آیت الله غروی اصفهانی
آیة الله سید محمد طباطبایی فشارکی (1253 - 1316 ق.)
محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیة الله فشارکی تا سال 1312 ق. در سامرا سکونت داشت.
دیار نخجوان و آذربایجان از دیر باز سرزمینی مسلمان نشین و عالم خیز بوده است و ما تاریخ قفقاز و نخجوان را بیشتر با شخصیتهای سرشناس و درخشان آن میشناسیم. خاندان محقق غروی از آن خانوادههای متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و همیشه میان مردم جایگاه ممتازی را دارا بودند. از اجداد و نیاکان محقق، تنها نام نیکی در تاریخ مانده است که به ترتیب و اجمال نام برده میشوند:
پدرش «حاج محمد حسن»که تاجری درست کار و دیندار بود فرزند «علی اکبر» و نوادة «حاج محمد حاتم نخجوانی» است.[1]
پس از آنکه در سال 1243 ق. قرارداد ترکمانچای با دستهای خیانت پیشة قاجاریان امضا شد و در نتیجة شوم آن، بخشی از سرزمین پاک ایران (قفقاز و نخجوان و قسمتی از آذربایجان) از پیکر پاک ایران عزیز جدا گشت، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و درد رنجهای سنگینی گشتند و در زیر فوج فاجعهها و در حصار حادثهها خرد شدند. گروهی مردند، گروهی ساختند و سوختند و گروهی دیگر هجرت را برگزیده، از خانه و کاشانه چشم پوشیده، تنها جان به سلامت بردند. حاج محمد اسماعیل نخجوانی (پدر بزرگ محقق غروی) از این گروه اخیر بود که به همراه خانوادهاش به شهر قهرمان خیز تبریز کوچید.
اما در تبریز هم اوضاع را مساعد ندید و پس از چند صباحی به شهر اصفهان روی آورد. سالیانی را در آن شهر سپری ساخت تا آنجا که خود و فرزندانش به «اصفهانی» شهرت یافتند. ولی دیری نپایید که خاندان نخجوانی از اصفهان هم کوچ کردند تا بالاخره به شهر زیارتی و مذهبی کاظمین پناه بردند و همانجا را برای خود وطن اختیار کردند و در آنجا حاج محمد حسن اصفهانی (پدر غروی اصفهانی) برای خود اسم و رسمی یافت.
حاج محمدحسن دیگر آن مرد غریب نبود که روزی پس از روزگاری آوارگی روی به شهر کاظمین آورد. اکنون همه او را مردی محترم، پر خیر و با کفایت میشناختند. بگذریم از اینکه او در میان مردم و تاجران سرشناس عراق به نیک مردی و کارسازی پرآوازه بود و در حوزة بزرگ آن روز نجف هم تاجری صاحب نام و آبرومند بود و همگان وی را با شهرت «معین التجار» گرامی میشمردند.[2]
مولود کاظمین
اقبال خوش معین التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت.
روز دوم محرم سال 1296 ق. آسمان کاظمین هم مانند دیگر شهرهای مسلمان نشین، بوی کربلا و عطر عشق و عاشورا میداد. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسههای همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک کاظمین و مولود محرم «محمد حسین» نامیده شود.
حدیث اشتیاق
حاج محمد حسن معین التجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی میتواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمدحسین در سر سودایی دیگر و فکری فراتر از فکر پدر داشت. جوان پر جنب و جوش کاظمین تنها آرزویش این که پدرش اجازه دهد تا راه کمال طلبی و دانشجویی پیش گیرد.
محمدحسین هر گاه فرصت را مناسب میدید، آرزوی خود را با پدر در میان مینهاد و با اصرار از او میخواست که رضایت دهد تا وارد حوزة معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمیشد.
