***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

این دعا دارای حدود ۳٬۲۰۰ واژه است ؛ که در این جا برای اولین بار بصورت ابداعی بخش بندی شده است و همچنین ترجمه هر بند درادامه همان بند مربوطه ارایه شده است .

امام حسین(ع) در ذی‌الحجه سال ۶۰ قمری عازم حج میشوند و در روز عرفه (۹ ذی‌الحجه) در صحرای عرفات این دعای بردارنده آموزه‌های عرفانی و عقیدتی را می خوانند . امام در بین اعمال حج متوجه توطئه عوامل یزید شد، لذا حج را به عمره تبدیل کرده و سپس طواف خانه و سعی صفا و مروه را به جا آورده و به سمت کوفه حرکت کردند و بعد قضایای کربلا وعاشورا بوجود می اید .

در این دعا  اعتراف به جایگاه خدا و اقرار به جایگاه انسان در هستی، و نیز حمد و سپاس برای نعمت‌های فراوان خداوند بر انسان، یادآوری مشکلات و تب‌وتاب‌هایی که شخص در عمر خویش از بدو آفرینش تاکنون پشت سر نهاده، و کوشش برای جلب رحمت الهی، و طلب آرامش و عافیت از وی، همچون مهم‌ترین خواسته انسان است.

در ایران پس از انقلاب اسلامی دعای عرفه با حضور میلیون‌ها نفر در مناطق مختلفی از مساجد، دانشگاه‌ها، امامزادگان و همچنین مناطق عملیاتی جنگ ایران و عراق و همچنین سفارتخانه‌های ایران در خارج از کشور برگزار می‌گردد.

بخش اول دعا :

https://javadfesharaki.blog.ir/1401/04/18/%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-1

ادامه دعا :

اى آقاى من یا سَیِّدى
 

  1. با حال خضوع و خوارى و درماندگى و کوچکى نه وسیله تبرئه جویى دارم که پوزش طلبم خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ لا ذُو بَر آئَةٍ فَاَعْتَذِرَُ
  2. و نه نیرویى که یارى جویم وَلا ذُو قُوَّةٍ فَاَنْتَصِرَُ
  3. و نه حجت و برهانى که بدان چنگ زنم وَلا حُجَّةٍ فَاَحْتَجَُّ بِها
  4. و نه مى توانم بگویم که گناه نکرده ام وَلا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ وَلَمْ اَعْمَلْ سُوَّءاً
  5. و کجا مى تواند انکار فرضا که انکار کنم اى مولاى من سودم بخشد! وَما عَسَى الْجُحُودَ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلاىَ یَنْفَعُنى
  6. چگونه ؟ و کجا؟ کَیْفَ
  7. با اینکه تمام اعضاى من گواهند بر من به آنچه انجام داده وَاَنّى ذلِکَ  وَجَوارِحى کُلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ
  8. و به یقین مى دانم و هیچگونه شک و تردیدى ندارم که تو از کارهاى بزرگ از من پرسش خواهى کرد بِما قَدْ عَمِلْتُ وَعَلِمْتُ یَقیناً غَیْرَ ذى شَکٍّ اَنَّکَ سآئِلى مِنْ عَظایِمِ الاُْمُورِ
  9. و تویى آن داور عادلى که ستم نکند وَاَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذى لا تَجُورُ
  10. و همان عدالتت مرا هلاک کند وَعَدْلُکَ مُهْلِکى
  11. و از تمام عدالت تو مى گریزم وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبى
  12. اگر عذابم کنى خدایا بواسطه گناهان من است فَاِنْ تُعَذِّبْنى یا اِلهى فَبِذُنُوبى
  13. پس از آنکه حجت بر من دارى بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَىَّ
  14. و اگر از من درگذرى پس به بردبارى و بخشندگى و بزرگوارى تو است وَاِنْ تَعْفُ عَنّى فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکَرَمِکَ
  15. معبودى جز تو نیست لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
  16. منزهى تو سُبْحانَکَ
  17. و من از ستمکارانم اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ

 

  1. ویژگی های معبودم
  1. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از آمرزش خواهانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ
  2. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از یگانه پرستانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ
  3. معبودى نیست جز تو منزهى تو و من از ترسناکانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْخاَّئِفینَ
  4. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از هراسناکانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْوَجِلینَ
  5. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از امیدوارانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ
  6. معبودى نیست جز تو منزهى تو و من از مشتاقانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ
  7. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از تهلیل (لااله الاالله ) گویانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ
  8. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از خواهندگانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَالسّ اَّئِلینَ
  9. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از تسبیح گویانم  لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ
  10. معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از تکبیر(الله اکبر) گویانم لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ
  11. معبودى نیست جز تو منزهى تو پروردگار من و پروردگار پدران پیشین من لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ رَبّى وَرَبُّ اب اَّئِىَ الاَْوَّلینَ

 

