***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

-4 آقای حائری از شاگردان آیت‌الله فشارکی و میرزای شیرازی دوم است‌. در ذکاوت و نبوغ ایشان همین بس که آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمود :....

 به نجف اشرف مهاجرت نمود و از محضر درس آیت‌الله فشارکی و عده دیگری از علما بهره‌مند شد

8 از شاگردان آیت‌الله سید محمد فشارکی و هم مباحثه آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بوده است‌. 

کارنامه زندگانی آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی

 

 4441 بازدید

 

ولادت

آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی در نهم ذیقعده سال 1316 هجری قمری در قریه گوگد گلپایگان متولد شدند. پدر بزرگوار ایشان از سادات عالیقدر و معروف به زهد و تقوی بوده است‌. آن عالم با اخلاص وصیت کرده بود که :

«قبر مرا در کنار جاده قرار دهید که گرد و غبار کاروان کربلا و زائران امام حسین (علیه‌السلام‌) به هنگامی که از اینجا می‌گذرند بر روی قبرم بنشیند.»

آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمود :

«پدرم بسیار مواظبت به خواندن زیارت عاشورا داشت و هر روز بالای پشت بام رفته و حضرت سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) را با این زیارت شریفه زیارت می‌کرد.» آیت‌الله گلپایگانی دو سال و نیم داشت که مادر پارسای خویش را از دست داد. نامهربانی روزگار در حق این کودک خردسال به همین جا ختم نگردید و در نه سالگی به سوگ والد بزرگوار خود نشست ولی از آنجا که تقدیر الهی آینده‌ای درخشان و روشن را برایش رقم زده بود هیچکدام از این مشکلات نتوانست در اراده او برای تحصیل خللی ایجاد کند.1

 

زهد و تقوی از دوران کودکی

نوابغ و انسانهای بزرگی که در تاریخ به نیکی درخشیده‌اند از همان دوران کودکی آثار صلاح و بزرگواری در سیمای رفتارشان آشکار و متجلی بوده است‌. آیت‌الله گلپایگانی نیز از این امر مستثنی نبوده‌اند.

پیرمردی از اهالی گلپایگان که دوران مکتب رفتنش را در کودکی با معظم‌له سپری کرده بود نقل می‌کرد :

«ایامی که ایشان به مکتب می‌رفتند رسم بر این بود که شاگردان به هنگام ظهر نانشان را روی هم می‌ریختند و یکجا با هم می‌خوردند لکن ایشان جداگانه غذای خود را می‌خوردند و هر چه اصرار می‌کردند که با آنها هم غذا باشد نمی‌پذیرفت و می‌گفت شاید پدرهای آنها راضی نباشند. روزی بچه‌ها نان و غذای او را برداشتند که مجبور شود با آنها غذا بخورد ولی ایشان آن روز غذا نخوردند و در غذای آنان شرکت ننمودند.»

آری‌; شرط اول کمال انسانی که در راه تحصیل علم قدم برداشته تقوا و اجتناب او نسبت به حلال و حرام است و در این میان مراعات حقوق دیگران و آلوده نشدن به غذای حرام یا شبهه‌ناک در تهذیب نفس و تربیت روح و روان تأثیر بسزایی دارد.2

 

اساتید آیت‌الله گلپایگانی

اساتید معظم‌له در یک تقسیم‌بندی به دو گروه تقسیم می‌شوند :

الف‌) اساتید اصلی :

1ـ آیت‌الله سید محمد حسن خوانساری‌(ره‌).

2ـ آیت‌الله آخوند ملاعلی محمدتقی گوگدی‌.

«مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی او را از قدمأ شاگردان آخوند خراسانی و از اجلاء آنان می‌داند.»3 3ـ آیت‌الله العظمی حائری یزدی‌.4

اساتید مقطعی آیة‌الله گلپایگانی

محقق غروی اصفهانی‌.5

محقق عراقی‌.6

آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی‌.7

آیت‌الله شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی ـ مسجد شاهی‌.8

آیت‌الله میرزا محمدباقر گلپایگانی‌.9

 

اجازات و مشایخ اجازه آیت‌الله گلپایگانی‌.

ناگفته نماند آنگونه که معروف است‌، معظم‌له در صدد کسب اجازات نبوده‌اند. معذلک اجازاتی از ناحیه علمای بزرگ برای ایشان صادر شده است‌:

اجازه آیت‌الله العظمی حائری یزدی‌.

اجازه آیت‌الله مسجد شاهی اصفهانی‌.

اجازه روائی مرحوم محدث قمی‌.

 

آیت‌الله گلپایگانی بر کرسی تدریس‌.

آیت‌الله گلپایگانی از اوائل جوانی شروع به تدریس کرده‌اند و از مدرسین به نام حوزه به شمار می‌رفته‌اند.

آقا سید ریحان‌الله یزدی در کتاب خود که در سنه 1353 قمری یعنی 61 سال قبل از رحلت آیت‌الله گلپایگانی منتشر کرده است در تحت عنوان آقا سید محمدرضا گلپایگانی می‌نویسد : «آقا سید محمدرضا فرزند آقا سید محمدباقر گلپایگانی در سال 1316 در گلپایگان تولد یافته و در روزگار صباوت و کودکی پدر و مادرش جهان را بدرود گفته تربیت وی به دیگران واگذار شد و چون بضاعتی از آنان نمانده خدمت آخوند ملامحمدتقی گلپایگانی به تحصیل دانش پرداخت‌. سپس به قم عزیمت و از مدرسین فقه و اصول به شمار می‌رود.»10

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد :

«و هو الیوم من العلمأ الفضلاء فی قم و من المدرسین المشاهیر بها. ایشان امروز از علمای با فضیلت قم و از مدرسین مشهور در آن شهر می‌باشد.»11 پس از رحلت آیت‌الله بروجردی از جمله پرجمعیت‌ترین درسها درس ایشان بود و متجاوز از سی سال از هفتاد سال تدریس در حوزه فقاهت‌، بزرگترین جمعیت درس را به خود اختصاص داده بودند و از این رو و به لحاظ کم و کیف و طول زمان و کثرت شاگردان‌، تدریس ایشان امتیازی بود که خداوند متعال معظم‌له را بدان مخصوص گردانیده بود.12

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای‌، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از پیام خویش به مناسبت رحلت آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمایند :

«این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید، یکی از موفق‌ترین و سعادتمندترین‌ها بودند. حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فرا گرفتن و آموختن فقه آل محمد (علیهم‌السلام‌) بودند.... هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهره‌مند ساختند. بسیاری از آرأ و نظرات فقهی که حاکی از روشن بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارائه کردند.»13

در فهم و جمع اخبار ید طولایی داشتند و از بس با اخبار و کلمات معصومین مأنوس بودند که اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام‌) را همچون فرزند از پدر می‌فهمیدند و طوری زوایای آن را قرینه قرار می‌دادند که اعجاب همگان را بر می‌انگیخت‌.

آیت‌الله مکارم شیرازی در خصوص تدریس آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمایند : «در مکتب فقهی ایشان سه مطلب خیلی جلب توجه می‌کرد. اول عمق نظر ایشان بود و دوم مسئله استقلال فکری ایشان بود و سوم احاطه بود. ایشان حضور ذهن داشت و احاطه داشت و یک مسئله را که می‌گفت با مسئله دیگر می‌سنجید.»14

تجلی اخلاق و عرفان در تدریس

تدریس ایشان ممزوج با اخلاق و عرفان بود. بدین ترتیب که : اولاً به هنگام ورود در مسجد محل تدریسشان نماز تحیت مسجد را به جا می‌آوردند و هرگز دیده نشد که نماز تحیت مسجد را نخوانده شروع به درس کنند. حتی در سالهای اخیر که از ضعف جسمی رنج می‌بردند، نماز تحیت را نشسته می‌خواندند ولی ترک نمی‌کردند.

ثانیاً هنگامی که بر کرسی تدریس می‌نشستند، قبل از شروع به درس فاتحه و اذکاری برای اساتیدشان و نیز همه کسانی که حوزه علمیه قم را حفاظت کردند و در حفظ و رونق آن کوشیدند قرائت می‌کردند.15

 

اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به تعلیم و تعلم

اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به امر تدریس به حدی بود که کسالت و بیماری و حتی فوت فرزند نیز موجب نشد که ایشان درس را تعطیل کنند.

یک روز که کمی دیرتر از وقت معین برای تدریس حاضر شده بود وقتی شاگردان علت تأخیر استاد را سئوال می‌کنند می‌فرمایند :

«کودک پنج ساله‌ای داشتم که در حوض خانه افتاد و خفه شد و من گرفتار تجهیز و تدفین او بودم‌. روی این جهت کمی دیر شد.»16

در سالی که به علت کسالت توان رفتن به مسجد اعظم جهت تدریس را نداشته درس را در منزل شروع کرده‌، فرمودند :

«در زمان استادم مرحوم حاج شیخ (آیت‌الله حائری یزدی‌) یک شب که به شدت مریض بودم و قادر به حرکت نبودم به دوستانم گفتم مرا با رختخواب به درس استاد ببرید تا از فیض درس ایشان محروم نباشم‌. الآن هم که چنین مبتلا شدم درس را در منزل شروع کردم تا نصیحتی باشد برای طلاب که به مجرد بیماری یا عذر دیگری درس را تعطیل نکنند زیرا امروز عالم اسلام به مجتهد و طلبه باسواد نیاز شدید دارد.»17

آقای گلپایگانی اهتمام خاصی به تقویت بنیه علمی طلاب داشتند تا جایی که می‌فرمودند : «خدا را شاهد و گواه می‌گیرم که با مشاهده برخی طلاب که به درس و بحث اهمیت نمی‌دهند از غصه تب می‌کنم‌.»18

 

مبانی فقهی آیت‌الله گلپایگانی

آیت‌الله گلپایگانی در بهره‌گیری از مباحث فقهی سبک خاص به خود را داشت و روش فقهی ایشان را باید در دو بخش از احکام بررسی کرد :

احکامی که در آنها اخبار و روایاتی وارد شده است‌. در این قسم به فهم عرفی ظواهر اخبار اکتفا و هرگز دقتهای فلسفی را در مدلول روایات راه نمی‌داد. در استخراج احکام از سنت و اخبار ید طولایی داشت و در تعارض بین خبرین چنان بین اخبار جمع می‌کرد که مورد اعجاب همه بود و از همین جهت آیت‌الله کوهستانی از ایشان به عنوان «زارة ابن اعین‌» تعبیر می‌کردند19 احکامی که در آنها روایات خاصه‌ای موجود نیست و از طریق قواعد و کلیات اثبات می‌شوند. در این قبیل روایات نیز، معظم‌له ید طولایی در تطبیق کبرویات بر مصادیق صغرویات داشت مثلاً حضرت آیت‌الله گلپایگانی «مضاربه‌» را از مصادیق وکالت می‌دانند نه عقدی مستقل و واضح است که این مبنا ثمرات فراوانی در سرتاسر مباحث مضاربه دارد و یا در بحث قضأ در مسئله «متولی شدن غیر مجتهد امر قضاوت را از طرف مجتهد» ایشان به خوبی از طریق عمومات وکالت وارد بحث شده و مسئله را ثابت می‌کند.

اما ویژگی کمی فقه آیت‌الله گلپایگانی این بود که در تمام ابواب فقه فتوا داشتند و حواشی ایشان یکی از پربارترین حواشی بر عروة‌الوثقی می‌باشد.

آیت‌الله العظمی سید محمود شاهرودی‌(قدس سره‌) که از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف به شمار می‌رفت با دیدن حواشی آیت‌الله گلپایگانی بر عروه‌، احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده بود. قابل توجه است که معظم له حواشی عروه را در سن پنجاه سالگی نوشته و منتشر ساخته بود. به کلمات بزرگان خصوصاً شهید ثانی و صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری (رضوان‌الله تعالی علیهم اجمعین‌) اهتمام داشتند و بسیاری از اوقات‌، متون این کلمات را قرائت کرده و آن‌گاه به تأکید و یا نقد آنها می‌پرداختند.

شیوه تدریس ایشان علی‌الخصوص اهتمامی که برای رسیدن به نظر علمای بزرگ داشتند، اهمیت اجتهاد و عظمت آن را در نظر انسان متجلی می‌ساخت‌.

به روایات وارده و مناسبه در هر مسئله اهتمام بسیار می‌ورزید; بلکه گاهی پیش از بیان شقوق مطلب و اقوال مسئله کلیه روایات مناسبه اعم از مؤید و معارض را قرائت می‌کردند و متن روایات را از روی وسائل‌الشیعه می‌خواندند. در پایان یافتن مطالب شتاب نداشتند و غالباً تحقیق و بررسی می‌کردند تا به یک نقطه اطمینان بخشی برسند و از این رو گاهی مدتی در یک مطلب می‌ماندند و بحث فقهی ایشان در خصوص «حج‌» متجاوز از شش سال به طول انجامید. از بزرگان و اساتید علم بسیار احترام می‌کردند و حتی در مواقعی که به نظر و رأی آنها ایراد داشتند بسیار محترمانه به نقد آن می‌پرداختند.

اغراق‌گویی و مبالغه در جا انداختن نظریه خود نداشتند، هر چند که از نظر خود دفاع می‌کردند و لکن با تعابیر اغراق‌آمیز که موجب وهن نظر مخالف باشد دفاع از رأی و نظر خود نمی‌کردند و این مطلب از بارزترین خصوصیات تدریس معظم‌له بود.

دارای شرح صدر فوق‌العاده بودند و اشکالات و ایرادات شاگردان را هر چند کم سابقه بودند تحمل می‌کردند و این مطلب خصوصاً در این سالهای اخیر با در نظر گرفتن بار سنگین مرجعیت و پیری و ضعف مفرط ایشان به راستی اعجاب‌انگیز بود و اگر احیاناً مثل مواقع کسالت‌، تند می‌شدند کلمات زننده درباره طرف به کار نمی‌بردند و گاهی اوقات جمله (انالله و انا الیه راجعون‌) را به کار می‌بردند که ظاهراً مقصودشان آن بود که اینگونه ایراد مصیبت و بلاست‌. در مواقعی که در نقل مطالب و یا جهات دیگر کم و زیادی صورت می‌گرفت و به حضورشان تذکر داده می‌شد; از پذیرفتن آن منعی نداشتند و گاهی صریحاً از تذکر دهنده تقدیر می‌کردند.

 

ویژگیهای اخلاقی

1ـ اخلاق فردی و اجتماعی

آیت‌الله گلپایگانی از همان دوران طفولیت در صدد تهذیب نفس خویش بود و تحصیل علم را با تصفیه باطن توأم ساخته بود. از معدود افرادی بود که ملکه تقوی و تهذیب نفس در او بارور شده بود حتی در امور عادی روزمره و اقدامات سیاسی تمام سعی خود را معطوف کرده بود که وظیفه خود را انجام دهد و در تمام امور خداوند متعال را از خود راضی نگاه دارد. معظم‌له در برخورد با مردم و مراجعه‌کنندگان بسیار خوش برخورد بود به گونه‌ای که هر کس با نخستین برخورد شیفته ایشان می‌شد. برخی از مراجعین که به خاطر داشتن مشکلات و گرفتاریها ناراحت بودند، هنگامی که به حضور ایشان می‌رسیدند با کیفیت برخورد ایشان آرامش و نشاط به آنان دست می‌داد.

درباره برخورد کریمانه ایشان با مراجعین داستانها و نقلهای زیادی نوشته‌اند از جمله آنها: شخصی با یکی از اعضأ دفتر معظم له اصطکاکی پیدا کرده بود و خواستار آن شده بود که خدمت آقا برسد. وقتی به حضور آقا شرفیاب شد با آهنگ بلند شروع به اعتراض کرد و از فرد مزبور شکایت نمود که به من اهانت و توهین کرده است آقا با اخلاق خوش سئوال کردند چه کرده‌؟ پاسخ داد با مشت به سینه‌ام زده است‌. آقا با لحنی جذاب فرمودند:

«دیه با عاقله است‌. شما بیائید و به جای آن یک مشت در سینه من بزنید»20 

2ـ اخلاص

از ابعاد مهم شخصیت آیت‌الله گلپایگانی اخلاص ایشان بود، روح اخلاص و یقین در اعمال آن مرجع بزرگوار جاری بود. مرجعیت را تنها به حکم وظیفه پذیرفته بود و از این رو از ترویج نام و شهرت خویش همواره گریزان بود، در سالهای آخر عمر آیت‌الله العظمی بروجردی یکی از نمایندگان ایشان درباره تعیین مجتهد بعد از خودشان در رجوع به احتیاطات واجب ایشان سئوال می‌کند. آیت‌الله بروجردی در پاسخ می‌فرمایند :

به اعلم فا الاعلم رجوع کنید. آن شخص در استفتأ دیگری از معظم‌له خواستار تعیین مصداق می‌شود. آقای بروجردی در پاسخی که کتباً مرقوم داشته‌اند می‌فرمایند : به فقیه گلپایگانی رجوع شود.21 متعاقب آن فرد استفتأ کنند پس از رحلت آیت‌الله بروجردی و مطرح شدن مرجعیت علمأ و شخصیتهای مختلف در صدد نشر و تکثیر آن استفتأ بر می‌آید و هنگامی که نیت خود را با آیت‌الله گلپایگانی در میان می‌گذارد او را به شدت از این کار نهی کرده و حتی برگه استفتأ را از او گرفته و در نزد خود نگه می‌دارند.

آن شخص که از علاقمندان آیت‌الله گلپایگانی بوده است عرض می‌کند آن برگه استفتأ شرعاً متعلق به من است معظم‌له در پاسخ می‌فرمایند :

«یعنی تو معتقد نیستی که من به این اندازه بر تو ولایت دارم‌؟» یکی از علمای نجف که از سوی آیت‌الله گلپایگانی جهت تبلیغ به شهرستان ایلام اعزام شده بود پس از مدتی به نزد معظم‌له آمده و عرض می‌کند : چون بنده دروس شما را ندیده‌ام و اعلمیت شما برایم محرز نشده است‌. لذا وقتی مردم آنجا درباره تقلید و مراجع اعلم از من سئوال می‌کنند آیت‌الله العظمی خوئی را معرفی می‌کنم و من از این که از طرف شما باشم و هزینه‌ام از جانب شما تأمین شود ولی دیگری را تبلیغ کنم راضی نیستم‌.

آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ فرموده بودند :

«من تو را نفرستادم آنجا که مرا تبلیغ کنی‌! من شما را فرستادم که بروی دین خدا را تبلیغ کنی که مردم دین دار باشند حتی اگر بخواهی پول می‌دهم رساله آقای خوئی را بخری و آنجا به مردم بدهی تا دیندار شوند!»22

در مورد دیگری فردی از روحانیون شیراز به حضور معظم له مشرف شده و عرضه داشت که من مردم را از تقلید آیت‌الله العظمی حکیم به تقلید شما برگردانده‌ام‌. این فرد که انتظار داشت مورد تشویق آیت‌الله گلپایگانی واقع شود برخلاف انتظارش نه تنها مورد تشویق ایشان قرار نگرفت بلکه به او فرمودند :

«مردم را در تقلید هرزه نکنید. طوری نکنید که مسئله تقلید در میان مردم قداست خود را از دست دهد.»23

پس از رحلت حضرت امام خمینی و طرح مرجعیت آیت‌الله العظمی اراکی‌، آیت‌الله گلپایگانی اظهار خوشحالی کرده و فرموده بودند :

«الحمدلله که از وجود ایشان هم در حوزه‌ها استفاده می‌شود. ما در ذهنمان دغدغه‌ای بود که چرا از وجود حضرت آیت‌الله اراکی در حوزه استفاده نمی‌شود.»24

 

3ـ اخلاص در محبت اهل بیت

عشق و ارادت آیت‌الله گلپایگانی به آستان مقدس اهل بیت (علیهم‌السلام‌) بعد دیگری از فضائل اخلاقی و اعتقادی معظم‌له است‌.

ایشان در این خصوص می‌فرمود :

«در زمان مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بین علمأ صحبت بود که چه کنیم‌. ایام عزاداری است و نمی‌توانیم مجلس عزا برقرار کنیم‌. من گفتم در منزل ما بین‌الطلوعین مجلس عزا می‌گیریم و خودم هم منبر می‌روم و روضه می‌خوانم‌. مجلس روضه را برگزار کردیم‌. مرحوم آیت‌الله حائری و آقا شیخ ابوالقاسم کبیر و دیگر بزرگان هم به مجلس مشرف می‌شدند و بنده خودم منبر می‌رفتم و روضه می‌خواندم‌.»

هر سال عصر عاشورا بستگان خویش را به گرد خود جمع می‌کرد و برای آنها شخصاً روضه می‌خواند و می‌فرمود:

«می‌خواهم نامم در زمره روضه خوانهای سیدالشهدا(علیه‌السلام‌) ثبت شود.»25 این رویه آیت‌الله گلپایگانی تا آخرین سال از حیاتشان یعنی محرم سال 1414 هجری قمری ترک نشد. به هنگام حضور در مجالس روضه و ذکر مصائب اهل بیت (علیه‌السلام‌) مؤدب و به هیأت کسی که در محضر شخص یا اشخاص والامقام و بزرگ شرف حضور دارد می‌نشستند. در ایامی که به علت کسالت در بیمارستان بستری بودند و لباس بیماران را بر تن داشتند شخصیتهای طراز اولی علمی و سیاسی مملکت را که برای عیادت آمده بودند، با همان لباس مخصوص به حضور می‌پذیرفتند اما هنگامی که یک مداح اهل بیت (علیهم السلام‌) وارد می‌شد و می‌خواست ذکر مصیبتی کند لباس رسمی خود را می‌پوشیدند و آنچنان مؤدب می‌نشستند گویی حضور موالیان و اجداد طاهرین خویش را در مجلس به عیان می‌بینند و می‌فرمودند : «ذکر ائمه حضور در خدمت ائمه است و در خدمت ائمه باید مؤدب نشست‌.»26 هنگامی که پیش از حضور در مجلس ذکر مصیبت در روز تاسوعا یکی از بستگانشان به حضورشان رسید و از ایشان خواست قطره چشمی که پزشک برای درمان تجویز کرده را استفاده کنند فرمودند : «اگر چه من این داروها را محکوم به طهارت می‌دانم ولی نمی‌خواهم اشک چشمی که در مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام‌) ریخته می‌شد با چیز دیگری مخلوط شود.27 اهتمام آیت‌الله گلپایگانی به تعظیم و بزرگداشت مقام والای حضرت صدیقه طاهره فاطمة زهرا (سلام‌الله علیها) تا آنجا بود که روز سوم جمادی‌الثانی روز شهادت آن حضرت پس از اتمام مراسم عزاداری در بیتشان در قالب دسته عزاداری پیشاپیش جمع کثیری از طلاب با پای پیاده به حرم مطهر حضرت معصومه‌(سلام‌الله علیها) مشرف می‌شدند و این سنت نیکو که توسط ایشان بنیاد گردید پس از گذشت سالها تا اکنون ادامه یافته است‌.

آن فقیه بزرگ درباره اهمیت اقامه عزا بر حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) و رجحان آن بر عزاداری حضرت سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) می‌فرمودند :

«گریه بر سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) تولی است اما گریستن در عزای حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) هم تولی و هم تبری است‌.»

معظم‌له در پیامی به مناسبت یکهزار و چهارصدمین سالگرد شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (علیهاسلام‌) می‌فرماید :

«فاطمه ولیة‌الله حجة‌الله و پاره تن و روح رسول‌الله بود احدی از او به پیغمبر شبیه‌تر و نزدیکتر و محبوبتر نبود. او صدیقه کبری و ناموس الله عظمی بود و خداوند متعال نسل پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم‌) و امامان مکرم را در زریه او قرار داد. ادب و اطاعت خالص او از پدرش و احترام بی‌نظیر پدرش از او، همسرداری‌، خانه داری‌، تربیت فرزند و همه صفات و اخلاقش آموزنده و مشحون به حقایق عالی عرفانی و عنایات خالصه ربانی بود... شایسته است متمکنین با تأسیس مراکز عام‌المنفعه در جهت تأمین نیازهای جامعه اسلامیمان خاطره بزرگداشت مطلع پانزدهمین قرن شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام را برای همیشه گرامی دارند.»28 4ـ اصرار بر اجرای قوانین اسلام

در قضیه رحلت فرزندشان مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا مهدی که برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان طبس عازم آن دیار شده بود و در تصادفی مشکوک به دیار باقی شتافت‌. آن هنگام که خبر آن رویداد تأسف‌انگیز را دریافت کردند فرمودند:

«بارالها! نه تنها شاکرم بلکه ممنونم که فرزندم در راه تو جان باخت‌.»29 در آن ایام یکی از علمأ که برای تسلیت به حضور ایشان رسیده بود اظهار داشت : مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالعلی طهرانی هنگامی که فرزندش را از دست داد می‌گفت دعا کنید محبتش از دلم برود. اکنون شما نیز از خدا بخواهید تا محبت آن فقید سعید را از دلتان بیرون کند، اما معظم‌له در پاسخ فرمودند :

«اما من دعا می‌کنم خداوند محبتش را در دلم بیشتر کند تا من در این مصیبت بیشتر صبر کنم و خداوند متعال پاداش بیشتری عنایت فرماید.»

