ترتیل؛ شیوه اقرا و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آموزش
[10] محمد على لسانى فشارکى، تفسیر روحانى، ص 52 - 53 و نیز نک: همو، تجوید و ادغام در علوم قرآنى، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 14 و 7؛
سید محمود طالقانى، پرتوى از قرآن، ج 3 و 4؛ غانم قدورى، درآمدى بر علم تجوید و الهیات و حقوق، شماره 11.
ترتیل؛ شیوه اقرا و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آموزش
ترتیل در لغت به معنای مرتب و منظم کردن و آراستن چیزی برای استقامت و پایداری آن است و در اصطلاح، یعنی حُسن تألیف و تنظیم اجزای کلام و ادای آسان و روان و با تأنی آن؛ به گونه ای که یکایک اجزای آن، آشکار و تبیین شود[1].
با توجه به فرمان الهی: ورتل القرآن ترتیلاً[2] شیوه اقرا و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آموزش قرآن، ترتیل بوده است. خوشبختانه، هم کیفیت اقرا و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) (مصداق عینی و عملی ترتیل خوانی) در روایات منعکس شده و هم معنا و مفهوم ترتیل به نحو روشن و متنوعی بیان شده است که ارکان آن به قرار زیر است:
الف. بیان و اظهار کامل آواهای زبان قرآن به صورتی روشن و واضح
ام سلمه در توصیف قرائت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گوید: قراءة مفسرة حرفاً حرفاً[3]منظور از حرف در این گونه روایات، حرف های ملفوظ در قرائت و خواندن است، نه همه حروفی که در کتابت قرآن به کار می رود. منظور از حرف، آواهای زبان است، نه نشانه های نوشتاری آن[4].
واج (phoneme) آوایی است که می تواند در یک ساخت آوایی، جانشین آوایی دیگر شود و آن ساخت را به ساخت دیگری تبدیل کند.
واج هر یک از واحدهای صوتی است که در معنای کلمات تمایز ایجاد می کند. هر زبانی، اعم از این که خطی برای ثبت گفتار داشته باشد یا نه، دارای تعدادی صداهای گفتاری است که به آن واج گویند و زبان در قلمرو کاملاً محدود این صداها جریان می یابد[5].
بدین سان، در قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکایک واحدهای صوتی و اجزای متمایز کننده معنا در زنجیره کلام خدا به صورتی کاملاً روشن و واضح (مفسرة) ادا و اظهار می شد؛ به طوری که مستمع، آن ها را به آسانی و به طور کامل می شنید.
فیض کاشانی (د 1091ق) ذیل تعریف ترتیل به حفظ الوقوف و بیان الحروف آورده است:
ترتیل در قرائت باید چنان باشد که تک تک حروف (آواها)، کاملاً آشکار، واضح و بدون هیچ ابهام و پیچیدگی به گوش شنونده برسد؛ به گونه ای که اگر خواستار شمارش آن ها شد، بتواند آن ها را بشمارد؛ همان طور که روایت شده قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه بوده است[6].
از این رو قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام بنیان گذاری قرائت و کتابت قرآن، از هرگونه ابهام و پیچیدگی (مانند: ادغام نون ساکن نزد حروف یرملون، اخفا، اقلاب (قلب به میم) و ظاهر نکردن اعراب) به دور بود.
زرکشی (د 794ق) معتقد است:
فحق علی کل امری مسلم قرأ القرآن أن یرتله، و کمال ترتیله تفخیم ألفاظه، والابانة عن حروفه، والافصاح لجمیعه بالتدبر حتی یصل بکل ما بعده. . . والا یدغم حرفاً فی حرف؛ بر مسلمان واجب است که قرآن را به ترتیل قرائت کند و کمال ترتیل در این است که همه الفاظ قرآن را متین و مفخم و روشن و واضح ادا کند و فرازها را در پی هم بخواند. . . و هیچ حرفی را در حرف دیگر ادغام نکند[7].
ابن جزری (د 833ق) به نقل از علمای شافعی، ترتیل را این گونه تعریف می کند:
أی تلبث قراءته و أفضل الحرف من الحرف الذی بعده، و لا تستعجل، فتدخل بعض الحروف فی بعض [8]؛ قرآن را با تأنی و شمرده بخوانید و عجله نکنید تا حروف (آواهای) آن در یکدیگر ادغام نگردند.
