حجتالاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه
. وی در نوجوانی و از سال 38 به تحصیل علوم دینی پرداخت و از محضر آیات اعظام فشارکی،.... بهرمند شد.
معادیخواه:آیتالله طالقانی مارکسیستها را نجس اعلام کرد
یکی از مبارزان انقلابی میگوید ماجرای مربوط به "اصحاب فتوا" که منتهی به اعلام نجاست مارکسیستهای مجاهدین خلق شد، فتوا نبود بلکه یک اعلام مواضع بود که آیتالله طالقانی آن را اعلام کرد.
به گزارش «نماینده»، این سالها از فضای سیاسی فاصله گرفته است و در بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی که ریاست آن را برعهده دارد مشغول علاقه اصلیاش یعنی تاریخ است. با این حال از جمله مبارزان با سابقه انقلاب است که هنوز ناگفتههای بسیاری به یاد دارد.
حجتالاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه متولد 1326 در تهران است. وی در نوجوانی و از سال 38 به تحصیل علوم دینی پرداخت و از محضر آیات اعظام فشارکی، آیتالله ستوده، محقق داماد و حائری بهرمند شد.
همزمان با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی وارد مبارزه شد و سابقه چندسال تبعید و زندانی بودن را دارد. عمده فعالیتهای حجتالاسلام معادیخواه حضور در هیئت انصارالحسین و منبرهای انقلابی و روشنگرانه وی در آن دوران است.
از چپ: آیتالله خامنهای، شهید بهشتی، مرحوم هاشمی و حجتالاسلام معادیخواه
در محل کارش عکس معروفی به دیوار است که سه تن از بزرگان انقلاب یعنی آیتالله خامنهای، شهید بهشتی و مرحوم هاشمی رفسنجانی در کنار هم نشستهاند و در گوشه تصویر معادیخواه دیده میشود . خودش میگوید این تصویر مربوط به جلسهای در خانه حجتالاسلام حسن روحانی در ایام عزل بنیصدر است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی عهده دار مسئولیتهای مختلفی شد. نمایندگی مردم تهران در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی بود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور در دادگاههای انقلاب بهعنوان قاضی گروهک فرقان و "تقی شهرام" لیدر مجاهدین خلق در دوره قبل انقلاب از سوابق اوست.
معادیخواه این سالها مسئولیت "بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی" و مدیر مسئولی نشریه یاد را برعهده گرفته است.
متن زیر مشروح گفتگوی حجتالاسلام معادیخواه با خبرنگاران سیاسی خبرگزاری تسنیم درباره روند انحراف در مجاهدین خلق(گروهک منافقین)، موضع آیتالله طالقانی نسبت به این گروه، "فرقانی"ها و دادگاه تقی شهرام است که در ادامه میخوانید.
تسنیم: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، حضور شما در نهضت و مبارزات انقلاب اسلامی از چه تاریخی بود؟همچنین آشناییتان با مجاهدین خلق از چه زمانی بود و آیا در زندان آشنایی شما با این گروه شکل گرفت؟
معادیخواه: شرح فرآیند حضور من در نهضت حرف تازهای نیست، داستانی است که خلاصهاش بارها گفته شده و حدیث مکرری است و بیان جداگانه هر فصل آن هم فرصت دیگری میطلبد. ما هم مثل همه طلبههای جوان همان روزهای اولیه نسبت به امام خمینی شیفته شدیم و این راه ادامه پیدا کرد. در هر صورت هر مرحله یک داستانی دارد. یک نمونه که در پاسخ سوال شما باید بگویم، روزی که در ایران گروههای مسلح پیدا شدند اختناق شدیدی بود. نفسها بند آمده بود و در مقطعی بعد از ترور منصور، خشونت های بیشتری در سیاست رژیم پیش آمد و از شگردهای مختلف استفاده میکردند تا دایره را تنگ تر کنند. هم زمان یک مشکل دیگری هم پیدا شده بود که کم کم افرادی که از مبارزه خسته شده بودند نمیخواستند خطر کنند.
