حـاج مـیـرزا مـحـمـد حـسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی بزرگ
شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۳۱ ق.ظ
شاگردان زیادی در حوزه درس او تربیت شدند، از قبیل سیدمحمد فشارکی ..... و غیر اینها از او اثری کـتبی باقی نمانده است
میرزای شیرازی
بازدید : 1123
نویسنده : عقیقی بخشایشی تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، ص 355
حـاج مـیـرزا مـحـمـد حـسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی بزرگ، ابتدا دراصفهان تحصیل کرد و سپس به نجف رفت و در حوزه درس صاحب جواهر شرکت کردو بعد از او به درس شـیـخ انـصاری رفت و از شاگردان مبرز و طراز اول شیخ شد بعد ازشیخ انصاری مرجعیت عامه یـافـت در حـدود 23 سـال مرجع علی الاطلاق شیعه بود وهم او بود که با تحریم تنباکو، قرار داد معروف استعماری رژی را لغو کرد شاگردان زیادی در حوزه درس او تربیت شدند، از قبیل آخوند مـلا مـحمد کاظم خراسانی، سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی، حاج آقا رضا همدانی، حاج میرزا حـسـیـن سـبزواری، سیدمحمد فشارکی رضوی، میرزا محمد تقی شیرازی و غیر اینها از او اثری کـتبی باقی نمانده است، ولی احیانا برخی از آرائش مورد توجه است در سال 1312 ه ق درگذشت.[1]
یکی از مصادیق بارز سیر در تاریخ، مطالعه احوال علمای دین، به ویژه اعاظم علم و عمل در اسلام اسـت از مـیـان عـلـمایی که در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری به منصه ظهور رسـیده اند، نام مبارک میرزای بزرگ شیرازی، مرجع بلامنازع شیعه بلکه عالم اسلام، بر تارک تاریخ می درخشد وی بزرگترین جنبشهای نـماز جماعت میـرزای شیرازی در صحـن مطهر امام حسین (ع) (البته این عکس را به آیة اللّه سید اسماعیل صدر نیز نسبت داده اند).
مـذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار در حال استیلا بر کشورهای اسلامی،من جمله ایران را پایه گذاشت نام میرزای شیرازی و جنبش تحریم تنباکو چنان با هم عجین شده اند که با یاد کردن یکی، بی درنگ دیگری در خاطر می آید اما زندگی پربارمیرزا تنها در پی ریزی این نهضت خلاصه نـمـی شـود، بـلـکـه شخصیت فوق العاده این مرد بزرگ، در جای جای حیات طیبه او هویداست و ماجرای تنباکو تنها جلوه ای ازبرکات وجودی این مرد مقدس است.
ولادت:
روز پـانـزدهم جمادی الاولی سال 1230 ه ق در شیراز متولد و نام محمد حسن بر او نهاده شد در دوران طـفـولـیـت پـدر خـویـش را از دست داد و دائی اش سید حسین معروف به مجد الاشراف عهده دار سرپرستی او گردید.
تحصیلات:
میرزا در زمانی که فقط چهار سال و پانزده روز از عمرش می گذشت، شروع به تحصیل نمود پس از دو سال از قرائت و کتابت فارسی فارغ گشت شش سال و نیم داشت که به آموزش علوم تجربی پرداخت در 8 سالگی مقدمات را به پایان برد وتوسط دایی اش به بزرگترین خطیب شیراز معروف بـه مـیـرزا ابـراهـیم سپرده شد تا اواهل خطابه و منبر گردد هوش وی چنان سرشار بود که یک صـفـحه از کتاب ابواب الجنان قزوینی را که کتابی بس مشکل بود، دو بار می خواند و از حفظ مـی شـد پـس ازآن کـتـب مـتـعـارف فقه و اصول را خواند و در دوازده سالگی در درس شرح لمعه شرکت جست و در کنار آموختن شرح لمعه خود به تدریس آن در پانزده سالگی نیزپرداخت پس از مدتی به توصیه استادش به دارالعلم آن زمان، اصفهان شتافت و درمدرسه صدر، حجره ای گـرفـت اسـتاد بزرگوار وی در اصفهان، شیخ محمد تقی صاحب حاشیه بر معالم بود پس از فـوت شـیـخ محمد تقی به محضر درس سیدمحقق، میر سید حسن بیدآبادی حاضر شد و قبل از بـیـست سالگی به کسب اجازه ازوی نائل آمد (اجازه در آن زمان معمولا در سه چیز بود: اجازه در امـور مربوط به ولایت فقیه، اجازه نقل حدیث، اجازه در اجتهاد) میرزا پس از ده سال تعلیم و تعلم دراصـفـهـان، عزم سفر به عتبات عالیات نمود و در سال 1259 ه ق وارد کربلا شد و درس آیة اللّه سید ابراهیم صاحب ضوابط شرکت جست، سپس عازم نجف شد میرزا درنجف در حوزه های درس علما و اساتیدی چون صاحب جواهر، و صاحب انوارالفقاهة حاضر شد پس از فوت صاحب جواهر در مـجـالس درس شیخ بزرگوار، علا مه دهر، شیخ مرتضی انصاری شرکت کرد و در نجف مقیم شد در تـعـریـف و مـدح این مرد بزرگوار همین بس که بارها شیخ مرتضی انصاری گفته بود: من درسم را برای سه نفر می گویم: میرزا محمد حسن، میرزا حبیب اللّه، آقا حسین تهرانی.
