تأثیر هنر و معماری اسلامی ایران بر هند / دکتر حسن بلخاری
|۸:۳۷,۱۳۹۶/۴/۱۷|
حضور هنر اسلامی ـ ایرانی در هند در دو دوره حکومتهای اسلامی در آن کشور تجلی یافته است: دوره اول با حکومت قطبالدین ایبک در سال ۵۷۱شر۱۱۹۳م آغاز میشود و با تشکیل سلسلههای مختلف در شمال و مرکز هند ادامه مییابد. دوره دوم، که دوره اوجگیری هنر و معماری بینظیر اسلامی در هند با خلق بناهای جاودانی چون تاج محل، نگارگریهای بیمانندی نظیر «اکبرنامه» و «حمزهنامه» است، با حکومت ظهیرالدین بابُر در سال ۱۵۲۵م آغاز میشود و تا سال ۱۸۵۸م ادامه مییابد.
دوره اول در تاریخ خود اثر بینظیری از معماری را بر جای گذاشته است که امروزه نماد شهر دهلی محسوب میشود: «منار قطب»، یا به زبان محلی قُطَبمنار، منار بلند و باشکوهی که اولین حاکم مسلمان هند بین سالهای ۵۷۱ شر۱۱۹۳م تا ۵۷۵ شر۱۱۹۷م در دهلی ساخت. در این سال، یکی از سرداران محمدبن سام(سلطان غوری خراسان)، به نام قطبالدین ایبک، توانست طوایف شمال هند را شکست و اولین حکومت مسلمان را در آنجا تشکیل دهد. وی بلافاصله پس از فتح دهلی، دستور ساخت مجموعه قوهالاسلام را صادر کرد و در آن سرزمین باشد. تخریب ۲۷ معبد جین ـ یکی از مذاهب هندی ـ و استفاده از مصالح آن برای ساخت مسجد و نیز آوردن ستونی آهنی به طول هفت متر از یکی از معابد ویشنو و برنهادن آن در یکی از محوطههای مسجد نشان از اعلام پیروزی اسلام در سرزمین هند بود.
این منار به سبک «منار جام» در افغانستان و تقریباً همزمان با آن ساخته شد تا هر دو نماد پیروزی سرداران فاتح آن باشند. این بنای خارقالعاده که امروزه ارتفاعی در حدود ۷۳ متر دارد و بلندترین منار سنگی جهان محسوب میشود، در طول سالیان بعد تکمیل و ترمیم شده است. گرابار۱ و اتینگهاوزن۲ سبک این بنا را ایرانی و مصالحش را هندی میدانند(اتینگهاوزن و گرابار، ۴۰۳:۱۳۷۸). طبقه اول این منار با کتیبههای بسیار زیبای قرآنی بر روی سنگ سرخ در زمان خود قطبالدین و دیگر طبقات آن توسط جانشین او التیمش (۵۹۰ شر۱۲۱۱م) و بالاترین سطح آن توسط فیروزشاه (۷۵۱ تا ۷۹۲ش) ساخته شد.
مجموعه قوهالاسلام ـ که قطبمنار یکی از اجزای آن است ـ شامل اجزای دیگر نیز هست. گفته میشود نخستین عنصر این مجموعه، مسجدی است که بر پایه یک پلان قدیمی ستوندار، روی صفه معبدی قدیمی هندی بنا شده است. در سال ۱۱۹۹م یک نمای پیشین در سمت قبله صحن ساخته شد که یک قوس ایوانی ایرانی و محدود به قوسهای کوچکتر داشت، اما «با فن هندی کاربرد سنگ و با آرایشی پرمایه، که جز آرایه ایرانی چیز دیگری نیست»، شمسالدین التیمش بین سالهای ۵۹۰ تا ۶۱۵ش مسجد را گسترش داد و آرامگاه خود را در بخشی از آن بنا کرد. تأثیر معماری ایرانی بر ساخت این بنا و نیز استفاده از کتیبههای قرآنی بر روی سنگ سرخ، جلوهای ویژه به آرامگاه التیمش داده است.