** گروههای مسلح فرصتی برای نفس کشیدن ایجاد کردند
نمیگویم همه این طور بودند بسیاری به دنبال آماده کردن بهانهای بودند که کنار رفتن خودشان را با سر و شکل بهتری توجیه کنند. از حرفهایی که گاهی یک طرفدار نهضت میزد استفاده میکردند مثل ماجرای کتاب "شهید جاوید" و امثال اینها که آن را بزرگ میکردند. در چنین شرایطی با پیدایش گروههای مسلح فرصتی برای نفس کشیدن احساس میشد. از اولین شلیکها، ترور «فرسیو» بود- که صدای گوش نوازی داشت و خشونت تلقی نمیشد{در سال 1350هنگامی که سرلشکر ضیاء فرسیو رئیس وقت دستگاه قضایی ارتش از خانهاش در قلهک عازم محل کار خود بود هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.}
** اگر حرکت اولیه امام نبود سایر گروهها هم فرصتی پیدا نمیکردند
به یاد دارم که یک روز با مرحوم آیتالله طالقانی برای نماز هم قدم شدیم. چند قدمی که آمدیم عکسهایی به دیوار چشمگیر بود و جایزهای برای عاملان ترور فرسیو تعیین شده بود. ایشان توقف کردند و نفس عمیقی کشیدند و گفتند "بچهها فضا را عوض کردند" و با یک حالت مثبتی این را گفتند. این احساس عموم کسانی بود که از آن اختناق به ستوه آمده بودند و این جا در واقع یکی از پیچ و خمهای تاریخ مبارزه است که آن گروهها میگویند "این ما بودیم که پیشگام شدیم سپس مابقی به دنباله آمدند"! در حالی که واقعیت این است که اگر آن حرکت اولیه نهضت توسط امام نبود برای این ها فرصتی پیدا نمیشد که برای مصادره نهضت سوءاستفاده کنند.
این از شبهههایی است که هرکسی میتواند از آن حرف بزند. گروهی هم از پیشگامی میگویند و این حرف را برای هوادارانشان در شرایطی میزنند و در بین هوادارانشان پذیرفته میشود و بخشی از تاریخ را نادیده میگیرند که حرکتی از قم شروع شد آن هم در شرایطی که یک یخ بندان سیاسی بعد از 28 مرداد پیش آمده بود و همه به بن بست رسیده بودند. کسی دیگر خیلی احساس امکان حضور در صحنه سیاسی را به آن صورت نمیکرد. در آن شرایط یک حرکت دیگری شروع شد که ماهیت و هویتش با حرکت های سیاسی تعریف شدهای که قبلا مطرح بود متفاوت بود.
تسنیم: شروع حرکتهای مسلحانه با مجاهدین بود؟
معادیخواه: خیر؛ چریکهای فدایی خلق اول شروع کردند. مجاهدین چون فضا مذهبی بود و توده مردم متدین بودند نقش برجستهتری داشتند و الا شروع حرکت مسلحانه از فداییان بود. در هر صورت در چنین فضایی همه چنین حالتی داشتند. هرکس بیشتر و جدی تر در مبارزه حضور داشت شاید بیشتر این احساس خوشحالی را از حرکتهای مسلحانه میکرد و کسی هم خبر نداشت که دیدگاه امام این نیست. در واقع امام با این که این گروهها را قبول نداشت اما هرگز جوری عمل نکرد که در بیرون از موقعیت ایشان به سود رژیم و علیه آنها استفاده کنند.
** از مواضع مرحوم هاشمی چنین برداشت میشد که امام موافق حرکت مسلحانه است
امثال ما خیال میکردیم که امام موافق است. یک مقدار زمان گذشت تا متوجه شدیم که امام چندان موافق این حرکتها نیست. از موضع آقای هاشمی برداشت میشد که امام کار مجاهدین را تایید میکند.مرحوم آقای طالقانی هم بود اما نقش اول را در ارتباط با امام آقای هاشمی داشت. بعدها متوجه شدیم امام با این ها مشکل دارد.
تسنیم: این حس مثبت که شما و دیگران نسبت به حرکتهای مسلحانه داشتید، تا چه زمانی طول کشید؟
معادیخواه: اولین زندانی که من تجربه کردم، در همان سال 50_51 بود. 4 ماه بیشتر طول نکشید. دو ماهش "قزل قلعه" بود که در آن، فضای شیفتگی بود و فضای زندان به گونهای بود که به شیفتگی افراد دامن زد. مرحوم حاج احمد صادق بسیار آدم خوبی بود و شخصیتهایی مثل شهید مطهری هم با علاقه به او حاج احمد خیاط میگفتند که از گردانندههای مسجد هدایت بود. پسر ایشان هم ناصر صادق از اعضای اولیه سازمان بود که من ناصر را چند بار دیده بودم و برداشت مثبتی از او و دیگران در زندان قزل قلعه داشتیم.
اولین شبهات در برخورد با سازمان در زندان قصر برای من پیش آمد که با آن حرفهایی که از آنها میشنیدیم نمیخواند.