اما هر چه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمدحسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر میشد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس میکرد و با جدیت از پسر میخواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبه شدن را از سر بیرون کند. چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمال جوی کاظمین برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ بود. او خود میگوید:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا میشد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصلة اندکی پدرم را میپاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق میسوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم ـ علیه السلام ـ بود که ... عنان از کف هر صاحب دلی میربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیدة خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری، تو را چه میشد اگر از خدا میخواستی دل پدرم را به من نزدیکتر میکرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی میشد ... در همین اندیشهها بودم که دیدم پدرم صدایم میکند:
محمدحسین! محمد حسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمیشوم ... اگر دلت میخواهد به نجف اشرف بروی برو![3]
از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت تا روح تشنهاش را از چشمههای جوشان علم و حکمت و عرفان علوی سیراب سازد.
استادان و سرچشمهای نور
کودک کاظمین هنوز در فصل بهاران زندگی بود. تازه در باغ خرم حیات، نونهالی سرسبز بود که توانست هنر ظریف خط و خوشنویسی را آن هم در انواع گوناگون آن یاد گیرد. از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمدحسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزة علمیة نجف فراهم ساخت تا این استعداد زلال و جوشان هر چه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمدحسین در دهة دوم زندگی (در سال 1314 یا 1315 ق.) بود که پا به حوزة بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقة درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست. استادان او در مرحلة سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشتهاند، عبارتند از:
1. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای 1320 ق.)
محمد حسین غروی، پیش از همه، پلههای نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش میگذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
2. آیة الله سید محمد طباطبایی فشارکی (1253 - 1316 ق.)
محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیة الله فشارکی تا سال 1312 ق. در سامرا سکونت داشت.
3. حاج آقا رضا همدانی (1250 - 1322 ق.)
حضور در درس و بحث آیة الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب «مصباح الفقیه» شناخته میشود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری میساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
4. آیة الله آخوند خراسانی (1255 - 1329 ق.)
آقا محمد حسین جوانی بیست ساله بود که به حوزة درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقة درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سالها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایةالاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب میکرد و روزی که آخوند درگذشت آقا محمد حسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی که تنها سی و سه سال از عمرش میگذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پر آوازة نجف گشت.
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند. اما استادان وی در حکمت و فلسفه عبارتند از:
5. حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای 1326 ق.)
حکیم اصطهباناتی تنها تا سال 1319 ق. در نجف بود و آقا محمد حسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه، استفاده کرده است.[4]
6. شیخ احمد شیرازی (متوفای 1332 ق.)
با عنایت به تاریخ وفات وی میتوان گفت که محقق غروی بیشترین بهره را از این استاد حکیم میتوانست ببرد ولی عجیب این است که حتی بیشتر کسانی که زندگانی علامه غروی را نوشتهاند از این استاد نام نبردهاند![5]
روایت یاران
داستان دوستان حکایتی بس دلکش و آموزنده است و کارساز بودنش در شناخت شخصیتها چنان پراهمیت است که سعدی میگوید:
تو اول بگو با کیان زیستی من آنکه بگویم که تو کیستی
اما از یاران علامه غروی چیزی ننگاشتهاند تنها از چند شخصیت یادی شده است که نام میبریم:
1. بزرگ عارف معاصر آیة الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.
2. میرزا علی اصغر ملکی تبریزی.
3. میرزا حبیب ملکی تبریزی.
میرزا علی اصغر و میرزا حبیب دو برادر و پسر عموهای میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بودند.
آیة الله غروی با هر سه بزرگوار رفت و آمد داشت اما بیش از همه با میرزا علی اصغر مأنوس بود[6] ... رفاقت و مصاحبت با عارف و اصل میرزا جواد آقا ملکی هم از دیرباز برقرار بود. علامه غروی و میرزا جواد آقا هر دو از شاگردان حاج آقا رضا همدانی بودند و تا سال 1320 ق. که میرزا جواد آقا از نجف به ایران بازگشت با هم مأنوس بودند. پس از آن نیز توسط نامه از حال همدیگر باخبر میشدند.[7]
4. فقیه اصولی میرزا محمد حسین نائینی (1277 - 1355 ق.)
میرزای نایینی و غروی اصفهانی ارتباط تنگاتنگی با هم داشتند و در مواقع دشوار یار و یاور یکدیگر بودند.