در پی این حادثه دردناک‌، مقامات رژیم شاه با ارسال تلگراف تسلیت به حضور معظم‌له قصد داشتند از حادثه مزبور در جهت بهبود رابطه خود با مرجعیت و روحانیت استفاده کنند که علیرغم انتظارشان با پاسخ قاطع و کوبنده ایشان مواجه شدند.

در اینجا به عنوان نمونه تلگراف نخست‌وزیر رژیم پهلوی شریف امامی و پاسخ آیت‌الله گلپایگانی به آن را درج می‌نمائیم‌:

«حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محمدرضا گلپایگانی (دامت برکاته‌) مرجع عالیقدر شیعیان حادثه اسفناک فقدان آیت‌الله زاده آقای سید مهدی گلپایگانی موجب تأسف و تأثر قبلی اینجانب شد.

انشأالله تعالی قادر متعال صبر جمیل در تحمل این مصیبت عظمی عنایت خواهد فرمود. بقای عمر و دوام عزت آن مرجع عالیقدر را که وجود محترمشان در ترویج احکام اسلامی و ارشاد مسلمین مغتنم است از پیشگاه حضرت حق مسئلت دارم و امید که توجه حضرت ولی عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف‌) موجب رستگاری و آمرزش همه شیعیان باشد. برای فقید سعید قدس سره طلب مغفرت و رحمت دارم‌. آمین یا رب‌العالمین‌.التماس دعا نخست‌وزیر شریف امامی 31 شهریور 1357»

در پاسخ به تلگراف مزبور فرمودند :

جناب آقای مهندس شریف امامی : تهران

تلگرام تسلیت واصل‌، تسلی خاطر اینجانب وقتی فراهم می‌شود که مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید که قلب مبارک حضرت ولی عصر (ارواح‌العالمین له الفداه‌) را جریحه‌دار ساخته است جبران و نظام کامل اسلامی در مملکت برقرار گردد. از خطراتی که به واسطه وضع غیراسلامی آموزش و پرورش و مدارس مختلط و نشریات و مطبوعات گمراه کننده و تلقینات و تبلیغات الحادی و سپاه دانش دختران و پلیس و افسر زن و امور دیگر که شرف و حیثیت و عفت اجتماع را لکه‌دار نموده و فرزندان عزیز اسلام را تهدید می‌کند به مراتب بیشتر از مرگ فرزندانم متأسف می‌باشم‌. خداوند متعال همگان را به آنچه خیر و صلاح و ترقی آزادی و استقلال جامعه مسلمان در آن است هدایت فرماید.

24 شوال المکرم 1398 ـ 4/7 ـ 1375 ـ گلپایگانی‌

 

مواضع سیاسی و مبارزات آیت‌الله گلپایگانی

آیت‌الله گلپایگانی دارای روحیه ضد ظلم و فساد بودند و در مواقع مختلف طبیعت کفرستیزی خود را بروز داده‌اند. چنانکه نقل می‌شود از دورانی که در گلپایگان بوده‌اند و هنوز وارد حوزه علمیه اراک و قم نشده بودند، تا ایامی که در اراک و در ایام طلبگی انس و مصاحبت خاصی با مرحوم آیت‌الله آقا نورالدین اراکی که از علمای مجاهد آن دیار بوده داشته‌اند، تا زمانی که صریحاً با مأمور کشف حجاب رضاخان در قم درگیر می‌شوند و تا دوران مرجعیتشان که با اعلامیه‌های قاطع و کوبنده رهبری و زعامت حوزه علمیه قم را در ایام تبعید حضرت امام خمینی (قدس سره‌) بر عهده داشته‌اند. 

مبارزه با تصویب لایحه اصلاحات ارضی

اولین تلگراف اعتراض به تصویب اصلاحات ارضی از سوی آیت‌الله گلپایگانی صادر شده است‌. این تلگراف در پاسخ به تلگراف وزیر کشاورزی وقت رژیم پهلوی (دکتر ارسنجانی‌)، که با زیرکی خاصی علما و مراجع تقلید را موافق اقدامات دولت معرفی کرده بود، خطاب به نخست‌وزیر صادر شده است و در آن قید شده است :

«آقای دکتر ارسنجانی‌، وزیر کشاورزی‌، تلگرافی که به حقیر به نام تبریک مخابره کرده و در آن از توجه علمای اعلام در مورد زمین‌دار شدن زارعین اظهار تشکر نموده است‌.31 علاوه بر آنکه از طرف علمأ اعلام با قانون اصلاحات ارضی موافقت نشده و هر قانونی که بر خلاف احکام مقدسه دین مبین اسلام باشد، لغو و بلااثر است‌. چون از یک نفر که خود را به عنوان وزیر معرفی می‌کند چنین تهمت بی‌اساسی آن هم نسبت به مقام حجج اسلام موهن و تحریک‌آمیز است و جز به ناچار ساختن علمأ اعلام در اظهار مخالفت تعبیر دیگری ندارد مقتضی است ایشان را به آثار نامطلوب این حرکات متوجه نموده و در رفع اتهام از ساحت علمأ اعلام اقدام فرمایند.»32 مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

به موجب این لایحه واژه اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف می‌گردید. انتخاب‌شوندگان نیز به جای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن کریم به جای آورند، از این پس آن را با هر کتاب آسمانی می‌توانستند انجام دهند و به منظور سرآغازی در توسعه فرهنگ غربی و هتک عفت عمومی و خانوادگی‌، به زنان نیز حق رأی اعطا شده بود.

در پی تصویب این لایحه مراجع عظام تقلید همگی یکصدا به مخالفت با آن برخاستند و ضمن خلاف شرع دانستن آن خواستار لغو مصوبه مذکور شدند. در این میان آیت‌الله گلپایگانی با انتشار اعلامیه‌ها و تلگرافهای مختلف به مخالفت با آن برخاست‌. معظم‌له در بخشی از اعلامیه خویش می‌فرمایند:

«آیا در مملکتی که هنوز به مردها حق شرکت در انتخابات آزاد داده نشده‌، دادن چنین حقی به زور و ارعاب به بانوان یادآور اعصار توحش حکومتهای فردی و توهین به جامعه زنان نیست‌.»33 ورود بانوان به عرصه انتخابات در شرایطی که اصولاً انتخابات آزاد در مملکت وجود نداشت و اسامی نمایندگان و وکلاء از قبل به وسیله مقامات دربار و ساواک تعیین می‌گردید، تنها پوششی برای ترویج فساد و بی‌بند و باری و بی‌عفتی در جامعه محسوب می‌شد و این نکته ظریفی بود که از دید علمأ و مراجع پنهان نمانده بود.

آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه خود به همین مناسبت اینچنین تصریح می‌کنند : «اگر مقصود ترویج فحشأ و منکر نیست چرا زن‌ها را عملاً ترغیب می‌کنند که با بدن‌های نیمه عریان در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان ظاهر شوند؟»34

نهایتاً بر اساس موضعگیری استوار حضرت امام خمینی و آیت‌الله گلپایگانی و علمای مجاهد آن عصر و نیز حمایت قاطع و گسترده مردم از اقدامات مراجع تقلید بود که نخست‌وزیر اسدالله علم طی تلگرافی به آیت‌الله گلپایگانی‌، عدم اجرای تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایی را اعلام نمود. اما معظم‌له با هماهنگی با مراجع وقت ضمن ناکافی دانستن این اقدام خواستار لغو رسمی آن در هیئت دولت شدند. متعاقب آن نخست‌وزیر دو روز پس از تلگراف اول‌، در تلگراف دیگری رسماً لغو مصوبه فوق را اعلام داشت‌.

متن این تلگراف به این شرح است :

حضور مبارک حضرت آیت‌الله آقای گلپایگانی متع‌الله المسلمین بطول بقائه‌. در پاسخ پیغام حضرت آیت‌الله راجع به توضیح بیشتر در خصوص تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به استحضار عالی می‌رساند همانطور که طی تلگراف شماره 41582 مورخ 5/9/41 اطلاع داده شد موضوع در جلسه هیئت دولت مطرح و تصویب شد که تصویبنامه مورخ 14/41 قابل اجرا نخواهد بود.شماره 41776 ـ 7/9/41

نخست وزیر اسدالله علم

 

موضعگیری آیت‌الله گلپایگانی علیه انقلاب سفید شاه

در پی عقب‌نشینی رژیم شاه از اجرای تصویب نامه‌های اصلاحات ارضی و انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه در 19 دی ماه 1341 و در سالروز اصلاحات ارضی اعلام کرد قصد دارد اصول ششگانه‌ای را به رفراندوم بگذارد. این اصول ششگانه از نظر ماهیت همان لوایحی بود که در قالب اصلاحات ارضی و تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی قبلاً طرح شده بود و با وجود مخالفت علمأ لغو گردیده بود منتها با این تفاوت که این بار خود شاه شخصاً اجرای این مأموریت آمریکایی را بر عهده گرفته بود و تأکید کرده بود که «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا کنم‌».35 به دنبال تصمیم شاه دایر بر اجرای به اصطلاح اصول ششگانه انقلاب سفید، آیت‌الله گلپایگانی طی بیانیه‌ای شرکت در رفراندوم را تحریم کرده و آن را غیرقانونی دانست‌. در آستانه نیمه شعبان‌المعظم سال 1382  .'û ق‌. رژیم شاه که از جنب و جوش مردم قم در سرور و چراغانی معابر و بازار به مناسبت این روز مبارک اطلاع داشت‌، با سوءاستفاده از این فرصت عده‌ای را از تهران به قم روانه کرد تا با برپایی جشن و سرور به رفراندوم گذاشته شدن اصول ششگانه را جشن بگیرند و از فضای شاد شهر قم به مناسبت عید فرخنده ولادت حضرت ولی‌عصر «عج‌» به سود شاه و رفراندوم شاهانه بهره‌برداری کنند.

آیت‌الله گلپایگانی پس از اطلاع از چنین برنامه‌ای طی اعلامیه‌ای خواستار تعطیلی بازار و توقف جشن و چراغانی عید سعید نیمه شعبان شد.

در پی این اعلامیة آیت‌الله گلپایگانی بازار قم یک‌پارچه تعطیل شد و فضای سکوت و سکون جایگزین شادی و جنب و جوش شد. رژیم شاه که عملاً توطئه خود را ناکام می‌دید با بازگرداندن افرادی که به همین منظور از تهران روانه شده بودند به غائله پایان داد. متعاقب خروج افراد مزبور از قم در ساعات اولیه صبح نیمه شعبان‌، حضرت آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه‌ای که در حوالی ظهر منتشر شد با تشکر از اقدام تجار و بازاریان در تعطیلی بازار و توقف مراسم سرور، از آنها دعوت نمود با توجه به رفع غائله به مراسم جشن و چراغانی ادامه دهند.36 متن اعلامیه به شرح ذیل است :

«چون منظور از انصراف از برگزاری مراسم عید سعید از طرف حقیر و اقدام آقایان تجار و اصناف قم به تعطیل بازار و خیابان انزار از بعضی حرکات و آمدن عده‌ای به قم بود تا موجب توهم موافقت روحانیت با این مطالب نشود و این مقصود با تعطیل بازار و اظهار احساسات مردم متدین انجام شد ضمن تشکر از توجه عموم به حفظ آرامش مقتضی است بازار را مفتوح و به مراسم جشن و چراغانی عید ادامه دهند. خداوند همه را از یاوران حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار دهد.»37 به تاریخ 15 شهر شعبان المعظم 1382

محمدرضا الموسوی الگلپایگانی

در پی نزدیک شدن به زمان رفراندوم‌، شاه با سفر به قم خواست‌، علمأ و مراجع را به موافقت با طرح رفراندوم تحریص و تشویق نماید; ولی این اقدام نیز با عدم استقبال علمأ از وی و تحریم خروج مردم از خانه‌هایشان در روز سفر او به قم ناکام ماند. بازار قم یکپارچه تعطیل شد و جز عده‌ای مزدور که برای همین منظور توسط رژیم از تهران آورده شده بودند کسی در خیابان نبود. شاه در این سفر با سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیت‌، بر تصمیم خویش دایر بر اجرای انقلاب سفید تأکید نمود. متعاقب این فراخوان آیت‌الله گلپایگانی (ره‌) طی اعلامیه‌ای بار دیگر بر مخالفت خود با رفراندوم شاهانه تأکید فرموده و این بار نیز اساس آن را غیرقانونی دانست‌.

متن اعلامیه به شرح زیر است :

«به عرض محترم عموم آقایان مؤمنین و برادران دینی می‌رساند: حقیر در جریانات اخیر به وسایل مختلفه تذکرات لازمه را داده و حق نصیحت را ادا نموده‌ام و انصراف از اینگونه اقدامات را به ملاحظه عواقب سوئی که در بر دارد خواسته‌ام‌. امیدوارم مورد توجه واقع شده و به اضطراب ملت مسلمان خاتمه دهند. اکنون برای اطلاع عموم نظریه خود را اظهار می‌دارم : مراجعه به آرأ عمومی در قبال احکام شرعیه بی‌مورد و موجب نگرانی علمأ اعلام و عموم مسلمین و مضر به استقلال و مصالح مملکت است و این گونه عملیات غیرقانونی‌، به دلایل متعدده صحیح نیست‌. در خاتمه اعلام می‌دارم روحانیت جز خیرخواهی و بیان مصلحت و انجام تکالیف شرعیه مقصودی ندارد و با خواست خداوند متعال و توجهات حضرت ولی عصر ارواحناله الفداه به وظیفه خود عمل خواهد نمود.38

24 شعبان 1382 ـ محمدرضا الموسوی الگلپایگانی

 

فاجعه مدرسه فیضیه

از حوادث بسیار مهمی که در حضور آیت‌الله گلپایگانی اتفاق افتاد فاجعه مدرسه فیضیه است‌، که در روز دوم فروردین سال 42 شمسی مصادف با روز 25 شوال رخ داد.

در این روز که مصادف بود با سالروز شهادت امام جعفر صادق‌(ع‌)، مجلس سوگواری به همین مناسبت از سوی معظم‌له منعقد گردیده بود که جمعیت بسیار زیادی در آن حضور داشتند. بخشی از این جمعیت‌، مزدوران جنایتکار شاه بودند که برای سرکوب و قلع و قمع کردن سازمان روحانیت آمده بودند.

نزدیکان معظم‌له که از وضعیت غیرعادی مدرسه فیضیه آگاه شده بودند مراتب را به استحضار ایشان رسانده بودند و درخواست کرده بودند که در مجلس شرکت نکند; با این وصف فرموده بود : «ما مردم را دعوت کرده‌ایم‌. باید خودمان هم برویم‌... هر طور می‌خواهد بشود.»39 پس از ورود آیت‌الله گلپایگانی به مجلس و در گرماگرم سخنرانی مرحوم حاج انصاری قمی ناگهان اشرار شروع به اغتشاش نموده و دعوای ساختگی با خود به راه انداختند و یک بار که آقای حاج انصاری آنان را آرام کرد و خواست مجلس را ادامه دهد. بار دیگر همان بازی را درآوردند و چند بار این عمل را تکرار کردند. به طوری که رعب و وحشت همه جا را فرا گرفته بود. پس از آنکه منبر ایشان خاتمه پذیرفت مزدوران چکمه پوش رژیم پهلوی بر دامنه اغتشاشات خود افزوده یکی از آنان برای روح رضاشاه صلوات خواست و آنگاه شروع به پایکوبی کرده و فریاد جاوید شاه سردادند و روی دوش یکدیگر سوار شده و پارچه‌های بزرگی که بر سر در مدرسه نصب شده بود و جملاتی در حمایت از اسلام و... بر آن نوشته شده بود کنده و آتش زدند و آنگاه فحاشی نموده و حتی چوبهای درختان فیضیه را شکستند و با آن به جان طلاب و مردم بی‌پناه افتادند. پدر را مقابل فرزند و فرزند را مقابل پدر می‌زدند. برخی را از طبقه دوم به زیر انداختند و بعضی برای فرار از چنگال آن نابکاران خود را از طبقه بالا به پایین و یا از پشت بام به داخل رودخانه و یا به داخل مدرسه دارالشفأ انداختند.

در اینجا توجه خوانندگان محترم را به فرازهایی از پاسخ آیت‌الله گلپایگانی به مرحوم آیت‌الله میلانی درخصوص فاجعة مدرسه فیضیه جلب می‌نماییم :

تاریخ : 1/3/1342

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حضرت مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آیت‌الله آقای حاج سید محمدهادی میلانی دامت برکاته مرقومه محترم مورخ 21 شهر ذی‌الحجه که از توجهات آن جناب به مصالح عالیه اسلامی حکایت داشت‌، واصل و موجب مزید امتنان و تشکر گردید. از حال حقیر و صدمه دیدگان و مجروحین آقایان طلاب استفسار فرموده بودید بحمدالله حقیر سالم و دعاگو.

روحیه طلاب محترم بعد از فاجعه مدرسه فیضیه و اهانتهای دیگر بسیار قوی‌، ثبات قدم آنها افزوده‌، در انجام وظائف و حفظ آثار اهل بیت علیهم‌السلام افزوده و آماده تحمل هرگونه مصیبت و بلا در راه آزادی مسلمین و اعلای کلمه حق هستند. هر چه تعداد شهدا و مجروحین آنان بیشتر باشد افتخار و سربلندی روحانیت بیشتر است و همانطور که به سمع شریف رسیده و عموم مردم مسلمان با اطلاع هستند، بعد از آنکه جمعی از مجروحین را از بیمارستانها اخراج کردند به طور غیررسمی و دور از انظار مأمورین انتظامی معالجه ایشان ادامه یافت و فعلاً حال مزاجی اکثر ایشان بهبودی یافته ولی احصائیه مجروحین و مقتولین هنوز به طور قطع معلوم نشده و جمعی که به اسم نظام وظیفه برخلاف قانون و به منظور برچیدن بساط فقه مذهب جعفری در سربازخانه‌ها گرفتار و در این ایام محرم و صفر از افاضه و نشر احکام و معارف اسلام و تعلیم و تربیت مردم در بلاد و قرأ و قصبات محروم هستند هنوز آزاد نشده‌اند...

حقیر به نوبه خود از تمام‌، تشکر و تقدیر کرده و یقین دارم خدمات صادقانه هر یک منظور نظر حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه‌) واقع خواهد بود. اما متأسفانه در گوش هیئت حاکمه‌، کلامی که تأثیر نمی‌کند کلام روحانیت و کلام ملت مسلمان است‌. در این قانون‌شکنیها، در این تصویبنامه‌های ضد احکام شرع‌، در این عملیاتی که سوء آثارش همه روزه ظاهر می‌شود و در صفحات روزنامه‌ها طبع و به دست مردم بیدار ایران داده می‌شود، ملت ایران بالا می‌رود و ایرانی در نظر بیگانگان که منظورشان توسعه استعمار است‌، محترم می‌شود. اما حقیقت غیر از این است‌; یعنی ایران محترم شده اما نه به آن جهت که هیئت حاکمه می‌گوید ایران سربلند شده‌، چون تن به زیر بار استعمار و استبداد نمی‌دهد و چون می‌فهمد و تحکم و زور چند نفر و حکومت فردی را محکوم کرده و از آن اظهار انزجار می‌نماید... اگر فاجعه مدرسه فیضیه و فجایع دیگر بدتر از آن هم انجام شود. اما مردم ایران و مسلمانان جهان آگاه و هوشیارند و به این استقامت و وحدت جامعه روحانیت بسیار اهمیت می‌دهند. همه فهمیده‌اند که روحانیت غیر از خیر و صلاح مملکت و نجات ضعفا هدف دیگری ندارد و به موقع وظایف خود را انجام می‌دهد. اقدامات علما احساسات اسلامی را بیدار کرده است‌. صحنه مدرسه و فجایعی را که به چشم خود دیدم هرگز فراموش نمی‌کنم‌. من در آن روز از جنایت و خیانت حمله کنندگان به مردم و علما و شخص خودم چیزهایی دیدم‌. از مقاصد شوم و خطرناک دشمنان اسلام فهمیدم و بر جهل و ظلم کارگردانان آن فاجعه تأسفها خوردم‌. آن روز در تاریخ شیعه و ایران فراموش نمی‌شود. خدا گواه است راضی بودم مرا به قتل برسانند ولی در آن مجمع عمومی و در آن روز عزیز و در آن مکان مقدس با ارتکاب آن اعمال وحشیانه‌، ایران را در نظر ملل دنیا مخصوصاً مسلمانان بدنام ننمایند و از هر مصیبت برای حقیر سخت‌تر و ناگوارتر این بود که شنیده شد بعضی اجانب هم در آن صحنه شرکت و آن اعمال وحشیانه تحت نظارت آنان انجام می‌شده ...

اگر راستی اصلاحات مقصود است هرگونه اصلاح در محیط رعایت از احکام شرعیه امکان‌پذیر است‌. بهتر کردن زندگی دهقان و کارگر و زن و مرد و ترقی سطحی زندگی مادی و معنوی مردم و تأمین وسایل رفاه جامعه از هدفهای اسلام است‌، لکن چرا به عنوان اصلاحات و مبارزه با کمونیزم و آزادی زن مبارزه با اسلام شروع شده‌؟ چرا کارهای بزرگ و قسمت مهم تبلیغات اسلامی را اقلیتهای جاسوس و دشمن کشور عهده‌دار است‌؟ این چه مملکت اسلامی است که اظهارنظر در اطراف حقایق اسلام برای فقها و خطبا و نویسندگان ممنوع است‌؟ ما بسیار متأسفیم که نمی‌گذارند نظرات اسلام را نسبت به مسائل روز که یقیناً مورد قبول مردم آزاد دنیا است به طور صریح تشریح کنیم‌... امروز اسلام را تنها نگذارید و به طور معقول و صحیح خواسته‌های خود را مطالبه نمائید. حیف است مملکت چند هزار ساله ایران با نزدیک چهارده قرن سابقه اسلامیت و خدمات بزرگ به معارف اسلامی و خداپرستی در عصیان و نافرمانی و انحطاط معنوی و شهوات و فساد معدودی آلوده دامان غرق شود. حیف است مملکتی مثل ایران به سرنوشت اسپانیا گرفتار شود. کیست که نداند که عناصر منفوری در این مملکت و اقلیتهای کثیفی که خدمتگزاری اجانب را با جان و دل قبول کرده‌اند و به تدریج در تجارت و سیاست و اقتصاد آنها را دخالت داده‌، از برای هر گونه خیانت به اسلام و خیانت به مملکت حاضر است‌. کیست که نداند دخالت دادن این افراد در امور خیانت به اسلام و خیانت به مملکت است‌. کیست که نداند هجوم به مدرسه فیضیه و قتل و جرح طلاب و هرگونه توهین به آنها محاربه با اسلام و با حضرت ولی عصر (عج‌الله تعالی فرجه‌الشریف‌) محسوب است ...

