این سید بزرگوار، بعد از امام به درد اسلام میخورد
به مدرسه نوریه اصفهان رفت و مدت 10 سال در محضر اساتیدی چون، آیتالله سیدمحمد فشارکی و..... تلمذ کرد.
... شهید آیتالله اشرفی اصفهانی، عالمی ربانی، مجاهدی پارسا و عاشق حضرت امام(ره) بود و همواره از امام مدد میگرفت و من عمیقاً به ایشان ارادت میورزیدم. این پیر سالخورده و روشنضمیر در دوران جنگ تحمیلی لباس نظامی به تن کرده و اسلحه به دوش گرفته و در صحنههای گوناگون نبرد حضوری فعال داشت و همواره در دفاع از اسلام و انقلاب پیشقدم بود. یاد و خاطره این بزرگواران هرگز نباید از تاریخ انقلاب اسلامی و اذهان مردم پاک شود و از کنارشان به سادگی گذشت. این خونهای پاک، شعله مقدس انقلاب اسلامی را پیوسته برافروختهتر و گدازندهتر خواهدکرد...
آنچه از نظر گذراندید، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (دام ظله) است که در دیدار خانواده شهیدمحراب آیتالله حاج آقا عطاءالله اشرفی اصفهانی (قده)در مهرماه 1368 ایراد شده است. لحن سخن و نگاه نافذ رهبری به شخصیت آن بزرگوار، نشان از شناختی دقیق وپیشینهای نسبتا طولانی دارد که این نوشتار به بازکاوی آن، به مدد خاطرات فرزند ارشد آن شهید بزرگوار اختصاص یافته است. پیش از آغاز سخن، مروری بر حیات اجتماعی و سیاسی شهید محراب آیتالله اشرفی اصفهانی بهنگام و مناسب به نظر میرسد.
شهید محراب دریک نگاه
شهید آیتالله حاج شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی، در سال 1281ﻫ . ش (1323ﻫ . ق) در خانوادهای روحانی در خمینی شهر اصفهان دیده به جهان گشود. پدر ایشان حجتالاسلام میرزا اسدالله اشرفی و جد اعلای ایشان حجتالاسلام میرزا محمدجعفر از علمای بزرگ جبل عامل بود. ایشان تنها فرزند ذکور باقیمانده از پدر بود.
شهید اشرفی اصفهانی تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و در 12 سالگی برای ادامه تحصیل به مدرسه نوریه اصفهان رفت و مدت 10 سال در محضر اساتیدی چون آیتالله سیدمهدی درچهای، آیتالله سید محمد نجفآبادی، آیتالله سیدمحمد فشارکی و آیتالله سید حسن مدرس تلمذ کرد. دوران طلبگی ایشان در تنگدستی عجیبی سپری شد، آنگونه که هر هفته ناچار بود فاصله 12 کیلومتری اصفهانـخمینیشهر را پیاده طی کند و در طول هفته نیز با قوت لایموتی بسازد. در سال 1302ﻫ . ش و در سن 22 سالگی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت و 23 سال در آنجا به کسب فیض مشغول شد و از محضر اساتید بزرگی چون آیتالله بروجردی و آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری بهرهها برگرفت و در 40 سالگی از ایشان درجه اجتهاد گرفت و در زمره اساتید و علمای برجسته قم به شمار میرفت. ایشان در تمام 12 سالی که شاگرد آیتالله خوانساری بود، تمام دروس ایشان را تقریر کرد که همچنان باقیاند. در سال 1335ﻫ . ش به دستور آیتالله بروجردی برای تبلیغ و نشر معارف دینی به کرمانشاه رفت و در آنجا رحل اقامت افکند و به تربیت طلاب دینی پرداخت.
همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی به رهبری امام، شهید اشرفی نیز در کرمانشاه حرکتهای وسیعی را آغاز کرد. اوج این فعالیتها برگزاری مجلس ترحیم شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی بود که به دعوت ایشان در مسجد آیتالله بروجردی منعقد و سخنرانیهای انقلابی و پرهیجانی ایراد شد. ساواک برای دستگیری سخنرانان و برهم زدن مراسم تلاش زیادی کرد، اما همدلی مردم و هوشمندی شهید آیتالله اشرفی تلاش ساواک را به شکست کشاند.
