حافظ پرده نشین ، حافظ بازاری
3 - " ادوات شعر و مقدمات شاعری " نوشته شمس قیس رازی ، به کوشش جمشید مظاهری و محمد فشارکی ، اصفهان : بی نا ، بی تا
حافظ پرده نشین ، حافظ بازاری
تصحیح دکتر سلیم نیساری از دیوان حافظ
دکتر سلیم نیساری از اساتید گرانقدر ولی ناشناخته ی ادبیات فارسی است. او عمر خود را صرف ارائه نسخه ای اصیل و معتبر و نزدیک به نسخه اصلی دیوان حافظ نموده است. کوششی که بیش از پنجاه سال به درازا کشیده و دو اثر ارزشمند به نام های دفتر دگرسانی های دیوان حافظ و دیوان حافظ بر اساس 51 نسخه خطی قرن نهم هجری دستاورد سخت کوشی و ژرف نگری اوست. او در این تصحیح با اشعار حافظ به صورتی کاملا بی طرفانه روبرو شده و از تصحیح ذوقی و اعمال سلیقه ی شخصی خودداری کرده و بر اساس معیارهای علمی قدیمی ترین و منطقی ترین ضبط لغات و ابیات را برگزیده و دیوان را تدوین کرده است.
با این حال جای تعجب است که هنوز ناشران و اهالی ادبیات زیاد به این تصحیح توجهی ندارند و با وجود دقت و اصالت بیشتر تصحیح دکتر نیساری نسبت به تصحیح علامه قزوینی و دکتر غنی ، هنوز تصحیح غنی - قزوینی هنوز با شمارگان میلیونی چاپ می شود و تصحیح دکتر نیساری کمیاب است و سالهای زیادی است که تچدید چاپ نشده است. البته ارج و ارزش زحمات علامه قزوینی و دکتر غنی به جای خود ولی وقتی آب باشد تیمم باطل است !
این مختصر را نوشتیم که حداقل تلنگری باشد به ناشران اهل ذوق که نسخه ای معتبرتر از دیوان حافظ را به جاپ بسپارند.
امید که وجود شریف استاد دکتر نیساری از آفات و بلیات مصون باشد.و باز از رشحات قلمی و فیوضات علمی ایشان کامیاب باشیم.
موضوعات مرتبط: معرفی کتاب و نشریه ، مقالات فرهنگی
برچسبها: شعر فارسی , حافظ شیرازی , دیوان حافظ , دکتر سلیم نیساری
چهارشنبه نهم خرداد ۱۳۹۷ | 0:11 | غلامرضا نصراللهی | نظر بدهید
دکتر سید محمد باقر کتابی از زبان دکتر فضل الله صلواتی
دکتر سیدمحمدباقر کتابی در سال ۱۳۰۲ شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. وی دارای دکترای الهیات و عرفان و فلسفه اسلامی دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی در سطح عالی بود. آقای محمد مهریار، میرزا ابوالفضل همائی،حاج رحیم ارباب، حاج میرزا علی آقا شیرزای، آیت الله حاج شیخ مهدی نجفی، آیت الله حسین خادمی و آیت الله طیّب از استادان دکتر کتابی بودهاند.
رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، مقدمه بر کتاب (وحدت وجود) تألیف مرحوم استاد فضل الله ضیاء نور، .... از تالیفات مرحوم کتابی است اشتغال در امور قضایی، استاد دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی، عضویت در انجمن آثار و مفاخر اصفهان از جمله مسئولیت های علمی و فرهنگی این استاد فقید بود.
این مفسر و استاد برجسته، صبح روز پنجشنبه ۲۳فرودرینماه در سن ۹۵ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
به این مناسبت مصاحبه ی دکتر صلواتی را می خوانیم.