ابراهیم انیس آورده است:
تلفظ ن در لهجه های عربی دچار دگرگونی های گسترده ای شده است و گرایش زیادی به ادغام در دیگر حروف نموده است. . . به این جهت قراء تمایل زیادی داشته اند که قواعد ویژه ای برای نون وضع کنند. . . در حالی که در زبان های سامی، اصل، اظهار نون است. . . ملت یهود بیشتر آواها را از بینی تلفظ می کند که این پدیده بیشتر بر اثر ادغام نون در حروف، خصوصاً دو حرف لام و واو ایجاد می شود[9].
آیة الله سید مصطفی خمینی (رحمة الله) (د 1356ش) بعضی از مباحث مهم فن تجوید (مانند ادغام یرملون) را فاقد اصل صحیح می داند و به طور کلی، آمیختن مسائل تجویدی با مسائل شرعی و صبغه شرعی بخشیدن به احکام تجوید را نادرست می شمرد[10].
ب. رعایت وقف در پایان هر آیه و دیگر مواضع درون آیه ای
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آموزش، قرآن را فراز به فراز و آیه به آیه اقراء و قرائت می کرد؛ یعنی در پایان قرائت هر فراز و آیه، وقف می کرد و سپس فراز و آیه بعدی را می خواند[11]. مثلاً آیه چهارم سوره مسد، شامل دو فراز است که پس از قرائت فراز اول: و أمرأته وقف کوتاهی انجام شده و سپس فراز دوم: حمالة الحطب قرائت می شود.
ام سلمه می گوید: کان النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یقطع قراءته آیة آیة[12] أن النبی کان یقطع قراءته آیة آیة (الحمدلله رب العالمین) ثم یقف (الرحمن الرحیم) ثم یقف [13]کان النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یقرأ (بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم * الحمدلله رب العالمین. . . ) یقطعها حرفاً حرفاً.
طریحی (د 1085ق) آورده است:
گاهی به یک کلام تام (جمله یا گفته کامل) نیز حرف می گویند و در این حدیث از امام باقر (علیه السلام) که فرمود: الأذان و الاقامة خمسة و ثلاثون حرفاً، فعد ذلک بیده واحداً واحداً، الأذان ثمانیة عشر حرفاً، و الاقامة سبعة عشر حرفاً[14]، حرفاً؛ یعنی فصلاً؛ اذان و اقامه شامل 35 فراز یا بخش است که امام (علیه السلام) آن ها را یک به یک قرائت کرده و با انگشتان دست شمرد؛ اذان هجده فراز و اقامه هفده فراز شد[15].
القا و آموزش اذان به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز حرف به حرف و فراز به فراز بوده است: ألقی علی رسول الله الأذان حرفاً حرفاً[16].
بر پایه این تعریف، قرائت حرف به حرف در مقابل قرائت بی وقفه و پی در پی و بدون رعایت فاصله لازم بین اجزای کلام، که بسیار تند و سریع خوانده می شود، قرار دارد؛ به طوری که شنونده قادر به درک و فهم همه اجزای کلام نیست[17].
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و معلمان قرآن (به پیروی از ایشان)، این تقسیم آیات به فرازها (مواضع وقف) را به قرآن آموزان (صحابه) تعلیم می دادند. عبدالله بن عمر می گوید: تنزل السورة علی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فنتعلم حلالها و حرامها، و ما ینبغی أن یوقف عنده منها[18]. سیوطی (د 911ق) از قول نحاس آورده است: فهذا الحدیث یدل علی أنهم کانوا یتعلمون الأوقاف، کما یتعلمون القرآن. ابن جزری با اشاره به روایت حضرت علی (علیه السلام): الترتیل معرفة الوقوف و تجوید الحروف [19] آورده است: فقی کلام علی (علیه السلام) دلیل علی وجوب تعلمه و معرفته و فی کلام ابن عمر، برهان علی ان تعلمه اجماع من الصحابة.
بنابراین می توان گفت که یک وجه از علم و عمل در روایاتی که از ابن مسعود و ابی بن کعب به دست رسیده (مبنی بر این که ما قرآن را ده آیه ده آیه، همراه علم و عمل فرا می گرفتیم [20]، همان شناخت و آگاهی بر مواضع وقف و رعایت کردن آن در اقرا و قرائت قرآن بوده است.