تسنیم: کدام حرفها؟
معادیخواه: کتابی به نام "اقتصاد به زبان ساده" داشتند که سوال انگیز شد. هرچند توجیه میکردند که بنا نبوده پخش شود و از انتشارات درون گروهی بوده و از این حرفها... در زندان من احساس میکردم که فرهنگ اینها مشکل دارد مثلا حرمتی برای مالکیت قائل نبودند. یک نوع سلب آزادی هایی که هر انسانی باید حداقل در حریم خصوصی داشته باشد. این ها در آن روزها چیزهایی بود که در متدینین ما هم بود و چیزی نبود که منحصر به آنها باشد اما در زندان به شکلی افراطی دیدم که اگر بخواهم شرح بدهم، مفصل است چیزهایی که شاید جزئی باشد اما وقتی مشخص میشود پیامدش چیست، نگران کننده میشود و زندان بعد از این سلطهای که این ها پیدا کردند حال و هوای دیگری داشت.
** کمونیستها چگونه زندان را مدیریت میکردند؟
روزی که اینها به مدیریت مسلط شدند یک مرتبه زندان حالتی دیگر پیدا کرد که همه باید تابع یک مجموعه و کمون باشند. هیچ کس پولی در اختیارش نباشد. ما هم با خوشبینی میگفتیم حالا پول مهم نیست اما دامنه این نگاه وسیع شد. فرض کنید افرادی که از کمیته وارد زندان قصر میشدند وضع دستگاه گوارششان مشکل داشت و در تغذیه احتیاجهایی داشتند، میگفتند این را باید پزشک تایید کند!! کسی که زندگیش را گذاشته و آمده زندان برای یک لیوان شیر در تنگنا بود، این یعنی چی؟ مخصوصا یک شیطنت هایی هم بود که بیشتر این را زشت میکرد آن شیطنت هم این بود که یک بهرهکشی میشد. یک بهره کشی ابزاری از این موقعیت میشد. با افرادی که کمونیست بودند این سخت گیری نمیشد اما با بچه مذهبی ها این سخت گیری میشد و این بیشتر ما را اذیت میکرد.
یا مثلا مسئولینی که برای نیازهای روزمره تعیین میشدند، حساب شده بود. فرض کنید کسی مقید به طهارت و نجاست بود و مایل نبود که دمپایی دیگری را پا کند. بهداشتی هم نیست که همه پایشان را در کفش هم بکنند و چیز بدی است منتهی آن جا مثل این که کفری انجام شده! و زندانی با اندکی چون و چرایی بایکوت میشد.
** مجاهدین در تحمیل قواعد مارکسیستی زندان کاسه داغتر از آش بودند
تسنیم: این قواعد در زندان از مارکسیستها به مسلمانهای زندان تحمیل شد؟
معادیخواه: در واقع مجاهدین کاسههای داغتر از آش بودند، اگر این ها نبودند آنها(مارکسیستها) خیلی سخت نمیگرفتند. امروز کسی نمیتواند تصور کند که چه فرهنگی در زندان حاکم بود چون همه با عشق نگاه میکردند. یک بحثی در روش شناسی تاریخ است که شما باید فضای گذشته را بشناسید تا بتوانید با متنی که به آن فضا تعلق دارد ارتباط برقرار کنید فلان اعلامیهای که امام یا مراجع دیگر دادند اگر در فضایش نگاه نکنیم ممکن است خیلی غلط انداز باشد. مثلا کسی اعلامیه نهضت آزادی را امروز نگاه کند در مخالفت با اصلاحات دولت علم، که موضوعش بحث آزادی زنان بود، اگر کسی امروز این اعلامیه را ببیند باور نمیکند که چنین اعلامیهای را نهضت آزادی داده است.
اگر به جای یک روز ده روز هم وقت بگذارید و من بخواهم این فضا را برای نسلی که نبوده بازسازی کنم امکان ندارد. به هر حال از آنجا بود که من احساس کردم ما با این ها فاصله داریم و آبمان در یک جوب نمیرود منتهی جوان هایی که میآمدند زندان از هر تیپی که بودند جوری به این ها وابسته شدند که خیلی سخت بود کسی با مجاهدین اظهار مخالفت کند.
از این مرحله ما این سازمان را به صورت یک خطر دیدیم. من خیلی نسبت به مرحوم طالقانی علاقهمند بودم الان هم هستم اما در زندان در این قضیه نمیتوانستم حرفهای ایشان را خیلی قبول کنم. ایشان به شدت ناراحت بود منتهی دوست داشت این مسئله حل شود ما احساسمان این بود که این مسئله حل شدنی نیست. این ها مثل بچه هایش بودند بسیاری از این ها مثل بچه های مرحوم طالقانی بودند چنین دلبستگی داشتند و نمیتوانست از این ها دل بکند، من شخصا خیلی علاقه مند به ایشان بودم ولی خب بالاخره ما در آن موضعگیری منفی تندروی داشتیم.
