مکتب سامرا؛ یادگار میرزا
سیداسماعیل صدر سیدمحمد فشارکی اصفهانی محقق خراسانی و در مکتب... محمدتقی شیرازی سیدمحمد فشارکی و آخوند خراسانی از جمله شاگردان... فشارکی به سامرا رفت تا در محضر درس میرزای شیرازی... و مرجع تقلید شیعیان شد آیت الله فشارکی اصفهانی......
زندگی میرزا
سیدمحمدحسن، معروف به میرزای شیرازی در سال 1281 هجری قمری و پس از شیخ مرتضی انصاری به عنوان زعیم شیعیان در آن عصر مورد تأیید و توجه مردم قرار گرفت. وی علاوه بر بهرهمندی از اساتید بزرگی در حوزه اصفهان، در نجف به شاگردی شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) مفتخر شد و از محضر عالم بزرگ و زعیم وقت مذهب، آیتالله شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. شیخ مرتضی انصاری، بارها علم و قدرت فقهی میرزای شیرازی را مورد تحسین قرار داد و به اجتهاد وی اقرار کرد.
میرزای شیرازی، فعالیت و اعلام موضع سیاسی را هم جزو وظایف فقها میدانست و شاید در عصر خود علاوه بر زعامت فقهی شیعه، مرجعیتی سیاسی نیز در بین مردم داشت، به طوری که حکم تحریم توتون و تنباکوی ایشان به منظور حفظ عزت مسلمین، کاملاً پرده از اعتقاد به لزوم در خدمت گرفتن سیاسی در راستای اهداف دینی برداشت. در نهضت تنباکو، وی قدرت چندجانبه مرجعیت شیعه را به همگان نشان داد. امام خمینی درباره میرزای شیرازی مینویسد:«نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجیها بیرون کشید.»
از دیگر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی این مجتهد بزرگ در طول عمر خویش میتوان به مواردی نظیر «دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان» و «تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه مانند هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز ، عراق و...» اشاره کرد.
نکته غالباً مغفول مانده در زندگی میرزای شیرازی، عظمت وی در مسائل فقهی است که این سالها عمدتاً تحت تأثیر فرمان مهم تحریم و تنباکو، در حد مناسب به آن پرداخته شده است.
سیدمحسن امین از فقهای شیعه در کتاب اعیانالشیعه در تأیید مقام علمی این عالم بزرگ مینویسد:«او یکی از بزرگان و مشاهیر مدرسان در علم اصول و مربی علما بود. از حوزه درس ایشان اکثر فقهای عصر که شاگرد او بودند، فارغالتحصیل شدند. علاوه بر این، ایشان از علمای مجدد اسلام به حساب میآید. وی از نبوغ سیاسی ویژهای برخوردار بود.» علامه سیدحسن صدر نیز که یکی از مجتهدان بزرگ کاظمین و از شاگردان بزرگ میرزا بوده است در کتاب خود «تکملة امل الآمل» در باره ایشان مینویسد:« او مجدد احکام (اسلامی) بود و تدبیر و اندیشه سیاسیاش سیاستمداران را متحیر میکرد و علما و سلاطین در امور سیاسی به او رجوع میکردند.»
همچنین باید اشاره کرد، ایشان در کنار این از معدود فقهایی در عصر است که زمینه را برای تقریب آرای شیعیان و اهل سنت به کار بست. وی را میتوان از منادیان وحدت معاصر به حساب آورد، چراکه عمر خود را در تربیت شاگردان با مشی و روشی تقریبی وقف کرد.
مکتب سامرا
با وفات مرجع عام شیعه شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی عهدهدار این مقام مهم در عصر غیبت شد و حدود 10 سال از نجف اشرف به تمشیت امور مسلمین و پاسخگویی به نیازهای دینی آنها پرداخت.
وی پس از حدود یک دهه، نجف را به مقصد سامرا ترک کرد و در این هجرت، شمار زیادی از شاگردان نیز میرزا را همراهی کردند. با حضور زعیم بزرگ شیعیان در حوزه علمیه سامرا، زمینه برای حضور بزرگان و نخبگان دینی فراهم شد. بزرگانی چون «سیدحسن و سیداسماعیل صدر»، «سیدمحمد فشارکی اصفهانی»، «محقق خراسانی» و... در مکتب سامرا و پای درس استادشان میرزای شیرازی پرورش یافتند. حوزهای که با مدیریت میرزای شیرازی، شاگردان بزرگی تربیت کرد. «مکتب سامرا» ثمرات زیادی نیز برای انقلاب اسلامی داشت و با وجود اینکه عمر کوتاهی نسبت به سایر حوزههای معروف چون قم و نجف داشت اما منشأ ثمرات زیادی قرار گرفت.