پس از پیروزی انقلاب این شهید بزرگوار تمام علم و توانش را در خدمت انقلاب قرار داد و با ایراد خطبههای نماز جمعه، مصاحبهها و پیامهای داهیانه و مؤثرش به یکی از ارکان تقویت پایههای نظام تبدیل شد. با آغاز جنگ تحمیلی، شهید آیتالله اشرفی در بسیج همهجانبه مردم و پشتیبانی از جبههها سعی بلیغ کرد و در مدت 25 ماهی که حیات پربارش ادامه داشت، با حضور در جبههها، دلجویی از رزمندگان، سخنرانی برای آنها و پشتیبانی مادی و معنوی از آنان لحظهای دست از تلاش برنداشت. او بهرغم کهولت سن مسافتهای طولانی و صعبالعبور را با وسایط نقلیه نظامی طی میکرد و بارها در جبهههای ایلام، قصر شیرین، پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر و سومار حضور پیدا کرد و با سخنان دلنشین خود روحیه رزمندگان اسلام را تقویت کرد. هنگامی که قصرشیرین از لوث وجود دشمن بعثی پاک شد، به آنجا سفر کرد و در مسجد شهر دو رکعت نماز شکر به جای آورد. همچنین پس از آزادی بستان، زیر بمباران وحشیانه دشمن وارد شهر شد و از آنجا به آبادان رفت. هنگام شروع عملیات فتحالمبین در دوم فروردین 1361 نیز در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد داد عملیات به نام حضرت زهرا(س) نامگذاری شود. شهید آیتالله اشرفی اصفهانی پس از 80 سال خدمت به اسلام در ساعت 12:15 ظهر 23 مهرماه 1361 در نماز جمعه مسجد جامع کرمانشاه به دست منافقین به شهادت رسید.
خدمات آن شهید بیشمارند که برخی از آنها عبارتند از:
- تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در باختران (کرمانشاه)
- بازسازی مدرسه آیتالله بروجردی
- توسعه کتابخانه مدرسه آیتالله بروجردی.
- تأسیس حوزه علمیه زنان.
- برگزاری سمینارهای متعدد در شهرهای مختلف استان با حضور روحانیت شیعه و سنی در جهت تقویت وحدت بین اهل تشیع و تسنن که آثار بابرکت فراوانی داشت.
- بازسازی مسجد جامع کرمانشاه به منظور برگزاری نماز جمعه.
آغاز آشنایی
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین اشرفی اصفهانی به لحاظ قدمت سن، خاطراتی ارجمند وشنیدنی از منش پدر ارجمند خود دارد. به ویژه ناگفتههای وی از ارتباط و انس چهارمین شهید محراب با مراجع و عالمان مؤثر زمان، جذاب و آگاهی بخش تواند بود. ایشان در بیان مبدأ آشنایی شهید آیتالله اشرفی اصفهانی با رهبر معظم انقلاب میگوید: «هنگامی که آیتالله بروجردی مرحوم پدر ما را به کرمانشاه فرستادند، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در مشهد بودند. آن موقع من در سفری به همراه مرحوم پدرم به منزل یکی از علمای بزرگ مشهد رفتیم. دهه محرم بود و چند نفر آنجا منبر میرفتند؛ از جمله رهبر معظم انقلاب و آقای واعظ طبسی. مرحوم پدر ما پای منبر ایشان نشستند و بعد به من گفتند: این آقای «آسید علی آقا» عجب منبری خوبی است. آن موقع پدر ما در کرمانشاه، نماینده آیتالله بروجردی بودند و آقا را ندیده بودند. بعد از اینکه منبر تمام شد، آقا تشریف آوردند نزد پدر ما و از آن موقع ارتباط پدر ما و مقام معظم رهبری شروع شد. این ماجرا حدوداً به 48 سال پیش بازمیگردد.»(1)
دعوت از «آقا» برای سخنرانی در کرمانشاه