در عتبه مقدس ثامن‌الحجج علیه‌السلام ملتمس دعا هستم و به وعده صادقه خداوند عالم دلگرم و امیدوارم‌، که می‌فرماید : «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون‌».40 محمدرضا الموسوی الگلپایگانی

به تاریخ 28/ذیحجة‌الحرام‌/1382

 

قیام 15 خرداد و اقدامات آیت‌الله گلپایگانی

رژیم شاه که پس از دستگیری حضرت امام خمینی‌، و سرکوب قیام 15 خرداد در فکر ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه و به خصوص در بین علما بود، تصور نمی‌کرد این بار نیز با مبارزه شدید روحانیت مواجه گردد، حضرت آیت‌الله گلپایگانی ضمن حراست از سنگر مقدس حوزه علمیه قم‌، که با ظهور 15 خرداد، رژیم قصد اضمحلال آن را داشت‌، به پشتیبانی از علمای محبوس به پاخاسته با موضعگیری قاطع و کوبنده طی اعلامیه‌هایی به افشاگری طرحهای ظالمانه رژیم علیه اسلام و روحانیت پرداخت‌. آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه‌ای که از سوی ایشان به مناسبت دستگیری علما و قیام 15 خرداد منتشر شد این چنین ذکر می‌کنند :

«مصادر امور مطمئن باشند که اگر به بازداشت جمعی علما و مراجع هم اقدام کنند فتاوا و احکام آنان همچنان نافذ و بر هر مسلمانی واجب‌الاتباع است و حریم احکام شرعیه مقامی نیست که بتوان با زور و تهدید در آن نفوذ کرد. حقیر نگرانی شدید خود را از آثار سوء اقدامات هیئت حاکمه و تعقیب این تصمیمات و اتلاف نفس مردم بیگناه اظهار و تذکر می‌دهم تسکین ملت شیعه ایران که از دین و مذهب خود دست بردار نیست به وسیله کشتار و ایجاد محیط ارعاب حاصل نخواهد شد.» معظم‌له در ادامه اعلامیه در پاسخ به ادعای رژیم که قیام علما و مخالفت آنها با برنامه‌های هیئت حاکمه را ناشی از تحریکات دول خارجی و بیگانه خوانده بود، می‌فرمایند : «این رجالی که در بازداشتند کسانی نیستند که از تهمت ارتباط با اجنبی و هر افترای دیگر دامان قدس و تقوایشان آلوده گردد. مردم اجنبی‌پرستها را می‌شناسند. آنها که شب و روز با اجانب در تماس هستند و از پشتیبانی بیگانه برخوردارند علما نیستند. علما در مقام و منصبی که هستند به کمک اجنبی حاجت ندارند. اجانب آنها را روی کار نمی‌آورند. به آنها قرض و کمک نمی‌دهند، معادن و ثروت مملکت را از آنها نمی‌خواهند.

روحانیت تحت نظر مستشاران بیگانه اداره نمی‌شود تا به آنها مربوط باشد. آنها که نوکر اجانب هستند کسان دیگر هستند و ملت آنها را خوب می‌شناسد. خیلی جای تأسف است لذا اینهمه اعلامیه‌های منطقی که از ناحیه مقامات روحانی صادر شد یکی در روزنامه‌ها نوشته نشد. در خاتمه اعلام می‌کنم ما برای حفظ استقلال مملکت شیعه و حمایت از دین همه گونه مصیبت را استقبال می‌کنیم و به آنها که می‌گویند روحانیت نباید در سیاست دخالت کند اعلام می‌کنم دین ما اسلام و سیاست ما سیاست اسلامی است و مسلمان از سیاست و نظارت در امور کشور نمی‌تواند برکنار بماند تا چه رسد به فقها و مجتهدین که دارای مقام زعامت شیعه و نیابت عامه هستند.» ایشان در بخشی از این اعلامیه می‌فرماید :

«بالاخره به حریم مقدس روحانیت عملاً تجاوز کردند. حضرات آیات‌الله آقای خمینی‌، آقای قمی و آقای محلاتی و سایر علمأ و وعاظ را دستگیر و آن حوادث اسفناک و قتل مسلمانان بیگناه را که از فرط علاقه به دین تحریک و تهییج شده بودند به وجود آوردند و تظاهرات عمیق و بی‌شائبه مردم نشان داد که کاسه صبر و تحملشان لبریز شده است‌. در این فاجعه ملت ایران در دریای مصیبت غرق شد و اگر چه عمال دستگاهها خواستند با اعمال وحشیانه خود تظاهرات واقعی ملت را لکه‌دار کنند و مسلمانان را به خرابکاری و اخلالگری متهم نمایند. اما ملت ایران هوشیار و از حقایق امور و صحنه‌هایی که به دست دشمنان مملکت ایجاد می‌شود آگاه است‌.»41 و در سومین اعلامیه که پس از شانزده روز از بازداشت علما صادر شده است چنین می‌فرمایند : «... ما می‌دانیم این اهانتها موجب تحقیر رجال روحانی نمی‌شود و برای ما باعث افتخار می‌باشد که به جرم دفاع از حریم احکام قرآن زندانی و به ائمه طاهرین تأسی داشته باشیم‌. تاریخ مذهب شیعه برای اولیأ دین از اینگونه حوادث و حبسها بسیار دیده است‌. چیزی که شدیداً اسباب تأسف می‌باشد این است که حکومتی که خود را شیعه معرفی می‌کند به چنین اقداماتی دست زده است‌...»

معظم له در ادامه اعلامیه می‌فرمایند :

... بازداشت حضرت آیت‌الله خمینی‌، آیت‌الله قمی و آیت‌الله محلاتی و سایر علمأ و مبلغین بازداشت ملت شیعه و اهانت به مذهب و دین اسلام است‌... مراجع شیعه در مورد مخالفت مقررات اخیره با احکام شرعیه اتفاق رأی داشته و دارند و انشأالله مقالی با تشریک مساعی و همقدمی و اتحاد کلیه مقاصد مشروعه خود را تعقیب خواهند نمود و فتاوی و احکام ایشان واجب‌الاتباع است‌.42

 

مهاجرت علما به تهران و موضع آیت‌الله گلپایگانی

پس از واقعه دستگیری امام خمینی (ره‌) و علما، دیگر مراجع قم و روحانیون سرشناس شهرستانها تصمیم به مهاجرت به تهران و تحصن تا آزادی علمای محبوس گرفتند. مراجع عظام قم همگی به جز آیت‌الله گلپایگانی به تهران مهاجرت کردند. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد تنها مرجعی که برای حفظ حوزه و جلوگیری از اضمحلال و انحلال آن در غیاب علما و مراجع در قم ماند معظم‌له بود.43

ساواک در گزارش سند 2938/21 ـ 25/6/48 می‌گوید: گلپایگانی در گفتگو با یکی از روحانیون اظهار داشت‌:

«بعد از آنکه حاج آقا روح‌الله را تبعید کردند من برای حفظ حوزه در قم ماندم و تهران نرفتم‌. بعد دولتیها طمع کردند و خیال کردند من با آنها موافق هستم و اهل سازش می‌باشم و به خیال بودند از ما انتفاعی ببرند و بعد دیدند از ما آبی گرم نمی‌شود.»44

پس از دستگیری حضرت امام خمینی‌، آیت‌الله گلپایگانی‌، بی‌درنگ دامادشان (حجت‌الاسلام والمسلمین آقای علوی‌) را برای احوالپرسی و تفقد از ایشان به تهران اعزام نمودند که البته مأموران ساواک و شهربانی مانع از چنین ملاقاتی شدند و تنها مراتب را به استحضار امام رسانده بودند. حضرت امام طی تلگرافی از این اقدام اینچنین سپاسگزاری می‌کنند : «حضرت آیت‌الله گلپایگانی (دامت برکاته‌) ـ قم

از بذل توجه حضرتعالی متشکر، اینجانب بحمدلله سلامت هستم‌. دوام برکات حضرتعالی و علو کلمه اسلام را از خداوند تعالی خواستار است‌.45 خمینی‌»

 

تبعید امام خمینی مواضع و اقدامات آیت‌الله گلپایگانی

پس از تبعید امام خمینی به ترکیه‌، آیت‌الله گلپایگانی بی‌درنگ وزیر دربار شاهنشاهی را به قم احضار و مراتب اعتراض خود را نسبت به این موضوع به وی ابلاغ کردند.46 معظم‌له با ایراد سخنان شدیداللحنی در مسجد اعظم‌، خواستار بازگشت ایشان به کشور شدند و سخنان خویش را با آیه شریفه (الذین أخرجوا من دیارهم بغیر حق الاّان قالوا ربناالله) آغاز کردند و در حالیکه بر فراز منبر آشکارا می‌گریستند و حاضران نیز تحت تأثیر ایشان گریه می‌کردند،فرمودند: اگر نبود محذور متلاشی شدن حوزه‌، جا داشت مدتهای بسیار طولانی حوزه تعطیل باشد. لکن مثل حوزه در اینجا مثل این است که اگر جنگی پیش آید بسیاری از شغلها باید تعطیل شود اما نانوائیها تعطیل نمی‌شود چون باید تغذیه جنگجویان تأمین شود.47 آیت‌الله گلپایگانی در تلگرافی به حضرت امام خمینی‌، که در آن ایام در ترکیه تبعید بودند، می‌فرمایند :

«بعد از سلام و استفسار از سلامت وجود محترم‌، اقدام به تبعید حضرتعالی و توهین به مقام شامخ روحانیت‌، نزد ملت شیعه با نگرانی شدید مواجه گردید. آری در کشوری که بر حسب عقیده اکثر ملت آن تنها مرجع صلاحیت دار، روحانیت است و حتی در نقض و ابرام قوانین نظر آنها قاطع است‌، جای کمال تأسف است که به علمای اسلام‌، جسارت نموده و اشخاصی که فقط با پیروی از تعالیم عالیه اسلام‌، صلاحیت اشغال مقامات را دارند، ایشان را ستون پنجم خوانده و با تعبیرات زننده مورد تعرض قرار دهند.

حقیر برای جبران این حادثه حسب‌الوظیفه اقدام نموده و می‌نمایم‌. عز اسلام و مسلمین و تنبه مصادر امور و مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه را از خداوند متعال خواستارم‌.»48 9 رجب 84 ـ محمدرضا الموسوی الگلپایگانی‌»

همچنین فرزند خود مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید مهدی گلپایگانی را برای استفسار از سلامتی و وضع امام راحل به ترکیه فرستادند و خود نیز بارها در سخنرانیها و اعلامیه‌ها به این امر اعتراض کردند.49

 

تبعید امام خمینی‌، سرفصل جدیدی در حوزه علمیه قم

پس از تبعید امام راحل به ترکیه در 13 آبان 1343 اهمیت نقش آیت‌الله گلپایگانی به عنوان زعیم حوزه علمیه قم در حیات سیاسی این حوزه بیشتر می‌شود و هدایت و رهبری و جهت دهی بسیاری از جریانات سیاسی به دست ایشان صورت می‌پذیرد.

مبارزه با رژیم طاغوت و در عین حال تلاش برای حفظ و بقأ حوزه همتی والا و ذکاوتی سرشار می‌طلبید که خداوند متعال آن را در وجود معظم‌له ذخیره کرده بود. مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره نقش آیت‌الله گلپایگانی در آن دوران می‌فرمایند :

«آن بزرگوار یکی از استوانه‌های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌آمد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگین سالهای تبعید امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه‌) مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ تنها صدای تهدید کننده‌ای بود که از حوزه علمیه قم برخواست و به نهضت شور و توان بخشید.»50

 

مقاومت در مقابل دخالت اوقاف رژیم پهلوی در امور حوزه‌های علمیه رژیم شاه که روحانیت و مرجعیت شیعه را مخالف سرسخت برنامه‌های خود می‌دید و از همکاری و هماهنگی آن با دستگاه طاغوت ناامید شده بود، برای اجرای برنامه‌های خود به ایجاد یک نهاد موازی دولتی با همان کارکردهای نهاد روحانیت در برابر حوزه علمیه قم و مرجعیت شیعه افتاد تا کلیه امور دینی و مذهبی در جامعه را به سیاست دلخواه خود هدایت کند و ابتکار عمل در خصوص مسائل مذهبی را از دست مرجعیت و روحانیت شیعه خارج سازد. این نهاد، «سازمان اوقاف بود» که نهادی صد در صد دولتی بود و ریاست آن در حکم معاون نخست‌وزیر و از سوی وی تعیین می‌شد. به طور کلی استقلال علمای حوزه‌های علمیه شیعه از دولتها و هیئتهای حاکمه باعث می‌شد تا روحانیت و مرجعیت شیعه بتواند نقش اصلاحی و انتقادی خویش را در مواجهه با مظالم و تعدیات نظامهای طاغوتی ایفا کند. از این رو رخنه در نظام اداره حوزه و به دست گرفتن مقدرات آن و تربیت آخوندهای درباری و دولتی از سیاستهای اساسی رژیم طاغوت بود به همین جهت عوامل رژیم پهلوی به شدت و به بهانه‌های مختلف سعی در ساماندهی آن داشتند.

در پی طرح اوقاف برای امتحان‌گیری از طلاب آیت‌الله گلپایگانی از همان ابتدا به مخالفت با طرح مزبور پرداختند و تصریح کردند :

«اینها می‌خواهند روحانیت شیعه را مثل روحانیت سنی کنند که علمأ شیعه مثل علمأ سنی تابع دولت باشند.»51

آیت‌الله گلپایگانی پس از تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه و عراق‌، بار مقابله و مجاهده با رژیم طاغوت را در مقام مرجعیت در حوزه علمیه قم با پایداری تحمل نمود و این مجاهدت در برابر سیاستهای ضداسلامی رژیم پهلوی همواره ادامه داشت‌، به طور مثال‌، معظم‌له رسماً آزمون وزارت فرهنگ طاغوت پهلوی را تحریم و علناً خطاب به طلاب اعلام نمود : «من به هیچ یک از شماها اجازه نمی‌دهم که در امتحان فرهنگ شرکت کنید و اگر کسی شرکت نماید شهریه‌اش قطع خواهد شد و از نظر ما روحانی محسوب نمی‌شود.»52 و در جایی دیگر می‌فرمایند :

«آنان صلاحیت امتحان کردن طلاب و محصلین را ندارند. اینکار بر عهده مراجع و زعمأ حوزه است و شما آقایان طلاب هم امتحان آنها را نپذیرند و حتی اگر شما را به سربازی هم بردند مقاومت کنید و امتحان را قبول نکنید و بروید به سربازی‌; این دوره دو ساله را طی کنید و دوباره به حوزه بازگردید. من شهریه شما را قطع نخواهم کرد و حتی اگر زن و فرزند دارید مخارج آنان را متحمل می‌شوم‌.»53

و نهایتاً بر اثر همین تدابیر هوشمندانه و اتخاذ مواضع متقن و استوار بود که رژیم طاغوت عدم موفقیت طرح‌های خود، علیه حوزه‌های علمیه و روحانیت را ناشی از تدابیر معظم‌له بداند. آری‌! پایمردی و مبارزه الهی آن مرد بزرگ‌، ثمربخش گردید و به لطف الهی در آن دوران اختناق و بحرانی‌، حوزه علمیه را از این خطر بزرگ نگه داشت و طرحهای ضداسلامی حکومت پهلوی را یکی پس از دیگر به باد انتقاد و اعراض قرار می‌داد و سرانجام همان شد که آن مرجع مبارز و خستگی‌ناپذیر از ابتدا اعلام فرموده بود که :

«اینها خیال می‌کردند می‌توانند حوزه را مسخر و مقهور خودشان کنند اما اشتباه می‌کردند!»54 

مخالفت با طرح رژیم در ایجاد دانشگاه اسلامی در جوار حوزه علمیه قم رژیم طاغوت که طرح خود در امتحان‌گیری از طلاب را شکست خورده می‌دید به فکر ایجاد نهادی موازی در حوزه علمیه قم تحت عنوان دانشگاه اسلامی افتاد و در همین رابطه اقدام به تصاحب زمینی وسیع در اطراف مسجد جمکران نمود.

آیت‌الله گلپایگانی ضمن مخالفت شدید با تأسیس این دانشگاه که هدف آن تربیت آخوندهای درباری و مشروعیت بخشیدن به اقدامات خلاف شرع رژیم شاه بود متقابلاً با خرید زمین تکه تولیت به مساحت چهار هزار متر مربع و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله علیها) هدف از این اقدام را تأسیس دانشگاه اسلامی حوزه علمیه قم قلمداد کرده و فرمودند : «منظور از خرید این زمین برای ساختمان دانشگاه اسلامی است که بایستی در آن مدرسین درجه یک تدریس کنند و شاگردانی تربیت نمایند که همگی به درجه اجتهاد برسند و بعد به منظور تبلیغ به شهرهای اسلامی اعزام شوند.

این مبلغین در شهرهایی که اعزام می‌شوند حق پول گرفتن از افراد را ندارند، زیرا مخارجشان کلاً و کاملاً از ناحیه ما تأمین خواهد شد. کوشش می‌کنیم از این دانشگاه شخصیتهایی امثال آیت‌الله بروجردی و سایر آیات تحویل جامعه مسلمین بدهیم‌.»55

در گزارش ساواک در این باره آمده است :

با توجه به روحیات و خصوصیات اخلاقی وی (آیت‌الله گلپایگانی‌) و سابقه‌ای که در دست است هر زمانی که سازمان اوقاف قصد کوچکترین مداخله‌ای در امور روحانیت داشته با مخالفت شدید از ناحیه گلپایگانی روبرو شده است و اکنون که شایعه ایجاد دانشگاه اسلامی از طرف سازمان مذکور در جنب مسجد جمکران قم اشاعه یافته است گلپایگانی نیز به مقابله پرداخته است‌.56 

حذف نام محصلین مرتبط به اوقاف از لیست طلاب حوزه علمیه قم

سازمان اوقاف از وجوه دولتی‌، عده‌ای عمامه به سر را فریب داده و استخدام کرده بود و حتی در ایام وعظ و تبلیغ مانند محرم و صفر و ماه مبارک رمضان‌، آنان را به شهرستانهای مختلف گسیل می‌داشت که البته وظیفه آنها ترویج رژیم شاهنشاهی و توجیه اقدامات غیراسلامی آن در قالب مجالس محرم و صفر و ماه مبارک رمضان بود.

معظم‌له‌، در مقابل این اقدام خطرناک دولت به مقابله پرداختند و صریحاً اعلام کردند، کسانیکه مربوط به این سازمان باشند نامشان از دفتر شهریه حوزه حذف می‌گردد و همین کار را هم کردند و فرمودند :

«امامت چنین افراد و کارهای مربوط به روحانیت از آنان مورد تأیید نیست و اگر وجوه شرعیه مانند سهم امام (علیه‌السلام‌) بیاورند قبض رسید برای آنان مهر نخواهد شد.»57 و حتی در مجلس درس اعلام فرمودند :

«وقتی که به شهرها و روستاها برای تبلیغ می‌روید به مردم بگویید وقتی که یک نفر ملبس به لباس روحانیت بر آنان وارد می‌شود ; ناشناخته او را نپذیرند و پای منبرش اجتماع نکنند، بلکه سوابق او را بخواهند.»58

 

مخالفت با مصوبه مجلس دائر بر تغییر کاربری اراضی موقوفه و اعتراض شدید به رژیم آیت‌الله گلپایگانی در قضیه مصوبه مجلسین شورای ملی و سنا دایر بر فروش اراضی موقوفات به عنوان تبدیل به احسن به شدت نسبت به تصویب آن اعتراض کردند و طی بیانیه‌ای در پاسخ به استفتأ جمعی از مؤمنین که به صورت گسترده انتشار یافت اقدامات مجلسین در تصویب قوانین خلاف شرع مقدس اسلام را ناشی از تأیید دستگاه حاکم و به دستور آن قلمداد کرده فرمودند: «قانون مورد سئوال که به اسم تبدیل به احسن وضع شده مستلزم افنأ تمام این موقوفات و برخلاف شرع مطهر است و بر عموم مسلمانان و مؤمنین به یوم‌الحساب خرید و فروش و اعانت در خرید و فروش این موقوفات حرام است‌. فعلاً که مجلسین با تأیید دستگاه از جعل و تصویب هرگونه قانون و طرح اگر چه بر خلاف احکام الهی و به ضرر ملت باشد رادع و مانعی ندارد و غافل هستند که هر قدر با دین مبارزه کنند و کفر را ترویج نمایند استقلال مملکت را در خطر قرار می‌دهند : حقیر بر حسب تکلیف شرعی حکم مسئله را اظهار داشتم تا برای یوم‌المعاد حجت باشد.»

معظم‌له دخالت اوقاف در مساجد و موقوفات را نامشروع قلمداد کرده می‌فرمایند : از اول گفتم و اعلام کردم که دخالت اوقاف در حوزه‌های علمیه نامشروع است‌. دخالت اوقاف‌اوقاف ، 3 در مساجد نامشروع است‌. در موقوفات نامشروع است‌. موقوفاتی که برای حضرت سیدالشهدأ (علیه‌السلام‌) بوده برای پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم‌) بوده‌، اینها همه را می‌فروشند و اسم آن را گذاشتند تبدیل به احسن و طوری درست کردند که تا چند سال دیگر اسمی از آنها نیست‌. موقوفاتی که مربوط به مذاهب باطله است و برای گمراه کردن است و برای نفاق بین مسلمین است هیچ جرأت نمی‌کنند دست بزنند ولی موقوفاتی که برای امام حسین‌(ع‌) بوه باید فروخته شود و تبدیل به احسن شود.

«احسن آن چیزی چه چیزی است‌؟ آن است که به جای آن مجامع فاسده درست کنند. این معنی تبدیل به احسن است‌.»59

 

تحریم حزب رستاخیز

رژیم شاه به منظور پیشبرد اهداف سیاسی خود و با عوام‌فریبی اقدام به تأسیس حزب فرمایشی به نام حزب رستاخیز نمود و حتی شخص شاه نیز با حمایت صریح از آن همگان را به عضویت در آن فرا می‌خواند.