رعایت وقف بر سر آیات و فرازهای قرآن سبب می شد که آغاز و انجام هر آیه با دقت و ظرافت، تبیین و تثبیت شود و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرائتی آرام و با تأنی. حفصه می گوید: خواندن یک سوره معمولی به شیوه ترتیل توسط پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از خواندن یک سوره بزرگ تر در قرائت دیگران، طول می کشید: کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یقرأ السورة فیرتلها حتی تکون اطول من اطول منها[21].
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در معنا و مفهوم ترتیل در ورتل القرآن ترتیلاً فرموده اند:
بینه تبیاناً (ثبته تثبیتاً[22] و لا تنثره نثر الرمل، و لا تهذه هذ الشعر، قفوا عند عجائبه، حرکوا به القلوب، و لا یکن هم أحدکم آخر السورة[23]؛ قرآن را به گونه ای بخوانید که همه اجزای آن، روشن و واضح بر زبانتان بیان و تبیین شود و در قلب و ذهنتان تثبیت شود. قرآن را مانند شعرخوانی، نه آن قدر سریع و متصل بخوانید که کلمات و آیات به یکدیگر بچسبد و نه آن قدر میان کلمات و عبارات فاصله دهید که اجزای کلام مانند دانه های شن (هنگام بادی تند) از هم جدا و پراکنده شود. هدف شما از خواندن قرآن این نباشد که هرچه سریع تر سوره ای را به پایان برسانید بلکه قرآن را به خودتان اسماع کنید و به آنچه می خوانید، گوش فرادهید تا آوای قرآن قلب هایتان را بیدار کند و به حرکت و تدبر وادارد[24]. در غیر این صورت خیر و برکتی در قرائتتان وجود نخواهد داشت و خواندنتان بی ثمر است[25].
از امام علی (علیه السلام) نیز روایت شده است: الترتیل هو حفظ الوقوف و بیان الحروف[26]. حفظ الوقوف همان قرائت فراز به فراز و آیه به آیه و رعایت وقف بر سر آن هاست؛ و بیان الحروف، أداءالحروف، تجویدالحروف یا بینه تبیاناً تعبیر دیگری از توصیف قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قرائت مفسرة حرفاً حرفاً است که توضیح آن گذشت.
گفتنی است در بسیاری از لهجه های عربی، آواها بر اثر ادغام و اخفا و دیگر پدیده های صوتی ادا نمی شد[27]. از این رو با توجه به زمان و زمینه صدور این روایات، اداءالحروف و تجویدالحروف نمی تواند به معنایی باشد که بعداً در علم تجوید و توسط برخی از قراء مطرح شد[28].
امام صادق (علیه السلام) نیز ذیل ورتل القرآن ترتیلاً فرمودند: هو أن تتمکث فیه تحسن به صوتک [29] قرآن را با رعایت مکث میان اجزای آن بخوان و صدایت را با خواندن قرآن، نیکو و آراسته کن.
از این رو صدای بلند و رسا در خواندن قرآن به شیوه ترتیل، موضوعیت دارد. در برخی روایات، ترتیل در مقابل هذرمه، به معنای سرعت و عجله در قرائت آمده است: ان القرآن لا یقرأ هذرمة و لکن یرتل ترتیلاً[30].
همچنین شیوه سخن گفتن پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همچون قرائت ایشان، به صورت شمرده و آرام و روان بوده است:
- عن جابر قال: کان فی کلام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ترتیل و ترسیل[31].
- عن علی (علیه السلام) قال: . . . و کان کلامه فصلاً یتبینه کل من سمعه. . .[32].
- بین کلامه توقف یحفظه سامعه و یعیه[33].
- عن (عائشة) قالت: کان کلام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کلاماً فصلاً یفهمه کل من سمعه[34].
- عن عائشة قالت: ان رسول الله لم یکن یسرد الحدیث کسردکم؛ رواه الشیخان و الترمذی و زاد: (و لکنه کان یتکلم بکلام بینه فصل یحفظه من جلس الیه[35].
- عنها (عائشة) قالت: و کان النبی یحدث حدیثاً لو عده العاد لأحصاه[36].
بر پایه روایات ذیل، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن را با مد قرائت می فرمود:
- عن أنس أنه سئل کیف کانت قراءة النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: کانت مداً، ثم قرأ بسم الله الرحمن الرحیم یمد ببسم الله، و یمد بالرحمن، و یمد بالرحیم[37].