**********************************
فضلالله صلواتی، استاد سابق دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با اشاره به درگذشت استاد سید محمدباقرکتابی، مفسر قرآن و نهجالبلاغه و استاد پیشکسوت ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: مرحوم کتابی، استاد برجسته ادبیات و نهجالبلاغه در اصفهان بود و در تفسیر نهجالبلاغه تبحر فوقالعادهای داشت. من از سال ۱۳۴۲ با ایشان آشنا شدم و در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، شاگرد ایشان بودم، حدود ۵۰ سال با آن مرحوم مراوده داشتم و هر زمانی که با ایشان بودم درباره موضوعات علمی، تفسیر قرآن و یا نهجالبلاغه صحبت میکردیم. وی به دلیل اینکه من پژوهشگر تاریخ اسلام هستم، دوست داشتند در خصوص تاریخ اسلام با ایشان صحبت کنم.
وی با بیان اینکه مرحوم کتابی بسیار ساده زیست بود و به مادیات توجه چندانی نمیکرد و بیشتر به دیانت، ایمان، قرآن، نهجالبلاغه و کتابهای دینی توجه داشت، افزود: وی از کلاس درس مرحوم آیتالله حاج آقا رحیم ارباب و آیتالله حاج میرزا علی شیرازی که از علما و استادان بزرگ اصفهان در دوره معاصر بودند، بهره گرفته و جزء شاگردان برتر این اساتید شناخته میشدند.
صلواتی ادامه داد: استاد کتابی تا مقطع لیسانس در رشته حقوق تحصیل کرد و بعد به دلیل اینکه به رشته ادبیات فارسی علاقه داشت در آن رشته ادامه تحصیل داد و بعدا جزء استاید بینظیر در رشته ادبیات فارسی شد. کتابهایی که ایشات تألیف کرد بیشتر در مورد رجال و شخصیتهای بزرگ بود که نمونه بارز آن کتاب «رجال اصفهان» است. این استاد فقید، کتابی نیز در مورد نهجالبلاغه تألیف کرد و در آن واژههای نهجالبلاغه را به خوبی و زیبایی هرچه تمام، شرح دادند.
این استاد سابق دانشگاه اصفهان بیان کرد: استاد محمد باقر کتابی به لحاظ داشتن ایمان و تقوا؛ روحیهای مهربان، دوستانه و خوب و بخشنده داشتند و برهمین اساس مورد توجه و احترام مردم بود. وی اظهار کرد: وی جزء خیرین نیز بود و برهمین اساس زمینهای خود را برای ساختن مدرسه و خانه وقف کرد. حتی اگر در جلسهای برای شخص نیازمندی پول جمع آوری میکردند، مرحوم کتابی جزء اولین کسانی بود که مبلغی را برای کمک پرداخت میکرد.
صلواتی افزود: مرحوم کتابی برای من دوست بینظیری بود، مانند ایشان امروزه ما در اصفهان کم داریم و به اصطلاح میتوان گفت استاد کتابی سلف صالح گذشتگان با ارزش این خطه هستند و مانند ایشان که واقعاً بتوانند در تفسیر نهجالبلاغه تسلط کامل داشته باشند، نداریم.
موضوعات مرتبط: زندگینامه
برچسبها: دکتر محمد باقر کتابی
جمعه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۷ | 20:46 | غلامرضا نصراللهی | نظر بدهید
زندگینامه دکتر جمشید مظاهری ( سروشیار )
استاد جمشید مظاهری سیچانی متخلص به " سروشیار " ،شاعر ادیب محقق و مورخ دانشمند و نسخه شناس کم نظیر اصفهان در روز 16 خرداد 1321 ه. ش. در محله پاچنار سیچان اصفهان به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در اصفهان به پایان رساند و با توجه به عشق فراوان به معلمی وارد آموزش و پرورش شد و در مدارس همایون شهر ( خمینی شهر کنونی ) به تدریس پرداخت. آنگاه به دانشگاه اصفهان راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ فوق لیسانس گردید. او به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و در گروه زبان و ادبیات فارسی به تدریس پرداخت. پس از آشکار شدن مراتب علم و فضل و جامعیت و مهارت استاد مظاهری ، به او دکترای افتخاری داده شد. استاد مظاهری از مشتاقان و جستجوگران سرسخت دانش و عاشق کتاب ها و نسخه های خطی بود و اغلب عمر خود را به مطالعه و تحقیق گذراند.
