شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی)؛ عارف بزرگ و عالم ربانی
سپس برای تکمیل معارف به نجف اشرف و به کنار مرقد مطهر حضرت امیرالمؤنین (ع) مشرف شدند.
در این شهر، از جلسات درس مرحوم حاجی سیدمحمد فشارکی و .. استفاده میکردند.
https://www.imna.ir/news/14060/
۱۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۲
معرفی مفاخر اصفهان ـ 20
شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی)؛ عارف بزرگ و عالم ربانی
خبرگزاری ایمنا: حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از آغاز نوجوانی خود، به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شدند، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفتند و در همین شهر، نزد استادان بزرگ زمان، به اکتساب فقه و اصول و منطق و فلسفه و حکم پرداختند.
به گزارش ایمنا، شیخ حسنعلی اصفهانی (ره) فرزند علیاکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی (ره)، در خانوادهی زهد و تقوی و پارسائی چشم به جهان گشود.
پدر وی مرحوم ملا علیاکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و معاشر اهل علم و تقوی و ملازم مردان حق و حقیقت بود و در عین حال از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل میکرد و آنچه عاید او میشد، نیمی را صرف خویش و خانواده میکرد و نیم دیگر را به سادات و ذراری حضرت زهرا (ع) اختصاص میداد.
در سال 1269 هجری قمری، دختری به وی عنایت شد که مادرش تا چهار ماه پس از وضع حمل حتی قطرهای شیر در سینه نداشت و آنچه دوا و دعا کردند، مؤثر نیفتاد. تا یکی از دوستان، او را به سوی مردی صاحب نفس به نام حاج محمدصادق تخته پولادی هدایت کرد.
ملا علیاکبر به دلالت دوست خود، به حضور حاجی رسید و عرض حاجت نمود. حاجی به وی دستور داد تا هر چه دعا و دوا برای زوجهاش گرفته است، از وی دور سازد و خود، در حبه نباتی بدمید و فرمود تا آن را به زوجهی خود بخوراند.
با انجام دستور حاجی، پس از ساعتی شیر از سینهی زن جریان یافت و به خارج راه گشود و همین امر سبب ارادت فراوان ملا علیاکبر به مرحوم حاج محمدصادق (ره) گردید و مدت بیست و دو سال خدمت ایشان را به عهده گرفت و در این مدت، تحت تربیت و ارشاد وی به مقاماتی معنوی نائل آمد.
ملا علیاکبر در شهر، به کسب خود اشتغال میورزید و در عین حال حوایج آن مرد بزرگ را نیز فراهم میساخت و شبهای دوشنبه و جمعه به خدمت او میرفت و در تخت پولاد بیتوته میکرد.
از طرف دیگر مرحوم ملا علیاکبر که فرزند ذکوری نداشت، عهد کرده بود که به اعتاب مقدسه مشرف و متوسل شود تا خداوند پسری به او کرامت فرماید، این سفر که در سال یازدهم از خدمت او به مرحوم حاجی محمدصادق اتفاق افتاد با حامله شدن عیالش پایان پذیرفت و حاجی قبل از تولد فرزند به او بشارت پسری داده و سفارش کرده بود که آن پسر را «حسنعلی» نام گذارد.
در سحرگاه یک شب که ملا علیاکبر در تخت پولاد، به خدمت استاد خود سرگرم بود، خبر شادیبخش تولد نوزاد را از استاد خود میشنود و مجدداً در مورد نامگذاری کودک به «حسنعلی» توصیه میگردد.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی شب دوشنبه و یا جمعهی نیمهی ماه ذیالقعدةالحرام سال 1279 هجری قمری با بشارت قبلی مرحوم حاجی محمدصادق در اصفهان در محلهی معروف به جهانباره که گویند میهمانسرای سلطان سنجر بوده است، دیده به جهان میگشاید.