5. آیة الله سید احمد کربلا تهرانی (م 1332 ق.)
مشایخ
بزرگان بسیاری برای علامة غروی اجازه نامة روایتی نوشتهاند که برای نمونه دانشمندان و اندیشوران زیرا را میتوان نام برد:
1. بزرگ محدث معاصر حاج میرزا حسین نوری طبرسی، گردآوردندة مجموعه روایتی شیعه، مستدرک الوسائل.[8]
2. آیة الله سید حسن صدرالدین موسوی معروف به صدر کاظمی نویسندةکتاب تأسیس الشیعه و ...[9]
3. میرزا محمد باقر اصطهباناتی شیرازی.
4. شیخ احمد شیرازی مشهور به «شانه ساز».
5. شیخ الشریعة اصفهانی.[10]
در آسمان آثار و ابتکار
مهمترین امتیازی که در آثار نابغة نجف دیده میشود استدلالی و ابتکاری بودن آنهاست که حکایت از ژرفنگری و دقت نظر او میکند و همین است که او را یکی از استوانههای علم اصول و حکیم ژرفاندیش و عارف پارسا و زاهد شب زندهدار، مشهور و پر آوازه کرده است و این همه را آثار او به زبان رسا حکایتگرند. حال بخشی از آثار ماندگار او را در اینجا میآوریم:
الف - علم اصول
1. الاجتهاد و التقلید و العداله
2. الاصول علی النهج الحدیث
3. الطلب و الارادة عند الامیة و المعتزلة و الاشاعرة
این سه کتاب در یک مجلد بزرگ با نام «بحوث فی الاصول» چاپ شده است.
4. چندین رساله در مباحث مختلف اصولی.
5. حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری.
6. نهایةالدرایه فی شرح الکفایة، در چهار جلد
در مورد این کتاب که بزرگترین اثر علامه غروی در علم اصول است تجلیل و تعظیم بسیار شده است. به راستی که این شرح، نهایت درایت را داراست و اگر برتر از کتاب کفایه نباشد کمتر از آن نیست.
ب - علم فقه
7. کتاب الاجارة
8. صلاة الجماعة
9. صلاة المسافر
این سه کتاب هم بتازگی در یک مجلد با نام «بحوث فی الفقه» انتشار یافته است.
10. حاشیة کتاب المکاسب
حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، معروفترین اثر فقهی علامه غروی است که پس از گذشت دو سال از وفاتش در دو جلد بزرگ به قطع رحلی انتشار یافت.
11. حاشیه بر کتاب الطهارة شیخ اعظم انصاری.
12. چندین رسالة فقهی.
13. سه منظومه دربارةاعتکاف، روزه و نماز جماعت
14. الوسیلة توضیح المسائل به زبان عربی
15. ذخیرة العباد. توضیح المسائل فارسی
ج - فلسفه و حکمت
16. تحفةالحکیم. منظومهای است به سبک منظومه حکیم سبزواری در حکمت متعالیه.
تحفة حکیم از همان روزهای نخستین انتشارش مورد توجة اهل فن بوده و بعضی از حکما ونویسندگان به شرح آن دست زدهاند.
17. رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی
18. حاشیه بر اسفار ملاصدرا.
19. مکاتبات فلسفی و عرفانی
مجموعهای است از 14 نامه در شرح و تحلیل دو بیت شعر از عطار نیشابوری آنجا که میگوید:
دائـــماً او پادشاه مـــطلق است در کـمـال عزّ خود مستغـرق است
او بسر ناید زخود آنجا که اوست کی رسد عقل وجود آنجا که اوست
نیمی از نامهها از حکیم غروی اصفهانی و نیمی دیگر از عارف معروف سید احمد کربلایی است که دیدگاه یکدیگر را به نقد و بررسی نشستهاند. حاصل آن مناظرات علمی این اثر جاوید گشته است.
20. تفسیر قرآن این تفسیر که گویا نیمه تمام مانده تاکنون چاپ نشده است.
21. الانوار القدسیّه مجموعة دل انگیزی از اشعار عربی آیة الله غروی است.