تأسیس حزب مزبور که با تبلیغات بی حد و حصر رژیم و رسانه‌های وابسته به آن همراه بود. جز تحکیم پایه‌های پوسیده سلطنت استبدادی پهلوی‌. حاصل دیگری نداشت و چهره‌ای که شخص شاه و عواملش با تبلیغات پر زرق و برق خویش در رسانه‌های مختلف از آن ارایه می‌دادند با واقعیت در تضاد بود آیت‌الله گلپایگانی که به خوبی از دسیسه شاه در ترویج حزب رستاخیز آگاه بود با درایت و شجاعتی استوار عضویت در آن را تحریم نمود. اقدام ایشان در تحریم حزب رستاخیز که مخالفت با شخص شاه تلقی می‌گردید در دوران خفقان اوائل دهه پنجاه‌، بسیار مهم و حائز اهمیت بود. ساواک در گزارش 9/1/54 گفته است :

«گلپایگانی و اطرافیان وی در جواب بر مسائلی اظهار می‌دارند که شرکت در این حزب جائز نیست‌.»60

و در گزارش دیگر آمده است :

«ساعت 10 صبح روز 4/1/54 به منزل گلپایگانی مراجعه نمودم‌. گلپایگانی در اندرون در بستر نشسته بود و سید مهدی گلپایگانی (فرزند آقا) نیز در کنار ایشان بود. افراد مراجعه می‌کردند مهر امضای آقا نزد سیدمهدی گلپایگانی بود و اوراق آقا را مهر می‌کرد من به سید مهدی گفتم در بازار قم شایع است که آقای گلپایگانی موضوع شرکت در حزب رستاخیز را تحریم کرده‌اند. آیا صحت دارد؟ سید مهدی اظهار داشت هر کس به آقا مراجعه کرده و سئوال کرده است فرموده‌اند: من حرام می‌دانم‌.»61

مخالفت معظم‌له با حزب فرمایشی رستاخیز به همینجا ختم نگردید بلکه طی پیامی با تأکید بر غیر مشروع بودن آن‌، اقدامات حزب مزبور در استحکام پایه‌های رژیم استبدادی را محکوم نموده و رسماً خواستار انحلال آن شدند. در بخشی از آن پیام آمده است : «اگر افرادی به نام حزب رستاخیز راستی به فکر مملکت افتاده‌اند به افکار عمومی احترام گذاشته و به خواسته‌های مشروع و اعتراضات منطقی ملت مسلمان ایران پاسخ منطقی بدهند نه آنکه اساس استبداد را به صورت دیگر مستحکم نمایند و آنچه را که یک روز به نام دو حزبی و یک روز به اسم یک حزبی به مردم تحمیل کرده‌اند به صورت دیگر تحمیل نمایند و باید انحلال خود را به علت مخالفت اساسی آن با اساس توحیدی اسلام صریحاً اعلام نمایند بدیهی است در برابر این اوضاع فریبکارانه اتحاد صفوف و اتفاق کلمه و هوشیاری و بیداری و ادامه مبارزه لازم است و تا خط تغییر شخصیت اسلامی مملکت باقی است مبارزه ملت مسلمان ادامه خواهد داشت و بازگشت به عقب جائز نیست‌.»62

 

اقدامات آیت‌الله گلپایگانی در خصوص دومین حمله رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه در پی حمله رژیم شاهنشاهی به مدرسه فیضیه قم در سالگرد قیام 15 خرداد سال 1342 و مضروب و مجروح ساختن طلاب‌، حضرت آیت‌الله گلپایگانی با تعطیل کردن نماز جماعت به این امر اعتراض نمودند و در شکوانامه‌ای خطاب به آیت‌الله سید احمد خوانساری شدیداً به دستگاه اعتراض کردند که آن نامه به صورت اعلامیه منتشر شد. شب هنگام پس از انتشار نامه مزبور از سوی ساواک به منزل یکی از بستگان معظم‌له تلفن شد که الآن از تهران‌، دستور داده شد که در همین وقت شب‌، آقای گلپایگانی در هر حالی که هست ولو در لحاف خواب‌، باید این نامه را تکذیب کنند. ایشان در جواب گفته بود :

«چیزی را که یک مرجع تقلید بنویسد عدول کردنی نیست و از آن برنخواهد گشت‌.» بالاخره ایشان گفتند من می‌توانم به آقا عرض کنم که چنین جریانی بوده و چنین تلفنی شده است‌. بعد ایشان برخاسته و پیغام را به آیت‌الله گلپایگانی می‌رساند. معظم‌له در پاسخ فرموده بودند : «من آن نامه را نوشته‌ام و تکذیب هم نمی‌کنم و شما هر کاری می‌خواهید بکنید»63 معظم‌له در بخشی از نامه مزبور که در خرداد سال 1354 منتشر شده است گفته‌اند: ... مداخلات غیر مشروعه اوقاف در امور مذهبی و روحانیت‌، دخالت سازمان در حوزه علمیه قم که یگانه پایگاه بزرگ شیعه می‌باشد، حمله شبانه به مدرسه فیضیه و برکنار کردن متصدی آن و دستگیری جمعی از فضلاء و نویسندگان معروف حوزه و بالاخره حمله دسته جمعی (روز گذشته‌) ژاندارمها و پاسبانها و عمال سازمان در خیابان و ملأعام به طلاب علوم دینیه و دستگیر ساختن صدها نفر از آنها و اخراج عده‌ای به اسم مشمول و الزام دسته دیگر به ترک حوزه محور اموری است که به هیچ وجه جای خوش‌بینی به اوضاع را باقی نگذارده‌.64

 

قیام 19 دی و مواضع آیت‌الله گلپایگانی

در طول سالیان سال مبارزه‌، آیت‌الله گلپایگانی نقطه اتکای بسیار محکم و استواری برای مبارزان و مجاهدان بودند. در مواقع مختلف حمایت بی‌دریغ خود را از فرزندان مبارز خود نشان دادند و آنان را رأفت و احسان خود نوازش کردند. همواره اعمال رژیم را تخطئه کرده و حرکت مجاهدان را با بیانات و یا اعلامیه‌های خود سریعتر می‌ساختند. منزل ایشان یکی از مراکزی بود که مردم مبارز و طلاب و فضلاء فداکار با شوق به آن روی می‌آوردند و در آنجا فریاد اعتراض خود را بر رژیم منحط پهلوی بلند می‌کردند و گاهی هم معظم‌له خود به سخنرانی می‌پرداختند و آنان را دلگرم کرده و مورد تشویق قرار می‌دادند. شنبه 17 دی ماه 1356 که روزنامه اطلاعات تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه‌»، به مقام شامخ حضرت امام خمینی (قدس سره‌) جسارت نمود و علمأ را به موافقت با قوانین ضد اسلامی شاه متهم کرد، طلاب در مدرسه آیت‌الله بروجردی‌مدرسه آیت‌الله بروجردی ، 653 تجمع کرده‌، از آنجا با جمعیت عظیم به سوی منزل آیت‌الله گلپایگانی به راه افتادند.

ایشان در سخنانشان در اجتماع آن روز طلاب با تشکر از وحدت و اتحاد آنان در قبال اهانت به ساحت مرجعیت‌، آنان را به ادامه اعتراض ترغیب نموده و فرمودند : «اینها دروغ می‌گویند که ما با کارهای آنان موافقیم‌. علمأ همه مخالفند.»66 ساواک در گزارش 28/12/36 در خصوص تجمع طلاب در بیت آیت‌الله گلپایگانی و سخنرانی معظم‌له گزارش نموده :

«... جمعیت از مدرسه خان بیرون آمدند و قصد داشتند به صحن وارد شوند که فراشها فوراً دربهای صحنه را بستند و طلبه‌ها مقداری جلو صحن شعار دادن و گفتند منزل آیت‌العظمی گلپایگانی‌. طلاب همگی به منزل گلپایگانی رفتند و به طوری که منزل مذکور پر از طلبه و افراد مشخص شد.» آیت‌الله گلپایگانی پشت میکروفن رفتند و ده دقیقه سخنرانی کرده و گفت : «دیشب روزنامه را برایم خواندند خیلی ناراحت شدم مدتی است که به دین و روحانیت جسارت می‌کنند دستگاه می‌گوید روحانیت با ما بودند در صورتی که همه مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و این را همه می‌دانند و حالا هم مخالف هستیم و بعداً هم مخالف خواهیم بود و تلگرافاتی که ما برای آنها کردیم الآن رو نوشتش در تلگرافخانه موجود است‌. بعد طلبه‌ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذارید... درسها را تعطیل کردیم ولی نباید به همین جا اکتفا کنیم‌. باید با آقایان دیگر هم صحبت کنیم تا آنها هم اقدام کنند.» سخنرانی گلپایگانی که تمام شد جمعیت به طرف منزل شریعتمداری حرکت کردند...67 آیت‌الله گلپایگانی در اعلامیه‌ای به مناسبت کشتار مردم قم‌قم ، 3 و تبریز در این خصوص خواستار برقراری نظام اسلامی در کشور شده و می‌فرماید :

«اگر حکومت قانونی وجود داشت به جای توجه به اعتراضات منطقی و صحیح و احترام به احساسات مردم با اسلحه به آنها پاسخ داده نمی‌شد و سپس این حادثه را به عوامل خارجی و فرقه‌های غیرمعلوم‌الوجود مستند نمی‌کردند ...

«قاطبه مردم مسلمان و جامعه روحانیت خواستار اجرأ احکام اسلام‌، عدالت اجتماعی‌، برقراری نظام اسلامی می‌باشند.»68

در کشتار وحشتناکی که مزدوران شاه در 19 دی سال 56 در قم کردند و طلاب مبارز را در خیابان به رگبار بستند جمع زیادی را مجروح و عده‌ای را به شهادت رساندند; در اعتراض به این درنده‌خویی رژیم پهلوی مدت یک هفته درسهای حوزه به طور کلی تعطیل شد. آنگاه آیت‌الله گلپایگانی به منظور انسجام هر چه بیشتر حوزه علمیه قم و جلوگیری از تفرقه (که از جمله آرزوها و اهداف رژیم بود) طلاب‌، درس خود را آغاز کردند و در اولین روز افتتاح درس مطالب جالبی خطاب به طلاب و مردم مبارز فرمودند. از جمله اینکه :

«شما اکنون مظلوم هستید ولی مغلوب نیستید و چقدر فرق است بین اینکه انسان مظلوم باشد تا آنکه مغلوب باشد.»69

 

واقعه 17 شهریور و مواضع آیت‌الله گلپایگانی

در پی کشتار وسیع مردم بیگناه در روز 17 شهریور، آیت‌الله گلپایگانی طی اعلامیه‌ای خطاب به عموم ملت ایران این فاجعه بزرگ را تسلیت گفتند. از سوی دیگر دو روز بعد طی نامه تاریخی خطاب به رئیس مجلس شورای ملی خواستار رأی عدم اعتماد به دولت شدند.

در بخشی از نامه آمده است :

«لازم است به جنابعالی و نمایندگان (به اصطلاح مجلسین‌) اعلام کنم پس از جنایات وحشیانه و کشتار فجیع مردم بی دفاع تهران‌، رأی دادن به این دولت و حکومت نظامی و این اختناق بی سابقه‌، خیانت به ملت و موجب سرافکندگی بیشتر در برابر خدا و ملت مسلمان و تاریخ است‌. اگر ده میلیون هم از این مردم بکشند روی مساعد به حکومت فعلی نشان نخواهند داد و توسل به اسلحه و قتل عام جز اینکه مملکت را در ورطه خطرات غرق بنماید فایده‌ای ندارد.» 

شجاعت سیاسی آیت‌الله گلپایگانی

پرواضح است که بررسی دامنه موضعگیریهای سیاسی آقای گلپایگانی (که موازی با حکومت پهلوی اول و دوم بوده است‌) خارج از حوصله این مقال است‌. اگر چه که به برخی از آنها در این مجموعه اسنادی اشاره شده است لکن به صورت گذرا، اینک به چند مورد اشاره می‌کنیم‌: الف ـ در قضیه رحلت مشکوک فرزند بزرگوار حضرت امام خمینی‌، مرحوم حاج آقامصطفی خمینی (ره‌) در شرایطی که ساواک حتی بردن نام امام خمینی را ممنوع کرده با انعقاد مجلس ترحیم در مسجد اعظم قم در آن جو خفقان‌آور و پلیسی ساواک‌، رعب اقامه مجلس به وسیله ایشان شکسته شد.70 در جریان شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی (رحمت‌الله علیه‌) که در زندان شاه بر اثر شکنجه ساواک به شهادت رسیده بود و ساواک علت مرگ ایشان را ناراحتی گوارشی اعلام کرده بود، صریحاً شهادت ایشان را به دست مأموران ساواک قلمداد کرده و با اعلان مجلس یادبود برای آن شهید به این امر اعتراض کردند. لکن ساواک قبل از آغاز مجلس مسجد را قفل کرده بود و مأموران‌، جلو مسجد ایستاده و از انعقاد مجلس جلوگیری می‌کردند و هر کس نزدیک می‌شد او را می‌راندند.71 ب ـ در جریان ولیعهدی ـ فرزند محمدرضا پهلوی ـ فرستاده رژیم خدمت آیت‌الله گلپایگانی آمده و با کمال وقاحت خواهش کرده بود که معظم‌له آن واقعه را تبریک بگویند. در پاسخ فرموده بودند : «خواسته شما درست بدان می‌ماند که یزید به امام زین‌العابدین‌(ع‌) بگوید: اکنون که پدرت امام حسین‌(ع‌) را کشتم بیا و برای این جریان تبریک بگو.»

این جواب کوبنده چنان آن شخص را ناراحت کرده بود که گفته بود همینطور به ایشان ـ شاه ـ بگویم‌؟ فرموده بودند. بگو.72

ج ـ در قضیه تاجگذاری شاه یک فرد ملبس به لباس روحانیت که مشرب صوفیگری داشت و شاهدوست بود73 با تاج نبات از قم به تهران‌، کاخ سعدآباد رفته و خود را نماینده روحانیت معرفی کرده بود. بعد آن شخص‌، به اصطلاح تفسیری را که بر قرآن نوشته بود، به حضور علمأ می‌برد. در گزارش ساواک چنین نوشته است :

«آقای گلپایگانی از قبول کتب‌، امتناع ورزیده و اظهار داشته است که راه ما با شما سوا و جدا است و هنگامی که آقای بلاغی منزل گلپایگانی را ترک می‌نموده است‌، سید مهدی گلپایگانی‌(فرزند ایشان‌) به اتفاق چند نفر از طلاب دور وی حلقه زده و سیدمهدی دستور داده‌، قیچی فراهم کرده تا سبیلهای او را قیچی کند. آقای بلاغی گفت گناه من این است که همراه تاج نبات رفته‌ام و بلافاصله منزل گلپایگانی را ترک گفته است‌.»74

د ـ علی امینی سیاستمدار معروف‌، در حوادث طوفانی ایران در قم در منزل آیت‌الله گلپایگانی آمده و اجازه ملاقات خواسته بود. معظم له صریحاً رد کرده بودند. او گفته بود می‌خواهم ببینم خواسته‌های آقا چیست‌. فرموده بودند به او بگویید خواسته‌ها و انظار من در اعلامیه‌ها و نوشته‌هایم منعکس است‌. او گفته بود پس اعلامیه‌های ایشان را بیاورید. آنگاه مقداری از اعلامیه‌های موجود ایشان را به او داده بودند و او شکست خورده از آنجا برگشته بود.75

 'û ـ نیز شخصی از محترمین به حضورشان آمده بود و خواهش کرده بود که اجازه دهند شریف امامی به حضورشان بیاید و پیرامون امور جاریه صحبت بکند. فرموده بودند : «اگر می‌دانستم برای این منظور آمده‌ای تو را هم راه نمی‌دادم‌».76 و ـ در قضیه تأسیس سینما در شهرستان قم که رژیم به منظور پایگاه اشاعه فساد و دهن‌کجی به حوزه علمیه قم‌، درصدد و احداث آن بود. آیت‌الله گلپایگانی صریحاً با احداث آن مخالفت کردند. مأموری را که از تهران برای ساکت کردن ایشان فرستاده بودند، در ملاقات با معظم له ـ از قول شاه ـ می‌گوید :

«این مطلب مهمی نیست و ما در مشهد مقدس که از قم مهمتر است و قبر امام رضا در آنجا است سینما داریم‌.»

آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ گفتند :

«سخن شما درست به این می‌ماند که روز قیامت‌، رسول خدا از مردم بازخواست کنند که چرا حسین مرا کشتید و آنان جواب بدهند، پدرش علی را کشتیم‌، چه رسد به حسین‌(ع‌).»77 آیت‌الله گلپایگانی در اعتراض به این اقدام یک هفته تمام اعتصاب نموده و درس و نماز جماعت حاضر نشدند و بعد که به درس آمدند طی یک سخنرانی توطئه و اهداف ضداسلامی رژیم را مورد اعتراض و نکوهش قرار دادند.

 

اعلامیه‌های آیت‌الله گلپایگانی در حوادث مختلف انقلاب اسلامی

یکی از عواملی که در گرم کردن مبارزه و پیشرفت آن اثری به سزا داشت اعلامیه‌های پی در پی معظم‌له بود.

مهمترین اثری که این اعلامیه‌ها داشت مزید اطمینان طبقات متدین نسبت به حرکت اسلامی و انقلابی امت مسلمان ایران بود. کسانی که احیاناً دچار تردید بودند و یا سکوت را ترجیح می‌دادند با صدور اعلامیه ایشان در راه و روش خود به تردید می‌افتادند و یا یک سره تغییر فکر و نظر می‌دادند. موضعگیری قاطع و مقام شامخ ایشان موجب می‌شد که از یک سوی پایه‌های انقلاب را استوارتر گرداند و از سوی دیگر فعل و انفعالها، توطئه‌ها و سکوت معنی‌دار فرصت‌طلبان و ضد انقلاب را برملا سازد. نوشته‌های سیاسی و اعلامیه‌های مزبور در حالی که کوبنده و دشمن شکن و حماسی بود، در عین حال عمیق و پرمغز بود و به اصطلاح علمی‌، جدل را آمیخته با منطق و برهان می‌کردند و چون در بسیاری اوقات مزین به فرازها و قطعاتی از قرآن کریم می‌شد، دارای نفوذ و تأثیر به سزایی بود که در تیراژ زیاد منتشر می‌شد.

مجاهد بزرگ آیت‌الله طالقانی در ملاقات با آیت‌الله گلپایگانی گفته بودند که من این اعلامیه‌ها را مکرر و چندین بار می‌خوانم‌.

این اعلامیه‌ها از آغاز ایام انقلاب از سالهای 1340 و 1341 شروع شده و در مقاطع مختلف انقلاب (بسته به حوادث مختلف‌) صادر گردیده است جهت مزید اطلاع خوانندگان محترم در اینجا به فهرست برخی از آنها اکتفا می‌نماییم :

 

نمونه‌هایی از اعلامیه‌های آیت‌الله گلپایگانی پیش از پیروزی انقلاب برای اطلاع و آشنایی هر چه بیشتر خوانندگان گرامی با مبانی فکری و مبارزاتی آیت‌الله گلپایگانی تنها سه نمونه اعلامیه‌های آن معظم‌له را ذکر می‌کنیم :

 

1ـ نامه‌ای خطاب به نخست‌وزیر ازهاری

در تاریخ 27/8/57 در شرایط خفقان و تسلط رعب و وحشت و حکومت نظامی رژیم پهلوی معظم‌له پیامی به ارتشبد ازهاری نخست وزیر وقت مخابره می‌نمایند که به دلیل محتوای آن مورد توجه ویژه محافل سیاسی و مذهبی قرار می‌گیرد :

(تهران ـ تیمسار آرتشبد غلامرضا ازهاری

ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین‌

بر حسب وظیفه شرعیه و مسئولیت مهمی که بر عهده دارم لازم دانستم به جنابعالی و تمام درجه داران و افسران آرتش تذکر دهم‌; باشد که این تذکرات باعث تنبیه و اتخاذ ترتیب مشروع و منطقی گردد و در مقابل خداوند متعال و وجدان و ملت ایران و مردم آزاد دنیا بیش از این‌، این مملکت اسلامی سرافکنده و مورد تنفر واقع نشود. «فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمة‌»79 آقای ازهاری‌! سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و ایجاد اختناق و سانسور و کشتار و اتلاف نفوس نه شما را بر ابقای حکومت استبدادی توفیق می‌دهد و نه این مملکت ستمدیده را آرام و نه مقام روحانیت را از انجام وظایف شرعیه باز می‌دارد. اگر راستی بقای این مملکت را می‌خواهید با ملت عناد و لجاج نورزید و بر آتش تنفر و انزجار و اعتراض و اعتصابی که ضد اسلامی بودن و مخالف مصالح مملکت بودن آن رو روشن کرده است هیزم نریزید و از راهی که منتهی به ندامت و زوال حیثیات مملکت است بازگردید. به ندای وجدان و عقل و دین پاسخ دهید. با اسلحه‌ای که در انبارها با پرداخت میلیاردها پول ملت محروم ذخیره شده‌، ملت را که مالک واقعی آن است نکشید و به اظهار پشتیبانی بعض اجانب که می‌خواهند شما را هر چه بیشتر به دشمنی با ملت برانگیزند تا مطیع فرمانشان باشید و غیر از آنها پناهگاه و پشتیبانی نداشته باشید مغرور نشوید و شخص پرستی را بر مصالح مملکت ترجیح ندهید. من به شما اتمام حجت می‌کنم که آنچه شما در مقام حفظش هستید که حتماً خواسته ملت و مصلحت مملکت نیست مجوز این اقدامات خشونت بار نمی‌باشد. آیا نمی‌بینید که مملکت در اعتصاب است‌؟ آیا نمی‌دانید که دانشگاهیان و فرهنگیان و بازاریان و کارگران و کارمندان صنعت نفت و مطبوعات و جراید همه و همه همکاری با نظام را خیانت به مملکت و حقوق و آزادی خود می‌دانند؟ راضی نشوید در تاریخ ثبت شود که آرتش ایران پس از سالها استراحت ملت را هدف قرار داد و خیابانها و کوچه و بازار و دانشگاه و مدارس را از خون ملتی که بودجه هنگفت ارتش را متحمل است رنگین ساخت‌.

آقای ازهاری با توجه به اینکه نهضت اصیل ملت ایران برای طرد استعمار و استبداد تمام قشرهای مملکت را فرا گرفته است مقابله با آن با نیروهای مسلح و کشتار صغیر و کبیر مملکت را از بحران و ناآرامیها نجات نخواهد داد و مردم به چیزی غیر از پایان یافتن حکومت استبدادی و تأمین آزادی و عدالت اجتماعی در سایه برقراری نظام اسلامی راضی نخواهد شد. شما که به عنوان حفظ نظام مشروطه سلطنتی با مردم روبرو شده‌اید و افراد را به جرم مخالفت با رژیم دستگیر می‌نمایید. می‌دانید که نیم قرن است از جانب نظام حاکم بر این مملکت رژیم مشروطه ملغی شده و سالها است که عملاً بساط آن را برچیده‌اند و به رژیم دیکتاتوری و به اصطلاح شاهنشاهی که از فلسفه‌های مهم انقلاب مشروطه پایان دادن به آن بود تبدیل شده است و اسناد و مدارک و سخنرانیها و مسافرتها و اوضاع مملکت و روزنامه‌ها همه در این مدت گواه این است که رژیم مشروطه عملاً و رسماً و حتی اسماً الغأ شده است‌؟ آیا خود شما واقعاً تحت رژیم مشروطه بر مملکت مسلطید؟ بیایید بیش از این مملکت را به خطر و مردم را به جنبش وادار نسازید. معلوم است مردم این سبک حکومت و استبداد را نمی‌توانند هضم نمایند که این همه کشته می‌دهند و باز هم ایستادگی می‌نمایند. آیا اگر مملکتی رژیم خود را بخواهد تغییر دهد، آرتش آن ملت حق دارد به عنوان معارضه و کوبیدن ملت وارد عمل شود و مردم را هدف تیر قرار دهد و به قتل عام تهدید نماید؟ از خدا بترسید و از راه باطل برگردید. خداوند متعال همه را به رشد و اصلاح و آنچه موجب خیر و ترقی مسلمانان و طرد استعمار است هدایت فرماید؟!! 17 ذی‌الحجه الحرام 1399  'û ق 27/8/57

انتشار متن تلگراف ایشان در آن شرایط خفقان که جای جای مملکت ایران را رعب و وحشت و حکومت مسلسل و ظلم فرا گرفته بود، اعجاب همگان را برانگیخت و شور و شوق مردمی را که نیازمند به تقویت روحی بیشتر از طرف روحانیون و روشنگری مراجع تقلید بودند دو صد چندان نمود و با وجود منع شدید عبور و مرور شبانه در فرصت کوتاهی اعلامیه در سر هر کوی و برزن نصب گردید و مردم برای به دست آوردن نسخه‌های آن در تکاپو بودند.

بدین ترتیب سختگیری و فشار دستگاه بر ایشان به مراتب بیش از سابق گردید. اما اینها همه در نظر معظم‌له موانع کوچکی بودند که از ضعف و زبونی رژیم در حال اضمحلال سرچشمه می‌گرفت و نمی‌توانست در اراده آهنین ایشان خللی وارد آورد.

 

2ـ به مهندسین و کارگران صنعت نفت

معظم‌له در پاسخ تلگرام کارمندان و کارگران صنعت نفت اعلامیه‌ای حماسه‌آفرین صادر نمودند. کارمندان صنعت نفت در تلگرام خود به محضر ایشان بسیاری از مسائل و دردهایشان را مطرح کرده و اظهار داشته بودند که رژیم تحت فشارشان قرار داده و تهدید به تجاوز به ناموسشان نموده و اظهار می‌دارد که اعتصابشان مورد تأیید مراجع تقلید نیست و همچنین اعلام داشته بودند که هرگز تولید نفت مصرف داخلی را قطع ننموده و کمبود نفت به دلیل ارسال سهمیه داخلی به اسرائیل و مصرف بی حد و حصر آرتش می‌باشد. لذا از ایشان تقاضا نموده بودند حکم شرعی را سریعاً در مورد اعتصاب شرکت نفت و ارسال نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی و دیگر کشورهایی که در آن موقعیت خطیر تاریخی از حکومت بیداد و ضداسلامی ایران حمایت می‌کنند اعلام فرمایند. ایشان در پاسخ به آنان تلگرامی در تاریخ 5 دیماه 57 به این شرح صادر نمودند : بسم‌الله الرحمن الرحیم

رشد و آگاهی اجتماعی و اسلامی کارکنان شرافتمند و مسلمان صنعت نفت مورد تقدیر است‌. متأسفانه حکومت به جای تنازل در برابر خواسته‌های مشروع ایشان و عموم ملت می‌خواهد با شدت عمل اعتصاب کنندگان را مجبور به شکستن اعتصاب نمایند و با اینکه در کشتن مردم بی‌اسلحه و سلب آزادی از آنها و ارسال نفت به اسرائیل و تحریک افراد مزدور به نام شاهدوست بر حمله به خانه‌ها و مغازه‌ها احکام مسلمه اسلام را کنار گذاشته‌... از روزی که پس از ملی شدن صنعت نفت مجدداً این ثروت ملی تحت تسلط درآمد، از جانب مردم هیچگونه نظارت بر فروش نفت و صرف درآمد آن برقرار نبوده و عوایدش به صورتهای مختلف در جهت ضد مصالح ملت و ولخرجیها و عیاشی‌ها و ترویج فساد و فحشأ و حقوق گزاف مستشاران اجنبی و اندوختن در بانکهای خارجی و صرف میلیاردها در خرید اسلحه و پر کردن جیب استعمار به یغما رفته است و مملکتی که می‌توانست با این درآمد و ثروت سرشار در تمام شئون علمی و صنعتی و کشاورزی و دامداری به پیشرفتهای شایانی نائل شود وضع اقتصادیش از کشور مشابهی که نفت ندارد بدتر شده است‌. جهت اطلاع عموم اعلام می‌داریم حرمت مؤکد کمک و تقویت کفار که با مسلمین در حال جنگ می‌باشند از احکام مسلمه اسلامی است و تا سرزمینهای مسلمان از احتلال و تجاوز آنان آزاد نشده جلوگیری از ارسال نفت برای اسرائیل و کشورهایی که با جنبش اسلامی ایران ضدیت می‌ورزند و حکومت استبدادی آن را تأیید می‌نمایند به وسیله اعتصاب و امتناع از استخراج نفت زاید بر مصرف داخلی عمل به وظیفه و تکلیف شرعی است‌. تا وقتی که اطمینان حاصل نشود که درآمد نفت مانند گذشته غارت و تاراج نمی‌شود این امتناع به جا لازمه علاقه بر مصالح عالیه مسلمین و موجب حفظ ذخایر مملکت و جلوگیری از هدر رفتن آن می‌باشد. بدیهی است کارکنان شریف و مسلمان صنعت نفت اگر اطمینان پیدا کنند نفتی را که استخراج می‌نمایند به مصرف داخل کشور می‌رسد به مقدار مورد نیاز مردم و رفع مضیقه داخلی استخراج نموده و راضی به ضرر برادران دینی خود نخواهند شد. موفقیت عموم مسلمین را در عمل به احکام و وظایف شرعیه از خداوند متعال مسئلت‌دارم‌.

