تأثیر هنر و معماری اسلامی بر هنر و معماری اروپا و آمریکا/ هنر و معماری اسلامی، قابلیت های جهانی
تأثیر هنر و معماری اسلامی بر هنر و معماری اروپا و آمریکا/ هنر و معماری اسلامی، قابلیت های جهانی
نویسنده: دکتر حسن بلخاری
خیره کنندگی این آثار و نیز انصاف برخی محققان، نمونه ها و مستندات تاریخی روشنی را از تأثیر هنر و معماری اسلامی برغرب همچنان که <گاردنر> متذکر شده است در برابر رویمان می نهد. به عنوان مثال <مارتین بریگز> در مقاله ای تحت عنوان <معماری و ساختمان> در کتاب <میراث اسلام> وجود خصوصیات معماری اسلامی در کلیسای ژرمینی دوپره را که در قرن نهم میلادی ساخته شد ، به حضور معماران مسلمان در اسپانیا و تأثیر آنان برمعماری این کلیسا مرتبط می سازد. از دیدگاه وی یکی از نمونه های دیگر این تأثیرات کنار هم قرار دادن گنبد و مناره به تقلید از معماری مسلمانان است: <شکی نیست که در نظر معماران و مهندسین اسلامی، ساختمان گنبد و مناره پهلوی هم بسیار مطلوب بوده و این قسمت در (رن) نفوذ نموده به طوری که در بنای سنت پال، گنبد و برج پهلوی یکدیگر دیده می شود.>11
وی همچنین متذکر می شود در ساخت برج و باروی نظامی، اروپاییان از سبک معماری مسلمانان در ساخت کنگره هایی به نام Machicolation متأثر بودند: <در سوریه نظیر این کنگره ها که به دست مسلمین ساخته شده نیز کشف شده که متعلق به سال 729 بعد از میلاد می باشد. یکی از دروازه های قاهره که به باب النصر معروف است (1087) و به وسیله معماران ارمنی ساخته شده دارای ماچیکولیش می باشد. این ساختمان ها از لحاظ تاریخی بربناهای نظیر آن در اروپا از قبیل قصر گیارد (1184)، شاتیون (1186)، نورویچ(1187) و وینچستر(1193) تقدم دارد. بدین طریق واضح می گردد که جنگجویان جنگهای صلیبی در معماری این قسمت را از اعراب آموخته اند.>12
ساختمان کلیسا (که در اندیشه و حکمت مسیحی به مثابه تن عیسی بود) نیز از الگوهای معماری مسلمانان بهره های فراوان برد: <در سیسیلی در سال 1132 کاپلاپالتینا، و در سال 1136 کلیسای مارتورانا و در 1154 لازیزا و در 1180 لاکوبا ساخته شد این بناها از حیطه تسلط مسلمین خارج بود. ولی باید دانست که حتی اگر بناهای مذکور به وسیله نورمان ها ساخته شده باشد باز مشخصات ساراسنیک (عربی) که در امالفی و سالرنو درحاک ایتالیا مشهود می گردد در آنها فراوان است.>13
نکته مهمتر در همین فضا تأثیر معماری اسلامی ، به ویژه در استفاده از هلالهای نوک دار برمعماری گوتیک است. این نکته گرچه در اکثر تألیفات مورخان هنر معمولاً نادیده انگاشته شده و از آن ذکری به میان نمی آید اما شباهت فوق العاده برخی معماری های گوتیک با معماری اسلامی (که در تصاویر مشهود است) تقریباً هرگونه تردیدی در این تأثیرگذاری را از بین می برد. شرح مستند <بریگز> در این تأثیرگذاری چنین است:
<سبک تزئیناتی که در ساختمان برج و باروها به کار می رفت، از بین النهرین به قاهره و از آنجا به ایتالیا نفوذ نمود و بعداً یکی از مشخصات معماری گوتیک گردید. حروفی که برروی سنگ و چوب کنده می شده و در قرن نهم در مسجد ابن طولون در قاهره مشهود می گردد بعداً در ساختمان های گوتیک دیده می شود به علاوه نوشتن حروف کوفی هنگام اشغال ایالات جنوبی به وسیله مسلمین در فرانسه نفوذ نمود و در انگلستان نیز مواردی هست که نفوذ تزیینات ساختمانی عرب را در آن کشور مشهود می سازد از آن جمله بنای کلیسای <وست مینیستر> نشانه خوبی است. نقوشی که اعراب در چوب می کندند، بعداً در انگلستان برروی فلزات معملول شد. طرح عربسک و استعمال نقوش هندسی جهت تزیینات محققاً در جزو دیون ما به مسلمین محسوب می شود ؛یعنی همان مسلمینی که خود مبدع اصول بسیاری در علم هندسه بودند. تمام آنچه گفته شد نکات بخصوصی بود که مختصراً به ذکر آنها پرداختیم ولی به طور کلی باید دانست که تماس نزدیک مشرق و مغرب در زمان جنگ های صلیبی و بعداً به طور دوستانه در قرون وسطی در معماریهای مغرب زمین نفوذ بسیار داشته که در این مختصر ذکری از آن نگردیده است.