22. دیوان مفتقر این کتاب که شعرهای فارسی حکیم غروی را در خود گردآورده است با نام نامناسبی که هیچ برازندة ایشان نیست دهها بار چاپ شده و انتشار یافته است و این اشتباه از آنجا ناشی شده است که پدر شاعر حکیم و عارف حوزه نجف حاج محمد حسن اصفهانی معروف به معین التجار، کمپانی یعنی شرکت راهآهن بغداد - کاظمین را به عهده داشت و او بود که برای نخسین بار بانی این کار خیر گشت. از اینجا و تنها به همین علت است که دیوان اشعار فرزندش با نام «دیوان کمپانی» و نام آن حکیم الهی به نام «آیةالله کمپانی»! معروف گشت. ولی چنانکه شماری نقل کردهاند او از این اسم ناراضی بود و از شنیدن این کلمة بیگانه به سختی ناراحت میشد.
23. دیوان غزلیات یا مجموعة عارفانهها[11]
شاگردان
مکتب علامه نوری را چه در علم اصول و فقه و چه در حکمت و فلسفه باید از مکتبهای بسیار پربرکت شیعه به حساب آورد. بر طبق تحقیقی حدود یکصد و پنجاه بزرگوار افتخار شاگردی در مکتب علامه غروی را داشتهاند. عجیب اینکه در میان شاگردان، از مرجع تقلید و فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و ... را میتوان دید که همگی به نوعی به شاگردی غروی اصفهانی مباهات میکردهاند. اکنون ما تنها از بعضی از آنان نام میبریم،[12] حضرات آیات:
سیدمحمد حجت کوه کمری (1310 - 1372 ق)،
سید حسین طباطبایی بروجردی (1292 - 1380 ق)،
سید محمد هادی میلانی (1313 - 1395 ق)،
سید ابوالقاسم خویی (1317 - 1413 ق)،
سید عبدالاعلی سبزواری (1328 - 1414 ق)،
سید محمد کاظم موسوی حسینی (1322 - 1405 ق)،
شیخ سلمان خاقانی (1331 - 1408 ق)،
شیخ محمدتقی بهجت فومنی رشتی (متولد 1332 ق)،
سید محمدباقر طباطبایی سلطانی بروجردی (متولد 1332 ق)،
شیخ ابوالفضل خوانساری (متولد 1334 ق)،
سید علی بهشتی بابلی (متولد 1324 ق)،
میرزا غلامحسین جعفری همدانی (1324 - 1416)،
شیخ علی خوزانی اصفهانی معروف به «آیة الله مشکات»،
حاج شیخ علی محمد بروجردی (1315 - 1395 ق)،
شیخ عبداللطیف سمامی حائری (1330 - 1400 ق)،
شیخ ابوالحسن شیرازی،
آقا میرزا کاظم دینوری تبریزی (1320 - 1416 ق)،
سید مهدی اشکوری نجفی (متولد 1336 ق)،
شیخ احمد اهری (1305 - 1388 ق)،
علامه سید محمد حسین طباطبایی (1321 - 1402 ق)،[13]
سید محمد حسن الهی طباطبائی،[14]
علامه شیخ عبدالحسین امینی تبریزی (1320 - 1390 ق).
محمد علی اردوبادی (1312 - 1380 ق).
شیخ محمدرضا مظفر (1322 - 1384 ق).
شیخ محمدحسین مظفر (1312 - 1381 ق)،
میرزا شیخ نجم الدین جعفر عسکری (1313 - 1395 ق)،
سید عبدالحسین طیب (1312 - 1412 ق)،
سید محمد حسینی همدانی (1322 - 1417 ق)،
شیخ محمد حسین اعلمی (1320 - 1393 ق)،
سید میرزا محمود موسوی زنجانی (1309 - 1374 ق)،
سیدامیر محمد کاظمی قزوینی (1335 - 1414 ث).