مرحوم ملا علیاکبر فرزند دلبند خود را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود به تهجد و عبادت میپرداخته، بیدار و او را با نماز و دعا و راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا میساخته است و از هفت سالگی او را تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمدصادق قرار میداده است.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی از دوازده تا پانزده سالگی، تمام سال، شبها را تا صبح بیدار میماندند و روزها همه روز، بهجز ایام محرمه، با ترک حیوانی روزه میگرفتند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پربرکتش، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایامالبیض هر ماه را صائم و روزهدار بودند و شبها تا به صبح نمیآرمیدند.
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از آغاز نوجوانی خود، به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شدند، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفتند و در همین شهر، نزد استادان بزرگ زمان، به اکتساب فقه و اصول و منطق و فلسفه و حکم پرداختند.
از درس فقه و فلسفه عالم عامل مرحوم آخوند ملامحمد کاشی فایدهها بردند و فلسفه و حکمت را از افاضات ذیقیمت مرحوم جهانگیرخان و تفسیر قرآن مجید را از محضر درس مرحوم حاجی سیدسینا پسر مرحوم سیدجعفر کشفی و چند تن دیگر از علماء عصر آموختند.
سپس برای تکمیل معارف به نجف اشرف و به کنار مرقد مطهر حضرت امیرالمؤنین (ع) مشرف شدند. در این شهر، از جلسات درس مرحوم حاجی سیدمحمد فشارکی و مرحوم حاجی سیدمرتضی کشمیری و ملااسماعیل قرهباغی استفاده میکردند.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی (نخودکی)، پس از مراجعت از نجف اشرف، در مشهد مقدس رضوی سکونت اختیار کردند و در این دوره از زمان، از محاضر درس و تعالیم استادانی چون مرحوم حاجی محمدعلی فاضل و مرحوم آقا میرسیدعلی حائری یزدی و مرحوم حاجیآقا حسین قمی و مرحوم آقا سیدعبدالرحمن مدرس بهرهمند میگردیدند و در عین این احوال و در ضمن تحصیل و تدریس، به تزکیهی نفس و ریاضات شاقه موفق و مشغول بودند.
در علوم باطنی، نخستین استاد ایشان، مرحوم حاجی محمدصادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی در تحت مراقبت و مرحمت مخصوص آن مرد بزرگ قرار گرفته؛ لیکن بعد از وفات او، به خدمت سید بزرگوار مرحوم آقا سیدجعفر حسینی قزوینی که در شاهرضای اصفهان متوطن بود، راه یافت.
ایشان از جمیع علوم ظاهری و باطنی بهرهی فراوان داشتند و معتقد بودند که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت (فقه) که تعلم آن واجب است، تحصیل سایر علوم نیز لازم و ممدوح و جهل به آنها مذموم و ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، استعمال آنهاست، نه تحصیل و تعلم آنها.
میگویند زمانی که در مشهد، خبر رحلت آن عارف بزرگ و آن عالم ربانی به سراسر شهر رسید؛ انبوه جمعیت برای ادای احترام و تودیع او و انجام مراسم مذهبی گرد جنازهاش حاضر شدند.
جنازهی آن فقید علم و معرفت بر روی هزاران دست از ارادتمندان اندوهگین و سوگوارش، از محلهی سعدآباد مشهد در خیابانهای شهر که عموماً به حال تعطیل درآمده بود، عبور میکرد تا به ده «سمرقند» به محل سکونتشان رسید و در آنجا بر حسب وصیتشان در آب روان غسل داده شد.
در این هنگام دستههای بزرگ سینهزنان که سالها از حرکت ایشان ممانعت میشد، در سوگ آن مرد جلیل، راه افتاد و جنازه در میان غمی جانکاه، پس از تغسیل و تکفین به شهر حمل گردید و پس از طواف به دور مرقد منور حضرت ثامن الحجج علیهم افضل الصلوات، در همان نقطه از صحن عتیق که خود پیشبینی و سفارش فرموده بودند، در خاک آرمید.
کد خبر 14060
https://www.imna.ir/news/14060/%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D9%8A-%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%88-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A