در سال ۶۸۹قر۱۲۹۰م «خلجیها» جانشین «معزیان» (جانشینان قطبالدین ایبک) شدند. مهمترین حاکم دودمان خلجیها علاءالدین محمد (۶۹۶ ـ ۷۱۶ق) است که خود را «اسکندر دوم» میدانست. یکی از آثار مهم و مشهور معماری اسلامی در دهلی، مقبره نظامالدین است که در زمان علاءالدین و پسرش در محلهای که امروزه به نظامالدین مشهور است، ساخته شد. در تاریخ آمده دعاهای نظامالدین شهر را از یورش اقوام شورشی حفظ کرد؛ به همین دلیل پس از مرگش، مسجد جامعی در آن محل ساختند و مدفن او را به صورت زیارتگاه درآوردند.
علاءالدین همچنین بر وسعت مسجد قوهالاسلام افزود و ضمن ساخت «علائی دروازه» (دروازه علاءالدین در سال ۷۱۱قر۱۳۱۱م)، بنای مربع شکل بلندی که اندازه هر ضلعش از داخل به ۵ر۱۰ متر میرسد، تصمیم به ساخت منارهای دیگر در آن مجموعه گرفت به قسمی که طول آن دو برابر منار قطب، یعنی چیزی حدود ۱۴۵ متر، باشد؛ اما مگر علاءالدین ساخت این مناره را که به بیش از ۷ متر نرسیده بود، ناتمام گذاشت. امروزه از منار علاءالدین جز توده خاکی عظیم چیز دیگری باقی نمانده است.
پس از خلجیها، تغلقیها در دهلی قدرت را به دست گرفتند(۷۲۰ـ۸۱۷قر۱۳۲۰ـ ۱۴۱۴م). این دودمان که نسبتشان به قاضی مالک تغلق میرسید،۳ از حامیان بزرگ فرهنگ و اندیشه و هنر اسلامی بودند. اینان در طول حکومت خود در دهلی سه شهر بر آن افزودند: تغلقآباد، جهانپناه و فیروزآباد و چنان با کمک معماران و مهندسان در گسترش کیفی و کمّی معماری کوشیدند که اولین سبک معماری اسلامی را به نام «معماری تغلقی» بنیاد نهادند. در این سبک «برخی عوامل بومی مانند ستونها، شاهتیرها، سگدستها و فنونی همچون تنظیم دما با آب را با ویژگیهایی نظیر قوس و طاق و گنبد، که در نقاط دیگر مشخصه معماری اسلامی به شمار میرود، درآمیختند» (بلر و بلوم ۳۹۶:۱۳۸۱).
نخستین نمونه معماری آنها (۷۲۰قر۱۳۲۰م) مقبره رکنی ـ عالم صوفی ـ است که به همت قاضی مالک تغلق در مولتان پاکستان بنا شد. این بنا از آجر ساخته شده و درون و خارجش با آجرهای برشدار و قالبگیری شده تزئین شده است.
شهر تغلقآباد که امروزه جزئی از دهلی و از دور چون دژی عظیم به نظر میرسد و در ابتدای جاده دهلی به آگرا قرار دارد، سیزده دروازه داشت که به داخل آن راه مییافتند. این شهر علاوه بر بناهای بسیار، مدرسه و مقبره قاضی مالک تغلق را نیز در خود جای داده است. این مقبره که هر ضلعش ۱۶متر است، از لاشه سنگ ساخته شده و روی آن با سنگهای ماسه قرمز و مرمر سفید تزئین شده است. نکته مهمی که در اینجا باید یادآور شد، این است که معماری اولیه اسلامی در هند، متأثر از معماری پرتجمل و پرزینت هندی(همچون معابد هندو و جین)، تمایل وسیعی در بهکارگیری تزئین با استفاده از نقوش هندسی، گیاهی و کتیبهنویسی داشت که این مسئله در دوران تغلقها نیز رواج یافت.