در اسپانیا سبک ساختمانی اعراب تا اواخر دوره تجدد به خوبی پیش می رفت و مطالعه در این قسمت بسیاری از نکات مبهم و عجیب معماری اسپانیایی گوتیک را مشهود می سازد. بالاخره باید دانست که معماری اسلامی هنوز در بعضی از ممالک که به نظر ما عقب مانده اند به نشو و نمای خویش ادامه می دهد.>14
آنچه از تأثیرپذیری معماری اروپا، از معماری اسلامی ذکر شد، مختص همان قرون اولیه آشنایی غرب با جهان اسلام بود. این معنا در دوره های بعد حتی پس از فتح اندلس به دست مسیحیان و نیز نهضت رنسانس که در معماری احیای دوره کلاسیک یونانی (باساختمان های پرشکوه و مجلل) را آرمان خود می دانست، ادامه یافت. اوج گیری سفر اروپاییان به شرق و شرح گزارشاتی که این مستشرقان و جهانگردان از زیبایی های رازگونه شرقی ارائه می کردند در الگوگیری معماری اروپا از مسلمین بسیار مؤثر بود. <شیلا بلر> و <جاناتان بلوم> در کتاب ارزشمند خود <هنر و معماری اسلامی> با اختصاص بخشی تحت عنوان <تأثیر هنر اسلامی برغرب> از تداوم تأثیرپذیری معماری اروپا از معماری اسلامی و به ویژه اسپانیا، چنین سخن می گویند: <اسپانیا با آن بناهای چشمگیر، دردسترس ترین کشور برای اخذ الگو از سوی اروپاییان بود. پیش تر در نیمه دوم قرن 18م./12ه.، آکادمی سن فرناندو، دو معمار بنام <خوآن دویلانو> و <پدرور و آرنال> را فرستاده بود تا با نظارت خوزه دهر موسیلا، ترسیم هایی از غرناطه و قرطبه (گرانادا و کوردوبا) بکشند، این ترسیم ها در 1780 م./1195ه. باعنوان Antigvedades Qrabes de Espena منتشر گردید. همچنان که این کشور با اقبال فزاینده جویندگان مناظر بدیع مواجه بود، الحمراء به تخیل کلامی و تجسمی غرب نفوذ پیدا کرد. <جیمزکاوانه> مورخی که از 1802 تا 1809 م./1217تا 1224ه. در اسپانیا به سر برد، آثار عتیقه از دوران عربان (لندن 1813) را منتشر ساخت، و چندی نگذشت که ادبا و نجبای اروپایی و آمریکایی چون <شاتوبریان>، <ویکتورهوگو>، <واشینگتن اروینگ> و <تئوفیل گوآتیه> با نگارش شرح مسافرت خود بدانجا کار او را پی گرفتند. همسو با این گزارش های کلامی گزارش های تجسمی هم ارائه گردید: در سال 3 183 م./1248.ه.> <ژرالدپرانژه> از اسپانیا دیدن کرد و چهار سال بعد سوغات ها، الحمراء غرناطه (پاریس.7 1836) و به دنبال آن بناهای تاریخی مسلمانان و مورها در قرطبه و اشبیلیه و غرناطه (پاریس، 1839) را، که در واقع فقط به قرطبه و اشبیلیه می پردازد، منتشر ساخت.
چند سال بعد هم او رساله ای در باب معماری مسلمانان و مورها در اسپانیا و سیسیل و شمال آفریقا (پاریس. 1841) نگاشت و در آن به معرفی بناهای تاریخی شمال آفریقا در تونس، الجزایر و <بون> پرداخت. <جول گوری> و <اون جونز> در 1834م./1250ه تصویر الحمراء را کشیدند، گوری در گذشت و جونز یک تنه کار را ادامه داد و در 1837م./ 1253ه . تنها بازگشت.