** کدام روحانیون در برابر مجاهدین خلق موضع منفی داشتند؟
تسنیم: در تاریخ قبل انقلاب، برخی روحانیون و شخصیتهای اسلامی نسبت به مجاهدین دید مثبت داشتند. در مقابل عدهای بودند که به شدت از این گروه احساس خطر می کردند. علت مواجهه متفاوت نسبت به سازمان از کجا ریشه میگرفت؟
معادیخواه: من جزو آن مجموعهای بودم که برچسب تندرویی را تجربه کردم شاید هم تندروی داشتیم. نمیتوان از همه کارها دفاع کرد اما در برخورد با مجاهدین خلق با موضع متعارف نبودم. پیش از انقلاب سفری به مشهد داشتم چون از زمان ازدواج زندگی متعارفی نداشتم. هر روز به یک دلیلی از سال 47 تا سال 56 که من از زندان آمده بودم، درگیر بودم. پس از زندان به خودم آمدم که زن و بچهام حقی دارند. بر آن شدم که چند روزی شرایطی فراهم کنم که با این ها زندگی کنیم و تصمیم گرفتم که یک سفر مشهدی برویم که دو ماهی در این حدود از همه چیز جدا شوم و بخشی از حقوق از دست رفته خانواده را جواب بدهم.
با مرحوم ربانی املشی همسفر شدیم و به کمک سیدهادی خامنهای منزلی گرفتیم. منزل نسبتا بزرگی نزدیک حرم که یک طبقه از آن مرحوم املشی مینشستند و در آن جا از موضعی که ما در برابر این گروه داشتیم دوستان خرسند نبودند. بزرگانی که از چهره های برجسته انقلاب بودند و تصادفاً به مشهد آمده بودند. مرحوم آقای مفتح و آقای باهنر با این که از آن گروه راضی نبودند اما سعی میکرد با مدارا بروز ندهد. اما آقای طبسی با آقای هاشمی نژاد تقریباً مواضعشان به مرحوم طالقانی نزدیکتر بود.
تسنیم: مرحوم آقای هاشمی چه طور؟
معادیخواه: آقای هاشمی آن زمان در مشهد نبود. آقای هاشمی آن روزها این گروه را خوب میشناختند و از موضع گیریهای من ناخرسند نبود. در همان مشهد جلسهای تشکیل شد با این فلسفه که تندرویها در ارتباط با این گروه را تعدیل کنند. حدود 15 ، 16 نفر در آن جلسه بودند که اکثر آنها منتقد به مواضع من و مرحوم ربانی املشی در ارتباط با مجاهدین بودند.
** سازمان برای برخورد با هرکسی حسابشده عمل میکرد
چنین فضایی معلول ویژگیهای آن گروه بود. سازمان پیچیده بود و سیاسی عمل میکرد یعنی بسیار حساب شده عمل میکرد و برای برخورد با هر کسی تعریف ویژهای داشت. اینکه با یک شخص عاطفی برخورد شود یا با دیگری سیاسی برخورد شود. اینها همه تعریفهای حساب شدهای داشت و همین برخوردشان در افکار تأثیر میگذاشت. علت موضع مرحوم آقای طبسی و هاشمی نژاد این بود که بچههای زندانی در مشهد با این ها بسیار خوش رفتاری میکردند بر عکس شهید لاجوردی. یعنی به همان مقداری که آقای لاجوردی حساس بود، به همین مقدار عکسش آقای طبسی و آقای هاشمی نژاد بودند. به هر حال میخواهم بگویم این خیلی شرایط مشکلی بود که هر کدامشان یک شرح و داستانی دارد.
برای مثال دلیل اینکه موضع آقای بهشتی در مقایسه با آقای مطهری در برابر مجاهدین خلق فرق میکرد که بخشی از این تفاوتها مربوط به شیطنت های سازمان بود.
تسنیم: یکی دیگر از بحثهایی که در مورد مجاهدین خلق وجود دارد این است که برخی معتقدند بنیان گذاران سازمان دارای انحراف نبودند بلکه بعد از ضربه سال 50 و دستگیری حنیف نژاد و سعید محسن و بدیعزادگان یک عده در سازمان ورود کردند و ریشههای انحراف را در سازمان ایجاد کردند تا سال 54 که منجر به صدور اطلاعیه جدایی از اسلام و پیوستن به مارکسیسم شد. در مقابل برخی میگویند خود حنیف نژاد یا بنیانگذاران سازمان هم دارای انحرافاتی بودند ولی این انحرافات در آن جو انقلاب دیده نمیشد. یک نقل قولی هم ما از مرحوم امام دیدیم که میگویند در نجف کتاب "شناخت" یا "راه انبیا راه بشر" را دیده بودند و گفتند که در این کتابها انحراف وجود دارد.
