سند ملی معماری اسلامی ایرانی به دنبال مبانی نظری نیست
دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو رییس کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ
کد: ۱۰۸۵۸۱۲ تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو:
سند ملی معماری اسلامی ایرانی به دنبال مبانی نظری نیست
کمیسیون هنر و معماری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیش از دو سال است که فعالیت خود را بر روی تهیه و تنظیم سند ملی معماری ایرانی ـ اسلامی، متمرکز کرده است.
برای مطلع شدن از روند کار کمیسیون بر روی سند و همچنین اهمیت این سند ملی، گفتگویی با دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو رییس کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ انجام داده که در ذیل آن را میخوانیم:
در ابتدا لطفا در مورد ضرورت پرداختن به بحث معماری اسلامی ایرانی بفرمایید. همه کشورها بر این نکته تاکید زیاد دارند که به داشتههای فرهنگی خودشان متصل باشند و هر عاملی که بتواند این اتصال را بیشتر کند مورد توجه آنها است. وجه تمایز هر کشور با دیگر تمدنها و کشورها نیز همین داشتههای فرهنگیشان است. در کشور ما با این سابقه غنی فرهنگی و هنری، میبایست بیش از کشورهای دیگر به این مسائل توجه شود. اگر به تاریخ 50-60 سالهمان نگاه کنیم شاهد مواردی هستیم که این غفلت وجود داشته است و ما از آن پشتوانه فرهنگی خودمان تا اندازه زیادی دور شدیم. یکی از آن پشتوانههای فرهنگی که در همه کشورها مخصوصا در کشور ما معماری است. شاید در بین هنرها، معماری از مواردی است که کل یک جامعه از ابتدای تولد تا انتهای زندگی، میتواند با آن درگیر باشند. هنرهای دیگر بستگی به علاقه و سلیقه دارد و ممکن است کاربردهای بسیار محدودی داشته باشد مانند سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، اما معماری اینطور نیست. معماری به شکل کاملا غیربرنامهریزی شده، آن چیزی است که در دید مردم قرار میگیرد چه در خانه، چه در بیرون و چه در محیط کار. آن فضایی است که در آن یا زمان را میگذرانند و یا در منظر دیدشان قرار دارد. خوشبختانه در 200-300 سال گذشته، معماری ما نمونهها و وضعیتی را داشته است که هنوز هم وقتی میخواهند معماری کشورها را شناسایی کنند، به معماری آن دوره کشور ما هم به عنوان یک مورد آموزشی و هم به عنوان الگو توجه میکنند. بنابراین این اهمیت بسیار بالایی دارد مخصوصا در کشور ما که بعد از انقلاب رویکرد فرهنگی بر رویکردهای دیگر غالب است. انقلاب اسلامی کشور ما بر مبنای فرهنگ طراحی شد و آن پشتوانه غنی تاریخی فرهنگی ما جزء شناسنامه ایران در دنیا است. لذا به معماری به عنوان یک امر مهم باید توجه شده و آن را ساختارمند کنیم. اگر توجه کافی نشود در تاریخ کشور ما این دوره یک دوره ساکت در امر توجه به معماری، حفظ معماری گذشته و طراحیهای جدید منبعث از فرهنگ و اصالتهای فرهنگی خودمان خواهد بود. با توجه به اشاره شما مبنی بر کمرنگ شدن هویت معماری ایرانی ما، در این خصوص چه اقداماتی انجام شده است؟ به علت مشکلاتی که در کشور ما در این 30 سال که عمدتا هم از سوی بیگانگان بر کشور ما تحمیل شده است، یک سری موارد توسط دستگاههای ذیربط مغفول واقع شد. ما یک رشد جمعیتی داشتیم و برنامهریزی کامل برای پاسخ به نیازهای آن انجام نشد. مهمترین بخش نیاز به مسکن بود و این افزایش تقاضای مسکن و محدودیت زمین باعث شد که هدف اصلی فقط تامین مسکن باشد، بدون توجه به شاخصههای معماری. وقتی هدف اصلی تامین مسکن به هر قیمت و پاسخ به تقاضا شد، طبیعی است که دیگر کسی به دنبال معماری همراه با آن وسعت و فضایی که در قدیم بود نمیافتد و نمیتواند هم بیفتد. بنابراین در این وضعیت دستگاههای ذیربط آمدند و برای پاسخ به این نیاز وارد مسائل ساختوساز شدند. اگر هم حرفی از معماری بود، معماری از زاویه مهندسی و نه از زاویه هنر مطرح بود. شما وقتی به معماری از زاویه مهندسی نگاه کنید، طبیعی است که طرحهای آمادهای که نوعا هم وارداتی و زودبازده است را استفاده میکنید و نیاز مردم را نیز جواب میدهید اما اگر از فاکتور معماری هنری به عنوان شاخص استفاده کنید، شاید خیلی اجازه بعضی کارها را به خود ندهید و شاخصههای معماری ایرانی همیشه مدنظر شما خواهد بود. تعدد مراکز تصمیمگیری که در این حوزه وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد یکی دیگر از عوامل این مشکل است. دستگاههای تصمیمگیر در وزارت مسکن، شهرداریها و بعضا شوراهای شهر هر کدام در جزیرهای مجزا برای خودشان تصمیم میگیرند. این عوامل متاسفانه باعث شده علیرغم موفقیتهای بزرگی که در دیگر حوزهها، در معماری حتی پسرفت داشته باشیم و نه پیشرفت. الان تنها همه توجهها به این موضوع است که چطور آن بناهای قدیمی را حفظ کنیم اما اینکه آنها را چطور توسعه بدهیم و چطور الگوبرداری کنیم مد نظر کسی نیست. بر این اساس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالیترین مرجع تصمیمسازی در حیطه فرهنگ، وارد قضیه شد و کمیسیون هنر و معماری را مسئول این کار کرد. الان نزدیک دو سال است که کمیسیون هنر و معماری تدوین سند معماری را در دستور کار خود قرار داده است. شاید الان این سوال پیش بیاید که دو سال خیلی زیاد است اما ما هرچقدر بیشتر وارد این مسئله شدیم، دیدیم که کار بیشتری لازم دارد و چون سند باید از جامعیت برخوردار باشد، لازم است نظر اساتید و صاحبنظران مختلف گرفته شود. شناسایی وضعیت موجود و تحلیل عوامل مشکلات باعث شد که زمان طولانی بشود اما خوشبختانه اکنون سند در حال طی کردن آخرین مراحل تدوین است. جایگاه نگاه فرهنگی به مسئله معماری در این سند چیست؟ این سند خیلی به دنبال مبانی نظری نیست. اگر چه ما در مقدمه آن لازم است که تا اندازهای اصول و مبانی را بگوییم اما سند بیشتر به دنبال ارائه راهکارهای عملی است که بتواند دستمایه تصمیمگیری دستگاههای مسئول در این زمینه قرار بگیرد، یک وحدت رویهای حاصل شود و یک هماهنگی بین دستگاههای مختلف بهوجود بیاید تا در پاسخ به این سوال که چرا وضعیت معماری این است دیگر این شنیده نشود که چون سند بالادستی نداریم. اگر تا الان هم این بهانه بوده است از الان دیگر رفع بهانه بشود و ضمن اتکا به معماری اسلامی ایرانی خودمان بتواند راهکاری برای ادامه این حرکت باشد و ضعفهای گذشته جبران شود. بنابراین به نظر شما سند جامعیت لازم را دارد. بله. اصلا اگر این جامعیت را نداشته باشد، سند نیست. ما برای تدوین این سند خیلی وسواس به خرج دادیم. حتی در جلسات اخیر مجدداً یک سری اساتید را داریم میآوریم و پیشنویس را به معرض نظرخواهی قرار میدهیم. اگر چه هر چیزی کاملترین شکل آن نیست اما در حد خودش باید جامعیت داشته باشد. ما تا به یک اجماعی