***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

فرهنگ موضوعی آداب و رفتار مسئولان حکومت اسلامی

منتشر شده در خبرگزاری ایثار پرس 

دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

http://www.isarpress.ir/?p=6760

گروه : آخرین اخبار / ادبیات پایداری / صفحه اول / ویژه

  • شناسه : 6760
  • 24 شهریور 1400 - 16:16

هنگامی که امام علی (ع)، مالک اشتر نخعی را به امارت مصر منصوب کرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت، ودر آن ضمن شناخت اقشار گوناگون اجتماعى ، ویژگی‌های حکومت اسلامی، اخلاق و رفتارحاکم ومدیران اسلامی، روش برخورد با مردم و بادشمن ، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروندان و غیره را تبیین کرده و نصایح وهشدارهای بسیار ارزنده ای را بیان داشته اند.

این نامه از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی در مورد آئین و نظام حکمرانی یا آداب الملوک و ویژه کارگزاران نظام اسلامی است و ضرورت دارد سرلوحه همه مسوولان جمهوری اسلامی باشد و لازم است همه مدیران عالی ؛ متوسط و جز یک دوره آموزشی با سرفصلهای زیر را بگذارنند .

نامه53 نهج البلاغه که امام علی (ع) به مالک اشتر تاکید کرده اند  ، حاوی ویژگی های مدیران نظام اسلامی واصول مدیریتی است . منبع اولیه متن و ترجمه آن از حوزه نت به تاریخ  1397/6/22 بوده وکه بصورت کاربردی و موضوعی تدوین و جهت بهره برداری تقدیم گردیده است .

دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

 

  1. مقدمه نامه امام
  • عهدنامه مکتوب آن حضرت است وَ مِنْ عَهْد لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ
  • برای مالک اشتر نَخَعی  رحمه اللّه  زمانی که او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود کتَبَهُ لِلاْشْتَرِ النَّخَعِی رَحِمَهُ اللّهُ لَمّا وَلاّهُ عَلی مِصْرَ وَ اَعْمالِها.
  • و این برنامه به وقتی بود که کار حاکم مصر محمد بن ابوبکر در آشفتگی قرار داشت. حینَ اضْطَرَبَ اَمْرُ اَمیرِها مُحَمَّدِ بْنِ اَبی بَکر.
  • این عهدنامه طولانی ترین عهدنامه و از جهت دربرداشتن خوبیها جامع ترین آنهاست وَ هُوَ اَطْوَلُ عَهْد کتَبَهُ وَ اَجْمَعُهُ لِلْمَحاسِنِ
  • بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
  • این فرمانی است که بنده خدا امیرالمؤمنین در پیمانش به مالک بن حارث اشتر زمانی که او را به فرمانروایی مصر برگزید دستور داد، تا هذا ما اَمَرَ بِهِ عَبْدُاللّهِ عَلِی اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ، مالِک بْنَ الْحارِثِ الاْشْتَرَ فی عَهْدِهِ اِلَیهِ حینَ وَلاّهُ مِصْرَ،

 

  1. سیاستهای کلان نظام  اسلامی

این دستورات حاوی سیاستهای کلان اداره جامعه و نیز اصلاح امور می باشد :

  1. مالیاتهای آن را جمع کند، جِبایةَ خَراجِها،
  2. و با دشمنش جهاد نماید، وَ جِهادَ عَدُوِّها،
  3. و به اصلاح اهلش برخیزد، وَ اسْتِصْلاحَ اَهْلِها،
  4. و شهرهایش را آباد سازد. وَ عِمارَةَ بِلادِها.

 

  1. نصایح درخصوص اخلاق کارگزاران نظام اسلامی

این نصایح حاوی خودسازی شخص حاکم و مدیران وی می باشد :

