دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی
شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۱ ب.ظ
در 22 مهر 1357امام خمینی(ره) در پاریس در مصاحبه با فیگارو برای اولین بار در خصوص نوع نظام سیاسی آینده از «جمهوری اسلامی» نام بردند و در توضیح خصوصیات آن فرمودند که "حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت" خواهد بود. جمهوریت نماد مردم سالاری و اسلامیت نماد خدامحوری. موفقیت در استقرار این الگو، به معنای رد ادعای معتقدان به جدایی دین از سیاست و اثبات این مسأله مهم است که خدامحور بودن با مردم سالار بودن منافاتی ندارد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ مصطفی قربانی
الف) در ابعاد داخلی
1- تأسیس نظام مردم سالاری دینی در ایران و موفقیت در تلفیق دین و سیاست: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران؛ اولاً نقشی سیاسی اجتماعی برای دین قائل نبودند و ثانیاً متأثر از ایدئولوژی لیبرالیسم، لازمه مردم سالار بودن را حذف خداوند و دین از عرصه زندگی و بویژه حوزه سیاست، می دانستند. امام خمینی(ره) نهضت خود را درست در نقطه مقابل این دو تصور رایج شروع کردند. به گونهای که ایشان در اولین بیانیه مبارزاتی شان در 15 اردیبهشت 1323 با شروع بیانیه خود با آیه شریفه «قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى وَ فُرادى» مردم را به قیام برای خدا فراخواندند. قیام برای خدا، قیامی که مبتنی بر حضور مردم در صحنه باشد، دو نکته و گزاره اصلی در این آیه شریفه است که دقیقا در نقطه مقابل آن دو باور رایج قرار دارند و مورد تأکید امام(ره) بودند.
در 22 مهر 1357 نیز ایشان در پاریس در مصاحبه با فیگارو برای اولین بار در خصوص نوع نظام سیاسی آینده از «جمهوری اسلامی» نام بردند و در توضیح خصوصیات آن فرمودند که "حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت" خواهد بود. جمهوریت نماد مردم سالاری و اسلامیت نماد خدامحوری. موفقیت در استقرار این الگو، به معنای رد ادعای معتقدان به جدایی دین از سیاست و اثبات این مسأله مهم است که خدامحور بودن با مردم سالار بودن منافاتی ندارد.
2- تثبیت تمامیت ارضی و هویت سرزمینی ایران: یک ویژگی پایدار در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران دخالت، نفوذ و تهاجم خارجی بوده است که نقض تمامیت ارضی و هویت سرزمینی ایران را در پی داشته است. درواقع، جنگهای اول و دوم ایران و روس در عهد قاجار و شکست ایران در این جنگها سرآغازی برای نفوذ و دخالت بیگانگان در تعیین مقدورات ملت بود. پس از جنگ های ایران و روس، نفوذ غربی ها در ایران رو به فزونی گرفت؛ مطابق با قرارداد ترکمانچای، روس ها متعهد شدند که از هر یک از فرزندان ایل قاجار که در ایران به سلطنت می رسند، حمایت کنند. از این رو، روس ها در دربار قاجار دارای نفوذ بالایی بودند.
انقلاب مشروطه نیز نقطه عطفی در بسط نفوذ روس و انگلیس در ایران بود. این انقلاب منجر به قدرتگیری روشنفکرانِ فراماسونِ سکولارِ وابسته به انگلیس شد و این به معنای کاهش قدرت دربار در حیات سیاسی ایران و به تبع آن کاهش نفوذ روس ها در ایران بود. بنابراین، روس ها به مخالفت با انقلاب مشروطه در ایران پرداختند، به گونه ای که مجلس اول مشروطه را به توپ بستند. روس ها در اقدام بعدی خود با اولتیماتوم به دولت ایران برای اخراج مستشار آمریکایی، مورگان شوستر از ایران، دولت ایران را تحت فشار قرار دادند و عملاً موجب تعطیلی مجلس دوم مشروطه شدند. روس و انگلیس در اقدام بعدی خود، با انعقاد قرارداد 1907 ایران را به سه منطقه تقسیم کردند و سپس با انعقاد قرارداد 1915، نیروهای قزاق تحت رهبری روسیه و پلیس جنوب تحت رهبری انگلیس برای حفاظت از منافع خود در ایران تشکیل دادند.
