همان نحو که ائمه (علیهمالسلام) رفتار نمودند.
»
تدریس
[ویرایش]
وی با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتابهایی چون شرح لمعه، معالمالدین و خلاصةالحساب را تدریس میکرد.
با اینکه شیخ حسنعلی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانستهاند، بسیاری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصیل کرد. و اما به دلیل توجه زیاد مردم و بیماران به او، میتوان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و مداوای بیمارانشان کرده است. یکی از شاگردان او آیةالله مروارید ـمیگوید: «هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدریس او...، بیماران صف میکشیدند و از او دعا میخواستند و آن بزرگ، همیشه با روی خوش با آنها برخورد میکرد و گاه برای پیدا کردن نوعی از گیاهان دارویی، به کوهها و نواحی اطراف مشهد مقدس میرفت و کمتر در شهر بود و همین عامل و عوامل دیگر، سبب میشد که نتواند به نحو دلخواه به تدریس علوم بپردازد؛ ولی با این حال، تا آنجا که فرصت داشته، به تدریس و پرورش شاگردانی پرداخته است؛ اما به دلیل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بیماران، از شاگردان و کرسی تدریس او اطلاعات کمی در اختیار میباشد. «به نقل از حجةالاسلامالمسلمین محمدعلی رحیمیان فردوسی.»
کرامات
[ویرایش]
یکی از دلایل عمده مشهور شدن حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، کرامات بیشمار وی بوده است که خاص و عام به طور مستقیم شاهد آن بودهاند.
آیةالله مرعشی نجفی در کتاب «المسلسلات فی الاجازات» در اینباره مینویسد: «او در بین مردم به مستجابالدعوه بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجتمندان و بیماران به او پناه میبردند؛ پس او برای آنها دعا میکرد یا برای آنها دعاها و حرزهایی مینوشت و به این وسیله، گرفتاری آنها برطرف میشد و بیماران آنها شفا مییافتند و با این وجود، در کمال تواضع و فروتنی بود و هیچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود که تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند.»
میرزا عبدالرحمن مدرس، از اساتید مرحوم شیخ حسنعلی، درباره او چنین مینویسد: «حاج شیخ حسنعلی بن علیاکبر، از اعلام بزرگوار و پاکان روزگار، نفس گرم جذابش هر مریضی را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهای خراسان، بلکه سایر از شهرهای ایران شهرتی بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضیع و شریف به آستانه او متوجه و فیضی میبردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجیرهای دعا خوانده او که شافی دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبانزد خاص و عام است. مردم از همه طرف برای اخذ حوائج بدان مقام پناهنده میشدند و بسی از دردها که دکتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا میداد.»
کرامات آن عارف بزرگ، هم از حیث کمیت و هم از حیث کیفیت، قابل توجه است و این عنایات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان حاکمان، و صاحبمنصبان و عموم مردم، بهویژه سادات بوده است. از نخودکی کرامتهای بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسلۀ چشتیه معرفی کرده و لقب طریقتی وی را بندهعلی دانستهاند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.
او به درویشان خاکسار نیز علاقهمند بود و بیشتر شبهای جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می رفت و با آنان معاشرت میکرد.
ویژگیهای اخلاقی
[ویرایش]
این عارف کامل ویژگیهای اخلاقی نابی داشتند که در گنجایش مقاله نمیباشد. اجمالا به گزیدههایی از آن اشاره میکنیم.
← خدمت به مردم
در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و بهویژه شیخ حسنعلی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی در برابر آنان، از عالیترین مصادیق عبادت خدا به شمار میرود. هیچگاه در خانه شیخ حسنعلی به روی بیماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمیماند و از این که مردم وقت و بیوقت برای حل مشکلات خود به منزل شیخ مراجعه میکردند، چهره درهم نمیکشید و حتی غیر مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حوایج خود به او متوسل میشدند.
فرزند وی در اینباره مینویسد:
«مرحوم پدرم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (اعلیاللهمقامه) در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوایج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند.
روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! لیس عند ربنا صباح و لامساء؛ آنکس که برای رضای خدا، به خلق خدمت میکند، نباید که وقتی معین کند.
پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامهها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه میپرداختند. از نیمههای شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید، اندکی استراحت میفرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران مینشستند و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفتند و پس از آن نیز به پاسخگویی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند
»
او همیشه به دوستان و نزدیکان توصیه میکرد که خدمتگزار مردم باشند و برای حل گرفتاری به فقرا صدقه بدهند یا چیزی نذر کنند؛ از جمله در جواب نامه آنان که از او توصیهای میخواهند، با بیان حکایتهایی از زندگی عیسی (علیهالسلام) و روایتی از وصایای مولی علی (علیهالسلام) به فرزندش امام حسن (علیهالسلام) آنها، را به خدمت مردم سفارش مینماید.
← خدمت به سادات
شیخ حسنعلی و پدر گرامیاش، خود را وقف خدمت به اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و فرزندان آنان کرده بودند، بهطوری که از حکایات زندگی آن عالم ربانی فهمیده میشود، او نسبت به خدمت به سادات، اهتمام ویژهای داشته است؛ بهطوری که در آخرین روز عمر خویش، در وصیت خود چنین فرمود:
«بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عکس اتیان، مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد. بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است؛ ولی اصل و روح این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است».
سپس فرزندش را به ادای نمازهای یومیه در اول وقت و تلاش در انجام حوایج مردم سفارش کرده، میگوید:
«سوم آن که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در این کار پروا منمایی».
← زهد و سادهزیستی
یکی از جلوه های بارز شخصیت عالم فرزانه؛ شیخ حسنعلی، زهد و بیاعتنایی نسبت به دنیا و مظاهر دنیوی بوده است. وی از مناصب دنیوی دوری میکرد و پیوسته به یاران و دوستان سفارش میکرد که از این مناصب پرهیز کنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.
هجرت او به شهرهای مختلف ـبه ویژه در دوران جوانیـ حکایت از آن دارد که او از تعلقات دنیوی آزاد بوده است. او پیوسته از دنیا طلبان و شیفتگان دنیا و از آن دسته عالمانی که دین را وسیله کسب افتخارات دنیوی قرار میدادند و از مردمی که برای رسیدن به مقاصد خود در اطراف چنین کسانی جمع میشدند، گله و شکایت داشته، طریقه و مشرب خود را از آنها جدا میدانست.
او عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی میدانست و میفرمود: «بالتقوی بلغنا ما بلغنا». اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضتها و مجاهدتها جز خسران، ثمری ندارند و نتیجهای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت.
اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین هباء منثورا خواهد گردید.
وی در جواب یکی از دوستان و ارادتمندان مینویسد:
«... مادام که چشم بر این متاع بیقدر و این دنیای پست، دوختهداری، بدان که معامله تو با زیان همراه و اساس معنویت همعنان تباهی است، و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود و گمان مبر که زیرکانه عمل میکنی؛ پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و دیدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود.
دستورالعملهای اخلاقی عرفانی
[ویرایش]
شیخ حسنعلی اصفهانی، بنابر بعضی از نامههایی به شاگردانش، اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. با این که در کمال تواضع و فروتنی، مکرر اظهار میداشته است که کامل نیست و نمیتواند مرشد باشد پیوسته از دادن دستورالعمل به صورت مستقیم پرهیز میکرد، بنابراین، از سر ناچاری، و از جهت وظیفه و نبود دیگران، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، آن هم برای نزدیکانی چون فرزندش و یا سادات ـبه علت احترامی که برای آنها قائل بودـ خواسته آنان را اجابت میکرد و دستورهایی را از شخص کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان میداد و مداومت بر آنها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه میکرد.
که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
در جواب نامههای یکی از سادات دزفول مینویسد:
«مکرر به شما عرض شد که این عرایض بنده از من نیست؛ بلکه از شخص بزرگی است که به نیت او میگویم:
← خلاصهای از دستورالعمل
۱. پیامبری در مناجات عرض کرد: رب این الطریق الیک؛ یعنی پروردگارا! ره به سوی تو کدام است؟ خطاب رسید: دع نفسک و تعال؛ یعنی نفس خویش را رها کن و بیا.
۲. از اوایل تکلیف که مامور به صوم ایامالبیض و قرائت آیه «قل انما» شدم و در این سه روز سههزار مرتبه بر این قلب قاسی آیه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» قرائت میشد، تاکنون هوای ملاقات از سر حقیر بیرون نرفته، باید ترک دنیاداری نمود لعل الله یحدث بعد ذلک امرا.
۳. تا آنجا که میتوانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن در سحرها مداومت نمایید.
