آیتالله العظمی محمد حسین فشارکی
آیتالله العظمی محمد حسین فشارکی
شناسنامه | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۲۶۶ ه. ق.(۱۲۲۸ ه. ش.) |
زادگاه | اصفهان ایران |
محل زندگی | اصفهان |
محل مرگ | ۱۳۵۳ قمری اصفهان |
مدفن | تخت فولاد تکیه ریزیها |
اطلاعات آموزشی |
زندگی نامه
آخوند ملا محمد حسین بن محمد جعفر فشارکی از اکابر علمای امامیه نیمه اول قرن چهاردهم است تولد او به سال 1266 ه.ق.(1228 ه.ش.) اتفاق اقتاده ،وی از شاگردان شیخ زین العابدین مازندرانی ،حاج میرزا حبیب الله رشتی ،و حاج میرزا محمد حسن شیرازی بوده است . پس از مراجعت از نجف به اصفهان آمده و بتدریس و ارشاد اشتغال یافت ،در مسجد سلام امامت می نمود محضرش مرکز فضلا و اهل دانش بود و در اواخر عمر مرجعیت تامه پیدا نمود.
مرحوم فشارکی در فقه و اصول استاد بود و در این اواخر مردم اصفهان مسائل خود را از او استفتاء می نمودند، زهد و تقوای او نیز بین مردم این سامان مشهور است ،وفات او در شب سه شنبه 8 ذیعقده 1353 قمری (1313 ه.ش) در اصفهان اتفاق افتاد و در تخت فولاد تکیه ریزی مدفون گردید
اساتید در اصفهان
· محمد باقر فشارکی (برادر)
· محمد هاشم چهارسوقی خوانساری(نوه آیت الله سید حسین خوانساری استاد میرزای قمی)
· اساتید در عتبات عالیات
· زین العابدین مازندرانی
· حبیب الله رشتی
.
آخوند ملا حسین فشارکی برادر آخوند ملا محمد باقر از علمای کم نظیر بود. خیلی بر فقه مسلط بود. وقتی که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم نائینی به عنوان اعتراض به رژیم عراق به قم می آیند بعضی از بزرگان اصفهان از جمله مرحوم ملا حسین فشارکی برای دیدن این آقایان به قم می روند.
در جلسه ای میرزا نائینی مساله ای را عنوان می کنند. مرحوم فشارکی اظهار نظر می کند و مطالبی را بیان می نماید. مرحوم نائینی با تعجب می گوید:
(آخوند کهنه ملایی است ما تازه چرخیم!)
مرحوم فشارکی گفته بود:
(کتاب فقه در سینه من است.)
آن قدر استفتاء ات داشت که به گفته خودش:
(اگر این استفتاء ات یک جا جمع شود به اندازه دوره جواهر می شود.)
بنده با فرزند ایشان هم مباحثه بودم; لذا گاهی شاهد پاسخ مرحوم فشارکی به اسفتاء ات بودم. خیلی سریع به استفتاء ات پاسخ می داد. این بیانگر تسلط فوق العاده آن مرحوم بر فقه بود (به نقل از آیة الله حاج شیخ حیدر علی محقق )
داستان رفتن رضاشاه نزد آخوند
زمانیکه احمدشاه قاجار به فرنگ رفته بود رضا شاه در تدارک جلب نظر علمای معروف آن زمان جهت خلع احمدشاه و تأیید خود بوده لذا به اصفهان منزل آخوند میرود . بعد از ورود به بیرونی منزل، آخوند دستور میدهد برای رضاشاه صندلی بیاورند. سپس به رضا شاه با خشم میگوید "چرا عمامه از سر علما برداشتی؟" رضاشاه میگوید "آنها آخوند نبودند و دکان باز کرده بودند و الان هم هرکدام را که بگویید دستور میدهم نظمیه کاری به آنها نداشته باشد"
در نهایت رضاشاه از آخوند تأییدیه میگیرد (خادم آخوند با گرفتن پول زمانیکه ایشان خواب بوده تأییدیه رضاشاه را مهر مینماید) و در روز رأی اعتماد هم آن را به نمایندگان مجلس نشان میدهد. (نقل از حاج علیرضا لسانی و مرحوم جهانگیر حقیقتدار فشارکی و مرحوم محمود جعفری فشارکی)
فعالیت سیاسی
در دو جریان سیاسی دیگر نیز همراهی ملّا محمّد حسین فشارکی با حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی قابل توجهاست. جریان اول، تشکیل هیئت علمیه اصفهان توسط حاج آقا نورالله نجفی در اصفهان بود که از ملّا محمّد حسین فشارکی نیز به عنوان یکی از بنیان گذاران آن نام برده شدهاست. لازم به یادآوری است که این هیأت برای رسیدگی به امور مدارس دینی و طلّاب و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقررات اسلامی در اصفهان و حومّه آن تشکیل شد. جلسههای آن پیوسته در منزل برخی از اعضاء موسس و زیر نظر مستقیم ریاست حوزه علمیه اصفهان برپا میشد.[ سید احمد عقیلی، نگرشی بر مشروطیت اصفهان، ۱۳۸۵، ص ۴۱] هیأت علمیه اصفهان با پشتکار به امر به معروف و نهی از منکر میپرداخت[سید مصلح الدین مهدوی: تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج ۲، ص ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵.