اثر آنان به نام نقشه های کف، نقشه های نما، برش های مقطعی و تفصیلات الحمراء (لندن، 45 1836م./ 61 1252ه .) که در دو اطلس انتشار یافت کتاب الگوی معماران تلقی شد.>15
همچنین یکی دیگر از مواردی که در معماری غرب تأثیر گذاشت، الگوگیری از الحمراء در ساخت تئاترها و تالارهای موسیقی است. <جان سوییتمن> درکتاب <شرق زدگی، الهامات اسلامی در هنر و معماری انگلستان و آمریکا> (1500 1920) چاپ کمبریج (1987) از افتتاح بنایی تحت عنوان <رویال پانوپتیکون> در سال 1856 در میدان لیسستر لندن سخن به میان می آورد که متأثر از طرح های الحمرا بود و دو سال بعد از افتتاح، به <تالار موسیقی الحمرا> تغییر نام یافت. به زعم نویسندگان کتاب هنر و معماری اسلامی <بدون تردید این سبک به شیوه ای شرق گرایانه در بعضی دیگر از سالن های تئاتر ها و تالارهای موسیقی در انگلستان و آمریکا تثبیت گردید>16 علاوه بر آنچه ذکر شد این نکته نیز لازم به ذکر است که در تاریخ هنر سبکی به نام سبک مد جنی( ( Mude jar در معماری و هنرهای تزیینی وجود دارد که <در واقع دستاوردهایی بود که پس از فتح مجدد اسپانیا، از مسلمین به جای ماند، اصطلاح مدجنی اساساً برای توصیف آثاری است که صنعتگران دستی مسلمان برای اربابان مسیحی اجرا کردند و از آن هنگام این اصطلاح برای توصیف آثار متأخر اسپانیایی در سنت اسلامی، به ویژه آجرکاری، گچبری، آثار چوبی، و کاشیکاری که به شیوه مغربی انجام شده اند، گسترش یافته است.>17
ادله و مصادیق پیرامون تأثیر پذیری معماری غرب از معماری اسلامی، بسیار فراتر از مصادیق معدودی است که تا بدین جا ذکر شد. تفصیل آن را باید در منابع مستندی چون <میراث اسلام> (چاپ های جدید آکسفورد) و کتب ارزشمند دیگری چون <شرق زدگی، الهامات اسلامی در هنر و معماری انگلستان و آمریکا (1500 1920) و ( Arte islamica in Italia ) Eredita dell
SilvanaEditoriale Islam جست وجو نمود (همچون بناهای تاریخی هند اسلامی که الهام بخش بسیاری از هنرمندان و معماران انگلیسی گردید) لیک پیش از اتمام این بخش ذکر نکته ای دیگر در این راستا خالی از لطف نیست که در سال 1976 موزه <متروپولیتین> و کالج <هانتر> پروژه ای را با هدف آموزش ریاضیات متوسطه از طریق هنر آغاز نمودند. اولین قسمت این پروژه تماماً به نقوش هندسی اسلامی (که از بنیان های تئوریک معماری و نیز اسلیمی های هندسی اسلامی است) اختصاص داشت. طراحان این پروژه محققان، مؤلفان و معلمان ریاضی آمریکا را به استفاده از این نقوش هندسی تشویق کردند: <طرح هایی که تجرد، منطق ذاتی و کلیتشان، آنها را به ابزارهای بسیار ارزشمندی برای تدریس موضوعات چون معرق کاری، جبر و گسترش هندسی تبدیل کرده است.>18
تزیین، محور مهم دیگری در تأثیر هنر اسلامی بر هنر غرب است. در این جا مراد ما از تزیین، صرفاً هنرهای زینتی یا آرایه ای نیست بلکه تمامی هنرهایی که به نحوی با نقش سروکار دارند (و البته یکی از کارکردهای این نقش تزیین است).
