مفاهیم ارزشمندی که رهبر انقلاب از محضر پدرشان آموختند
مطوّل را در ماههای تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد میآمد و دو ماه میماند. من او را قبلاً دورادور میشناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس میکرد و بعد هم که به قم میرفت، به تدریس همین دروس در قم میپرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعتهایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او میپرداختم؛ لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم.
شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب هم میخوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفتزده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس میکرد.
۰۴:۰۱-۱۶ تیر ۱۴۰۰
۷۸۱۲۴۶۸
فضای مجازیاخبار داغ فضای مجازی
دانلود PDF
مفاهیم ارزشمندی که رهبر انقلاب از محضر پدرشان آموختند
صفحه مجازی نوجوان منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب تصویرنوشتهای از بیانات ایشان درباره آموزههای پدرشان را منتشر کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، روز گذشته سالروز درگذشت پدر بزرگوار رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای بود و به همین مناسبت کانالها و صفحات منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب محتواهایی را مرتبط با سالروز درگذشت ایشان منتشر کرده اند. صفحه مجازی نوجوان با انتشار پستی به همین مناسبت بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره آموزههای ایشان از پدرشان را منتشر کرد.
بیشتر بخوانید
در ادامه متن و پست منتشر شده توسط صفحه نوجوان را مشاهده میکنید:
" پدری که استاد بود
پدر ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهرهگیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایّام ماه محرّم و همچنین ماههای تابستان هم بهره میگرفت. در هفت روز اوّلِ ماه محرّم به من درس میگفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه امام حسین (علیهالسّلام) میرفت.
چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و میگفت: ما در نجف علیرغم هوای طاقتفرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه میدادیم؛ بنابراین تابستان ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟ !
مطوّل را در ماههای تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد میآمد و دو ماه میماند. من او را قبلاً دورادور میشناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس میکرد و بعد هم که به قم میرفت، به تدریس همین دروس در قم میپرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعتهایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او میپرداختم؛ لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم.
شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب هم میخوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفتزده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس میکرد.
پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت میکرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب میکرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم. هرگاه در مورد درسی که میخواندم، اظهار نظر میکردم، پدرم خیلی خوشحال میشد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، میگفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری.
با برادرم مباحثه میکردم. پس از مباحثه، پدرم ما را به اتاق خود میخواند، از ما پرسش میکرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح میداد.
ادامه در بخش نظرات
مطول: این کتاب شرحی است در زمینه علوم زبان عربی
مکاسب: از مهمترین کتابهای فقهی شیعه در باب معاملات
بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»
به مناسبت سالگرد درگذشت آیتالله سیدجواد حسینیخامنهای "
انتهای پیام/
https://www.yjc.news/fa/news/7812468/%D9%85%D9%81%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D8%B6%D8%B1-%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%86%D8%AF