خدایا اَللّهُمَّ

  1. این است ستایش من بر تو در مقام تمجیدت هذا ثَنائى عَلَیْکَ مُمَجِّداً
    و این است اخلاص من بذکر در مقام یکتاپرستیت وَاِخْلاصى لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً و
  2. و اقرار من به نعمتهایت در مقام شماره آنهاَاِقْرارى بِالائِکَ مُعَدِّداً
  3. گرچه من اقرار دارم که آنها را نتوانم بشماره درآورم از بسیارى آنها و فراوانى و آشکارى آنها وَاِنْ کُنْتُ مُقِرّاً اَنّى لَمْ اُحْصِها لِکَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها
  4. و پیشى جُستن آنها از زمان پیدایش من که همواره در آن عهد مرا بوسیله آن نعمتها یادآورى مى کردى  وَتَقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنى بِهِ مَعَها
  5. از آن ساعت که مرا آفریدى و خلق کردى مُنْذُ خَلَقْتَنى
  6. از همان ابتداى عمر که از ندارى و فقر مرا به توانگرى درآوردى وَبَرَاْتَنى مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الاِْغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ
  7. و گرفتاریم برطرف کردى وَکَشْفِ الضُّرِّ
  8. و اسباب آسایش مرا فراهم ساختى وَتَسْبیبِ الْیُسْرِ
  9. و سختى را دفع نموده وَدَفْعِ الْعُسْرِ
  10. و اندوه را زدودى وَتَفریجِ الْکَرْبِ
  11. و تنم را تندرست وَالْعافِیَةِ فِى الْبَدَنِ
  12. و دینم را بسلامت داشتى وَالسَّلامَةِ فِى الدّینِ
  13. و اگر یاریم دهند به اندازه اى که نعمتت را ذکر کنم تمام جهانیان از اولین و آخرین نه من قدرت ذکرش را دارم نه آنها وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِکَ
  14. منزهى تو تَقَدَّسْتَ
  15. و برترى از اینکه پروردگارى هستى کریم و بزرگ و مهربان وَتَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ
  16. که مهرورزى هایت به شماره درنیاید لا تُحْصى الاَّؤُکَ
  17. و ستایشت به آخر نرسد وَلا یُبْلَغُ ثَنآؤُکَ
  18. و نعمتهایت را تلافى نتوان کرد وَلا تُکافى نَعْمآؤُکَ

درود فرست بر محمد و آل محمد صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

  1. و کامل گردان بر ما نعمتهایت را وَاَتْمِمْ عَلَیْنا نِعَمَکَ
  2. و بوسیله اطاعت خویش سعادتمندمان گردان وَاَسْعِدْنا بِطاعَتِکَ
  3. منزهى تو معبودى جز تو نیست سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

خدایا اَللَّهُمَّ

  1. تویى که اجابت کنى دعاى درمانده را اِنَّکَ تُجیبُ الْمُضْطَرَّ
  2. و برطرف کنى بدى را وَتَکْشِفُ السُّوَّءَ
  3. و فریادرسى کنى از گرفتار وَتُغیثُ الْمَکْرُوبَ
  4. و شفا دهى به بیمار وَتَشْفِى السَّقیمَ
  5. و بى نیاز کنى فقیر را وَتُغْنِى الْفَقیرَ
  6. و مرمت کنى شکستگى را وَتَجْبُرُ الْکَسیرَ
  7. و رحم کنى به کودک خردسال وَتَرْحَمُ الصَّغیرَ
  8. و یارى دهى به پیر کهنسال وَتُعینُ الْکَبیرَ
  9. و جز تو پشتیبانى نیست وَلَیْسَ دُونَکَ ظَهیرٌ
  10. و نه فوق (توانایى ) تو توانایى وَلا فَوْقَکَ قَدیرٌ
  11. و تویى والاى بزرگ وَاَنْتَ الْعَلِىُّ الْکَبیرُ
  12. اى رهاکننده اسیر در کُند و زنجیر یا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الاَْسیرِ
  13. اى روزى دهنده کودک خردسال یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ
  14. اى پناه شخص ترسانى که پناه جوید یا عِصْمَةَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ
  15. اى که شریک و وزیرى براى او نیست یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ

    درود فرست بر محمد و آل محمد صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ


     
  16. و عطا کن به من در این شام بهترین چیزى را که عطا کردى وَاَعْطِنى فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ اَفْضَلَ ما اَعْطَیْتَ
     
  17.  و دادى به یکى از بندگانت چه آن نعمتى باشد که مى بخشى وَاَنَلْتَ اَحَداً مِنْ عِبادِکَ مِنْ نِعْمَةٍ تُولیها
  18. و یا احسانهایى که تازه کنى وَ الاَّءٍ تُجَدِّدُه
  19. و بلاهایى که مى گردانى اوَبَلِیَّةٍ تَصْرِفُه
  20. و غم و اندوهى که برطرف کنى اوَکُرْبَةٍ تَکْشِفُها
  21. و دعایى که اجابت کنى وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها
  22. و کار نیکى که بپذیرى وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها
  23. و گناهانى که بپوشانى وَسَیِّئَةٍ تَتَغَمَّدُها

که براستى تو بهر چه خواهى دقیق و آگاهى اِنَّکَ لَطیفٌ بِما تَشاَّءُ خَبیرٌ

و بر هرچیز توانایى وَعَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ

  1. خدایا تو نزدیکترین کسى هستى که خوانندت و از هرکس زودتر اجابت کنى اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ وَاَسْرَعُ مَنْ اَجابَ
  2. و در گذشت از هرکس بزرگوارترى وَاَکْرَمُ مَنْ عَفى
  3. و در عطابخشى عطایت از همه وسیعتر وَاَوْسَعُ مَنْ اَعْطى
  4. ودراجابت درخواست ازهمه شنواترى وَاَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ
  5. اى بخشاینده دنیا و آخرت و مهربان آن دو یا رَحمنَ الدُّنْیا وَالاْ خِرَةِ وَ رحیمَهُما
  6. براستى کسى که مانند تو از او درخواست شود نیست لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْئُولٌ
  7. و جز تو آرزو شده اى نیست وَلا سِواکَ مَاْمُولٌ
  8. خواندمت و تو اجابت کردى دَعَوْتُکَ فَاَجَبْتَنى
  9. و درخواست کردم و تو عطا کردى وَسَئَلْتُکَ فَاَعْطَیْتَنى
  10. و به درگاه تو میل کردم و تو مرا مورد مهر خویش قرار دادى وَرَغِبْتُ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَنى
  11. و به تو اعتماد کردم و تو نجاتم دادى وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنى
  12. و به درگاه تو نالیدم و تو کفایتم کردى وَفَزِعْتُ اِلَیْکَ فَکَفَیْتَنى