از جمله اولین مصادیق این تأثیر، ردای سلطنتی <روجر دوم> پادشاه رومانی است. این ردا در حاشیه خود کتابتی عربی با خطوط کوفی دارد و خود نشانگر تأثیر هنر و فرهنگ اسلامی بر هنر کشورهای اروپایی است. هنرمندان اندلسی پس از فتح اسپانیا توسط مسیحیان، برای ساخت لباس های پر ابهت و جلال اسقفان، کشیشان و نیز پادشاهان به سراغ همان طرح ها و نقوش رفتند که مسلمین در طول حضور خود در اندلس آن را باب کرده بودند. این مسأله برای هنرمندان اندلسی از یک سو و بزرگان و اشراف آنجا از سویی دیگر چنان اهمیت داشت که از قرن 14 تا 16 میلادی بسیاری از کارگاه های نساجی در اروپا همچنان نقش و مهر عربی را بر حاشیه پارچه ها می زدند (امری که از قرن 12 آغاز شده بود و هنرمندان بسیاری از خطوط کوفی عربی را بدون توجه به معنای آن بر پارچه ها ترسیم می کردند.)
حضور نقش اسلامی نه تنها در آثار تزیینی اروپاییان، که در کتب هنرمندان نقاش نیز حضوری بارز یافت، چنان که <ارنست کونل> در کتاب خویش تحت عنوان <هنراسلامی> می نویسد: <نقوش اسلیمی در سرزمین های غرب اسلامی از محبوبیت زیادی برخوردار شد و در اواخر قرن پانزدهم وارد هنر اروپا گردید و در قرن شانزدهم در نقوش کتب هنرمندانی چون فرانچسکو پله گرینو( ( Francesco Pellgrino پیتر فلانتنر ( Peter Flontner)و هانس هولباین( ( Hans Holbein و غیره وارد گشت>.19
رنسانس و تحولات فراگیر جامعه غربی که یکی از نتایج آن اوج گیری استشراق و شرق شناسی همراه با برگزاری نمایشگاه های مهم بین المللی در اروپا بود باب ارتباط و مراوده افزونتر هنری بین جهان اسلام و غرب را گشوده تر ساخت. این اوج گیری و تأثیر چنان شگرف بود که به تعبیر <پی یر اشنایدر> در کتاب ماتیس (چاپ نیویورک 1984) <شرق شناسی جای خود را به شرقی شدن سپرد>.20
از سوی دیگر باب گشوده برگزاری نمایشگاه های بزرگ هنری در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم، ذوق و نظر کنجکاو اروپاییان و آمریکاییان را مستقیماً به شگفت انگیزی نقوش زیبای هنر شرقی و اسلامی متوجه و سبب تحولی عمیق در سبک و شیوه هنرمندان نام آوری چون <اوژن دلاکرو>، <فردریک چرچ>، <ویلیام دمورگان>، <گوگن>، <هنری ماتیس> و <ژرژ سورا> گردید.
یکی از این نمایشگاه ها، <نمایشگاه بزرگ> بود که در سال 1851 میلادی در <هاید پارک> لندن برگزار گردید و در آشنا ساختن اروپاییان با آثار شگفت انگیز هنری مسلمین که بخشی از نمایشگاه را تشکیل می داد، بسیار مؤثر واقع گردید. البته همزمان با این نمایشگاه ها، تحقیقات و تألیفات گسترده ای از سوی برخی محققان غربی پیرامون هنر اسلامی، صورت گرفت. استاد دانشگاه هاروارد (گل رو نجیب اوغلو) این شوق غربیان به تحقیق و تأمل در هنر اسلامی به ویژه نقوش تزیینی را چنین شرح می دهد: <علاقه اروپاییان به تزیینات اسلامی ریشه در قرون وسطی و دوره رنسانس داشت، اما در قرن نوزدهم به اوج خود رسید. بعد از انقلاب صنعتی که نظریه پردازان به تأمل در ماهیت نقوش انتزاعی پرداختند و آن را زبان شکل و رنگ مطلق دانستند، بحث پرشوری درباره تزیین در گرفت. تزیین که نهضت مدرن آن را به مرتبه بس نازلتری تنزل داد و سپس نهضت پست مدرنیزم احیائش کرد، در اروپای قرن نوزدهم در مباحث نقد طراحی حائز نقش اصلی شد. اروپاییان در آن زمان در پی نگاره های مناسب برای تولید انبوه بودند و چون مناسبت عملی نقوش