ویژگیهای مکتب سامرا
الف) نظریهپردازی و پژوهش محوری
مدل آموزشی میرزای شیرازی، به جای تمرکز بر اندوختهها و صرفاً تأیید یا تکمیل آن، ژرفاندیشی در نظریهپردازی و تفکر عمیق در مسئله و موضوعات بود. میرزای شیرازی خود روش مطالعه و تفقه دینی را اینگونه در خصوص خود شرح میدهد:«روش من در مطالعه این است که قلم برمیگیرم و آنچه در ذهن دارم مینویسم. سپس درباره آن تفکرمی کنم.»
میرزای شیرازی به برگزاری کلاسهای طولانی در مدرسه علمیه مشهور بود به گونهای که گاه این کلاسها تا چندین ساعت به صورت مستمر به طول میانجامید. این نگاه عمیق به مسائل را شاید بتوان بنیادی برای نظریه پردازی اسلامی به حساب آورد که میکوشد با رسیدن به فهم دینی از طریق خردورزی، به مسائل مستحدثه پاسخگویی نماید.
همچنین میرزای شیرازی شاگردان خود را در مکتب سامرا به پژوهش در مسائل وامیداشت. او معمولاً تعداد اندکی جلسه تدریس در طول ماه داشت و بیشتر فرصت را برای شاگردان فراهم میکرد که رئوس موضوعات را دریافته و خود با پژوهش و جمع آوری اطلاعات، آن را پرورش دهند. مرحوم «صاحب الذریعه» در خصوص تأکید میرزای شیرازی بر روش تفقه و پژوهش چنین مینویسد:«میرزا هنگام تدریس برخی کتب فقهی، صرفاً به مسائل مشکل موجود در آنها میپرداخت و از بیان سایر مباحث خودداری مینمود. لذا از درس او تنها کسانی میتوانستند بهره ببرند که خودشان با بررسیهای قبلی پیرامون موضوع، به نظریهها و ادله احاطه پیدا کرده باشند و صرفاً حل معضلات و مشکلات علمی برایشان باقیمانده باشد.»
ب) تقریرنویسی در مکتب سامرا
تقریرنویسی در سیستم حوزوی بدین معناست که شاگردان در کلاس درس آنچه استاد میگوید را یادداشت کنند و آن جزوه نهایتاً تقریریات گفته میشود و اغلب در دروس خارج موضوعیت داشته است.
شیوه تقریر در مکتب سامرا اما تفاوت جالبی با مکتب نجف داشت. بدین شیوه که استاد درس خود را برای شاگردان بیان میکرد و سپس در جلسهای یکی از شاگردان زبده، همان درس را با قرائت خود برای دیگر طلاب بیان میکرد. آنچه آن شاگرد یا دیگر شاگردان از این شرح مباحث استاد یادداشت میکردند، تقریرات آن درس بود. میرزا به نگارش این تقریرها اهمیت میداد و گاه بعضی از این تقریرها را مورد تشویق قرار میداد یا در منابر خود از آنها استفاده میکرد. این پویایی در مکتب سامرا سبب تألیفات فراوان و تقریرهای متعدد با الهام از اندیشه مؤلف آن شد که به رشد و پویایی علمی دروس و کارآمدسازی آن میافزود.
ج)سادگی در نوشتار
یکی از ویژگیهای اهل مکتب سامرا، نوشتن ساده و پرهیز از تکلف در نگارش برخلاف مکتب نجف بود. کنار گذاشتن ادبیات مغلق و پیچیده سبب شد درسآموختگان مکتب سامرا بتوانند هرچه بهتر با مردم ارتباط برقرار کنند و متون خود را به درک عمومی و قابلیت همه فهمی برسانند. توجه به شعر و ادب از دیگر ویژگیهای مکتب سامرا بود. میرزا خود اهل ادب و شعر بود و به شاعران نیز اهمیت میداد که این خود سبب شد شاعران بسیاری در سامرا در آن دوره گردهم آیند.
د)تربیت استاد
یکی از وظایف اساسی حوزههای علمیه تربیت علما و فقهایی است که بتوانند در بلاد خود نقش آفرین باشند. مکتب سامرا در این مسئله سرآمد بود و شاگردان میرزای شیرازی، خیلی زود مدارج ترقی را پیموده و وارد کسوت استادی میشدند. محمدتقی شیرازی، سیدمحمد فشارکی و آخوند خراسانی از جمله شاگردان توانمند میرزا بودند که در زمان حیات ایشان به تدریس علوم مشغول شدند.
ه)توجه به سیاست و امور اجتماعی
یکی از نقاط ضعف حوزه نجف به رغم توان علمی و قدمت بالایی که داشت، بیتوجهی به مسائل روز و اجتماعی بود. حتی گروهی از علمای نجف هرگونه بحث و اعمال نظر سیاسی را بدعت و آلودهکردن روحانیت به امور دنیوی برمیشمرند. برخی معتقدند یکی از مهمترین دلایل هجرت میرزا به سامرا همین مسئله بود. اندیشه سیاسی مکتب سامرا، موجی تازه در فضای حوزوی به وجود آورد. حوزه با پدیدهها و علوم نوین آشناتر شد و روحانیون پرورش یافته این مکتب پیشقراول اصلاحات در عراق و ایران شدند. جالب است در این حوزه، علاوه بر دروس متعارف، مسائلی از جمله اصول حکومت بر مبنای نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر تدریس میشد. همچنین از وجوه بارز حوزه سامرا، اهتمام بر مسائل و مشکلات اجتماعی مردم و دستگیری از نیازمندان بود. این مرام بعدها توسط شاگردان میرزای شیرازی در حوزه قم و تهران نیز ادامه یافت. مرحوم حائری یزدی مؤسس حوزه قم و شاگرد میرزای شیرازی اهتمام خود را در قم به ساخت مساجد، مراکز خدماتی و مدارس و بیمارستانها اختصاص داد که بیشک بهره گرفته از آموختههای مکتب سامرا بود.