او ازسال 1346 به بعد به همکاری با مجلات معتبر ادبی پرداخت که حاصل آن بیش از 50 عنوان مقاله کوتاه و بلند ارزشمند در نقد کتاب ، تصحیح متون و جستارهای ادبی است که در نشریاتی چون یغما ، راهنمای کتاب ، آینده ، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ، نشر دانش ، پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی جهان کتاب ، دریچه و چند نشریه دیگر به چاپ رسیده است. در کتاب سرو رشید و دانشنامه جهان اسلام و دانشنامه تخت فولاد نیز مقالاتی از او به چاپ رسیده است.. همچنین وی به عنوان استاد راهنما و استاد مشاور دهها پایان نامه دانشجویان دوره فوق لیسانس و دکترای رشته ادبیات را راهنمایی نمود. بررسی این پایان نامه ها نشان می دهد که او برای معرفی و نقد نسخه های خطی شوق و علاقه ای فراوان داشت.
وی در تسلط به متون ادبی و عرفانی خصوصا در عرصه ی خاقانی شناسی ، ناصر خسرو شناسی ، شاهنامه پژوهی استادی کم نظیر بود و کاملا به دقایق و نکات پیچیده متون چون لغات و دستور زبان و تصحیح متون آگاهی داشت. نثر او به شهادت مفالات و تصحیح ها و تحقیقاتش ، نثری استوار و پخته ودر عین حال روان و دل انگیز بود و توانسته بود بین سره نویسی و زنثر فنی و زبان امروز تعادلی ایجاد کند. او شعر نیز می سرود و در آن اشعار " سروشیار " تخلص می کرد اما تمایلی برای انتشار آنها نداشت.
استاد مظاهری در عرصه تاریخ نیز صاحب معلومات فراوان بود و در اصفهان شناسی نیز کم نظیر بود . تعلیقات او بر کتاب تاریخ اصفهان نوشته میرزا حسن خان جابری انصاری خود نشان دهنده وسعت و عمق اطلاعات او در تاریخ و آثار تاریخی و رجال و منابع اصفهان است. دکتر لطف الله هنرفر از او بسیار تعریف و تمجید می کرد و می گفت : " در شناخت اصفهان در همه ی ابعاد کسی را به جامعیت جمشید مظاهری نداریم."
دکتر مظاهری در راهنمایی دانشجویان و محققان بسیار سخاوتمند و مشتاق بود و به این خاطر در بین دانشجویان و محققان اصفهان محبوبیت بسیاری داشت. او انسانی فروتن و بی ادعا بود و گاه برای پرسیدن نکته ای یا اطلاع از کتابی از استمداد جستن از کسانی که چندین سال از او کوچکتر بودند ابائی نداشت.
او اهل ریاکاری و مجامله نبود و نظرات خود را در نقد نابسامانی های عرصه فرهنگ بیان می کرد. او برای حفظ تخت فولاد گورستان بسیار قدیمی اصفهان خون دلها خورد و از جمله در اعتراض به تخریب تکایای تخت فولاد و نابودی قبور مشاهیر مدفون در آن مقاله ای نوشت و در کیهان فرهنگی به چاپ سپرد. و هنگامی که مطلع شد عوامل شهرداری اصفهان کمر به انهدام مزار بابافولاد ( سند اصلی تخت فولاد ) بسته اند به رایزنی با محققان و صاحبان نفوذ پرداخت و موفق به جلوگیری از این اقدام شد و دو تن از دانشجویان رشته مرمت آثار تاریخی را به تعمیر سنگ مزار ارزشمند بابافولاد مامور نمود و کار به خوبی به پایان رسید.
دکتر مظاهری در یکی دو دهه ی آخر عمر از برخی مقامات دانشگاه اصفهان نامهربانی های بسیار دید و ساعات تدریس او کاهش یافت و از طرف دیگر بیماری دیابت او را گرفتار درد و رنج نمود . با این همه او از پا نایستاد و تدریس و تحقیق و نوشتن مقاله و تصحیح متون را واننهاد تا اینکه بر اثر گسترش بیماری و آسیب دیدن قلب و کلیه در بیمارستان دکتر چمران اصفهان بستری شد و روز پنج شنبه 19 بهمن 1396 ه. ش. چشم از جهان فروبست و روی به سرای جاوید نهاد.