شیخ محمد جواد یثری (1330 - 1415 ق)،
سید محمدتقی آل بحرالعلوم (1318 - 1393 ق)،
شیخ عبدالرحیم سامت قزوینی (متولد 1281 ش)،
شیخ محمود شریعت مهدوی (متولد 1335 ق)،
شیخ محمدرضا غراوی (1303 - 1385 ق)،
سید نورالدین میلانی حائری (متولد 1336 ق)،
سید صدرالدین شوشتری جزایری (1313 - 1385 ق)،
سید محمد شبر (متولد 1330 ق)،
محمد طاهر آل شیخ راضی (1322 - 1400 ق)،
شیخ کاتب طریحی (1303 - 1390 ق)،
محمد طه کرمی هویزی (1317 - 1388 ق)،
شیخ محمدامین زین العابدین بصری (متولد 1333 ق)،
شیخ عبدالمهدی مطر (1318 - پس از 1390 ق)،
حاج شیخ حسین انواری همدانی، توسلی شیرازی،
سید سجاد علوی گرگانی (1322 - 1407 ق)،
حاج سیدعلی مولانا تبریزی (1320 - 1392 ق)،
حاج شیخ نصرالله شبستری (متولد 1330 - ق) و ...
شاگردان برگزیده عرفان
حکیم غروی اصفهانی، مدت زمانی طولانی حوزة درس عرفانی خصوصی داشتند که در خانه خود برگزار میکرد. بزرگمردانی که در این حلقة حال و اشراق، گرد هم میآمدند، عبارت بودند از:
1. علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی
2. آیة الله سید محمد هادی میلانی.
3. آیة الله سید ابوالقاسم خویی.
4. آیة الله میرزا یوسف ایروانی.
5. آیة الله امام زنجانی.
6. آیة الله اعتماد رشتی.[15]
وفات
پنجم ماه ذیحجه سال 1361 ق. روز دوشنبه بود که از فراز بارگاه قدس مولا علی ـ علیه السلام ـ خبر وفات بزرگ استاد نجف به گوش همگان رسید. این خبر چنان نابهنگام بود که فضلا و دانشوران حوزوی را دچار تحیر غمبار کرد. بزرگ ادیب شیعی، علامه اردوبادی، سوگ سرودهای را که در در گرامیداشت استادش گفته بود و رد زبان همگان ساخت مردم بویژه شاگردان و یاران و نزدیکان استاد که سخت از این فاجعة اندوهبار، آزرده و آشفته بودند بیتی از آن سوگوارة دلسوز را به هم میخواندند و ناله میکردند. ادیب اردوبادی در آن بیت گفته بود:
آری تشییع پیکر نابغة نجف و خادم صادق امام حسین ـ علیه السلام ـ با نام و یاد حسین ـ علیه السلام ـ برگزار شد و در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولا جنب منارة شمالی در مقبرة کوچکی در کنار مقبرة علامه حلی به خاک سپرده شد.[16]
عاکـفان حــرمت قبـلة اهـل کرمنـد واقـف از نـکتة سربـستة لوح و قلمند
خاکساران تو ماه فلک مـلک حدوث جـان نـثاران تـو شـاه ملکوت قدمـنـد
«مفتقر» دست تو و دامن آنان که همه خضر جانند و مسیحا نفس و روح دمند
[1] . حاشیة محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص اول، به قلم علامه شیخ محمدرضا مظفر، چاپ قدیم رحلی، سنگی.
[2] . علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص 190، چاپ تبریز، 1366 ق.
[3] . ما این روایت تاریخی را از استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره) شنیدم و ایشان از فرزند آیت الله غروی اصفهانی، شیخ محمد غروی و او هم از پدرش آیت الله غروز نقل میکردند که پدرم از این توسل که نقشی بسیار حیاتی در زندگانی ایشان داشت، بارهای به مناسبتهای مختلفی سخن به میان میآورد و خود را همیشه مدیون این لطف حضرت امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ میدانست.
[4] . درباره زندگینامه استادان علامه غروی به ترتیب نگاه کنید به : نقباء البشر، ج 1، ص 212 و 365؛ الرسائل الفشارکیه، ص 5 - 11، چاپ جامعه مدرسین قم، علماء معاصرین، ص 75؛ دائرةالعمارف تشیع، ج 2، ص 215 و سیمای سامراء، سینای سه موسی از نگارنده این سطور.