انتزاعی اسلامی برای این منظور آشکار شد، انتشار مطلب در این باره به سرعت فزونی گرفت> 21 البته عامل دیگری نیز اروپاییان را به کاوش در هنر دیگر ملل برمی انگیخت و آن بیداری روح رومانتیک اروپایی در قرون 18 و 19 بود. بدین ترتیب آثار مهم و متفاوتی در معرفی و شناساندن هنر و معماری اسلامی به غربیان، به رشته تحریر درآمدند که برخی از آنها عبارتند از: <آثار باستانی عربی در اسپانیا> (1816) اثر جیمز کاوانا مرفی، کتاب چند جلدی <وصف مصر> که در سال های 1809 الی 1828 به دستور ناپلئون نگاشته شد و شامل تصویر بناهای اسلامی در مصر بود، <معماری عرب یا بناهای بشکوه قاهره، طرح ها و نقوش، از 1818 تا 1826> اثر پاسگال کُست، <طرح ها و نقوش بناهای عربی مصر و شام و آسیای صغیر از 1842 تا 1845> نوشته فیلیبه ژوزف گیر و دوپرنژی، <هنر عرب براساس بناهای بشکوه قاهره از قرن هفتم تا پایان قرن هجدهم>، نگاشته شده به سال 1869 اثر پریس دوان (این کتاب ها شامل تابلوهای رنگی از نقشه ها و پلان های معماری اسلامی همراه با نقوش بود) <هنر عرب> (1893) اثر آلبرگایه، <پلان ها و نماها و مقاطع و جزئیات الحمراء (1842) اثر جولز گوری و اون جونز، <رساله در معماری عرب ها و مغربیان در اسپانیا و سیسیل و بربریه> (1841) و <گلچین تزیینات مغربی الحمراء> نوشته فیلیبه ژوزف گیر و دوپرنژی، <وصف آسیای صغیر> (در موضوع معماری اسلامی) و <وصف ارمنستان و ایران و بین النهرین> (1842) هر دو از شارل فلی ماری تکسیه، <بناهای جدید ایران (1867) نوشته کُست، <معماری و تزیین ترکان در قرن پانزدهم> (1874) اثر لئون پاروویله، <دستور زبان تزیین> (1851) اون جونز، <هنر عرب ها> (1873) و <عناصر هنر. عربی: ویژگی درهم بافتگی> (1879) هر دو از ژول بورژوان، <نقوش اصیل هندسی برای پارچه (1844) اثر دیوید رمزی هی، <شیوه های سنتی طراحی نقش> اثر کریستی، <پژوهشی براساس نظریه گروه و تحلیل ساختاری درباره تزیینات مغربی الحمراء در غرناطه (1944) ادیت مولر و...
آثار نسبتاً کثیر اروپاییان پیرامون هنر اسلامی از یک سو و تقلید نقوش اسلامی در تزیینات غربی توسط نقاشان از دیگر سو، یکی از مهمترین عوامل تاثیر مستقیم این هنر بر سبک های هنری مدرن گردید. به عنوان مثال <اوژن دلاکرو> (1798 1863) در نقاشی های خود شدیداً متاثر از نقش گری های شرقی در مدت حضور خود در مراکش و الجزایر بود. همچنین <فردریک چرچ> مشهورترین منظره پرداز آمریکایی در نیمه دوم قرن نوزدهم، بعد از سفر به فلسطین و سوریه شیفته معماری اسلامی گردید و پس از بازگشت، عمارتی اعیانی ساخت و آن را <اولانا> نامید (این کلمه از واژه علانا مکان رفیع ما گرفته شده بود) در این خانه نقش مایه های الحمراء، ریزه کاریهاییین> (1851) اون جونز، <هنر عرب ها> (1873) و <عناصر هنر. عربی<یین ترکا ساده شده هندویی و کاشیکاری ایرانی به هم آمیخته است وی نسخه ای از <بناهای تاریخی ایران> (پاریس 1867) نگاشت <پاسکال ژاویه کاست> را در اختیار داشت، از این رو عناصری همچون ستون های ایوان بالا خانه اولانا گرته برداری های کرت هال مبتنی بر نگاره های ایرانی است که از راه آثار کاست با آنها آشنا شده بود>22 بر تأثیر پذیری نقاشان و طراحان آمریکایی از نقوش اسلامی، باید نام ویلیام دمورگان یکی از مشهورترین طراحان آمریکایی قرن نوزده را نیز افزود که نقش هایش تجسم مشرب اسلامی داشت.