معادیخواه: این حرفها با واسطه است و پاسخ دقیق خیلی دشوار است. من با حنیفنژاد و سایرین دیداری نداشتم. تنها ناصر صادق را چند جلسهای در خانه آقای طالقانی دیدم. آثاری که از آن ها خوانده میشد بستگی داشت به این که خواننده در چه موضعی اینها را نگاه کند. کسی که به این ها علاقه داشت ضعف ها را کمرنگ میدید. ضمن این که تاثیر ادبیات و فرهنگ مارکسیستی آن روزها در نخبگان در جامعه ایران محدود به اینها نبود. بعد از انقلاب هم دین باوران ما بیشتر تحت تاثیر این فرهنگ بودند. مخصوصاً جامعه دانشگاهی ما از وقتی حزب توده در ایران آمد بسیاری تحت تاثیر چپ بودند یعنی فرهنگ چپ در ایران یک فرهنگ غالب بود. گفتمانش، گفتمان مسلط بود در یک دوره طولانی. با اما و اگرهای تاریخ هم نمیتوان جواب داد که اگر آن ها میماندند چه طور می شد؟ آیا پیرو امام میشدند؟ یا احیاناً در مقابل امام موضع میگرفتند. این از اما و اگرها است که پاسخ به آن خیلی سخت است لذا من خیلی نمیتوانم وارد این بحث شوم.
** شهید مطهری گفت سران سازمان از ابتدا مارکسیست بودند
یادم هست شهید مطهری در سفر به عراق با امام درباره اینها صحبت کرده بود. آقای طاهری خرمآبادی هم در یک مقطعی رفته بود و آمده بود و فکر میکنم این مطلب را در خانه آقای طاهری خرم آبادی شنیدم. در آن جا آقای مطهری درباره همان اعلام مواضع در زندان که به نام فتوا زبانزد بود با امام صحبت کرده بود. پرسش امام این بود که گفتند "آقای طالقانی چه طور آن بیانیه را امضا کردند؟" چون آن متن، متن تندی بود و به ویژه تاکید بر روی نجاست مارکسیستها داشت! آقای مطهری در پاسخ گفته بود "برای این که یک عدهای تندتر از این موضع را دارند و میگویند سران این ها هم از اول مارکسیست بودند" آن چه را آن روز از آقای مطهری شنیدم، نمیخواهم تکرار کنم چه روایتهای دیگری هم در این زمینه بود. فتنهای سنگین بود که از آن به سلامت گذشتن به آسانی ممکن نبود.
** آیتالله طالقانی نجاست مارکسیستها را اعلام کرد
تسنیم: شما از اصحاب فتوا بودید. فتوای مشهور به نجاست مارکسیستها در زندان که 7 نفر از علما فتوای به نجاست مجاهدین مارکسیست میدهند. چه شد به این نتیجه رسیدید که بیانیه اعلام موضع را بدهید؟
معادیخواه: من باید در پرانتز بگویم فتوا از غلطهای مشهور است یعنی بیانیهای سیاسی با نام فتوا زبانزد شد. زندانیان دیگری مانند من و آقای فاکر در حاشیه بودیم. در متن آن هفت نفر بودند و اکثر آن بزرگان هم در جایگاه فتوا نبودند. نباید چنان بیانیهای به نام فتوا مشهور میشد، این باعث شد گاهی از مرحوم طالقانی بعضی ها پرسیده بودند و ایشان انکار کرده بود و هواداران سازمان شایعه سازی کردند که ایشان اصل قضیه را انکار میکند اما ایشان متن را انکار نمیکرد میتوان گفت افرادی که صورت مسئله را با شکلی غلط پرسیدهاند، او هم گفته بود نه. اعلام مواضع را نه تنها ایشان امضا کرده بود بلکه متن را ایشان خواند.
اعلام مواضع در واقع حاصل گفتگوهای مفصلی بود که بالاخره جمع به این نتیجه رسیدند و آقای طالقانی هم پذیرفت من در بحثی که بین ایشان و بقیه بود مشارکت نداشتم چون همه بحثها عمومی نمیشد اما معلوم بود که آقای طالقانی قانع شده بودند که امضای آن متن لازم است. در شبی که این متن امضا شد همه جمع نشستند و با حضور مرحوم طالقانی آن را خواندند.
تسنیم: پس اینکه میگویند آقای طالقانی امضایش را پس گرفتند یا مثلاً سیگار مارکسیستها را میگرفت و میکشید تا فتوا را خنثی کند...
معادیخواه: نه! حرفهایی از این دست بر پایه شایعه سازی و حرفهای بی ربطی بر پایه حب و بغضها است. اما میتوان با گمانه زنی گفت ایشان خیلی از این متنی که امضا شده بود خوشحال نبود. البته فشارهای زیادی هم از هر سو روی ایشان بود.