پیکر استاد در میان حزن و اندوه علاقمندان و شاگردانش و شمار بسیاری از هنرمندان اهالی فرهنگ و ادب اصفهان از منزل پدری به سوی آرامستان باغ رضوان تشییع و در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.
این آثار از اوست:
1 -تصحیح و تحقیق " تاریخ اصفهان " نوشته ی میرزا حسن خان جابری انصاری ، اصفهان ، مشعل ، 1378
2 - " شرح مشکلات دیوان ناصر خسرو" ( نقد حاضر در تصحیح دیوان ناصر ) نوشته ی ادیب پیشاوری ، به اهتمام جمشید سروشیار ، اصفهان : سهروردی ، 1362
3 - " ادوات شعر و مقدمات شاعری " نوشته شمس قیس رازی ، به کوشش جمشید مظاهری و محمد فشارکی ، اصفهان : بی نا ، بی تا
4 - " معیار الاشعار در علم عروض و قوافی " نوشته ی خواجه نصیرالدین طوسی ،( چاپ از روی نسخه عکسی ) ، به اهتمام محمد فشارکی و جمشید مظاهری اصفهان : سهروردی ، 1363
5 - " رساله رباعی " نوشته ی مفتی سعدالله مرادآبادی ، به اهتمام جمشید سروشیار آصفهان : بی نا { چاپخانه عرفان } ، 1358
6 - " گزیده رباعیات کمال اسماعیل " گزینش ومقدمه جمشید مظاهری ، به خط استاد نصرالله معین الکتاب ، اصفهان : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان ، 1389
منابع
---------------------------------------------
- فرهنگ بزرگان تاریخ اصفهان ( نسخه دستنویس و چاپ نشده )
موضوعات مرتبط: زندگینامه
برچسبها: استاد جمشید مظاهری , اصفهان , دانشگاه اصفهان
جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۶ | 23:14 | غلامرضا نصراللهی | نظر بدهید
استاد جمشید مظاهری به ابدیت پیوست
استاد جمشید مظاهری درگذشت.استاد کم نظیر ادبیات فارسی و پژوهشگر پرتلاش اصفهان شناس از میان ما رفت. دانشمندی که سخاوتمندانه دانسته هایش را به مشتاقان دانش و بینش عرضه می کرد. بزرگمردی که شرافت قلم و حرمت دانش را به نام و نان نفروخت و تا بود خار چشم غاصبان تنگ نظر و پرمدعا و بی هنر دانشگاه بود.
جای او اکنون بسیار خالی و از دست رفتن او خسارتی جبران ناپذیر است. یادش را گرامی می داریم و به یاران و شاگردان و رهروان راه او تسلیت می گوییم.
موضوعات مرتبط: با مخاطبان
برچسبها: استاد جمشید مظاهری , اصفهان
شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۶ | 2:35 | غلامرضا نصراللهی | نظر بدهید
دستاوردهای شعر فروغ برای شعر امروز
به بهانه پنجاه و یکمین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد
در سیر اندیشه فروغ حرکت او ، از تسلیم شدن به احساسات روزمره و دلخوشی به خوشبختی های کوچک و رنج های حقیر به سوی عصیان و زایش آگاهی و رسیدن به تولدی دیگر را شاهد هستیم. در مرحله آخر ، اندیشه او همپای بیان شاعرانه اش اوج می گیرد و شاعر را از برهوت ابتذال نجات می دهد.
او از همان آغاز زنی شورشی بود. در همان کتاب اولش نسبت به آداب و سنن کهنه شورش کرد و پرچم عصیان را برافراشت. اما این عصیان حالتی غریزی ، خود انگیخته و هیستریک داشت. عصیان او نتیجه تنگناها و محدودیت های خانواده و جامعه سنتی بر زن ایرانی بود. در ادامه این عصیان ، کم کم به خستگی و یاس و بیهودگی می رسد. پرنده ای است که خود را به میله های قفس می کوبد و چون راه نجاتی نمی یابد ، شکست خورده و مغموم گوشه ی عزلت اختیار می کند و سوگوار مرگ تدریجی خود می شود.