  13. خدایا اَللّهُمَّ
    درود فرست بر محمد بنده و رسول و پیامبرت و بر آل پاک و پاکیزه اش همگى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ وَعَلى الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ
  14. و نعمتهاى خود را بر ما کامل گردان وَتَمِّمْ لَنا نَعْمآئَکَ
  15. و عطایت را بر ما گوارا کن وَهَنِّئْنا عَطآئَکَ
  16. و نام ما را در زمره سپاسگزارانت بنویس وَاکْتُبْنا لَکَ شاکِرینَ
  17. و هم جزء یادکنندگان نعمتهایت وَلاِ لاَّئِکَ ذ اکِرینَ


آمین آمین اى پروردگار جهانیان امینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ

خدایا اَللّهُمَّ

  1. اى که مالک آمد یا مَنْ مَلَکَ
  2. و توانا، و توانا است فَقَدَرَوَقَدَرَ
  3. و قاهر و نافرمانى شد فَقَهَرَ وَعُصِىَ
  4. ولى پوشاند فَسَتَرَ
  5.  و آمرزشش خواهند وَاسْتُغْفِرَ
  6.  و آمرزد فَغَفَرَ
  7.  اى کمال مطلوب جویندگان مشتاق یا غایَةَ الطّالِبینَ الرّاغِبینَ
  8. و منتهاى آرزوى امیدواران وَمُنْتَهى اَمَلِ الرّاجینَ
  9. اى که دانشش بهر چیز احاطه دارد یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً
  10. و راءفت و مهر و بردباریش توبه جویان را فرا گرفته وَوَسِعَ الْمُسْتَقیلینَ رَاْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً
  11. خدایا ما رو به درگاه تو آوریم اَللّهُمَّ اِنّا نَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ
  12. در این شبى که آنرا شرافت و بزرگى دادى فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ الَّتى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها

 

  1. پیامبر رحمت وسیله رحمت الهی
  • بوسیله محمد پیامبرت بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ
  • و فرستاده اتَ و رَسُولِکَ
  • و برگزیده ات از آفریدگان وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ
  • و امین تو بر وحیت وَاَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ
  • آن مژده دهنده الْبَشیرِ
  • و ترساننده النَّذیرِ
  • و آن چراغ تابناک السِّراجِ الْمُنیرِ
  • آنکه بوسیله اش بر مسلمانان نعمت بخشیدى الَّذى اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمینَ
  • و رحمت عالمیان قرارش دادى وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ
  • خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه محمد نزد تو شایسته آنست اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما مُحَمَّدٌ اَهْلٌ لِذلِکَ مِنْکَ
  • اى خداى بزرگ پس درود فرست بر او و بر آل برگزیده پاک و پاکیزه اش همگى یاعَظیمُ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى الِهِ الْمُنْتَجَبینَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ
  • و بپوشان ما را به گذشت خود وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِکَ عَنّا
  • زیرا صداها با انواع مختلف لغتهاشان (و هرکس به زبانى ناله اش ) بسوى تو بلند است  فَاِلَیْکَ عَجَّتِ الاَْصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ
  • پس اى خدا براى ما قرار ده در این شام بهره اى از هر خیرى که میان بندگانت تقسیم فرمایى  فَاجْعَلْ لَنَا اَللّهُمَّ فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبادِکَ
  • و نورى که بدان هدایت فرمایى وَنُورٍ تَهْدى بِهِ
  • و رحمتى که بگسترى آنرا وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها
  • و برکتى که نازلش کنى وَبَرَکَةٍ تُنْزِلُها
  • و عافیتى که بپوشانى وَعافِیَةٍ تُجَلِّلُها
  • و روزى و رزقى که پهن کنى وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ
  • اى مهربانترین مهربانان یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

خدایا اَللَّهُمَّ

  • برگردان ما را در این هنگام پیروزمند اَقْلِبْنا فى هذَا الْوَقْتِ مُنْجِحینَ
  • و رستگار مُفْلِحینَ
  • و پذیرفته مَبْرُورینَ
  • و بهره مند غانِمینَ
  • و از ناامیدان قرارمان مده وَلاتَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطینَ
  • و از رحمتت دست خالیمان مفرما وَلا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِکَ
  • و محروممان مکن از آنچه از فضل تو آرزومندیم وَلا تَحْرِمْنا ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ
  • و جزء محرومان رحمتت قرارمان مده وَلا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومینَ
  • و نه ناامیدمان کن از آن زیادى عطایت که آرزومندیم وَلا لِفَضْلِ ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطآئِکَ قانِطینَ
  • و ناکام بازِمان مگردان وَلا تَرُدَّنا خائِبینَ
  • و از درگاهت مطرود و رانده مان مکن وَلا مِنْ بابِکَ مَطْرُودینَ


    اى بخشنده ترین بخشندگان یا اَجْوَدَالاَْجْوَدینَ  

         و کریمترین کریمان وَاَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ

  • ما با یقین به درگاه تو روآوردیم اِلَیْکَ اَقْبَلْنا مُوقِنینَ
  • و به آهنگ (زیارت ) خانه محترم تو (کعبه بدینجا) آمدیم وَلِبَیْتِکَ الْحَرامِ امّینَ قاصِدینَ
  • پس کمک ده ما را بر انجام مناسک حج و حجمان را کامل گردان فَاَعِنّا عَلى مَناسِکِنا وَاَکْمِلْ لَنا حَجَّنا
    و از ما درگذر وَاعْفُ عَنّا
  • و تندرستمان دار وَعافِنا


 

  • زیرا که ما بسوى تو دو دست (نیاز) دراز کرده ایم فَقَدْ مَدَدْنا اِلَیْکَ اَیْدِیَنا
    و آن دستها چنان است که به خوارى اعتراف به گناه نشاندار شده فَهِىَ بِذِلَّةِ الاِْعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ

 

خدایا اَللّهُمَّ

  1. در این شام به ما عطا کن آنچه را از تو خواسته ایم فَاَعْطِنا فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ ما سَئَلْناکَ
  2. و کفایت کن از ما آنچه را از تو کفایت آنرا خواستیم وَاکْفِنا مَا اسْتَکْفَیْناکَ
  3. زیرا کفایت کننده اى جز تو نداریم فَلا کافِىَ لَنا سِواکَ
  4. و پروردگارى غیر از تو براى ما نیست وَلا رَبَّ لَنا غَیْرُکَ
  5. تویى که فرمانت درباره ما نافذ و دانشت به ما احاطه دارد نافِذٌ فینا حُکْمُکَ مُحیطٌ
  6. وحکمى که درباره ما فرمایى ازروى عدالت است بِنا عِلْمُکَ عَدْلٌ فینا قَضآؤُکَ
  7. خدایا خیر و نیکى براى ما مقرر کن اِقْضِ لَنَا الْخَیْرَ
  8. و از اهل خیر قرارمان ده وَاجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ الْخَیْرِ
  9. خدایا واجب گردان براى ما از آن جودى که دارى پاداشى بزرگ اَللّهُمَّ اَوْجِبْ لَنا بِجُودِکَ عَظیمَ الاَْجْرِ
  10. و ذخیره اى گرامى وَکَریمَ الذُّخْرِ
  11. و آسایشى همیشگى وَدَوامَ الْیُسْرِ
  12. و بیامرز گناهان ما را همگى وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اَجْمَعینَ
  13. و در زمره هلاک شدگان بدست هلاکتمان مسپار وَلا تُهْلِکْنا مَعَ الْهالِکینَ
  14. و مهر و راءفتت را از ما باز مگردان وَلا تَصْرِفْ عَنّا رَاْفَتَکَ وَرَحْمَتَکَ
  15. اى مهربانترین مهربانان یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
  16. خدایا قرارمان ده در این وقت از آن کسانى که از تو درخواست کرده و بدیشان عطا فرموده اى اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَئَلَکَ فَاَعْطَیْتَهُ
  17. و شکر تو را بجا آورده و تو نعمتت را بر آنها افزون کرده وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ
  18. و بسویت بازگشته و تو پذیرفته اى وَتابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ
  19. و از گناهان بسوى تو بیرون آمده و تو همه را آمرزیده اى ، وَتَنَصَّلَ اِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ
  20.  اى صاحب جلالت و بزرگوارى یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
  21. خدایا ما را پاکیزه اَللّهُمَّ وَنَقِّنا
  22. و (در دین ) محکممان گردان وَسَدِّدْنا
  23. وتضرع وزاریمان بپذیر وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا
  24. اى بهترین کسى که ازاو درخواست شود یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ
  25. واى مهربانترین کسى که از او مِهر خواهند وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ
  26. اى که بر او پوشیده نیست بهم نهادن پلکهاى چشم یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ اِغْماضُ الْجُفُونِ
  27. و نه بر هم خوردن دیدگان وَلا لَحْظُ الْعُیُونِ
  28. و نه آنچه در مکنون ضمیر مستقر گردیده  وَلا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَکْنُونِ
  29. و نه آنچه در پرده دلها نهفته است وَلا مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ
  30. آرى تمام آنها را دانش تو شماره کرده اَلا کُلُّ ذلِکَ قَدْ اَحْصاهُ عِلْمُکَ
  31. و بردباریت همه را در برگرفته است  وَوَسِعَهُ حِلْمُکَ
  32. منزهى تو و برترى از آنچه ستمکاران گویند برترى بسیارى،سُبْحانَکَ وَتَعالَیْتَ عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً کَبیراً
  33. تنزیه کنند تو را آسمانهاى هفتگانه و زمینها و هرکه در آنها است
    تُسَبِّحُ لَکَ السَّمواتُ السَّبْعُ وَالاَْرَضُونَ وَمَنْ فیهِنَّ
  34. و چیزى نیست جز آنکه به ستایش تو تسبیح کند وَاِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ
  35. پس تو را است ستایش و بزرگوارى و بلندى رتبه ، فَلَکَالْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ
  36.  اى صاحب جلالت و بزرگوارى یا ذَاالْجَلا لِ وَالاِْکْرامِ
  37. و فضل و نعمت بخشى وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ
  38. و موهبتهاى بزرگ وَالاَْیادِى الْجِسامِ
  39. و تویى بخشنده بزرگوار وَاَنْتَ الْجَوادُ الْکَریمُ
  40. رؤ وف و مهربان الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ
  41. خدایا فراخ گردان بر من از روزى حلال خود اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ
  42. و عافیتم بخش در تن و هم در دینم وَعافِنى فى بَدَنى وَدینى
  43. و ترسم را امان بخش وَ امِنْ خَوْفى
  44. و از آتش دوزخ آزادم کن وَاَعْتِقْ رَقَبَتى مِنَ النّارِ
  45. خدایا مرا به مکر خود دچار مساز اَللّهُمَّ لا تَمْکُرْ بى
  46. و در غفلت تدریجى بسوى نابودى مبر وَلا تَسْتَدْرِجْنى
  47. و فریبم مده وَلا تَخْدَعْنى
  48. و شرّ تبهکاران جن و انس را از من دور کن وَادْرَءْ عَنّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ

    پس امام سر و دیده خود را بسوى آسمان بلند کرد و از دیده هاى
    مبارکش آب مى ریخت مانند دو مشک و بصداى بلند گفت :

 

  • اى شنواترین شنوندگان یا اَسْمَعَ السّامِعینَ
  • اى بیناترین بینایان یااَبْصَرَ النّاظِرینَ
  • و اى سریعترین حساب رسان وَیا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ
  •  و اى مهربانترین مهربانان وَیا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ


درود فرست بر محمد و آل محمد صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

آن آقایان فرخنده السّادَةِ الْمَیامینِ

  • و از تو اى خدا درخواست کنم حاجتم را وَاَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ حاجَتِىَ
  • که اگر آنرا به من عطا کنى دیگر هرچه را از من دریغ کنى زیانم نزند الَّتى اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنى ما مَنَعْتَنى
  • و اگر آنرا از من دریغ دارى دیگر سودم ندهدهرچه به من عطا کنى وَاِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنى ما اَعْطَیْتَنى
  • و آن این است که از تو خواهم اَسْئَلُکَ
  • مرا از آتش دوزخ آزاد گردانى فَکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ
  • معبودى جز تو نیست لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ
  • یگانه اى که شریک ندارى وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ
  • از تو است فرمانروایى لَکَ الْمُلْکُ
  • و از تو است ستایش وَلَکَ الْحَمْدُ
  • و تویى که بر هرچیز توانایى وَاَنْتَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ
  • اى پروردگار اى پروردگار یا رَبُِّ یا رَبُِّ


    پس مکرّر مى گفت یارَبُِّ و کسانى که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعاء آن حضرت واکتفا کرده بودند به آمین گفتن پس ‍ صداهایشان بلند
    شد به گریستن با آن حضرت تا غروب کرد آفتاب وبارکردند و روانه جانب مشعرالحرام شدند مؤ لف گوید که کفعمى دعاء عرفه امام حسین (ع ) را در بلدالا مین تا اینجا نقل فرموده و علاّمه مجلسى در زاد المعاد این دعاى شریف را موافق روایت کفعمى ایراد نموده و لکن سیّد بن طاوُس در اقبال بعد از یا رَبِّ یا رَبِّ این زیادتى را ذکر فرموده  :

 