نرسیم، آن را به صحن شورای عالی تحویل نمیدهیم. اگرچه الان فشار زیادی است که زودتر سند را تحویل بدهیم اما به لحاظ آن دقت نظری که لازمه یک سند جامع است، ما منتظریم که انشالله در چند ماه آینده نظر یک گروه تحقیقی که الان تمام نظرات را جمعآوری کردهاند و دارند بر روی آن کار میکنند، را بگیریم و یکی دو جلسه در کمیسیون آن را بررسی کنیم تا انشالله ویراست اول آن را بتوانیم آماده کنیم و در خود شورای عالی هم نکات تکمیلی اضافه بشود. شما اشاره داشتید که این سند قرار است عملیاتی باشد. ما با سه نوع معماری در شهر تهران مواجه هستیم: یکی بخش معماری بیهویت و زشت است که متعلق به فرهنگ ما نیست؛ حتی معماری اروپایی هم نیست و هیچ ریشه و هویتی ندارد. یک نوع دیگر، معماری کاملاً سنتی ماند عمارت مسعودیه یا کاخ گلستان است. اما یک نوع معماری دیگری هم داریم مانند موزه فرش، تئاتر شهر و برج آزادی که با نگاه به المانهای معماری ایرانی اسلامی یک معماری مدرن ارائه دادهاند. در این سند قرار است به کدام یک از دو نوع اخیر معماری بیشتر توجه بشود؟ این سه وجه که شما گفتید بالاخره وجود دارد و نمیشود یک چیزی را بیاورید که هر سه تا را یکی کنند یا یکی از آنها حذف بشود. ما ساختوسازهای انبوه داریم که در قبل از انقلاب هم بوده است مثل شهرک اکباتان و جاهای دیگر. این ساختوسازهای انبوه، بخش عمدهای از آن تقاضاهای انبوه را پاسخ میدهد و کاریش هم نمیشود کرد. در یک مناطق محصور شدهای هست و میتواند نیاز مردم را پاسخ بدهد. همانطور که میگویید، یک سری ساختوسازهای وارداتی داریم که واقعا فضای شهر را آشفته میکند. یقینا اینها در این سند هیچ جایی نخواهند داشت و حتی پیشبینیهایی دارد میشود که اینها به تدریج تقلیل پیدا کنند و دیگر ادامه پیدا نکنند. اگرچه برخی از نمونههای قبلی استدلال میآورند که اینها به زیبایی شهر کمک میکند اما ما از شهری داریم صحبت میکنیم که سابقه و هویت دارد. یک سابقه تاریخی ما شهر اصفهان است که هنوز به عنوان جاذبه گردشگری مورد توجه است. بنابراین وقتی تهران را ام القرای کشورهای اسلامی میخوانیم، گردشگری که وارد این شهر میشود انتظار ندارد که به یک شهر اروپایی یا یکی از شهر کشورهای عربی جنوب خلیج فارس رفته باشد. بنابراین آن نوع معماری یقینا مخلّ آن فضای فرهنگی کشور است. بخش سوم میماند؛ اینکه ما با تکیه بر معماری جدید به این معماری، هویت ایرانی اسلامی بدهیم. این قابل تایید است و در این سند هم دیده میشود. از این نظر دست بسته نیست و در نقشههایی که میخواهد تایید شود و همینطور کارهایی که میخواهد انجام شود، این بخش هم میتواند مورد توجه قرار بگیرد. یعنی ما به هیچوجه نمیگوییم که درهای کشورمان را به روی سبکهای جدید دنیا ببنیدیم اما اینها باید بومی بشود. زمانی بومی میشود که ما بتوانیم به این فرم، محتوای فرهنگی کشور خودمان را وارد کنیم. دسته چهارم، معماری به جا مانده از قدیم است. ما ضمن اینکه آن را حفظ میکنیم میتوانیم از آن الگوبرداری کنیم؛ اما آنها را به بایگانی و موزه نسپاریم. بالاخره معمارانی هستند که میتوانند آن نقشهها را تکثیر کنند و در جاهای مختلف با یک تنوع جدیدتر و بهتر اجرا کنند. با توجه به تاثیرگذاری نهادهایی چون وزارت راه و شهرسازی و شهرداری مسئول هستند، برای نهادینه کردن این نوع معماری چه باید کرد؟ وقتی این سند به عالیترین نهاد تصمیمگیری کشور در این حوزه که شورای عالی انقلاب فرهنگی است برسد، برای دستگاهها الزام قانونی دارد. مصوبات شورای عالی حکم قانون دارد. وقتی این قوانین از طریق ریاست شورا که ریاست محترم جمهور هستند، ابلاغ میشود دستگاهها موظف به اجرا هستند. با تدابیری که شورا در این چند سال داشته، دستگاههای نظارتی نیز بر حسن اجرای قوانین مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی نظارت میکنند. در زمینه معماری هم کمیته نظارت بر مسکن پیشبینی میشود. برای نهادینه شدن این کار زمان لازم است. نهادینه شدن در کوتاهمدت ممکن نیست. وقتی این در مسیر خودش قرار گرفت و به تدریج در طی سالهای متمادی مجرای اجرایی خودش را یافت، آن وقت میتوانیم انتظار داشته باشیم که نهادینه بشود. بحث معماری و هویت بحثی بین رشتهای است مخصوصا در مسئله هویت شهری که بحث فلسفی محسوب میشود، اما به نظر میرسد در تهیه سند از بحث فلسفی بسیار ساده عبور شده است. بههرحال مهم است که ما هویتمان را تعریف کنیم و براساس آن معماری خود را پایهگذاری کنیم. ما مباحث نظری کم نداریم. چندین همایش برگزار شده و در این همایشها اساتیدی شرکت کردهاند و نتایج آن نیز مکتوب شده است. ما از همه مکتوبات موجود استفاده کردهایم. ولی همانطور که گفتم قرار نیست آنها را تکرار کنیم. اگر کسی بخواهد میتواند آنها را در دانشگاه و بیرون است پیدا کند. مهم این است که ما یک نسخهای بپیچیم که به سرعت از وضعیت موجود بتوانیم رها شویم. در نسخه جدید بیشتر تکیه بر راهکارهای عملی، اجرایی است تا بتواند وضعیت را به ریل اصلی خودش برگرداند. سیاست افزایش جمعیت به عنوان سیاست کلی نظام مطرح شده است. چگونه میتوان نیاز روزافزون به مسکن را مرتفع کرد؟ آیا انبوهسازی و ساخت برج، با این معماری که شما درنظر گرفتهاید در تضاد قرار نمیگیرد؟ افزایش جمعیت جزء سیاستهای کلان کشور و از تاکیدات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) است. اگر ما زمین نداشتیم و کمبود زمین داشتیم، نگرانی از اینکه چطور این افزایش جمعیت را در حیطه مسکن بتوانیم پاسخ بدهیم، معنا داشت. وقتی ما زمین داریم میتوانیم مسکن با معماری اسلامی ایرانی داشته باشیم. اگر زمین کم بود این نمیشد، میگفتیم ما یک مقدار زمین داریم و باید عمودی بالا میرویم اما وقتی این همه زمین در کشور هست چرا محقق نشود؟ شهرکهای جدیدی که در همین 5-6 سال اخیر ساخته شده نه تنها هیچ نسبتی از معماری ایرانی اسلامی ندارد بلکه مشکلات خاص خودش را هم دارد. این همه زمین مثلا در محدوده جاده ساوه وجود دارد. خب شما یک دایره کوچک زدهاید و در این دایره کوچک هم میخواهید صدها واحد مسکونی بسازید بنابراین چارهای نیست جز اینکه عمودی بالا بروید. در طراحی شهری میشد کار بهتری انجام داد. اگر ما بخواهیم به این سبک معماری توجه کنیم از لحاظ منبع که مهمترین آن زمین است مشکلی نداریم اما متاسفانه آن اراده نیست؛ ارادهای که بخواهد مسکن ما را در فضای یک شهر طراحی شده بر مبنای مبانی اسلامی ایرانی طراحی کند. شهرسازی نیاز به مراکز فرهنگی، مذهبی، مراکز خرید، اوقات فراغت، پارک و از این قبیل موارد دارد. چه اصولی را در این سند پیشبینی کردهاید برای اینکه ما یک شهر آرمانی و ایدهآل اسلامی داشته باشیم؟ مبنای ما برای این قضیه باز همان چیزی است که از گذشته به دست ما رسیده است. با مراجعه به معماری گذشته میبینیم که وقتی شهر طراحی میشد همه این مجموعههایی که شما میگویید در آن وجود داشت. بازاری در شهر بود و در آن بازار مدرسه بود. در آن بازار مسجد بود. در آن بازار میشد به دیگر نیازهای مردم پاسخ داده شود. خود بازار نوعی پارک بود یعنی اینطور نبود که بازار مکان تجمع مغازهها باشد. معماری بازار، شیوه ارائه محصول و... همه اینها مثل یک پارکی بود که مردم حتی اگر خرید هم نداشتند به بازار میرفتند که خستگیشان در برود. بنابراین ما این مبنا را داریم. مهم این است که بتوانیم اینها را جامه عمل بپوشانیم. در این سند اینگونه مجموعهها دیده شده است. در سند که نقشه ساختمان ارائه نمیدهند بلکه راهکارهایی میدهند که اگر خواستند شهرکهای جدید درست کنند این اصول را در آنها رعایت کنند. اصولی که، همانطور که شما اشاره کردید، ضمن پاسخ دادن به نیازهای مردم، این نیازها تنها به یک سقف و فضای مسکونی محدود نشود بلکه به شکل مجموعهای دیده شود که همه نیازها در آن محیط و فضای شهری پاسخ داده شود. شهرهایی مثل وین، پاریس یا فلورانس یک بافت تاریخی دارند که مانند یک موزه به همان حالت حفظ شده است و بافت جدید و مدرن شهری، در اطراف این بافت تاریخی ایجاد شده است فکر میکنید که آیا میتوان با اجرای این سند در شهری مانند تهران که متاسفانه بافت تاریخی آن را از بین از بین بردهایم، این بافت را دوباره احیا کنیم؟ ببینید ما باید بتوانیم الگوبرداری کنیم. این که اکنون شما خانههای 1000 متری ـ متوسط در قدیم 500 متر کمتر خانه نبود ـ را دوباره بسازید، لزوما نمیتواند پاسخگو باشد. اما در طراحی همین خانههای جدید هم ما میتوانیم به گونهای طراحی کنیم که آن بوی معماری اسلامی ایرانی در آن حس شود. الان در همین نماهای بیرونی آپارتمانهایی که ساخته میشود، واقعا اگر منبعث از معماری ما بود فضای شهر تغییر نمیکرد؟ خیلی عوض میشد. اما همین نمایی که میتوانست با قوسها، آجرها و... طراحی شود، حتی اگر داخلش شبیه آپارتمانهای قدیم بود، در نما خیلی در فضای شهر تاثیر داشت. اما هم نقشه معماری از خارج است و هم نماها از خارج هستند. این است که میبینیم که شهر ما به چنین وضعی دچار شده است. در پایان اگر گزارشی از کم و کیف تنظیم و تصویب سند در اختیار دارید، برای خوانندگان ارائه کنید؟ الان جمعآوری نظرات صاحبنظران و مطالعه کتابخانهای تمام شده است و الان در مرحله تدوین نهایی است. یک تیم تحقیقاتی با حضور تنی چند از پژوهشگران از ابتدای تابستان دارند جمعآوری میکنند. نقایص موجود را از دل این جمعآوری به ما میگویند و ما دوباره به سراغ صاحبنظران میرویم. این دو جلسه اخیر کمیسیون هنر و معماری که دو تن از اساتید آمدند به همین لحاظ بود که ما پژوهش را به آنها دادیم و آنها بررسی کردند و هم حضوری و هم مکتوب نتایج بررسی خود را به دبیرخانه دادهاند. قاعدتا طبق برنامه زمانبندی ما تا یک ماه دیگر میتوانیم به یک زمینههایی از آن چهارچوب اصلی سند برسیم و با نظر دبیر محترم شورا سند طراحی کنیم که این که قرار است پیشنویس اول باشد، نهایی آن را هم به آن 70،80 نفری که با ما همکاری کردند بدهیم، اصلاحات نهایی اعمال بشود تا 2-3 ماه آینده ما میتوانیم پیشنویس نهایی سند را به شورا ارائه بدهیم که در نوبت تصویب قرار بگیرد. |
http://www.sccr.ir/Pages/?current=news&gid=44&Sel=1085812