معماری عجیب ومخوف زندان ساواک(موزه عبرت)
زندان«کمیته مشترک ضد خرابکاری» معروف ترین زندان برای مبارزان انقلاب اسلامی است؛ این زندان به واسطه ساختمان عجیبش محل دردناکترین شکنجه ها بوده است و حالا۱۳ سال است که موزه عبرت نام گرفته است.
مجله مهر:آرمان ها بزرگترین موتور محرک برای جنگیدن و رساندن آدمها به چیزی است که آن را حقیقت می دانند برای همین هم باورها وقتی لباس آرمان می پوشند در نظر انسان ها به جاودانگی می رسند جاودانگی و حقیقتی که هیچ قدرتی توان از بین بردن آنها را ندارد. رسیدن به پیروزی انقلاب ۵۷هم در کشور ما یکی از اتفاقاتی است که می توان آن را نمونه بارز به ثمر رسیدن آرمان مردمی دانست که برای رسیدن به آن رنج و درد و حبس هایی را تجربه کردند که هرکدامش شاهدی بر این ادعاست که پس هر مقاوت، گلوله خوردن، زخمی شدن و کشته شدن آرمانی وجود داردکه ضد گلوله است. موزه عبرت یا همان زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری در زمان شاه یکی از مکان هایی است که اگر سری به آن بزنید با وجود مخوف بودن و هولناک بودن ساختمانش می توانید گذشته آدم هایی را ببینید که زنده ماندن و تاب آوردنشان را تنها مدیون همین آرمان های ضد گلوله شان بوده اند. به بهانه سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب به سراغ این موزه رفتیم،زندان پر رمز و رازی که با وجود قرار گرفتن در مرکز شهر سال های سال کسی از وجود و اتفاقات درون آن خبری نداشت.
زندانی در منطقه باغ ملی
باغ ملی تهران قدیم در نظر خیلی از آدم های قدیم وجدید یکی از مکان های پر رفت و آمد تهرانی ها برای تفریح و قدم زنی به شمار می رفته است؛ به همین دلیل شاید برای خیلی از ما عجیب و غریب به نظر برسد که این زندان درست در دل شهر و در همان حوالی ساخته و بعدها مشغول به فعالیت شده است. موزه عبرت که در زمان انقلاب با نام زندان«کمیته مشترک ضد خرابکاری» فعالیت می کرده است زندانی است که تا سالهای سال به خاطر شرایط خاص معماری اش کسی از وجود آن خبر نداشته است. زندانی که در سالهای حکومت شاه زندان مخوف ساواک بوده است و چیزی حدود ۴۰۰۴نفر را در خودش برای شکنجه جای داده است.
زندانی مدرن با معماری آلمان ها
کافی است کمی در این موزه قدم بزنید تا به شرایط پیچیده آن پی ببرید زندانی که وقتی از معماران سوال می کنید بیشتر به یاد حال و هوای دیکتاری هیتلر و استبداد آلمانی های نازی می افتید. در حال حاضر چیزی حدود ۸۰سال از ساخت این زندان می گذرد؛ زندان ضد زلزله ای که در سال ۱۳۱۱ به دست معمارهای آلمانی و در حکومت رضا شاه ساخته شد. این زندان اولین زندان مدرن ایران است که بعد از مدتی زندان مخصوص زنان نیز به شمار می رفته است. مسئولان این موزه می گویند استقامت و استحکام این مکان به شکلی است که با گذشت زمان نه تنها دچار فرسودگی نمی شود که با گذر سال ها ، مقاوم تر می گردد برای همین یک ساختمان ضد زلزله محسوب می شود.
زندانی که کسی نتوانست از آن فرار کند
اگر سری به این موزه بزنید خواهید فهمید که این زندان از نقشه مدوری برخوردار است که در نگاه اول وقتی در آن قدم می زنید به ساختمان ها و راهروهای پیچ درپیچ و تو در تویی می رسید که کاملا قابلیت سردرگمی دارند و از طرف دیگر به شما اجازه نمی دهد که متوجه متراژ چند هزار متری آن شوید. پیچیدگی در نقشه این زندان مخوف به قدری است که در زمان خودش به هدف سازندگان آن جامه عمل پوشاند هدفی مبنی بر اینکه زندانیان هیچ راه گریزی از این زندان نداشته باشند؛ برای همین اگر به سراغ تاریخچه این زندان بروید خواهید فهمید که در طول فعالیت این زندان هیچ زندانی ای موفق به فرار از آن نشده است.