و)تقریبگرایی مکتب سامرا
سامرا برخلاف نجف از مناطق اهلسنت نشین عراق است و همین موقعیت مکانی، زمینه تعاملات فکری و اجتماعی با اهل سنت را بین اهالی مکتب سامرا بیشتر کرد. رفتار میرزا و اهمیت قائل شدن برای قبایل اهل سنت سبب تفاهم شیعه و اهل سنت و جلوگیری از هرگونه تشنج میان این دو گردید. نتیجه زمینهسازی برای این تفاهمگرایی را در اندیشههای وحدت محور علمای نسل بعد میبینیم که اسلام را به منزله یک پیکر واحد مینگریستند که باید در برابر دشمن واحد اختلافات با یکدیگر را کنار بگذارند. ایادی انگلیس بسیار برای تفرقه انداختن میان شیعه و اهل سنت در این دوران کوشیدند و حتی فرزند میرزا در توطئه مشکوکی کشته شد اما میرزا با سکوت خود هرگز اجازه سوءاستفاده از این قضیه را نداد. نتیجه این اقدام را میتوان سالیان بعد در علمای اهل سنت سامرا و استقبال آنان از امام خمینی (ره) در ایام تبعید به عراق مشاهده کرد.
شاگردان مکتب سامرا
شیخ عبدالکریم حائری یزدی
عبدالکریم حائری یزدی معروف به آیتالله مؤسس و از مراجع تقلید عام شیعه بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ هجری شمسی بود. وی سالیان طولانی به تحصیل علوم دینی در حوزه کربلا، نجف و سامرا پرداخت و مدتی نیز اداره حوزه علمیه اراک را اداره میکرد تا وقتی که به دعوت عالمان قم به این شهر رفت و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. حوزه قم فقهای بزرگی را پرورش داد که در آینده تاریخ کشور سهم آفرین بودند. مرحوم آیتالله اراکی، مرحوم آیتالله گلپایگانی و مرحوم امام خمینی از جمله عالمانی هستند که پس از آیتالله حائری به مقام مرجعیت رسیدند.
شیوه تدریس آیتالله حائری یزدی در حوزه قم به روش مکتب سامرا و برگرفته از میرزای شیرازی بود که در آن پس از طرح کلیت درس، شاگردان به ارائه نظر پیرامون آن میپرداختند سپس استاد ضمن تبادل نظر با شاگردان به جمع بندی نظرات میپرداخت و مجدداً اجازه بحث و نقد پیرامون نظر نهایی استاد داده میشد. همچنین موضوع بحث جلسات آتی از پیش معلوم و به شاگردان فرصت داده میشد نقطهنظرات خود را آماده ساخته و آن را در جلسه مربوطه مطرح نمایند. این مدل بیسابقه آزاداندیشی در حوزه علمیه به زودی به رشد و پویایی این حوزه و تربیت افراد روشنفکر و اهل بحث و نقد و آشنا به فنون استدلال و خطابه کمک شایانی کرد.
محمدتقی حائری شیرازی
میرزا محمدتقی حائری شیرازی را میتوان رهبر انقلاب عراق و از برافروزندگان مشعل هدایت آن جنبش برشمرد. او از جمله عالمان منحصربهفرد در تقوا، شجاعت و علم بود. شیخ محمدتقی حائری از اولین دسته عالمانی بود که همراه با مرحوم فشارکی به سامرا رفت تا در محضر درس میرزای شیرازی به کسب علم بپردازد. او به زودی سرآمد شاگردان میرزا شد و به سبب شایستگی و توان بالای علمی و دانش خود، پس از رحلت مرحوم میرزای شیرازی، جانشین وی و مرجع تقلید شیعیان شد.
آیتالله فشارکی اصفهانی
وی از نخستین شاگردان میرزای شیرازی در نجف اشرف بود که با عزیمت میرزا به سامرا، به زودی با هجرت به این شهر، به وی پیوست. از مرحوم فشارکی، تقریرات میرزای شیرازی به جای مانده است.