- عن قتادة قال: سألت أنسا کیف کانت قراءة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: کان یمد صوته مداً[38].
چون پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن را فراز به فراز و شمرده قرائت می کرد، گویی کلمات را با مد می خواند. قرائت با مد، زمینه گوش فرادادن به قرآن را بهتر و کامل تر فراهم می کند و اجزای کلام، گویاتر و روان تر در گوش و قلب مخاطب و فراگیرنده قرآن نفوذ می کند و در آن جا ریشه می دواند. در نتیجه، حافظه و درک شنیداری قرآن آموز ارتقا می یابد.
بنابراین منظور از قرائت با مد، نمی تواند کشش های بیش از اندازه صوتی و چرخاندن صدا در گلو باشد، بلکه منظور از مد در قرائت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کشش به اندازه و به موقع صدا برای ادا و تبیین هر چه بهتر اجزای کلام است:
- عن أبی بردة، قال: کانت قراءة رسول الله المد لیس فیها ترجیع[39].
- عن أنس: ان النبی کان لا یرجع [40].
- عن علی (علیه السلام): کان النبی حسن الصوت ماداً لیس له ترجیع[41].
شهید ثانی (د 966ق) در تعریف ترتیل آورده است:
و هو لغة الترسل فیها و التبیین بغیر بغی و شرعاً هو حفظ الوقوف و اداء الحروف. . . بأنه تبیین الحروف من غیر مبالغة. . . او بیان الحروف و اظهارها من غیر مد یشبه الغناء و هو موافق لتعریف اهل اللغة[42]؛ یعنی مد در قرائت باید در جهت کمک به ادا و تبیین هرچه بهتر حروف و کلمات و اظهار آن ها باشد، نه این که قرائت را به حالت غنا و شبه آن نزدیک کند.
عبدالله بن ابی بکر نقل می کند که زیاد نمیری با گروهی از قراء نزد انس بن مالک صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند. در آن مجلس از زیاد خواسته شد که قرآن بخواند و او قرآن را با صدایی بلند خواند، اما انس به او تذکر داد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و به پیروی از ایشان، صحابه این گونه قرآن نمی خواندند[43].
البته بر پایه برخی روایات، در قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ترجیع وجود داشته است؛ چنان که عبدالله بن مغفل می گوید:
رأیت النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یقرأ و هو علی ناقته أو جمله و هی تسیر به وهو یقرأ سورة الفتح أو من سورة الفتح قراءة لینة یقرأ وهو یرجع [44]؛
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در حالی دیدم که سوار بر شترش در حال حرکت بود و سوره فتح یا بخشی از آن را با ترجیع و به نرمی می خواند.
هانی، دختر ابوطالب، نیز می گوید: کنت أسمع قراءة النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و أنا نائمة علی فراشی یرجع بالقرآن [45]؛ در بسترم به خواب رفته بودم که قرائت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را با ترجیع شنیدم.
دقت در متن این روایات نشان می دهد که اولاً: این ترجیع در قرائت، در مقام ابلاغ و آموزش قرآن نبوده است، زیرا از کلماتی نظیر علی ناقته و نائمة علی فراشی می توان فهمید که قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این موقعیت ها، قرائتی فردی و شخصی بوده است؛ ثانیاً: ترجیع در قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همان زمزمه کردن آیات بوده است کانت قراءته (صلی الله علیه و آله و سلم) زمزمة[46]؛ یعنی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تکرار و زمزمه آیات اهتمام می ورزید.
بنابراین باید در سنت نبوی به تفاوت قرائت قرآن در مقام ابلاغ، آموزش و ترویج و قرائت آن در مقام تلاوت فردی و شخصی، توجه کرد. هر یک از این دو مقام، اقتضائات خاص خود را داراست و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معلمان و قرآن آموزان را به تفاوت این دو مقام توجه می دادند.