جانشین قاضی مالک تغلق (یا غیاثالدین، لقبی که برای خود برگزیده بود) فرزندش محمدبن تغلق است (۷۲۶ ـ۷۵۲ق) که او نیز دژی در نزدیکی تغلقآباد بنا کرد؛ اما مهمتر از او فیروزشاه است (۷۵۲ ـ۷۹۱قر۱۳۵۱ ـ ۱۳۸۸م) که گفته میشود طراح بوده و بناهای زیادی را نیز طراحی کرده است. او شهر فیروزآباد را در ده کیلومتری شمال جهانپناه بنا ساخت که از آن فقط ارگ شهر باقی مانده است؛ ارگی مشتمل بر ویرانههای مجتمع قصر، مسجد جامع، و هرم لات. وی بانی و سازنده مدارس زیادی نیز است که مهمترین و ماندگارترین آنها مدرسهای است که امروزه در محله حوض خاص دهلی قرار دارد؛ بنایی که بزرگترین و پیچیدهترین مدرسه این دوره است و در محل آبگیری ساخته شد که در سال ۷۳۰ق ابنبطوطه از آن بازدید کرده است. کنار این مدرسه، مقبره فیروزشاه قرار دارد؛ مقبرهای که داخل آن را به شیوه ایرانی با گچبری رنگی و کندهکاری تزئین کردهاند. فیروزشاه آخرین حکمران مقتدر خاندان تغلق است. شانزده سال پس از مرگ وی، در سال ۸۰۱قر۱۳۹۸م، دهلی با هجوم و تاراج مواجه شد و حکومت تغلقها از هم پاشید. پس از تغلقها، دو خاندان «سادات» (۱۴۱۴ـ۱۴۵۱م) و «لودی» (۱۴۵۱ـ۱۵۲۶م) که از یک سو میراث بر فرهنگ و هنر سه خاندان معزی، خلجی، و تغلقی بودند و از دیگر سو از پیشگامان فرهنگ، هنر، و معماری سلاطین مغول مسلمان هند۴ گشتند، حکومت را به دست گرفتند.
بناهای آباد
در دوره خاندانهای سادات و لودی، ساخت مساجد جامع بزرگ، که در دوره دودمانهای اولیه سلاطین دهلی مورد توجه بود، جای خود را به مساجد جدید کوچکتری داد که مشتمل بر فرشانداز واحدی با سه یا پنج دهانه گنبددار در طول دیوار قبله بود. نخستین این مساجد، مسجد «باراگنبد» است که در سال ۹۰۰قر۱۴۹۴م به دست اسکندر لودی در بغیجود ساخته شد.
در دیگر ولایات هند نیز حکمرانان مسلمان با اتکا به پیشینههای معماری اسلامی در دهلی و با استفاده از معیارهای محلی، بناهای رفیع و مهمی را برافراشتند. از میان این بناها، مهمترینش مسجد جامع گلبارگاست. این شهر که اکنون در استان کارناکاتا قرار دارد، از سوی حسن گانگوی افغانی ـ بنیانگذار سلسله بهمنیانـ در شمال دکن به عنوان پایتخت برگزیده شد. این مسجد با ابعاد۵۳×۶۶ متریکی از نادر مساجد بدون صحن است که در سال ۷۶۹قر۱۳۶۷ و در زمان حکومت محمدبن تغلق، به دست رافعبن شمسبن منصور قزوینی ساخته شد؛ بنایی مستطیلشکل و سرپوشیده با گنبدهایی بزرگ که در هر یک از چهار گوشه قرار دارد و گنبد دیگری که با نه دهانه هماندازه جلوی محراب را پوشانده است.
استفاده از شیوه طاقزنی عرضی در برخی بناهای ایرانی سده ۸قر ۱۴م، مانند مسجد جامع ابرقو، نیز به چشم میخورد؛ اما پاکار قوس کوتاه و نیمرخ شاخص طاقهای این مسجد کاملا فرق دارد. شاید بتوان این طاقزنی غیرمعمول را ناشی از خاستگاه ایرانی حامی آن و یا ناشی از حضور معماران ایرانی در آن منطقه دانست (بلر و بلوم، ۱۳۸۱: ۱۸۱). گفته میشود این بنا الگوی گنبدهای واتیکان و همچنین کنگره آمریکا بوده است.
علاوه بر آنچه ذکر شد، ویژگیهای دیگری نظیر: «گنبدهایی که بر ساقههای بلند نهاده شده، کاشیکاری لعابدار، و نقشه چهارایوانی سهم فزاینده الگوهای معماری ایران و آسیای مرکزی آن روزگار را، که به فرمان تیموریان بود، نشان میدهد» (همانجا).