ویژگی مهم مرحوم فشارکی اصفهانی، پیشرو بودن در اخلاق دینی و تواضع بود، به طوری که به عنوان مثال فرزند ایشان خاطرهای جالب از دوران پس از رحلت میرزای شیرازی از ایشان بیان میکند و میگوید:بعد وفات میرزای شیرازی بزرگ، پدرم توسط من به مرحوم آقا میرزا محمدتقی شیرازی پیغام داد که «اگر شما خود را اعلم از من میدانید بفرمایید تا من زن و بچهام را در امرِ تقلید، به شما ارجاع دهم و اگر مرا اعلم میدانید شما خانواده خود را در مسئله تقلید، به من ارجاع دهید.» وقتی این پیام را به میرزا رساندم، تأملی کرد و فرمود:«خدمت آقا عرض کنید که آقا خودشان، چگونه میدانند؟» من این سؤال را که به منزله جواب بود، خدمت پدرم عرض کردم. پدرم فرمود:«برو عرض کن که شما در اعلمیت، چه چیز را میزان و معیار میدانید؟ اگر دقت نظر، میزان باشد، شما اعلمید و اگر فهمِ عرفی معیار باشد، من اعلمهستم.» من، دوباره این پیام را به میرزا رساندم. ایشان باز تأملی کرده و فرمودند: «خودشان کدام یک از این دو را میزان قرار میدهند؟» من بازگشتم و این جواب را که سؤال بود، ابلاغ کردم. آقا تأمّلی کرد و فرمود:«بعید نیست که دقت نظر، میزان و ملاک اعلمیت باشد.» آنگاه فرمود:«همگی از میرزای شیرازی تقلید کنیم.»
شیخ فضلالله نوری
وی از نخستین شاگردان میرزای شیرازی بود و میرزا علاقه فراوانی به او داشت، چنانچه از ایشان درباره شیخ فضلالله نقل شده است:«میان من و شیخ فضل الله ضدیتی نیست. ایشان، خودِ من و نفس من است.» شیخ فضلالله نوری پس از بهرهمندی از مکتب میرزای شیرازی، در جریان نهضت مشروطه به عنوان یکی از فعالان اجتماعی و روشن اندیش، به تشریح انحرافات موجود در قیام پرداخت و کوشید تا بنای مشروعیت مشروطه را بگذارد و جان خود را نیز در این مسیر گذاشت. یکی از آثار به جای مانده از شیخ فضلالله، تقریرات درس اصول میرزای شیرازی است.
میرزای نائینی
نائینی از نخستین اندیشمندانی است که به صراحت از لزوم وجود قانون اساسی در دولت اسلامی سخن گفته است. به اعتقاد او در دوران غیبت و در غیاب ملکه عصمت «نخستین چیزی که میتواند حافظ عدالت و مانع طغیان حکومتگران باشد، قوای قانونی و قانون اساسی است.»
گرایش سیاسی نائینی نزدیک به میرزای شیرازی و همچنین سیدجمالالدین اسدآبادی بود که از دوستان دوران جوانی او به شمار میرفت. نائینی به ولایت فقیه قائل است. در آثار به جامانده از نائینی در مجموع دو قول درباره قلمرو ولایت فقیه از وی به یادگار مانده است. قول اول نیابت فقیه در امور حسبیه است. نائینی در کتاب «تنبیه الامه و تنطیه المله» مینویسد:
«از جمله قطعیات مذهب ما طایفه امامیه این است که در این عصر غیبت علی مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن حتی ـ در این زمینه ـ معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر غیبت را در آن قدر متیقن و ثابت دانستم، حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب و چون عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام بلکه اهمیت وظایف راجع به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه از اوضح قطعیات است، لذا ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره از قطعیات مذهب خواهد بود...»
و نیز «بنا بر اصول ما طایفه امامیه اینگونه امور نوعیه و سیاسیت امور امت را از وظایف بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران نواب عام عصر غیبت علی مغیبه السلام میدانیم.»
فرجام سخن
مکتب سامرا را میتوان آغازی بر جریان تحول حوزه علمیه شیعه محسوب کرد. حوزهای که چه از نظر شیوه تعلیم و تربیت و چه محتوای آموزشی و پژوهشی مقتضی با زمان حرکت میکند و در آن افرادی رشد میکنند که تاریخ شیعه در قرون آتی مدیون آنهاست. حوزه علمیه قم و پرورش یافتگان آن را میتوان ادامه دهنده شیوه مکتب نجف دانست که انقلاب اسلامی مدیون زحمات آنهاست. همه اینها را میتوان مستقیم یا باواسطه حاصل نگرش و تفکر ناب میرزای شیرازی دانست که در ایران و عراق منتج به تحول سیستم حوزوی از شکل سنتی به گونهای نوین گردید.
http://shohadayeiran.com/fa/news/166026/مکتب-سامرا-یادگار-میرزا
د خبر: 906123
لینک کوتاه: https://www.Javann.ir/003nit
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۴
به بهانه سالگرد فتوای تاریخی میرزای شیرازی
مکتب سامرا؛ یادگار میرزا
گرچه در افکار عمومی، میرزای شیرازی بیشتر با صدور فتوای تاریخی تحریم توتون و تنباکو شناخته میشود و ابعاد سیاسی و ضداستعماری ایشان بیشتر زیر ذرهبین قرار گرفته است، اما...