[5] . مسلسلات، آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ج 2، ص 363، چاپ اول، 1416 ق، از انتشارات کتابخانه آبت الله مرعشی، تنها در اینجاست که از این استاد علامه غروی نام برده شده است.
[6] . به نقل از آیت الله سید هادی خسروشاهی در مصاحبه نگارنده با وی.
[7] . یکی از نامههای پربار که توسط میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نگاشته شده است در مجله حوزه، شماره 4، ص 65، (اردیبهشت 1363) چاپ شده است.
[8] . زندگینامه این محدث متقی در کتاب مستقلی نوشتهایم و با نام «محدث نوری، رویات نور» انتشارا یافته است.
[9] . متن اجازه نامهای که آیت الله صدر کاظمی نوشتهاند دارای مطالب سودمند و مهمی است که در شش صفحه و در آخر کتاب «غروی اصفهانی غدیر اندیشه» که این مقاله تلخیص آن است، آورده شده است.
[10] . مسلسلات، آیت الله مرعشی نجفی، ج 2، ص 363.
[11] . در مورد آثار علامه غروی مراجعه شود به: حاشیه علامه غروی بر مکاسب، مقدمه، به قلم علامة مظفر؛ بحوث فی الاصول، غروی اصفهانی، چاپ دوم، قم، جامعة مدرسین، 1416 ق؛ نور علم، ش 4، از دوره چهارم (40) ص 53 و ش 5 از دورة ششم (22) ص 213؛ نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، غروی اصفهانی، مقدمه، مجلة الموسم، ش 16، ص 241 - 257، چاپ هلند، 1414 ق و...
[12] . در اصل کتاب غروی اصفهانی از یکصد و ده شاگرد حکیم غروی نام بردهایم.
[13] . کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش 26، ص 10، به نقل از استاد آیت الله حسن زاده آملی، نگاه حوزه؛ ش 9 - 8، س 34، (ویژه نامه وحدت حوزه و دانشگاه).
[14] . کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش 26، ص 7 - 8 (مهر و آبان 1368).
[15] . گنجینة دانشمندان، ج 5، ص 236؛ عرفان اسلامی، شیخ حسین انصاریان، ج 5، ص 166.
[16] . نوار مصاحبه با استاد علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره).
نام : محمدحسین غروی نائینی
متولد : ۲۷ ذیقعده ۱۲۷۶ در نائین
درگذشت : ۲۶ جمادی الاول ۱۳۵۵ در نجف
محمد حسین غروی نایینی به سال 1240 هجری شمسی مصادف با 1276 هجری قمری در خاندانی فاضل و روحانی در شهر نایین به دنیا آمد . پدرش شیخ الاسلام میرزا عبدالرحیم از خاندان بزرگ منوچهری بود که پدرانش در اصفهان پشت در پشت لقب شیخ الاسلامی داشتند.
تحصیلات
او تحصیلات خود را ابتدا در زادگاهش نایین گذراند و پس از آن در 17 سالگی ( 1293ق) به اصفهان رفت و در آن حوزه ی علمی بزرگ ، دروس عالی فقه ، اصول ، فلسفه و حکمت را از اساتید فرهیخته چون ابوالمعالی فرزند حاج محمد ابراهیم کلباسی ، شیخ محمد باقر ایوانکی فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی و جهانگیرخان قشقایی گذراند .
او در سال 1303ق راهی نجف اشرف شد و پس از مدتی به سامرا رفت . درآغاز ورود به حوزه ی سامرا در درس دو استاد فرزانه ، سید محمد طباطبایی فشارکی و سید اسماعیل صدر شرکت جسته ، سپس در محفل پربار درس میرزا محمد حسن شیرازی حضور یافت و مدت نه سال از دانش سرشار او بهره برد.
پس از رحلت میرزای شیرازی به همراه سید اسماعیل صدر راهی کربلا شد و در مدت 2 سال اقامت در آنجا از این استاد عزیز( صدر) سود جست و سپس با اندوخته ای ارزشمند و کوله باری گرانسنگ در سال 1316ق راهی نجف شد و مقیم آنجا گردید و به تدریس علوم دینی پرداخت و در کنار آن در پای درس آخوند خراسانی حاضر شد.
