**********...جهاد شهید سلمان طرقی در تهران...**********
منتشر شده در ایثار پرس
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
http://www.isarpress.ir/?p=8261
برشی از دوره خدمت شهید در تهران ،
جهاد شهید سلمان طرقی در تهران
در این نوشتار خاطراتی در باره شهید مرتضی سلمان طرقی ، در زمان خدمت در تهران و نیز چکیده زندگی نامه شهید تبیین شده است
*
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی
پاسدار بصیر انقلاب که به ماهیت بنی صدر پی برده بود ؛ مدتی ازکردستان به تهران بازگشته و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، تلاش وسیعی را در سرکوبی غائله بنی صدر وگروهک منافقین نیز فعالانه شرکت می کند.
وی همچنین درزمانی که حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب بستری بود، مسئولیت حفاظت بیمارستان را بر عهده گرفت.
پادگان حضرت ولیعصر (عج)
در سال 1358 در پادگان حضرت ولیعصر (عج) اولین آشنایی ما با شهید مرتضی سلمان طرقی بود. در سال 58 اولین گردان مردمی و سپاه به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد. من هم نیز در این سال به به گروه سبزپوشان، ایثارگران و جهادگران سپاه پاسداران پیوستم. این گردان را مرتضی سلمان طرقی سرپرستی و فرماندهی میکردند (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه در 17/04/97).
آشنایی درزندان
در سال 1358 ما در زندان اوین باهم آشنا شدیم، در فضای پادگان اصلا ما همدیگر را ندیده بودیم و همدیگر را نمیشناختیم. در آن زمان آقا مرتضی مسئول 3 گروهان بودند. بله در آن زمان حفاظت بیمارستان و زندان دست ما بود، در حالی مسئولیت حفاظت را به عهده داشتیم همدیگر را دیدیم (فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، 18/09/96).
مسئولیت زندان اوین
آقای مرتضی سلمان طرقی مدیریت و فرماندهی زندان اوین را به عهده داشتند. در زندان اوین بسیاری از زندانیان سیاسی، افراد وابسته به رژیم و بعضاً منافقین، قاچاقچیان سرشناس زندانی بودند، از این جهت بسیار زیاد مورد تحاجم و حمله توسط ساواکیها واقع میشد. از این جهت برای حفاظت از این زندان نیاز به فردی با تجربه و با قدرت بود. سلمان طرقی شصی بود که لیاقت و شایستگی این حفاطت را داشت که در کنار ایشان نیز ما به این وظیفه خطیر مشغول بودیم (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه در 17/04/97).
منافقین
ما یک نبش داشتیم! این همینجور که آمده بود بیاید تو، از نبش آمده بود و منافقین گمش کرده بودند! رفته بود پشت بام، به آقایش گفته بود آقا بیا برویم پشت بام! بیا، اینها آمدند میخواهند من رو بکشند. در کوچه نشان داده بود، گفته بوده که اینها برای من است، آمدهاند با موتور من را بزنند. از رسالت تا اینجا دنبال من آمدهاند که من را بکشند، منافقین! یک دفعه هم خانه تیمی را گرفته بودند که رفته بودند تمام اسلحه و هر چی که داشتند را جمع کرده بودند. این سنگهایش را هم خانمان آورده بود که بعد از اینکه شهید شد، رفتیم اینجا دادیم به پادگان شهید بهشتی (مادر شهید ، 24/10/1396).
آشنایی پالیزوان
همراه با مرتضی سلمان طرقی به سنندج رفتیم، در آنجا بود که با ایشان آشنا شدم، آقای سلمان طرقی فرمانده گروهان بودند. حاج موسی، خدا بیامرز شهید حسین حجت الاسلامی و شهید سید علیرضا صادقی هم در آنجا بودند. در آن زمان سلمان طرقی مسئولیت حفاظت زندان اوین رو به عهده داشت. در منطقه 3 تهران بود، بالای پارک ساعی یک خانه بود که به فرماندهی آقای سلمان طرقی نیروی انتظامی شده بود در آنجا پست و گشت میدادیم (پالیزوان، علی، همرزم شهید، 28/9/96).