اما در اروپا، مشهورترین نقاشان که روش و سبک کارشان بعدها خود به مکاتب هنری تبدیل شد، تأثیرپذیری کاملی از هنر اسلامی داشتند، همچون <هنری ماتیس> نقاش فرانسوی (1954 1869) که به تعبیری <اولین و احتمالاً بزرگترین هنرمندی بود که در کارهای خود انس بالنده غرب را با هنر اسلامی در هم آمیخت> وی به دیدار نمایشگاه هایی چون <2500 قطعه هنر اسلامی> در سال 1893، <نمایشگاه جهانی> (1900)، نمایشگاه 1903 و نمایشگاه هنر اسلامی در مونیخ (1910) رفت و به ویژه در این نمایشگاه آخر چنان شیفته و شیدای هنر اسلامی و شرقی گردید که ابراز داشت: <شرق ما را نجات داد>. او که پس از این آشنایی، خود را رها شده از <فوویسم> می دانست23 هدف اصلی در آثارش را کشف و یافتن نور می دانست، پس در همان سال به اسپانیا سفر کرد و مادرید، کوردوبا (قرطبه) سویل (اشبیله) و گرانادا (غرناطه) را از نزدیک دید. این سفر و بعدها سفر او به مراکش، تأثیرپذیری او از هنر شرقی و اسلامی را کاملتر نموده و در آثاری چون <خانواده نقاش> متجلی گردید. از دیدگاه محققان، این اثر از قواعد هنر اسلامی و ایرانی تأثیر گرفته است. فرش پهن شده بر زمین، نیمکت های راحتی با بالش هایی در عقب، پرسپکتیو عمودی و ترکیب بندی سه جزیی (به تاثیر از نگارگری ایرانی) دلایل این ادعایند: <سفر ماتیس به مراکش در اوایل سال 1912 زمستان 13 1912 م.، سبب شکل گیری بعضی از بیادماندنی ترین آثار وی گردید که در عین حال برخی از برانگیزاننده ترین مثال های معماری مغربی نیز هست. این علاقه به هنر اسلامی در سراسر عمر طولانی او ادامه داشت و آثاری همچون کتاب مصور جاز او که در سال 1947 منتشر شد متن و تصویر را به شیوه الهام گرفته از نسخ مصور، اگر نگوییم مستقیماً مبتنی بر آن، با هم ترکیب می کند.>24 و این ماتیس همان است که اشنایدر در مورد او گفت: با آمدن ماتیس شرق شناسی جای خود را به شرقی شدن سپرد. و <آ. باربر> تاکید کرد: <انسان می تواند بر وجود شباهت هایی میان تابلوی <قهوه خانه عربی> و مینیاتور <شاهزاده و آموزگارش>، اثر یک هنرمند ایرانی قرن شانزدهم به نام <آقا رضا> اذعان کند. احتمالاً این اثر را ماتیس ، کمی قبل از سفر دومش به تانجر، در نمایشگاه موزه هنرهای تزیینی پاریس در سال 1913 دیده بود>25 هربرت رید نیز در کتاب <معنی هنر> ارتباط قوی میان مینیاتورهای ایرانی و آثار ماتیس را چنین روایت می کند: < در مینیاتورهای ایرانی و آثار ماتیس می بینیم که رنگ ها به قویترین و خالصترین کیفیت خود، به وسیله نقاش انتخاب می شوند و نقاش از آنها نقشی می سازد که از برابر نهادن قوت و ضعف نسبی رنگ ها و نواحی رنگین پدید می آید.>26
همچنین تاریخ هنر، روایتگر آن است که <گوگن> نقاش مشهور فرانسوی (1903 1848) رساله ای را برای نقاش دیگر فرانسوی <ژرژسورا (1891 1859) فرستاد که ترجمه رساله <کتابچه نقاش ترک> بود. این کتابچه نوشته شاعر ترک سنبلزاده وهبی (متوفی 1809) بود که به نقاشان جوان توصیه می کند که <بهتر است از بر نقاشی کنید> و به احتراز تعمدی از ظواهر بیرونی سفارش می کند. سنبلزاده به متعلمان می آموزد که به طرح های مجرد و رنگ های اصلی خیالی <در قالب نظریه ای که از پیش در ذهنتان مهیاست> شکل ببخشید. این سخن به طرز عجیبی یادآور قول نویسندگان قدیمتر مسلمان درباره قوالب انتزاعی است که در خاطر هنرمندان نقش می بندد.