تدریس
میرزای نائینی با مقام والای علمی، سیاسی و معنوی خویش، شاگردان فاضل و آگاهی را به عالم اسلام عرضه کرد که هر یک محور فکری و علمی در جامعه شدند، شاگردانی همچون: سید محسن طباطبائی حکیم ، سید محمد حجت کوهکمری ، سید محمد هادی میلانی ، سید ابوالقاسم خوئی ، سید محمد حسین طباطبائی ، سید محمود حسینی شاهرودی ، سید جمال الدین گلپایگانی و...
میرزاى نایینى ، نگاشتن درس استاد در حوزههاى علمى را رایج نمود زیرا استادان پیش از او نسبت به آن توجه بایستهای نداشتند. نایینى به ضبط و نگارش درس و یادداشتبردارى از مطالب علمى توجه ویژه داشت. بارها از شاگردان خود مىخواست مطالب درس را بدون کم و کاست تقریر کنند؛ از این رو بیشتر شاگردان وى ، مطالب را با دقت هرچه تمامتر مىنگاشتند و هر از گاهى آن را بر استاد عرضه مىداشتند و استاد نیز برای رشد و کمال علمى آنان ، رهنمودهاى لازم و مورد نیاز را ارایه مىکرد.
او از جمله دانشمندانی است که در رونق و جلو رفتن «اصول » زحمت فوق العاده کشید ، تا جائی که « نوآور» و « مجدد الاصول » نام گرفت و اکثر معاصران از نظریات وی پیروی می کنند و آن را همسنگ با نظریات آخوند خراسانی در اصول به شمار می آورند.
فعالیت سیاسی
گرایش سیاسی نائینی نزدیک به میرزای شیرازی و همچنین سید جمالالدین اسدآبادی بود که از دوستان دوران جوانی او به شمار میرفت.
آیة ا... نائینی از پیشگامان نهضت مشروطه به شمارمی رود . در سال 1327ق مشروطه خواهان حکومت را در دست گرفتند، لکن با دخالت اجانب ، فئودالها و غرب زدگان و ایادی استکبار رهبری نهضت را تصاحب نمودند و انقلاب را از مسیر اصلی اش منحرف ساخته به جای کیفر دشمنان واقعی مشروطه ، شیخ فضل ا... نوری را بر دار کردند. اکثر علمای بزرگ نجف همچون میرزای نائینی به این امید که خواهند توانست به آن نهضت ، محتوایی اسلامی ببخشند ، از آن پشتیبانی کردند. مخالفان برای مقابله با نهضت تلاش کردند و حتی میرزا را نیز هدف قرار دادند. در این میان مرگ مرموز و ناگهانی آخوند خراسانی ، باعث تضعیف نهضت گردید هر چند مانع حرکت علما به ایران نشد. رهبران روحانی از جمله نائینی به سوی کاظمین حرکت کردند و سرانجام فعالیت های آنان باعث شد تا آرامش به ایران بازگردد .
او در جریان جنگ جهانی اول نیز از جمله روحانیونی بود که بر علیه انگلیس اعلام جهاد کردند و پس از به قدرت رسیدن ملک فیصل نیز با او مخالفت کرده و انتخابات عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان را تحریم کرد و در اعتراض به تبعید شیخ مهدی خالصی از رهبران مخالفان ملک فیصل به حجاز به همراه تعداد دیگری از روحانیون به ایران مهاجرت کرد که پس از یکسال به نجف بازگشت .
آثار
نایینى از مراجع اهل قلم بود که در درستنویسى در حدّ وسواس تلاش مىورزید؛ به همین دلیل بسیارى از آثار بهجا مانده از او به دلیل پرهیز از اشتباه ادبى و سستى در نشر و کاستى در جملهبندىها و ... به چاپ نرسیده است و بسیارى از نگارشهاى تحقیقى ایشان از بینرفته یا بهگونه خطّى در کتابخانهها بر جاى مانده است؛ زیرا نایینى آنچنان دقیق بود که میل نداشت چیزى از دست او صادر شود که به لحاظ ادبى اشتباهى داشته باشد.