مرجعیت و زعامت دینی:
بـه سال 1281، شیخ مرتضی انصاری دار فانی را وداع گفت افاضل شاگردان شیخ گرد آمدند و بـه گفته میرزای آشتیانی، همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند میرزا به سبب تـواضـع و خـاکساری ابتدا از قبول این مهم امتناع می نمود،ولی با استماع سخنان دیگران و حکم ایشان مبنی بر وجوب تصدی این امر از جانب استاد، میرزا قبول نمود سال 1288 هنوز فرا نرسیده بـود کـه به زیارت خانه خدامشرف شد میرزا در این سفر قصد اقامت در مدینه منوره را داشت که ایـن امـر مـیـسـرنـمـی شـود و به نجف باز می گردد پس از آن، مجاورت مشهد امام رضا (ع) را نیت می کند که آن هم ممکن نمی شود تا اینکه بالاخره در شعبان 1290 به سامرا مسافرت می کند، و ایـن مـسـافرت همان هجرت او به سامرا است با هجرت میرزا به سامرا،خانه علم و مرکز اسلامی و مرجع مردم در امور دین و دنیا شد و خداوند متعال هم بانصرت خویش و بالا بردن مقام میرزا، نام او را در سراسر کره ارض منتشر ساخت.
سیرت میرزا در دوران زعامت:
در خـوش برخوردی و شیرینی گفتار، نمونه نداشت شخص در هنگام جداشدن از میرزا در نهایت شـادمـانـی و رضایت ایشان را ترک می گفت هیچ کس به سعه صدر او نبود حتی بر مستحق، یک کلمه زشت ادا نمی کرد خطاکار را جز به احسان پاداش نمی داد و این همان خلق عظیمی است که از پیامر عظیم الشان اسلام به ارث برده بود.
اخلاق او:
او از نظر اخلاق و رفتار و مسائل انسانی و معنوی، و در قیام به وظایف شرعیه،در غایت کمال و اوج اشـتـهـار بود حکایات و نوادر بسیاری از حالات روحی و معنوی او را نقل کرده اند که مجموع این حـالات، او را بـه رتـبه ای از مراتب سازندگی رسانده است که به اصطلاح علمای وقت، به او لقب مـجـدد و احـیاگر مذهب را داده اند که درراس هر قرن، یک فرد از میان جمع اخیار و رجال عـلـمـی مـی درخشد و تجدید کننده واحیاگر اصول معارف علمی و عملی مذهب می شود (این حدیث هر چند منبع معتبرروائی ندارد، ولی در عمل و تاریخ چنین پایگاهها و محورهای مردمی را می توان نشان داد).
آثار و تالیفات:
بر خلاف نظر شریف استاد مطهری، میرزا، نوشته ها و تحریراتی در فقه واصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آنها را ناچیز می دانسته حاضر به انتشارشان درمیان مردم نبوده است با این حال بعضی از آنها مشاهده شده است سید محمد تقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل می کند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این مطلب را در رساله طهارت و صلوة به طور مفصل آورده ام هم ایـشـان مـی گفت که حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسر عموی میرزا، نسخه ای از رساله اجتماع الامـر والـنـهـی بـه خـط خـود مـیـرزا در اخـتـیـار دارد سید محمد تقی باز یادآوری می کند کـه یـادداشـتـهـایـی را کـه دیـده است، در آن سؤالات میرزا و جوابهای شیخ انصاری بوده، ونیز حـاشیه ای را که بر نجاة العباد و دیگر رساله ها زده است، همگی را مشاهده کرده است تالیفات وی عبارتند از:
1 ـ کتابی در طهارت (تا مبحث وضو).
2 ـ رساله ای در رضاع و شیر دادن.
3 ـ کتابی در فقه (از اول مکاسب تا آخر معاملات).
4 ـ رساله ای در اجتماع امر و نهی.
5 ـ خلاصه ای از افادات استاد بزرگوارش شیخ مرتضی انصاری در تمام مباحث اصول.
6 ـ رساله ای در مشتق.
7 ـ حاشیه ای بر نجاة العباد.
8 ـ تعلیقه ای بر کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی.
و اما آنچه از فتاوی و تقریرات درس آن فقیه بزرگوار گردآوری شده است:
1 ـ صد مساله از فتاوای میرزا، توسط شیخ فضل اللّه نوری.
2 ـ مجموعه ای از فتاوای میرزا به زبان عربی.
3 ـ مباحث درس اصول میرزا، توسط شیخ علی دزدری.
4 ـ مباحث درس اصول، توسط سید محمد اصفهانی.
5 ـ مباحث درس اصول و فقه، توسط ابراهیم دامغانی.
6 ـ مباحث درس اصول، توسط شیخ حسن فرزند محمد مهدی شاه عبدالعظیمی که آن را ذخایر الاصول نامیده است.
7 ـ تقریراتی از درس میرزا نوشته باقر حیدر.
8 ـ ترجمه کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی از فارسی به عربی توسط شیخ حسنعلی تهرانی (میرزا بر این کتاب تعلیقاتی دارد).
اقدامات و اصلاحات عملی میرزا:
امـنـیـت و آسـایش زمانی به زوار سامرا سایه گسترد که میرزای شیرازی در آن دیار رحل اقامت افکند شیعیانی که قصد زیارت آنجا را می نمودند، به هنگام ورود وخروجشان بسیار ترسان بودند تا مـبـادا دچـار گرفتاری شوند زمانی که میرزا به سامرامهاجرت کرد، سامرا اهمیت خود را دوباره بـازیـافـت و مـرکز مهمی برای تحصیل علم و محل تجمع علمای بزرگ گردید و این امر تا زمان مرگ میرزا هر روز رو به افزایش بود میرزا اقدامات عمرانی بسیاری انجام داد مدرسه ای برای طلا ب بـنـا نـهاد که تا هم اکنون به مدرسه میرزا شهرت دارد مدرسه دیگری نیز در شرق این مدرسه وکنار آن احداث کرد بر شط سامرا پلی زد تا از چاپیده شدن مردم توسط بلم داران برای عبور مردم و وسایل و چهارپایانشان جلوگیری کند، ولی بعد از فوت میرزا، ازآنجا که به منافع عده ای سودجو ضـرر وارد آمـده بـود، پـل تخریب شد و به مرور زمان از بین رفت از دیگر کارهای میرزا در سامرا سـاختن دو حمام، یکی مردانه و دیگری زنانه بود ساعتی توسط ایشان خریداری گردید و بر بالای باب قبله نصب شد درحرم عسکریین (ع) تزئینات و اصلاحاتی صورت گرفت بازار بزرگی توسط ایـشـان ساخته شد حسینیه ای جهت برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) به همت ایشان بنا شد برای بسیاری از مجاورین سامرا خانه ساخت فقرا بسیاری از اهل تسنن را انفاق نمود و زندگی آنها را به جریان انداخت در سال 1311 ه ق فتنه ای میان اهالی سامرا و مجاورین برانگیخته شد که بـه تهدید مجاورین از جانب اهالی انجامیدآتش فتنه از سوی عده ای از جاسوسها و دسیسه چینان کـه خـواهان جنگ میان مسلمین و ایجاد آشوب و تفرقه بین برادران شیعه و سنی بودند، برپا شد مـیـرزا بـا کـفـایـت وتـدبـیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خـودبـازگـشت داد در اجرای این مهم اجازه دخالت به هیچ کس، حتی کنسول انگلستان ووالی عثمانی بغداد نداد و به آنها پیغام داد: مساله به زودی اصلاح خواهد شد و این حادثه کوچک تر از آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد.