اما فروغ راه خودش را پیدا می کند. ورود به دنیای شعر نیما و شاملو و تجربیات خود او در زندگی ، راه تازه ای را پیش پای او می گشاید. او پی به بند ها و زنجیرهایی می برد که تا آن وقت دیده نمی شدند. آگاهی به خویش و جامعه ی خویش کلید گمشده ای است که فروغ آنرا می یابد تا در این محبس تنگ و تاریک را بگشاید. او نه تنها در ساحت اندیشه بلکه در گزینش و چینش واژگان شعر خود به نگاه تازه ای میرسد. به دستاوردی می رسد که برای شعر فارسی هم ارزش بسیاری دارد.
او در تولدی دیگر به ماهیت ابتذال خصوصا در زندگی معمولی زن ایرانی پی می برد. و آنرا حقیر می یابد. مدگرایی و پرسه زنی های بی حاصل در بازار مد و مصرف و حسادت ها و تفاخرهای ابلهانه را به سخره می گیرد و خود را از تکرار و پوچی زندگی روزمره دور می کند. او بسان پیشگویی روشن ضمیر تباهی ها و فرومایگی ها و سرانجام زوال جامعه خویش را می بیند و دردمندانه نسبت به آن هشدار می دهد. نگاه او به هستی و زندگی و مرگ دگرگون می شود. و او مرگ را نیمه ی دیگری از حیات و کامل کننده زندگی خود می داند.
شعر فروغ هرچند با مرگ شاعر از تکامل و اوج باز می ماند ، اما خود شاخص و معیاری معتبر برای سنجش عیار شعرهای پس از خود می شود.دستاوردهای شعر فروغ همچون داشتن نگاه تازه به انسان و جهان ، تازگی در نحوه ی نگاه و زاویه دید در عناصر و کاراکتر های شعر ، استفاده از زبان روزمره با حفظ شاعرانگی و نیفتادن در دام نثر ، عینیت گرایی و توجه به اجزاء و اتفاقات جامعه و زندگی روزمره و دوری از ذهنیت گرایی و کلی گویی ، پرهیز از شعار در شعرهای اجتماعی و داشتن نگاهی انسانی و برابری طلب نسبت به جامعه از جمله مهمترین دستاوردهای اوست که هنوز هم تا حدود زیادی می تواند به ما نشان دهد که نسبت به 50 سال قبل شاعران ما کجا ایستاده اند.
نگاهی به وضعیت شعر امروز نشان می دهد که هنوز باید شاعران را به بازخوانی شعر فروغ و توشه گیری از دستاوردهای ارزشمند شعر او فراخواند. بسیاری از شاعران پیشکسوت و با سابقه در این سال ها یا خود را تکرار کرده و محافظه کار شده اند و یا گام هایی به پس برداشته و عقب نشسته اند.
البته که باید از این نقطه های اوج فراتر رفت و به همین دستاوردها بسنده نکنیم. راه تکامل برای شعر باز است و پذیرای رهپویانی که با جسارت و درایت قدم در این راه گذارند.
موضوعات مرتبط: تحقیقات ادبی
برچسبها: شعر نو , فروغ فرخزاد
جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۶ | 1:38 | غلامرضا نصراللهی | 1 نظر
بی مهری ها و تبعیض ها علیه مهاجرین افغانستانی ... تا کی ؟ تا کجا؟!
اگر از ما بپرسند نزدیک ترین ملت در بین ملت های دنیا به ایران کدام ملت است قطعا پاسخ می دهیم : افغانستان. هنوز دویست سال از جدایی افغانستان از ایران نگذشته است. دست پلید استعمار انگلیس ملت یکپارچه فارسی زبان را از هم جدا کرد که برای ساکنان بخش جدا شده سرنوشت تلخی را رقم زد و از روز جدایی از دامان مادر خود ، دیگر رنگ آرامش را به خود ندیدند.