۴. عمده نظر در دو مطلب است؛ یکی غذای حلال، دوم توجه به نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است.
۵. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر یا حی یا قیوم سحرگاه، برای همین است.
۶. بینالطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید؛ یکی اذکار و تسبیح، دیگری ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بودهاید، شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلا به معصیتی یافتهاید، استغفار کنید.
۷. دیگر آنکه هر روز صدقه دهید ولو به وجه مختصر.
۸. شبها قدری در بیاعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک میکند.
۹. امر بفرمایید به تدبر و تفکر در آیات آخر سوره مبارکه فرقان که با این آیه شروع میشود؛ «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»؛ ببینید که خداوند اشخاص را که به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بیان میکند.
۱۰. هر قدر بتوانید، خود را به آداب مودب نمایید.
۱۱. به هر نحوی که باشد، وصیت خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه (علیهمالسلام) و مشایخ کرام را که تقوی باشد، از دست ندهید.
۱۲. همانطور که مسایل طهارت و شکیات و سهویات و قرائت باید پیش اهلش درست شود، عقاید نیز به طریق اولی چنین است».
شاگردان
[ویرایش]
برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارت بودند از: فرزندش علی مقدادی اصفهانی، عبدالنبی خراسانی، ذبیحالله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی، محمود حلبی، محمد احمدآبادی (مشهور به طبیبزاده)، سیدعلی رضوی، و ابوالحسن حافظیان.
آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی
و غلامرضا عرفانیان یزدی نیز از شاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند.
آثار
[ویرایش]
آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بینشانها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقهای بر کتاب تذکرةالمتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامههایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی، و رسالههایی با موضوعهای بیشتر عرفانی و اخلاقی و رسائلی همچون توحید، امامت، ولایت و محبت اهل بیت (علیهمالسلام)، عشق و محبت، عقل، معرفت نفس، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، رسائلی اخلاص.
نخودکی کتابهای ارشادالبیان و اسرار نامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ در تهران به چاپ رساند. او همچنین کتاب ترجمة الصلاة، اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد.
«مرحوم مرعشی به اشتباه ترجمۀ کتاب الصلاة را به نخودکی نسبت دادهاند.» او گاهی شعر نیز میسرود.
افکار
[ویرایش]
وی همچنین تصوف را طریق وصول الیالله میدانست و از اینرو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت حضرت علی و جانشینان وی (علیهمالسلام)، میدانست. بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی (علیهمالسلام) اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهرهای ندارد.
وفات
[ویرایش]
شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، پس از عمری خدمت به مردم و کسب مراحل عالی کمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۶۱ ق. جهان فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت. جمعیت زیادی از مردم ایران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگی بود که مقام مرگ اختیاری را کسب کرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان و فرزندش را از روز مرگش آگاه کرد و حتی یک بار قبل از تاریخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام)، برای انجام برخی وصایا، دوباره حیات ظاهر یافت. او در روزهای آخر عمر، جز سادات، کسی دیگری را بر بالین خود راه نمیداد.
پیکر مطهرش روی دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشییع شد و در آنجا بر حسب وصیتش در آب روان، غسل داده شد و سپس همراه با برپایی و راهاندازی دستههای بزرگ سینهزن تا حرم شهر رضوی تشییع گردید و در صحن عتیق، حرم امام رضا (علیهالسلام) کنار ایوان عباسی به خاک سپرده شد.
«بلاغی که به اشتباه سال درگذشت وی را ۱۳۶۵ نوشته است.»
فهرست منابع
[ویرایش]
(1) جلالالدین آشتیانی، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقالهها و مصاحبههای حکمی معرفتی استاد سیدجلالالدین آشتیانی، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش.
(2) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه،.
(3) حسن ابطحی، پرواز روح، قم ۱۳۷۶ش.
(4) محمد بن علی ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(5) لوح فشردۀ اهل بیت.
(6) محمدامین امامی خویی، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
(7) محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(8) عبدالحجت بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، تهران ۱۳۲۷ش.
(9) ابوالحسن حافظیان، شرح و تفسیر لوح محفوظ، تهران ۱۳۸۶ش.
(10) محمدشریف رازی، گنجینۀ دانشمندان، قم ۱۳۵۴ش.
(11) عبدالرحمن مدرس، تاریخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ش.