  1. خدا من چنانم که در حال توانگرى هم فقیرم اِلهى اَنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ
  2. پس چگونه فقیر نباشم در حال تهیدستم فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقیراً فى فَقْرى
  3. خدایا من نادانم در عین دانشمندى اِلهى اَنَا الْجاهِلُ فى عِلْمى
  4. پس چگونه نادان نباشم در عین نادانى فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فى جَهْلى
  5. خدایا براستى اختلاف تدبیر تو اِلهى اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ
  6. و سرعت تحول و پیچیدن در تقدیرات تو جلوگیرى کنند وَسُرْعَةَ طَو آءِ مَقادیرِکَ مَنَعا
  7. از بندگان عارف تو که به عطایت دل آرام و مطمئن باشند عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنْ السُّکُونِ اِلى عَطآءٍ
  8. و در بلاى تو ماءیوس و ناامید شوند وَالْیَاءْسِ مِنْکَ فى بَلاَّءٍ
  9. خدایا از من همان سرزند که شایسته پستى من است اِلهى مِنّى ما یَلیقُ بِلُؤْمى
  10. و از تو انتظار رود آنچه شایسته بزرگوارى تو است وَمِنْکَ ما یَلیقُ بِکَرَمِکَ
  11. خدایا تو خود را به لطف و مهر به من توصیف فرمودى پیش از آنکه ناتوان باشم اِلهى وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّاءْفَةِ لى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفى
  12. آیا پس از ناتوانیم لطف و مهرت را از من دریغ مى دارى اَفَتَمْنَعُنى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفى
  13. خدایا اگر کارهاى نیک از من سرزند به فضل تو بستگى دارد  اِلهى اِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنّى فَبِفَضْلِکَ
  14. و تو را منّتى است بر من وَلَکَ الْمِنَّةُ عَلَىَّ
  15. و اگر کارهاى بد از من روى دهد آن هم بستگى به عدل تو دارد وَاِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوى مِنّى فَبِعَدْلِکَ
  16. و تو را بر من حجت است وَلَکَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ
  17. خدایا  اِلهى
  18. چگونه مرا وامى گذارى در صورتى که کفایتم کردى  کَیْفَ تَکِلُنى وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لى
  19. و چگونه مورد ستم واقع گردم با اینکه تو یاور منى وَکَیْفَ اُضامُ وَاَنْتَ النّاصِرُ لى
  20. یا چگونه ناامید گردم در صورتى که تو نسبت به من مهربانى اَمْ کَیْفَ اَخیبُ وَاَنْتَ الْحَفِىُّ بى ها
  21. هم اکنون به درگاه تو توسل جویم اَنَا اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ
  22.  بوسیله آن نیازى که به درگاهت دارم بِفَقْرى اِلَیْکَ
  23. و چگونه توسل جویم بوسیله فقرى که محال است پیرامون تو راه یابد وَکَیْفَ اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مَحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ
  24. یا چگونه از حال خویش به درگاهت شکوه کنم با اینکه حال من بر تو پنهان نیست اَمْ کَیْفَ اَشْکوُ اِلَیْکَ حالى وَهُوَ لا یَخْفى عَلَیْکَ
  25. یا چگونه با زبان (قال ) ترجمه حال خود کنم در صورتى که آنهم از پیش تو بُرُوز کرده به نزد خودت  اَمْ کَیْفَ اُتَرْجِمُ بِمَقالى وَهُوَ مِنَکَ بَرَزٌ اِلَیْکَ
  26. یا چگونه آرزوهایم به نومیدى گراید با اینکه به آستان تو وارد شده اَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ امالى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ
  27. یا چگونه احوالم را نیکو نکنى با اینکه احوال من به تو قائم است  اَمْ کَیْفَ لا تُحْسِنُ اَحْوالى وَبِکَ قامَتْ
  28. خدایا چه اندازه به من لطف دارى با این نادانى عظیم من  اِلهى ما اَلْطَفَکَ بى مَعَ عَظیمِ جَهْلى
  29. و چقدر به من مهر دارى با این کردار زشت وَما اَرْحَمَکَ بى مَعَ قَبیحِ فِعْلى
  30. من خدایا چقدر تو به من نزدیکى  اِلهى ما اَقْرَبَکَ مِنّى
  31. و در مقابل چقدر من از تو دورم وَاَبْعَدَنى عَنْکَ
  32. و با اینهمه که تو نسبت به من مهربانى وَما اَرْاَفَکَ بى فَمَا
  33. پس آن چیست که مرا از تو محجوب دارد الَّذى یَحْجُبُنى عَنْکَ
  34. خدایا آن طورى که من از روى اختلاف آثار و تغییر و تحول اطوار بدست آورده ام مقصود تو از من آنست که خود را در هرچیزى (جداگانه ) به من بشناسانى تا من در هیچ چیزى نسبت به تو جاهل نباشم  اِلهى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الاَّْثارِ وَتَنقُّلاتِ الاَْطْوارِ اَنَّ مُرادَکَ مِنّى اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّشَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ فى شَىْءٍ
  35. خدایا هر اندازه پستى من زبانم را لال مى کند کرم تو آنرا گویا مى کند  اِلهى کُلَّما اَخْرَسَنى لُؤْمى اَنْطَقَنى کَرَمُکَ
  36. و هراندازه اوصاف من مرا ماءیوس مى کند نعمتهاى تو به طمعم اندازد  وَکُلَّما ایَسَتْنى اَوْصافى اَطْمَعَتْنى مِنَنُکَاِلهى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِىَ
  37. خدایا آنکس که کارهاى خوبش کار بد باشد پس چگونه کار بدش بد نباشد فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِىَ
  38. و آنکس که حقیقت گویى هایش ادعایى بیش نباشد پس چگونه ادعاهایش ادعا نباشد وَمَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِىَ
  39. خدایا فرمان نافذت و مشیت قاهرت براى هیچ گوینده اى فرصت گفتار نگذارد فَکَیْفَ لا تَکُونُ دَعاویهِ دَعاوِىَ اِلهى حُکْمُکَ النّافِذُوَمَشِیَّتُکَ الْقاهِرَةُ لَمْ یَتْرُکا لِذى مَقالٍ مَقالاً
  40. و براى هیچ صاحب حالى حس و حال به جاى ننهد وَلا لِذى حالٍ حالاً
  41. خدایا چه بسیار طاعتى که (پیش خود) پایه گذارى کردم  اِلهى کَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیْتُها
  42. و چه بسیار حالتى که بنیادش کردم ولى (یاد) عدل تو اعتمادى را که بر آنها داشتم یکسره فروریخت وَحالَةٍ شَیَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادى عَلَیْها عَدْلُکَ
  43. بلکه فضل تو نیز اعتمادم را بهم زد بَلْ اَقالَنى مِنْها فَضْلُکَ
  44. خدایا تو مى دانى که اگر چه طاعت تو در من بصورت کارى مثبت ادامه ندارد ولى دوستى و تصمیم بر انجام آن در من ادامه دارد اِلهى اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّى وَاِنْ لَمْ تَدُمِ الطّاعَةُ مِنّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً
  45. خدایا چگونه تصمیم گیرم در صورتى که تحت قهر توام  اِلهى کَیْفَ اَعْزِمُ وَاَنْتَ الْقاهِرُ
  46. و چگونه تصمیم نگیرم با اینکه تو دستورم دهى وَکَیْفَ لا اَعْزِمُ وَاَنْتَ الاْ مِرُ
  47. خدایا تفکر (یا گردش ) من در آثار تو راه مرا به دیدارت دور سازد اِلهى تَرَدُّدى فِى الاْ ثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ
  48. پس کردار مرا با خودت بوسیله خدمتى که مرا به تو برساند چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزى که خود آن موجود در هستیش نیازمند به تو است  فَاجْمَعْنى عَلَیْکَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنى اِلَیْکَ کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیْکَ اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ
  49. و آیا اساساً براى ما سواى تو ظهورى هست که در تو نباشد تا آن وسیله ظهور تو گردد  مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ حَتّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ
  50. تو کِى پنهان شده اى تا محتاج بدلیلى باشیم که به تو راهنمائى کند مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ
  51. و چه وقت دور مانده اى تا آثار تو ما را به تو واصل گرداند وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَکُونَ الاْ ثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَیْکَ
  52. کور باد آن چشمى که تو را نبیند که مراقب او هستى  عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً
  53. و زیان کار باد سوداى آن بنده که از محبت خویش به او بهره اى ندادى وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً
  54. خدایا فرمان دادى که به آثار تو رجوع کنم اِلهى اَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ اِلَى الاْ ثارِ
  55. پس بازم گردان بسوى خود (پس از مراجعه به آثار) به پوششى از انوار فَارْجِعْنى اِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الاَْنْوارِ
  56. و راهنمایى  وَهِدایَةِ
  57. و از بینش جوئى الاِْسْتِبصارِ
  58. تا بازگردم بسویت پس از دیدن آثار حَتّى اَرْجِعَ اِلَیْکَ مِنْها
  59. هم چنانکه آمدم بسویت از آنها که نهادم از نظر به آنها مصون مانده  کَما دَخَلْتُ اِلَیْکَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ اِلَیْها
  60. و همتم را از اعتماد بدانها برداشته باشم وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاِْعْتِمادِ عَلَیْها

که براستى تو بر هر چیز توانائى اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىٍْ قَدیرٌ