ساختمانی همسو با فصل های سال برای زجر دادن
یکی از ویژگی هایی که در این زندان وجود دارد این است که شما علاوه بر قدم زدن در آن متوجه سیستم تهویه پیچیده آن می شوید چون نحوه ساخت این زندان به شکلی است که باعث شده است این زندان در زمستان ها دمایی بسیار سرد و از طرفی در تابستان ها هوایی به شدت گرم داشته باشد تا بیش از پیش بتواند شرایط جوی و آب و هوایی را برای گذران زندگی زندانیانش دشوار کند.
پژواک دردناک زندانیان در ساختمان
در کنار همه شکنجه های فیزیکی دردناک این مکان که آن را در زمان خودش از سایر زندان ها متمایز می کرده است شکنجه های روحی و روانی ای وجود داشته که توسط ساواک و شکنجه گرهای آن صورت می گرفته است یکی از عواملی که به انجام شکنجه های روحی و تضعیف روانی این زندان کمک می کرده است نحوه معماری ساختمان زندان بوده است چون آن را طوری طراحی کرده اند که وقتی شما در آن فریاد بزنید به هیچ وجه صدا و پژواک آن به بیرون ساختمان بروز پیدا نمی کند و همین ویژگی آن هم باعث شده تا کسی سالهای سال از حضور زندان ساواک در دل شهر خبر نداشته باشد؛ اما نکته جالب توجه اینجاست که به همان اندازه که صدای داد و فریاد در این زندان به بیرون نمی رود ولی به همان اندازه صدا و پژواک فریادهای دردناک خود زندانیان در دل زندان می پیچده تا این امر موجب ترسیدن و تضعیف روحیه زندانیان شود.
دردناک ترین شکنجه ها در اتاق فوتبال
ساواک برای کشیدن حرف از زیر زبان مبارزان انقلابی دست به انواع و اقسام شکنجه هایی می زده است که تصور کردن به آن هم می تواند برای هر آدم معمولی دردناک و طاقت فرسا باشد؛ شکنجه هایی به شدت خشن که بسیاری از آدم ها حتی از گفتن آن هم معذوریت پیدا می کنند. در این زندان اتاق های مختلفی برای شکنجه دادن وجود داشته که یکی از این اتاق های شکنجه«اتاق فوتبال» نام داشته است، که شیوه شکنجه در این اتاق به گونه ای بوده که در آن دست های زندانی را از پشت می بستند و بعد از آن چند تن از افراد ساواک دور او حلقه می زدند و فرد زندانی را به مثابه توپ فوتبال با مشت لگد مورد اصابت قرار می دادند و او را به یکدیگر پاس می دادند و حتی برای اینکه عملشان برای شخص دردناک تر باشد موقع انجام این شکنجه بیشتر شکنجه گرها از کفش های نوک تیز فلز استفاده می کرده اند برای همین هم خود افراد ساواک نام این اتاق شکنجه را «اتاق فوتبال» گذاشته بودند.
آپولو
داشتن انواع و اقسام تجهیزات نوین برای شکنجه کردن افراد باعث می شده است تا این زندان برای سرسخت ترین مبارزان انقلابی در نظر گرفته شود. در کنار همه وسایل عجیب و غریب برای شکنجه کردن افراد یکی از معروف ترین آنها وسیله ای بوده است به نام«آپولو» که باعث زجر هرچه بیشتر مبارزان انقلابی می شده است. یکی از زندانیان می گوید این دستگاه شکنجه را از روی آپولوی فضانوردان ساخته بودند اما با یک تفاوت بزرگ که آن دستگاه سرنشینانش را به فضا می برد اما این یکی سرنشینانش را به عزا! نحوه کار کردن آن هم به گونه ای است که زندانی را به شکل فضانورد به این دستگاه می بستند و کلاه آهنی روی سر او می گذاشتند و بعد با کابل به او می زدند تا حین داد و فریاد از شدت درد، صدا تنها به گوش خودش برسد و در سر خودش بپیچد. از آنجا که کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد، با ضربه سوم و چهارم، زندانی نمی فهمید که شلاق به کف پایش برخورد می کند، بلکه درد آن را با مغز خودش احساس می کرد؛ به شکلی که انگار کابل به سرش زده می شد. این در حالی است که این وسیله شکنجه تنها بخش کوچکی از شکنجه ها و ادوات دردناک این زندان را تشکیل می داده است.