محسن خوشخلق
گرچه در افکار عمومی، میرزای شیرازی بیشتر با صدور فتوای تاریخی تحریم توتون و تنباکو شناخته میشود و ابعاد سیاسی و ضداستعماری ایشان بیشتر زیر ذرهبین قرار گرفته است، اما میرزای شیرازی علاوه بر وسعت نظر در مسائل عامه مسلمین و اجتماعیات، بُعد مهمتری نیز داشتهاند که اهل علم و فن، ایشان را سرآمد اندیشه فقهی عصر خود و در دوران زعامت عامه مسلمین میدانند. «مکتب سامرا» شیوهای از دراست در حوزه علمیه است که اساسش بر پژوهش محوری و تعقل به جای انتقال یکسره مطالب توسط استاد است. در ادامه و با توجه به نزدیکی سالروز پیام تاریخی میرزای شیرازی مروری بر شخصیت این عالم بزرگ و مکتب سامرا خواهیم داشت.
زندگی میرزا
سیدمحمدحسن، معروف به میرزای شیرازی در سال 1281 هجری قمری و پس از شیخ مرتضی انصاری به عنوان زعیم شیعیان در آن عصر مورد تأیید و توجه مردم قرار گرفت. وی علاوه بر بهرهمندی از اساتید بزرگی در حوزه اصفهان، در نجف به شاگردی شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) مفتخر شد و از محضر عالم بزرگ و زعیم وقت مذهب، آیتالله شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. شیخ مرتضی انصاری، بارها علم و قدرت فقهی میرزای شیرازی را مورد تحسین قرار داد و به اجتهاد وی اقرار کرد.
میرزای شیرازی، فعالیت و اعلام موضع سیاسی را هم جزو وظایف فقها میدانست و شاید در عصر خود علاوه بر زعامت فقهی شیعه، مرجعیتی سیاسی نیز در بین مردم داشت، به طوری که حکم تحریم توتون و تنباکوی ایشان به منظور حفظ عزت مسلمین، کاملاً پرده از اعتقاد به لزوم در خدمت گرفتن سیاسی در راستای اهداف دینی برداشت. در نهضت تنباکو، وی قدرت چندجانبه مرجعیت شیعه را به همگان نشان داد. امام خمینی درباره میرزای شیرازی مینویسد:«نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجیها بیرون کشید.»
از دیگر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی این مجتهد بزرگ در طول عمر خویش میتوان به مواردی نظیر «دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان» و «تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه مانند هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز ، عراق و...» اشاره کرد.
نکته غالباً مغفول مانده در زندگی میرزای شیرازی، عظمت وی در مسائل فقهی است که این سالها عمدتاً تحت تأثیر فرمان مهم تحریم و تنباکو، در حد مناسب به آن پرداخته شده است.
سیدمحسن امین از فقهای شیعه در کتاب اعیانالشیعه در تأیید مقام علمی این عالم بزرگ مینویسد:«او یکی از بزرگان و مشاهیر مدرسان در علم اصول و مربی علما بود. از حوزه درس ایشان اکثر فقهای عصر که شاگرد او بودند، فارغالتحصیل شدند. علاوه بر این، ایشان از علمای مجدد اسلام به حساب میآید. وی از نبوغ سیاسی ویژهای برخوردار بود.» علامه سیدحسن صدر نیز که یکی از مجتهدان بزرگ کاظمین و از شاگردان بزرگ میرزا بوده است در کتاب خود «تکملة امل الآمل» در باره ایشان مینویسد:« او مجدد احکام (اسلامی) بود و تدبیر و اندیشه سیاسیاش سیاستمداران را متحیر میکرد و علما و سلاطین در امور سیاسی به او رجوع میکردند.»
همچنین باید اشاره کرد، ایشان در کنار این از معدود فقهایی در عصر است که زمینه را برای تقریب آرای شیعیان و اهل سنت به کار بست. وی را میتوان از منادیان وحدت معاصر به حساب آورد، چراکه عمر خود را در تربیت شاگردان با مشی و روشی تقریبی وقف کرد.
مکتب سامرا
با وفات مرجع عام شیعه شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی عهدهدار این مقام مهم در عصر غیبت شد و حدود 10 سال از نجف اشرف به تمشیت امور مسلمین و پاسخگویی به نیازهای دینی آنها پرداخت.
وی پس از حدود یک دهه، نجف را به مقصد سامرا ترک کرد و در این هجرت، شمار زیادی از شاگردان نیز میرزا را همراهی کردند. با حضور زعیم بزرگ شیعیان در حوزه علمیه سامرا، زمینه برای حضور بزرگان و نخبگان دینی فراهم شد. بزرگانی چون «سیدحسن و سیداسماعیل صدر»، «سیدمحمد فشارکی اصفهانی»، «محقق خراسانی» و... در مکتب سامرا و پای درس استادشان میرزای شیرازی پرورش یافتند. حوزهای که با مدیریت میرزای شیرازی، شاگردان بزرگی تربیت کرد. «مکتب سامرا» ثمرات زیادی نیز برای انقلاب اسلامی داشت و با وجود اینکه عمر کوتاهی نسبت به سایر حوزههای معروف چون قم و نجف داشت اما منشأ ثمرات زیادی قرار گرفت.