تسنیم: اولین تجربههای شما در قضاوت، حضور در جلسات دادگاه گروهک فرقان بود. چه شد که بعد از آیتالله محمدی گیلانی، قضاوت دادگاه فرقان به شما پیشنهاد میشود؟
معادیخواه: این در واقع بهدلیل آشفتگیهایی بود که در دادگاههای آن زمان و دادگاههای انقلاب بود. من بر حسب تصادف وارد این پرونده شدم و داوطلبانه از فرصت برای صحبت با این گروه استفاده کردم. فردی به نام آقای عباس عسگری بود_ انشاءالله خدا بیامرزد او را و مرا._ به جرات میتوانم بگویم توفیق توبه داشت. با او وارد گفتوگو شدم. گفتوگوهای خیلی طولانی. فکر میکنم این گفتوگوها ضبط میشد و من شبها در جلساتی که امروز تصورش برای افراد مشکل است حضور داشتم. زمستان ها که شبها طولانی است بعد از نماز مغرب و عشاء به سلول همین آقای عسگری میرفتم و تقریبا تانماز صبح ادامه داشت و گاهی کمال یاسینی هم حضور داشت. آنها هم خیلی علاقه نشان میدادند.
تسنیم: بیشتر گفتوگوها بازجویی مصطلح بود یا مباحث فکری؟
معادیخواه: بحثهایی بود که باید بیرون از زندان میشد اما فرصتی پیش نیامده بود. البته من به آنها گفتم "این جا جایی نیست که شما درباره جمهوری اسلامی بحث کنید. آن چه میشود در اینجا بحث کرد بیش از این نیست که این ترورهای کور شما اشتباه بوده اما اینکه جمهوری اسلامی درست است یا غلط؟ بحث دامنهداری است که فضا و شرایط دیگری را میخواهد و در این فرصت باید به این پرسش پاسخ گفت که آیا کار شما توجیه دارد یا کار نادرستی بوده؟"
** عضو گروهک فرقان در وصیتش نوشت کار ما غلط بوده است
آقای عباس عسگری یک وصیتی دارد به جوانها که امیدورام از بین نرفته باشد. در آن وصیت هم همین بحث را دارد که میگوید که در این فرصت من درباره جمهوری اسلامی نمیتوانم بحث کنم اما درباره کار خودمان میگویم و مطمئنم که کار ما غلط بوده، ما با عواطف و احساسات حرکت کنیم به جای درستی نمیرسیم.
** یک بیمار روانی در فرقان عدهای جوان را ابزار دست خود کرده بود
تسنیم: تفاوت فرقان با سایر گروهکها در چه چیزی بود؟ به عنوان مثال تفاوتشان با سازمان مجاهدین؟
معادیخواه: سازمان مجاهدین با آنها قابل مقایسه نیست. سازمان مجاهدین سازمانی است حرفهای که به معنی فنی کلمه سازمان زیرزمینی است و با پنهانکاری شکل گرفته است و فراز و فرودهایی در تاریخ داشته است.
فرقان اما تشکیلات نبود بلکه بیماری روانی با بلندپروازی باعث شده بود که او از احساسات یک عده جوان ساده سوءاستفاده و آنها را ابزار دست خود کند و با تشکیلات سازمان یافته متفاوت بود.
اعضای گروهک تروریستی فرقان؛ اکبر گودرزی(ردیف پایین نفر دوم از سمت راست) سرکرده این گروه بود
تسنیم: اینکه میگویند فرقان تحت تاثیر اندیشههای شریعتی بود درست است؟ برخی میگویند اینها پامنبری آقای موسوی خوئینیها بودند؟
معادیخواه: اینها پامنبری همه بودند یعنی هر که همسو با انقلاب سخنرانی میکرد و سخنرانی او جنبه انتقادی داشت، اینها پای منبرش میرفتند. اینها هیچ نسبتی با دکتر شریعتی نداشتند و به هیچ وجه هم به حرف های شریعتی دقت نکردند فقط استفاده ابزاری از آوازه دکتر شریعتی و دیگر بزرگان میکردند و با بهرهکشی از احساساتی که نسل جوان نسبت به دکتر شریعتی داشت سعی کرده بودند تا دلها را پر از کینه از هر کسی کنند که در تقابل با آن جریان قرار میگرفت.
دکتر شریعتی را با آن همه نقاط قوت در عین پارهای از کاستیها به آسانی به داوری سپرد. او خدمت بزرگی به فرهنگ و جامعه ایران کرده و بخش عظیمی از جوانها را از دامهایی نجات داده یعنی او رقیب جریان مارکسیستی بود روزی که مارکسیستها یکه تاز بودند لذا این خدمات را نمیتوان دست کم گرفت.