تحریم تنباکو:
یـکـی از نقاط عطف و مهم تاریخ معاصر ایران، تحریم تنباکو است که سندگویایی بر رهبری روحانیت مبارز و مقاومت و همبستگی مردم متعهد این سرزمین در پاسداری از ارزشهای اسلامی و دفـاع از استقلال و آزادگی است نقش میرزای بزرگ شیرازی (اعلی اللّه مقامه الشریف) در این حرکت بزرگ، انکارناپذیر است چنانچه امام خمینی (ره) در این باره فرمودند:.
آن مرحوم (میرزای بزرگ رحمة اللّه علیه) که در سامره تنباکو را تحریم کرد،برای اینکه ایران را تـقـریـبـا در اسارت گرفته بودند، به واسطه قرار داد تنباکو، و ایشان یک سطر نوشتند که تنباکو حرام است، و حتی بستگان خود آن جائر (ناصر الدین شاه) هم و حرمسرای آن جائر ترتیب اثر دادند بـه آن فتوا، و قلیانها را شکستند و دربعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد بود، در میدان آوردنـد و آتـش زدنـد وشـکست دادند آن قرارداد را، و لغو شد قرارداد، و یک چنین چیزی و آنها دیـدنـد کـه یـک روحـانـی پـیرمرد، در کنج دهی از دهات عراق، یک کلمه می نویسد و یک ملت قیام می کند، و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم می زند و یک قدرت این طوری دارد او.[2]
در دوران قـاجـار ـ و کـمـی پـیـش از آن ـ محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقـتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه منفی و مثبت (جلب رضایت دو ابرقدرت روس و انگلیس از طـریـق اعـطـای امـتـیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می داده است، تا جائیکه به عنوان شـیـوه ای سهل الوصول برای حفظ وبقای شاه و در برابر تکاثرطلبی استعمارگران بین المللی به کـار گـرفـتـه مـی شد در آن زمان، دو دولت روس و انگلیس نقش تعیین کننده را در دربار شاه داشـتـند که خود به دلیل فقدان پایگاه مردمی دربار بود بینش سیاسی و فرهنگی مردم در سطح نـازلی قرارداشت و از وسایل ارتباطی آن روزگار (مانند روزنامه ها) به نحو قابل توجهی برخوردار نـبـودنـد و غالبا در اثر تبلیغات انحرافی رژیم شاه، تصور می کردند که دیگرشاهان جهان تابع شاه ایران هستند! مدتی پیش از انعقاد قرارداد امتیاز تنباکو عهدنامه رویتر در تاریخ جمادی الاولی 1289 هـ ق (1872 م) بـا بـارون ژولیوس دورویترانگلیسی که رشوه های کلان به شاه و صدر اعـظـم وی (مـشـیـر الـدولـه سپهسالار) پرداخته بود، صورت گرفت در وصف ننگین بودن این عـهـدنـامه همین بس که به اعطای سند مالکیت ایران معروف گشت و لرد کرزن، آن را بخشش از طرف ایران خواند شاه و سپهسالار پس از این بخشش و با پولی که به عنوان رشوه از رویترگرفتند در سال 1290 ه ق از طریق روسیه به فرنگ رفتند ولی در پایتخت روسیه بااعتراض شـدیـد دولـت تـزاری نـسبت به این عهدنامه روبرو شدند که دنباله این سفر به اعطای امتیازات دیگری به روسیه منجر شد.
متن حکم:
بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون، بای نحو کان، در حکم محاربه باامام زمان صلوات اللّه و سلامه علیه است حرره الاقل محمد حسن الحسینی.