تهدید جانی
بسیار آدمهایی بودند که قصد جان آقا مرتضی را داشتند بسیار تهدید میشد، اسمش را بارها برای اینکه او را به قتل برسانند در خانههای تیمی پیدا شده است، با موتور دنبالش کرده بودند ولی او با تمام ذکاوت خود آنها را گم کرده بود (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید، 24/04/1397).
تغییر ظاهری اوین
ایشان زمانی که مسئول زندان اوین شدند، آن جا را از لحاظ ظاهری تغییر دادند، زندانهای انفرادی را که شرایط بدی داشت را تغییر داده بود ولی از آنجا که بسیار فروتن بود میگفت داده شد؛ از کارهایی که در آن زمان انجام میداد اصلا صحبت نمیکرد (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید ، 24/04/1397).
پست بیمارستان شهید رجایی
تاریخ دقیق را به یاد ندارم اما امام (ره) به بیمارستان شهیدرجایی رفته بودند، ما هم نیز به پست دور ساختمان مشغول بودیم در آنجا سلمان طرقی هم همراه ما حضور داشتند. برای حفاظت از بیمارستان هم فرماندهی نیاز بود که این مسئولیت را سلمان طرقی به عهده داشتند. در حدود 20 الی 25 روز در آنجا حاضر بودیم و پست میدادیم (پالیزوان، علی، همرزم شهید، 28/9/96).
امام در بیمارستان قلب (شهید رجایی) بستری بودند و حفاظت آن ساختمان نیز با ما بود؛ نیرو بسیار کم داشتیم، از آن طرف هم در ترکمنصحرا درگیری داشتیم از سوی دیگر در سیستان و بلوچستان شورش کرده بودند، همچنین مشکل فئودالها در گرمسار را داشتیم؛ آقای طرقی به راحتی میتوانست یک گروهان را اداره کند اما ترجیح داد که محافظت از امام را به عهده بگیرد که بسیار هم مسئولیت سنگین و دشواری بود، ایشان در سالن کنفرانس بیمارستان مستقر بودند (فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، 18/09/96).
مسئول حفاظت از امام را داشتیم و گشت شبانه میدادیم، من مسئول حفاظت بودم در بیمارستان و هر کسی که به آنجا میآمد، باید به من مراجعه میکرد، من خیلی جای بچهها برای گشت میایستادیم ایشان از آنجا بود که آوازه من را درایثار شنید، آقا مرتضی من را علی پورشه صدا میزد (فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، 18/09/96).
بنی صدر خائن
بسیار آدم شناس بود، بنی صدر را از همان زمان جبهه شناخته بود و میگفت این خائن مملکت است، از همان زمان دیدش را داشت (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید ، 24/04/1397).
مبارزه با اشرار
بعد از رای گیری به تهران آمدیم و سلاحهای خود را تحویل دادیم. یک ماموریت به ما خورد که همراه با مرتضی سلمان طرقی بودیم، مکانش هم در خیابان وزرا بود که در حال حاضر به اداره منکرات تبدیل شده است. در سال 1358 بود، زمستان بود و برف میبارید، با بچهها برف بازی میکردیم. مسئولیت آنجا نیز با آقا مرتضی بود، ماموریت ما گرفتن قاچاقچیها، دزدها و ... بود، من با آقا مرتضی بسیار خوب کنار میآمدم و همیشه سعی میکردم در جوار ایشان چیزی یاد بگیرم (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه در 17/04/97).