کاربری سلول عمومی در سلول های انفرادی
در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری همه چیز ب فقط و فقط برای آزار و اذیت مبارزان انقلابی فراهم شده است برای همین به محض ورود در ساختمان این موزه با اولین چیزی که رو به رو خواهید شد درهای تو در تو و متفاوتی است که در این زندان وجود دارد به شکلی که همه درهای این زندان لبه ها و قرنیزهای بلندی دارد که خود زندانیان می گویند هدف از ساخت درهایی به این شکل، این بوده است که افراد به محض ورود در زندان و با چشم های بسته متوجه حضور این درهای متفاوت نمی شدند برای همین هم به محض ورد، برخورد با این درها باعث می شد تا افراد با سر به زمین بخورند. در کنار این درهای متفاوت یکی دیگر از ویژگی های این زندان ها وجود ۸۶ بند انفرادی آن بوده است که خود زندانی ها اشاره می کنند که هرزگاهی به قدری تعداد زندانیان در سلول های دو متری آنها زیاد می شده است که افراد توان دراز کشیدن نداشتند و مجبور بودند ایستاده بایستند و حتی بخوابند.
https://www.mehrnews.com/news/3895043/چرا-ساختمان-زندان-ساواک-مخوف-بود
گشتی در زندان مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری
نگاهی به شکنجه گاه ساواک در موزه عبرت تهران
این فقط زندان قصر نیست که اکنون به تفرجگاه تهران تبدیل شده است. موزه عبرت تهران، یکی از مقصدهای گردشگری کم تر شناخته شده پایتخت ۲۳۰ ساله ایران است که همچون موزه ملی ملک و موزه جواهرات سلطنتی و موزه ۲.۵ میلیارد دلاری هنرهای معاصر تهران، خیلی مورد توجه گردشگران داخلی و بین المللی قرار نگرفته است.
به مناسبت دهه فجر، بد نیست که گذری داشته باشیم به محلات جنوبی تهران، جایی که می توان بخشی از تاریخ معاصر را در آنجا جستجو کرد. گزارش امروز گردشگری روزیاتو، شما را به یکی از شکنجه گاه های مخوف خاورمیانه در سال های نه چندان دور می برد.
با ما همراه باشید.
زندان مخوف تهران: شکنجه گاه ساواک
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که از دهه چهل به دستور محمد رضا پهلوی تاسیس شد، برای نگهداری ویژه مخالفان رژیم شاهنشاهی، عمارتی را با کمک مشاوران خارجی در تهران تاسیس کرد که یکی از مخوف ترین مکان های ایران در چند قرن اخیر به شمار آمد.
زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، معروف ترین زندان برای مبارزان جنبش انقلابی ملت ایران در دهه چهل و پنجاه شمسی بود. زندانی که به واسطه معماری ساختمان و نوع شکنجه و برخورد وحشیانه ای که با دستگیر شدگان می شد، تاریخی وحشتناک و دردآور را از تاریخ سیاسی معاصر کشور روایت می کند و به قدری برخی از اقدامات انجام شده در آن، وحشیانه و باور نکردنی است که حتی قلم در وصف آن عاجز است.
شکنجه گاه معروف ساواک، صدها تن از انقلابیون آن دوران که بسیاری، از چهره های معروف قدیم و حال سیاست و فرهنگ کشور هستند را برای مدت های مدیدی، مورد آزار و اذیت جنسی و روحی قرار داد. برخی از شکنجه گران معروف زندان مخوف پهلوی در سرزمین های اشغالی آموزش دیده و طبق گفته های شاهدان عینی، از روش هایی برای تخلیه اطلاعاتی دستگیر شدگان استفاده می شد که بیان آن در ساحت قلم نیست.
در این زندان مخوف که ۱۳ سال است، نام موزه عبرت ایران بر آن نهاده شده، یادآور بخشی از تاریخ مبارزان انقلابی مردم برای مقابله با رژیم شاهنشاهی است.
اگر به سمت باغ ملی تهران حرکت کنید، جایی که برای بسیاری از قدیمی ها و جدیدی های تهران، مکانی پر رفت و آمد و شلوغ و پر سر و صدا و دود آلود تلقی می شود، مقصدی دارد که مقصد مخوف گردشگری تهران به شمار می رود. جایی عجیب اما روایت بخشی از واقعیت های تاریخ معاصر کشور.
برای کسانی که شکنجه گاه های معروف اروپا را در جمهوری چک مشاهده کردند، این زندان حال و هوای استبداد نازی های آلمانی را تداعی می کند. اکنون که قریب به هشتاد سال از ساخت این مقصد گردشگری ترسناک تهرانی ها می گذرد، عمارتی ضد زلزله در جنوب شهر فرا روی ما قرار دارد که نخستین زندان مدرن کشور را تشکیل می دهد.