اکنون پس از گذر سال ها و وقوع دهها جنگ و خونریزی و مهاجرت میلیون ها نفر از اهالی افغانستان به ایران شاهد حضور آنان در ایران هستیم. دولت ایران می تواند در پروژه های عمرانی و اقتصادی افغانستان حضور بیشتری داشته باشد. سرمایه گذاری در افغانستان بهتر از سرمایه گذاری در هر کشور دیگر است. چون رونق اقتصادی افغانستان باعث بازگشت مهاجرین به کشورشان می شود و وضعیت اقتصادی ایران را هم بهبود می بخشد.متاسفانه بی توجهی که در این امر دیده می شود باعث شده که بیگانگان و ابرقدرت ها به بهانه مبارزه با تروریسم یا بازسازی در افغانستان جاپایی برای خود باز کنند . در حالی که دلسوز مردم افغانستان نیستند. ارتباط فرهنگی دو کشور به نفع هر دو ملت است. سینما و تلویزیون ایران می تواند بازار محصولات فرهنگی را که به دست فیلم های هندی و آمریکایی است را به دست بگیرد و برای همبستگی دو کشور و جلوگیری از نفوذ فرهنگی ابیگانگان در فغانستان گام های بلندی بردارد. صادرات کتاب و نشریه از ایران به افغانستان هم می تواند به بازار نشر ایران کمک کند و روابط فرهنگی دو ملت را افزایش دهد.
متاسفانه بسیاری از مردم خود ما نسبت به مهاجرین افغان به دیده ی تحقیر می نگرند و در بسیاری از موارد با تبعیض برخورد می کنند. در حالی که از قدیم مهمان نوازی ایرانیان در جهان زبازد بوده و این رفتارها زیبنده ما ایرانی ها نیست. حضور این مهاجرین در ایران یک فرصت ارزنده است که بتوانیم با آموزش دادن و با سواد کردن و مهارت آموزی به آنان فرهنگ خود را به افغانستان صادر کنیم. اگر دستگاه دیپلماسی به دولت افغانستان کمک کند که تا حدودی مشکلات اقتصادی و امنیتی افغانستان حل شود آن وقت تعداد زیادی از مهاجرین به خانه و کاشانه خود باز می گردند.
معمولا در دنیای امروز کمتر کشوری از اقامت دائم مهاجرین خارجی در کشور خود استقبال می کند. مصالح و منافعی هم ایجاب می کند که کشور ما درباره اقامت مهاجرین خارجی محدودیت هایی قائل شود. با این حال لازم است مهاجرین دارای مجوزهای قانونی بتوانند از حقوقی که اتباع ایرانی دارا هستند بهره مند شوند.
درباره دانش آموزان افغانستانی در ایران هم مشکلات زیادی دیده می شود. ثبت نام آنان با دشواری های زیاد همراه است و برنامه مستقلی برای آموزش آنان درنظر گرفته نشده است. دولت ما می تواند با هزینه خود مهاجرین و دولت افغانستان مدارسی ویژه دانش آموزان افغانی برپا کند و با همکاری وزارت فرهنگ افغانستان کتاب ها و مواد درسی مناسب را برای آنان فراهم کند.
نباید فراموش کنیم که تلاش ما برای تحصیل دانش آموزان افغانستانی در آینده موجب افزایش سواد و مهارت مهاجرین می شود و این موضوع به معنی پیشرفت افغانستان و حل مشکلات اقتصادی و امنیتی این کشور است و حتما تاثیر مثبتی برای ما خواهد داشت.
و حرف آخر این که ایران تنها کشوری است که می تواند با فرهنگ غنی و دیرینه خود منادی صلح و آرامش و پیشرفت در منطقه باشد. ایران با اتخاذ سیاست بی طرفی در مناقشات منطقه می تواند باب گفت و گو و توافق را در بین طرف های درگیر در بحران ها باز کند و با میانچیگری و ایجاد صلح از وقوع نا امنی و جنگ در منطقه جلوگیری کند و نگذارد پای ابرقدرتهای استعمارگر به مشکلات مردم منطقه باز شود. و این ظرفیت باید به دست دولت و ملت ایران مورد استفاده قرار گیرد.