  1. خدایا این خوارى من است که پیش رویت عیان و آشکار است  اِلهى هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ
  2. و این حال (تباه ) من است وَهذا حالى
  3. که بر تو پوشیده نیست لا یَخْفى عَلَیْکَ
  4. از تو خواهم که مرا به خود برسانى مِنْکَ اَطْلُبُ الْوُصُولَ اِلَیْکَ
  5. و بوسیله ذات تو بر تو دلیل مى جویم وَبِکَ اَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ
  6. پس به نور خود مرا بر ذاتت راهنمائى فرما فَاهْدِنى بِنُورِکَ اِلَیْکَ
  7. و به یادآر مرا با بندگى صادقانه در پیش رویت وَاَقِمْنى بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ
  8. خدایا بیاموز به من از دانش مخزونت اِلهى عَلِّمْنى مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ
  9. و محفوظم دار به پرده مصونت وَصُنّى بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ
  10. خدایا مرا به حقائق نزدیکان درگاهت بیاراى  اِلهى حَقِّقْنى بِحَقائِقِ اَهْلِ
    الْقُرْبِ
  11. و به راه اهل جذبه و شوقت ببر وَاسْلُکْ بى مَسْلَکَ اَهْلِ الْجَذْبِ
  12. خدایا بى نیاز کن مرا به تدبیر خودت در باره ام از تدبیر خودم  اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى عَنْ تَدْبیرى
  13. و به اختیار خودت از اختیار خودم  وَبِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى
  14. و بر جاهاى بیچارگى و درماندگیم مرا واقف گردان وَاَوْقِفْنى عَلى مَراکِزِ
    اضْطِرارى
  15. خدایا مرا از خوارى نفسم نجات ده   اِلهى اَخْرِجْنى مِنْ ذُلِّ نَفْسى
  16. و پاکم کن از شک و شرک خودم وَطَهِّرْنى مِنْ شَکّى
  17. پیش از آنکه داخل گورم گردم به تو یارى جویم وَشِرْکى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسى بِکَ اَنْتَصِرُ
  18. پس تو هم یاریم کن فَانْصُرْنى
  19. و بر تو توکل کنم  وَعَلَیْکَ اَتَوَکَّلُ
  20. پس مرا وامگذار فَلا تَکِلْنى
  21. و از تو درخواست کنم پس ناامیدم مگردان وَاِیّاکَ اَسْئَلُ فَلا تُخَیِّبْنى
  22. و در فضل تو رغبت کرده ام پس محرومم مفرما وَفى فَضْلِکَ اَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنى
  23. و به حضرت تو خود را بسته ام پس دورم مکن وَبِجَنابِکَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنى
  24. و به درگاه تو ایستاده ام پس طردم مکن وَبِبابِکَ اَقِفُ فَلا تَطْرُدْنى
  25. خدایا مبرّا است خوشنودى تو از اینکه علت و سببى از جانب تو داشته باشد اِلهى تَقَدَّسَ رِضاکَ اَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ
  26. پس چگونه ممکن است من سبب آن گردم   فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنّى
  27. خدایا تو به ذات خود بى نیازى از اینکه سودى از جانب خودت به تو برسد پس چگونه از من بى نیاز نباشى  اِلهى اَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِکَ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ غَنِیّاً عَنّى
  28. خدایا براستى قضا و قدر مرا آرزومند مى کنند و از آن سو هواى نفس مرا به بندهاى شهوت اسیر کرده   اِلهى اِنَّ الْقَضآءَ وَالْقَدَرَ یُمَنّینى وَاِنَّ الْهَوى بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ اَسَرَنى
  29. پس تو یاور من باش فَکُنْ اَنْتَ النَّصیرَ لى
  30. تا پیروزم کنى حَتّى تَنْصُرَنى
  31. و بینایم کنى وَتُبَصِّرَنى
  32. و بوسیله فضل خویش بى نیازم گردانى  وَاَغْنِنى بِفَضْلِکَ
  33. تا بوسیله تو از طلب کردن بى نیاز شوم  حَتّى اَسْتَغْنِىَ بِکَ عَنْ طَلَبى
  34. توئى که تاباندى انوار (معرفت ) را در دل اولیائت اَنْتَ الَّذى اَشْرَقْتَ الاَْنْوارَ فى قُلُوبِ اَوْلِیآئِکَ
  35. تا اینکه تو را شناختند و یگانه ات دانستند  حَتّى عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ
  36. و توئى که اغیار و بیگانگان را از دل دوستانت براندى وَاَنْتَ الَّذى اَزَلْتَ الاَْغْیارَ عَنْ قُلُوبِ اَحِبّائِکَ
  37. تا اینکه کسى را جز تو دوست نداشته حَتّى لَمْ یُحِبُّوا سِواکَ
  38. و به غیر تو پناهنده و ملتجى نشوند وَلَمْ یَلْجَئُوا اِلى غَیْرِکَ
  39. و توئى مونس ایشان در آنجا که عوالم وجود آنها را به وحشت اندازد اَنْتَ الْمُوْنِسُ لَهُمْ حَیْثُ اَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ
  40. و توئى که راهنمائیشان کنى آنگاه که نشانه ها برایشان آشکار گردد وَاَنْتَ الَّذى هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ
  41. چه دارد آنکس که تو را گم کرده ؟ ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ
  42. و چه ندارد آنکس که تو را یافته است وَمَا الَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ
  43. براستى محروم است آنکس که بجاى تو بدیگرى راضى شود لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَکَ بَدَلاً
  44. و بطور حتم زیانکار است کسى که از تو به دیگرى روى کند وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغى عَنْکَ مُتَحَوِّلاً
  45. چسان مى شود بغیر تو امیدوار بود در صورتى که تو احسانت را قطع نکردى کَیْفَ یُرْجى سِواکَ وَاَنْتَ ما قَطَعْتَ الاِْحْسانَ