بدین ترتیب، شیوه اقرا و قرائت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در همه مراحل ابلاغ، آموزش، ترویج و تثبیت قرائت قرآن به شیوه ترتیل بوده است [47]؛ یعنی آیات قرآن را فراز به فراز و آیه به آیه، به گونه ای شمرده و با دقت و ظرافت، آرام و با تأنی، گویا و رسا و ساده و آسان ادا می کردند تا هر مستمعی بتواند یکایک اجزای کلام خدا را به طور واضح، درک و فهم کند و آن ها را به آسانی به ذهن و قلب خویش بسپارد.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان کلام خدا را متین و روان، شیوا و سلیس و به دور از هرگونه ابهام و پیچیدگی و اختلاف و تکلف قرائت می فرمود که بر گوش ها سنگینی نمی کرد و هر انسان صاحبدلی را به انصات، استماع، توجه و تدبر در آن وامی داشت و مستمع، بین خود، کلام خدا و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس دوستی و نزدیکی می کرد و همین امر، انگیزه او را در یادگیری و حمل آیات قرآن بر می انگیخت و در این راه، اصلاً احساس سختی و درماندگی نمی کرد [48].
پی نوشت:
[1] راغب، مفردات، ص 187 و ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص 265.
[2] مزمل، آیه 4.
[3] سنن ترمذى، ج 4، ح 3091، ص 254؛ سنن نسائى، ج 2، ص 181 و سنن ابوداود، ج 2، خ 1466، ص 73.
[4] برخى به جاى حرف، واژه نویسه را به معناى کوچکترین واحد نوشتارى زبان به کار مىبرند تا با حرف به معناى آوا اشتباه نشود.
[5] رابرت. آ. هال، زبان و زبانشناسى، ص 39 - 40.
[6] المحجةالبیضاء، ج 2، ص 225.
[7] البرهان، ج2، ص 82.
[8] التمهید فى علم التجوید، ص 60.
[9] آواشناسى زبان عربى، ص 67 - 69.
[10] محمد على لسانى فشارکى، تفسیر روحانى، ص 52 - 53 و نیز نک: همو، تجوید و ادغام در علوم قرآنى، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 14 و 7؛ سید محمود طالقانى، پرتوى از قرآن، ج 3 و 4؛ غانم قدورى، درآمدى بر علم تجوید و الهیات و حقوق، شماره 11.
[11] نک: ابن قیم جوزیه، زادالمعاد، ج 1، ص 337.
[12] حر عاملى، وسائلالشیعه، ج4، ص 856 و طباطبائى، سننالنبى، ج 346، ص 308.
[13] حاکم نیشابورى، المستدرک على الصحیحین، ج2، ص 232.
[14] کلینى، فروع کافى، ج 3، ص 302.
[15] مجمع البحرین، ج5، ص 36.
[16] سنن ابوداود، ج1، ح 504، ص 137 و سنن ترمذى، ج1، ح 191، ص 123.
[17] در عبرى نیز هرف به معناى مکث، وقفه و ایست و بلى هرف به معناى پیوسته و لا ینقطع آمده است. نک: حییم، فرهنگ عبرى - فارسى، ص 111.
[18] سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 258.
[19] النشر فى القراءات العشر، ج 1، ص 224.
[20] عن عبدالله (بن مسعود) قال: کنا اذا تعلمنا من النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) عشر آیات من القرآن لم نتعلم من العشر الذى نزلت بعدها حتى نعلم ما فیه (حاکم نیشابورى، همان، ج 1، ص 557)؛ عن أبى عبدالرحمن السلمى قال: حدثنا من کان یقرئنا من الصحابة أنهم کانوا یأخذون عن رسولالله (صلى الله علیه و آله و سلم) عشر آیات، فلا یأخذون فى العشر الأخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم و العمل (نورى، مستدرکالوسائل، ج 4، ح 4976/5، ص 372).
[21] قرطبى، التذکار فى افضل الاذکار، ص 117.
[22] نورى، همان، ج4، ح 4670/1، ص 269.
[23] همان، ج 4، خ 4600/11، ص 242 و متقى هندى، کنزالعمال، ج2، ح 4117، ص 318.
[24] نک: فیض کاشانى، المحجةالبیضاء، ج2، ص 229، ابو حمزه به ابن عباس مىگوید: من قرآن را خیلى سریع قرائت مىکنم و چه بسا آن را در مدت یک شب یا کمتر ختم مىکنم. ابن عباس به او گفت: لأن أقرأ سورة واحدة أعجب الى من أن أفعل ذلک الذى تفعل، فان کنت فاعلاً و لابد فاقرأ قراءة تسمع أذنیک یعیها قلبک (ابن قیم جوزیه، زادالمعاد، ج1، ص 339). و عن ابن مسعود، أن رجلاً قال لى: انى أقرأ المفصل فى رکعة واحدة، فقال: هذ کهذ الشعر، ان قوماً یقرؤن القرآن لا یجاوز تراقیهم ولکن اذا وقع فى القلب و رسخ فیه نفع (سیوطى، الاتقان، ج1، ص 332).