محرم‌الحرام 1399  'û ق ـ 5/1/57

 

3ـ تلگرام به شاپور بختیار

پس از روی کار آمدن بختیار که با وعده‌های دهان پرکن و پرزرق و برق و خود را مرغ طوفانی می‌دانست که از امواج باکی ندارد و خادم خلق و ملت است و با چسباندن خود به جامعه روحانیت از یک سوی و از سوی دیگر به گروههای به اصطلاح ملی و روشنفکر می‌خواست وجهه و آبرو و پایگاهی برای خود بین مردم دست و پا کند و اظهار می‌کرد 90 درصد علمای اعلام و مراجع تقلید با سکوتشان مرا تأیید می‌کنند.

آیت‌الله گلپایگانی در تاریخ 1/10/57 برای روشن شدن ذهن کند و زنگ زده او نامه‌ای خطاب به وی نوشتند که به صورت اعلامیه در کل کشور پخش شد و موجب بیداری و بصیرت هر چه بیشتر مردم شد. بسم‌الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر شاپور بختیار

«مسموع شد که جنابعالی نه دهم (90%) از حضرات آقایان علمای اعلام و مراجع (دامت برکاتهم‌) را متهم نموده‌اید که با سکوت خود در مورد دولت شما موافقت دارند. اگر چه این موضوع محتاج به رد نیست اما برای اینکه مبادا بعضی توهم کنند این تهمت حقیقت دارد تذکر می‌دهم‌: جنابعالی آنچه در این مدت کوتاه برای توجیه قبول نخست‌وزیری اظهار داشته‌اید، جز یک سفسطه و اشتباه کاری‌، مطلب معقولی نگفته‌اید. البته بر هر کسی لازم است که در این شرایط حساس و خطیر از خدمت به جامعه و قبول هر مسئولیت که از عهده آن برآید، استقبال نماید ولی این قبول مسئولیت به هر شکل و عنوان باشد، علیرغم خواسته‌های ملت و مخالفت مردم بر اساس غیرقانونی که سالهاست به دسیسه استعمار جریان داشته است‌، صحیح نیست‌. شما وجداناً و شرعاً موظفید هر وقت مقامات صلاحیت دار و ملت ایران به شما خدمتی ارجاع نمودند بپذیرید و از قبول هر مسئولیتی که با حاکمیت ملی و حقوق جامعه مخالفت داشته باشد جداً اجتناب نمایید. اگر ملت شما را در این شرایط حساس به مأموریت گماشته بود و شما علیرغم تمام مشکلات موجود آن را پذیرفته بودید می‌توانستید از خود دفاع نمایید و دولت خود را ملی و قانونی معرفی کنید. اما با اینکه همه می‌دانند دولت شما را در اساس و انتصاب با دولتهای خائن که در این ادوار 50 ساله نصب شده‌اند جز اینکه قبل از صدور فرمان رأی تمایل گرفته‌اید هیچ فرقی ندارد. از تظاهرات متعددی که از  مراجعه به آرای عمومی قاطع‌تر بود و تشکیلات (رژیم‌) سابق را که به شما فرمان داد غیرقانونی و غیر رسمی اعلام داشت و هر حکومتی را که بر اساس سابق باشد ملغی کرد چه جواب می‌دهید؟

مجلسین غیرقانونی که به شما رأی اعتماد دادند همان مجلسینی است که به هویداها رأی اعتماد دادند و افرادی که به اسم نامزدهای حزب تحمیلی و بی مسمای رستاخیز به تهدید ساواک انتخاب شده‌اند نمی‌توانند دولت شما را قانونی کنند و شما مسئول حوادث و کشتارها و تجاوزاتی که در این روزها در اهواز، دزفول‌، نجف‌آباد، خوانسار، اندیمشک‌، نهاوند و سایر بلاد به نفوس و اموال مردم شده باشید.

فرضاً تمام خواسته‌های مردم را عملی کنید، اصل صلاحیت خود را در دخالت در امور چگونه قانونی می‌نمایید، شما که می‌گویید 25 سال با رژیم دیکتاتوری حاکم مبارزه داشته‌اید با این عمل خود قانونی بودن آن دولتها را که رژیم استبداد روی کار آورد تصویب کرده و مواضع خود را تغییر داده‌اید.

من به شما و تمام افرادی که در این امواج خروشان احساسات ملی‌، حرکت در مسیر مخالف موج‌، خلاف مصلحت و موجودیت و استقلال مملکت است‌. با آنها که این امواج را رهبری می‌کنند تا کشتی مملکت را به ساحل نجات برسانند، همکاری نمایید. ملت مسلمان را نمی‌توان از راهی که رفته است بازدارند باید هر کس ملت را یاری کند تا در راهی که رفته به مقصد برسد و هر چه زودتر نظم و استقرار و ثبات کامل بر اساس عقاید و تعالیم و برنامه‌های اسلامی برقرار گردد. از خداوند متعال خیر و صلاح و ترقی مملکت و دفع شر ایادی استعمار را مسئلت می‌نمایم‌. «انه قریب مجیب‌».

«والسلام علی من‌اتبع‌الهدی ـ سید محمدرضا الگلپایگانی

21 صفرالمظفر 99 30/10/57»

باری این پیامها و اعلامیه‌های کوبنده‌، آخرین روزنه‌های امید را به روی بختیار و دیگر همکاران رژیم بست و درست سه هفته بعد مرغ طوفان را امواج خشمگین ملت انقلابی و مسلمان ایران غرق نمود و تلاشهای مذبوحانه‌اش عقیم ماند و بالاخره به سوی اربابانش پرواز نمود. اینها نمونه‌هایی بس اندک از دهها اعلامیه کوبنده و روشنگر این زعیم عالیقدر اسلامی بود که در آن روزهای پرخاطره و ظلمانی در راه روشنگری امت مسلمان ایران انتشار یافته است‌.

 

مواضع آیت‌الله گلپایگانی در خصوص سیاستهای ضد فرهنگی رژیم شاه

رژیم طاغوت استحاله فرهنگ اسلامی کشور را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده بود. این هدف که از راه مخالفت با گسترش فرهنگ اسلامی و محو آثار و مظاهر آن و نیز ترویج فرهنگ مبتذل غربی و... صورت می‌گرفت‌.

تغییر تاریخ هجری شمسی با شاهنشاهی لغو تعطیلات مذهبی‌، ترویج فرقه ضاله بهائیت‌، گسترش مراکز فحشأ و بی‌بند و باری‌، جلوگیری از حجاب دختران مسلمان در مدارس‌، ترویج ابتذال و فحشأ در مدارس تحت عنوان لایحه خانواده‌، سپاه دانش دختران و... از مصادیق بارز اهداف رژیم در خصوص استحاله فرهنگ و سنن اسلامی به شمار می‌آمد. ایشان در برابر هر یک از موارد فوق جالب و قابل تأمل است که در فرازهای مختلف این مجموعه اسنادی آمده است‌. اینک به برخی از آنها اشاره می‌نماییم : 

1ـ تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی و موضع آیت‌الله گلپایگانی آیت‌الله گلپایگانی در قضیه تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی موضعگیری نمود و با صدور اعلامیه رسماً به آن اعتراض کرد. معظم‌له در آن ایام که حکومت وحشت و جو اختناق هر کوی و برزن ایران را فرا گرفته بود به پا خواستند و همان روز اول که موضوع تغییر تاریخ هجری اعلام شد بدون دفع‌الوقت با صدور دو بیانیه جداگانه خطاب به رؤسای سنا و قانون‌گذاری رژیم پهلوی فرمودند: «قطعنامه مجلسین متضمن الغای تاریخ رسمی و مقدس شمسی هجری اسلامی موجب تعجب و نگرانی شدید مسلمانان و هر فرد علاقمند به ثبات و بقای مملکت گردیده‌. اقدام ناگهانی مجلسین در تصویب این قطعنامه توهین به اسلام و صاحب شریعت مقدسه و خلاف انتظار جامعه مسلمان ایران است و تغییر مبدأ تاریخ به تاریخی که قطعنامه پیشنهاد شده برای ملتی که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمان و معتقد به اسلام و تعظیم شعائر اسلامی است و به اینکه مبدأ تاریخش سال هجرت پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام می‌باشد، افتخار دارد، مفهوم صحیحی ندارد و قابل تحمل نیست‌. اکنون انتظار عموم مسلمانان این است که مجلسین تدارکات این توهین بزرگ را نموده و با الغأ این قطعنامه علاقه و احترام خود به دین مبین اسلام و تاریخ و شعائر اسلامی که حافظ ثبات مملکت است اعلام نمایند».

معظم‌له در سخنان خویش با انتقاد از اعمال و حرکات رژیم در مخالفت با مظاهر اسلامی‌، این کار را به مصداق بارز بازگشت به توحش قبل از اسلام دانسته و می‌فرمایند : «ما را مرتجع می‌نامید و می‌گویید از قوانین 1400 سال پیش تبعیت می‌کنید. پس شما که قوانین 2500 سال قبل را زنده کرده‌اید مرتجع نیستید؟ شما که بربریت و توحش اعصار قبل از اسلام را ترویج می‌کنید مرتجع نیستید؟ قبل از اسلام دختران را زنده به گور می‌کردند. الآن هم شما سقط جنین را ترویج می‌کنید. قبل از اسلام مرد و زن همچون حیوان با هم آمیزش داشتند، الآن هم شما همان را تبلیغ می‌کنید...»80

و در اطلاعیه‌ای خطاب به مردم ایران می‌نویسند :

«تغییر تاریخ اسلام با تاریخ مجهول و مجعول کفر و آتش‌پرستی مخالفت صریح با شعائر اسلامی و اهانت به مقام شامخ حضرت ختمی مرتبت (صلی‌الله علیه و آله و سلم‌) می‌باشد. بر تمام طبقات لازم است در اسناد و مدارک و نوشته‌های خود تاریخ اسلامی را بنویسند و نگذارند فراموش شود.» و در اعلامیه دیگری ضمن تأکید بر آسیب‌پذیر بودن سیاستهای ضداسلامی رژیم طاغوت می‌فرمایند :

«دیگر نمی‌توان مردم را با برنامه‌های مرتجعانه و حقارت بخش دو هزار و پانصد سال پیش اقناع نمود. مرتجعین نمی‌توانند شعائر دوره جاهلیت را که توحید اسلام و احکام قرآن بر آن خط بطلان کشید تجدید نمایند.»81

 

2ـ مقابله با فرقه ضاله بهائیت

یکی از مهمترین برنامه‌های رژیم شاه در ضدیت با اسلام ترویج فرق ضاله از جمله فرقه ضاله بهائیت بود. بسیاری از افراد ذی‌نفوذ در رژیم طاغوت از هویدای نخست وزیر گرفته تا صاحبان صنایع و کارخانجات بزرگ کشور بهائی بودند. بیت‌المال مسلمین که می‌بایست در راه رفاه و آسایش مسلمانان و تقویت و تأیید دین مبین اسلام هزینه شود در خدمت ترویج اهداف این فرقه ضاله قرار گرفته بود. در چنین شرایطی حضرت آیت‌الله گلپایگانی با صدور فتوایی به تحریم کالاهای شرکتهای مربوط به آن فرقه ضاله پرداختند و با اعلام حرمت معامله با آنها شاهرگ حیاتی آنان را هدف قرار دادند. متن آن فتوا به شرح زیر است :

«تقویت کفر به هر کیفیت و عنوان حرام است و لازم است مؤمنین از خرید و فروش و قبول نمایندگی و تبلیغ برای اجناسی که مربوط به این فرقه ضاله مضله می‌باشد خودداری نمایند و سزاوار است تجار و متمکنین و متدینین با تأسیس شرکتهای همکاریهای تجاری رفع نیازمندیهای جامعه را بنمایند و نگذارند این فرقه در شئون اقتصادی مسلمین نفوذ نمایند. ـــ خداوند متعال همه را از شر شیطان و نفس اماره و فتن آخرالزمان محافظت و مسلمانان را نصرت عنایت فرماید.82محمدرضا الموسوی الگلپایگانی‌»

فتوای معظم‌له در این خصوص بار دگر خاطره صدور اعلامیه‌ها و بیانیه‌های امام خمینی علیه نظام طاغوت ستم شاهی و نیز فتوای تاریخی میرزای شیرازی‌، تحریم تنباکو را در خاطره‌ها زنده ساخت و قدرت و صلابت و نفوذ مرجعیت شیعه را به رخ استعمارگران کشاند. 

3ـ مقابله با ترویج بی بندوباری

از جمله اقدامات مهم آیت‌الله گلپایگانی مقابله با توطئه رژیم در ترویج فساد و بی‌بند و باری در جامعه بود که با هدف از بین بردن مظاهر جامعه مسلمان ایران صورت می‌گرفت‌. برابر گزارش ساواک اقدامات ایشان در این خصوص در قم در رأس اقدامات علمأ و مراجع و محافل مذهبی دیگر بود. در قضیه تأسیس سینما در قم‌، آیت‌الله گلپایگانی به شدت به مخالفت با آن پرداختند و در سخنرانی خود در مسجد اعظم قم با به کار بردن الفاظ شدیداللحن به اقدام رژیم پهلوی دایر بر تأسیس سینما اعتراض کردند و فرمودند :

«ما امیدواریم آن کسانی که قصد تأسیس این لانه فساد را دارند زودتر نابود شوند83 این جریان مدتها پیش قرار بود به مرحله اجرا درآید ولی به خاطر اقداماتی که کرده‌ایم تاکنون تعویق افتاده است‌. در هر حال ما اقدام کرده و بعداً هم می‌کنیم‌.»84

جدیت معظم‌له در مقابله با اقدامات ضد اسلامی رژیم به حدی بود که در دیدار با رئیس شهربانی هم علناً تهدید به قیام نمودند و فرمودند :

«... چنانچه در قم سینما ایجاد شود ما قیام خواهیم کرد و بیش از این حاضر نیستیم صبر کنیم و اگر هم در این راه من کشته شدم مانعی ندارد، چه اصراری که بعضی از مأمورین می‌خواهند با ساختن سینما آشوب بر پا کنند...»85

مفاد گزارشهای متعدد ساواک پس از این موضعگیری حاکی است :

«... حال که آقای گلپایگانی قصد قیام دارد، با قاطعیت هر چه تمامتر ضربه‌های لازم را به ایادی و اطرافیان وی به موقع وارد و مجالی به آنان نداد که حتی تصور آن را به کند...»86 آن مرجع عالیقدر در دیدارهای خود با مردم با انتقاد از سیاستهای ضدفرهنگی رژیم می‌فرمودند : «دولت ایران از تمام دولتها بدتر است حتی دولتهای کافر. زیرا در تمام ممالک لااقل رعایت شهرهای مذهبی خود را می‌کنند.»87

معظم‌له پس از تأسیس آن لانه فساد، درس و نماز جماعت خویش را به عنوان اعتراض و اعتصاب تعطیل کردند و پس از حضور در درس طی سخنرانی در اجتماع کم‌نظیر طلاب در مسجد اعظم سیاستهای ضداسلامی رژیم را به باد انتقاد گرفتند.

این اعتراضات و انتقادات تأثیر خود را بر جای گذاشت و سینمای قم به دست جوانان غیور به خرابه‌یی تبدیل شد و آیت‌الله مرعشی نجفی با خرید زمین آن‌، مدرسه علمیه‌ای به جای آن بنا کرد و رژیم شاه نیز دیگر جرأت نکرد در قم دست به چنین اقداماتی زند. 

جنایات اسرائیل در فلسطین و لبنان و مواضع آیت‌الله گلپایگانی

از مسائلی که حضرت آیت‌الله گلپایگانی برای آن اهمیت فراوانی قائل بودند مسأله تهاجم اسرائیل‌به فلسطین و لبنان و وجود آن غده سرطانی در کنار مرزهای کشورهای اسلامی بود. آن مرجع عالیقدر در بیانات و پیامهای متعدد با عنوان آیه کریمه «لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا» مسئله فلسطین را مسئله‌ای اسلامی و نه عربی دانسته و مسلمانان را به حفظ اتحاد و یکپارچگی در مقابله با صهیونیسم‌های غاصب فرا خواندند.

... سزاوار است حضرات علمأ اعلام و عموم مسلمین در شهرستانها بلکه سایر ممالک اسلامی عزای عمومی اعلام نموده و با تشکیل و شرکت در این گونه مجالس همدردی و پشتیبانی حوزه را با برادران مسلمان علیه صهیونیسم و عمال استعمار اعلام نمایند.88

معظم‌له در سخنانی به مناسبت آتش‌سوزی مسجدالاقصی در مسجد اعظم فرمودند : «به علت آتش‌سوزی مسجدالاقصی سه شنبه و چهارشنبه را تعطیل می‌کنیم تا با برادران مسلمان همدردی خود را اعلام کنیم‌. در جراید نوشته بودند مسجدالاقصی را آتش زدند تمام اعراب را خشمگین کردند ولی در حقیقت تمام مسلمانان جهان خشمگین شده‌اند و من در اعلامیه خود نوشته بودم باید مسلمانان جهان عزای ملی اعلام کنند و مثل زمانی که قبول ائمه را در مکه خراب کردند و ملت و دولت ایران همدست شدند و یک روز مثل روز عاشورا را تمام ایران تعطیل شد و مردم با دسته‌جات در خیابانها حرکت کردند حالا هم یک روز باید تعطیل عمومی کنیم و عزای ملی اعلام شود.

و اما درباره ساختمان مسجد که یهودیها گفته‌اند ما خودمان آن را تعمیر می‌کنیم مسلمانان نباید اجازه دهند که یهودی مسجدالاقصی را تعمیر کند و بسازد و اگر بخواهند آنها مسجد را بسازند درست کردن آن بدتر از آتش زدن آن است‌.»89

در این میان رژیم شاه که از حامیان و متحدان اصلی اسرائیل در منطقه به شمار می‌رفت بلافاصله نسبت به سخنان ایشان واکنش نشان داد و حتی منتشرکنندگان اعلامیه معظم‌له را مورد تعقیب و بازداشت قرار داد.

آقای گلپایگانی ضمن سخنرانی در مسجد اعظم قم با انتقاد از جو و وحشت و خفقان حاکم بر کشور به این مسئله اشاره کرده و می‌فرمایند :

«درباره آتش‌سوزی مسجدالاقصی که عزای ملی است یک نوشته‌ای دادم فوراً سید فضل‌الله چاپخانه‌ای را بردند و آن قدر اذیت کردند که خدا می‌داند در حالی که نوشته علیه اسرائیل چاپ کرده است او چه گناهی داشت‌. اگر گناهی در کار بود من گناهکار بودم‌.»90 

توطئه‌های ساواک علیه آیت‌الله گلپایگانی

رژیم شاه به خوبی تشخیص داده بود که آیت‌الله گلپایگانی یکی از عوامل اصلی و مقاوم در برابر اندیشه‌های انحرافی و ضداسلامی آنان است و بوسیله بیانیه‌ها، اعلامیه‌ها، سخنرانیها و... ضرباتی محسوس و کوبنده بر پیکر پوسیده آنها وارد ساخته است‌. از این روی ساواک در مواقع مختلف با به کار بردن ترفندهای مختلف از کارشکنی و پخش اعلامیه‌های مجعول علیه معظم‌له خودداری نمی‌کرد. برخی از این توطئه‌ها که در جهت تضعیف موقعیت مرجعیت ایشان صورت می‌گرفت عبارتند از : 

1ـ کنترل دائمی و مراقبت

اقدامات ساواک در کنترل و مراقبت از آیت‌الله گلپایگانی به حدی بود که ساواک با اجاره منزلی در مجاورت بیت ایشان و تعبیه دستگاه شنود در بیت‌معظم له به شنود دائمی مکالمات‌، دیدارها، رفت و آمدها و فعالیتهای ایشان می‌پرداخت تا آنجا که بخش عمده‌ای از اسناد ساواک درباره ایشان از طریق مراقبت و جاسوسی جمع‌آوری شده است‌. مراقبت و تعقیب دائمی معظم‌له در مسافرتها، ملاقاتها و دیدارهای شخصی و عمومی تا آن‌جا پیش رفت که آن مرجع بزرگ ضمن سخنرانی در مسجد اعظم قم به آن اعتراض کرده می‌فرمایند :

«دستگاه مثل یک فرد جانی مرا اذیت می‌کند... امسال در مشهد خانه من در محاصره سازمان امنیت بود. هر جا می‌رفتم مرا تعقیب می‌کردند... دنیا بداند ما آزادی نداریم‌.»91 

2ـ مخالفت با ترویج مرجعیت آیت‌الله گلپایگانی

رژیم شاه که از فعالیتها و مبارزات معظم له به ستوه آمده بود و موقعیت و زعامت ایشان را از بزرگترین عوامل شکست توطئه‌ها و دسیسه‌های شیطانی خویش می‌دانست از راههای مختلف به مقابله با آن می‌پرداخت یکی از این اقدامات جلوگیری از گسترش دامنه مرجعیت آن فقیه بزرگ بود. مأموران شهربانی و ساواک در مواجه با روحانیون رسماً از آنان خواستند تا از معرفی آیت‌الله گلپایگانی و امام خمینی‌(قدس سرهما) به مردم جهت تقلید از آنها خودداری کنند.92 اداره کل 316 ساواک طی گزارش 16/5/48 به رییس ساواک می‌گوید:

«... آیت‌الله گلپایگانی ضمن مذاکراتی اظهار داشته معتقد است که باید جامعه روحانیت و طلاب در خراسان تقویت شوند و چنانچه امکاناتی برای وی فراهم شود شهریه طلاب حوزه علمیه مشهد و برخی از شهرستانهای این منطقه را به طور مستمر خواهد پرداخت و چندین ماه است جهت طلاب شهرستانهای سبزوار و دامغان مقرری تعیین و پرداخت می‌کند.

ساواک خراسان اظهارنظر کرده چنانچه پرداخت مقری از طرف گلپایگانی به طلاب استان نهم ادامه یابد در بزرگداشت وی و تحکیم موقعیت او تأثیر به سزایی خواهد داشت و اصلح است ترتیبی داده شود از درآمد گلپایگانی کاسته شود تا قادر به انجام گفته خود دائر بر پرداخت شهریه مستمر به طلاب خراسان نباشد و در نتیجه موجبات تضعیف وی فراهم گردد.» 