معماران آلمانی، کار طراحی و ساخت این عمارت عجیب را بر عهده داشتند و در واقع، یکی از هدایای مهندسی آلمان به ایران را می توان تاحدودی در این بنای ترسناک، مشاهده کرد. اگر به زندان مراجعه کنید، ساختمان مدور آن نظر شما را جلب می کند. راهروهای پیچ در پیچ و اتاق های متعدد و معماری گرد آن، شگفت انگیز است.
مراجعه کننده در این عمارت مخوف، سردرگم می شود. پیچیدگی در نقشه این زندانی به قدری زیاد است که در زمان عملیاتی بودن در عصر پهلوی دوم، هدف سازندگان را جامه عمل پوشاند و هیچ زندانی نتوانست از آن فرار کند.
بنابراین، خود این موضوع نشان می دهد که برای مدیریت طراحی و ساخت آن، برنامه های بسیاری دیده بودند.
درباره کمیته مشترک ضد خرابکاری
همانطور که گفتیم، زندان مخوف ساواک، برای کمیته مشترک ضد خرابکاری طراحی و راه اندازی شده بود. در واقع با وجگیری مبارزات انقلابی مردم در دهه چهل و پیدایش گروههای متعدد انقلابی با روشهای مبارزاتی متفاوت، رژیم پهلوی را مستأصل کرده بود و برای مقابله با این مبارزات، همزمان چهار دستگاه، کار سرکوب و ارعاب را عهدهدار بودند:
- ساواک
- شهربانی
- ضد اطلاعات ارتش (رکن ۲)
- ژاندارمری
ساواک «اداره کل سوم» مسئول پیگیری و کنترل فعالیتهای انقلابی بود. این اداره کل با داشتن مهمترین وظیفه که امنیت داخلی بود، وسیعترین بخش اطلاعاتی و عملیاتی ساواک محسوب میشد و عناصر کافی در اختیار داشت و در خارج از کشور نیز نمایندگیها موظف بودند خواستههای اداره کل سوم را برآورده نمایند.
مجموعه این امکانات و اختیارات، به اداره کل سوم جایگاه خاصی داده بود و شاه از این اداره کل انتظار امنیت مطلق را داشت. با اینوجود میتوان نتیجه گرفت که در ایران سیستم اطلاعاتی به معنی بینالمللی به وجود نیامد و کار نیروهای امنیتی، صرفا سرکوب مبارزات داخلی بود.
طبق اطلاعات موجود، کمیته مشترک ضد خرابکاری، در اوایل بهمن سال ۱۳۵۰ تاسیس شد که در این کمیته، شهربانی تهران، نقش اداره ویژه اسکاتلندیارد را ایفا می کرد و ساواک نیز همچون MI5 فعال بود. این کمیته، در محل اداره اطلاعات شهربانی سابق تشکیل شد. بیش از ۳۷۵ پست سازمانی که اکثریت به شهربانی تعلق داشت، در آن فعالیت می کرد.
زندانی طبیعت گرا!
زندانی همراه با طبیعت و ساختمانی همسو با فصول مختلف سال، تعریفی است که می توان از شکنجه گاه سبعانه مخوف ساواک روایت کرد. یکی از ویژگی های مهمی که در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری می توان مشاهده کرد و حتی در زمان قدم زدن در آن، نظر شما را جلب خواهد کرد، سیستم تهویه پیچیده آن است.
نحوه ساخت زندان به شکلی است که باعث شده تا این زندان در زمستان، دمایی بسیار سرد و از طرفی در تابستان، هوایی به شدت گرم داشته باشد تا بیش از پیش بتواند، شرایط جوی و آب و هوایی را برای گذران زندگی زندانیان، دشوار نماید.
جایی برای شکنجه های روحی و جسمی
شیوه حرفه ای و وحشیانه ای که شکنجه گران معروف این زندان همچون آرش، برای بازپرسی از دستگیرشدگان سیاسی و انقلابی در دستور کار قرار می دادند، غیر قابل باور است. یکی از معروف ترین ابزارهای شکنجه این مجموعه که به آپولو معروف بود را در تصویر زیر مشاهده می کنید.
