***دعای 20 صحیفه سجادیه الفبایی شده *** یادداشت منتشر شده
منتشر شده در حماسه 27 و ایثار پرس
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
گروه : ادبیات پایداری / صفحه اول / ویژه
- شناسه : 13439
- 13 فروردین 1402 - 14:15
http://www.isarpress.ir/?p=13439
- انتشار : 13 - فروردین - 1402 - ۱۳:۱۴
- کد خبر : 17793
https://hamaseh27.ir/%d8%af20/
دعای 20 صحیفه سجادیه الفبایی شده
در این نوشتار ؛دعای بیستم صحیفه سجادیه (دعاى شریف مکارم الاخلاق ) با یک روش ابداعی منحصر بفرد جهت تدبر بهتر و سهل تر در فهم مطالب روح بخش و عرفانی آن بصورت منتظم شده و تدوین و ارایه شده است.همچنین برای یافتن سهل تر در بخش دوم ، دعاها بصورت الفبایی در آمده است .( بیستـ بیست )
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
دعای 20 صحیفه سجادیه داروی بیماریهای اخلاقی است ، که با دعا از خدا درخواست میکنیم که رفع شده و از ایمان و اخلاق نیکو و اعمال پسندیده برخوردار شویم . در این دعا سی بار خدا را صدا زده ؛ که در 19 مورد آن با صلوات همراه بوده است و پس از آن چند موضوع و در مجموع 141 موضوع را از خداوند درخواست میداریم .
🔸 رهبر انقلاب اسلامی : "دعاى شریف مکارم الاخلاق را - که دعاى بیستم صحیفهى سجادیّه است - زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایى که امام سجاد علیهالسّلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست. با کلمات ائمّه، با دعاهاى صحیفهى سجادیّه، با این داروهاى شفابخشى که مىتواند بیماریهاى اخلاقى ما را شفا بخشد و زخمهاى وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم.... من توصیه میکنم که عزیزان، جوانها با این دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه آشنا بشوند."
دعای بیستم صحیفه سجادیه که مستحب است خوانده شود ، بدین شرح است :
- اختلاف : و چون آیینها دچار اختلاف شوند، به پسندیدهترینش، موفقم دار.وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا .
- اخلاق شریفه و بلند مرتبه به من ببخش وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ ،
- ارشادکردن : و ارشاد کردن نیکو و خوب را به من عطا فرما. وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الْاِرْشَادِ .
- ازدست دادنم : و آنچه از دستم رود، عوض و بدلش نزد توست؛ وَ عِنْدَکَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ ،
- اصلاحم : و به بزرگواریات مرا اصلاح کن وَ أَصْلِحْنِی بِکَرَمِکَ ،
- امتحان : مرا به این امور امتحان مکن: وَ لَا تَفْتِنِّی
- امورم : و در اموری به کار گیر که فردای قیامت در ارتباط با آن از من بازپرسی میکنی؛ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ ،
- انحراف : نه به دچار شدن انحراف از دوستیات وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ ،
- اندوهگین شدنم : اگر اندوهگین شوم، تو ذخیره و مایۀ دلخوشی منی؛ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ ،
- اهل صواب و درستی وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ ،
- ایمانم را به کاملترین ایمان رسان وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ ،
- آبرویم را به توانگری حفظ کن وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ ،
- آتش : و مرا به رحمتت از شکنجۀ آتش حفظ فرما. وَ قِنِی بِرَحْمَتِکَ عَذَابَ النَّارِ .
- آرامش نیکو به من عطا فرما وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَةِ ،
- آرزویم را در امید به رحمتت تحقّق ده وَ حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی ،
- آزمایش در زندگی : و به گشایش در امور زندگی آزمایشم مکن وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَةِ ،
- آسایش و فراغتی که در فضای زهد به کارم آید وَ فَرَاغاً فِی زَهَادَةٍ ،
- آیین خدا : مرا بر آیینت قرار ده که بر اساس آن بمیرم و بر مبنای آن زنده باشم. وَ اجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا .
- بدگمانی و تهمت اهل صلاح را به اطمینان تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ ،
- بلا : پیش از بلا، به تندرستی و عافیت؛ امْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِیَةِ ،
- بندگی : و بر مدار بندگیات قرار ده وَ عَبِّدْنِی لَکَ
- بنده شایسته : از بندگان شایستهات قرار ده؛ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ ،
- بیداری : و مرا در اوقات بیخبری برای یادت بیداری ده وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ ،
- بینایی : نه به نابینایی از شناخت راهت وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ ،
- پارسایی و تقوایی که از افراط و تفریط دور باشد، وَ وَرَعاً فِی اِجْمَالٍ .
- پروزشم : و به نعمتت مرا پرورش ده وَ اغْذُنِی بِنِعْمَتِکَ ،
- پناه : و در سایۀ پناهت جای ده وَ أَظِلَّنِی فِی ذَرَاکَ،
- ترس : و از آنچه میترسم، به عزّتت پناهم ده. وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِکَ مِمَّا أَرْهَبُ .
- تقوا را به من الهام فرما وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى ،
- تلخی ترس از ستمکاران را به شیرینی امنیّت تغییر ده . أَبْدِلْنِی مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ
- تنها و بییار گذاشتن نزدیکان را به یاری تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَةَ،
- توانگری : مرا توانگر کن وَ أَغْنِنِی
- توفیق : به پاکیزهترین روش توفیقم ده وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَى ،
- تهدیدگر : از دست کسی که مرا تهدید میکند، به سلامت دار؛ وَ سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی ،
- تهی دستی : زمانی که به تهیدستی گرفتار آیم؛ و زاری کردن به درگاه غیر حضرتت، وقتی که دچار ترس شوم وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ
- تا به خاطر این امور مستحق خواری ،فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ
- و منع نعمت خِذْلَانَکَ
- و رویگردانی وَ مَنْعَکَ
- و بیاعتنایی از جانب تو گردم؛ وَ إِعْرَاضَکَ ،
- تهیدست نشوم، در حالی که فراخی روزی من نزد توست؛ وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی ،
- جدا شده از خدا : نه به جدا شدن از کسی که با تو همراه گشته. وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ .
- جدا شده از خدا : نه به همراهی کردن با کسی که از تو جدا شده وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ ،
- چشم پوشی: مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: و چشمپوشی از بدی. سَدِّدْنِی أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَةِ
- چشم داشت : و مرا به چشمداشت نسبت به آنچه در دست این و آن است دچار مکن و ارجمندم ساز؛ وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ ،
- حسد متجاوزان را به مودّت تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّةَ ،
- خشنودی خدا : و خلعت خشنودیات را بر من بپوشان؛ وَ جَلِّلْنِی رِضَاکَ ،
- خصلت قابل سرزنشی را در وجود من وامگذار، جز این که اصلاحش کنی لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا ،
- خواستن از خدا : به هنگام اقتضا و لزوم از تو بخواهم وَ أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ ،
- خیانتکار : و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: ایستادن در برابر کسی که به من خیانت کرده، با سلاح نصیحت و خیرخواهی؛ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ ،
- خیر : و ما را در دنیا و آخرت خیر و خوبی عطا کن وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآْخِرَةِ حَسَنَةً ،
- داراییام را به برکت در آن افزون کن وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَةِ فِیهِ ،
- دانش و معرفتی که در عمل به کار گرفته شود وَ عِلْماً فِی اسْتِعْمَالٍ ،
- درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مکن، مگر آنکه به همان اندازه نزد خودم پَست گردانی؛ وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا ،
- درخواست :و قبل از درخواست، به توانگری؛ وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَةِ ،
- درخواستم : آنچه را میطلبم، به قدرتت برایم فراهم کن؛ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ ،
- دست من : و خیر و نیکی را به دست من برای تمام مردم جاری ساز وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ
- دشمن خدا : همه را یاد بزرگیات و اندیشه در قدرتت و تصمیم و طرح علیه دشمنت قرار ده؛ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ ، وَ تَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ ، وَ تَدْبِیراً عَلَى عَدُوِّکَ ،
- دشمناگو : علیه کسی که به من دشنام میدهد و غیبت میکند، توان تکذیب مرحمت فرما؛ وَ تَکْذِیباً لِمَنْ قَصَبَنِی ،
- دشمنان :چنانم قرار ده که هنگام ضرورت با کمک حضرتت به دشمنان حمله کنم اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ ،
- دشمنی : بر کسی که با من دشمنی میورزد، پیروز قرار ده وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی ،
- دشمنی نزدیکان را به دوستی تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَیْنَ الْوَلَایَةَ ،
- دعایم را به من بر مگردان، برگرداندنی تلخ و ناهنجار؛ وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَیَّ رَدّاً ،
- دنیا و آخرت : به سبب آن، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل ساز. أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ .
- دوری کننده از من : و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: پاداش دادن به کسی که از من دوری جسته، با نیکی و خوبی؛ سَدِّدْنِی أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ ،
- دوستی فریبکاران را به درست شدن دوستی تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَةِ ،
- راه برتر : مرا به برترین راه ببر که بر اساس آن بمیرم و بر مبنای آن زنده باشم اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَةَ الْمُثْلَى ، أَمُوتُ وَ أَحْیَا .
- راه حقّی نصیبم کن که از آن منحرف نشوم وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا ،
- راه میانه رویی : و مرا در تمام امور زندگی از میانهروی بهرهمند کن وَ مَتِّعْنِی بِالِاقْتِصَادِ ،
- راهنمای خیر : از زمره راهنمایان به خیر وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ ،
- راههایم را برای رسیدن به خشنودیات هموار ساز وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی ،
- ردّ کردن همنشینان را به رفتاری کریمانه تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَةِ ،
- رستگاری روز قیامت وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ ،
- روزگارم را در اهدافی که مرا به خاطر آن به وجود آوردی پایان ده؛ وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ ،
- روزی : فراخترین روزی را، هنگامیکه پیر شدم، برایم قرار ده؛ وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِکَ عَلَیَّ إِذَا کَبِرْتُ ،
- روزی من کن..... وَ ارْزُقْنِی
- روزیام را از جایی که گمان نمیبرم، عنایت فرما؛ تا در راه به دست آوردن روزی از بندگیات باز نمانم و سنگینی ناسالمی و ناهنجاری کسب را به دوش نکشم. وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ ،فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ.
- روزیام را از خسارت و تباهی نگاه دار وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ ،
- روزیت را بر من بگستران وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ ،
- زبان : آنچه بر زبانم جاری میکند، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِی
- از فحش مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ
- و بدگویی أَوْ هُجْرٍ
- یا ناسزا به ناموس مردم أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ
- یا گواهی دادن باطل أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ
- یا غیبت مؤمن غایبی أَوِ اغْتِیَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ
- یا دشنام به حاضری و آنچه شبیه اینهاست، أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ
- همه را سخن به حمد و سپاست وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَکَ ،
- و مبالغه در ثنایت وَ إِغْرَاقاً فِی الثَّنَاءِ عَلَیْکَ ،
- و فرو رفتن در تعظیمت وَ ذَهَاباً فِی تَمْجِیدِکَ ،
- و شکر نعمتت وَ شُکْراً لِنِعْمَتِکَ ،
- و اقرار به احسانت وَ اعْتِرَافاً بِاِحْسَانِکَ ،
- و شمردن نعمتهایت قرار ده. و اِحْصَاءً لِمِنَنِکَ .