3ـ اخراج و محدود ساختن فعالیت نمایندگان آیت‌الله گلپایگانی

یکی دیگر از اقدامات ساواک در مقابله با گلپایگانی جلوگیری از فعالیت نمایندگان و روحانیون منسوب به ایشان در شهرستانها بود. در گزارش ساواک در این باره چنین آمده است : «همانطور که به استحضار رسید وصول به هدف از جهت تضعیف گلپایگانی جلوگیری از فعالیت عوامل وی در شهرستانها و طرد آنان از آن مناطق می‌باشد.»93

و در گزارش دیگر با تأکید بر شناسایی روحانیون منسوب به آیت‌الله گلپایگانی خواستار دستگیری فوری و اعزام آنها می‌شود :

«با مراقبتهای دقیق به شناسایی عوامل گلپایگانی طرد آنان از منطقه اقدام چنانچه وعاظ مبادرت به بیان مطالبی در این زمینه ـ بیانات آیت‌الله گلپایگانی در مخالفت با اقدامات رژیم ـ نمودند دستگیر و مراتب را اعلام نمایند تا نسبت به اعزام آنها به مرکز اقدام شود.»94 معظم‌له در ضمن یکی از بیاناتشان اشاره به این مطلب می‌فرمایند : «یک نفر ارسال نمودم (به یکی از شهرستانها) مسجد و غیره درست کرد. بعد دستگاه از ایشان التزام گرفته که چون نماینده فلانی هستید اینجا نیایید.»95

 

4ـ طرحهای مختلف در جهت تضعیف موقعیت آیت‌الله گلپایگانی

اقدامات در جهت تضعیف موقعیت آیت‌الله گلپایگانی تا آنجا پیش می‌رود که هر از چند گاه با ارائه طرحها و پیشنهاداتی موسوم به (طرح تضعیف گلپایگانی‌) به مخالفت با معظم‌له می‌پردازند. به عنوان نمونه در سند شماره 3264/21 ـ 9/9/46 نصیری رئیس ساواک دستور طرح تضعیف ایشان را صادر می‌نماید.

پیرو دستور رئیس ساواک دایر بر تنظیم طرح مزبور رئیس ساواک قم خطاب به مدیرکل اداره سوم ساواک طرحی را پیشنهاد می‌کند :

پیشنهادات درباره تضعیف گلپایگانی

پیشنهادات زیر جهت تضعیف آیت‌الله گلپایگانی ذیلاً به عرض می‌رساند تا در صورت تصویب و موافقت به موقع اجرا گذارده شود.

1ـ بیمارستان گلپایگانی به وسیله آقای دکتر امامی که حقوق بگیر اداره بهداری شهرستان قم می‌باشد اداره می‌شود و سهمیه دارو را نیز بهداری قم در اختیار این بیمارستان می‌گذارد. پیشنهاد می‌شود حال که موضوع ادغام بیمارستانهای این شهرستان به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به مرحله اجرا درآمده و احکام آن نیز رسیده دکتر امامی به محل خدمت خود یعنی سازمان شاهنشاهی احضار و سهمیه دارو نیز قطع گردد. در صورت مراجعه عوامل گلپایگانی برای دریافت دکتر و دارو جواب داده شود. چنانچه بیمارستان کلاً در اختیار سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی درآید و تحویل و تحول شد البته دکتر و دارو مثل سایر بیمارستانها به او داده خواهد شد و در غیر این صورت مجوز قانونی جهت اجرای این عمل وجود ندارد.

2ـ ورود شخصیتهای مرکز به قم و ملاقات با آیت‌الله گلپایگانی و اشاعه این ملاقات به وسیله مأمورین ساواک در منطقه و بعضاً انعکاس این ملاقات در جراید.

3ـ تعویض نمایندگان فعال گلپایگانی از شهرستانهایی که در حال حاضر به نفع گلپایگانی فعالیت می‌نمایند.

4ـ احضار سید مهدی گلپایگانی و علی صافی به ساواک به عناوینی که قبلاً طرح آن تهیه شود و چون به طور حتم یکی از این روزها پس از جلب با خود اینجانب در ماشین رئیس ساواک بنشیند و پس از گردش در شهر در حال خیلی صمیمی به ساواک آورده شود البته این کار مستلزم پیش‌بینیهای لازم در ستاد مرکزی می‌باشد که موجبات بزرگ شدن نامبردگان را فراهم نسازد.96رئیس ساواک قم ــ مهران‌مهران ، 3 5ـ ایجاد جنگ روانی از راه ترویج شایعات و دامن زدن به اختلافات و... یکی دیگر از ترفندهای ساواک برای مقابله با آیت‌الله گلپایگانی ایجاد جنگ روانی از طریق رواج شایعات و پخش شب‌نامه‌ها با امضاهای مجعول و ناشناس علیه ایشان بود. در گزارش مدیرکل اداره سوم ساواک به ریاست ساواک تهران آمده است :

«بدین وسیله تعداد پانصد برگ اعلامیه علیه آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی تهیه شده است بپیوست ایفاد می‌گردد. خواهشمند است دستور فرمائید به نحو کاملاً غیر محسوس و با رعایت حفاظت کامل نسبت به توزیع آن در منطقه استحفاظی آن ساواک اقدام و عکس‌العمل روحانیون را در مقابل انتشار اعلامیه موصوف اعلام نمایند.97

مدیر کل اداره سوم ساواک ـ مقدم ـ 28/7/48»

همانظور که ملاحظه می‌فرمایید، این اعلامیه‌ها که حاوی شایعات و نشر اکاذیب و افترائات بود توسط عوامل ساواک با هدف لطمه به موقعیت آیت‌الله گلپایگانی در سطح گسترده‌ای توزیع می‌گردید. ساواک که از هر فرصتی برای مقابله با معظم‌له بهره می‌برد تضعیف ایشان را با سوءاستفاده از جریانات موجود در حوزه با شدت هر چه تمامتر پی‌گیری می‌کرد. یکی از این جریانات «انتشار کتاب شهید جاوید» بود. در گزارش ساواک در همین خصوص آمده است :

«و اصلح است برای تضعیف گلپایگانی از طرف محصلین اعلامیه‌ای علیه گلپایگانی انتشار داده شود که طلاب علیه وی شوریده شود و به موقعیت وی کمک کند.»98

لازم به توضیح است کتاب شهید جاوید که درباره قیام حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام‌) نگاشته شده بود مورد اعتراض اکثر قریب باتفاق علمأ و بزرگان حوزه علمیه قم و شهرستانهای مختلف قرار گرفت و شخصیتهای علمی طراز اول حوزه علمیه قم متفقاً به مخالفت با آن برخاستند چرا که به زعم آنان در موارد متعددی با اصول مسلم شیعه در خصوص «علم امام (ع‌) و...» در تضاد بود و عملاً بعضی از خصایص امام معصوم علیه‌السلام را انکار می‌کرد. تا جایی که یکی از علمای اهل سنت (مردوخ‌، از منابع و همکاران ساواک‌) گفته بود :

«چیزی که ما می‌گفتیم و معتقد بودیم بالاخره یکی از علمای شیعه نوشته و منتشر کرده است‌.»99 از این روی طبیعی می‌نمود که با مخالفت آیت‌الله گلپایگانی مواجه گردد و معظم‌له مطالب آن را موهن و گمراه کننده دانسته و مطالعه و ترویج آن را تحریم نماید. نقطه قابل توجه آن که‌، ساواک که هر آن مترصد بود تا به هر شکل ممکن‌، آتش اختلاف را در حوزه‌های علمیه و به ویژه حوزه علمیه قم و بالخصوص در میان سردمداران مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی را، هر چه بیشتر شعله‌ور سازد، طبیعی بود از وضع به وجود آمده در اثر انتشار «کتاب شهید جاوید» بخش قابل توجهی از منویات شوم خود را برآورده ببیند، لذا سعی کرد مخالفین علمی و اعتقادی کتاب شهید جاوید را «طرفداران حضرت امام خمینی جلوه دهد» تا از رهگذر ایجاد «اختلاف بین طرفداران امام خمینی و آیت‌الله گلپایگانی‌» زمینه قلع و قمع مخالفین واقعی رژیم را هر چه سریعتر فراهم نماید. از این روی خود با شیوه‌های پلیسی و امنیتی ضمن آنکه به فتنه‌گری و تشدید اختلافات دامن می‌زد، اقدام به چاپ کتاب مذکور نیز می‌نمود.

گزارش شماره 378/21 ـ 3/3/50 ساواک حاکی است :

«عطف به 4/101/312 ـ 20/2/50 به استحضار می‌رساند تسهیلات جهت تجدید چاپ کتاب شهید جاوید فراهم است‌. به این کیفیت که به وسیله یکی از عوامل خودی در یکی از شهرستانهای دوردست بایستی به صورت افست نسبت به چاپ کتاب اقدام کرد. ضمناً به عرض می‌رساند که انجام این عمل در شهرستان قم به هیچ وجه مقدور و به مصلحت نمی‌باشد. مقرر فرمائید در مناطقی که فاقد مجامع آخوندی است نسبت به چاپ آن اقدام گردد.» گزارش ساواک در سند شماره 216/21 ـ 12/2/50 به تنهایی گویای بسیاری از واقعیتها است : تبلیغات حاد در ردّ کتاب شهید جاوید به وسیله وعاظ به صورتی درآمده که احتمال اصطکاک و بیم زدوخورد بین طرفداران خمینی به حمایت از صالحی نویسنده کتاب و مشکینی و منتظری تقریظنویسان و جناح مخالف کتاب می‌رود که از محصول این اختلافات می‌توان نسبت به تضعیف بیشتر گلپایگانی که بیش از دیگران موجبات جنجال را فراهم می‌نماید اقدام نمود. 

انتقام‌جویی رژیم شاه و هجوم به بیت مرجعیت

رژیم دست‌نشانده و ستمشاهی پهلوی که با اوج‌گیری تظاهرات و اعتراضات قهرآمیز مردم مسلمان ایران به خشم آمده بود. در عصر 19 اردیبهشت ماه سال 57 که مقارن با ایام سوگواری حضرت زهرا (س‌) بود عوامل رژیم شاه با کمال بی‌شرمی به بیت آیت‌الله گلپایگانی هجوم بردند، ابتدا وارد بیرونی منزل شدند. با درهم شکستن درها و شیشه‌های دفتر و مضروب کردن مردم‌، طلاب و خدمتگزاران دفتر به شرارت خود ادامه دادند، فساد و شرارت زمانی به اوج خود رسید که درهای حائل مابین بیرونی و اندرونی خانه را شکستند و همچون سپاه مغول وارد اندرونی شدند و در حیاط منزل معظم‌له که به علت مراسم روضه ایام فاطمیه (علیهاسلام‌) با چادر پوشیده شده بود اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور در آن محیط سرپوشیده نمودند و در و شیشه‌های اندرونی و اتاق استقرار ایشان را نیز شکستند. این هجوم وحشیانه عوامل رژیم پهلوی اثر خود را به جا گذاشت و آن مرجع سالخورده به علت گرفتگی هوای ناشی از پرتاب گاز اشک‌آور در محیط سربسته دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید.

گزارشگر ساواک در گزارش سند شماره 5551/21 ـ 4/3/37 اوضاع و احوال بیت آیت‌الله گلپایگانی را گزارش می‌کند :

موضوع : آیت‌الله گلپایگانی

ساعت 18 روز 10/2/37 مراجعه نمودم به منزل آیت‌الله گلپایگانی ایشان در اندرون منزل در اطاق خودش جلوس کرده و عیادت کنندگان در این اطاق با وی ملاقات می‌کنند زیرا بیرونی منزل را که وسیله مأمورها و کماندوها خرابیهایی به آن وارد شده تعمیر نکرده‌اند و به همان شکل نگهداشته‌اند شیشه‌های درب و قوری و استکانها و کاغذها و کتابها که به هم ریخته به همان شکل نگهداری شده‌. دو عدد باطوم چوبی شکسته‌، کپسول گاز اشک‌آور که مصرف شده و قالی سوخته شده را که در اثر گاز سوخته است در معرض دید و تماشا قرار داده‌اند و هر کس که از آقا عیادت می‌کند او را می‌برند و این منظره را هم به او نشان می‌دهند. ضمناً منزلی که متعلق به منتظری فرش فروش مقابل منزل آقا قرار دارد اجاره کرده‌اند و از آن به جای بیرونی استفاده و به قرار معلوم قصد دارند خرابیهای بیرون را تا مدتی به همین شکل نگهداری کرده و به مردم نشان دهند.

این حرکت ناجوانمردانه به سرعت نه تنها در قم بلکه در شهرهای مختلف کشور منتشر شد و تلگرافهای عدیده‌ای از بلاد مختلف برای معظم‌له مخابره گردید.

امام خمینی‌(ره‌) طی تلگرافی از نجف خطاب به آیت‌الله گلپایگانی به مناسبت این فاجعه گفته‌اند : «هجوم اشرار، عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفس محترمه در حضور شما موجب تأسف است‌. قطع ایادی اشرار و اجانب را خواستارم‌. از سلامتی خودتان مطلعم فرمایید. خمینی‌والسلام علیکم

آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ تلگرافهای متعدد داخل و خارج از کشور ضمن قدردانی از همدردی قشرهای مختلف که با تعطیل کسب و کار و بذل نفوس و اموال ثابت کردند که در راه حفظ حیثیات اسلامی و پشتیبانی از جامعه روحانیت از هرگونه فداکاری و جانبازی دریغ ندارند. در یکی از پیامها می‌فرمایند :

«اگر خیال می‌کنند با هجوم به خانه علمأ و مدارس دینی و دانشگاهها می‌توانند جامعه روحانیت و ملت را از راهی که بر حسب وظیفه شرعی پیش گرفته‌اند و به اهداف نامشروع خود برسند. سخت در اشتباهند. ناراحتی حقیر از صدمات و اهاناتی است که به اسلام و مسلمین وارد شده و می‌شود و هر روز جمعی از آقایان فضلاء و طلاب عزیز و مردم متدین را هدف تیر قرار می‌دهند و هم اکنون عده‌ای از آقایان علمأ اعلام و طلاب و مردم و دانشجویان متدین در زندانها یا تبعید به سر می‌برند. نگرانی ما از این است که بیش از نیم قرن ایادی بیگانه با ترویج فحشأ و فساد و ترتیب جنش فرهنگ و هنر و صرف اموال ملت در این امور و تشکیل حزبهای تحمیلی و بی‌فایده و بستن پیمانهای فرهنگی با کفار و مادیون و محدود کردن نویسندگان و گویندگان مذهبی و روشنفکران متدین و حمایت از فرق ضاله و منحرف و طرح برنامه‌های ضد دین در آموزش و پرورش و اختلاط مدارس و مراکز فرهنگی و تعطیل دانشگاهها و از بین بردن کشاورزی و اقتصاد مملکت به عنوان اصلاحات و دهها موضوع دیگر کوشش می‌کنند شخصیت اسلامی مملکت را تغییر داده و با این سیاست غلط زمینه را برای مارکسیستی و کمونیستی و سایر مسلکهای باطل آماده نمایند.»101 همچنین آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ به اعلامیه اظهار همدردی دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و آمریکا درباره این فاجعه ضمن تشکر از عواطف و احساسات آنان می‌فرماید: «چون اخیراً جعلیاتی از طرف صداهای خارجی نشر و گفته شده که روحانیت ایران نعوذبالله مشغول مصالحه با مقامات می‌باشند لازم است متذکر شوم با اهاناتی که هر روز نسبت به اسلام و احکام مقدس آن انجام می‌دهند و بعناوین مختلفه می‌خواهند شخصیت اسلامی این کشور را تغییر دهند حتی کار را به جایی رسانیده‌اند که تاریخ اسلامی این کشور را به تاریخ آتش‌پرستی و ارتجاع تغییر دادند و هر روز با سلب آزادی از عموم و کشتار یا زندان و تبعید و هجوم به مدارس و حوزه‌های علمیه یا دانشگاهها و طرح صدها برنامه فاسد مملکت چگونه روحانیت یا ملت مسلمان می‌تواند این مفاسد را نادیده بگیرد و ما با کمال صراحت این شایعات را تکذیب می‌کنیم و این مطلب را به اطلاع همه برسانید...»

 

علاقه و احترام امام خمینی به آیت‌الله گلپایگانی‌.

باید گفت علاقمندی و دلبستگی میان آیت‌الله گلپایگانی و حضرت امام خمینی (قدس سرهما) امری طرفینی بوده است زیرا همچنان که ایشان بنیانگزار جمهوری اسلامی را احترام می‌کردند، حضرت امام نیز برای ایشان احترام فوق‌العاده‌ای قائل بودند و در اواخر عمر شریفشان بعضی احتیاطات فقهی خود را به ایشان ارجاع می‌دادند.102

یکی از بزرگان نقل می‌کردند که در ملاقاتی که با امام خمینی داشتند ایشان فرمودند : «آقای گلپایگانی عز اسلام می‌باشند.»103

امام پس از بازگشت از تبعید و ورود به قم اولین جایی که برای بازدید انتخاب کردند منزل آیت‌الله گلپایگانی بود و این خود حکایت از آن می‌کرد که امام برای معظم‌له موقعیت خاص و ویژه‌ای قائل هستند.104 نامه‌ها و تلگرافهای رد و بدل شده میان این دو زعیم بزرگ شیعه و الفاظ و عبارات به کار رفته در آنها گویای عمق علاقه و احترام آنها به یکدیگر است چنانکه امام خمینی در یکی از تلگرافهای خود خطاب به آیت‌الله گلپایگانی می‌نویسد :

«... اینجانب از ادعیه خالصانه برای سلامت وجود بابرکت آنجناب غفلت نکرده و نمی‌کنم‌.»105 آیت‌الله گلپایگانی نیز در دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام آنها را به حمایت و تبعیت از امام خمینی فرا می‌خواندند. شهید رجایی درباره خاطره دیدار خود با معظم‌له می‌گوید : «من دو بار در نخست‌وزیری و یک بار در آموزش و پرورش خدمت ایشان رسیدم‌. در آموزش و پرورش که بودم به علت شیوه‌ای که داشتم در برخورد با مسائل‌، در نخست‌وزیری هم به علت اعتقادی که دارم در سیستم کار در یک جامعه شیعه خدمت ایشان رسیدم و برایم هر دو دفعه جالب بود. در وهله اول از ایشان سئوال کردم چه فرمایشی‌، چه امری‌، چه راهنمایی چه چیزی دارید؟ ایشان مجموعه مطالبشان این بود که امام را با هر چه در توان دارید تقویت کنید. کسانی که در مسأله مرجعیت آشنایی دارند عظمت این جمله را از یک مرجع تقلیدی که تا این حد مورد توجه هستند می‌فهمند... باز برای دومین بار که می‌خواستم جدا شوم ایشان تکرار کردند که توصیه می‌کنم امام را، عظمتشان را که در جامعه امروز دارند نه تنها حفظ کنید بلکه تقویت کنید. ایشان اضافه می‌کند: صحبت حضرت آیت‌الله گلپایگانی به من تعظیم و تکریم امام بود...»106 امام خمینی (قدس سرّه‌) در پیامی خدمات و فعالیتهای سیاسی ایشان را در طول مبارزات فراموش نشدنی و پیروزی مردم ایران را ثمره حفظ وحدت کلمه‌ی عموم مسلمانان تحت رهبری آیات عظام و علمای اعلام دانسته‌، می‌فرمایند :

«خدماتی که حضرت مستطابعالی در طول مبارزات گذشته انجام داده‌اید و شداید و سختی‌هایی را تحمل کرده‌اید، فراموش نخواهد شد...»107

نکته شایان توجه نماز معظم له بر پیکر مطهر امام راحل بود. انقلاب حال ایشان در هنگام اقامه نماز بر جنازه امام از مطالبی است که برای همه مشاهد و محسوس بود. مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی‌) در تلگرافی به آیت‌الله گلپایگانی با ستایش از این اقدام فرمودند :

«حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی مرجع عالیقدر دامت برکاته‌.

حضور آن جناب در مصلای تهران و اقامه نماز بر پیکر مطهر رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (قدس‌الله نفسه الزکیة‌) موجب تشکر عمیق اینجانب گردید و برای ارادتمندان آن فقید عظیم‌الشأن‌، تسلا و برای دشمنان مایه یأس و ناکامی گشت‌.

اینجانب ضمن عرض تسلیت این مصیبت بزرگ به پیشگاه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و عجل‌الله تعالی فرجه الشرف به آن جناب و به همه حوزه‌های علمیه و علمای اعلام‌، توفیقات الهی را برای همگان مسألت می‌نمایم و ملتمس دعا هستم‌.22/3/98

سیدعلی خامنه‌ای ذیقعده 1409»

 

خدمات فرهنگی‌، اجتماعی آیت‌الله گلپایگانی در داخل و خارج از کشور آیت‌الله گلپایگانی علاوه بر زعامت و تصدی مقام افتأ و مرجعیت و رسیدگی به حوزه‌های علمیه موضعگیری و مخالفت با انحرافات و جلوگیری از گسترش و رواج بدعتها و سنتهای باطل آثار و خدمات بزرگ اجتماعی و فرهنگی از خود به یادگار گذاشته‌اند.

مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت رحلت ایشان می‌فرمایند :

«این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید یکی از موفق‌ترین و سعادتمندترینها بودند... اولین مدرسه علوم دینی را ایشان در قم تأسیس کردند. اولین مؤسسه قرآنی را ایشان در قم بنیان نهادند. اولین فهرست بزرگ فقهی و حدیثی با استفاده از دانش و اختراعات جدید بشری را از ایشان پدید آوردند. صدها مسجد، مدرسه‌، مسجد و مؤسسه تبلیغ دین در سراسر کشور و کشورهای دیگر دنیا بنیاد کردند.»108

در اینجا به طور خلاصه به بخشی از خدمات آیت‌الله گلپایگانی اشاره می‌کنیم : 

الف ـ تحول در نظام آموزشی حوزه

1ـ آیت‌الله گلپایگانی را می‌توان بنیانگذار نظم و انضباط در حوزه‌های علمیه لقب داد. زیرا تا قبل از ایشان هر کس وارد حوزه می‌شد واگذار به خود بود تا چه پیش آید و به کجا برسد و آیا موفقیتی را به دست بیاورد یا در وسط راه بماند با این وصف معظم‌له اولاً امتحان را به صورت جدی در سطح حوزه برقرار نمود و مدارج تحصیلی را به سه پایه درجه بندی فرمود و شهریه‌ها را بر اساس مدارج تحصیلی قرار داد و برای بهترین و موفق‌ترین طلاب در هر پایه تحصیلی جوایز ویژه‌ای مقرر فرمود. ثانیاً مدارسی را تأسیس فرمودند که تحت برنامه خاص فعالیت می‌کرد و کسانی که در آن مدارس نام نویسی می‌کردند ناچار بودند که خود را با برنامه آن وفق دهند.

در این مدارس دروس با برنامه‌ریزی ویژه‌ای تدریس می‌شد و علاوه بر امتحان سالانه از طلاب امتحانات ماهانه نیز به عمل می‌آمد و به طلاب آن شهریه مخصوص می‌دادند. از جمله مدارس مزبور مدرسه الامام المهدی (عج‌الله تعالی فرجه الشریف‌) در خیابان صفائیه قم است‌. 2ـ از نوآوریهای معظم‌الیه برقرار کردن امتحان با شکل خاص و گستردگی آن است‌. زیرا در سابق فقط از فقه و اصول سئوال می‌شد و در عصر ایشان ضمن امتحان شفاهی تفسیر و علم کلام و بعضی از علوم دیگر نیز جزء مواد و دروس امتحانی طلاب قرار گرفت و ضمناً برای قبول شدگان جوایز ممتازی قرار دادند.109 3ـ قرآن کریم را به داخل حوزه علمیه و در متن امور وارد کرد و طلاب و علمأ را به حفظ قرآن و روی آوردن به سوی معارف عالیه قرآن کریم ترغیب و تشویق فرمود و در سالهای اول رسماً اعلام فرمود هر کس قرآن را حفظ کند شهریه‌اش به طور دائم و مستمر دو برابر خواهد شد.110 

ب ـ حفظ استقلال و قداست حوزه علمیه

آیت‌الله گلپایگانی آنچنان در حفظ قداست و شئون و استقلال حوزه کوشا بودند که به تعبیر آیت‌الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی طلاب ایشان را اصالة الحوزه لقب داده بودند. حضرت امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه‌) نیز در مکاتبات و دیدارهای مختلف خود با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، آنها را به تبعیت از نظرات معظم له در اداره امور حوزه‌های علمیه فرا خواندند.

در اینجا توجه خوانندگان محترم را در خصوص نظر حضرت امام (ره‌) راجع به اداره حوزه و رسیدگی به‌اوضاع درسی و اخلاقی طلاب و تأکید ایشان بر تبعیت از نظرات آیت‌الله گلپایگانی جلب می‌کنیم : 

محضر مقدس آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از سلام همان گونه که خاطر شریف مستحضر است مدتی پیش حضوراً مسائل مربوط به حوزه علمیه قم و لزوم ایجاد نظم و رسیدگی به اوضاع درسی و اخلاقی و جریانات داخلی آن به عرض حضرتعالی رسید و رهنموداتی فرمودید و بنا شد برای انجام این مسئولیت شورائی از فضلاء مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل شود بر حسب نظر حضرتعالی و مشورت و نظرخواهی از حضرت آیت‌الله العظمی آقای گلپایگانی شورایی مرکب از آقایان حجج اسلام : راستی‌، کریمی‌، طاهرشمسی‌، دوزدوزانی‌، صابری‌، افتخاری‌، دامت افاضاتهم تشکیل شد و قدمهای مؤثری تا حال برداشته‌اند. چنانچه رهنمودهای جدید دارید مرقوم فرمایید.