چکیده زندگی نامه شهید مرتضی سلمان طرقی
مرتضی در ششم تیرماه سال ۱۳۳۵ در خانواده ای متدین و زحمتکش در تهران به دنیا آمد. موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی شد و در فرصتی که تا زمان اعزام به سربازی داشت، دیپلم نقشه کشی ساختمان را نیز با نمره عالی کسب کرد. اقا غلام پدرش که اصالتا اهل طرق کاشان بود ، همواره مشوق فرزند بود . مرتضی از نوجوانی، نسبت به انجام واجبات دینی عشق و علاقه خاصی نشان می داد، از این رو، دوران بلوغ و جوانی را در دوران فاسد رژیم شاه، با پاکدامنی و تقوا سپری کرد و همسالان خود را نیز در جهت رعایت تقوا راهنمایی می نمود.
طرق جهاد سلمان وار در زندگی مرتضی سلمان طرقی
در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در می آید . هنگام شروع غائله کردستان، عازم آنجا میشود ؛ با شروع جنگ تحمیلی ؛ راهی جبهه های جنوب ؛ با غائله منافقین عازم تهران ؛ با تجاوز اسراییل جنایتکار، عازم لبنان ، با فرمان امام عازم جبهه های ایران می شود، در این راه مجروح میشود ولی باز به جبهه ها باز می گردد و عاقبت نیز جان خود را تقدیم انقلاب می نماید.
الف) جهاد با طاغوت : به خاطر راستی و رعایت تقوا درجوانی ، چندین بار مورد ضرب و شتم مأموران رژیم ستم شاهی قرار گرفت. ولی وی همچنان به روشنگری سربازان پادگان پرداخت. ایشان پس از فرمان امام به سربازان مبنی بر ترک پادگانها، از پادگان فرار کرد و به تهران بازگشت و حضوری فعال در وقایع آن دوران پیروزی انقلاب داشت.
ب) جهاد در کردستان : پس از شروع غائله کردستان، تاب ماندن در محیطی آرام و بی سرو صدا در تهران را در خود ندید، از این رو، با نیروهای تحت امر خود، راهی سنندج شد و در آنجا به مقابله با عناصر ضد انقلاب پرداخت. او با پایمردی و رشادت از اشغال فرودگاه سنندج توسط گروهکهای کومله و دموکرات جلوگیری کرد. استقامت و ایثار وی و نیروهای تحت امرش، حزب وابسته دموکرات را بر آن وا داشت که با ارتباط با برخی سران دولت موقت، مرتضی را به تهران باز گردانند. وی به تهران بازگشت اما خیلی زود خود را به شهر بوکان رساند و به مقابله با ضدانقلاب پرداخت. اما این بار دولت موقت فشار خود را به همه پاسداران مستقر در کردستان وارد آورد و تحت عنوان هیأت به اصطلاح حسن نیت، عملاً پاسداران را خلع ید کرد و کردستان را دو دستی به گروهکهای ضد انقلاب سپرد. مرتضی نیز از شهر بوکان به تهران باز گشت.
ج) جهاد درتهران : وی که به ماهیت بنی صدر پی برده بود، مدتی به تهران بازگشت و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، تلاش وسیعی را در سرکوبی غائله بنی صدر وگروهک منافقین نیز فعالانه شرکت می کند. وی مدتی مسئوول حفاظت زندان اوین بود و همچنین درزمانی که حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب بستری بود، مسئولیت حفاظت بیمارستان را به عهده داشت .
د) جهاد در جبهه های جنوب و غرب : با شروع جنگ بنا به تدبیر فرمانده وقت سپاه تهران، به صورت سازمان کامل یک گردان با آموزش های لازم برای جلوگیری از سقوط خرمشهر عازم اهواز میشوند .
وی پیش از شروع عملیات بیت المقدس، از سوی فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) ؛ همراه با سردار رشید اسلام کاظم رستگار، فرماندهی گردان میثم را به عهده می گیرد. و در آزادی خونین شهر نقش بسزایی ایفا نمود. وی در این عملیّات از ناحیه دست زخمی شده، برای معالجه به تهران بازگشت. ولی مجددا به جبهه بازگشته و به عنوان مسئوول ستاد تیپ سیدالشهدا ، خدمات ارزشمندی را در این تیپ انجام داد و درعملیات های والفجر مقدماتی و والفجر چهار به عنوان مسئوول محور در تیپ سیدالشهدا انجام وظیفه می کند . و حماسه های ماندگاری را همراه دیگر نیروها خلق کرد و در عملیات خیبر اوج ایثار و پایمردی خود را به نمایش گذارد.