(12) علی بن محمد علوی، المجدی فی انساب الطالبیین، چاپ احمد مهدوی دامغانی، قم ۱۴۰۹.
(۱۳) مرتضی مدرس گیلانی، منتخب معجمالحکماء، چاپ منوچهر صدوقیسها، تهران ۱۳۸۴ش.
(۱۴) مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیۀ ایران، تهران ۱۳۶۰ش.
(۱۵) مرعشی نجفی، شهابالدین، المسلسلات فی الاجازات، تدوین محمود مرعشی، قم ۱۴۱۶.
(۱۶) علی مقدادی اصفهانی، نشان از بینشانها، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۷) مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۸) مصلحالدین مهدوی، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان ۱۳۴۸ش.
(۱۹) حجت هاشمی خراسانی، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، حجت، مشهد ۱۴۰۰.
(۲۰) جلالالدین همایی، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، چاپ ماهدخت بانو همایی، تهران ۱۳۸۱ش.
پانویس
[ویرایش]
۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۸۰ـ۸۱، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳. | ↑ آشتیانی، جلالالدین، در حکمت و معرفت: مجموعۀ مقالهها و مصاحبههای حکمی معرفتی استاد سیدجلالالدین آشتیانی، ص۱۳۶، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش. |
۴. | ↑ امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، ج۲، ص۹۶۵، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶. |
۵. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶. | ↑ رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج۷، ص۱۱۱، قم ۱۳۵۴ش. |
۷. | ↑ مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۸. | ↑ محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج۳، ص۱۲۲۸، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲. |
۹. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴، تهران ۱۳۸۲ش. |
۱۰. | ↑ همایی، جلالالدین، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات فصل تکایا و مقابر، ج۱، ص۱۲۱، چاپ ماهدخت بانو همایی، تهران ۱۳۸۱ش. |
۱۱. | ↑ مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیۀ ایران، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۶۰ش. |
۱۲. | ↑ مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیۀ ایران، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۶۰ش. |
۱۳. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۶. |
۱۴. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۳ـ۳۰. |
۱۵. | ↑ مجله حوزه، سال اول، شماره ۱۱، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۱. |
۱۶. | ↑ امامی خویی، محمدامین، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶. |
۱۷. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۶ـ ۱۷، تهران ۱۳۸۲ش. |
۱۸. | ↑ رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج۷، ص۱۱۲، قم ۱۳۵۴ش. |
۱۹. | ↑ مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۲۰. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، ج۱، ص۱۷، نشان از بینشانها، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۰ ـ ۲۱، نشان از بینشانها، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۲. | ↑ امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج۳، ص۱۲۲۸، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲. |
۲۳. | ↑ مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۲۴. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۷، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۵. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۷ـ ۱۸، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۶. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص ۲۱، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۷. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۲، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۸. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۳، تهران ۱۳۸۲ش. |
۲۹. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۲، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳۰. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۳ ـ ۲۴، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴-۱۵، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳۲. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳۳. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۸، تهران ۱۳۸۲ش. |
۳۴. | ↑ رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج۷، ص۱۱۲، قم ۱۳۵۴ش. |
۳۵. | ↑ مهدوی، مصلحالدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۸۴، اصفهان ۱۳۴۸ش. |
۳۶. | ↑ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص۲۱۷، تهران ۱۳۲۷ش. |
۳۷. | ↑ مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص۲۵۲ ـ ۲۵۳، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ش. |
۳۸. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج ۱، ص۱۸. |
۳۹. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۲۶. |
۴۰. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۲۹. |
۴۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۴ ـ ۲۵، تهران ۱۳۸۲ش. |
۴۲. | ↑ آشتیانی، جلالالدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقالهها و مصاحبههای حکمی معرفتی استاد سیدجلالالدین آشتیانی، ج۱، ص۱۳۶، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش. |