  1. او را فرمان می دهد به تقوای الهی، اَمَرَهُ بِتَقْوَی اللّهِ،
  2. و مقدم داشتن طاعت خدا، وَ ایثارِ طاعَتِهِ،
  3. و پیروی آنچه را که خداوند در کتابش وَ اتِّباعِ ما اَمَرَ بِهِ فی کتابِهِ:
  4. از واجبات و سنّت های خود امر فرموده، مِنْ فرائِضِهِ وَ سُنَنِهِ
  5.  که کسی جز به پیروی آنها خوشبخت نمی شود، الَّتی لایسْعَدُ اَحَدٌ اِلاّ بِاتِّباعِها،
  6. و جز به انکار و ضایع نمودن آنها بدبخت نمی گردد؛ وَ لایشْقی اِلاّ مَعَ جُحُودِها وَ اِضاعَتِها؛
  7. و دیگر آنکه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش یاری کند، وَ اَنْ ینْصُرَ اللّهَ سُبْحانَهُ بِقَلْبِهِ وَ یدِهِ وَ لِسانِهِ،
  • زیرا خداوند یاری یاری کننده خود، و عزّت آن کس را که او را عزیز بدارد ضامن شده. فَاِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَکفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اِعْزازِ مَنْ اَعَزَّهُ.
  1. او را دستور می دهد که نفس را به وقت خواسته های نابجا درهم شکند، وَ اَمَرَهُ اَنْ یکسِرَ نَفْسَهُ عِنْدَ الشَّهَواتِ،
  2.  و آن را به هنگام سرکشی ها بازدارد، وَ یزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ،
  3. که نفس امرکننده به بدی است مگر خداوند رحم نماید. فَاِنَّ النَّفْسَ اَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ اللّهُ.
  • ای مالک، آگاه باش که ثُمَّ اعْلَمْ یا مالِک،
  1. تو را به شهرهایی روانه کردم که پیش از تو فرمانروایانی در آن به عدالت و ستم حکومت کردند، اَنّی قَدْ وَجَّهْتُک اِلی بِلاد قَدْ جَرَتْ عَلَیها دُوَلٌ قَبْلَک مِنْ عَدْل وَ جَوْر،
  2. و مردم به وضع تو به همان صورت می نگرند که تو به حاکمان پیش از خود می نگریسته ای، وَ اَنَّ النّاسَ ینْظُرُونَ مِنْ اُمُورِک فی مِثْلِ ما کنْتَ تَنْظُرُ فیهِ مِنْ اُمُورِ الْوُلاةِ قَبْلَک،
  3. و همان را در حق تو می گویند که تو درباره حاکمان گذشته مصر می گفته ای؛ وَ یقُولُونَ فیک ما کنْتَ تَقُولُ فیهِمْ؛
  4. شایستگان را به ذکر خیری که خداوند بر زبان بندگانش جاری می کند می توان شناخت. وَ اِنَّما یسْتَدَلُّ عَلَی الصَّالحِینَ بِما یجْرِی اللّهُ لَهُمْ عَلی اَلْسُنِ عِبادِهِ.
  5. پس باید محبوبترین اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد. فَلْیکنْ اَحَبُّ الذَّخائِرِ اِلَیک ذَخیرَةَ الْعَمَلِ الصّالِحِ.
  6. بنابراین بر هواهایت مسلط باش، فَامْلِک هَواک،
  7.  نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نیست بخل بورز، زیرا بخل به خود انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب یا منفور انسان است. وَ شُحَّ بِنَفْسِک عَمّا لایحِلُّ لَک، فَاِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الاِْنْصافُ مِنْها فیما اَحَبَّتْ اَوْ کرِهَتْ.
  8. مهربانی و محبت و لطف به رعیت را شعار قلب خود قرار ده، وَ اَشْعِرْ قَلْبَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَ اللُّطْفَ بِهِمْ،
  9. بر رعیت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی، وَ لاتَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اَکلَهُمْ،
  10. که رعیت بر دو گروهند : یا برادر دینی توانَد، یا انسانهایی مانند تو، که خطاهایی از آنان سر می زند، علل گناهی بر آنان عارض می شود، و گناهانی از آنان به عمد یا اشتباه بروز می کند، فَاِنَّهُمْ صِنْفانِ: اِمَّا اَخٌ لَک فِی الدِّینِ، وَ اِمّا نَظیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ، یفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ، وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ، وَ یؤْتی عَلی اَیدیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَأِ،
  11. پس همان گونه که علاقه داری خداوند بخشش و چشم پوشی را به تو عنایت نماید رعیت را مورد عفو و چشم پوشی قرار بده، فَاَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِک وَ صَفْحِک مِثْلَ الَّذی تُحِبُّ اَنْ یعْطِیک اللّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ،
