معماری

معماری اسلامی- ایرانی، پس از ورود اسلام به ایران و ازقرون اولیه هجری تا اواخر زمان قاجاریه با تأثیر گرفتن از معماری دوره ساسانی و قبل از آن شکل گرفته است. این نوع معماری، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که آن را از معماری ممالک دیگر متمایز می‌کند اما امروزه بسیاری از کارشناسان معتقدند معماری اسلامی – ایرانی در فضای شهری ما رنگ باخته و هویت آن رفته‌رفته به سمت الگوی معماری مغرب زمین در تغییر است.

چندی پیش مقام معظم رهبری در دیداری با اعضای شورای اسلامی شهر تهران و همچنین معاونان و شهرداران مناطق مختلف، بر لزوم اهتمام ویژه به معماری ساخت و سازها در تهران، به منظور ایجاد فضای سبک زندگی اسلامی، تأکید کردند. براساس گفته ایشان، «حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست؛ باید هرچه ممکن است محیط زندگی شهر به‌گونه‌ای طراحی و ساخته شود که تحقق سبک زندگی اسلامی راحت‌تر امکان‌پذیر باشد.» اما علت فاصله گرفتن از این الگو که نمادی از هویت ما محسوب می‌شود، چیست؟ چرا ما به عنوان کشوری که از سابقه‌ای درخشان در معماری جهان برخورداریم، باید از عناصری که معرف معماری مغرب‌زمین هستند، استفاده کنیم؟ پروفسور محمود گلابچی، فوق دکترای سازه در معماری از دانشگاه لیدز انگلستان، استاد دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران‌ و دارای کرسی یونسکو در معماری اسلامی است؛ وی که مؤلف بیش از ۴۰ کتاب در زمینه معماری و تکنولوژی از جمله کتاب «معماری آرکی‌تایپی (کهن‌الگویی)» است به عنوان چهره ماندگار جمهوری اسلامی در معماری و مهندسی راه و ساختمان معرفی شده است. آنچه می‌خوانید یادداشتی از او پیرو منویات مقام معظم رهبری درباره برخورداری از شهری با ویژگی‌های معماری اسلامی– ایرانی است.

تبلور باورها، فرهنگ، تاریخ و سنت‌های جامعه اسلامی-ایرانی در ابعاد مختلف، از جمله در«معماری» و «شهرسازی»، از نکاتی است که در شهری با ویژگی‌های معماری اسلامی- ایرانی باید مورد توجه قرار گیرد. در جهت تحقق این هدف لازم است ابتدا معماری گذشته خود را که در آن آثار قابل توجهی از نگاه به فرهنگ، باورها و سنت‌های جامعه اسلامی- ایرانی وجود دارد، مورد مداقه و بررسی دقیق قرار دهیم و براساس آن معماری و اجزای مختلف آن را با مصالح، فرم‌ها و ترکیبی که نشان از کشور، فرهنگ و ویژگی‌های اقلیمی داشته باشد، طراحی کرده و بسازیم.