از دیگر مساجد ساخته شده در هند، مسجد آدینه در شهر پاندوآ است. این شهر که مرکز بنگال محسوب میشد و جزء مناطق تحت سلطه سلاطین دهلی بود، در سال ۱۲۸۷م به استقلال رسید و خاندان الیاسشاهی قدرت را از سال ۱۳۴۵ـ۱۴۸۵م به دست گرفت. این مسجد (با ابعاد ۸۷×۱۵۵متر) را سکندرشاه در سال ۷۷۷شر۱۳۷۵م ساخت که یکی از مساجد بزرگ هند بهشمار میرود و مشتمل بر یک دسته تالارهای پرستون است که بر گرد صحن قرار گرفتهاند. تالار سمت قبله پنج دهانه ژرفا دارد، درحالی که ژرفای تالارهایی که در سه سمت دیگر قرار دارد سه دهانه است.۵
جونپور در شمال هند که امروزه در استان اوراتارپرادش قرار دارد، مرکز دولت اسلامی قدرتمندی بود که در زمان ملوک شرقی ۱۳۹۴ـ۱۴۷۹م «به سبب دانش و فرهنگش به شیراز هند شهره گشت. مسجد جامع این شهر که به دست ابراهیم شرقی در سال ۸۱۱قر۱۴۱۸م بر شالودههای معبدی هندویی بنا گردید، گنبدی بزرگ به قطر ۱۷ متر دارد و محوطهای در حدود ۷۹ متر است. مسجد به گونهای طرحریزی شده است که از جایگاههای خاص، بهویژه صحن دیده میشود؛ از این رو با زیباییشناسی معاصر در بقیه جهان اسلام (مثلا مسجد بیبیخاتون در سمرقند) مطابقت دارد» (همانجا).
از دیگر مساجد هند، مسجد جامع احمدآباد مرکز ایالت گجرات است. این مسجد را بانیشهر،احمد اول نوه ظفرخان تغلقی، که در سالهای ۸۱۴ـ۸۴۶ق حکومت میکرد، ساخته است. صحن سنگفرش آن ۶۶×۷۵ متر مساحت دارد و دارای شبستانی با ۳۰۰ ستون باریک و نزدیک به هم است که ۱۵ گنبد بزرگ را بر خود نگاه میدارد. از مهمترین ویژگیهای معماری این مسجد ایجاد پیوند میان معماری اسلامی با معماری هندی است.
معماری اسلامی در دوره گورکانیان
بزرگترین و پردوامترین حکومت سلاطین مسلمان هند، حکومت گورکانیان است که از سال ۱۵۲۶ آغاز و تا ۱۸۵۸م ادامه یافت. پادشاهان این سلسله عبارتند: از ظهیرالدین بابر، همایون، اکبر، جهانگیر، شاهجهان، اورنگزیب و… نسب ظهیرالدین بابر که مؤسس این سلسله است، از پدر به تیمور و از مادر به چنگیز میرسد. وی ابتدا حاکم کابل بود؛ اما در سال ۱۵۲۵م با حمله به دهلی، سلطان لودی و سران راجپورت را به تسلیم واداشت و سلسله سلاطین مسلمان دهلی را بنیان گذاشت.
بابر یکی از نخستین کسانی است که عامل حضور وسیع معماری و طراحی ایران در هند شد. سبک ایرانی باغهای چهاربخشی (چهارباغ) منسوب به بابر است. او بیش از چهار سال حکومت نکرد و در سال ۱۵۳۰م درگذشت. پس از او فرزندش همایون قدرت را به دست گرفت؛ اما در سال ۱۵۴۰م از شورشیان بزرگان لودی، بهویژه فریدخان افغان، شکست خورد و به مدت پانزده سال به حالت تبعید در ایران و افغانستان بهسر برد. حضور او در دربار شاه طهماسب صفوی، نقطه عطفی در انتقال هنر و فرهنگ ایرانی به هند شد. همایون پس از بازگشت به دهلی دو تن از نقاشان بزرگ ایرانی آن زمان، میرعبدالصمد و میرسیدعلی، را با خود به دهلی برد. حضور این هنرمندان و هنرمندانی دیگر باب جدیدی را در تأثیر هنر ایرانی بر هند گشود.
وی حکومت خود رادوباره در سال ۱۵۵۵م به دست آورد، اما یک سال پس از آن، از پلکان کتابخانه خود سقوط کرد و جان باخت. فرزند او ـ اکبرـ که به مدت پنجاه سال حکومت کرد، یکی از پادشاهان بزرگ هند و حامی بینظیری در معماری هند و اسلامی بود. از نخستین آثار معماری دوره اکبر مقبره همایون در دهلی و در شرق آرامگاه نظامالدین است. این بنا که بی هیچ تردیدی الگوی معماری «تاجمحل» است، در مرکز باغ بزرگی به مساحت ۳۴۸ مترمربع (با تقسیم به ۳۶ مربع) قرار دارد. مقبره همایون بر صفه یا کرسی بزرگی به مساحت ۹۹ متر مربع و ۵۶ اتاقک قرار دارد که در برگیرنده یکصد مقبره یادبود است. تأثیر معماری ایرانی بر این بنا بسیار بارز است؛ زیرا طراح آن، میرکمیرزا غیاث، معمار ایرانیتبار است.۶
همچنین گوشههای فضای مرکزی مشتمل بر مقبره همایون را با دو اشکوب از حجرههای هشتگوشه (که مقابر یادبودی اعضای مختلف خانواده همایون را در برگرفته) پر ساختهاند. از این نوع نقشه، که در فارسی غالبا «هشتبهشت» خوانده میشود، در ایران عهد تیموری استفاده میکردهاند (بلر و بولوم، ۱۳۸۱: ۳۰۶).