بـلافـاصـلـه پـس از صـدور حکم، ماموران حکومت وظیفه یافتند به هر نحو ازانتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به صدور آن ممانعت کنند و به طریقی که می توانستند و ضرورت داشت عمل مـی کردند با این حال، در همان نصف روز اول که حکم به دست میرزای آشتیانی رسید، در حدود صد هزار نسخه از حکم میرزای شیرازی نوشته شد مردم، حتی بی سوادها، نشر آن را وظیفه شرعی خـود مـی دانـسـتـندحکم تحریم، حتی دربار شاه و اندرون حرمسرای وی را نیز در برگرفت، به نـحـوی کـه انـیـس الـدوله، سوگلی ناصر الدین شاه دستور داد قلیانها را جمع کنند و ناصر الـدین شاه هم برای آنکه مبادا به احترامش لطمه ای وارد آید، بعد از آن به هیچ یک از نوکران خود دستور نمی داد قلیان بیاوردند و در تمام دربار، قلیانها را جمع کردند کار به جایی رسید که یهود و نـصـاری نـیز به متابعت از اسلام، دخانیه را در ظاهر ترک نمودند ازسوی دیگر، شاه و درباریان به مـصداق الغریق یتشبث بکل حشیش به هر گونه نیرنگ وفریب به منظور جلوگیری از روند پـیروز تحریم دست می زنند در آغاز با مساعدت وعاظ السلاطین و معممین دربار به شایعه جعلی بـودن فـتـوی و این که توسط فردی به نام ملک التجار جعل شده است، می پردازند و سیستم حـفـاظـت و اختناق خود را به شدت گسترش می دهند تا هر گونه ارتباط مردم و علما، و کسب تکلیف از میرزای بزرگ را سلب کنند اما این اقدامات نیز تاثیری در روند قضایا نداشت لذا دولتیان بـاتـوسـل بـه نـیرنگی دیگر و ایجاد تفرقه، دست به دامن علمای داخل ایران می شوند شاه و امین الـسلطان به میرزای آشتیانی روحانی تهرانی روی می آورد و از او می خواهندبه اباحه و تجویز دخـانـیـات حـکم کند میرزای آشتیانی و دیگر علما، شاه و درباریان رابه کلی مایوس می سازند و قـاطعانه می گویند که حکم میرزای بزرگ را جز خود اوکسی دیگر نمی تواند تغییر دهد، و اضافه مـی کـنـند: این کار اصلاح برنمی دارد، بایدمتوقف شود این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد از طرف دیگر، سیاست ارعاب و تهدید و توسل به خشونت نیز کارآیی خود را از دسـت داد ومـردم را هرچه بیشتر مصمم تر و مقاوم تر ساخت بدین رو، ناصر الدین شاه، ناچار بـه فـکـر تسلیم و لغو امتیاز می افتد، ولی مسئولان کمپانی، و علی الخصوص کارگزاران سفارت انگلیس، او را از این کار برحذر می دارند و آن را خطری برای اصل رژیم قلمداد می کنند سرانجام، شـاه در حـالـی که فقط دو هفته از صدور حکم تحریم می گذرد، به الغای انحصار داخله توتون و تـنـبـاکـو مـی پـردازد امـا علما و مردم باز هم مقاومت می کنند و خواستار لغو کامل امتیاز تنباکو مـی گـردند شاه که خصوصا ازمقاومت میرزای آشتیانی بسیار عصبانی شده بود، او را تهدید می کند در عوض میرزا نیز تصمیم به مهاجرت می گیرد شاه از ترس به پا شدن طوفان، به تملق و تهدیدمیرزا پرداخته و وی را از هجرت باز می دارد در این میان، زمزمه های جهاد علیه دستگاه نیز بالا می گیرد و اعلامیه هایی بدین مضمون بر در و دیوار شهر نصب می شود:بر حسب حکم جناب حـجـة الاسلام، آقای شیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیازدخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.
از سـوی دیـگـر شدت اوضاع و تنگناهایی که برای فرنگیان پدید آمده بود،باعث شد که مسئولین کمپانی از سوی سفرا و سیاسیون اروپا در تهران، تحت فشارقرار گیرند.
آرنـسـتـیـن، رئیـس کـمـپانی، امین السلطان را در اتخاذ دو راه مخیر می سازد: لغوامتیاز و پـرداخت خسارت، لغو تحریم و آرام کردن مردم شاه تصمیم دوم رابرمی گزیند شاه و دربار برای چـاره جـویـی، مـجـلسی با حضور علمای بزرگ تهران وبرخی از دولتیان تشکیل می دهند در این مـجـلـس، از عـلـما آقایان میرزا حسن آشتیانی، سید علی اکبر تفرشی، شیخ فضل اللّه نوری، امام جـمعه تهران، سید محمدرضا طباطبایی، سید عبداللّه بهبهانی، آخوند ملا محمد تقی کاشی، و از طـرف دولـت:نـایـب الـسـلـطنه کامران میرزا، صدراعظم امین السلطان، میرزا علی خان امین الـدولـه،مـشیر الدوله، قوام الدوله و مخبر الدوله شرکت داشتند در این جلسه، صورت امتیازنامه مطرح شد، ولی آقایان علما، به علت اینکه کلیه مفاد آن بر خلاف الناس مسلطون علی اموالهم بـود، از صـحـه گذاردن بر آن خودداری نمودند، و حتی تهدیدات دولتیان نیز نتوانست کاری از پـیـش ببرد کار به جایی رسید که آقا سید محمدرضا طباطبایی فرمود: اگر این حکم را دولت داده است، که باید به امضای ملت باشد،و اگر شخص شاه داده است که حقی نداشته و ندارد.
وفات:
در شـب چـهـارشـنبه بیست و چهارم شعبان 1312 ه ق، یکی دیگر از ستارگان آسمان فقاهت در خـاموشی فرو رفت و تیرگی شب را دوچندان ساخت افول این ستاره، انفجاری در دلها پدید آورد کـه کـوچکترین نمودش جاری شدن سیلاب اشکهابود تقدیرات خداوند تبدیل ناپذیرند و مرگ بر هـمـگـان مـقـدر شـده اسـت مـیـرزای بـزرگ نیز از این قاعده مستثنی نبود او که 82 سال عمر گرانمایه اش را به پرتوافکنی درمیان مسلمین و به خصوص شیعیان سپری کرده بود، آن شب بعد از نـمـاز عـشـا، بـر اثـرشـدت بیماری سل دار فانی را وداع کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود میرزاوصیت کرد که او را در نجف، در محلی که خود قبلا مشخص کرده بودند به خاک بسپارند به همین جهت جسد شریفش را پس از غسل دادن در شط سامرا، به طرف نجف اشرف حرکت دادند در تـمـام شهرهای سر راه، مردم با گریه و زاری ونوحه خوانی و سینه زنی به پیشواز می آمدند در نـزدیـکـی بغداد، تمام اهالی بغداد (حتی غیر مسلمانان از اهل ذمه) نیز به استقبال آمدند مشیر رجب پاشا هم ارتش سلطانی را با هیاتی آراسته به حزن و اندوه، و تفنگهایی سرنگون به استقبال فـرسـتـاد در کربلا،جسد میرزا در حرمین امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) طواف داده شد و درنـجف نیز جسد میرزا در حرم امیرالمؤمنین (ع) طواف داده شد و سپس در آخرین شب شعبان دفـن میرزا به پایان رسید از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزارگردید همه بازارها در ایام فاتحه بسته بود و این عزاداری تا نزدیک یک سال در بلاداسلامی ادامه داشت.[3]
[1] . آشنایی با علوم اسلامی، ص 314 .