در دورانی که شاهد معماری ارزشمندی در کشور خود بوده‌ایم، اصولی مانند «پرهیز از بیهودگی» حاکم بود؛ همچنان که مردم‌وار بودن، خودبسندگی و استفاده از مصالح بوم‌آورد، به عنوان پایه‌های معماری ایران مورد توجه قرار می‌گرفت. امروز نیز نیازمند آن هستیم که از این ارزش‌ها همچنان در معماری و شهرسازی خود پاسداری و حفاظت کنیم. در اخبار و روایات آمده است که هیچ بنایی بر مسجد جامع شهر تفوق و برتری پیدا نکند؛ این نشان‌دهنده نگرشی اسلامی است به معماری و شهرسازی؛ به این معنا که اصل، اندیشه است و باورها؛ در نتیجه نباید در کنار بنایی مانند مسجد که نماد اندیشه و باورها در زندگی افراد است، بناهای رفیع‌تری ساخته شود تا آن را تحت‌الشعاع قرار دهد. باید این برتری برای بناهایی باشد که با اندیشه و باورهایی که سازنده حیات ما است در ارتباط باشند. در چنین جامعه‌ای می‌توان تأثیر اندیشه و اعتقادات اسلامی را بر معماری و شهرسازی مشاهده کرد. با رعایت چنین اصولی که برخاسته از عمق باورها و اعتقادات جامعه است، هنگامی که کسی در کشور ما حضور پیدا کند، فضای شهر و معماری آن، تداعی‌کننده جامعه‌ای مسلمان خواهد بود؛ جامعه‌ای که در آن «اندیشه» مهم‌ترین عنصر حیات انسان است. در چند دهه‌ گذشته هنگامی که معماری و شهرسازی ما ارزش‌های خود را به فراموشی سپرد، روش‌ها، سبک‌ها، مکتب‌ها و الگوهای معماری کشورهای دیگر جایگزین آن شد. این در حالی است که حتی با مصالح جدید و فناوری‌های نوین، علی‌رغم تغییر در کیفیت زندگی و انتظارات امروز جامعه، می‌توان همان ارزش‌ها را حفظ کرد و همان اصولی را که برای تحقق یک معماری اسلامی- ایرانی وجود دارد، به کار گرفت. حتی در انتخاب فرم‌ها، شکل‌ها و عناصر معماری، می‌توان به جای تقلید از سرستون‌های یونانی و کلاسیک یا اجزای معماری گوتیک، باروک و رومانسک، از عناصر معماری ایران استفاده کرد تا ما را با تاریخ، فرهنگ و تمدن پرشکوه کشور پیوند دهد. در معماری گذشته ایران، مصالح ساختمان با در نظر گرفتن اقلیم و شرایط محیطی ساختمان انتخاب می‌شد و به همین دلیل، معماری یزد و کاشان، از معماری گیلان و مازندران متفاوت بود، همان گونه که معماری خوزستان از معماری آذربایجان متمایز بود اما امروزه نوعی یکسان‌سازی معماری در شهرها و اقلیم‌های مختلف با الگو گرفتن از معماری غربی را شاهد هستیم، کیفیتی که هیچ‌گاه شایسته سرزمینی با چنین عمق اندیشه و آن سابقه معماری غنی اسلامی-ایرانی نیست و این در حالی است که در طول قرن‌ها معماری ما الگوی بسیاری از کشورها بوده است. در آموزش معماری و شهرسازی کشور، باید تحولی ایجاد شود. باید اصول پایدار معماری و شهرسازی اسلامی- ایرانی در مؤسسات آموزشی عالی و دانشگاه‌ها با عمق و دقت کافی مورد توجه قرار گیرد. دانشجویان باید به فراگرفتن و بهره‌گیری از ارزش‌های پایدار معماری ایران در طراحی‌های خویش در حوزه معماری و شهرسازی بپردازند و معماران و مهندسان و شهرسازان کشور این مهم را یک وظیفه ملی و اسلامی تلقی نمایند.

از سوی دیگر باید به نقش مهم و تأثیر‌گذار دستگاه‌های اجرایی و نظارتی در تحقق معماری و شهرسازی اسلامی- ایرانی به طور خاص توجه کرد. تمامی دستگاه‌های اجرایی تأثیر‌گذار از شهرداری‌ها تا سازمان‌های نظام مهندسی، از وزارت راه و شهرسازی تا مجامع تخصصی در زمینه معماری و شهرسازی باید بر شناخت این ارزش‌ها و تحقق آن تأکید کنند، تا آن‌که امکان فرهنگ‌سازی لازم برای جایگزین شدن معماری و شهرسازی ارزشمند اسلامی – ایرانی به جای سبک‌های وارداتی، معماری غیرایرانی و غیراسلامی، هم به لحاظ علمی و تخصصی و هم به لحاظ اجرایی و نظارتی فراهم شود. در آن صورت شاهد خواهیم بود که چگونه اقتدار و شکوه معماری و هنر ایران همچون گذشته جهان امروز را شگفت زده خواهدکرد.

 

 

 

   منبع : روزنامه ایران – سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ – شماره : ۵۵۷۵