  46. و چگونه از غیر تو مى توان طلب کرد با اینکه تو تغییر نداده اى شیوه عطابخشیت را وَکَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَاَنْتَ ما بَدَّلْتَ عادَةَ الاِْمْتِنانِ
  47. اى خدائى که به دوستانت شیرینى همدمى خود را چشاندى یا مَنْ اَذاقَ اَحِبّآئَهُ حَلاوَةَ الْمُؤ انَسَةِ
  48. و آنها در برابرت به چاپلوسى برخاستند فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقینَ
  49. و اى خدائى که پوشاندى براولیاء خودت خلعتهاى هیبت خود را  وَیا مَنْ اَلْبَسَ اَوْلِیائَهُ مَلابِسَ هَیْبَتِهِ
  50. پس آنها در برابرت به آمرزش خواهى بپاخواستند  فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرینَ
  51. توئى که یاد کنى پیش از آنکه یاد کنندگان یادت کنند  اَنْتَ الذّاکِرُ قَبْلَ الذّاکِرینَ
  52. و توئى آغازنده به احسان قبل از آنکه پرستش کنندگان بسویت توجه کنند وَاَنْتَ الْبادى بِالاِْحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ
  53. و توئى بخشنده عطا پیش از آنکه خواهندگان از تو خواهند   وَاَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبینَ
  54. و توئى پربخشش وَاَنْتَ الْوَهّابُ
  55. و سپس همان را که به ما بخشیده اى از ما به قرض مى خواهى ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضینَ
  56. خدایا مرا بوسیله رحمتت بطلب تا من به نعمت وصالت نائل گردم اِلهى اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِکَ حَتّى اَصِلَ اِلَیْکَ
  57. و بوسیله نعمتت مرا جذب کن تا به تو رو کنم  وَاجْذِبْنى بِمَنِّکَ حَتّى اُقْبِلَ عَلَیْکَ اِلهى
  58. خدایا براستى امید من از تو قطع نگردد اِنَّ رَجآئى لا یَنْقَطِعُ عَنْکَ
  59. و اگرچه نافرمانیت کنم چنانکه ترسم و از تو زائل نشود  وَاِنْ عَصَیْتُکَ کَما اَنَّ خَوْفى لا یُزایِلُنى
  60. و گرچه فرمانت برم همانا جهانیان مرا بسوى تو رانده اند  وَاِنْ اَطَعْتُکَ فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ اِلَیْکَ
  61. و آن علمى که به کرم تو دارم مرا به درگاه تو آورده  وَقَدْ اَوْقَعَنى عِلْمى بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ
  62. خدایا چگونه نومید شوم  اِلهى کَیْفَ اَخیبُ
  63. و تو آرزوى منى وَاَنْتَ اَمَلى
  64. و چگونه پست و خوار شوم با اینکه اعتمادم بر تو است اَمْ کَیْفَ اُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلى
  65. خدایا چگونه عزت جویم با اینکه در خوارى جایم دادى اِلهى کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ اَرْکَزْتَنى
  66. و چگونه عزت نجویم با اینکه به خود مُنْتَسِبَم کردى اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَیْکَ نَسَبْتَنى
  67. خدایا چگونه نیازمند نباشم با اینکه تو در نیازمندانم جاى دادى اِلهى کَیْفَ لا اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى فِى الْفُقَرآءِ اَقَمْتَنى
  68. یا چگونه نیازمند باشم و توئى که به جود و بخششت بى نیازم کردى  اَمْ کَیْفَ اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى بِجُودِکَ اَغْنَیْتَنى
  69. و توئى که معبودى جز تو نیست شناساندى خود را به هر چیز وَاَنْتَ الَّذى لا اِلهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَىْءٍ
  70. و هیچ چیزى نیست که تو را نشناسد فَما جَهِلَکَ شَىْءٌ وَاَنْتَ الَّذى تَعَرَّفْتَ اِلَىَّ فى کُلِّشَىْءٍ
  71. و توئى که شناساندى خود را به من در هر چیز  فَرَاَیْتُکَ ظاهِراً فى کُلِّ شَىْءٍ
  72. و من تو را آشکار در هر چیز دیدم وَاَنْتَ الظّاهِرُ لِکُلِّ شَىْءٍ
  73. و توئى آشکار بر هر چیز اى که بوسیله مقام رحمانیت خود (بر همه چیز) احاطه کردى و عرش در ذاتش پنهان شد یا مَنِ اسْتَوى بِرَحْمانِیَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَیْباً فى ذاتِهِ مَحَقْتَ الاْ ثارَ بِالاْ ثارِ
  74. توئى که آثار را به آثار نابود کردى و اغیار را به احاطه کننده هاى افلاک انوار محو کردى وَمَحَوْتَ الاَْغْیارَ بِمُحیطاتِ اَفْلاکِ الاَْنْوارِ
  75. اى که در سراپرده هاى عرشش محتجب شد یا مَنِ احْتَجَبَ فى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ
  76. از اینکه دیده ها او را درک کنند عَنْ اَنْ تُدْرِکَهُ الاَْبْصارُ
  77. اى که تجلى کردى به کمال زیبائى و نورانیت یا مَنْ تَجَلّى بِکَمالِ بَهآئِهِ
  78. و پابرجا شد عظمتش از استوارى فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ [مِنَ] الاِْسْتِوآءَ
  79. چگونه پنهان شوى با اینکه تو آشکارى  کَیْفَ تَخْفى وَاَنْتَ الظّاهِرُ
  80. یا چگونه غایب شوى که تو نگهبانی و حاضری  اَمْ کَیْفَ تَغیبُ وَاَنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ
  • همانا تو بر هرچیز توانایی، اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ
  • و سپاس تنها از آن خداست،خدای یگانه. وَالْحَمْدُ لله وَحْدَهُ

بخش اول دعا : 

https://javadfesharaki.blog.ir/1401/04/18/%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-1

 منبع متن اولیه : خبرگزاری قرانی ایکنا ، متن و ترجمه دعای عرفه ، ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ، شناسه خبر: ۳۸۳۳۸۳۲