در مقطع بعدی، دخالت یگانگان موجب روی کارآمدن حکومت دیکتاتوری رضاخان پهلوی شد که در واقع، تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطه را به طور کامل از بین برد و آنگاه که در جریان جنگ جهانی دوم، رضا شاه اندکی از خود استقلال عمل نشان داد، وی را برکنار و پسرش را به جای وی به سلطنت نشاندند و حتی خاک ایران را اشغال کردند.
کنفرانس تهران با حضور رهبران امریکا، شوروی و انگلیس؛ یعنی روزولت، استالین و چرچیل برای تعیین خروج از ایران و همچنین تعیین ترتیبات حاکم بر جهان پس از پایان جنگ تشکیل شد و در شرایطی که طبیعتاً می بایست دولت ایران در این کنفرانس یک طرف مذاکره می بود، آنها حتی اجازه ندادند که شاه ایران در این مذاکرات شرکت و در جریان روند مذاکرات قرار بگیرد. با این وجود، متفقین نیروهای خود را حتی پس از پایان جنگ تا مدت ها در خاک ایران نگه داشتند. در همین اوضاع و احوال، روسیه و آمریکا همزمان با هم تقاضای امتیاز نفت شمال ایران را داشتند که تقاضای آنها از سوی ایران رد و در همان زمان جرقه های ملی شدن صنعت نفت در مجلس چهاردهم زده شد. ... صنعت نفت در ایران ملی شد اما آنگاه که دکتر مصدق می رفت تا ضربه کاری خود را بر پیکر امپراتوری انگلیس وارد آورد، با تحریم نفتی غربی ها و شوروی مواجه شد و سرانجام با کودتایی که از سوی عوامل سازمان سیا و با هماهنگی های صورت گرفته میان امریکا و انگلیس صورت گرفت، حکومت مردمی دکتر مصدق سرنگون شد.
از این زمان به بعد، نفوذ امریکا در ایران به طور بی سابقه ای افزایش می یابد، به گونه ای که ایران به عضویت پیمان سنتو درآمده و پس از آن، قرارداد دوجانبه دفاعی میان ایران و امریکا منعقد می شود. از این به بعد، در چارچوب دکترین دوستونی نیکسون - کیسینجر، نقش ژاندارمی منطقه از سوی امریکا به ایران و اگذار می شود و در واقع، ایران به عاملی جهت تأمین منافع امریکا در منطقه تبدیل می شود که حاصل این امر برای ایران، جدایی بحرین و ادعاهای امارات در خصوص جزایر سه گانه و... است.
امریکا پس از این و در شرایطی که حوادث انقلاب اسلامی در ایران اوج گرفته بود، از اقدامات وحشیانه دژخیمان رژیم شاه حمایت می کرد، به گونه ای که کارتر، رئیس جمهور امریکا از اقدامات سرکوبگرانه رژیم شاه در به خاک و خون کشیدن قیام 17 شهریور مردم تهران حمایت به عمل آورد. کارتر در اقدام بعدی خود از نخست وزیری بختیار حمایت کرد و حتی از سوی امریکا ژنرال هایزر نیز روانه تهران شد تا برای حفظ ساختار ارتش و نهاد سلطنت در ایران، کودتایی در ایران انجام دهد که موفق نمی شود.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛
بلافاصله عضویت ایران در پیمان سنتو ملغی اعلام و پیمان دوجانبه دفاعی با امریکا نیز باطل اعلام شد، پایگاه های استراق سمع امریکا در داخل خاک ایران در مجاورت شوروی برچیده شد و در ارتباط با شوروی نیز انقلابیون مواد 5 و 6 قرار داد مودت را ملغی اعلام کردند. قرارداد 1921(قرارداد مودت) میان ایران و شوروی بود که مواد 5 و 6 آن مقرر میداشت که چنانچه در داخل خاک ایران تهدیدی متوجه شوروی شود، این کشور میتواند خود رأساً برای رفع تهدید دست به کار شود. همین مواد، ابزار بسیار مستحکمی برای فشار شوروی بر دولت ایران بود؛ رضاشاه و پسرش کوشش کردند تا این مواد را لغو کنند که نتوانستند، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این مواد با قاطعیت ملغی اعلام شد.
با وجود آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نوپای اسلامی و علیرغم شروع حرکت های تجزیه طلبانه ی متعدد در داخل، از جمله در کردستان، گنبد، سیستان و خوزستان، نیز نه تنها وجبی ازخاک ایران جدا و به تصرف دشمن در نیامد، بلکه به واسطه ی الطاف خداوند و حضور مردم در صحنه، بویژه جانفشانی جوانان مسلمان انقلابی، نه تنها همه آن توطئه ها دفع شد، بلکه جمهوری اسلامی ایران در یک جنگ نابرابر به پیروزی هم نایل شد.