شایان توجه است که برای توجیه نقاشی انتزاعی مدرن به وجاهت سنتی بصری اسلامی متوسل می شده اند که به نظر چیتمن دارای <معنای سرنوشت سازی برای ماهیت و گسترش هنر انتزاعی از زمان نخستین تجربه های گوگن تا قرن بیستم> است.
چنان که هدسن نوشته است، ماهیت بسیار غیرشمایلی سنت بصری اسلامی به معماران و هنرمندان القا می کرد که <از قوه خیال عالمی جدید بیافرینند... که در بیان خاص خود آکنده از شگفتی و لذت باشد>.27 <هربرت رید> در کتاب <فلسفه هنر معاصر> به ذکر جمله ای از گوگن می پردازد که تاثیر کلام سنبلزاده بر گوگن را به کمال می توان در آن مشاهده کرد: <برای جوان ها خوب است که مدلی داشته باشند اما بگذارید موقعی که نقاشی می کنند رویش پرده بکشند بهتر است با اتکا به حافظه نقاشی کنید چون در این صورت کارتان از آن خودتان خواهد بود. احساس، هوش و روحتان بر چشم هنرمند آماتور (تفنن کار) پیروز خواهد شد>.28
گوگن خود تاثیرپذیری عمیقی از هنر شرقی داشت آنچنان که از سوی سزان هماره به دلیل تقلید از هنرهای ژاپنی تحقیر می شد29 اما این اعتقاد وجود دارد تاثیرپذیری هنرمندان بزرگی چون گوگن و ماتیس از هنر شرقی و به ویژه هنر اسلامی ایرانی بود که راه را برای بروز یک انقلاب هنری و رجعت از ایستایی هنری به پویایی هنری باز کرد. گوگن که در آثار خود به دنبال ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین رنگ و فرم بود <در گفته هایش به صراحت اظهار داشت که تصویر قبل از این که کشتزار یا یک درخت باشد سطح رنگین درخشانی است که ضرورتاً باید پیوند آن را با دیگر قسمت های تصویر یافت و هماهنگ کرد. چنین بیانی کیفیت ویژه نقاشی ایرانی را به ذهن متبادر می سازد که ضمن ایجاد دنیایی مثالی، طرحی را در قالب تصویر عینیت می بخشد که مبانی نقاشی نو را در خود دارد. گوگن در جای دیگری می گوید اگر طالب هستید رابطه میان رنگ و فرم را بشناسید و فراگیرید به بافته های ایرانی توجه کنید... در این جاست
که به صراحت می توان عنوان کرد که هنرمندان پیشرو اروپایی با پشت کردن به معیارهای آکادمیسم ایستای غربی و رویکرد به ارزش های تصویر هنر مشرق زمین توانستند، در سده نوزدهم، راه را برای تکوین هنر نوین باز کنند. پویایی، نوآوری، تحرک، و تحول از ویژگی های هنر نوین است. ریشه های آن را در تصویر سنتی ایران می توان یافت. در تصویر سنتی احساس می شود که هنرمند در حرکت است نگاهش متوقف نیست همزمان با آن، موضوع نیز به حرکت در می آید. با چرخش این دو و دنیای خیال هنرمند، در تصویر، فضایی غیرمتعارف و بدیع فراهم می آید که هنر نو پیوسته در جست وجوی آن است>.30
*
در پیرامون تاثیرگذاری هنر و معماری اسلامی بر هنر غرب می توان بیش از این سخن گفت و مستندات افزونتر را مورد تحقیق و بررسی قرار داد، لیک به دلیل جلوگیری از تطویل کلام تنها به یکی دیگر از بارزترین و مشهورترین این تاثیرات که الگوگیری سکه های پادشاهان اروپایی از سکه های مسلمین است اشاره می کنیم:
در آغاز این نوشتار از رشد علوم و فنون اسلامی در اندلس توسط امرایی چون <عبدالرحمن دوم> و <عبدالرحمن سوم> (الناصر) سخن گفتیم. از کارهای مهم عبدالرحمن دوم تاسیس دارالضرب و ضرب سکه های طلا و نقره بود.
