“بررسی نقش پیش فرضهای دینی در علوم طبیعی“ در جلسه گروه علمی فلسفه دین+خلاصه بحث
“بررسی نقش پیش فرضهای دینی در علوم طبیعی(جلسه دوم)“ در جلسه گروه علمی فلسفه دین+خلاصه بحث
نودمین جلسه گروه علمی فلسفه دین با موضوع “بررسی نقش پیش فرضهای دینی در علوم طبیعی(جلسه دوم)“ با ارائه “حجت الاسلام دکتر فاضل فلاورجانی“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۱۷ مهر ۹۷ ساعت ۱۹:۳۰ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار می شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
ادعای مادهگرایی روششناختی و انحصار روش به تجربه در علوم طبیعی، گذشته از لوازم غیر قابل پذیرشی نظیر نفی سلسله مراتب طولی عالم، لازمهی پنهان دیگری نیز دارد که عدم توجه به آن راه را بر هرگونه تلقی دینی و تحلیل مابعدالطبیعی از طبیعیات مسدود میکند.
با یک بررسی مقدماتی میتوان نتیجه گرفت رویکرد اندیشمندان کشورمان دربارهی امکان یا عدم امکان تحقق علم دینی در حوزهی علوم طبیعی؛ رابطهی مستقیمی با نگاه آنها نسبت به انحصار یا عدم انحصار روشِ علوم طبیعی به تجربه، دارد. برخی با پذیرش نقش انحصاری تجربه، صرفا به احتمال تأثیر پیشفرضهای دینی در جهتدهی آن اشاره کردهاند اما گروهی با نفی تجربهگرایی، از تأثیر پیشفرضها و عوامل غیرتجربی در تمام مراحل علوم طبیعی اعم از نظریهپردازی، گردآوری و ارزیابی دفاع کردهاند.
در واقع میتوان گفت همانگونه که علوم طبیعی مدرن متاثر از مبانی و پیشفرضهای خاص خود است که در یک منظومهی مادهگرایانه رشد کرده و فرض عدم دخالت مبانی هستیشناختی ادعایی بیش نیست؛ میتوان از الگویی توحیدی یاد کرد که به انسان، جهان و طبیعت، متأثر از مبانی و پیشفرضهای هستیشناختی و معرفتشناختی توحیدی، به عنوان مجموعهی یکپارچهای مینگرد که در آن مفاهیمی مانند خلقت، ربوبیت خداوند و عبودیت انسان در آن برجسته است. این مفاهیم در روان و شخصیت انسان و تمام زوایای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زندگی او تأثیر میگذارد و به او بینشی میدهد تا هنگام مطالعهی طبیعت، بهمقدار مرتبهی وجودی خود، عوامل مادی و مجرد، سطوح مختلف واقعیت و حیثیاتِ تأثیرگذار را دخیل نماید. نگاه جهانشمول فوق، ضمن ایجاد هماهنگی در میان شاخههای مختلف علوم، چارچوب علوم و مسیر طولی آن از مبدأ تا غایت را در نظر میگیرد. نقش پیشفرضهای دینی از همین زاویه قابل تبیین است یعنی جهتدهی به توسعهی علم و اثرگذاری در ارزیابی قضایای علوم طبیعی. بهعلاوه برخی آموزههای دینی خود از سنخ گزارههای علوم طبیعی یا عاملی برای ایجاد و گسترش علم در حوزهای خاص یا منبعی برای استخراج موضوع محسوب میشوند.
البته باید تاکید کرد که ایفای نقش پیشفرضهای دینی به معنی زیرسئوال بردن ارزش تجربه به عنوان معیاری برای کشف واقع و انکار وجود تبیین طبیعی برای پدیدههای طبیعت نیست تا گفته شود در نتیجهی لحاظ پیشفرضهای فوق در علوم طبیعی، اساس طبیعیات، ویران و سازوکار بدیعی برای علوم طبیعی پیشنهاد خواهد شد بلکه به این معناست که علوم طبیعی جدید با نادیده گرفتن سایر منابع معرفتی و بهرهگیری از الگوی معیوبی از علم، نتوانستند برای بشریت سودمند باشند و در الگوی جدید با اتخاذ روشهای ترکیبی بر اساس منابع و سطوح معرفتی موجود، معایب علوم موجود که ناشی از عدم توجه به سایر روشها و ابعاد است، مرتفع شده و سازگار با سایر منابع معرفتی خواهد شد.
در پایان باید تاکید کرد که وجود الگوی توحیدی برای علوم طبیعی صرفا فرضیهای در کنار سایر فرضیات نیست بلکه میتوان به نمونهای از آن در دوران اوج تمدن اسلامی اشاره کرد که در آن دین اسلام با ایجاد یک نظام نیاز و ارضای مخصوص، زمینهساز پیشرفتهای حیرت انگیزی در کیهان شناسی، نجوم، پزشکی، معماری و سایر حوزههای علوم طبیعی گردید و معارف دینی، منبعی بیپایانی برای استخراج نظریات و موضوعات مفید در اختیار دانشمندان گذاشت.
http://hekmateislami.com/?p=4591