۴۳. | ↑ مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۴۴. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۴۹، تهران ۱۳۸۲ش. |
۴۵. | ↑ مرعشی نجفی، شهابالدین، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، تدوین مرعشی نجفی، محمود. |
۴۶. | ↑ مدرس، میرزا عبدالرحمن، تاریخ علمای خراسان، ص۲۵۲. |
۴۷. | ↑ مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیۀ ایران، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۶۰ش. |
۴۸. | ↑ آشتیانی، جلالالدین، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقالهها و مصاحبههای حکمی معرفتی استاد سیدجلالالدین آشتیانی، ج۱، ص۱۳۶، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش. |
۴۹. | ↑ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص۲۱۷، تهران ۱۳۲۷ش. |
۵۰. | ↑ مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیۀ ایران، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۶۰ش. |
۵۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۵، تهران ۱۳۸۲ش. |
۵۲. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۳ـ۲۴. |
۵۳. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص ۱۰۶. |
۵۴. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۳۱. |
۵۵. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۳۱. |
۵۶. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۱۰. |
۵۷. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۳۴، تهران ۱۳۸۲ش. |
۵۸. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، تهران ۱۳۸۲ش. |
۵۹. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴۲، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۰. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۱. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۵۳، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۲. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۳. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴۵، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۴. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۴۷ ـ ۱۴۸، تهران ۱۳۸۲ش. |
۶۵. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص ۱۲۹ـ۱۳۴. |
۶۶. | ↑ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص۲۲۰ ـ ۲۲۱، تهران ۱۳۲۷ش. |
۶۷. | ↑ صدوق، محمد بن علی، فضائل الاشهر الثلاثة، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. |
۶۸. | ↑ هاشمی خراسانی، حجت، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص۳، مشهد ۱۴۰۰. |
۶۹. | ↑ هاشمی خراسانی، حجت، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص۱۱، مشهد ۱۴۰۰. |
۷۰. | ↑ هاشمی خراسانی، حجت، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، حجت، ج۱، ص۳۳، مشهد ۱۴۰۰. |
۷۱. | ↑ حافظیان، ابوالحسن، شرح و تفسیر لوح محفوظ، ج۱، ص۱۳، تهران ۱۳۸۶ش. |
۷۲. | ↑ مدرسگیلانی، مرتضی، منتخب معجمالحکماء، ج۱، ص۲۵ ـ ۲۶، چاپ منوچهر صدوقیسها، تهران ۱۳۸۴ش. |
۷۳. | ↑ مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، قم ۱۴۱۶. |
۷۴. | ↑ کوفی، حسین بن سعید، کتاب الزهد، ج۱، ص۴۲، چاپ غلامرضا عرفانیان، قم ۱۳۹۹. |
۷۵. | ↑ مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۷۶. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۶۶، تهران ۱۳۸۲ش. |
۷۷. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۱۶۸ـ ۴۹۳، تهران ۱۳۸۲ش. |
۷۸. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۵۰۴ـ ۵۹۳، تهران ۱۳۸۲ش. |
۷۹. | ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۷۳۰، قسم ۳. |
۸۰. | ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۱، ص۵۷. |
۸۱. | ↑ مدرس، عبدالرحمن، تاریخ علماء خراسان، ج۱، ص۲۵۲ ـ ۲۵۳، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ش. |
۸۲. | ↑ مهدوی، مصلحالدین، تذکرةالقبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان ۱۳۴۸ش. |
۸۳. | ↑ مدرسی چهاردهی، نورالدین، ج۱، ص۱۸۳، سلسلههای صوفیۀ ایران، تهران ۱۳۶۰ش. |
۸۴. | ↑ امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج۳، ص۱۲۲۹، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲. |
۸۵. | ↑ مرعشی، محمود، المسلسلات فی الاجازات، ج۲، ص۳۰۷، قم ۱۴۱۶. |
۸۶. | ↑ هاشمی خراسانی، حجت، کتاب مرآة الحجة شرح حال هاشمی خراسانی، ج۱، ص۱۱، مشهد ۱۴۰۰. |
۸۷. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۲، ص۱۸۶، تهران ۱۳۷۸ش. |
۸۸. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۶۳، تهران ۱۳۸۲ش. |
۸۹. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۲۵۶ـ۲۶۶، تهران ۱۳۸۲ش. |
۹۰. | ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها، ج۱، ص۳۴ ـ ۳۵، تهران ۱۳۸۲ش. |
۹۱. | ↑ رازی، محمدشریف، گنجینۀ دانشمندان، ج۷، ص۱۱۲، قم ۱۳۵۴ش. |
۹۲. | ↑ امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج۳، ص۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲. |
۹۳. | ↑ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ج۱، ص۲۱۷، تهران ۱۳۲۷ش. |
منبع
[ویرایش]
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «نخودکی اصفهانی»، شماره ۷۳۱۲.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حسنعلی نخودکی اصفهانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۰.