دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی
مرحوم سید محمد فشارکی که از برترین شاگردان میرزای شیرازی اوّل بود و در زمان استاد تدریس می کرد
پس از فوت مرحوم میرز عده ای برای تصدی مرجعیّت نزد ایشان آمدند و او را اعلم شناختند در پاسخ ایشان گفت:
(من خود بهتر می دانم که شایسته این مقام نیستم زیرا مرجعیّت و زعامت شرعیّه غیر از علم فقه و احکام امور دیگری لازم دارد.
از قبیل اطلاع از مسائل سیاسی و شناختن موضع گیریهای درست در هر کار.
من در این کاره آدم وسواسی هستم اگر دخالت کنم باعث خرابی و فساد خواهد شد.
من شایسته تدریس هستم و غیر از تدریس کار دیگری برای من جایز نیست. به این وسیله آنان را به مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی ارجاع داد).21
حاج شیخ با اندیشه ها و رفتار خردمندانه و دقیقه های فکری او از نزدیک آشنا بود. از اصحاب درس او به شمار می آمد و افزون بر این, از دو آبراه به دریای اندیشه او می پیوست: یکی از آبراه اندیشه سیّد محمد فشارکی اصفهانی و دیگری از آبراه اندیشه میرزا محمدتقی شیرازی.
اندیشه های آن بزرگ مرد, در صدف جان او, به گوهری بس ارزنده دگر شده بود. گوهری که باید دقیق و هوشیارانه از آن پاس بدارد و در هنگامه های سخت, با آن راه بنماید و مردمان را از شبهای تار و دراز, به سوی سپیده بگشاید.
او, به این فکر افتاد از قبسی که از مکتب سامرا گرفته, سرزمین خود را در روشنایی فرو برد. و در پرتو نهضت فتوا, و فضایی که این فتوا پدید آورده, حرکت بنیادینی را بیاغازد. او خیلی زود دست به کار شد, تا در هنگامه ای که خورشید وجود میرزای بزرگ در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی, پرتوافشانی می کرد, شالوده یک بنای بزرگ را بریزد. بنایی که هاله ای دور خورشید مرجعیت پدید آورد و نور و شعاع مرجعیت را به همه سوی بگستراند.
معروفترین مراجع از این طبقه عبارت بودند از آیات عظام میرزا محمد حسین نائینی (م 1355ه ق)
(که از لحاظ طبقه مقدم بر همه بود و از شاگردان میرزای بزرگ و سید محمد اصفهانی فشارکی به شمار می آمد و
علما و فقهای ایران نیز همت کردند و در اسرع وقت فتوای میرزا را به اقصی نقاط کشور رساندند.
در اصفهان آیة اللّه شیخ محمد تقی نجفی و برادرش آیة اللّه حاج آقا نور اللّه به همراهی عالمان بزرگی همچون: مرحوم فشارکی جویباری دهکردی زنجانی و...
در شیراز مرحوم فال اسیری در تبریز مرحوم جواد آق در مشهد بزرگانی مانند: شیخ محمد تقی بجنوردی حاج حبیب مجتهد شهیدی
و در تهران مرحوم آیة اللّه آشتیانی کانون انقلاب بودند.47
شاگردان وی که از فقهای بنام حوزه تشیع اند در استحکام این نظر پژوهشها دارند.
شاگرد محقق و مبرّز او میرزا حبیب اللّه رشتی (م: 1312) رساله ای تحت عنوان:
(تقلید الاعلم) نگاشته است5 و همچنین سید محمد باقر فشارکی (م: 1316 ـ 1318) و سید عبداللّه ثقة الاسلام اصفهانی.6
شاگردان شیخ انصاری درعمل نیز با انتخاب میرزای شیرازی به مرجعیت براین نظر پای فشردند. در روزگار پیش از شیخ انصاری اعلم در شهر ملاک بوده است: اعلم نسبی.
ولی طرحی که شیخ انصاری درافکنده و تاکنون دَر بر همان پاشنه می چرخد و خود وی بر آن اساس نمایندگانی در جای جای بلاد اسلامی گمارد7 اعلم مطلق است.
به هر حال, این حدیث بر این نکته تکیه دارد: اعلم کسی است که از عقل و درایت کافی برخوردار باشد.
مجتهدی که در مسائل اجتماعی دخالت می کند, ناگزیر, باید هوشمند و خردمند باشد.
روی همین تراز و معیار است که سید محمد فشارکی, در پاسخ شماری از عالمان, که پس از رحلت میرزای بزرگ, او را اعلم می دانسته اند
و از او می خواهند مرجعیت را بپذیرد, می گوید:
(من, خود, بهتر می دانم که شایسته این مقام نیستم; زیرا مرجعیت و زعامت شرعیه غیر از علم فقه و احکام, امور دیگری لازم دارد,
از قبیل اطلاع از مسائل سیاسی و شناختن موضع گیریهای درست در هر کار).103
هنگامی که برای قبول و پذیرش مرجعیت به آیة الله حاج سید محمد فشارکی مراجعه می کنند او اینچنین جواب می دهد:
آیت الله بهجت فرمودند :
آقا سید محمد فشارکی _رحمه الله ....
چاره جوئی بخانه شیخ نورالله و ملاحسین فشارکی و سیدالعراقین و... فشارکی و سیدالعراقین و بیش از یکصد نفر روحانی و...