وی دستور ضرب نقش و نگاری جدید بر این سکه ها را صادر کرده و بدین ترتیب در یک روی سکه دو آیه <قل اللهم مالک الملک الی بیدک الخیر> و <الهکم اله واحد لااله الا هوالرحمن الرحیم> ضرب می شد و در روی دیگر سکه نام امیر در مرکز آن و جمله <لاغالب الا الله> در اطراف آن نقش می بست.
به گفته مورخان در همان دوران حضور مسلمین در اندلس و نیز پس از آن، این نقش و نگار حتی با همان آیه های قرآنی، مورد استفاده پادشاهان اروپایی و مسیحی بود. به عنوان مثال <آلفونسوی هشتم> (11241158) پادشاه کاستیل و لیون سکه ای را به نام خود ضرب کرده بود که بر آن چنین جمله ای نقش بسته بود "Amir al Katulagin".
(امیر الکاتولیکین> و نیز پاپ اعظم در روم سکه ای را ضرب نمود که به تقلید از مسلمین اسپانیا، جمله "MASIHIYAH IMAM AL BIAH AL"(امام البیعه المسیحیه) یعنی رهبر کلیسای مسیحیت را بر آن نقش زده بود. اما مهمترین این سکه ها سکه ای است که در تاریخ هنر به سکه <اوفا> پادشاه مرسیا (796757) مشهور است و در آن <لااله الا الله و محمد رسول الله> کاملاً به چشم می خورد. این سکه هم اکنون در موزه بریتانیا موجود است. همچنین نمونه مشخص دیگر یک صلیب برنجی ایرلندی و متعلق به قرن نهم میلادی است که در مرکز آن با خط کوفی جمله <بسم الله> کاملاً به چشم می خورد و نمونه های بسیار دیگر که نیاز به مطالعات وسیع تر و تحقیقات کامل تر دارد.
پی نوشتها:
1. The Legacy of Islam، Edited by the late SIR THOMAS ARNOLD 1
851934، Oxford 1ALFRED GULLAUME. Pg.
8 16 21. Ibid،
9 3116. Ibid،
179-178 41. Ibid،
15. بلر، شیلا وام بلوم، جاناتان، هنر و معماری اسلامی، ترجمه اردشیر اشراقی، صص 345346، تهران، سروش 1381
16. همان ص 346
17. چیلورزایان و آ زبورن، هارولد، سبک ها و مکتب های هنری، ترجمه فرهاد گشایش، ص 147، نشر عفاف، تهران، 1382 چاپ دوم
18. هندسه و تزیین در معماری اسلامی، ص 121
19. کونل، ارنست، هنر اسلامی، ترجمه دکتر یعقوب آژند، ص 71، نشر مولی، تهران 1376
20. هنر و معماری اسلامی، شیلابلر و... ص 350
21. هندسه و تزیین در معماری اسلامی ص 87
22. هنر و معماری اسلامی، شیلابلر و... ص 347
23. سفر به مراکش این امکان را برایم فراهم ساخت که پیوند لازم را میان دنیای برون (طبیعت) و ذهنیاتم برقرار سازم و از نظریه پردازی های محدودی همچون <فوویسم رهایی یابم>، حسینی، مهدی، نقاشان نوین و مشرق زمین ص 18 دانشگاه هنر
24. هنر و معماری اسلامی، شیلا بلر و... ص 350
25. به نقل از کتاب هنر مدرن (بررسی و تحلیل هنر معاصر جهان) مرتضی گودرزی (دیباج)، ص 196، نشر سوره مهر، تهران 1381
26. رید، هربرت، معنی هنر، ترجمه نجف دریابندری، ص 41، نشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی تهران 1374 چاپ پنجم
27. هندسه و تزیین در معماری اسلامی ص 287
28. رید، هربرت، فلسفه هنر معاصر، ترجمه محمدتقی فرامرزی، ص 39، نشر نگاه، تهران، 1374، چاپ دوم
29. <گوگن نقاش نیست بلکه فقط سازنده عروسک های ژاپنی است> ولار، آمبرواز، زندگی هنر سزان، ترجمه علی اکبر معصوم بیگی، ص 198، تهران، نشر نگاه 1369
30. حسینی، مهدی، نقاشان نوین و مشرق زمین، ص 11 دانشگاه هنر
دکتر حسن بلخاری
□
روزنامه اطلاعات، شماره 23886 به تاریخ 28/1/86، صفحه 6 (نظرها و اندیشه ها)
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1386355