طنین خطابههای پرشور حضرت آیتالله خامنهای دردوران پیش از انقلاب، هماره برای تمامی عالمان و سردمداران مبارزه در دوران ستمشاهی جذاب وتحسین برانگیز بوده است. بسیاری از علمای بلاد، با درک محضر رهبری و پی بردن به ژرفای اندیشه و شنیدن خطابه بلیغش، از ایشان برای سخن گفتن در شهر ومنطقه سکونت خویش دعوت میکردند. شهید آیتالله اشرفی اصفهانی نیز نسبت به آیتالله خامنهای چنین رویکردی داشته است. چنان که فرزندش گوید: «شهید محراب مقید بودند که از افراد سرشناس و مبارزی که به حضرت امام ارادت داشتند، برای مبارزه و تبلیغ دعوت نمایند. لذا شخصیتهایی همچون مرحوم آقای فلسفی، آیتالله جنتی، آیتالله یزدی، آیتالله گرامی، مرحوم کافی و... به دعوت مرحوم پدر به کرمانشاه میآمدند و منبر میرفتند. به همین دلیل مرحوم پدر از آیتالله خامنهای دعوت کردند تا برای سخنرانی و تبلیغ به کرمانشاه بیایند. ایشان ابتدا از این دعوت استقبال کردند، اما بعدها چون فعالیتهای ایشان در مشهد زیاد بود و جلسات زیادی هم داشتند و کمکم مبارزات ایشان علیه رژیم ستمشاهی هم شدت گرفت، به همین خاطر به مرحوم پدر پیغام دادند که فعلاً از آمدن به کرمانشاه معذورند. پس از انقلاب هم که رفت و آمد خانوادگی برقرار شد، وقتی والد ما برای آمدن به کرمانشاه از ایشان دعوت کردند، گفتند: من گرفتارم و انشاءالله زمانی که خواستیم برویم کربلا، سر راه میآییم کرمانشاه!» (2)
شما آقای خامنهای هستید؟
فرزند ارشد شهید محراب، در بیان خاطراتش از ارتباط «پدر» با «آقا» دو دیداری را به یاد میآورد که رهبری در مسیر جبهه و با لباس نظامی، با چهارمین شهید محراب انجام داده است. این دیدار حاشیههایی شنیدنی دارد:«در دورهای که آقا نماینده امام درشورای عالی دفاع و عمدتاً درجبهههای جنگ بودند، در رفت وآمد به منطقه جنگی، دوبار به منزل ما آمدند. در یکی از این دیدارها، آقا چون با لباس نظامی و کلاه مخصوص بودند، پدرمان ابتدا ایشان را نشناختند! اما پس از چند لحظه، مرحوم ابوی پرسیده بودند: شما آقای خامنهای هستید؟ آقا هم پاسخ میدهند بله و برای دیدن شما آمدهام. بعد که ایشان داخل منزل آمده بودند، والده ما برایشان چای آوردند. والده تعریف میکردند که مرحوم پدر به دلیل کهولت سن، با دستانی لرزان یک چای و یک بسته گز جلوی آقا گذاشتند که بعدها نیز حضرت آقا به این خاطره اشاره کردند». (3)
رأی به ایشان، رأی به اسلام و قرآن است
در مقطعی که کاندیداتوری حضرت آیتالله خامنهای برای ریاست جمهوری، پس از شهادت شهید محمدعلی رجایی اعلام شد، طیف گسترده و متنوعی از نیروهای پیرو خط امام، به حمایت از نامزدی ایشان در انتخابات پرداختند. چهارمین شهید محراب نیز ازجمله شخصیتهای علمی وسیاسی بود که با قاطعیت به حمایت از کاندیداتوری ایشان پرداخت. حجتالاسلام والمسلمین حسین اشرفی اصفهانی دراین باب روایت میکند:«مرحوم پدر ما در سال 1360، وقتی متوجه شدند که قرار است آیتالله خامنهای کاندیدای رئیسجمهوری شوند، به ایشان زنگ زدند و فرمودند من شنیدم شما قصد دارید برای ریاستجمهوری کاندیدا شوید و خواستم تصریح کنم که شما وظیفه دارید در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنید و ما هم با تمام وجود حمایت میکنیم. ایشان به مردم هم سفارش میکردند که شما به نماینده امام (رضوان الله تعالی علیه) و معتمد ایشان رأی بدهید. میگفتند رأی به ایشان رأی به اسلام و قرآن است. این عین جملات ایشان است که به صورت کتاب هم چاپ شده است. بر همین اساس رأی آقا در کرمانشاه، بعد از تهران از دیگر شهرها بالاتر بود.
در روز انتخابات وقتی بعد از خطبههای نمازجمعه صندوقهای رأی را آماده کردند، ایشان گفتند میخواهم به کسی رأی بدهم که وارث پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) است و من با تمام وجود از او حمایت خواهم کرد. ایشان گفت: من شخصاً یک رأی دارم و رأی خودم را به حجتالاسلاموالمسلمین سید علی خامنهای خواهم داد و بعد همه مردم صلوات فرستادند»(4)
دیداری برای تبریک
چهارمین شهید محراب، پس از اعلام نتایج انتخابات سومین دوره ریاست جمهوری، با وجود ضعف جسمانی وشرایط ناامن مسافرت، عازم تهران شد تا انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به ریاست جمهوری را به ایشان تبریک گوید. این دیدار نیز حاشیههایی شنیدنی دارد که از زبان فرزند ارشد آن بزرگوار نقل میکنیم: «پیش از اعلام نتایج همان انتخابات هم، آقای اشرفی اصفهانی فرمودند: قطعاً آقای خامنهای نفر اول خواهد شد و در این موضوع شک نکنید. شب که تلویزیون اعلام کرد ایشان بیشترین رأی را آوردهاند، شهید محراب رو به ما فرمودند: ماشین را آماده کنید؛ من میخواهم به تهران بروم و از نزدیک به ایشان تبریک بگویم! ما این پیرمرد 80 ساله را با ماشین به تهران بردیم. به دفتر حضرت آقا که رسیدیم، چون به ایشان گفته بودند که آقای اشرفی از کرمانشاه آمدهاند و میخواهند حضوری به شما تبریک بگویند، آقا از دفترشان بیرون آمده و دم در ایستاده بودند. من و اخوی هم همراه پدر بودیم. خلاصه آقا آمدند و دست حاجآقا را گرفتند و از پای پلهها ایشان را به داخل دفتر بردند. ایشان به مرحوم پدر ما فرمودند: حاجآقا من راضی نبودم از کرمانشاه به اینجا بیایید. شهید محراب در جواب آقا فرمودند: من میخواستم بیایم و با شما دست بیعت بدهم که اگر من به شما رأی دادم، کأنّه به رسول الله (ص) رأی دادهام». (5)
ختام ِمسک این نوشتار بیان شهادات و اظهارنظرهای شهید آیتالله اشرفی اصفهانی درباره مکانت دینی و انقلابی ِرهبر معظم انقلاب وآینده ایشان است. حجتالاسلام اشرفی در اینباره، به نکاتی مهم و تاریخی اشاره کرده است که مروری برآن، بصیرت بخش و عبرتآموز تواند بود:«پدر میگفتند:کسی که بعد از امام به درد اسلام میخورد، این سید بزرگوار است. کسی که سینهاش را سپر میکند، همین سید بزرگوار است. من باید از کسی حمایت کنم که تا لحظه آخر به درد اسلام بخورد و در مقابل کفر جهانی سینه سپر کند و هیچکس بهتر از آقای خامنهای چنین شایستگی را ندارد. این بیان شهید محراب است». (6)
آنچه از فرزند روحانی شهید والامقام محراب مذکور افتاد، خود ترجمانی از عمری ولایتمداری آن عزیز بود. آن عالم والا وکهنسال، خود بارها در کلام وخطاب ضرورت اطاعت از رهبری ومقام ولایت فقیه رااینگونه مورد تأکید قرار داده بود:
«... تا آن آخرین نفس و تا آن قطره آخر خونی که در بدن ما ائمه جمعه است، از ولایت فقیه به رهبری امام امت و شخص امام امت حمایت خواهیم کرد و از هیچ قدرتی هم ما وحشت نداریم، ما ائمه جمعه و ما مردم شریف ایران و پیرو امام و پیرو ولایت فقیه نسبت به شخص امام هر که مخالف باشد، تا حد توان او را خواهیم کوبید! امروز اطاعت از امام، حتی بر فقها هم لازم است و از حکم امام، فقها هم نمیتوانند تخلف کنند. تقویت امام، تضعیف کفر و تضعیف امام، تقویت کفر است. باید همه گوش به فرمان امام(ولایت فقیه) باشند. امام هم که از خودش چیزی ندارد؛ فرمایش امام، فرمایش خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) است. . . »
پینوشتها:
1 ـ ر. ک به: گفتوشنود حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین اشرفی اصفهانی با دفتر تنظیم ونشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دام ظله)
2 ـ ر. ک به:همان
3 ـ ر. ک به:همان
4 ـ ر. ک به:همان
5 ـ ر. ک به:همان
6 ـ ر. ک به:همان
http://javanonline.ir/fa/news/680751/این-سید-بزرگوار-بعد-از-امام-به-درد-اسلام-میخورد