  12. چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانی، فَاِنَّک فَوْقَهُمْ،
  13. و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو می باشد، و خداوند برتر از آن کسی که تو را والی مصر نموده، وَ والِی الاَْمْرِ عَلَیک فَوْقَک، وَ اللّهُ فَوْقَ مَنْ وَلاّک،
  14. خداوند کفایت امور رعیّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمایش قرار داده. وَ قَدِ اسْتَکفاک اَمْرَهُمْ، وَ ابْتَلاک بِهِمْ.
  15. خود را در موقف جنگِ با خدا قرار مده، وَ لاتَنْصِبَنَّ نَفْسَک لِحَرْبِ اللّهِ،
  16.  که تو را تحمّل کیفر او نیست، و از عفو و رحمتش بی نیاز نمی باشی. فَاِنَّهُ لا یدَی لَک بِنِقْمَتِهِ، وَ لا غِنی بِک عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ.
  17. از گذشتی که ازمردم کرده ای پشیمان مشو، وَ لاتَنْدَمَنَّ عَلی عَفْو،
  18. و برکیفری که داده ای شاد مباش، وَ لاتَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَة،
  19. و به خشمی که راه بیرون رفتن ازآن وجود دارد شتاب مکن، وَ لا تُسْرِعَنَّ اِلی بادِرَة وَجَدْتَ مِنْها مَنْدُوحَةً،
  20.  و فریاد مزن که من برشما گمارده ام، فرمان می دهم باید اطاعت شوم؛ که این وضع موجب فساد دل، و کاهش و ضعف دین، و باعث نزدیک شدن زوال قدرت است وَ لا تَقُولَنَّ اِنّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ، فَاِنَّ ذلِک اِدْغالٌ فِی الْقَلْبِ، وَ مَنْهَکةٌ لِلدّینِ، وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیرِ.
  21. هرگاه حکومت برای تو خودبزرگ بینی و کبر به وجود آورد، وَ اِذا اَحْدَثَ لَک ما اَنْتَ فیهِ مِنْ سُلْطانِک اُبَّهَةً اَوْ مَخیلَةً،
  22. به بزرگی سلطنت خداوند که فوق توست و قدرتی که بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانایی نیست نظر کن، فَانْظُرْ اِلی عِظَمِ مُلْک اللّهِ فَوْقَک، وَ قُدْرَتِهِ مِنْک عَلی ما لاتَقْدِرُ عَلَیهِ مِنْ نَفْسِک،
  23. که این نظر کبر و غرورت را می نشاند، و تندی و شدت را از تو بازمی دارد، و عقلِ از دست رفته را به تو بازمی گرداند. فَاِنَّ ذلِک یطامِنُ اِلَیک مِنْ طِماحِک، وَ یکفُّ عَنْک مِنْ غَرْبِک، وَ یفیءُ اِلَیک بِما عَزَبَ عَنْک مِنْ عَقْلِک
  24. از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند برحذر باش،. اِیاک وَ مُساماةَ اللّهِ فی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فی جَبَرُوتِهِ،
  25. که حضرت او هر گردنکشی را خوار، و هر متکبری را بی ارزش و پست می کند. فَاِنَّ اللّهَ یذِلُّ کلَّ جَبّار، وَ یهینُ کلَّ مُخْتال.
  26. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و کسانی از رعیتت که به او علاقه داری انصاف ده، که اگر انصاف ندهی ستم کرده ای، اَنْصِفِ اللّهَ وَ اَنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِک، وَ مِنْ خاصَّةِ اَهْلِک، وَ مَنْ لَک فیهِ هَوًی مِنْ رَعِیتِک،
  27. فَاِنَّک اِلاّ تَفْعَلْ تَظْلِمْ،
  28. و هر که به بندگان خدا ستم کند خداوند به جای بندگان ستمدیده خصم او می باشد، وَ مَنْ ظَلَمَ عِبادَ اللّهِ کانَ اللّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبادِهِ،
  29. و هرکه خداوند خصم او باشد عذرش را باطل کند، وَ مَنْ خاصَمَهُ اللّهُ اَدْحَضَ حُجَّتَهُ،
  30. و شخص ستمکار محارب با خداست تا وقتی که از ستم دست بردارد و توبه کند. وَ کانَ لِلّهِ حَرْباً حَتّی ینْزِعَ وَ یتُوبَ.
  31. چیزی در تغییر نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوی تر از ستمکاری نیست، وَ لَیسَ شَیءٌ اَدْعی اِلی تَغْییرِ نِعْمَةِ اللّهِ، وَ تَعْجیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ اِقامَة عَلی ظُلْم،
  • که خداوند شنوای دعای ستمدیدگان، و در کمین ستمکاران است. فَاِنَّ اللّهَ یسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدینَ، وَ هُوَ لِلظّالِمینَ بِالْمِرْصادِ.