[25] امام على (علیه السلام) مىفرماید: لا خیر فى قراءه لیس فیها تدبر (کلینى، اصول کافى، ج1، ص 36).
[26] فیض کاشانى، همان، ج 2، ص 225.
[27] نک: سیوطى، الاتقان، ج1، ص 314.
[28] ابراهیم انیس، آواشناسى زبان عربى، ص 67 - 69.
[29] حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص 856.
[30] کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 617.
[31] سنن ابوداود، ج 4، ح 4838، ص 260.
[32] طباطبائى، سننالنبى، ح 59، ص 46.
[33] همان، ح 20، ص 20.
[34] سنن ابوداود، ج 4، ح 4839، ص 261.
[35] منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول فى احادیث الرسول، ج3، ص 236.
[36] منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول فى احادیث الرسول، ج3، ص 236.
[37] صحیح بخارى، ج 19، ح 4725، ص 42.
[38] سنن نسائى، ج 2، ص 179 و سنن ابن ماجه، ج1، ح 1353، ص 430.
[39] هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج7، ص 169.
[40] على بن محمد سخاوى، جمال القراء و کمال الاقراء، ج1، ص 334.
[41] همان و نک: قرطبى، التذکار فى افضل الاذکار، ص 120 - 123؛ لم یکن فیها (فى قراءة النبى (صلى الله علیه و آله و سلم)) تطریب، و لا ترجیع و انما کانت مداً
[42] الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیه، ص 261 - 263.
[43] عن عبدالله بن أبى بکر أن زیاداً النمیرى جاء مع القراء الى أنس بن مالک فقیل له: اقرأ، فرفع صوته، و کان رفیع الصوت، فقال أنس: یا هذا! ما هکذا کانوا یفعلون؟! (متقى هندى، کنزالعمال، ج2، ح 4122، ص 319). اعمش (د 148ق) نیز مىگوید: قرأ رجل عند أنس بلحن من هذه الألحان فکره ذلک أنس: قال أبو محمد: و قال غیره: قرأ غورک بن أبى الخضرم (سنن دارمى، ج2، ح3502، ص 347)؛ و عن محمد قال: کانوا یرون هذه الألحان فى القرآن محدثة، (همان، ح 3503). نوفل بن أبى ایاس هذلى گوید: کان الناس یقومون فى رمضان فى المسجد فرقاً، فکانوا اذا سمعوا قارئاً حسن الصوت مالوا الیه، فقال عمر: قد اتخذوا القرآن أغانى و الله لئن استطعت لأ غیرن هذا، فلم یمکث الا لیالى حتى جمع الناس على أبى بن کعب (ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج2، ص 715).
[44] صحیح بخارى، ج 19، ح 4726، ص 43؛ وج 25، ح 7087، ص 230 و صحیح مسلم، ج 1، ص 547.
[45] على بن محمد سخاوى، جمال القراء و کمال الاقراء، ج1، ص 234.
[46] عبدالله بن محمد اصبهانى، اخلاق النبى و آدابه، ص 232، ح 553.
[47] نک: ابن قیم جوزیه، زاد المعاد، ج 1، ص 483؛ سیوطى نیز ذیل ورتل القرآن ترتیلاً همان روایاتى را که در باب کیفیت قرائت پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) ذکر کردیم، آورده است (الاتقان، ج1، ص 332).
[48] بنابراین، تعریف ترتیل در سیره نبوى با آنچه امروزه به نام قرائت ترتیلى رایج است، فرق دارد. امروزه قرائت به شیوه ترتیل در حد وسط قرائت به شیوه تحقیق و تدویر قرار دارد (نک: سیوطى، الاتقان، ج1، ص 312 - 314).
https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/53869/ترتیل-شیوه-اقرا-و-قرائت-پیامبراکرم-(صلی-الله-علیه-و-آله-و-سلم)-در-آموزش/?SearchText=فشارکی