[2] . از بیانات 28/8/1359 امام خمینی (ره) .
[3] . یـکـصـد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، تالیف نگارنده، چاپ 1360،دفتر نشرنوید اسلام .
یکی از مصادیق بارز سیر در تاریخ، مطالعه احوال علمای دین، به ویژه اعاظم علم و عمل در اسلام اسـت از مـیـان عـلـمایی که در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری به منصه ظهور رسـیده اند، نام مبارک میرزای بزرگ شیرازی، مرجع بلامنازع شیعه بلکه عالم اسلام، بر تارک تاریخ می درخشد وی بزرگترین جنبشهای نـماز جماعت میـرزای شیرازی در صحـن مطهر امام حسین (ع) (البته این عکس را به آیة اللّه سید اسماعیل صدر نیز نسبت داده اند).
مـذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار در حال استیلا بر کشورهای اسلامی،من جمله ایران را پایه گذاشت نام میرزای شیرازی و جنبش تحریم تنباکو چنان با هم عجین شده اند که با یاد کردن یکی، بی درنگ دیگری در خاطر می آید اما زندگی پربارمیرزا تنها در پی ریزی این نهضت خلاصه نـمـی شـود، بـلـکـه شخصیت فوق العاده این مرد بزرگ، در جای جای حیات طیبه او هویداست و ماجرای تنباکو تنها جلوه ای ازبرکات وجودی این مرد مقدس است.
ولادت:
روز پـانـزدهم جمادی الاولی سال 1230 ه ق در شیراز متولد و نام محمد حسن بر او نهاده شد در دوران طـفـولـیـت پـدر خـویـش را از دست داد و دائی اش سید حسین معروف به مجد الاشراف عهده دار سرپرستی او گردید.
تحصیلات:
میرزا در زمانی که فقط چهار سال و پانزده روز از عمرش می گذشت، شروع به تحصیل نمود پس از دو سال از قرائت و کتابت فارسی فارغ گشت شش سال و نیم داشت که به آموزش علوم تجربی پرداخت در 8 سالگی مقدمات را به پایان برد وتوسط دایی اش به بزرگترین خطیب شیراز معروف بـه مـیـرزا ابـراهـیم سپرده شد تا اواهل خطابه و منبر گردد هوش وی چنان سرشار بود که یک صـفـحه از کتاب ابواب الجنان قزوینی را که کتابی بس مشکل بود، دو بار می خواند و از حفظ مـی شـد پـس ازآن کـتـب مـتـعـارف فقه و اصول را خواند و در دوازده سالگی در درس شرح لمعه شرکت جست و در کنار آموختن شرح لمعه خود به تدریس آن در پانزده سالگی نیزپرداخت پس از مدتی به توصیه استادش به دارالعلم آن زمان، اصفهان شتافت و درمدرسه صدر، حجره ای گـرفـت اسـتاد بزرگوار وی در اصفهان، شیخ محمد تقی صاحب حاشیه بر معالم بود پس از فـوت شـیـخ محمد تقی به محضر درس سیدمحقق، میر سید حسن بیدآبادی حاضر شد و قبل از بـیـست سالگی به کسب اجازه ازوی نائل آمد (اجازه در آن زمان معمولا در سه چیز بود: اجازه در امـور مربوط به ولایت فقیه، اجازه نقل حدیث، اجازه در اجتهاد) میرزا پس از ده سال تعلیم و تعلم دراصـفـهـان، عزم سفر به عتبات عالیات نمود و در سال 1259 ه ق وارد کربلا شد و درس آیة اللّه سید ابراهیم صاحب ضوابط شرکت جست، سپس عازم نجف شد میرزا درنجف در حوزه های درس علما و اساتیدی چون صاحب جواهر، و صاحب انوارالفقاهة حاضر شد پس از فوت صاحب جواهر در مـجـالس درس شیخ بزرگوار، علا مه دهر، شیخ مرتضی انصاری شرکت کرد و در نجف مقیم شد در تـعـریـف و مـدح این مرد بزرگوار همین بس که بارها شیخ مرتضی انصاری گفته بود: من درسم را برای سه نفر می گویم: میرزا محمد حسن، میرزا حبیب اللّه، آقا حسین تهرانی.
مرجعیت و زعامت دینی:
بـه سال 1281، شیخ مرتضی انصاری دار فانی را وداع گفت افاضل شاگردان شیخ گرد آمدند و بـه گفته میرزای آشتیانی، همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند میرزا به سبب تـواضـع و خـاکساری ابتدا از قبول این مهم امتناع می نمود،ولی با استماع سخنان دیگران و حکم ایشان مبنی بر وجوب تصدی این امر از جانب استاد، میرزا قبول نمود سال 1288 هنوز فرا نرسیده بـود کـه به زیارت خانه خدامشرف شد میرزا در این سفر قصد اقامت در مدینه منوره را داشت که ایـن امـر مـیـسـرنـمـی شـود و به نجف باز می گردد پس از آن، مجاورت مشهد امام رضا (ع) را نیت می کند که آن هم ممکن نمی شود تا اینکه بالاخره در شعبان 1290 به سامرا مسافرت می کند، و ایـن مـسـافرت همان هجرت او به سامرا است با هجرت میرزا به سامرا،خانه علم و مرکز اسلامی و مرجع مردم در امور دین و دنیا شد و خداوند متعال هم بانصرت خویش و بالا بردن مقام میرزا، نام او را در سراسر کره ارض منتشر ساخت.