] و ملّا محمّد حسین نیز یکی از علمای مجاهدی بود که در این راستا، فعالیت داشت. جریان دوم حضور ایشان در همراهی با حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی در قضیه مهاجرت علمای اصفهان به قم بود. در سال ۱۳۴۶هـ. ق وقتی مُشار الدوله حکمت استاندار اصفهان بود، اداره نظام اجباری در اصفهان تأسیس شد. انتشار این خبر سبب تشنج و بحران در اصفهان گردید و مردم دست به تظاهرات بر ضد قانون نظام اجباری زدند. پس از آن برای چارهجوئی به خانه حاج آقا نورالله و ملّا محمّد حسین فشارکی و سیدالعراقین روی آوردند.[ مکی، حسین: تاریخ بیست ساله ایران، ج چهارم، ص ۳۹۶.] در این زمان منزل ملّا محمّد فشارکی مرکز حضور علمای شهر جهت حمایت از حاج آقا نورالله بود. این واقعه نشان از آن دارد که علمای متنفّذی همچون آخوند فشارکی و سیدالعراقین به حمایت و همکاری همه جانبه حاج آقا نورالله نجفی پرداختهاند. سرانجام حاج آقا نورالله، آخوند فشارکی، سید العراقین و بیش از یکصد نفر روحانی و طلبه و گروهی از مردم به قم مهاجرت نمودند. در نهایت پس از تبادل تلگراف و نامه بین دربار، رئیس مجلس و رئیس دولت با هیأت علمیه قم، دولت این موارد را پذیرفت:
تجدید نظر در قانون نظام اجباری
انتخاب پنج تن از علماء در مجلس
تعیین ناظر شرعیات در کلیه ولایات
جلوگیری از منهیات
اجرای مواد مربوط به محاضر شرع.
اینکه چرا این قیام از اصفهان آغاز شد عوامل متعددی دارد[موسی نجفی، اندیشه سیاسی و نهضت حاج آقا نورالله نجفی، صص ۳۶۶-۳۶۸.] که مهمترین آن وجود حوزه بسیار نیرومند و متشکل اصفهان است که در آن زمان مجتهدین به نام و شخصیتهای بسیار بزرگی همچون آقا سیّد محمّد نجف آبادی (متوفی ۱۳۵۸هـ. ق. مدفون در تکیه سیدالعراقین) آقا سیّد علی نجف آبادی (متوفی ۱۳۶۲ق. مدفون در تکیه تویسرکانی)، مدرّس خاتون آبادی، مرحوم فشارکی در آن حضور و فعالیت داشتند. پس از آنکه اصلاحات مورد نظر هیئت علمیه تهیه و به مجلس تقدیم شد، پیش از طرح در مجلس، در شب چهارم دی ماه ۱۳۰۶ ه۸ـ. ق. حال حاج آقا نورالله منقلب شد و درگذشت. با فوت او هیئت علمیه که گرد وی جمع شده بودند، پراکنده شدند. بدین لحاظ آخوند فشارکی از علماء و مراجع متنفذ دینی و سیاسی این دوره محسوب میشده و از قدرت معنوی و سیاسی خاصی برخوردار بودهاست. چنانکه در مهاجرت علماء به قم، رضاخان از قیام علماء به رهبری حاج آقا نورالله به وحشت افتاد و تلگرافی به تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۰۶ به ایشان فرستاد و به علماء اظهار ارادت و احترام نمود. از جمله علمائی که در این تلگراف نام برده شده ملّا حسین فشارکی میباشد. همچنین وی از فقهاء و مراجع تقلید صاحب رساله عملیه در اصفهان بوده که اکثر عمال دولتی از او حساب میبردند و هر کاری نمیتوانستند انجام دهند. چنان که در یک سال بعد از واقعه مهاجرت، با مشاهده رواج فساد و فحشاء در شهر اصفهان و عدم توجه به این مسائل از جانب دولت، طی نامه تکاندهندهای به مخبر السلطنه رئیس الوزراء، از وضعیت حاکم بر شهر انتقاد نمود.