ه) جهاد در لبنان : با پیروزی ایران در فتح خرمشهر، دشمنان اسلام برای انتقام جویی از نهضت جهانی اسلام، مردم مسلمان لبنان را مورد تعرض وحشیانه خود قرار می دهند، اینجاست که سپاه محمد (ص) برای دفاع از ملت مظلوم لبنان، راهی آن دیار می گردد. مرتضی نیز با این کاروان همراه می شود. سلمان طرقی در بسیج و آموزش مبارزان لبنانی، فعالیت های چشمگیری از خود نشان می دهد.
و) شهادت : مرتضی سلمان طرقی، پس از مدتها مجاهدت و مبارزه در راه حق و عدالت، سرانجام در حین عملیات خیبر که مسئول محور تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) در جزیره مجنون بود ؛ به وسیله گلوله مستقیم تانک در ساعت ۱۱ صبح روز ۷ اسفندماه ۱۳۶۲ درسن۲۷ سالگی به افتخار شهادت نایل آمد. به شهدا پیوست . پیکر پاکش پس از تشیع باشکوه ، در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. و قطعه: ۲۴، ردیف: ۷۵، شماره: ۲۵ مزار ؛ محل زیارت وابستگان وی وعاشقان راه شهدا میشود .
سخن پایانی
دوران آشوب والتهاب آفرینی منافقین در سالهای 60 و 61 در تهران و ایجاد عرصه های دفاع از انقلاب اسلامی ، الگوی مناسبی از حضور بصیرانه و خدمت به انقلاب توسط شهید والامقام مرتضی سلمان طرقی برای علاقمندان به شهدا و تمسک به آنان میباشد.
منابع
- اسدی ؛علیمحمد ، روز نامه جوان ، همرزم شهید مسئول حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع) ، ۱۸ آذر ۱۳۹۸
- اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه در 17/04/97
- پایگاه اطلاع رسانی حوزه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
- پایگاه اطلاع رسانی لشکر ده ، ۲۱ آذر ۱۳۹۹
- پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد ، ۰۲ تیر ۱۳۹۸
- خانواده شهید سلمان طرقی ، مصاحبه صورت گرفته طی سال 1396 و 1397؛ دفتر حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع)
- روایت سردار شهید مدافع حرم حاج احمد غلامی از سردار شهید مرتضی سلمان طرقی
- سلمان طراقی ، پدر و مادر شهید ، مصاحبه کننده : خانم زکیزاده ، پیاده ساز : خانم زهراشفیعی نژاد؛ 24-10-139
- سلمان طرقی ؛ اقا رضا ، مصاحبه کننده : خانم زکیزاده ، پیاده ساز : خانم مریم سادات حسینی ؛ ۲۷/۰۵/۱۳۹۷
- سلمان طرقی ؛ آقا محمد ، مصاحبه کننده : خانم زکیزاده ، پیاده ساز : خانم فاطمه ساجد؛ 20/10/96
- سلمان طرقی ؛ خانم افتخار ، مصاحبه کننده : خانم زکیزاده ، پیاده ساز : خانم لیلا رستم خانی؛ 25/10/96
- سلمان طرقی ؛ خانم فاطمه ، مصاحبه کننده : خانم زکیزاده ، پیاده ساز : خانم حمیده غفاری؛24/04/1397
- فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، 18/09/96
- هاشمی فشارکی ، سید جواد ، طرق جهاد درزندگی شهید طرقی ، ایثار پرس ، 31 تیر 1400
http://www.isarpress.ir/?p=8261
http://www.isarpress.ir/1400/10/04/%d8%ac%d9%87%d8%a7%d8%af-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b3%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%b1%d9%82%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/