اشتغال زنان و کمرنگ شدن جایگاه و نقش مادری
-نجمه محمدی فشارکی (کارشناسی ارشد مطالعات زنان)
تغییر ساختار خانواده!
اشتغال زنان و کمرنگ شدن جایگاه و نقش مادری
رسوخ الگوهایی نظیر کم ارزش دانستن نقش مهم مادری و همسری و تمایل زنان به نقش های مردانه، ازجمله عوامل گرایش زنان به اشتغال خارج از منزل است به طوری که انگیزه اصلی دختران از تحصیلات عالی بعد از کسب موقعیت اجتماعی، استقلال مالی و عدم وابستگی به همسر و پدر است
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ - شنبه ۱۳۹۵/۰۶/۱۳
صاحب نیوز-نجمه محمدی فشارکی (کارشناسی ارشد مطالعات زنان)/ یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی برهم خوردن ماهیت نقش های اعضای خانواده و از دست رفتن کارکردهای مترتب بر این نقش ها و جایگاه هاست؛ مادری یکی از نقشهای محوری در خانواده است که تاثیر عمیقی بر روابط بین اعضا و حال و آیندهی فرزندان دارد. علاوه بر این مادری نقشی است که وقتی بر زنی مترتب میگردد تمام ابعاد زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. مادری نقشی است غیر قابل انفکاک از جنس زن و اساسا زن با مادری تعریف میشود. نوع زن تمایل قلبی به این نقش دارد و این نقش را مطلوب میداند و ناباروری را برای زن و حتی خود نقص و کمبود میپندارد حتی اگر قصدی بر مادر شدن نداشته باشد. اما اینکه این زنان در پذیرش این نقش با چه مسائلی روبرو هستند، خود جای بررسی دقیق دارد.
پیش از این گفتیم (+) که مجموعه شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان دهنده ی تفاوت هایی در فهم از مادری، کارکرد مادری و مسائل مرتبط با این کارکرد در روزگار ماست؛ این تفاوت به طور خاص در میان نسل های متوالی مادران جامعه مشهود است. آمار و ارقام مربوط به افزایش میزان مهدهای کودک و ثبت نام در آنها، افزایش سن ازدواج، افزایش زمان و فاصله تا اولین بارداری زوجین، کاهش میزان تولدها، افزایش خانواده های بی فرزند و تک فرزند، افزایش میزان زایمان به روش سزارین، افزایش نرخ اشتغال زنان، افزایش نرخ رشد زنان تحصیلکرده، افزایش نرخ طلاق، افزایش میزان زندگی های مجردی و… نیز از جمله ی این شواهد است. اما باید به این نکته توجه نمود که نگاه متفاوت به مادری، هم ریشه در سنتهای نادرست پیشین و هم تلقیهای نو و متاثر از عالم متجدد در جامعهی کنونی ایران دارد.
تفاوت دو نسل
فارغ از میزان علاقه زنان دو نسل به مادری، ما شاهد دو فضای پیرامونی کاملا متفاوت برای این دو نسل هستیم. شرایطی که مستقیم یا غیر مستقیم بر فرزند دارشدن دو نسل موثر است؛ به طور مثال مادران نسل اول دوران بعد از انقلاب اسلامی در شرایط اقتصادی و شرایط فرهنگی آن زمان که ساده زیستی و قناعت ارزش قلمداد می گردید، تجربه مادری را آغاز کردند و از سویی با عرفی مواجه بودند که کار را برایشان ساده تر می ساخت. عرف فرززند زیاد داشتن، عرف ساده زیستی، عرف ثبت نام در مدارس دولتی، عرف عدم فعالیت اجتماعی زنان، عرف خانه داری، عرف کسب درآمد توسط مردان و… .
اما زن امروز در حالت کشمکش و حیرانی است. با جامعه ای روبروست که تجمل و اشرافی گری رواج پیدا کرده، ارتباطات توسعه یافته و کودک با افراد و محیط های مختلفی مرتبط است. رسانه ها توسعه پیداکرده و به سمت ایجاد فرهنگی یکسان در حرکت است. سبک زندگی مردم تغییر کرده و فردگرایی رشد کرده است. امکانات تحصیل و اشتغال زنان افزایش پیدا کرده و زن تحصیلکرده سودای ادامه تحصیل و اشتغال دارد.