از این مرجع اهل قلم آثار فراوانی برجای مانده است که از آن میان میتوان به رسالههاى فقهى تخصصى ایشان نظیر رساله در «خلل نماز» ، رساله در «لباس مشکوک» نوشته شده در سال 1315قمری ، رساله در «لا ضرر» ، رساله در «باب تزاحم» ، رساله در «شرط متأخر» ، رساله در «تعبدى و توصلى» ، رساله در «ترتُّب» و رساله در «معانى حرفیه» را نام برد.
غیر از رسایل مذکور، نایینى آثار فقهى و سیاسى دیگرى نیز دارد که از آن جمله اند :
ـ «حاشیة على العروة الوثقى»:
ـ «وسیلة النجاه»
ـ «ذخیرة العباد»:
- «تنبیه الامه و تنزیه الملّة»:
یکی از مهم ترین کتب ایشان کتاب اخیر الذکر «تنبیه الامه و تنزیه الملّة» می باشد . آیة ا... نائینی این کتاب را در بحران انقلاب مشروطه (1327ق) به فارسی نوشت و مورد تأیید بعضی از بزرگان قرار گرفت. او در این کتاب حاکمیت اسلام ناب محمدی را اثبات کرده و پرده از چهره حکومتهای استبدادی برداشته و زندگی در زیر سلطه استبداد را با بردگی مساوی می داند.
ایشان از قائلین به ولایت مطلقه فقیه است که در این کتاب تمام مناصب و شؤون اعتباری امام معصوم را برای فقیه جامع الشرایط ثابت می داند. از نظر او، علما شرعاً مسؤول دستگاه حکومتی اند و جلو گیری از بی نظمی و بی عدالتی در جامعه از وظایف آنهاست و در غیبت امام عصر رهبری جامعه بر عهده آنان می باشد... به گفته شهید مطهری... افسوس که جو عوام زده محیط ما ، کاری کرد که آن مرحوم پس از نشر آن کتاب ، یکباره مهر سکوت بر لب زده، دم فروبست.
وفات
سرانجام استاد فقها و مجتهدان عصر، آیة ا... العظمی میرزا محمد حسین نائینی ، پس از عمری تلاش و خدمت در پرورش شاگردان گرانمایه و تعالی اسلام و مسلمین در 26 جمادی الاولی 1355ق (1315ش) در 78 سالگی به رحمت ایزدی پیوست و پیکر پاکش در کنار حرم مطهر حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد.
منابعی برای مطالعه
در سالهای اخیر کتابهای زیادی درباره این اندیشند متفکر یا برخی از آثار او به چاپ رسیدهاند که برخی ار آنها عبارتند از:
ـ اندیشه سیاسی نایینی / احمد بهشتی/ بوستان کتاب قم/ 1383
ـ پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی/ غلامرضا پاکروان، سیدجواد ورعی (مترجم)/ دبیرخانه مجلس خبرگان/ 1383
ـ قدرت سیاسی در اندیشه ایرانی؛ از فارابی تا نایینی/ علی اصغر حقدار/ کویر/ 1384
ـ میرزای نایینی و نظام سیاسی مشروطه/ طه هاشمی / مهر نامگ / 1385
ـ مشروطیت، جمهوریت، اسلامیت ؛مطالعه تطبیقی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) و محقق نایینی در مورد نقش مردم/ غلامحسین مقیمی/ معناگرا/ 1385
ـ اندیشه سیاسی آیتالله میرزا محمد حسین نایینی/ عباس حیدری بهنوییه/ بوستان کتاب قم / 1386
ـ اندیشه سیاسی آیت الله میرزا محمد حسین نائینی/ حجت الاسلام دکتر عباس حیدری بهنوئیه/ پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی/ 1387
ـ مشروطه شرعی و مشروعه شرطی؛ بازخوانی نظریات میرزای نایینی و شیخ فضلالله نوری/ طرح فردا /- نوشته شده در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