** دکتر شریعتی یک جامعهشناس با استعداد و مکتبدیده بود
افرادی به هر دلیلی بر موج احساسات سوار میشوند. اما اگر کسی تقوا را رعایت کند نمیشود در این سطح درباره دکتر شریعتی قضاوت کرد. دکتر شریعتی یک جامعهشناس با استعداد و نو آور مکتب دیده ، صاحب نظر و به لحاظ آشنایی با مسائل اسلامی هم کم کار نکرده بود شاید بتوان گفت در مقایسه با افرادی که عمرشان را در این کار گذاشتند در برخی موارد برتریهایی نیز داشت. به هر حال موفق شده بود در یک مقطعی نسل جوان ایران را از فرو افتادن در پرتگاه الحاد و نگاه مارکسیستی به دامن اسلام بیاورد.
روزهایی را در آن اختناق دهه 50 به یاد دارم که در هر سلولی میرفتیم به خصوص در قزل قلعه شعار«آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کار زینبی کنند و اگر نه یزیدیاند» به دیوار های سلول چشم نواز بود.
تسنیم: شاید علت اینکه میگویند فرقان تحت تاثیر دکتر شریعتی است، بحثهایی باشد که ایشان درباره روحانیت داشتند و از منتقدان روحانیت محسوب میشدند.
معادیخواه: دکتر شریعتی منتقد تند روحانیت بود ولی این انتقاد را حداقل در آن روزی که امام در ایران قیام کردند و در یک مقطعی تنها شدند، همه هواداران انقلاب به قرائت سنتی داشتند و منحصر به دکتر شریعتی نبود. خیلیها روحانی ساکت و سازشکار را تخطئه میکردند. در چنین فضایی دکتر شریعتی با پرخاش حرفهایی زده البته خودش میگوید "من نمونههایی را استثنا میکنم." شاکله شخصیتی او را نمیتوان با دیگرانی مقایسه کرد که در حوزه تحصیل کردهاند و متفاوت است.
** تقی شهرام آدم پشت هماندازی بود
تسنیم: تقی شهرام رئیس گروه پیکار از جمله افرادی است که حرف و حدیث درباره وی زیاد است. چه شد که شما دادگاه تقی شهرام را برعهده گرفتید و بعد از 3 جلسه هم بیرون آمدید؟ شخصیت تقی شهرام را چطور ارزیابی میکنید.
معادیخواه: تقی شهرام بازیگر پشتهم اندازی بود که اگر تریبون به دستش میافتاد حرفهایش قابل پیشبینی نبود. آن روز برداشت دوستانی این بود که از عهده مهار او بر میآییم. حضور من در داستان فرقان حضوری استثنایی بود. تصور ما این بود که ما میخواهیم درست عمل کنیم، روزی که کار آن دادگاه آغاز شد، من بر این پایه خودم را عضو قوه مقننه میدانستم. نهاد قانونگذاری هنوز کامل نبود و من حضورم را در دادگاه توجیه میکردم و میگفتم قوه مقننه پیش از تکمیل شورای نگهبان کامل نیست. بر این اساس کاری را شروع کردیم و در آغاز محاکمه به او گفتم پاسخ به این پرسش را شما روشن کنید که این دادگاه را به رسمیت میشناسید یا خیر؟ . او گفت ابتدا من یک حرفهایی را باید بزنم و بعد وارد بحث شویم.
پاسخ هم روشن بود من میگفتم درست یا غلط این دادگاه را من اداره میکنم. مدیریت جلسه با شما نیست. پرسشی از شما دارم پس از به آن به هر صورت که خود میخواهید فرصت دارید از خودتان دفاع کنید. قانونی را شورای انقلاب تصویب کرده بود که متهم تا 15 ساعت حق دفاع دارد و شما 15 ساعت وقت دارید از خودتان دفاع کنید اما اینکه مدیریت دادگاه با شما باشد شدنی نیست. سر این موضوع لجاجت کرد و من هم کوتاه نیامدم و او قهر کرد.
تسنیم: آقای غرضی در یک مصاحبهای میگوید رئیس جلسه خیلی نمیتوانست از پس پاسخهای تقی شهرام بر بیاید و اسم از شما میبرند...
معادیخواه: نمیدانم مهندس غرضی چه گفته آند؟ او اما اگر حضور داشته است، میداند که بحثی نشد تا نوبت به ارزیابی برسد. اگر صحنه آن فیلم را ببینید مشخص است. شهرام قهر کرد و رفت و نبود تا بحث کند.