در شرایط کنونی نیز، با عنایات پروردگار، جمهوری اسلامی ایران به حدی از اقتدار و توان رسیده است که هیچ قلدری فکر تجاوز و خدشه دار ساختن استقلال و تمامیت ارضی کشور را به سر خود راه نمی دهد و این همه حاصل تشعشع امواج نورانی و حیات بخش انقلاب اسلامی ایران است که در داخل کشور تابیدن گرفته و اینگونه مایه عزت برای اسلام و ایران شده است.
3- پیشرفت ها در حوزه نظامی: منابع قدرت را به دو دسته ملموس(مادی) و ناملموس(معنوی) تقسیم می کنند و از جمله منابع محسوس قدرت، توان نظامی، تعداد نظامیان و... است. اهمیت قدرت نظامی نیز به دو دلیل عمده است؛ اول اینکه دولت ها در تحلیل نهایی ممکن است برای تأمین مقاصد خود به کاربرد نیروی نظامی نیاز پیدا کنند و دوم اینکه با تهاجم نظامی بیگانگان به مرزهای یک کشور، در صورت ضعف قدرت نظامی آن کشور، هر چند به لحاظ سایر مولفه های قدرت از استحکام لازم برخوردار باشد، موجودیت آن در معرض تهدید جدی قرار می گیرد. از این روست که همه کشورها نسبت به تقویت بنیه ی نظامی خود اهتمام لازم را دارند.
در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، این مسأله از دو جهت اهمیت مضاعف می یابد: قرار گرفتن ایران در یک منطقه حساس و تضادهایی که قدرت های بزرگ با نظام جمهوری اسلامی دارند. بنابراین، جمهوری اسلامی باید پیوسته بر توانایی های نظامی و راهبردی خود بیفزاید. خوشبختانه پیشرفت های نظامی جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر قابل توجه بوده است. به گونهای که اکنون در زمرهی قدرتهای برتر موشکی جهان با دارا بودن موشکهای بالستیک است. ضمن اینکه اکنون ایران در صنعت دفاعی نیز از معدود کشورهای دنیا است که به طور کامل خوداتکا میباشد.
قابل ذکر است که قبل از انقلاب، تقریباً تمام تسلیحات نظامی از خارج وارد میشد، اما اکنون ایران در زمره یکی از کشورهای تولیدکننده تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و در کنار کشورهایی چون هند، برزیل و یوگسلاوی مطرح شده است و تولیدات خود را به بیش از 30 کشور جهان صادر میکند. تولید محصولات الکترونیکی و راداری، ادوات و تجهیزات خاص از این جمله است. اکنون ایران در زمینه صنایع زرهی و ساخت انواع نفربر در بین ده کشور برتر دنیا قرار گرفته است.
ب) در ابعاد منطقه ای و بین المللی
1- ترویج روحیه ی خودباوری و اعتماد به نفس در میان دین باوران: همانگونه که اشاره شد، تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، هیچ نقشی برای دین در تحولآفرینی اجتماعی و ادارهی حیات سیاسی – اجتماعی قائل نبودند و اساساً دین گمشدهی نظریههای علوم اجتماعی بود. از وقتی که انقلاب اسلامی توانست با تکیه بر آموزههای دینی تحولآفرینی کند و در استقرار الگوی دینی حکومت موفق شود، دینباوران و بویژه مسلمانان به اعتماد به نفس و خودباوری روزافزونی رسیدند.
2- الهام بخشی برای جنبش های اسلامی و نهضت های آزادی بخش: تأثیر انقلاب اسلامی بر این جنبشها مبرهن است و نیاز به توضیح ندارد و در اینجا فقط به دو نقلقول بسنده میشود. موشه دایان، وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی در دولت بگین، در خصوص انقلاب اسلامی می گوید: «زلزله ای درمنطقه رخ داده است و من بگین را نصیحت کردم که مسئله ای مهمتر از کمپ دیوید اتفاق افتاده که باید به آن بپردازیم.» دکتر فتحی شقاقی، رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین نیز میگوید: «برماست که در مبارزه برای رهایی از تسلط و اشغالگری صهیونیست ها از تمام راه حل های دیگر پرهیز کرده و با توجه به اصولی که امام خمینی در مبارزه با اسرائیل ارائه کرده اند با دشمنان اسلام و مسلمانان مبارزه کنیم.»