یکی از عوامل که به انجام شکنجه های روحی و تضعیف روانی این زندان کمک می کرده است، نحوه معماری ساختمان زندان است. چون آن را طوری طراحی کرده اند که وقتی شما در آن شروع به فریاد زدن بکنید، به هیچ وجه صدا و انعکاس آن به بیرون نفوذ نمی کند و کسی متوجه نمی شود که در این ساختمان مخوف، گروهی مشغول فریاد به واسطه شکنجه های خونین وحشتناک هستند!
به همین خاطر، معماری خاص این هدیه آلمانی ها به ایرانی ها در عصر پهلوی سبب شد تا برای سالها، کسی از حضور این زندان در دل تهران قدیم آن روزگار، خبری نداشته باشد. اما نکته جالب اینجاست که با وجود عدم انعکاس صدای شکنجه شوندگان به بیرون عمارت، صدای آن ها در داخل زندان می پیچید و این موضوع، بدترین شکنجه برای کسانی بود که صدای فریاد و درد و ناله دوستان و همرزمانشان را می شنیدند. . .
آشنایی با شیوه های شکنجه: از اتاق فوتبال تا آپولو
همانطور که گفتیم، برخی از شیوه های شکنجه و آزار جنسی که توسط شکنجه گران تعلیم دیده در سرزمین های اشغالی بر روی دستگیر شدگان این زندان مخوف انجام می شد، به قدری وحشیانه است که هیچ گاه توسط شاهدان عینی مکتوب و منتشر نشده است.
اما بر اساس مستندات و گزارشاتی که در دسترس است، شکنجه های این زندان، یکی از منحصر به فرد ترین شیوه های روز بوده که در دستور کار مدیریت زندان قرار داشت. ساواک، ابزار مخوف رژیم پهلوی، برای حرف کشیدن از زیر زبان مبارزان انقلابی، روش های خاصی را در نظر قرار می داد تا در این محل، اجرا کند.
برای شکنجه زندانیان زن و مرد، روش های متفاوتی وجود داشت و حتی اتاق های خاصی طراحی و تعبیه شده بود. یکی از این اتاق های شکنجه، اتاقی بود که به اتاق فوتبال معروف شد. شیوه شکنجه به گونه ای بود که در آن، دست های زندانی را از پشت می بستند و بعد از آن، چند تن از افراد ساواک، دور او حلقه می زدند و فرد زندانی را به مثابه توپ فوتبال، با مشت و لگد مورد اصابت قرار می دادند.
پس از پاس کاری های مختلف که معمولا با کفش های نوک تیز انجام می شد، زندانی که به خاک و خون کشیده شده است، برای شکنجه های بعدی آماده می شد.
یکی دیگر از مقصدهای شکنجه ساواک در تهران، آپولو بود. یکی از معروف ترین وسایل شکنجه در این زندان مخوف، که شهرت بسیاری در میان انقلابیون آن روزگار داشت، آپولو نام داشت تا باعث زجر بیشتر زندانیان شود.
طبق روایت های یکی از دستگیر شدگان، این دستگاه شکنجه را از روی آپولوی فضانوردان، ساخته بودند اما یک تفاوت بزرگ که آن دستگاه سرنشینان را به فضا می برد و اما این یکی، سرنشینان را به مرگ می کشاند.
نحوه کارکرد این ابزار مخوف شکنجه به گونه ای بود که زندانی را به شکل فضانورد به این دستگاه می بستند و کلاه اهنی روی سر وی قرار می دادند و بعد با کابل به او می زندند تا در حین داد و فریاد، از شدت درد، صدا تنها در گوش خود بپیچد.
از آنجا که کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد، با ضربه سوم و چهارم، زندانی متوجه نمی شد که شلاق به کف پایش برخورد می کند. بلکه درد آن را با مغز خودش احساس می کرد. به گونه ای که انگار، کابل به فرق سرش برخورد می کند. البته آپولو، تنها بخش کوچکی از شکنجه ها و ادوات دردناک این زندان را تشکیل می داد.
سلول های عمومی
وقتی وارد این زندان مخوف شوید، با نخستین چیزی که رو به رو می شوید، درهای تو در تو و متفاوتی است که در این زندان وجود دارد. به شکلی که همه درهای این زندان، لبه ها و قرنیزهای بلندی دارد که خود زندانیان می گفتند که هدف از ساخت درهایی به این شکل آن بوده که افراد به محض ورود در زندان و با چشم های بسته، متوجه حضور این درها متفاوت نمی شدند و برای همین، به محض ورود، برخورد با این درها سبب می شد تا افراد با سر به زمین بخورند.