 

  1. نصایح درخصوص شهروندان دولت اسلامی

این نصایح حاوی شناخت حاکم و مدیران وی از مردم و رحیات و انتظارات انان از حاکم اسلامی می باشد :

  1. باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانی ترینش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودی رعیت باشد، وَلْیکنْ اَحَبُّ الاْمُورِ اِلَیک اَوْسَطَها فِی الْحَقِّ، وَ اَعَمَّها فِی الْعَدْلِ، وَ اَجْمَعَها لِرِضَی الرَّعِیةِ،
  • چرا که خشم عمومْ خشنودی خواص را بی نتیجه می کند، و خشم خواص در برابر خشنودی عموم بی اثر است.فَاِنَّ سُخْطَ الْعامَّةِ یجْحِفُ بِرِضَی الْخاصَّةِ، وَ اِنَّ سُخْطَ الْخاصَّةِ یغْتَفَرُ مَعَ رِضَی الْعامَّةِ.
  1. و به وقت آسانی و رفاه احدی از رعیّت بر والی پرخرج تر، و زمان مشکلات کم یاری تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش کم سپاس تر، و وقت منعِ از عطا دیرعذرپذیرتر، و در حوادث روزگار بی صبرتر از خواص نیست. وَ لَیسَ اَحَدٌ مِنَ الرَّعِیةِ اَثْقَلَ عَلَی الْوالی مَؤُونَةً فِی الرَّخاءِ، وَ اَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلاءِ، وَ اَکرَهَ لِلاْنْصافِ، وَ اَسْاَلَ بِالاْلْحافِ، وَ اَقَلَّ شُکراً عِنْدَ الاْعْطاءِ، وَ اَبْطَاَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ، وَ اَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمّاتِ الدَّهْرِ مِنْ اَهْلِ الخاصَّةِ.
  2. همانا ستون دین، و جمعیّت مسلمانان، و مهیاشدگان برای جنگ با دشمن توده مردمند، پس باید توجه و میل تو به آنان باشد.وَ اِنَّما عِمادُ الدّینِ، وَ جِماعُ الْمُسْلِمینَ، وَ الْعُدَّةُ لِلاْعْداءِ الْعامَّةُ مِنَ الاْمَّةِ، فَلْیکنْ صَغْوُک لَهُمْ، وَ مَیلُک مَعَهُمْ.
  3. باید دورترین رعیّت تو از حریم تو، و در شدّت کینه تو نسبت به او کسی باشد که در حق مردم عیبجوتر است، وَلْیکنْ اَبْعَدُ رَعِیتِک مِنْک، وَ اَشْنَؤُهُمْ عِنْدَک اَطْلَبَهُمْ لِمَعائِبِ النّاسِ،
  • زیرا در مردم عیوبی هست که والی در پوشاندن آن عیوب از همه کس سزاوارتر است، فَاِنَّ فِی النّاسِ عُیوباً الْوالی اَحَقُّ مَنْ سَتَرَها،
  1. پس دررابطه باعیوبی که ازمردم بر توپنهان است کنجکاوی مکن، فَلاتَکشِفَنَّ عَمّا غابَ عَنْک مِنْها،
  2.  چراکه فقط در آنچه از عیوب مردم نزدتو معلوم است وظیفه اصلاح داری، فَاِنَّما عَلَیک تَطْهیرُ ما ظَهَرَ لَک،
  3.  و نسبت به آنچه از عیوب رعیّت بر تو پنهان است خداوند داوری می کند. وَ اللّهُ یحْکمُ عَلی ما غابَ عَنْک.
  4. پس تا می توانی عیوب مردم را بپوشان، تا خداوند عیوب تو را که علاقه داری از مردم پوشیده بماند پرده پوشی کند. فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ، یسْتُرِ اللّهُ مِنْک ما تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیتِک.
  5. گره هر کینه ای که از مردم به دل داری بگشای، اَطْلِقْ عَنِ النّاسِ عُقْدَةَ کلِّ حِقْد،
  6. و رشته هر انتقامی را قطع کن، وَ اقْطَعْ عَنْک سَبَبَ کلِّ وِتْر،
  7. و در هر چه از دیگران برایت ثابت نشده خود را به غفلت زن، وَ تَغابَ عَنْ کلِّ ما لایصِحُّ لَک،
  8. در باور کردن گفتار سخن چینان شتاب مکن، وَ لاتَعْجَلَنَّ اِلی تَصْدیقِ ساع،
  • زیرا سخن چین خائن است گرچه خود را شبیه خیرخواهان نشان دهد. فَاِنَّ السّاعِی غاشٌّ وَ اِنْ تَشَبَّهَ بِالنّاصِحینَ.

 

  1. نصایح درخصوص مشاوره گرفتن

این نصایح حاوی ویژگیهای مشاور حاکم اسلامی می باشد :

  1. در امور خود بخیل را وارد مشورت مکن که تو را از بخشش مانع گردد، و از تهیدستی می ترساند؛وَ لاتُدْخِلَنَّ فی مَشُورَتِک بَخیلاً یعْدِلُ بِک عَنِ الْفَضْلِ، وَ یعِدُک الْفَقْرَ؛
  2.  و همچنین با بزدل و ترسو که تو را در اجرای برنامه هایت سست می نماید؛ وَ لا جَباناً یضْعِفُک عَنِ الاْمُورِ؛
  3. و نه با طمعکار که حرص براندوختن و ستمگری را در نظرت می آراید، وَ لا حَریصاً یزَینُ لَک الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ،
  4. همانا بخل و ترس و حرص سرشت هایی جدای از هم اند که جمع کننده آنها در انسان سوءظن به خداوند است.فَاِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرائِزُ شَتّی یجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللّهِ.

 

  1. نصایح درخصوص مشخصه های وزرا و مدیران دولت اسلامی

این نصایح حاوی ویژگی های وزار و مدیران دولت اسلامی می باشد :