ویژگیهای مکتب سامرا
الف) نظریهپردازی و پژوهش محوری
مدل آموزشی میرزای شیرازی، به جای تمرکز بر اندوختهها و صرفاً تأیید یا تکمیل آن، ژرفاندیشی در نظریهپردازی و تفکر عمیق در مسئله و موضوعات بود. میرزای شیرازی خود روش مطالعه و تفقه دینی را اینگونه در خصوص خود شرح میدهد:«روش من در مطالعه این است که قلم برمیگیرم و آنچه در ذهن دارم مینویسم. سپس درباره آن تفکرمی کنم.»
میرزای شیرازی به برگزاری کلاسهای طولانی در مدرسه علمیه مشهور بود به گونهای که گاه این کلاسها تا چندین ساعت به صورت مستمر به طول میانجامید. این نگاه عمیق به مسائل را شاید بتوان بنیادی برای نظریه پردازی اسلامی به حساب آورد که میکوشد با رسیدن به فهم دینی از طریق خردورزی، به مسائل مستحدثه پاسخگویی نماید.
همچنین میرزای شیرازی شاگردان خود را در مکتب سامرا به پژوهش در مسائل وامیداشت. او معمولاً تعداد اندکی جلسه تدریس در طول ماه داشت و بیشتر فرصت را برای شاگردان فراهم میکرد که رئوس موضوعات را دریافته و خود با پژوهش و جمع آوری اطلاعات، آن را پرورش دهند. مرحوم «صاحب الذریعه» در خصوص تأکید میرزای شیرازی بر روش تفقه و پژوهش چنین مینویسد:«میرزا هنگام تدریس برخی کتب فقهی، صرفاً به مسائل مشکل موجود در آنها میپرداخت و از بیان سایر مباحث خودداری مینمود. لذا از درس او تنها کسانی میتوانستند بهره ببرند که خودشان با بررسیهای قبلی پیرامون موضوع، به نظریهها و ادله احاطه پیدا کرده باشند و صرفاً حل معضلات و مشکلات علمی برایشان باقیمانده باشد.»
ب) تقریرنویسی در مکتب سامرا
تقریرنویسی در سیستم حوزوی بدین معناست که شاگردان در کلاس درس آنچه استاد میگوید را یادداشت کنند و آن جزوه نهایتاً تقریریات گفته میشود و اغلب در دروس خارج موضوعیت داشته است.
شیوه تقریر در مکتب سامرا اما تفاوت جالبی با مکتب نجف داشت. بدین شیوه که استاد درس خود را برای شاگردان بیان میکرد و سپس در جلسهای یکی از شاگردان زبده، همان درس را با قرائت خود برای دیگر طلاب بیان میکرد. آنچه آن شاگرد یا دیگر شاگردان از این شرح مباحث استاد یادداشت میکردند، تقریرات آن درس بود. میرزا به نگارش این تقریرها اهمیت میداد و گاه بعضی از این تقریرها را مورد تشویق قرار میداد یا در منابر خود از آنها استفاده میکرد. این پویایی در مکتب سامرا سبب تألیفات فراوان و تقریرهای متعدد با الهام از اندیشه مؤلف آن شد که به رشد و پویایی علمی دروس و کارآمدسازی آن میافزود.
ج)سادگی در نوشتار
یکی از ویژگیهای اهل مکتب سامرا، نوشتن ساده و پرهیز از تکلف در نگارش برخلاف مکتب نجف بود. کنار گذاشتن ادبیات مغلق و پیچیده سبب شد درسآموختگان مکتب سامرا بتوانند هرچه بهتر با مردم ارتباط برقرار کنند و متون خود را به درک عمومی و قابلیت همه فهمی برسانند. توجه به شعر و ادب از دیگر ویژگیهای مکتب سامرا بود. میرزا خود اهل ادب و شعر بود و به شاعران نیز اهمیت میداد که این خود سبب شد شاعران بسیاری در سامرا در آن دوره گردهم آیند.
د)تربیت استاد
یکی از وظایف اساسی حوزههای علمیه تربیت علما و فقهایی است که بتوانند در بلاد خود نقش آفرین باشند. مکتب سامرا در این مسئله سرآمد بود و شاگردان میرزای شیرازی، خیلی زود مدارج ترقی را پیموده و وارد کسوت استادی میشدند. محمدتقی شیرازی، سیدمحمد فشارکی و آخوند خراسانی از جمله شاگردان توانمند میرزا بودند که در زمان حیات ایشان به تدریس علوم مشغول شدند.