در کنار این درهای متفاوت، یکی از دیگر از ویژگی های این زندان، وجود هشتاد و شش بند انفرادی بود که خود زندانی هایش اشاره می کنند که هر از گاهی به قدری تعداد زندانیان در سلول های دو متری زیاد بود که افراد توان دراز کشیدن نداشتند و مجبور بودند که ایستاده بخوابند!
داستان آرش
آرش، یادآور یکی از شکنجه گران آموزش دیده مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری است که صدها تن از دستگیر شدگان را به طرز وحشیانه ای مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار داد. فریدون توانگری معروف به آرش در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد.
وی فردی بهایی بوده و سند ازدواج او به تاریخ ۱۴/۵ سنه ۲۵۳۷ (۱۳۵۷) در دفتر لجنه ازدواج شهر تهران به نمره ۶۸۶۹/۱۲۶ در دفتر ثبت ازدواج بهاییان تهران ثبت گردیده است.
وی به خاطر جدیت در سرسپردگی، مدالهای متعددی از مقامات مافوق خود دریافت کرد و تا واپسین روزهای حکومت طاغوت مجدانه در کمیته مشترک مشغول خدمت به اربابان خود بود .
در نهایت این چهره ترسناک رژیم پهلوی، با محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی و اعتراف به اعمال ننگین و جنایتکارانه خود در تاریخ یکشنبه سوم تیرماه ۱۳۵۸ اعدام شد. آرش یک شکنجهگر سرسپرده به خاندان ستمشاهی بود به همین خاطر، بر اساسنامه خیلی محرمانه ذیل الذکر، بارها مورد تشویق مافوق قرار گرفت.
گشتی مصور در هولناک ترین مقصد گردشگری تهران
برای آشنایی با این مقصد گردشگری هولناک، گشتی مصور داریم در راهرورهای پیچ در پیچ زندان مخوف ساواک.
طبق اسناد، تنها کاری که در این اتاق صورت نمیگرفت پانسمان زخمهایی بود که بر اثر ضربات شلاق و یا سوختگی به وجود آمده بود. این اتاق خود به اتاق شکنجه بیشتر شباهت داشت تا پانسمان، زیرا اولاً موقع تعویض پانسمانها، نه تنها از داروهای بیحس کننده استفاده نمیشد، بلکه مخصوصاً به شکلی وحشتناک و تعمدی به جای پانسمان، زندانی را شکنجه میکردند.
ثانیاً به هنگام تعویض پانسمان پا محل مجروح شده توسط مسئول پانسمان به گونهای ناشیانه و غیر پزشکی و عمدی کلیه باندهایی که آغشته به خونابه و زخمهای خشک شده بود با بیرحمی تمام از روی زخم و پوست کنده که دوباره محل شکنجه به زخم هایی دردناک تبدیل میگردید.
چگونه به موزه عبرت برویم؟
برای رفتن به موزه عبرت، از ایستگاه مترو میدان امام خمینی تهران استفاده کنید. در محدوده این ایستگاه، کاخ گلستان، موزه ملی ملک، موزه پست، میدان مشق، ساختمان قدیم وزارت امور خارجه، موزه ملی ملک، موزه آبگینه و موزه باستان ایران قرار دارد که مقصد گردشگری خوبی برای روزهای اخر هفته در زمستان است.
موزه عبرت از میدان امام خمینی، فاصله کمی دارد و پیاده می توانید به این مقصد مخوف در تهران، حرکت کنید. ابتدای خیابان فردوسی جنوبی، کوچه ای وجود دارد به نام کوشک مصری در اواسط آن، خیابان شهید یارجانی واقع شده و تابلوی بزرگ موزه عبرت، چشم نوازی می کند.
همانطور که از بیرون ساختمان مشاهده خواهید کرد، اثری از یک زندان و عمارتی مخوف از بیرون دیده نمی شود و وقتی به داخل می روید، بخشی از جنایت های رژیم پهلوی را به روایت اسناد مستند و آثار به جا مانده از آن روزگار، در دسترس قرار می گیرد.