ادام‌الله ظلکم الشریف ـ حسینعلی منتظری

بسمه تعالی

شورای مزبور کارهایی را که می‌خواهند انجام دهند پس از نظرخواهی در امور مهم از حضرات آیت‌الله گلپایگانی دامت برکاته مانعی ندارد انشأالله موفق باشید. روح‌الله الموسوی الخمینی

یکی از مسائلی که آیت‌الله گلپایگانی بر آن تأکید بسیار داشتند استقلال حوزه و اداره آنها به شیوه سنتی تحت اشراف مراجع معظم تقلید و عدم وابستگی آن به دولتها و نهادهای خارج از حوزه بود. ایشان اعتقاد داشتند که حوزه باید مستقل و آزاد و سرافراز روی پای خود به ایستد و به هیچ فرد و گروه و جناحی وابسته نباشد.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در این راستا می‌گوید :

«یک هفته قبل از رحلتشان خدمت معظم‌له رسیدیم‌. عرض کردم طلاب در امر تحصیل جدی شده‌اند و مقررات ویژه‌ای وضع کرده‌ایم‌. گفتند : بسیار خوب‌، ولی برای مسائل اخلاقی آن‌ها چه فکری کرده‌اید؟ ما می‌خواهیم طلاب از نظر اخلاقی روز به روز قوی‌تر شوند...

بلند شدیم و بیرون آمدیم‌. آقازاده ایشان آمد و گفت‌: برگردید آقا کاری دارند، ما برگشتیم‌. مثل آنکه چیزی ناگفته مانده بود که باید بگویند و اگر نگویند دیگر مجال گفتن آن پیش نمی‌آید. آقا در حالی که می‌گریستند و قطرات اشک از دیدگانشان بر روی محاسن و گونه‌های شریفشان جاری بود فرمودند: تأکید می‌کنم روی مسئله استقلال حوزه اهمیت دهید و کاری کنید که حوزه روی پای خود مستقل و آباد بایستد.»111

و در پیام انتصاب اعضای جدید شورای مدیریت حوزه علمیه قم که در تاریخ دهم مهرماه سال 1371 منتشر شد فرموده‌اند :

«(یکی از مفاخر بزرگ روحانیت شیعه استقلال حوزه‌های علمیه است که به هیچ کس و هیچ مقامی غیر از ناحیه مقدسه حضرت صاحب‌الامر (عج‌الله فرجه الشریف‌) وابسته نیست که به حمدلله این حوزه‌ها تا امروز علیرغم فشارها و توطئه‌های گوناگون در شرایط بسیار سخت و اختناقهای شدید حکومتهای طاغوتی با تحمل انواع مرارتها و مصائب استقلال حوزه را حفظ کرده و تحت تأثیر و نفوذ هیچ عاملی خارج از حوزه قرار نگرفته است و همچنان تا عصر حاضر مدیریت آن با علمأ و فقها و مراجع تقلید باقی مانده است‌. این شخصیت حوزه‌ها امانتی است که اسلاف صالحین به ما سپرده‌اند و ما باید به حفظ این استقلال بسیار اهمیت بدهیم‌.

برای حقیر در وضع فعلی و کهولت سن این مسئله هیچ جنبه شخصی نمی‌تواند داشته باشد اما برای بقأ حوزه و حفظ موقع معنوی آن در قلوب و نفوذ آن در جامعه مسلمانان بر این مسئله تأکید بسیار دارم و عواقب سوء تضعیف آن را بسیار شکننده می‌دانم‌.

صلاح اسلام و انقلاب و دولت و ملت و همه این است که حوزه در وظایف خود مستقل عمل کند. البته مقصود از اینکه می‌گوییم نباید مداخله‌ای در امور حوزه پذیرفته شود این نیست که کسی حق ندارد پیشنهاد یا تذکر بدهد یا اینکه به پیشنهادها و نظرات و حتی نقد و انتقادها توجه نشود. هر مسلمانی حق دارد و باید نسبت به مسلمان دیگر تا چه رسد نهاد عظیمی مانند حوزه خیرخواهی و نصیحت نماید. باید از پیشنهادها و تذکراتی که داده می‌شود استقبال نماییم‌. این مواضع نه تنها مداخله در امور محسوب نمی‌شود بلکه یاری و معاضدت حوزه است‌.» 

ج ـ تأسیس مدارس علمیه‌.

آیت‌الله گلپایگانی در دوران مرجعیت خود اقدام به تأسیس مدارس متعدد علوم دینی به قصد تربیت طلاب و فضلاء حوزه‌های علمیه نمود. برخی از این مدارس در داخل و خارج از کشور عبارتند از : 1ـ مدرسه عالی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در قم‌.

2ـ مدرسة‌الحکیم راولپندی پاکستان‌.

3ـ مدرسه امیرالمؤمنین‌(ع‌) ـ کویته پاکستان‌.

4ـ مدرسه دخترانه فاطمة الزهرأ (س‌) ـ کویته پاکستان‌.

5ـ مدرسه امام مهدی (عج‌) ـ اراک‌.

6ـ مدرسه آیت‌الله العظمی گلپایگانی ـ گلپایگان‌.

 

د ـ تأسیس دارالقرآن الکریم به عنوان اولین مؤسسه قرآنی کشور. یکی از خلأهای اساسی در حوزه علمیه قم خلأ پژوهش در قرآن و علوم قرآنی است و آیت‌الله گلپایگانی با بصیرت و آینده‌نگری خاص خود به تأسیس این مؤسسه بزرگ علمی همت گذاشت‌. دارالقرآن الکریم در سال 1352 شمسی به امر معظم‌له تأسیس گردید و در بخشهای زیر فعالیت خود را آغاز کرد :

1ـ طبع و نشر قرآن کریم و ارسال آن به سراسر جهان اسلام بود.

2ـ تصحیح قرآنهای موجود.

3ـ گردآوری قرآنهای خطی و انواع و اقسام قرآنهای چاپی از اقصی نقاط بلاد اسلامی و گردآوری آنها در گنجینه قرآن دارالقرآن الکریم‌.

4ـ تهیه کتابخانه تخصصی قرآن کریم جهت استفاده پژوهشگران و محققین علوم قرآنی‌. 5ـ گردآوری کلیه ترجمه‌ها و تفاسیر نوشته شده به زبانهای مختلف از قرآن کریم‌. 6ـ ترویج قرآن در سطح جامعه با دائر کردن کلاسهای آموزش قرآن به صورت کلاسیک در شهرهای مختلف‌.

 

 'û ـ تأسیس مرکز معجم فقهی به عنوان اولین مرکز تولید کننده نرم‌افزارهای تحقیقاتی علوم اسلامی با سپری شدن زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی شیوه‌های آموزش و گسترش فرهنگها نیز تغییرپذیر است‌; بر همین اساس یکی دیگر از برجستگیهای تفکر ناب و شایسته آیت‌الله گلپایگانی به عرصه ظهور رسید. تفکری که می‌تواند نقش به سزایی در ترویج فقه و معارف آل محمد (صلوات‌الله علیهم اجمعین‌) و احیأ آثار بزرگان و فعالیتهای علمی و محققانه آنان داشته باشد. معظم‌له در این راستا فرصت را مغتنم شمرده و برای ترویج معارف حقه اهل بیت (علیهم السلام‌) نخستین قدم را برداشت‌.

 

برخی از فعالیتهای انجام شده توسط مرکز معجم فقهی‌.

1ـ برنامه معجم فقهی و حدیث و اصول فقه‌.

2ـ برنامه امام مهدی‌(عج‌).

3ـ برنامه قاموس فقه‌.

4ـ برنامه زندگینامه علمأ.

5ـ برنامه ابواب فقهی‌.

6ـ برنامه کتاب‌شناسی‌.

 

و ـ تأسیس مساجد، حسینیه‌ها و مراکز عبادی در داخل و خارج از کشور که از جمله آنها توسعه و تجدید بنای مسجد جامع امام حسن عسکری (عج‌) در قم می‌باشد.

ز ـ تأسیس مراکز درمانی و بهداشتی از جمله آنها :

1ـ بیمارستان حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در قم‌.

سال 42 که سال هجوم رژیم ستم شاهی پهلوی به حوزه مقدسه قم بود، تراژدی وحشتناکی را در خود ثبت کرد. سالی که دستگاه حاکمه سناریوی آن را با شهادت طلاب و خون آنها به نگارش درآورد. گوشه گوشه فیضیه و سنگفرشهای خیابانها از سرخی خون معطر روحانیون رنگین شده بود و مجروحین و مصدومین حادثه را هیچ پناهی نبود با پی‌گیریها و ممانعت ساواک دَرِ بیمارستانها و درمانگاهها به روی آنها بسته شده بود و یا با توهین و جسارت پذیرایشان بودند. از این روی آیت‌الله گلپایگانی به منظور استقلال بخشیدن به حوزه و تأمین نیازهای درمانی مستضعفان تصمیم به تأسیس بیمارستان نمودند.112

2ـ بیمارستان حضرت ولی عصر (عج‌الله تعالی فرجه الشریف‌) یزدانشهر شهرستان قم‌. 3ـ بیمارستان گوگد گلپایگان .

4ـ احداث و مرمت بیمارستانها، مراکز درمانی خانه‌های بهداشت استانهای گیلان و زنجان‌. 

ح ـ احداث خانه عالم در نقاط مختلف کشور

ط ـ احداث اماکن مسکونی جهت مستمندان و قشرهای کم درآمد

ی ـ مجمع اسلامی لندن

در سال 1974 میلادی به امر آیت‌الله گلپایگانی و به منظور نشر فرهنگ اسلام و آشنایی ملتها با مکتب آل محمد (صلوات علیهم اجمعین‌) و رسیدگی به امور مذهبی و مشکلات دینی مسلمانان به ویژه شیعیان در لندن تأسیس گردید.

این مرکز که از اولین مراکز اسلامی در لندن است از آغاز با استقبال گرم مسلمانان از ملیتهای مختلف روبرو شد.

 

ک ـ ابتیاع قطعه زمینی به مساحت ده هکتار برای قبرستان در جوار مسجد جمکران‌. 

آثار علمی آیت‌الله گلپایگانی

آیت‌الله گلپایگانی در طول حیات پربار خویش در حالی که هزاران شاگرد و طلبه جویای علم را از فقه ناب خویش بهره‌مند کرد و در مسند زعامت و مرجعیت نهال نوپای حوزه مقدسه علمیه قم را در یکی از بحرانی‌ترین ادوار تاریخ به سلامت از گزند حوادث و بحرانها عبور دادند. آثار فقهی و اصولی بسیاری از خود بر جا گذاردند که به بعضی از آنها به طور مختصر اشاره می‌شود. 1ـ افاضة العوائد در علم اصول

2ـ حاشیه بر وسیلة‌النجاة در فقه

3ـ حاشیه بر عروة‌الوثقی در فقه

4ـ مجمع‌المسائل

5ـ ارشاد المسائل

6ـ هدایة العباد

7ـ کتاب الطهارة (فقه استدلالی‌)

8ـ الهدایة الی من له الولایة (فقه استدلالی‌)

9ـ کتاب القضأ (فقه استدلالی‌)

10ـ بغیة‌الطالب فی شرح المکاسب (فقه استدلالی‌)

11ـ الدر المنضود فی احکام الحدود (فقه استدلالی‌)

12ـ نتایج الافکار فی نجاسة‌الکفار (فقه استدلالی‌)

13ـ کتاب الحج (فقه استدلالی‌)

14ـ رساله محرمات بالسبب

15ـ رسالة فی عدم تحریف القرآن

16ـ صلاة‌الجمعه و عیدین (فقه استدلالی‌)

17ـ مناسک حج

18ـ احکام عمره

19ـ احکام النسأ

20ـ مختصر الاحکام

21ـ توضیح المسائل که به هشت زبان مختلف دنیا و بیش از یکصد بار تجدید چاپ شده است 

واپسین لحظات

پائیز سال 1372 رفته رفته به آخر می‌رسید ماه جمادی‌الثانی در حالی سپری می‌شد که حضرت آیت‌الله گلپایگانی همچنان با صلابت و جدیت به ایفای وظایف مرجعیت و روحانیت می‌پرداخت‌. در آن روزها جنب و جوش خاصی در بیت معظم‌له برقرار بود. مراجعین زیادی از نقاط مختلف به حضور ایشان می‌رسیدند و از انفاس قدسیه‌شان بهره‌مند می‌شدند. گاه در دیدار با مراجعین آخرین سفارشها و وصیتهای خود را به آنان گوشزد می‌کردند. گاه از ژرفای دل آیه شریفه انالله و انا الیه راجعون را بر زبان می‌آوردند و گاه از بستگان و اطرافیان خود حلالیت می‌طلبیدند و این وضع ادامه داشت تا آنکه شامگاه چهاردهم آذرماه حال معظم‌له به دنبال بروز عارضه سرماخوردگی و تشدید بیماری تنفسی به وخامت گرایید، برای معالجه به تهران منتقل و در بیمارستان قلب شهید رجائی بستری گردید، در پی انتشار خبر بستری شدن ایشان مردم مسلمان ایران برای سلامت معظم‌له دست به دعا برداشتند، در این میان‌، شخصیتهای برجسته روحانی‌، کشوری و لشکری‌، مقام معظم رهبری‌، رؤسای سه گانه‌، وزرأ و نمایندگان مجلس و... با حضور در بیمارستان از ایشان عیادت می‌کردند و برای بازگشت سلامتیشان دعا می‌کردند اما پاسخ آن مرجع بزرگ به دعا آنها تنها یک جمله بود : «خداوند غفرانش را عنایت فرماید که بالاتر از همه چیز است‌»

و گاه به عنوان آخرین سفارش خطاب به علمأ و فضلا می‌فرمودند : «دنبال درس امام زمان باشید، دنبال فقه امام زمان پسند باشید» سرانجام ساعات عصر پنجشنبه 18 آذر ماه فرا رسید و بر وخامت حال ایشان افزوده شد تا آنکه روح بلند و ملکوتی آن عبد صالح پروردگار و فقیه اهل بیت عصمت و طهارت به هنگام غروب آفتاب به سوی پروردگار متعال عروج کرد و پس از قریب به یک قرن تلاش و کوشش خستگی‌ناپذیر در تحصیل علوم اهل بیت (علیهم‌السلام‌) و تربیت هزاران شاگرد و تلاش در جهت احیای علوم آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین‌) و مبارزه با رژیم طاغوت و تأسیس صدها مرکز عبادی‌، علمی‌، فرهنگی‌، درمانی و... در جوار رحمت حضرت دوست به آرامش ابدی پیوست‌.

 

تشییع پیکر مطهر

پس از ظهر جمعه انبوه مردم در قالب گروههای عزادار از مسیر خیابان ولیعصر(عج‌) به سوی بیمارستان شهید رجایی به حرکت درآمدند. حدود ساعت 13 مراسم تشییع پیکر مطهر آن فقیه فرزانه از بیمارستان قلب شهید رجایی شروع شد.

در بین جمعیت عزاداران‌، بسیاری از فضلاء، علمأ، مدرسین و شخصیتهای برجسته حوزه علمیه و مقامات لشکری و کشوری مشاهده می‌شدند که با حزن و اندوه مردم عزادار را همراهی می‌کردند. در ساعت 35/15 دقیقه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز به مشایعت‌کنندگان پیوستند و با حضور در مراسم تشییع شور و شعف خاصی به مردم بخشیدند. سرانجام پس از 5 ساعت تشییع در تهران در ساعت 05/18 روز جمعه پیکر مطهر به میدان راه‌آهن رسید و از آنجا به قم انتقال یافت و گروهی از مردم تهران با اتومبیل‌های خود جنازه را تا قم مشایعت کردند.

 

قم غرق در ماتم

با انتشار خبر ارتحال آیت‌الله گلپایگانی شیفتگان مکتب اهل بیت و مرجعیت و روحانیت برای عرض تسلیت به پیشگاه کریمه اهل بیت (علیها سلام‌) به حرم مطهر مشرف شده و در فقدان مرجع عظیم‌الشأن خود عزاداری نمودند.

هیئت دولت یک هفته عزای عمومی در سراسر کشور اعلام نمود و روز شنبه 26 آذرماه را تعطیل عمومی اعلام کرد.

روز شنبه صدها هزار تن از مردم ماتم زده و هزاران تن از علما و طلاب و فضلاء برای آخرین وداع با بدن آن مرجع عظیم‌القدر به سوی مسجد امام حسن مجتبی حرکت کردند. مراسم تشییع پیکر مطهر ساعت نه صبح در میان فریادهای تکبیر از مسجد امام حسن مجتبی به سمت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله علیها) شروع شد.

عزاداران و عشاقان اهل بیت عصمت و طهارت با سر دادن ندای : (خاک عزا بر سرماست‌، آه و واویلا) (عزا عزاست امروز مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز) خاطره تشییع پیکر مطهر حضرت امام خمینی (ره‌) را تجدید کردند، پیکر مطهر را در میان گرفته به سوی چهارراه غفاری و حرم مظهر حضرت معصومه (علیهاسلام‌) به حرکت درآمدند. شدت احساسات سوگواران در تشییع جنازه به حدی بود که نیروی انتظامی قادر به کنترل جمعیت عزادار نبود و اشک و ناله مردم فضای حزن‌انگیزی را پدید آورده بود. به سبب ازدحام جمعیت تابوت حامل پیکر آن فقید سعید در نزدیکی حرم مطهر از مسیر پیش‌بینی شده تغییر جهت یافت و از طریق مدرسه دارالشفأ و فیضیه ساعت 35/12 وارد صحن حرم مطهر شد و پس از طواف ضریح مطهر برای اقامه نماز به صحن بزرگ انتقال یافت‌. پس از اقامه نماز پیکر مطهر معظم‌له برای تدفین در کنار مرقد استاد بزرگوارش آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری به داخل حرم مطهر انتقال یافت لکن بر اثر ازدحام جمعیت در اطراف محل تدفین خاکسپاری به تأخیر افتاد و سرانجام مقارن ساعت 15 روز شنبه 26 جمادی‌الثانی 1414 ـ در میان ناله‌های شدید مردم و فریاد (الوداع‌، الوداع‌) آنها در مسجد بالاسر حضرت معصومه کنار مرقد استاد گرانقدرش به خاک سپرده شد و برای همیشه سیمای نورانیش از دیدگان محو گردید. ولی انوار تابناک وجود مبارک و آثار گرانقدرش هیچ گاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.

عاش سعیدا و مات سعیدا و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حییاً. در پی ارتحال مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی آقای حاج سید محمدرضا گلپایگانی از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی بدین شرح صادر شد : بسم‌الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با تأسف و اندوه فراوان خبر مصیبت‌بار فقدان بزرگ و جبران‌ناپذیر را دریافت کردم‌. عالم بزرگ‌، فقیه نام‌آور، مرجع تقلید عظیم‌الشأن عبد صالح و تقی‌، نقی‌، زکی‌، آیت‌الله العظمی آقای حاج سید محمدرضا گلپایگانی قدس‌الله نفسه و اعلی الله مقامه ـ دارفانی را وداع کردند و پس از عمری مشحون از حسنات با نامه عملی سرشار از خیرات و مبرات دعوت معبود را لبیک گفته و به پیشگاه محاسبة الهی شتافتند.

اینجانب با قلبی متألم و با تضرع و ابتهال از حضرت حق جلت عظمته مسئلت می‌کنم که این میهمان نیکوکار و مطیع را با (سلام قولاً من رب رحیم‌) استقبال و ضیافت فرموده به مرتبه والای لقأالله نائل فرماید و بهترین پاداش صالحان را به وی ارزانی دارد.

این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید یکی از موفق‌ترین و سعادتمندترینها بودند. سی و دو سال مرجع تقلید، حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمد بودند. اولین مدرسه علوم دینی به سبک جدید را ایشان در قم تأسیس کردند. اولین مؤسسه بزرگ قرآنی را ایشان در قم بنیان نهادند. اولین فهرست بزرگ فقهی و حدیثی با استفاده از دانش و اختراعات جدید بشری را ایشان پدید آوردند. صدها مدرسه‌، مسجد و مؤسسه تبلیغ دین را در سراسر کشور و کشورهای دیگر بنیاد کردند. هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهره‌مند ساختند. بسیاری آرأ و نظرات فقهی که حاکی از روشن بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارائه کردند و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهیزکارانه و با طهارت و تقوایی که می‌توانست برای علما و فقها الگویی زنده و ملموس باشد عمری پربرکت را به زهد کامل گذرانیدند.

آن بزرگوار یکی از استوانه‌های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌آمد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگین سالهای تبعید امام خمینی قدس‌الله نفسه الزکیه مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ‌، تنها صدای تهدید کننده‌ای بود که از حوزه علمیه قم برخاست و به نهضت‌، شور و توان بخشید. پس از پیروزی انقلاب‌، در قضایای عمومی کشور، حضوری بارز و پشتیبانه‌ای صریح از نظام جمهوری اسلامی و از مقام منیع رهبری و شخص شخیص امام راحل قدس الله نفسه الزکیه داشت و مورد تکریم و احترام بلیغ آن حضرت بود. فقدان این بقیة‌السلف الاعاظم و این ملجأ و مرجع مؤمنان‌، ثلمه‌ای بزرگ و ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است‌.

اینجانب مصیبت این فقدان تأسف‌بار را به پیشگاه حضرت بقیة‌الله الاعظم ارواحنافداه و به علمای عظام و مراجع تقلید و حوزه‌های علمیه و به عموم شیعیان و علاقمندان و مقلدان ایشان و به خصوص به بیت شریف و منیع و آقازادگان محترم ایشان تسلیت می‌گویم و در این شب جمعه و شب رحمت‌، لطف و تفضل و غفران الهی را برای ایشان مسئلت می‌نمایم‌.

سیدعلی خامنه‌ای

24 جمادی‌الثانی 1414 برابر با 18 آذرماه 1372

-1 ر. ک : علی کریمی جهرمی‌، خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، انتشارات دارالقرآن الکریم‌، بهار 73، صص 14/10. و ناصرالدین انصاری قمی‌، آیت‌الله گلپایگانی (فروغ فقاهت‌)1آیت‌الله گلپایگانی (فروغ فقاهت‌) ، 3، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی صفحه‌: 10، تهران 1373 و محمد واعظزاده خراسانی‌محمد واعظزاده خراسانی ، 3، زندگینامة آیت‌الله گلپایگانی‌زندگینامة آیت‌الله گلپایگانی ، 3، مشکوة‌مشکوة ، 3، شماره 40، تهران‌، پائیز 1379 -2 ر. ک : علی کریمی‌، پیشین‌، صص 17/16.

-3 ر. ک‌: نقبأالبشر، جلد 1، صفحه 241.

-4 آقای حائری از شاگردان آیت‌الله فشارکی و میرزای شیرازی دوم است‌. در ذکاوت و نبوغ ایشان همین بس که آیت‌الله گلپایگانی می‌فرمود :

«من در درس مرحوم آقای نائینی‌نائینی ، 3 شرکت می‌کردم و برتری نائینی را نسبت به مرحوم آقای حائری‌حائری ، 3 احساس نکردم‌.» آن عالم جلیل‌القدر پس از عمری تلاش و تحمل مصائب و سختیها در حساسترین مقطع تاریخ تشیع و ایران در اواخر سال 1355 هجری قمری دعوت حق را لبیک گفت در حالیکه میراثی جاوید و ماندگار چون حوزه علمیه قم و نیز شخصیتها و بزرگانی چون حضرت امام خمینی‌، آیت‌الله گلپایگانی‌، آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری‌آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری ، 3، آیت‌الله اراکی‌آیت‌الله اراکی ، 3، آیت‌الله آخوند ملاعلی همدانی‌آیت‌الله آخوند ملاعلی همدانی ، 3، آیت‌الله میر سیدعلی یثربی کاشانی‌آیت‌الله میر سیدعلی یثربی کاشانی ، 3 و آیت‌الله مدنی کاشانی‌آیت‌الله مدنی کاشانی ، 3 و... که هر کدام بسان ستاره‌ای فروزان در آسمان علم و فضیلت درخشیدند را از خود به یادگار گذاشت‌. آثار علمی آن عالم بزرگوار عبارت است از : الف ـ تقریظ روضات الجنات‌تقریظ روضات الجنات ، 3.