ه)توجه به سیاست و امور اجتماعی
یکی از نقاط ضعف حوزه نجف به رغم توان علمی و قدمت بالایی که داشت، بیتوجهی به مسائل روز و اجتماعی بود. حتی گروهی از علمای نجف هرگونه بحث و اعمال نظر سیاسی را بدعت و آلودهکردن روحانیت به امور دنیوی برمیشمرند. برخی معتقدند یکی از مهمترین دلایل هجرت میرزا به سامرا همین مسئله بود. اندیشه سیاسی مکتب سامرا، موجی تازه در فضای حوزوی به وجود آورد. حوزه با پدیدهها و علوم نوین آشناتر شد و روحانیون پرورش یافته این مکتب پیشقراول اصلاحات در عراق و ایران شدند. جالب است در این حوزه، علاوه بر دروس متعارف، مسائلی از جمله اصول حکومت بر مبنای نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر تدریس میشد. همچنین از وجوه بارز حوزه سامرا، اهتمام بر مسائل و مشکلات اجتماعی مردم و دستگیری از نیازمندان بود. این مرام بعدها توسط شاگردان میرزای شیرازی در حوزه قم و تهران نیز ادامه یافت. مرحوم حائری یزدی مؤسس حوزه قم و شاگرد میرزای شیرازی اهتمام خود را در قم به ساخت مساجد، مراکز خدماتی و مدارس و بیمارستانها اختصاص داد که بیشک بهره گرفته از آموختههای مکتب سامرا بود.
و)تقریبگرایی مکتب سامرا
سامرا برخلاف نجف از مناطق اهلسنت نشین عراق است و همین موقعیت مکانی، زمینه تعاملات فکری و اجتماعی با اهل سنت را بین اهالی مکتب سامرا بیشتر کرد. رفتار میرزا و اهمیت قائل شدن برای قبایل اهل سنت سبب تفاهم شیعه و اهل سنت و جلوگیری از هرگونه تشنج میان این دو گردید. نتیجه زمینهسازی برای این تفاهمگرایی را در اندیشههای وحدت محور علمای نسل بعد میبینیم که اسلام را به منزله یک پیکر واحد مینگریستند که باید در برابر دشمن واحد اختلافات با یکدیگر را کنار بگذارند. ایادی انگلیس بسیار برای تفرقه انداختن میان شیعه و اهل سنت در این دوران کوشیدند و حتی فرزند میرزا در توطئه مشکوکی کشته شد اما میرزا با سکوت خود هرگز اجازه سوءاستفاده از این قضیه را نداد. نتیجه این اقدام را میتوان سالیان بعد در علمای اهل سنت سامرا و استقبال آنان از امام خمینی (ره) در ایام تبعید به عراق مشاهده کرد.
شاگردان مکتب سامرا
شیخ عبدالکریم حائری یزدی
عبدالکریم حائری یزدی معروف به آیتالله مؤسس و از مراجع تقلید عام شیعه بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ هجری شمسی بود. وی سالیان طولانی به تحصیل علوم دینی در حوزه کربلا، نجف و سامرا پرداخت و مدتی نیز اداره حوزه علمیه اراک را اداره میکرد تا وقتی که به دعوت عالمان قم به این شهر رفت و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. حوزه قم فقهای بزرگی را پرورش داد که در آینده تاریخ کشور سهم آفرین بودند. مرحوم آیتالله اراکی، مرحوم آیتالله گلپایگانی و مرحوم امام خمینی از جمله عالمانی هستند که پس از آیتالله حائری به مقام مرجعیت رسیدند.
شیوه تدریس آیتالله حائری یزدی در حوزه قم به روش مکتب سامرا و برگرفته از میرزای شیرازی بود که در آن پس از طرح کلیت درس، شاگردان به ارائه نظر پیرامون آن میپرداختند سپس استاد ضمن تبادل نظر با شاگردان به جمع بندی نظرات میپرداخت و مجدداً اجازه بحث و نقد پیرامون نظر نهایی استاد داده میشد. همچنین موضوع بحث جلسات آتی از پیش معلوم و به شاگردان فرصت داده میشد نقطهنظرات خود را آماده ساخته و آن را در جلسه مربوطه مطرح نمایند. این مدل بیسابقه آزاداندیشی در حوزه علمیه به زودی به رشد و پویایی این حوزه و تربیت افراد روشنفکر و اهل بحث و نقد و آشنا به فنون استدلال و خطابه کمک شایانی کرد.
محمدتقی حائری شیرازی
میرزا محمدتقی حائری شیرازی را میتوان رهبر انقلاب عراق و از برافروزندگان مشعل هدایت آن جنبش برشمرد. او از جمله عالمان منحصربهفرد در تقوا، شجاعت و علم بود. شیخ محمدتقی حائری از اولین دسته عالمانی بود که همراه با مرحوم فشارکی به سامرا رفت تا در محضر درس میرزای شیرازی به کسب علم بپردازد. او به زودی سرآمد شاگردان میرزا شد و به سبب شایستگی و توان بالای علمی و دانش خود، پس از رحلت مرحوم میرزای شیرازی، جانشین وی و مرجع تقلید شیعیان شد.