https://rooziato.com/139564587/گشتی-در-زندان-مخوف-کمیته-مشترک-ضد-خرابک/
از میدان مشق تا موزه عبرت ایران
با شکل گیری مبارزات انقلابی مردم در دهه چهل و پیدایش گروههای متعدد انقلابی با روشهای مبارزاتی متفاوت، رژیم پهلوی را مستأصل نموده بود و برای مقابله با این مبارزات، همزمان چهار دستگاه، کار سرکوب و ارعاب را عهدهدار بودند:
1- ساواک
2- شهربانی
3- ضد اطلاعات ارتش (رکن 2)
4- ژاندارمری
از ساواک «اداره کل سوم» مسئول پیگیری و کنترل فعالیتهای انقلابی بود. این اداره کل با داشتن مهمترین وظیفه که امنیت داخلی بود، وسیعترین بخش اطلاعاتی و عملیاتی ساواک محسوب میشد و عناصر کافی در اختیار داشت، و در داخل و خارج از کشور نمایندگیها موظف بودند خواستههای اداره کل سوم را برآورده نمایند. مجموعه این امکانات و اختیارات، به اداره کل سوم جایگاه خاصی داده بود و شاه از این اداره کل انتظار امنیت مطلق را داشت. با این وجود میتوان نتیجه گرفت که در ایران سیستم اطلاعاتی به معنی بینالمللی به وجود نیامد و کار نیروهای امنیتی، صرفاً سرکوب مبارزات داخلی بود.
عدم هماهنگی نیروهای مختلف نظامی و امنیتی خصوصاً ساواک و شهربانی که هر کدام دارای کمیتههای جداگانهای برای مبارزه با منتقدین رژیم بودند و برای خوش خدمتی به دستگاه حاکمه از همدیگر پیشی میگرفتند، موجب به وجود آمدن مشکلات عدیدهای شده بود. ساواک دارای دو کمیته بود که زیر نظر اداره کل سوم فعالیت داشتند.یکی از آنها مسئول شناسایی عوامل تظاهرات سراسری دانشگاهها در آبانماه 1349 و دیگری مسئول شناسائی، دستگیری و بازجوئی از اعضای آشکار و مخفی سازمان مجاهدین خلق بود. کمیته شهربانی هم که تحت نظارت اداره اطلاعات شهربانی کل کشور قرار داشت، مسئولیت شناسائی عوامل حمله کننده به کلانتری 5 تبریز و کلانتری قلهک را عهدهدار بود. وجود اکیپهای گشت متعدد ساواک و شهربانی که هر کدام به طور مستقل عمل میکردند، باعث به وجود آمدن درگیری و برخورد آنها با یکدیگر در سطح شهر میشد و چه بسا مأمورین شهربانی دنبال فردی بودند که به وسیله ساواک دستگیر شده بود، یا بالعکس، ساواک در صدد دستگیری کسی برمیآمد که قبلاً توسط شهربانی بازداشت شده بود.
برای هماهنگی لازم مدتی پرویز ثابتی و سپس یکی از کارمندان بطور ثابت در کمیته شهربانی به عنوان نماینده ساواک مستقر شدند، ولی به جهت عدم اعتماد این نیروها به یکدیگر و با توجه به درگیری بین اکیپهای گشتی مربوطه که بعضی مواقع بر اثر مشکوک شدن به یکدیگر به روی هم آتش میگشودند، سران رژیم بر آن شدند تا این فعالیتها را متمرکز نموده و تحت یک فرماندهی واحد قرار دهند. لذا با الگو برداری از سیستم اطلاعاتی انگلیس که تجربه مبارزه با ارتش آزادیبخش ایرلند را در جنگهای شهری و چریکی داشت، دو کمیته مستقر در اوین را که متعلق به ساواک بود با کمیته شهربانی در یکدیگر ادغام نموده و طرح تأسیس کمیته مشترک ضد خرابکاری تهیه و ارائه گردید.
در پی دستور محمدرضا شاه، کمیته مشترک ضد خرابکاری (ساواک - شهربانی) در تاریخ چهارم بهمن ماه 1350 تأسیس گردید که در این کمیته در واقع شهربانی نقش «اداره ویژه» اسکاتلندیارد را ایفا میکرد و ساواک نقش «ام. آی. 5» را داشت. کمیته مشترک در محل اداره اطلاعات شهربانی تشکیل شد و بعدها در شهرستانها نیز شعبههایی که تحت نظر مرکز فعالیت مینمودند، راهاندازی گردید. کمیته مشترک با 375پست سازمانی که 111 پست آن متعلق به ساواک و 264 پست دیگر به شهربانی اختصاص یافت، فعالیت خود را آغاز مینماید. اولین رئیس کمیته مشترک سپهبد جعفرقلی صدری رئیس شهربانی وقت و رئیس ستاد آن پرویز ثابتی از مقامات ساواک تعیین میگردد و نمایندگانی از ارتش و ژاندارمری به منظور هماهنگی در این ترکیب قرار میگیرند.