- زندگی و آزمایش : و به گشایش در امور زندگی آزمایشم مکن وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَةِ ،
- زندگیام را دشوار و سخت قرار مده وَ لَا تَجْعَلْ عَیْشِی کَدّاً کَدّاً ،
- زنده بودنم : مرا زنده دار، مادامی که عمرم در طاعت تو به کار رود؛ وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمْرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ ،
- زیاده روی :و مرا از زیادهروی بازدار وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ ،
- زینت پرهیزکاران را به من بپوشان که زیور و زینت شایستگان و پرهیزکاران در این امور است: وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ ،
- گسترش عدالت، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ ،
- فروخوردن خشم، وَ کَظْمِ الغَیْظِ ،
- خاموش کردن آتش فتنه، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ
- جمع کردن پراکندهشدگان، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ ،
- اصلاح بین مردم، و إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ ،
- آشکار کردن کارهای خوب مردم، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ ،
- پوشاندن عیوب انسانها، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ ،
- نرمخویی، وَ لِینِ الْعَرِیکَةِ ،
- فروتنی، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ ،
- خوشرفتاری، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ ،
- آرامش، وَ سُکُونِ
- وقار، الرِّیحِ ،
- خوشاخلاقی، وَ طِیبِ الْمخَالَقَةِ
- پیشی گرفتن به سوی فضیلت، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِیلَةِ
- انتخاب نیکی و احسان، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ
- ترک سرزنش، وَ تَرْکِ التَّعْیِیرِ
- خوبی کردن به غیر مستحق، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ ،
- حقگویی گرچه سنگین باشد، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ ،
- اندک شمردن گفتار و کردار خوبم، هر چند زیاد باشد؛ وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی ،
- و زیاد شمردن گفتار و رفتار بدم، هر چند اندک باشد؛ وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی ،
- زیور : مرا به زیور شایستگان بیارای وَ حَلِّنِی، بِحِلْیَةِ الصَّالِحِینَ ،
- سپاس: و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: به جا آوردن سپاس، در برابر خوبی سَدِّدْنِی أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَةَ ،
- ستم : بر من ستم نشود، در حالیکه به دفعش از من توانایی؛ وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی ،
- ستم : و بر دیگری ستم نکنم، در حالیکه بر نگاه داشتنش از من قادری؛ وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی ،
- ستم : و در برابر کسی که به من ستم میکند قدرت عنایت کن؛ وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِی ،
- ستم کار : مرا بر کسی که به من ستم میکند چیره ساز وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی ،
- سختی : و اگر در فشار و سختی قرار گیرم، کمک خواهیام از وجود توست؛ وَ بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ ،
- سختی : و مرا از سختی و دشواری آزار بندگان بازدار وَ اکْفِنِی مَؤُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ ،
- سرپرستی : و به حسن سرپرستی، بلند مرتبهام گردان وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایَةِ ،
- سرکشی : مرا به سرکشی و گردنکشی، گرفتار مساز؛ وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ ،
- سستی : مرا به سستی و کسالت از بندگیات مبتلا نکن؛ وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ ،
- شبهه : زمانی که امور بر من مبهم و مشکل شود، به هدایت آمیزترینش وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا ،
- شبهه :و هنگامیکه اعمال برایم مشتبه شود، به پاکیزهترینش وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا ،
- شرور را به لطف خود از من برطرف کن وَ ادْرَأْ عَنِّی بِلُطْفِکَ ،
- صحت و سلامتی که در عبادت هزینه شود، صِحَّةً فِی عِبَادَةٍ ،
- طغیان نکنم، در حالی که توانگری من از جانب توست. وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی .
- عبادتم را به خودپسندی تباه مکن وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ ،
- عذاب : سلامت از کمینگاه عذاب را روزیام کن. وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ .
- عزّت آشکاری برایم ایجاد مکن، مگر آنکه به همان اندازه، خواری باطنی برایم ایجاد کنی. وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا .
- عمر : مدّت عمرم را به عفو و بخششت پایان ده اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی ،
- عملم را به بهترین اعمال پایان بخش. وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْاَعْمَالِ .
- عیب قابل سرزنشی را در عرصه گاه حیاتم رها مکن، جز این که نیکویش گردانی؛ وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا ،
- غیبت کن : علیه کسی که به من دشنام میدهد و غیبت میکند، توان تکذیب مرحمت فرما؛ وَ تَکْذِیباً لِمَنْ قَصَبَنِی ،
- غیبت کننده : و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: مخالفت ورزیدن با کسی که از من غیبت کرده، با نیکو یاد کردن از او؛ سَدِّدْنِی أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ ،
- فخر فروشی : از فخرفروشی نگاهم دار. وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ .
- فرمان بری ام : از آنکه مرا به راه صواب میبرد، توفیق فرمانبری ده؛ وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِی ،
- فرمانبرداری : در روزگار مهلت برای فرمان برداریات به کار گیر وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَةِ ،
- فروتنی :به خاکساری و فروتنی در برابر ما سوای وجودت، ؛ وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ ،
- فتنه : و چون آیینها دچار اختلاف شوند، به پسندیدهترینش، موفقم دار. وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا .
- فساد : و برای هر چه فاسد شود، مایۀ اصلاح پیش توست؛ وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ ،
- فسادم را به قدرتت اصلاح کن. وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی.
- قدر و منزلتم را به تنگدستی پست مفرما وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ
- که از روزیخوارانت روزی بخواهم فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ ،
- و از بَدان و اشرار آفریدههایت، عطایی درخواست کنم؛ وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ ،
- تا به سپاسگزاری کسی که عطایم میکند، گرفتار شوم؛ فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی ،
- و به سرزنش کسی که از عطا کردن به من باز میایستد، دچار گردم؛ وَ اُبْتَلَی بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی ،
- و حال آنکه تو متولّی بخشش و بازدارندگی من هستی، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ
- نه دیگران. وَ الْمَنْعِ .
- قطع رابطه کننده : و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: تلافی کردن نسبت به کسی که با من قطع رابطه کرده، با صله و پیوند؛ سَدِّدْنِی أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ ،
- قیامت : و ایمنی روز قیامت را نصیبم کن وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ ،
- کار پسندیده : به اموری که پسندیدهتر است به کارم گیر. وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَى .
- کامل کردن : و همۀ این امور را کامل کن وَ أَکْمِلْ ذلک لِی
- به دوام اطاعتم از حضرتت بِدَوَامِ الطَّاعَةِ ،
- و همراهی با مسلمانان وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ ،
- و دست برداشتن از اهل بدعت وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ ،
- و آنان که رأی ساختگی در دین را به کار میگیرند،. وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّاْیِ الْمُخْتَرَعِ .
- کرامتی را در من ناقص مگذار، جز این که کاملش فرمایی. وَ لَا أُکْرُومَةً فِیَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا .
- کردارم : در تمام احوال، کردارم را نیکو گردان. وَ حَسِّنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی عَمَلِی .
- کسب : و مرا از سختی و دشواری کسب و کار بازدار وَ اکْفِنِی مَؤُونَةَ الِاکْتِسَابِ ،
- کمک خواستن از غیر خودت، هنگامیکه تنگدست و ناچار شوم بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ ،
- کینه : شدت کینۀ دشمنان را به محبّت تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّةَ ،
- گمراه نشوم در حالی که بر هدایت من نیرومندی؛ وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی
- گمراهی : و پیش از گمراهی، به هدایت بر من منّت گذار؛ وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ ،
- مال : مرا برای خیر و نیکی در آنچه از آن مال هزینه میکنم، به راه هدایت برسان. وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَةِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ.