  1. بدترین وزرای تو وزیری است که پیش از تو وزیر اشرار بوده، و در گناهانشان شرکت داشته، اِنَّ شَرَّ وُزَرائِک مَنْ کانَ لِلاْشْرارِ قَبْلَک وَزیراً، وَ مَنْ شَرِکهُمْ فِی الاْثامِ،
  2. چنین کسی نباید از محرمان تو باشد، که اینان یاران اهل گناه، و برادران اهل ستم اند، فَلایکونَنَّ لَک بِطانَةً، فَاِنَّهُمْ اَعْوانُ الاْثَمَةِ، وَ اِخْوانُ الظَّلَمَةِ،
  3. البته درحالی که قدرت داری جانشینی بهتر ازآنان بیابی که درکشورداری مانند آنان دارای رأی و کاردانی است، وَ اَنْتَ واجِدٌ مِنْهُمْ خَیرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرائِهِمْ وَ نَفاذِهِمْ،
  4. و بار سنگین گناهان آنان هم بر او نیست، وَ لَیسَ عَلَیهِ مِثْلُ آصارِهِمْ وَ اَوْزارِهِمْ،
  5.  از کسانی که اهل ستم را در ستمکاری و گناهکاران را در گناهشان یاری نکرده است. مِمَّنْ لَمْ یعاوِنْ ظالِماً عَلی ظُلْمِهِ، وَ لا آثِماً عَلی اِثْمِهِ.
  6. هزینه اینان بر تو سبکتر، و همکاریشان بهتر، و نسبت به تو در طریق عطوفت مایل تر، و الفتشان با بیگانه کمتر است. اُولئِک اَخَفُّ عَلَیک مَؤُونَةً، وَ اَحْسَنُ لَک مَعُونَةً، وَ اَحْنی عَلَیک عَطْفاً، وَ اَقَلُّ لِغَیرِک اِلْفاً.
  7. اینان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خویش قرار ده. فَاتَّخِدْ اُولئِک خاصَّةً لِخَلَواتِک وَ حَفَلاتِک.
  8.  و نیز باید از وزرایت برگزیده ترینشان نزد تو وزیری باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید، ثُمَّ لْیکنْ آثَرُهُمْ عِنْدَک اَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَک،
  9. و نسبت به آنچه که خداوند برای اولیائش خوش ندارد کمتر تو را یاری دهد، وَ اَقَلَّهُمْ مُساعَدَةً فیما یکونَ مِنْک مِمّا کرِهَ اللّهُ لاِوْلِیائِهِ،
  10. گرچه این برنامه بر علیه میل تو به هر جا که خواهد برسد. به اهل پاکدامنی و صدق بپیوند، واقِعاً ذلِک مِنْ هَواک حَیثُ وَقَعَ. وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ،
  11. و آنان را آنچنان تعلیم ده که تو را زیاد تعریف نکنند، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلی اَنْ لایطْرُوک،
  12. و بیهوده به کاری که انجام نداده ای تو را شاد ننمایند، که تمجیدِ فراوان ایجاد کبر و نخوت کند، و به گردنکشی نزدیک نماید.وَ لایبَجِّحُوک بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَاِنَّ کثْرَةَ الاْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنی مِنَ الْعِزَّةِ.

  1. جایگاه نیکوکار و بدکار در دولت اسلامی

این نصایح حاوی برخورد حاکم اسلامی با نیکوکاران و بدکاران در دولت اسلامی می باشد :

  1. نیکوکار و بدکار در برابرت یکسان نباشند، که این کار نیکوکار را در انجام کار نیک بی رغبت، و بدکار را در بدی ترغیب می کند، هر کدام را نسبت به کارشان پاداش بخش. وَ لایکونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسیءُ عِنْدَک بِمَنْزِلَة سَواء، فَاِنَّ فی ذلِک تَزْهیداً لاِهْلِ الاْحْسانِ فِی الاْحْسانِ، وَ تَدْریباً لاِهْلِ الاْساءَةِ عَلَی الاْساءَةِ، وَ اَلْزِمْ کلاًّ مِنْهُمْ ما اَلْزَمَ نَفْسَهُ.
  • آگاه باش وَ اعْلَمْ اَنَّهُ
  1. که چیزی برای جلب خوشبینی حاکم بر رعیت بهتر از نیکی به آنان، و سبک کردن هزینه بر دوش ایشان، و اجبار نکردنشان به حقّی که حاکم بر آنان ندارد نیست. لَیسَ شَیءٌ بِاَدْعی اِلی حُسْنِ ظَنِّ راع بِرَعِیتِهِ مِنْ اِحْسانِهِ اِلَیهِمْ، وَ تَخْفیفِهِ الْمَؤُوناتِ عَلَیهِمْ، وَ تَرْک اسْتِکراهِهِ اِیاهُمْ عَلی ما لَیسَ لَهُ قِبَلَهُمْ.
  2. به صورتی باید رفتار کنی که خوش گمانی بر رعیتت را در کمک همه جانبه به حاکم فراهم آری، که این خوش گمانی رنجی طولانی را از تو برمی دارد، فَلْیکنْ مِنْک فی ذلِک اَمْرٌ یجْتَمِعُ لَک بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِیتِک، فَاِنَّ حُسْنُ الظَّنِّ یقْطَعُ عَنْک نَصَباً طَویلاً،
  3. و به خوش گمانی تو کسی شایسته تر است که از تو احسان دیده، و به بدگمانیت کسی سزاوارتر است که از جانب تو به او ناراحتی رسیده. وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّک بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُک عِنْدَهُ، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ ساءَ ظَنُّک بِهِ لَمَنْ ساءَ بَلاؤُک عِنْدَهُ.

 

  1. روشها و شیوه ها در دولت اسلامی

درخصوص روشها و شیوه های گذشته واینده در دولت اسلامی چنین بیان کرده اند :

  1. روشی را که بزرگان امت بر اساس آن رفتار کرده اند، و به سبب آن در میان مردم الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پایه آن بوده از بین مبر، وَ لاتَنْقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الاُْمَّةِ، وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الاُلْفَةُ، وَ صَلَحَتْ عَلَیهَا الرَّعِیةُ،
  2. و روشی را که به روشهای گذشته ضرر می زند به وجود نیاور، و لاتُحْدِثَنَّ سُنَّهً تَضُرُّ بِشَیء مِنْ ماضی تِلْک السُّنَنِ،
  3. که پاداش و اجربرای کسی است که روشهای درست را برپاکرده، فَیکونَ الاْجْرُ لِمَنْ سَنَّها،
  4.  وگناه از بین بردن آن روشها بر گردن توست. وَ الْوِزْرُ عَلَیک بِما نَقَضْتَ مِنْها.