در این تشکیلات قدرت در اختیار شهربانی قرارداشت و شهربانی با تهیه بولتنهای ویژه و ارسال آن برای شاه، سعی مینمود نقش خود را اصلی و پررنگ نشان دهد. این موضوع برای ساواک که میخواست سرکوبگر مطلق باشد، چندان خوشایند نبود. لذا علیرغم انحلال کمیتههای ساواک، این سازمان به وسیله محمدحسن ناصری (عضدی)، ناصر نوذری (رسولی)، رضا عطارپور مجرد (حسینزاده)، بهمن فرنژاد (دکتر جوان) و با به کارگیری تعدادی از کارمندان ساواک تهران در سال 1351 مجدداً کمیته اوین را فعال نموده و رأساً نسبت به دستگیری، بازجویی و شکنجه مبارزین اقدام مینماید. وی اطلاعات جمعآوری شده خود را در اختیار کمیته مشترک نمیگذارد و همین موضوع، موجب کمرنگ شدن نقش این کمیته و به دنبال آن بوجود آمدن اختلاف بین شهربانی و ساواک میشود که در نتیجه مقدمات لازم برای در اختیار گرفتن قدرت کامل در کمیته مشترک توسط ساواک فراهم میآید. تغییر ساختار (54 - 52)
با توجه به تضعیف کمیته مشترک، ساواک در اوایل سال 1352 طرحی را درمورد تغییر ساختار کمیته مشترک ضد خرابکاری تهیه و برای شاه ارسال می نماید که مورد تصویب او قرار میگیرد. بر اساس این طرح، رئیس کمیته از بین امرای ساواک انتخاب گردیده و بولتنهای ویژه کمیته مشترک نیز توسط ساواک تهیه و برای شاه ارسال میشد. اعتبارات مالی سنگین آن نیز به دستور شاه از بودجه نخستوزیری تأمین میشود.
ارتشبد نصیری طی نامهای درخواست بودجه را اینگونه عنوان میکند:
«به فرمان مطاع اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، از تاریخ 52/3/1 ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی کل کشور به یک نفر از افسران ساواک محول شده است. مستدعی است مقرر فرمایید بودجه مصوب کمیته را در مرکز به قرار ماهانه سه میلیون ریال از تاریخ اول تیرماه و بودجه کمیتههای شهرستانها را به قرار ماهانه یک میلیون و دویست هزار ریال از تاریخ اول خرداد 1352 در وجه سرتیپ رضا زندیپور رئیس کمیته، پرداخت فرمایید».
سازمان جدید با 538 نیرو و پست سازمانی دائم و موقت زیرمجموعه اداره کل سوم امنیت داخلی بوده و رئیس آن ضمن حفظ سمت، معاون مدیر کل نیز میباشد. در ساختار جدید صرفاً کارهای اجرایی، تأمین و نگهداری زندانی به شهربانی سپرده شده و نمایندگانی از ارتش و ژاندارمری برای هماهنگی بیشتر در آن حضور دارند. در واقع اداره کل سوم، حاکم مطلق کمیته مشترک میگردد.
ساختمان اصلی این کمیته که اکنون عنوان موزه عبرت ایران را به خود گرفته است، در منطقه تاریخی باغ ملی یا میدان مشق سابق قرار گرفته است.
این میدان از میادین تاریخی شهر تهران، با تاریخچهای مملو از مسایل سیاسی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و هنری به حساب می آید.
قدمت این منطقه به زمان فتحعلی شاه قاجار بر میگردد.
موزه عبرت ایران، با استفاده از کلیه اسناد و مدارک مکتوب و شفاهی موجود و با بهرهمندی از وجود مجربترین هنرمندان متعهد ایرانی و با حفظ و بازسازی فضای آن زمان سعی در به تصویر کشیدن حرکات و جنایات رژیم پهلوی و معرفی آن به نسل جوان و فراهم آوردن زمینههای پژوهشی برای محقیقین و اندیشمندان داخلی و خارجی نموده است.
پس از تغییر مخوفترین شکنجهگاه تاریخ ایران به موزه عبرت ایران، کار بازسازی و آسیبشناسی این مکان با نظر مثبت سازمان میراث فرهنگی کشور، با حضور رییس محترم و معاونین ارشد این سازمان و با اخذ نظریات دقیق کارشناسی آغاز گردید.
موزه عبرت ایران سرانجام در تاریخ 8 بهمن ماه 1382هجری شمسی توسط ریاست جمهور وقت رسما افتتاح گردید.
http://ebratmuseum.ir/Portal/Home/?235244/تاریخچه