آیتالله فشارکی اصفهانی
وی از نخستین شاگردان میرزای شیرازی در نجف اشرف بود که با عزیمت میرزا به سامرا، به زودی با هجرت به این شهر، به وی پیوست. از مرحوم فشارکی، تقریرات میرزای شیرازی به جای مانده است.
ویژگی مهم مرحوم فشارکی اصفهانی، پیشرو بودن در اخلاق دینی و تواضع بود، به طوری که به عنوان مثال فرزند ایشان خاطرهای جالب از دوران پس از رحلت میرزای شیرازی از ایشان بیان میکند و میگوید:بعد وفات میرزای شیرازی بزرگ، پدرم توسط من به مرحوم آقا میرزا محمدتقی شیرازی پیغام داد که «اگر شما خود را اعلم از من میدانید بفرمایید تا من زن و بچهام را در امرِ تقلید، به شما ارجاع دهم و اگر مرا اعلم میدانید شما خانواده خود را در مسئله تقلید، به من ارجاع دهید.» وقتی این پیام را به میرزا رساندم، تأملی کرد و فرمود:«خدمت آقا عرض کنید که آقا خودشان، چگونه میدانند؟» من این سؤال را که به منزله جواب بود، خدمت پدرم عرض کردم. پدرم فرمود:«برو عرض کن که شما در اعلمیت، چه چیز را میزان و معیار میدانید؟ اگر دقت نظر، میزان باشد، شما اعلمید و اگر فهمِ عرفی معیار باشد، من اعلمهستم.» من، دوباره این پیام را به میرزا رساندم. ایشان باز تأملی کرده و فرمودند: «خودشان کدام یک از این دو را میزان قرار میدهند؟» من بازگشتم و این جواب را که سؤال بود، ابلاغ کردم. آقا تأمّلی کرد و فرمود:«بعید نیست که دقت نظر، میزان و ملاک اعلمیت باشد.» آنگاه فرمود:«همگی از میرزای شیرازی تقلید کنیم.»
شیخ فضلالله نوری
وی از نخستین شاگردان میرزای شیرازی بود و میرزا علاقه فراوانی به او داشت، چنانچه از ایشان درباره شیخ فضلالله نقل شده است:«میان من و شیخ فضل الله ضدیتی نیست. ایشان، خودِ من و نفس من است.» شیخ فضلالله نوری پس از بهرهمندی از مکتب میرزای شیرازی، در جریان نهضت مشروطه به عنوان یکی از فعالان اجتماعی و روشن اندیش، به تشریح انحرافات موجود در قیام پرداخت و کوشید تا بنای مشروعیت مشروطه را بگذارد و جان خود را نیز در این مسیر گذاشت. یکی از آثار به جای مانده از شیخ فضلالله، تقریرات درس اصول میرزای شیرازی است.
میرزای نائینی
نائینی از نخستین اندیشمندانی است که به صراحت از لزوم وجود قانون اساسی در دولت اسلامی سخن گفته است. به اعتقاد او در دوران غیبت و در غیاب ملکه عصمت «نخستین چیزی که میتواند حافظ عدالت و مانع طغیان حکومتگران باشد، قوای قانونی و قانون اساسی است.»
گرایش سیاسی نائینی نزدیک به میرزای شیرازی و همچنین سیدجمالالدین اسدآبادی بود که از دوستان دوران جوانی او به شمار میرفت. نائینی به ولایت فقیه قائل است. در آثار به جامانده از نائینی در مجموع دو قول درباره قلمرو ولایت فقیه از وی به یادگار مانده است. قول اول نیابت فقیه در امور حسبیه است. نائینی در کتاب «تنبیه الامه و تنطیه المله» مینویسد:
«از جمله قطعیات مذهب ما طایفه امامیه این است که در این عصر غیبت علی مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن حتی ـ در این زمینه ـ معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر غیبت را در آن قدر متیقن و ثابت دانستم، حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب و چون عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام بلکه اهمیت وظایف راجع به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه از اوضح قطعیات است، لذا ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره از قطعیات مذهب خواهد بود...»
و نیز «بنا بر اصول ما طایفه امامیه اینگونه امور نوعیه و سیاسیت امور امت را از وظایف بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران نواب عام عصر غیبت علی مغیبه السلام میدانیم.»
فرجام سخن
مکتب سامرا را میتوان آغازی بر جریان تحول حوزه علمیه شیعه محسوب کرد. حوزهای که چه از نظر شیوه تعلیم و تربیت و چه محتوای آموزشی و پژوهشی مقتضی با زمان حرکت میکند و در آن افرادی رشد میکنند که تاریخ شیعه در قرون آتی مدیون آنهاست. حوزه علمیه قم و پرورش یافتگان آن را میتوان ادامه دهنده شیوه مکتب نجف دانست که انقلاب اسلامی مدیون زحمات آنهاست. همه اینها را میتوان مستقیم یا باواسطه حاصل نگرش و تفکر ناب میرزای شیرازی دانست که در ایران و عراق منتج به تحول سیستم حوزوی از شکل سنتی به گونهای نوین گردید.
منبع: روزنامه جوان