 

  1. بهره گیری از نظرات اندیشمندان

درخصوص استفاده از نظرات و ایده های صاحب نظران جامعه در امور حکمرانی ، امام چنین نصیحت کرده اند :

  1. با دانشمندان و اندیشمندان زیاد گفتگو کن ، وَ اَکثِرْ مَدارَسَةَ الْعُلَماءِ وَ منافَثَةَ الْحُکماءِ،.
  2. در استوار ساختن آنچه صلاح کار شهرهایت بر آن است، فی تَثْبیتِ ما صَلَحَ عَلَیهِ اَمْرُ بِلادِک،
  3.  و برپا داشتن آنچه مردم پیش از این به آن مستقیم شده اند وَ اِقامَةِ مَا اسْتَقامَ بِهِ النّاسُ قَبْلَک.

 

 

  1. نظامیان و.... در حکومت اسلامی

برای شناخت بیشتر و اهتمام به امور گروههای جامعه ، امام چنین تقسیم بندی کرده وتعاملات فیمابین را تبیین کرده اند :

  • آگاه باش که وَ اعْلَمْ
  1.  مردم مملکت گروههای مختلفند که هر گروه جز به گروه دیگر اصلاح نمی شود، اَنَّ الرَّعِیهَ طَبَقاتٌ لایصْلُحُ بَعْضُها اِلاّ بِبَعْض،
  2. و با داشتن گروهی از گروه دیگر بی نیازی نیست. وَ لا غِنی بِبَعْضِها عَنْ بَعْض.
  • اینان عبارتند از : فَمِنْها
  1. ارتش الهی : ارتش حق، جُنُودُ اللّهِ،
  2. و نویسندگان عمومی و خصوصی، وَ مِنْها کتّابُ الْعامَّةِ وَ الْخاصَّةِ،
  3. و قاضیان عدل، وَ مِنْها قُضاةُ الْعَدْلِ،
  4. و مأموران انصاف و مدارا، وَ مِنْها عُمّالُ الاْنْصافِ وَ الرِّفْقِ،
  5. اداره مالیات : و اهل جزیه و مالیات از غیر مسلمان و مسلمان، وَ مِنْها اَهْلُ الْجِزْیةِ وَ الْخَراجِ مِنْ اَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النّاسِ،
  6. و تاجران وَ مِنْها التُّجّارُ
  7. و صنعتگران، وَ اَهْلُ الصِّناعاتِ،  
  8. محرومین : و طبقه پایین از نیازمندان وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلی مِنْ ذَوِی الْحاجَةِ
  9. ضعفا : و افتادگان. وَ الْمَسْکنَةِ.
  10. حقوق گروههای اجتماعی : خداوند سهم هر یک از این طبقات را مقرر فرموده، وَ کلٌّ قَدْ سَمَّی اللّهُ لَهُ سَهْمَهُ،
  11. ملاک بودن احکام شرعی  :  و در کتابش یا سنّت پیامبرش صلّی اللّه علیه وآله عهدی محفوظ را بر حدّ و اندازه واجب آن نزد ما قرار داده است. وَ وَضَعَ عَلی حَدِّهِ وَ فَریضَتِهِ فی کتابِهِ اَوْ سُنَّةِ نَبِیهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنا مَحْفُوظاً.
  12. نظامیان : ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زینت حاکمان، و ارجمندی دین، و راههای امنیّت اند، که مردم بدون آنان برپای نمانند. فَالْجُنُودُ بِاِذْنِ اللّهِ حُصُونُ الرَّعِیةِ، وَ زَینُ الْوُلاةِ، وَ عِزُّ الدّینِ، وَ سُبُلُ الاْمْنِ، وَ لَیسَ تَقُومُ الرَّعِیةُ اِلاّ بِهِمْ.
  13. فواید مالیات : سپس نظام ارتش جز با مالیاتی که خداوند برای آنان قرار داده استوار نگردد، مالیاتی که به وسیله آن در جنگ با دشمن توانا می شوند، و برای اصلاح زندگی خود به آن تکیه می نمایند، و مایه رفع نیازمندیهای آنان است. ثُمَّ لا قِوامَ لِلْجُنُودِ اِلاّ بِما یخْرِجُ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَراجِ الَّذی یقْوَوْنَ بِهِ عَلی جِهادِ عَدُوِّهِمْ، وَ یعْتَمِدُونَ عَلَیهِ فیما یصْلِحُهُمْ، وَ یکونُ مِنْ وَراءِ حاجَتِهِمْ.
  14. ارتباط و وابستگی گروهها : سپس کار ارتش و مالیات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم که عبارتند از قضات و کارگزاران حکومت و منشیان حسابگر که قراردادها را محکم می کنند، و آنچه را به سود رعیّت است جمع می نمایند، و در امور خصوصی و عمومی بر آنان اعتماد می شود.ثُمَّ لاقِوامَ لِهذَینِ الصِّنْفَینِ اِلاّ بِالصِّنْفِ الثّالِثِ مِنَ الْقُضاةِ وَ الْعُمّالِ وَالْکتّابِ لِما یحْکمُونَ مِنَ الْمَعاقِدِ، وَ یجْمَعُونَ مِنَ الْمَنافِعِ، وَ یؤْتَمَنُونَ عَلَیهِ مِنْ خَواصِّ الاْمُورِ وَ عَوامِّها.