تقی شهرام در حال گفتگو با حجتالاسلام معادیخواه در حاشیه دادگاه
تسنیم: بحث پیشینی نداشتید؟ یک عکس معروف هم که شما با تقی شهرام دارید برای همان دادگاه است؟
معادیخواه: پیش از دادگاه او را ندیده بودم. در آن گفتوگوی کوتاه انجام شده فرصتی برای بحثهای نظری و سیاسی نبود. در هر صورت او با قهر از دادگاه رفت در حالیکه این دادگاه علنی بود. من درست ندانستم که جلسه را تعطیل کنم گفتم خب متهم هم خودش میتواند دفاع کند و دفاع حق ایشان است و این حق محفوظ است اما دادگاه را نمیشود تعطیل کرد چون وقت مردم گرفته شده و افرادی دعوت شدند. بنابراین افراد مدعو که در زمینه اتهام حرفی دارند حرف خود را بزنند و دیگر جلسه فرصتی شد برای شنیدن حرف کسانیکه علیه تقی شهرام حرف داشتند. خانوادههای صمدیه لباف و... بودند.
** بدون هیچ کار تبلیغاتی در تهران رای آوردم
تسنیم: شما در مرحله دوم انتخابات وارد مجلس وارد شدید؟
معادیخواه: شاید بتوان گفت در آن دوره، نمایندهای که ستاد تبلیغی نداشت و بیهیچ کار تبلیغاتی رای آورد بنده بودم. من ستاد و گروهی نداشتم و به گروهی از موتلفه هم که گفتند، با هم ستاد مشترک درست کنیم گفتم، نه چنین امکانی دارم و نه حاضرم چنین کاری بکنم. ستادی در دفتر برادر مرحوم آقای عسگراولادی بود. من نمیخواهم وارد این بحث شوم چون پر از پیچ و خم است اما این اشاره برای نسل امروز سودمند است تا روزهایی را به یاد بیاورد که نمایندهای در تهران بی هیچ کار تبلیغاتی انتخاب شده است. در فضایی آزاد که به شکل استثنایی هیچ گزینشی نبود و به گروه رجوی هم فرصت رقابت داده شد!
** اتفاق مجلس اول تشکیل "حزبالله" مجلس بود
تسنیم: اتفاق مهم مجلس اول بحث بیکفایتی بنی صدر بود که به رای اکثریت رسید. پیش زمینه این کار چه بود و چه عاملی موجب شد تا شما به این نتیجه برسید که بنیصدر کفایت ندارد؟
معادیخواه: اتفاق مهم مجلس اول پیدایش هستهای بود که بعدها به نام حزبالله مجلس زبانزد شد. مجموعهای از نمایندگانی که دوست نداشتند به نام حزب فعالیت کنند و به این نتیجه رسیدند که چه اصراری بر بودن حزب است، در واقع ترکیبی از افرادی که با هر گرایش به خط امام وفادار بودند و برای آنها همسویی و همدلی اصل بود. بر این پایه این افراد جمع شدند و مجموعهای بودند که اکثریت مجلس را تشکیل میدادند و بعدها حزبالله مجلس نام گرفتند.
آقای ناطق نوری و آقای روحانی عضو آن بودند و این جمع در برابر بنیصدر نقش موثری ایفا کرد. اگر این گروه نبود معلوم نبود مجلس آن انسجام را پیدا کند و آن انسجام وامدار آن مجموعه بود. بیش از 70، 80 نفر بودیم که هر هفته جلسه تشکیل میدادیم و جلسه مفیدی میتوانست باشد. روزی که بنیصدر ساقط شد و این جلسه تشکیل شد من گفتم ما تا امروز هم چیز را میانداختیم گردن بنیصدر و دیگران اما از امروز به بعد نمیتوانیم فرافکنی کنیم! چون مسئول خودمان هستیم بنابراین ضعفهایی را که ممکن است به ما آسیب بزند را خودمان برطرف کنیم و همه قبول کردند.
سه گروه تشکیل شد که یک عده مسئولیت پیدا کردند که در ارتباط با دولت فعال بشوند یعنی کارشان نقد دولت بشود و گروهی هم انتخاب شدند در ارتباط با خود مجلس و کارشان این بود که ببینند مجلس چه کار میکند از نطقهای قبل از دستور تا سایر کارها را نظارت کند. گروهی هم تشکیل شد که قرار شد در گفتوگویی با قوه قضائیه و بگویند ما در مجلس در موضعی هستیم که میخواهیم خود را نقد کنیم و من عضو این گروه بودم. از آقای بهشتی وقت گرفتیم و پیش ایشان رفتیم و ایشان به گرمی استقبال کردند و خوشحال شدند.
انتهای پیام/
http://namayande.com/news/148145/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%AC%D8%B3-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF