هنر و معماری بازتاب ایدهها و عقاید انسان است
دکتر حسن بلخاری
کد: ۱۰۸۵۸۶۸ تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
دکتر حسن بلخاری:
هنر و معماری بازتاب ایدهها و عقاید انسان است
دکتر حسن بلخاری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو کمیسیون هنر و معماری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با ایشان درهستی و فلسفه سند ملی معماری اسلامی ـ ایرانی به گفتوگو نشستیم:
به عنوان مدخل بحث، لطفا درخصوص ضرورت پرداختن به مسئله معماری بفرمایید و اینکه آیا اصولا چیزی به نام معماری اسلامی داریم یا خیر؟ در سوال شما دو نکته مطرح است؛ یکی مسئله ضرورت سند و یکی هم موجودیت چیزی به نام معماری اسلامی. اتفاقا هر دوی اینها به هم مرتبط هستند یعنی اگر چیزی به نام معماری اسلامی هم در قلمرو مفهوم و هم در قلمرو مصداق، وجود نداشته باشد، ضرورت آن هم اصلا مطرح نمیشود. یعنی حتما چنین چیزی وجود دارد که ضرورت آن مطرح شده است. این نکته اول بود. اما در مورد ضرورت سند، ببینید هنر و معماری ازجمله ابعاد زندگی انسان هستند که نسبت بسیار مستقیم و دقیقی با ایده، ایدئولوژی، معنا و افکار و جهانبینی انسانها دارند. به عبارتی انسان زمانی که بخواهد ایده و عقیده خودش را در فرم زیباییشناسی ارائه بدهد به سراغ هنر و معماری میرود. پس هنر و معماری تجلی هنر هستند یعنی یک سری فرم بیمحتوا و بیمعنا و فاقد ایده نیستند بلکه حتما دارند ایده و معنایی را بازتاب میدهند. به ویژه در قلمرو هنر دینی و معماری دینی، کار هنر و معماری بازتاب دادن معنا، بازتاب دادن ایدهها، اعتقادات و جهانبینیهاست. بنابراین اگر ما قائل به نسبتی بین هنر و معماری با ایده و عقیده باشیم -که تمام متفکران هنر بر روی آن اتفاق نظر دارند- مسئلهای که به وجود میآید این است که براساس چنین معنایی آیا میتوان در زندگی اجتماعی، مدنی و جمعی انسانها ضرورت حضور هنر و معماری که در هر بار تجلی خودش، ایدهها و عقاید بیشتری را بازتاب میدهد را منکر شد؟ مطلقا کسی پیدا نمیشود که چنین ادعایی داشته باشد. یعنی اگر به یک عبارت نسبت هنر، معماری با اعتقادات، ایدهها و معانی، دقیقا یک نسبت ذاتی بود پس در تمام تمدنها استفاده از هنر و معماری برای تبیین و بیان زیباییشناسانه اعتقادات یک امر ضروری است. بنابر این ضرورت، اگر کشور و فرهنگ ما سندی که به نحوی مبانی این ضرورت را بیشتر تشریح کند، اصول آن را کاملا بازگو بکند و راهکارهایی که جامعه میتواند با استفاده از این هنر و معماری به اعتقادات خودش نزدیکتر بشود را تدوین کند، یک کار بسیار بسیار مهم و ملی را انجام داده است. لذا در ضرورت تدوین سند هنر و معماری به هیچ وجه من الوجوه تردیدی وجود ندارد. همانطور که گفتم به این دلیل که هنر و معماری بازتاب ایدهها و عقاید انسانها هستند و هرچه در یک جامعه تجلی بیشتری داشته باشند افراد را به آرمانهای آن جامعه نزدیکتر میکنند. این جواب سوال اول شما بود. در مورد سوال دوم شما، ابتدا باید بگویم که من خودم جزء معتقدان به این نوع معماری هستم. من معتقدم که چیزی به نام معماری اسلامی وجود دارد و منشا اصلی آن هم کعبه است. بعد مسجدی که در مدینه به امر حضرت رسول ساخته شد. بعد از آن به وجهی دیگر آموزههای زیادی که ما در قرآن و بعد در روایات داریم. اینکه قرآن برای معماران مساجد صفت ذکر میکند؛ "آنانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند، اینها مساجد خدا را تعمیر میکنند و عمارت میکنند". علاوه بر این در آموزههای روایی روایات زیادی راجع به این موضوع وجود دارد، نشاندهنده همین امر است. من در کتاب «مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی» برخی از این روایات را آوردهام. فلذا وقتی که ما به عنوان یک سبک در تاریخ معماری به تمایز معماری اسلامی با کلیسا، معابد هندو و دیگر جاها میپردازیم، میبینیم که برخی از فرمها به شدت فرمهایی هستند که در تمدن اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده است. ما در برخی از فرمها اقتباسهایی داشتهایم. ما از بیزانس اقتباس داشتهایم. از ایران باستان اقتباس داشتهایم. حتی در مواردی از معماری هند باستان اقتباس داشتهایم. اما این اقتباسها به آن معنا نیست که الان ما چیزی تحت عنوان معماری اسلامی و شاخصهای اسلامی نداشته باشیم. به طور مثال فرمهایی مثل گنبد، به ویژه مآذنهها بدون هیچ تردیدی اسلامی است. حالا ممکن است فرم گنبد را بگویند از زرتشتیها گرفتهاید اما مآذنهها کاملا اسلامی است. محراب، اسلامی است. در معماری شهری، وجود حریم، ضرورت حفظ حریم کاملا اسلامی است. به قول مرحوم پیرنیا، خودبسندگی و مردمداری جزء صفات اصلی معماری اسلامی است. اینها همه قطعی است. فلذا اگر یک محققی بنشیند و به صورت کامل مسئله را تعریف کند میتواند معماری اسلامی را با شاخصههای خاص خودش تعریف کند. این به معنای آن است که ما چنین چیزی را داریم. به نظر شما نسبت معماری ایرانی با معماری اسلامی چیست؟ قبل از اینکه اسلام وارد سرزمین ایران بشود معماری داشتهایم. معماری بسیار پیشرفته هم قدری داشتهایم. نمونه بسیار برجسته آن تخت جمشید است. تخت جمشید چیزی حدود 900 سال قبل از اسلام به منصه ظهور رسیده است، یک معماری بسیار قوی هم در فرم، هم در مصالح و هم در ساختار است. فلذا، ما قبل از ظهور اسلام معماری را داشتهایم. بعد از اینکه اسلام وارد ایران شد به دلیل برخی تجانسات و اشتراکات فکری و اینکه اسلام اجازه داده بود که از فرمها و از مبانی منطبق با اندیشههای توحیدی استفاده شود، در برخی از موارد ما این استفادهها را بردهایم. البته بر اثر مرور زمان، در تلفیق فرمهای ایرانی قبل از اسلام ما یک فرم ناب اسلامی ایرانی را ایجاد کردهایم. من بیشتر معتقد به تعامل معماری ایرانی و معماری اسلامی هستم که بعد از مدتی اینها چنان با هم ممزوج میشوند که تمایز آنها سخت است.
به نظر شما سند معماری اسلامی ایرانی که در دست تدوین است، به عنوان یک سند بالادستی تا چه میزان میتواند پاسخگوی نیازهای امروز معماری ما باشد؟ حوزههای معماری بسیار گسترده است و جنبههای بسیار مختلفی را در بر میگیرد: جنبههای مردمشناسی، جامعهشناسی، مسئله مواد حتی سلیقه و ذوق مردم و خیلی از موارد دیگر. بنابراین این یک مسئله بسیار بسیار گسترده از نظر ابعاد در زندگی انسانها است. به همین دلیل همچنان که فرمودید مسائل زیادی دارد و این یعنی مشکلات زیادی دارد. من این مشکلات را قبول دارم چون از 7، 8 سال پیش تا الان که دبیر کمیسیون هنر و معماری بودم، به شدت این دغدغه را داشتهام. به هر حال میدانید که 10،15 است که این جزء دغدغههای جدی نظام و خود شورای عالی انقلاب فرهنگی است. این سند هم چیزی نیست که یکی دو ماهه و یا حتی یکی دو ساله به وجود آمده باشد بلکه یک عقبه نظری بسیار نیرومندی، از آن حمایت میکند. امیدواریم که این عقبه نظری بسیار نیرومند بتواند سندی را ارائه بدهد که بر مشکلاتی که گفتید فائق آید. با توجه به اینکه معماری یک علم بین رشتهای است آیا جایگاه هنرهای مختلف در این سند دیده شده است؟ این سوال بسیار مهمی است. ما در معماری و به ویژه معماری اسلامی نمایشگاهی از جنبههای مختلف هنری اسلامی را داریم مثل کتیبهنگاری، اسلیمیها، نقوش تزئینی. هم در فرم و هم در تزئینات، ما به شدت نیازمند تعامل با هنرهای دیگر هستیم. شاید تقریبا تمام هنرهایی که در جهان اسلام وجود داشت یک زمانی در معماری متبلور میشد. حتی موسیقی؛ هنگامی که ریتم ستونها را طراحی میکردند این مسئله کاملا وجود داشت. این امر به عنوان یک مسئله تاریخی وجود دارد. در سند حتی المقدور به ویژه در بحث تزئینات معماری سعی شده است به این جنبهها هم توجه شود. چطور میتوان با معماری به هویت شهری رسید؟ یعنی چه کار باید کرد که بافت و ساخت شهرهای ما هویت داشته باشد؟ ما تا به حال خیلی بر روی این موضوع بحث و صحبت داشتهایم. یک زمانی است که مثلا یک زمین وسیعی را به شما میدهند و میگویند براساس آموزههای اسلامی و اصول طراحی شهر اسلامی این را طراحی کنید. در اینجا دست شما خیلی باز است. اما شهری که براساس آموزههای بعضا وارداتی شکل گرفته است، شما برای اینکه شاخصهای اسلامی را در آن رعایت کنید لازم است که اینها را کاملا دگرگون کنید تا به نتیجه برسید. این کار بسیار مشکلی است. شهرها را نمیشود تخریب و بعد مجدد بازسازی کرد. اما در نما میشود. در نمای خانهها، در طراحیهایی که ما میتوانیم و دستمان باز است و از ابتدا میخواهیم کار را شروع کنیم و یا در مواردی که با تغییر برخی از خطوط شهری و سطوح شهری بشود کمی آن شاخصها و آن هویتی که شما گفتید را ارائه کرد، میشود تغییراتی ایجاد نمود. البته کار بهشدت بودجهبری است اما در سند دیده شده است که برای برنامههای آینده کشور، بهویژه شهرها و شهرکهایی که ساخته میشود، این مسئله مبنای اصلی باشد. با توجه به اینکه شما کتابهای متعددی در زمینه هنر دارید مثل فلسفه هنر اسلامی، مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، لطفا قدری در خصوص رابطه هنر متعالی و معماری توضیح دهید؟ما معماری را اصولا هنر میدانیم فلذا وقتی از هنر متعالی صحبت کردیم میتوانیم از معماری متعالی نیز صحبت کنیم. شاخصهایی که درباره هنر متعالی میگوییم همگی قابل حمل بر معماری هستند چون معماری بالاصاله یک هنر محسوب میشود. اگر شما بخواهید الان رشته معماری بخوانید شما را به کدام دانشکده میبرند؟ پردیس هنرهای زیبا. یعنی معماری بالاصاله یک هنر محسوب میشود. در پایان اگر مطلب خاصی هست بفرمایید؟ یکی از مشکلات، پیچیدگی وسیع این حوزه است؛ یعنی ما با یک مقولهای روبرو هستیم که تقریبا تمامی ابعاد مادی و معنوی زندگی انسان را در بر میگیرد و یک چنین موضوعی که اینقدر گسترده است به سادگی نمیشود برای آن سند نوشت. شما توجه کنید در جلساتی که ما داشتهایم، از شورای هنر تا اینجا، در کمیسیون تا به حال چندین بار از افراد و کارشناسان مختلف دعوت شده است که به اینجا بیایند و آراءشان را بیان کنند. ضمن اینکه در مواردی این آراء متناقض است و کاملا نقیض هم هستند، در عین حال این گستردگی وسیع مفهوم و ماهیت معماری، کار را بهشدت مشکل کرده است. یکی از دلایلی که کار تا الان طول کشیده است همین مشکل بودن مسئله است. یعنی معماری یک پدیده تک بعدی در زندگی انسان نیست که شما بتوانید به راحتی تکلیف آن را مشخص کنید بلکه با خیلی از جنبههای زندگی انسان سروکار دارد به همین دلیل تدوین سند آن به دلیل گسترده بودن آن ساده نیست.
|
http://www.sccr.ir/Pages/?current=news&gid=44&Sel=1085868