سیرت میرزا در دوران زعامت:
در خـوش برخوردی و شیرینی گفتار، نمونه نداشت شخص در هنگام جداشدن از میرزا در نهایت شـادمـانـی و رضایت ایشان را ترک می گفت هیچ کس به سعه صدر او نبود حتی بر مستحق، یک کلمه زشت ادا نمی کرد خطاکار را جز به احسان پاداش نمی داد و این همان خلق عظیمی است که از پیامر عظیم الشان اسلام به ارث برده بود.
اخلاق او:
او از نظر اخلاق و رفتار و مسائل انسانی و معنوی، و در قیام به وظایف شرعیه،در غایت کمال و اوج اشـتـهـار بود حکایات و نوادر بسیاری از حالات روحی و معنوی او را نقل کرده اند که مجموع این حـالات، او را بـه رتـبه ای از مراتب سازندگی رسانده است که به اصطلاح علمای وقت، به او لقب مـجـدد و احـیاگر مذهب را داده اند که درراس هر قرن، یک فرد از میان جمع اخیار و رجال عـلـمـی مـی درخشد و تجدید کننده واحیاگر اصول معارف علمی و عملی مذهب می شود (این حدیث هر چند منبع معتبرروائی ندارد، ولی در عمل و تاریخ چنین پایگاهها و محورهای مردمی را می توان نشان داد).
آثار و تالیفات:
بر خلاف نظر شریف استاد مطهری، میرزا، نوشته ها و تحریراتی در فقه واصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آنها را ناچیز می دانسته حاضر به انتشارشان درمیان مردم نبوده است با این حال بعضی از آنها مشاهده شده است سید محمد تقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل می کند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این مطلب را در رساله طهارت و صلوة به طور مفصل آورده ام هم ایـشـان مـی گفت که حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسر عموی میرزا، نسخه ای از رساله اجتماع الامـر والـنـهـی بـه خـط خـود مـیـرزا در اخـتـیـار دارد سید محمد تقی باز یادآوری می کند کـه یـادداشـتـهـایـی را کـه دیـده است، در آن سؤالات میرزا و جوابهای شیخ انصاری بوده، ونیز حـاشیه ای را که بر نجاة العباد و دیگر رساله ها زده است، همگی را مشاهده کرده است تالیفات وی عبارتند از:
1 ـ کتابی در طهارت (تا مبحث وضو).
2 ـ رساله ای در رضاع و شیر دادن.
3 ـ کتابی در فقه (از اول مکاسب تا آخر معاملات).
4 ـ رساله ای در اجتماع امر و نهی.
5 ـ خلاصه ای از افادات استاد بزرگوارش شیخ مرتضی انصاری در تمام مباحث اصول.
6 ـ رساله ای در مشتق.
7 ـ حاشیه ای بر نجاة العباد.
8 ـ تعلیقه ای بر کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی.
و اما آنچه از فتاوی و تقریرات درس آن فقیه بزرگوار گردآوری شده است:
1 ـ صد مساله از فتاوای میرزا، توسط شیخ فضل اللّه نوری.
2 ـ مجموعه ای از فتاوای میرزا به زبان عربی.
3 ـ مباحث درس اصول میرزا، توسط شیخ علی دزدری.
4 ـ مباحث درس اصول، توسط سید محمد اصفهانی.
5 ـ مباحث درس اصول و فقه، توسط ابراهیم دامغانی.
6 ـ مباحث درس اصول، توسط شیخ حسن فرزند محمد مهدی شاه عبدالعظیمی که آن را ذخایر الاصول نامیده است.
7 ـ تقریراتی از درس میرزا نوشته باقر حیدر.
8 ـ ترجمه کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی از فارسی به عربی توسط شیخ حسنعلی تهرانی (میرزا بر این کتاب تعلیقاتی دارد).
اقدامات و اصلاحات عملی میرزا:
امـنـیـت و آسـایش زمانی به زوار سامرا سایه گسترد که میرزای شیرازی در آن دیار رحل اقامت افکند شیعیانی که قصد زیارت آنجا را می نمودند، به هنگام ورود وخروجشان بسیار ترسان بودند تا مـبـادا دچـار گرفتاری شوند زمانی که میرزا به سامرامهاجرت کرد، سامرا اهمیت خود را دوباره بـازیـافـت و مـرکز مهمی برای تحصیل علم و محل تجمع علمای بزرگ گردید و این امر تا زمان مرگ میرزا هر روز رو به افزایش بود میرزا اقدامات عمرانی بسیاری انجام داد مدرسه ای برای طلا ب بـنـا نـهاد که تا هم اکنون به مدرسه میرزا شهرت دارد مدرسه دیگری نیز در شرق این مدرسه وکنار آن احداث کرد بر شط سامرا پلی زد تا از چاپیده شدن مردم توسط بلم داران برای عبور مردم و وسایل و چهارپایانشان جلوگیری کند، ولی بعد از فوت میرزا، ازآنجا که به منافع عده ای سودجو ضـرر وارد آمـده بـود، پـل تخریب شد و به مرور زمان از بین رفت از دیگر کارهای میرزا در سامرا سـاختن دو حمام، یکی مردانه و دیگری زنانه بود ساعتی توسط ایشان خریداری گردید و بر بالای باب قبله نصب شد درحرم عسکریین (ع) تزئینات و اصلاحاتی صورت گرفت بازار بزرگی توسط ایـشـان ساخته شد حسینیه ای جهت برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) به همت ایشان بنا شد برای بسیاری از مجاورین سامرا خانه ساخت فقرا بسیاری از اهل تسنن را انفاق نمود و زندگی آنها را به جریان انداخت در سال 1311 ه ق فتنه ای میان اهالی سامرا و مجاورین برانگیخته شد که بـه تهدید مجاورین از جانب اهالی انجامیدآتش فتنه از سوی عده ای از جاسوسها و دسیسه چینان کـه خـواهان جنگ میان مسلمین و ایجاد آشوب و تفرقه بین برادران شیعه و سنی بودند، برپا شد مـیـرزا بـا کـفـایـت وتـدبـیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خـودبـازگـشت داد در اجرای این مهم اجازه دخالت به هیچ کس، حتی کنسول انگلستان ووالی عثمانی بغداد نداد و به آنها پیغام داد: مساله به زودی اصلاح خواهد شد و این حادثه کوچک تر از آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد.