تبعیت پادشاهان گورکانی از سبکهای ایرانی دوره تیموری صرفا به دلیل حضور معمارانی چون میرکمیرزا غیاث، که معمار هرات و بخارا بودند نیست، بلکه دلیل محکمتر دیگری در این تبعیت، تمایل پادشاهان گورکانی به ابزار و اظهار پیوند خود با نیاکانشان در ایران است.
اکبر همچنین دستور ساخت شهر «فتحآباد» یا فتحپور سیکری را در سال ۱۵۷۰ م صادر کرد. در چهارده سالی که اکبر در این شهر سکنی گزید، بناهای مهمی در آن ساخته شد که در میان آنها مسجد جامع فتحپور جایگاهی ویژه دارد. این مسجد در سالهای ۱۵۷۳ـ ۱۵۷۴م ساخته شد و از مساجد بزرگ هند به شمار میرود. صحن وسیع مرکزی مساحتی در ابعاد ۹۵×۱۱۸ متر دارد و طاقهایی با چندگنبد را در میان گرفته است. بر فراز شبستان واقع در غرب بنا، یک رشته کلاهفرنگیهای گنبددار قرار دارد. نمای آن را ایوان بلندی که گنبد شبستان را پوشانده، به دو قسمت میکند. در شمال صحن مسجد، مقبره سلیم چشتی قرار دارد؛ همان کسی که در سال ۱۵۶۸م برای اکبرشاه ـ که پسری نداشت ـ پیشگویی کرد به زودی صاحب سه فرزند پسر خواهد شد. این مقبره، که با سنگ سفید مرمر ساخته شده، یکی از قسمتهای زیبای مسجد است.
در زمان اکبر، با حمایت و تشویق معماران، معماری هند و اسلامی در هند تثبیت شد و سبکی با استفاده از اسلوب معماری ایرانی و مصالح هندی، بهویژه سنگ ماسه قرمز بهوجود آمد. این سبک نه تنها در دهلی و اطراف آن ـ که مرکز اصلی حکومت گورکانیان بود ـ بلکه در دکن نیز حضوری جدی داشت.
حاکمانی که پس از بهمنیان قدرت را در دکن به دست گرفتند و پردوامترین دولتها را در آن ایجاد کردند عبارتند از: ملوک عادلشاهیه (۱۴۹۰ ـ ۱۶۸۶م)، فرزندان یوسفعادلخان و ملوک قطبشاهیه (۱۵۱۲ ـ ۱۶۸۷م)، هر دو خاندان شیعه بودند و روابط گرمی با صفویان ایران داشتند. به همین دلیل در حمایت معماری، نقاشی و ادبیات بسیار علاقهمند و جدی بودند.
مرکز حکومت عادلشاهیه، بیجاپور بود که پس از دهلی تنها شهری است که بیشتر از شهرهای دیگر بناهای تاریخی خود را حفظ کرده است. از میان حکام این دودمان، ابراهیم دوم (۱۵۷۹ـ ۱۶۲۷م) یکی از حامیان بزرگ هنر و معماری بود و از دوره او مقبره فرزندش در بیجارپور، تمثالی از یک معماری زیبا و موزون است.
پینوشتها:
۱٫Oleg Grabar 2.Richard Ettinghouse.
3 . فرماندهای ترکی ـ هندی که از ۱۳۰۵م از جانب خلجیها فرماندار مولتان بود.
۴٫ حکومت نوادگان تیمور یا گورکانیان در دهلی و شمال هند
۵٫ پس از مرگ سکندر، این مسجد به مقبره او تبدیل شد.
۶ـ مرقد خود و خاندانش در همین باغ قرار دارد.
منبع: روزنامه اطلاعات
https://cgie.org.ir/fa/news/177969