3- ایجاد و تقویت محور مقاومت اسلامی در منطقه: حاصل این دستاورد علاوه بر شکست رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه، خاموشی فتنه صهیونیستی – تکفیری در منطقه و نجات مردمان منطقه از آتش وحشیگری گروهکهای تروریستی بوده است. اهمیت این موضوع بدان سبب است که تمامی اعراب در جنگ 1967 و 1973 مقابل رژیم صهیونیستی شکست خوردند اما همین رژیم در مقابل یک گروه شیعی در جنوب لبنان تن به شکست می دهد.
4- بی اعتبارسازی نظام دو قطبی حاکم بر نظام بین الملل: تا قبل از انقلاب اسلامی هیچ تحولی در دنیا رخ نمی داد مگر اینکه وابسته به یکی از دو ابرقدرت آمریکا و شوروی می بود. پیروزی انقلاب اسلامی، بدون وابستگی به هیچیک از این دو ابر قدرت، نه تنها این قاعده متعارف در آن زمان را زیر سؤال برد، بلکه با آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله و حمایت هر دو ابر قدرت از عراق متجاوز، نشان داد که تضاد حاکم بر روابط دو ابرقدرت صوری بوده و از ریشه های عمیق برخوردار نیست. فراتر از این، انقلاب اسلامی ابرقدرت ها را نیز تحقیر کرد؛ کارتر، رئیس جمهوری وقت آمریکا در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا گفت که ایران ما را تحقیر کرد. امام(ره) در جواب کارتر گفتند: «این اول راه است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد».
5- تحول در هندسه قدرت نظام جهانی: دو پایهى اساسى هندسه حاکم بر نظام جهانی؛ پایهى فکرى و ارزشى و پایهى عملى. به تعبیر مقام معظم رهبری، «آن پایهى اخلاقى و فکرى عبارت بود از ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب.» «پایه عملى، مسئلهى توانایىهاى سیاسى و نظامى بود که اگر ملتها یا دولت ها یا جریان هاى گوناگونى تحت تأثیر آن نظام ارزشى و آن جنبهى اول قرار نمی گرفتند و تسلیم نمی شدند و ایستادگى می کردند، اینها با فشار سیاسى و با فشار نظامى با آنها مواجه می شدند و کارهاى زیادى را انجام می دادند که کسانى که زیر بار آن عامل اول نمی رفتند، با فشار عامل دوم، یعنى فشار سیاسى و فشار نظامى و امنیتى، مجبور بشوند با آنها همراهى کنند و همکارى کنند»
امروزه هر دوی این پایه ها دچار چالش شده اند و انقلاب اسلامی در ایجاد چالش برای این پایه های نظم جهانی بسیار تأثیر گذار بوده است. در حقیقت آنگاه که انقلاب اسلامی در چارچوبی غیر از چارچوب های فکری و ارزشی غرب شکل گرفت و پیروز شد، در برتری ارزشی غرب تردید ایجاد کرد و آن را زیر سؤال برد. از سوی دیگر، این انقلاب با ایستادگی در مقابل تمامی زیاده خواهی های غرب نشان داده است که حتی می توان با ایستادگی در مقابل زیاده خواهی ها و تسلیم حرف زور دیگران نشدن نیز پیشرفت کرد. از این رو انقلاب اسلامی در بی اعتبارسازی پایه های هندسه کنونی نظام جهانی موفق بوده است.
به عبارت دیگر، آن زمان که انقلاب اسلامی در عصر پست مدرن، که عصر مرگ فراروایت ها محسوب می شود، توانست بر مبنای فرا روایت اسلام سیاسی، که از دیدگاه غربی ها یک فراروایت سنتی محسوب می شود، تحول سیاسی اجتماعی ایجاد کند و حتی الهام بخش سایر ملت ها شود، بیشترین ضربه به پایه های فکری نظام موجود جهانی وارد آورد و در مراحل بعدی که نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و ساختارهای سیاسی اجتماعی بر مبنای ایده های اصلی و اساسی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد، این نظام با ایستادگی در مقابل زیاده خواهی های ابرقدرت ها و زیر بار حرف زور آنها نرفتن، نشان داد که پایه ی دوم این نظم جهانی نیز از اعتبار چندانی برخوردار نیست.
مق/ب
منبع: سایت بصیرت
http://basirat.ir/fa/news/309398/دستاوردهای-سیاسی-انقلاب-اسلامی
۹۷/۰۲/۱۵