تحریم تنباکو:
یـکـی از نقاط عطف و مهم تاریخ معاصر ایران، تحریم تنباکو است که سندگویایی بر رهبری روحانیت مبارز و مقاومت و همبستگی مردم متعهد این سرزمین در پاسداری از ارزشهای اسلامی و دفـاع از استقلال و آزادگی است نقش میرزای بزرگ شیرازی (اعلی اللّه مقامه الشریف) در این حرکت بزرگ، انکارناپذیر است چنانچه امام خمینی (ره) در این باره فرمودند:.
آن مرحوم (میرزای بزرگ رحمة اللّه علیه) که در سامره تنباکو را تحریم کرد،برای اینکه ایران را تـقـریـبـا در اسارت گرفته بودند، به واسطه قرار داد تنباکو، و ایشان یک سطر نوشتند که تنباکو حرام است، و حتی بستگان خود آن جائر (ناصر الدین شاه) هم و حرمسرای آن جائر ترتیب اثر دادند بـه آن فتوا، و قلیانها را شکستند و دربعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد بود، در میدان آوردنـد و آتـش زدنـد وشـکست دادند آن قرارداد را، و لغو شد قرارداد، و یک چنین چیزی و آنها دیـدنـد کـه یـک روحـانـی پـیرمرد، در کنج دهی از دهات عراق، یک کلمه می نویسد و یک ملت قیام می کند، و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم می زند و یک قدرت این طوری دارد او.[2]
در دوران قـاجـار ـ و کـمـی پـیـش از آن ـ محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقـتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه منفی و مثبت (جلب رضایت دو ابرقدرت روس و انگلیس از طـریـق اعـطـای امـتـیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می داده است، تا جائیکه به عنوان شـیـوه ای سهل الوصول برای حفظ وبقای شاه و در برابر تکاثرطلبی استعمارگران بین المللی به کـار گـرفـتـه مـی شد در آن زمان، دو دولت روس و انگلیس نقش تعیین کننده را در دربار شاه داشـتـند که خود به دلیل فقدان پایگاه مردمی دربار بود بینش سیاسی و فرهنگی مردم در سطح نـازلی قرارداشت و از وسایل ارتباطی آن روزگار (مانند روزنامه ها) به نحو قابل توجهی برخوردار نـبـودنـد و غالبا در اثر تبلیغات انحرافی رژیم شاه، تصور می کردند که دیگرشاهان جهان تابع شاه ایران هستند! مدتی پیش از انعقاد قرارداد امتیاز تنباکو عهدنامه رویتر در تاریخ جمادی الاولی 1289 هـ ق (1872 م) بـا بـارون ژولیوس دورویترانگلیسی که رشوه های کلان به شاه و صدر اعـظـم وی (مـشـیـر الـدولـه سپهسالار) پرداخته بود، صورت گرفت در وصف ننگین بودن این عـهـدنـامه همین بس که به اعطای سند مالکیت ایران معروف گشت و لرد کرزن، آن را بخشش از طرف ایران خواند شاه و سپهسالار پس از این بخشش و با پولی که به عنوان رشوه از رویترگرفتند در سال 1290 ه ق از طریق روسیه به فرنگ رفتند ولی در پایتخت روسیه بااعتراض شـدیـد دولـت تـزاری نـسبت به این عهدنامه روبرو شدند که دنباله این سفر به اعطای امتیازات دیگری به روسیه منجر شد.
متن حکم:
بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون، بای نحو کان، در حکم محاربه باامام زمان صلوات اللّه و سلامه علیه است حرره الاقل محمد حسن الحسینی.
بـلافـاصـلـه پـس از صـدور حکم، ماموران حکومت وظیفه یافتند به هر نحو ازانتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به صدور آن ممانعت کنند و به طریقی که می توانستند و ضرورت داشت عمل مـی کردند با این حال، در همان نصف روز اول که حکم به دست میرزای آشتیانی رسید، در حدود صد هزار نسخه از حکم میرزای شیرازی نوشته شد مردم، حتی بی سوادها، نشر آن را وظیفه شرعی خـود مـی دانـسـتـندحکم تحریم، حتی دربار شاه و اندرون حرمسرای وی را نیز در برگرفت، به نـحـوی کـه انـیـس الـدوله، سوگلی ناصر الدین شاه دستور داد قلیانها را جمع کنند و ناصر الـدین شاه هم برای آنکه مبادا به احترامش لطمه ای وارد آید، بعد از آن به هیچ یک از نوکران خود دستور نمی داد قلیان بیاوردند و در تمام دربار، قلیانها را جمع کردند کار به جایی رسید که یهود و نـصـاری نـیز به متابعت از اسلام، دخانیه را در ظاهر ترک نمودند ازسوی دیگر، شاه و درباریان به مـصداق الغریق یتشبث بکل حشیش به هر گونه نیرنگ وفریب به منظور جلوگیری از روند پـیروز تحریم دست می زنند در آغاز با مساعدت وعاظ السلاطین و معممین دربار به شایعه جعلی بـودن فـتـوی و این که توسط فردی به نام ملک التجار جعل شده است، می پردازند و سیستم حـفـاظـت و اختناق خود را به شدت گسترش می دهند تا هر گونه ارتباط مردم و علما، و کسب تکلیف از میرزای بزرگ را سلب کنند اما این اقدامات نیز تاثیری در روند قضایا نداشت لذا دولتیان بـاتـوسـل بـه نـیرنگی دیگر و ایجاد تفرقه، دست به دامن علمای داخل ایران می شوند شاه و امین الـسلطان به میرزای آشتیانی روحانی تهرانی روی می آورد و از او می خواهندبه اباحه و تجویز دخـانـیـات حـکم کند میرزای آشتیانی و