- مجادله گر: بر ضدّ کسی که با من به مجادله برمیخیزد زبان گویا وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی ،
- محبت خدا : برایم راه آسانی به سوی محبّتت بازو هموار کن وَ انْهَجْ لِی إِلَى مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَةً ،
- محروم شدنم : و اگر از هر دری محرومم کنند، تو محلّ رفت و آمد منی؛ وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ ،
- محروم کننده ام : و مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: جزا دادن به کسی که مرا از عطایش محروم ساخته، با بذل و بخشش؛ سَدِّدْنِی أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ ،
- محمد (ص)خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست (19 مرتبه) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
- مانند برترین درودی که پیش از او بر یکی از بندگانت فرستادی کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ ،
- و پس از او بر یکی از آفریدههایت میفرستی وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ ،
- مخالفت خویشان را به خوشرفتاری تغییر ده أَبْدِلْنِی مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ ،
- مداویم : و به احسانت مرا مداوا فرما وَ دَاوِنِی بِصُنْعِکَ ،
- مرگم : هنگامیکه عمرم بخواهد چراگاه شیطان شود، جانم را بستان؛ پیش از آنکه دشمنی و نفرتت بر من پیشی گیرد، یا خشمت نسبت به من پابرجا و استوار شود. فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ .
- مشغولیتم : و مرا از آنچه توجّه به آن دچار سرگرمی و مشغولیّت میکند، باز دار؛ وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِمامُ بِهِ ،
- منت : آن را ( کار خیرم را )با آلوده شدن به منّت نابود مکن وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ ،
- ناپسند: و هر آنچه را ناپسند داری، تغییرش به دست توست؛ وَ فِیما أَنْکَرْتَ تَغْیِیرٌ ،
- نالیدن : زمان درماندگی و مسکنت، به درگاه تو بنالم؛ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَةِ ،
- نفس : از نَفْس من آنچه که او را رهایی و نجات میدهد، برای خود دریافت کن خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا ،
- نفس :و برای نفس من از نفس من، آنچه که او را اصلاح میکند، باقی گذار؛ همانا نفس من در معرض هلاکت است، مگر این که تو حفظش کنی وَ أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا .
- نیّت استواری به من عنایت کن که در آن شک نورزم؛ وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا ،
- نیتّم را به بهترین نیّتها وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ ،
- نیّتم را به لطفت کامل گردان وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی ،
- نیرنگ : علیه کسی که نیرنگم میزند، چارهجویی بخش؛ وَ هَبْ لِی مَکْراً عَلَى مَنْ کَایَدَنِی ،
- نیرومندترین نیرویت را، زمانی که خسته و درمانده شدم، نصیبم کن؛ وَ أَقْوَى قُوَّتِکَ فِیَّ إِذَا نَصِبْتُ ،
- وجودم : و تارک وجودم را به تاج توانایی و لیاقت بیارای وَ تَوِّجْنِی بِالْکِفَایَةِ
- هدایت : به هدایت، گویایم کن وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى ،
- هدایت : زمانی که امور بر من مبهم و مشکل شود، به هدایت آمیزترینش وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا ،
- هدایت : و مرا به هدایتی شایسته بهرهمند ساز که آن را با روشی دیگر جابجا نکنم وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ ،
- هدایت : و مرا هدایت راستین ببخش وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَةِ ،
- هدایت پیش از گمراهی : و پیش از گمراهی، به هدایت بر من منّت گذار؛ وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ ،
- هدایت در مال : مرا برای خیر و نیکی در آنچه از آن مال هزینه میکنم، به راه هدایت برسان. وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَةِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ.
- هدایت کننده : از آنکه مرا به راه راست هدایت میکند، توفیق پیروی عنایت کن. وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی .
- یقینم را برترین یقین قرار ده وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ ،
- یقینم را به رحمتت در گردونۀ صحّت و سلامت قرار ده وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی ،
***** دعای بصورت الفبایی *****
دعاهای ابوحمزه ثمالی به ترتیب الفبا
https://javadfesharaki.blog.ir/1402/01/13/20%D8%AF
*********
***** پیوست *****
دعای ابوحمزه ثمالی
( منبع ترجمه از حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان ؛ پایگاه اطلاع رسانی عرفان)
*********