تحریم کالاهای خارچی
وی طی یک اقدام بدیع در اواسط جمادی الاول ۱۳۲۴ و در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری) به همراهی ۱۳نفر از علمای طراز اول اصفهان از جمله آقا نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، آیت الله ابوالقاسم دهکردی،شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر بروجردی، میرزا محمد مهدی جویبارهای، میرزا ابوالقاسم زنجانی، آقامحمدجواد قزوینی و رکنالملک شیرازی موارد زیر را متعهد شدند:
این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعی شدهایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلا ۵فقرهاست:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچههای دیگر ایرانی باشد، متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را، اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
رابعا: مهمانیها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم زیرا که آیات باهره:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، بهنظر توهین و خفت مینگریم. [1]
آثار علمی ایشان
· حاشیه رسائل
· حاشیه طهارت شیخ مرتضی انصاری
وفات
ایشان در ۱۳۵۳ قمری در اصفهان دارفانی را وداع گفت و در تکیه ریزیها در تخت فولاد به خاک سپرده شد
تصاویر مدفن ایشان در تخت فولاد اصفهان در زیر می باشد
منابع :
· https://article.tebyan.net/107855/آیت-الله-العظمی-ملا-محمد-حسین-فشارکی
· http://rasekhoon.net/mashahir/show/597679/محمد-حسین-فشارکی/
· http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=11997
· http://zhafez.ir/مفاخر-کوهپایه/روحانیت/1298-2/
· http://zhafez.ir/مفاخر-کوهپایه/روحانیت/1298-2/
· http://takhtefoulad.ir/TakhteFoolad/Pages/Mashahir.aspx?ItemId=1069
· http://isfahan.irib.ir/-/ایت-الله-محمد-حسین-فشارکی
· https://fa.wikipedia.org/wiki/محمدحسین_فشارکی
· https://www.todaytime.ir/events/239-رحلت-عالم-ربانی-آخوند-ملامحمد-حسین-فشارکی
· http://javadfesharaki.blog.ir/1397/01/06/rohaniatfesharaki
[1] صورت دستخط و امضای آقایان گرام و علمای فخام ـ کثّر اللّه امثالهم ـ :محل خاتم مبارک سرکار ثقهالاسلام آقای حاج نوراللّه نجفی.بسم اللّه الرحمن الرحیم، الاحقر حسین بن جعفر الفشارکی به ترتیب مرقومه معمول میدارد و در ترویج همین مناهج حاضرات، وفقنا اللّه و اخواننا لذلک بمحمّد و آله ـ صلی اللّه علیه و علیهم ـ جمادی الاوُلی ۱۳۲۴٫ بعون اللّه تعالی به همین ترتیب معمول میشود. محل خاتم مبارک حجهالاسلام آقا نجفی ـ دام ظلّه العالی. محل خاتم شریف آقای شیخ مرتضی اژه. محل خاتم جناب رکن الممالک. محل مهر جناب حاجی سید محمّد باقر بروجردی. بسم اللّه تعالی: طوبی للعامل بها ثم طوبی له، محل مهر جناب آقا میرزا علی محمّد. قراردادی که جنابان آقایان حجهالاسلام (آقا نجفی) و آقا ثقه الاسلام (حاج آقا نوراللّه نجفی) و سایر آقایان عظام و فقهای فخام ـ دام ظلّه علی رئوس المسلمین ـ فرمودهاند، خیر مسلمانان است و مستلزم اعانت کسبه و ضعفا میباشد. البته جمیع مسلمانان اطاعت میکنند، هر که مخالفت کند توهین شرع انور نموده. البته همین قسم معمول میدارم. فی جمادی الاول سنه ۱۳۲۴٫ - حکم نافذ آقا نجفی، موسی نجفی، صص ۸۲ ـ ۸۵، نقل از روزنامه حبل المتین سال ۱۳۲۴ قمری