دیگر علما، شاه و درباریان رابه کلی مایوس می سازند و قـاطعانه می گویند که حکم میرزای بزرگ را جز خود اوکسی دیگر نمی تواند تغییر دهد، و اضافه مـی کـنـند: این کار اصلاح برنمی دارد، بایدمتوقف شود این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد از طرف دیگر، سیاست ارعاب و تهدید و توسل به خشونت نیز کارآیی خود را از دسـت داد ومـردم را هرچه بیشتر مصمم تر و مقاوم تر ساخت بدین رو، ناصر الدین شاه، ناچار بـه فـکـر تسلیم و لغو امتیاز می افتد، ولی مسئولان کمپانی، و علی الخصوص کارگزاران سفارت انگلیس، او را از این کار برحذر می دارند و آن را خطری برای اصل رژیم قلمداد می کنند سرانجام، شـاه در حـالـی که فقط دو هفته از صدور حکم تحریم می گذرد، به الغای انحصار داخله توتون و تـنـبـاکـو مـی پـردازد امـا علما و مردم باز هم مقاومت می کنند و خواستار لغو کامل امتیاز تنباکو مـی گـردند شاه که خصوصا ازمقاومت میرزای آشتیانی بسیار عصبانی شده بود، او را تهدید می کند در عوض میرزا نیز تصمیم به مهاجرت می گیرد شاه از ترس به پا شدن طوفان، به تملق و تهدیدمیرزا پرداخته و وی را از هجرت باز می دارد در این میان، زمزمه های جهاد علیه دستگاه نیز بالا می گیرد و اعلامیه هایی بدین مضمون بر در و دیوار شهر نصب می شود:بر حسب حکم جناب حـجـة الاسلام، آقای شیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیازدخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.
از سـوی دیـگـر شدت اوضاع و تنگناهایی که برای فرنگیان پدید آمده بود،باعث شد که مسئولین کمپانی از سوی سفرا و سیاسیون اروپا در تهران، تحت فشارقرار گیرند.
آرنـسـتـیـن، رئیـس کـمـپانی، امین السلطان را در اتخاذ دو راه مخیر می سازد: لغوامتیاز و پـرداخت خسارت، لغو تحریم و آرام کردن مردم شاه تصمیم دوم رابرمی گزیند شاه و دربار برای چـاره جـویـی، مـجـلسی با حضور علمای بزرگ تهران وبرخی از دولتیان تشکیل می دهند در این مـجـلـس، از عـلـما آقایان میرزا حسن آشتیانی، سید علی اکبر تفرشی، شیخ فضل اللّه نوری، امام جـمعه تهران، سید محمدرضا طباطبایی، سید عبداللّه بهبهانی، آخوند ملا محمد تقی کاشی، و از طـرف دولـت:نـایـب الـسـلـطنه کامران میرزا، صدراعظم امین السلطان، میرزا علی خان امین الـدولـه،مـشیر الدوله، قوام الدوله و مخبر الدوله شرکت داشتند در این جلسه، صورت امتیازنامه مطرح شد، ولی آقایان علما، به علت اینکه کلیه مفاد آن بر خلاف الناس مسلطون علی اموالهم بـود، از صـحـه گذاردن بر آن خودداری نمودند، و حتی تهدیدات دولتیان نیز نتوانست کاری از پـیـش ببرد کار به جایی رسید که آقا سید محمدرضا طباطبایی فرمود: اگر این حکم را دولت داده است، که باید به امضای ملت باشد،و اگر شخص شاه داده است که حقی نداشته و ندارد.
وفات:
در شـب چـهـارشـنبه بیست و چهارم شعبان 1312 ه ق، یکی دیگر از ستارگان آسمان فقاهت در خـاموشی فرو رفت و تیرگی شب را دوچندان ساخت افول این ستاره، انفجاری در دلها پدید آورد کـه کـوچکترین نمودش جاری شدن سیلاب اشکهابود تقدیرات خداوند تبدیل ناپذیرند و مرگ بر هـمـگـان مـقـدر شـده اسـت مـیـرزای بـزرگ نیز از این قاعده مستثنی نبود او که 82 سال عمر گرانمایه اش را به پرتوافکنی درمیان مسلمین و به خصوص شیعیان سپری کرده بود، آن شب بعد از نـمـاز عـشـا، بـر اثـرشـدت بیماری سل دار فانی را وداع کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود میرزاوصیت کرد که او را در نجف، در محلی که خود قبلا مشخص کرده بودند به خاک بسپارند به همین جهت جسد شریفش را پس از غسل دادن در شط سامرا، به طرف نجف اشرف حرکت دادند در تـمـام شهرهای سر راه، مردم با گریه و زاری ونوحه خوانی و سینه زنی به پیشواز می آمدند در نـزدیـکـی بغداد، تمام اهالی بغداد (حتی غیر مسلمانان از اهل ذمه) نیز به استقبال آمدند مشیر رجب پاشا هم ارتش سلطانی را با هیاتی آراسته به حزن و اندوه، و تفنگهایی سرنگون به استقبال فـرسـتـاد در کربلا،جسد میرزا در حرمین امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) طواف داده شد و درنـجف نیز جسد میرزا در حرم امیرالمؤمنین (ع) طواف داده شد و سپس در آخرین شب شعبان دفـن میرزا به پایان رسید از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزارگردید همه بازارها در ایام فاتحه بسته بود و این عزاداری تا نزدیک یک سال در بلاداسلامی ادامه داشت.[3]
[1] . آشنایی با علوم اسلامی، ص 314 .
[2] . از بیانات 28/8/1359 امام خمینی (ره) .
[3] . یـکـصـد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، تالیف نگارنده، چاپ 1360،دفتر نشرنوید اسلام .
http://andisheqom.com/fa/Article/View/9615/میرزای-شیرازی/?SearchText=فشارکی&LPhrase=
۹۷/۰۶/۳۱