  15. ارتباط و وابستگی گروهها : و کار اینان نیز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران که آنچه برای مردم سودمند است فراهم می آورند، و بازارها را به آن برپا می دارند، و به کارهایی که به نفع مردم است دست می زنند، کارهایی که از غیر ایشان ساخته نیست. وَ لا قِوامَ لَهُمْ جَمیعاً اِلاّ بِالتُّجّارِ وَ ذَوِی الصِّناعاتِ فیما یجْتَمِعُونَ عَلَیهِ مِنْ مَرافِقِهِمْ، وَ یقیمُونَهُ مِنْ اَسْواقِهِمْ، وَ یکفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِاَیدیهِمْ مِمّا لایبْلُغُهُ رِفْقُ غَیرِهِمْ.
  16. کمک به نیازمندان : سپس جمع نیازمند و از کار افتاده است که احسان و یاری ایشان لازم است. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلی مِنْ اَهْلِ الْحاجَةِ وَ الْمَسْکنَةِ الَّذینَ یحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ.
  17. گره گشایش نزد خدا : و برای هر کدام از این گروهها نزد خداوند گشایشی است، وَ فِی اللّهِ لِکلٍّ سَعَةٌ،
  18. و برای هر یک از این طبقات به مقداری که امور آنان را اصلاح نماید برعهده والی حقّی است، وَ لِکلٍّ عَلَی الْوالی حَقٌّ بِقَدْرِ ما یصْلِحُهُ،
  19. وظیفه مدیر رفع مشکلات مردم : و والی از ادای آنچه خداوند برعهده او قرار داده برنیاید جز با کوشش و یاری خواستن از خداوند، و مهیّا نمودن خود بر به کارگیری حق و استقامت بر آن، چه اینکه بر او آسان باشد یا سخت. وَ لَیسَ یخْرُجُ الْوالی مِنْ حَقیقَةِ ما اَلْزَمَهُ اللّهُ مِنْ ذلِک اِلاّ بِالاْهْتِمامِ وَ الاْسْتِعانَةِ بِاللّهِ، وَ تَوْطینِ نَفْسِهِ عَلی لُزُومِ الْحَقِّ، وَ الصَّبْرِ عَلَیهِ فیما خَفَّ عَلَیهِ اَوْ ثَقُلَ.
  20. معیارهای انتخاب فرمانده نظامیان :
  21.  آن که پیش تو نسبت به خداوند و پیامبر و پیشوایت خیرخواه تر و پاک دامن تر و بردبارتر است او را به فرماندهی ارتشت انتخاب کن، فَوَلِّ مِنْ جُنودِک اَنْصَحَهُمْ فی نَفْسِک لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لاِمامِک، وَ اَنْقاهُمْ جَیباً، وَ اَفْضَلَهُمْ حِلْماً،
  22. از آنان که دیر به خشم آیند، و پوزش پذیرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان گردنفرازند، واز آنان که خشونت او را برنینگیزد، و ناتوانی وی را بر جای ننشاند.مِمَّنْ یبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَ یسْتَریحُ اِلَی الْعُذْرِ، وَ یرْاَفُ بِالضُّعَفاءِ، وَ ینْبُو عَلَی الاْقْوِیاءِ، وَ مِمَّنْ لا یثیرُهُ الْعُنْفُ، وَ لایقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.
  23. با صاحبان مکارم و شرافت، و خانواده های شایسته و دارای سوابق نیکو پیوند برقرار کن، ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الاْحْسابِ وَ اَهْلِ الْبُیوتاتِ الصّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ الْحَسَنَةِ.
  24. پس از آن با دلاورمردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زیرا اینان جامع بزرگواری، و شاخه هایی از خوبی و احسانند. ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجاعَةِ وَ السَّخاءِ وَ السَّماحَةِ، فَاِنَّهُمْ جِماعٌ مِنَ الْکرَمِ، وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ.
  25. نگاه فرمانده عالی به فرمانده پایین تر :
  26. سپس از آنان چنان دلجویی کن که پدر و مادر از فرزندشان دلجویی می نمایند، ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ اُمُورِهِمْ ما یتَفَقَّدُ الْوالِدانِ مِنْ وَلَدِهِما،
  27. و نباید چیزی که آنان را به وسیله آن نیرومند می سازی در دیده ات بزرگ آید، و لطفی که نسبت به ایشان متعهد شده ای کوچک شماری گرچه کوچک باشد، وَ لایتَفاقَمَنَّ فی نَفْسِک شَیءٌ قَوَّیتَهُمْ بِهِ، وَ لاتَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ اِنْ قَلَّ،
  28. زیرا لطف تو آنان را نسبت به تو خیرخواه و خوش گمان می نماید. فَاِنَّهُ داعِیةٌ لَهُمْ اِلی بَذْلِ النَّصیحَةِ لَک وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِک.
  29. از بررسی امور ناچیز آنان به امید بررسی کارهای بزرگشان چشم مپوش، وَ لا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطیفِ اُمُورِهِمُ اتِّکالاً عَلی جَسیمِهاً،