موضوعات مرتبط: مقالات فرهنگی
برچسبها: افغانستان , مهاجریت افغانستانی , روابط فرهنگی
جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۶ | 3:40 | غلامرضا نصراللهی | نظر بدهید
احوال و آثار درویش عبدالمجید طالقانی
نوشته : استاد سید مصلح الدین مهدوی
درویش عبدالمجید طالقانی فرزند عبداللّه خوشنویش و شاعر نامی و بزرگترین خطاط خط شکسته ، از اهل طالقان در سال 1150 ه. ق. در روستای «مهران» طالقان متولّد شده و در لباس فقر و درویشی به اصفهان آمده و در این شهر به درویشی و پرسه زنی می گذرانیده، سپس در اثر عشق و علاقه به دنبال کسب کمال و فضائل رفته و در خط شکسته به مقامی رسید که بر همه استادان در این فن مقدّم گردید و به حدّی ترقی کرد که رونق خط شفیعا را شکست. در «مجمع الفصحاء» گوید: بعضی او را بر شفیعا و میرزا حسن رجحان دادند و برخی مانند ایشان شمردند «حاجب شیرازی» درباره او گوید:
ای گشته مثل ز خوشنویسی ز نخست
مفتاح خزائن هنر خامه توست
تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد ننوشت
کسی شکسته را چون تو درست
درویش، در خط شکسته شاگردان بسیاری تربیت کرد که مشهورترین آنان:
خواجه ابوالحسن فسائی ، میرزا ابوالقاسم انجوی شیرازی ، میرزا ابوالقاسم خواجوئی (میرزا کوچک) ، میرزا محمّدباقر سروش اصفهانی ، شیخ رحیم مایل اصفهانی6. آقا محمّدرضا شکسته نویس اصفهانی (آقا رضای کر) ، میرزا عبدالوهاب کلانتر (حاکم اصفهان) و فضعلی بیگ دنبلی خوئی بوده اند.
از آثار گرانبهای او جز قطعات و مرقعات متعدّد، نسخه ای از «گلستان سعدی» است که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.
نمونه خط درویش عبدالمجید در موزه کتابخانه ملی ملک
در شعر، در اوایل «خموش» تخلّص می کرد. شخصی در حضور او عمدا یا سهوا «خموش» را «چموش» خواند، مرحوم درویش از آن پس تخلّص خود را تغییر داده و نام خود را تخلّص قرار داد. کم شعر می گفت و استادانه می سرود. از اعضاء انجمن مشتاق بود. دیوانش قریب به دو هزار بیت می باشد که با مقدمه استاد احمد سهیلی خوانساری به چاپ رسیده است. نسخه ای از دیوان اشعارش در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.
مرحوم انصاری در «بدایع و نوادر» گوید: غالبا به مالاریا مبتلا بوده و در چهارشنبه 15 محرم الحرام سال 1185 ه. ق. وفات یافته است.
بنای یادبود درویش عبدالمجید در مهران طالقان
آذر بیگدلی ماده تاریخ وفاتش را گوید:
زد رقم از پی تاریخ وفاتش «آذر»: «شده ایوان جنان، منزل درویش مجید»
و در کتاب «دویست سخنور» تألیف شاعر گرانمایه تبریزی آقای علی نظمی این مادّه تاریخ از ایشان به چاپ رسیده است:
درویش مجید طالقانی
آن فاضل خوشدل و وفاکیش
آن قدوه اهل دل که در خط
آوازه او ز «میر» شد بیش
روزی که گسست دل ز عالم
و آسوده از این تلاش و تشویش
تاریخ وفات او عیان شد
خواندند، چون «رحمتی به درویش»
سنگ مزار درویش عبدالمجید در تخت فولاد اصفهان
درویش عبدالمجید را پس از وفات در قبرستان مقابل تکیه میر فندرسکی در تخت فولاد اصفهان دفن کردند و اینک مزارش معلوم و معیّن است.
از اشعار اوست:
نه آدمی است کسی کو تو را پری داند
پری کی این همه شوخی و دلبری داند
تو ای متاع محبّت چگونه کالائی
که قیمت تو نه بایع، نه مشتری داند
نه من به بندگی خواجه دگر راضی
نه خواجه ام روش بنده پروری داند
http://gerdbad91.blogfa.com/