اشتغال زنان
در دو دهه اخیر با تغییرات نگرشی در جامعه و فراهم شدن زمینه های اجتماعی مناسب در ایران، اشتغال زنان نیز رو به گسترش نهاده است. رسوخ الگوهایی نظیر کم ارزش دانستن نقش مهم مادری و همسری، مصلحت گرایی فردی و استقلال طلبی، برابری خواهی، تمایل زنان به نقش های مردانه، از جمله عوامل عمده گرایش زنان به اشتغال خارج از منزل است به طوری که می توان گفت انگیزه اصلی دختران از تحصیلات عالی بعد از کسب موقعیت اجتماعی، اشتغال و کسب درآمد و در نتیجه استقلال مالی و عدم وابستگی به همسر و پدر است.
در واقع دیدگاه فمینیسم در این بود که «جامعه را متقاعد ساخت که تنها یک زن حقوق بگیر شاغل، شریک ارزشمند و برابر یک زندگی زناشویی است.» (ر. ک. پایان نامه کارشناسی ارشد «بررسی مفهوم مادری در بین زنان ایرانی در میان دونسل»، نجمه محمدی، دانشگاه الزهرا (س)، استاد راهنما دکتر محسن گودرزی، ۱۳۹۲)
آنچه باید پیش از هر نوع بررسی مورد توجه قرار گیرد این است که تحصیلات و اشتغال و استقلال مالی زنان، اگر با ارتقاء فرهنگی و رشد باورهای دینی و تقویت هدفگذاری متعالی در ازدواج و تشکیل خانواده همراه نباشد و خانواده به میدان رقابتی با همسر و دیگران تبدیل شود، به سود زنان و خانواده نخواهد بود و باید با معرفت افزایی و واقع نگری هرگونه تزاحم میان عرصه های اجتماعی برای زنان با خانواده کاسته شود و رشد علمی و اجتماعی زنان به عنوان سرمایه ای در خدمت خانواده و در نتیجه اجتماع سرمایه گذاری شود.
در دو دهه اخیر با افزایش نرخ اشتغال زنان و افزایش میزان حضور زنان در اجتماع و محیط های شغلی کیفیت روابط خانوادگی و به ویژه روابط مادر و فرزندی دستخوش تغییر قرار گرفت. بررسی تاثیرات این تغییر بر جایگاه و شان مادری نیازمند پژوهش های دقیقی پیرامون نوع نگرش زنان به مادری در جامعه ی امروز ماست.
تغییر ساختار خانواده
تغییرات در نهاد خانواده تا قرن بیستم به کندی و غیرمحسوس انجام می گرفت. اما از قرن بیستم به بعد و با دوران صنعتی شدن، حاکمیت سرمایه و ماشین بر همه ی عرصه ها، سرعت این تغییرات افزایش یافته خصوصاً پدیده ی مهم ورود زنان به بازار اشتغال و صنعت خالی شدن خانه ها از حضور مادرانی متعهد، مدیر و مهربان به این تغییرات دامن زد.
اشتغال زنان و مسئولیت های اجتماعی آنان، خانوارها را به سمت کوچک شدن و تغییر از شکل گسترده به شکل هسته ای سوق داد. روند کوچک شدن خانواده بر اثر رویکردهای مدرن اجتماعی، اشکال دیگری از خانواده را در پی داشت نظیر:
خانواده های تک والدی که عموماً یک فرزند با پدر و مادر خود که از همسرش جدا شده زندگی می کند. خانواده های تک نفره، زندگی با همجنس، زندگی با حیوانات و… خانواده تجدید بنا شده نیز از جمله خانواده های معاصر غربی است. این خانواده متشکل از والدینی است با کودکانی که محصول ارتباط قبل از ازدواج آنها هستند، کودکانی با پدران یا مادران معلوم یا نامعلوم. از آماری که ایالات متحده درباره آثار سوء تک حضانتی مادر بر فرزندان ارائه می دهد می توان به تأثیرات اجتماعی این نوع زندگی پی برد:
۱- بیش از ۸۵درصد جوانانی که در زندانها به سر می برند در خانه های بی پدر، بزرگ شده اند.
۲- ۷۱درصد از اخراجی های مدارس، در خانه هایی بزرگ می شوند که پدر، حضور فیزیکی پویا ندارد.
۳- ۶۳درصد از خودکشی های جوانان به دلیل حضور نداشتن فیزیکی و پویای پدر در منزل است.
درهم ریختن ساختار خانواده سنتی، طوفانی بود که بنیان مادری و پدری را در خانواده در هم پیچید و نقش هریک را به حاشیه بلکه به خارج از خانه راند و فرصت ایفای نقش مادری و همسری را آنگونه که خانواده بدان نیازمند بود از مادران گرفت.
انتهای پیام/ندای اصفهان/ع