  30. که نیکی اندک تو جایی دارد که از آن بهره مند می گردند، فَاِنَّ لِلْیسیرِ مِنْ لُطْفِک مَوْضِعاً ینْتَفِعُونَ بِهِ،
  31. و برای احسان بزرگ تو نیز موقفی است که از آن بی نیاز نیستند. وَ لِلْجَسیمِ مَوْقِعاً لایسْتَغْنُونَ عَنْهُ.
  32. و باید برگزیده ترین سران سپاهت نزد تو کسی باشد که در کمک به سپاهیان مواسات را رعایت نماید، وَلْیکنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِک عِنْدَک مَنْ وَاساهُمْ فی مَعُونَتِهِ،
  33. و از توانگری خود به آنان احسان کند به اندازه ای که بتواند سپاهیان و خانواده های آنان را که از خود به جای نهاده اند اداره نماید، تا اندیشه آنان در جنگ با دشمن یک اندیشه باشد، وَ اَفْضَلَ عَلَیهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِما یسَعُهُمْ وَ یسَعُ مَنْ وَراءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ اَهْلیهِمْ، حَتّی یکونَ هَمُّهُمْ هَمّاً واحِداً فی جِهادِ الْعَدُوِّ،
  34. چرا که عنایت تو نسبت به آنان دلهایشان را متوجه تو می گرداند. فَاِنَّ عَطْفَک عَلَیهِمْ یعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیک.
  35. برقراری عدالت : برترین چیزی که موجب چشم روشنی زمامداران می شود برقراری عدالت در شهرها، و ظهور دوستی و محبت رعیت است. وَ اِنَّ اَفْضَلَ قُرَّةِ عَینِ الْوُلاةِ اسْتِقامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلادِ، وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیةِ.
  36. و دوستی رعیت آشکار نشود مگر به سلامت دل آنان، وَ اِنَّهُ لاتَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ اِلاّ بِسَلامَةِ صُدُورِهِمْ،
  37. و خیرخواهی ایشان درست و راست نگردد جز آنکه زمامداران خود را حمایت نمایند، وَ لا تَصِحُّ نَصیحَتُهُمْ اِلاّ بِحیطَتِهِمْ عَلی وُلاةِ اُمُورِهِمْ،
  38. و حکومت حاکمان را بر خود سنگین نشمارند، و توقع به پایان رسیدن زمان حکومتشان را نداشته باشند. وَ قِلَّةِ اسْتِثْقالِ دُوَلِهِمْ، وَ تَرْک اسْتِبْطاءِ انْقِطاعِ مُدَّتِهِمْ.
  39. پس آرزوهای رعیّت را برآور، و نیکو ستودن آنان را پیوسته دار، فَافْسَحْ فی آمالِهِمْ، وَ واصِلْ فی حُسْنِ الثَّناءِ عَلَیهِمْ،
  40. و رنج و زحمت و کوشش و ابتلای صاحبان فعالیت را در نظر داشته باش، وَ تَعْدیدِ ما اَبْلی ذَوُوالْبَلاءِ مِنْهُمْ،
  41.  چه اینکه بسیار یاد کردن کارهای خوبْ دلیر را به هیجان آورده، و ترسو را به کوش وامی دارد ان شاء اللّه فَاِنَّ کثْرَةَ الذِّکرِ لِحُسْنِ اَفْعالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجاعَ، وَ تُحَرِّضُ النّاکلَ اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالی.
  42. سپس کوشش هریک از آنان را به دقّت بشناس، ثُمَّ اعْرِفْ لِکلِّ امْرِئ مِنْهُمْ ما اَبْلی،
  43. و زحمت کسی را به دیگری نسبت مده، وَ لاتُضیفَنَّ بَلاءَ امْرِیء اِلی غَیرِهِ،
  44. و در اجر و مزدش به اندازه رنجی که برده کوتاهی مکن، وَ لاتُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غایةِ بَلائِهِ،
  45. و مقام کسی باعث نشود که کوشش اندکش را بزرگ شماری، وَ لایدْعُوَنَّک شَرَفُ امْرِئ اِلی اَنْ تُعْظِمَ مِنْ
  46. بَلائِهِ ما کانَ صَغیراً،
  47. کوچک نشمردن ارزش کار افراد معمولی : و معمولی بودن شخص علت نگردد که کار بزرگش را اندک دانی. و لا ضَعَةُ امْرِئ اِلی اَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ عَظیماً.

 

ادامه در :

https://javadfesharaki.blog.ir/1400/06/24/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85

 

 

http://www.isarpress.ir/?p=6760  

 

http://www.isarpress.ir/1400/06/24/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d9%85%d9%88%d8%b6%d9%88%d8%b9%db%8c-%d8%a2%d8%af%d8%a7%d8%a8-%d9%88-%d8%b1%d9%81%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86-%d8%ad%da%a9%d9%88%d9%85/

 

https://javadfesharaki.blog.ir/1400/06/24/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C