ب ـ حاشیه کتاب وصایا از قواعد علامه متعلق به مباحث حساب‌حاشیه کتاب وصایا از قواعد علامه متعلق به مباحث حساب ، 3. ج ـ تدوین الآثار در احوالات علمای خوانسار1تدوین الآثار در احوالات علمای خوانسار ، 3. دـ رساله‌ای در تعیین وقت روز و شب از خورشید و ستارگان‌رساله‌ای در تعیین وقت روز و شب از خورشید و ستارگان ، 3. ر. ک : نقبأالبشر، جلد 1، صفحه : 452. ) -5 آن عالم بزرگ که گاهی با عنوان کمپانی نیز خوانده می‌شود فقیهی موشکاف و اصولی محقق و عمیق و حکیمی بلندپایه و عارفی دلداده و سالکی موفق و شاعری نغزگو در لسان عربی و فارسی بوده‌. حضرت آیت‌الله گلپایگانی در مدت اقامت خود در نجف اشرف از محضر درس آن مرد بزرگ استفاده کرده‌اند و چون معتقد به علمیت آن محقق نامی بودند در اثنأ تدریس خارج خود، مکرراً مطالبی را از حواشی آن فقیه فرزانه بر مکاسب شیخ اعظم انصاری نقل فرموده و پیرامون آن تحقیق می‌نمودند و تأیید یا اشکال می‌کردند. آیت‌الله کمپانی در محرم‌الحرام سال 1296 در نجف اشرف ولادت یافت و در سال 1361  'û ق دارفانی را وداع کرد. قابل ذکر است‌، مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین غروی کمپانی در سپیده دم روز پنجم ذی‌الحجه 1361 قمری دارفانی را وداع گفت و به لقأ حضرت رب‌العالمین واصل گردید و در حالی که از خود بیش از 25 جلد کتاب عالمانه و محققانه باقی گذارد.

-6 آن فقیه بزرگوار در سال 1278 در اراک متولد شد و پس از فراگیری مقدمات در ایران به نجف اشرف مهاجرت نمود و از محضر درس آیت‌الله فشارکی و عده دیگری از علما بهره‌مند شد. ایشان در تدریس اصول شهرتی به سزا یافت و پس از رحلت محقق خراسانی استقلال در تدریس یافت‌. در مدت بیش از سی سال تدریس عده زیادی از علما و مجتهدین از تحقیقات عالمانه او بهره‌مند شدند. آیت‌الله محقق عراقی در شب 28 ذی‌القعدة سال 1361 دارفانی را وداع گفت و در یکی از حجرات صحن شریف حضرت علی (ع‌)، مدفون گردید.

-7 مرحوم آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی در سال 1284  'û ق متولد و از مفاخر فقهای شیعه و مؤلف کتاب «وسیلة‌النجاة‌» می‌باشد. ایشان مدت هشت ماه به خاطر جریانهای سیاسی در زمان دولت ملک فیصل در عراق همراه هشت تن از علمأ از جمله مرحوم آیت‌الله نائینی به ایران مهاجرت کرد. این فقیه بزرگ در نهم ذی‌الحجة سال 1365 از دنیا رفته در مقبرة آخوند خراسانی‌به خاک سپرده شد.

-8 از شاگردان آیت‌الله سید محمد فشارکی و هم مباحثه آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بوده است‌. کتاب وقایة الأذهان نمودار علمیت و قلم روان و حسن بیان آن عالم فرزانه است‌. عمده استفاده آیت‌الله گلپایگانی از درس ایشان در دوران مهاجرت علمأ اصفهان به قم در سال 1346 هجری شمسی می‌باشد. آن فقیه ارجمند در سال 1362 هجری قمری در اصفهان دارفانی را وداع گفت‌.

-9 علامه آقابزرگ تهرانی در کتاب نقبأالبشر درباره او می‌نویسد: «الشیخ المولی محمدتقی گلپایگانی‌، عالم جلیل‌، اصلش از قریة گوگد است که در یک فرسنگی گلپایگان واقع شده‌. او در نجف اشرف از قدمای شاگردان استاد ما ـ آخوند خراسانی و از اجلاء آنان بود... ایشان پس از مراجعت به گلپایگان در اواخر عمر نابینا شده و در سال 1312  'û ش از دنیا رفته و در قبرستان نو قم به خاک سپرده شد.

-10 ر. ک : همان‌، ص 57 و آقای ریحان‌الله یزدی‌، آئینه دانشوران‌، صص 26 / 70. -11 ر. ک : آقا بزرگ تهرانی‌، نقبأالبشر، جلد 2، ص 742.

-12 ر. ک : همان‌، ص 59.

-13 ر. ک : همان‌، صص 217، 216.

-14 ر. ک : نوری از ملکوت‌، پیشین‌، ص 59.

-15 ر. ک : علی جهرمی‌، پیشین‌، ص 64.

-16 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 60.

-17 ر. ک : نوری از ملکوت‌، پیشین‌، ص 56.

-18 ر. ک : همان‌، ص 55.

-19 ر. ک : همان‌، صفحه 65.

-20 ر. ک‌: همان‌، صفحه‌: 146

-21 ر. ک : بخش ضمایم‌.

-22 ر. ک : نوری از ملکوت‌، پیشین‌، ص 239.

-23 ر. ک : همان‌، ص 240.

-24 ر. ک : همان‌.

-25 ر. ک : همان‌، ص 137.

-26 ر. ک : همان‌، ص 137.

-27 ر. ک : همان‌، ص 138.

-28 ر. ک : همان‌، ص 354.

-29 ر. ک : همان‌، ص 111.

-30 ر. ک : همان‌، ص 112 و سند شماره : 1734/21  'û ـ 5/7/57

-31 متن تلگرام حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی به آیت‌الله العظمی گلپایگانی چنین می‌باشد: تهران ـ قم

حضور مقدس حضرت آیت‌الله العظمی آقای سیدمحمدرضا گلپایگانی

به مناسبت حلول روز عید فطر تبریکات صمیمانه خود را تقدیم می‌دارم و با توجهی که حضرات آقایان علمای دین به حفظ حقوق عامه مسلمین در اجرای عدالت اسلامی و زمین‌دار شدن زارعین مبذول فرموده‌اند، صمیمانه سپاسگزارم و توجهات حضرت مستطاب عالی را در حفظ اصول و فروع شریعت مطهر اسلامی از خداوند مسألت دارم و امیدوارم از دعای خیر، اینجانب را محروم نفرمایید.

دکتر ارسنجانی ـ وزیر کشاورزی

ر. ک‌: اسناد انقلاب اسلامی‌اسناد انقلاب اسلامی (کتاب‌)  ، 3، جلد 1 صفحه‌: 19 -32 ر. ک : بخش ضمائم‌. لازم به توضیح است‌: رژیم شاه‌، برای اینکه «اصلاحات‌» نمایشی و غیرقانونی خود را مردمی‌، قانونی و اسلامی بنمایاند، سخت تلاش داشت که از جایگاه و پایگاه علمای اسلامی در میان توده‌ها، در راه عوام‌فریبی و آرایش سیمای سیاه و کریه شاه بهره‌برداری کند و اصلاحات ارضی شاهانه را به گونه‌ای به امضای مراجع اسلام برساند. از این‌رو، شاه و ارسنجانی (وزیر کشاورزی دولت غیرقانونی علم‌) با مخابرة تلگرامهای تبریکی به مناسبت عید سعید فطر سال 1341، به علمای قم و نجف از موافقت آنان با اصلاحات ارضی سپاسگزاری کردند، و بر آن بودند که با این حیله‌، مراجع و علمای اسلام را پشتیبان شاه بنمایانند، لکن علمای قم و نجف با پاسخ «نه‌» به این خواسته مرموز رژیم شاه‌، بار دیگر «دست رد بر سینه نامحرم زدند» و توطئه شاهانه را خنثی کردند. علمای قم و نجف به درستی می‌دانستند که رژیم شاه نه‌تنها در راه منافع توده‌ها و مصالح اسلام هیچگاه کاری نمی‌کند، بلکه هر گامی که با شعار اسلام‌خواهی و به نام خدمت به دهقان و کارگر برمی‌دارد، برای ضربه زدن به اسلام و محرومان ایران است‌، حتی چاپ قرآن‌، از سوی شاه نیز توطئه‌ای بود تا به نام قرآن‌، احکام والای قرآن را پایمال کند و زمینه را برای الغای مذهب در ایران و برقراری رژیم لائیک‌، هموار سازد. بنابراین علمای اسلام با اصلاحات ارضی که طبق موازین اسلامی انجام پذیرد، مخالفت نداشتند ـ چنانکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌، روشن شد ـ لیکن هرگونه قانونگذاری و اجرای قانون از سوی رژیم شاه را غیرقانونی و خلاف مصالح اسلام و منافع امت می‌دانستند. امام در بحث «حکومت اسلامی‌» در نجف اشرف اظهار کردند که اگر حکام طاغوت‌، حق از دست‌رفته ستمدیده و محرومی را بازستانند، برای صاحب آن حق از نظر شرع‌، تصرف در حق به دست آورده و به وسیله ظالمان‌، جایز نیست‌. متن سخنان امام چنین است‌: «... ملت اسلام در امور خود به سلاطین و حکام جور و قضاتی که از عمال آنها هستند نباید رجوع کند، هرچند حق ثابتی داشته باشد. مثلاً پسر او را کشته‌اند، خانه‌اش را غارت کرده‌اند، در عین حال حق ندارد به حکام جور رجوع کند، یا طلبکار است و شاهد زنده در دست دارد، نمی‌تواند به «قضات‌» سرسپرده و عمال ظلمه مراجعه نماید و اگر چنین مواردی به آنها رجوع کرد به طاغوت روی آورده است‌. «فانما یأخذه سحتا و ان کان حق ثابتاله‌». اگر به حکم آنها حق ثابت خویش را بگیرد نمی‌تواند در آن تصرف کند زیرا آنچه که به وسیله حکام جور و «قضات‌» آنان به دست او رسیده است‌، «سحت‌» و آلوده می‌باشد. بعضی از فقها گفته‌اند که مثلاً اگر عبای شما را بردند و شما به وسیله حکام جور پس گرفتید، نمی‌توانید در آن  تصرف کنید و ما اگر به این حکم قائل نباشیم‌، دیگر در کلیات شک نداریم که اگر کسی طلبکار بود و برای گرفتن حق خود، به غیر از مرجع و مقامی که خدا قرار داده است‌، رجوع کند و طلب خویش را به وسیله آنان وصول نماید، تصرف در آن جایز نیست‌.» (حکومت اسلامی‌، درس نهم‌، ص 18) -33 ر. ک : همان‌، جلد 1، ص 117.

-34 ر. ک : همان‌، ص 115.

-35 ر. ک : محمدحسن رجبی‌محمدحسن رجبی ، 3، زندگینامه سیاسی امام خمینی‌زندگینامه سیاسی امام خمینی ، 3، ص 80. -36 ر. ک : محمدرضا احمدی‌، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی‌، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، صص 151،150. -37 ر. ک : اسناد انقلاب اسلامی‌، جلد 1، ص 56

-38  ر. ک : همان‌، ص 57.

-39 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 82.

-40 ر. ک : اسناد انقلاب اسلامی‌، ج 1، صص 117/111.

-41 ر. ک : همان‌، صص‌: 37/133 و پیوست سند شماره‌: 1469/2311 د 3 تاریخ‌: 16/4/42 این مجموعه اسنادی‌. -42 ر. ک : پیوست سند شماره : 694، تاریخ : 2/4/42، این مجموعه‌. -43 پس از یورش رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه‌، علمای حوزه علمیه نجف اشرف ضمن تعطیل درسها با انتشار بیانیه‌های اعتراض‌آمیز آن را محکوم کردند، آیت‌الله حکیم طی نامه‌یی به آقای گلپایگانی‌، خواستار مهاجرت علمای قم به نجف اشرف برای تبادل افکار و تعیین تکلیف پیامد آن فاجعه شد. آیت‌الله گلپایگانی که به خوبی از مقاصد رژیم دایر بر خارج کردن علمأ و مراجع از حوزه علمیه قم آگاه و خطر اضمحلال حوزه علمیه قم را حس کرده بود، مخالفت خود را با پیشنهاد آیت‌الله حکیم با ارسال نامه‌یی به ایشان اعلام نمود. معظم‌له در بخشی از نامه مزبور گفته‌اند : «هجرت علمأ باعث اضطراب عموم و متعاقب عواقب وخیم است‌، موجب انحلال حوزه‌های علمیه خصوصاً حوزه علمیه قم است که در بقای وضع اسلامی و استقلال مملکت مدخلیت تام دارد. هجرت علمأ ممکن است فرار از زحف و سبب استیلای دشمنان اسلام باشد» ر. ک : اسناد انقلاب اسلامی‌، جلد 1، صص : 91/89. آقای گلپایگانی در خصوص اهداف رژیم گفته بودند : «آن موقعی که مرحوم آقای حکیم تلگراف کردند که به نجف بیایند تا تبادل افکار کنیم و تکلیف معین شود، رئیس نظمیه ـ شهربانی ـ به منزل ما آمد و گفت : «اگر تصمیم به رفتن به نجف دارید گذرنامه شما آماده است ولکن باید بدون سر و صدا بروید» من در پاسخ او گفتم : «ما اینجا هستیم‌، اینجا میدان جهاد است‌، و رها کردن آن در حکم فرار از زحف ـ جنگ ـ می‌باشد که حرام است‌». ر. ک : ناصرالدین انصاری قمی‌، فروغ فقاهت‌. معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی‌، صفحه : 77 و بخش ضمائم‌.

-44 ر. ک : سند شماره : 2938/21، تاریخ : 25/6/48، این مجموعه‌. -45 ر. ک : بخش ضمائم‌.

-46 ر. ک : محمدمهدی امامی‌محمدمهدی امامی ، 3، زندگینامه آیت‌الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، ص 195 و پیوست سند شماره‌: 19392 ـ 7/9/43

-47 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 149.

-48 ر. ک : همان‌، ص 148 و پیوست سند شماره : 4032/326، تاریخ : 28/8/43 این مجموعه‌. -49 ر. ک : سند شماره 4339/20 الف‌، تاریخ : 25/2/44 و تاریخ : 17/3/44 و سند شماره‌: 6970/20 الف‌. تاریخ : 22/3/44 و... . -50 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، صص 217/216. -51 ر. ک : سند شماره : 3952/21 تاریخ : 29/9/48.

ـ52 ر. ک : رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب‌، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، صص 36 و 38 و نیز به اسناد شماره : 4072/ 'û تاریخ : 23/1/46 و 4208/21 ـ 7/11/46 و... و 4207/21 تاریخ 7/11/46 و... این مجموعه اسنادی‌. ـ53 ر. ک : رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب‌، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، صص 36 و 38 و نیز به اسناد شماره : 4072/ 'û تاریخ : 23/1/46 و 4208/21 ـ 7/11/46 و... و 4207/21 تاریخ 7/11/46 و... این مجموعه اسنادی‌. -54 ر. ک : سند شماره : 2742/21 تاریخ 31/6/52 و زندگینامه آیت‌الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، پیشین‌، ص 295. -55 ر. ک : سند شماره 5020/21، تاریخ : 2/8/35.

-56 ر. ک : سند شماره 6562/21 تاریخ : 5/12/54 و نیز سند شماره 3773/21 ـ 8/12/45 و سند 3849/21 ـ 28/12/45 و سند تاریخ 17/7/47 و سند شماره 1203/21 ـ 1/3/48 و سند تاریخ 11/3/48 و... این مجموعه‌. -57 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 122.

-58 ر. ک : همان‌، ص

-59 ر. ک : سند شماره : 2472/21 تاریخ : 31/6/52. زندگینامه آیت‌الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، پیشین‌، ص 292. ـ60 ر. ک : اسناد شماره 901/21 تاریخ : 9/1/54 و 902/21 تاریخ : 9/1/54.  61ـ ر. ک : اسناد شماره 901/21 تاریخ : 9/1/54 و 902/21 تاریخ : 9/1/54. -62 ر. ک : پیوست سند 20/3/37 ]57[.

-63 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 130.

-64 ر. ک‌: بخش ضمایم

-65 معروف به مدرسه خان‌.

-66 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 125.

-67 ر. ک : سند شماره /800/21 تاریخ : 3/10/36.

-68 ر. ک : پیوست سند شماره 10255/21 تاریخ : 28/12/36 ]56[. -69 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 126.

-70 ر. ک : علی کریمی جهرمی‌، پیشین‌، ص 123 و نیز اسناد متعدد این مجموعه‌. -71 ر. ک : همان‌.

-72 ر. ک : همان‌، ص 121.

-73 ر. ک‌: سند شماره‌: 3265/21 ـ 9/9/46 و سند 3401/21 ـ 11/9/46 و سند: 12/9/46 و سند شماره‌: 3571/21 ـ 3/10/46 و ... -74 ر. ک : همان‌، ص 121 و نیز به اسناد شماره 3264/21 ـ 9/9/46 و سند شماره‌: 3401/21 ـ 11/9/46 و سند 12/9/46 و 16/9/46 و سند شماره 3571/21 ـ 3/10/46 و سند 3776/21 ـ 9/10/46 و سند شماره 122/م ـ 11/6/1348، این مجموعه اسنادی‌. -75 ر. ک : علی کریمی جهرمی‌، پیشین‌، ص 124. در همان ایام شخصی به نام بهبهانی آمده و گفته بود که از سوی شاه برای ملاقات با ایشان آمده‌ام‌. آیت‌الله گلپایگانی او را نیز طرد کردند و نپذیرفتند. -76 ر. ک : همان‌.

-77 ر. ک : همان‌، ص 119 و نیز سند شماره 4005/21 ـ 3/10/48.

-78 قرآن کریم‌، سوره اعراف‌، آیه : 68

-79 همان : سوره یونس‌، آیه : 71

-80 ر. ک : سند : 25/12/1354.

-81 ر. ک : پیوست سند شماره 10255/21 ـ 28/12/36.

-82 ر. ک : سند و پیوست سند شماره 4575/21 ـ 9/11/51.

-83 ر. ک : سند شماره‌: 2948/21 ـ 22/7/47 و سند شماره 3004/21 ـ 21/7/47. -84 ر. ک : اسناد شماره 2946/21 ـ 20/7/47 و سند شماره 2999/21 ـ 20/7/47 و سند 2997/21 ـ 20/7/47 و سند شماره 3061/21 ـ 29/7/47.

-85 ر. ک : سند شماره 3061/21 ـ 29/7/47 و سند شماره 3060/21 ـ 29/7/47 و سند 6/8/47. -86 ر. ک : سند شماره 3061/21 ـ 29/7/47 و سند 2548/21 ـ 6/6/48 و سند 67753/316 ـ 5/8/47 و... . -87 ر. ک : سند شماره 2938/21 ـ 25/6/48.

-88 ر. ک‌: پیوست سند شماره 2507/21 ـ 4/6/48.

 89ـ ر. ک‌: اسناد شماره 2516/21 ـ 4/6/48 و سند 2478/21 ـ 2/6/48 و سند شماره 136ـ 6/6/48 و سند 2484/21 ـ 4/6/48 و سند 2571/21 ـ 8/6/48 و سند شماره 5359/21 ـ 10/6/48 و سند شماره 211111 ـ 31/3/46. -90 ر. ک‌: اسناد شماره 2516/21 ـ 4/6/48 و سند 2478/21 ـ 2/6/48 و سند شماره 136ـ 6/6/48 و سند 2484/21 ـ 4/6/48 و سند 2571/21 ـ 8/6/48 و سند شماره 5359/21 ـ 10/6/48 و سند شماره 211111 ـ 31/3/46. و ... ضمناً برای‌... در خصوص خدمات آیت‌الله گلپایگانی به مصیبت‌زدگان جنوب لبنان ر. ک‌: میراث جاوید. انتشارات دارالقرآن الکریم‌. -91 ر. ک‌: اسناد شماره 2571/21 ـ 8/6/48 و سند 25/4/48 و سند 4/6/48 و... -92 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 133 و نیز اسناد متعدد این مجموعه اسنادی‌. -93 ر. ک : سند شماره : 4024/21 ـ 6/10/48.

-94 ر. ک : سند شماره : 6061/316 ـ 18/12/48.

-95 ر. ک : اسناد شماره 2024/21 ـ 6/10/48 و سند شماره 6061/316 ـ 18/12/48 و سند شماره 2547/21 ـ 6/6/48. -96 طرح عملیات ساواک درخصوص تضعیف موقعیت اجتماعی آیت‌الله گلپایگانی در فواصل سالهای 1342 تا سال 1357 به تناوب ادامه داشته است‌، برای نمونه به اسناد زیر رجوع نمایید: سند شماره 61192/316 ـ 12/9/46 و سند شماره 4517/21 ـ 30/10/48 و سند شماره 3571/21 ـ 3/10/46 و سند شماره 3776/21 ـ 9/10/46 و سند شماره 3871/21 ـ 18/10/46 و سند شماره 77197/316 ـ 4/11/46 و سند شماره‌: 4207/21 ـ 7/11/46 و سند: 6/11/46 و سند شماره‌: 4222/21 ـ 9/11/46 و سند شماره‌: 354 ـ 14/2/47 و سند: 7/6/47 و سند شماره‌: 3165/21 ـ 7/8/47 و سند: 2/10/47 و سند: 7/10/47 و سند شماره‌: 4083/21 ـ 10/10/47 و سند: 23/11/1347 و سند: 18/12/47 و سند شماره‌: 500/21 ـ 9/2/48 و سند: 17/3/48 و سند شماره‌: 1456/21 ـ 22/3/48 و سند شماره‌: 1622/21 ـ 4/4/48 و سند شماره‌: 2549/21 ـ 8/6/48 و سند شماره‌: 5359/9  'û ـ 10/6/48 و سند شماره‌: 1825/21 ـ 14/4/48 و ... -97 ر. ک : اسناد شماره 3831/316 ـ 28/7/48 و سند شماره 2447/316 ـ 6/7/48 و سند شماره 3399/316 ـ 7/5/48 و سند 23/7/48 و... .

-98 ر. ک : سند شماره : 1270/21 ـ 14/2/50.

-99 ر. ک : سند شماره 1242/21 ـ 2/2/50.

-100 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 138.

-101 ر. ک : پیوست سند : 6113..../21  'û ـ 19/3/2537 ]1357[

-102 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 160.

-103 ر. ک : همان‌، ص 158.

-104 ر. ک : همان‌، ص 158.

-105 ر. ک : بخش ضمائم‌.

-106 ر. ک : فرزند ملت در آئینه انقلاب اسلامی‌، صص : 224/222.

-107 ر. ک : مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، زندگینامه آیت‌الله العظمی گلپایگانی‌، محمد مهدی امامی‌. صفحه : 152 به نقل از روزنامه اطلاعات 6/11/1357، صفحه : 3.

-108 ر. ک : مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، زندگینامه آیت‌الله العظمی گلپایگانی‌، محمد مهدی امامی‌، صفحه : 62. -109 ر. ک : خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت‌، پیشین‌، ص 200.

-110 ر. ک : همان‌، ص 201.

-111 ر. ک : نوری از ملکوت‌، پیشین‌، ص 76.

-112 بیمارستان یکصد و پنجاه تختخوابی آیت‌الله گلپایگانی در قم در زمینی به وسعت 1400 متر مربع و شامل بخشهای جراحی مردان‌، جراحی زنان‌، داخلی‌، قلب‌، اعصاب‌، اطفال و نوزادان‌، بخش مراقبتهای ویژه C.C.U و I.C.U رادیولژی‌، C.T اسکن‌، سونوگرافی‌، فیزیوتراپی‌، آزمایشگاه‌، درمانگاه و داروخانه می‌باشد و در تهیه ابزار و وسایل پزشکی مورد نیاز حتی‌الامکان از آخرین فن‌آوری‌های روز بهره گرفته است‌. این بیمارستان ابتدا ویژه طلاب و روحانیون بود که با توسعه آن عموم مردم از خدمات آن استفاده می‌نمایند. حسب‌الامر معظم‌له‌، افراد بی‌بضاعت با مراجعه به بیمارستان به طور رایگان درمان می‌شدند. ر. ک‌: میراث جاوید، نگرشی بر آثار فرهنگی اجتماعی آیت‌الله العظمی گلپایگانی‌، صفحه : 230

 


سایت حوزه

 

https://psri.ir/?id=5rw7685s