لسانی فشارکی: خلأ میان تأویل آیات و روایات با نگارش «المیزان» برطرف شد
با حضور محمد علی لسانی فشارکی، دارای مدرک دکتری علوم قرآنی و عضو پژوهشکده علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
فرهنگ / مسجد و هیئت
۰
نشست کارنامه علامه طباطبایی در حوزه تفسیر شیعی/
لسانی فشارکی: خلأ میان تأویل آیات و روایات با نگارش «المیزان» برطرف شد
خبرگزاری فارس: یک قرآنپژوه گفت: در تمام تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی، استناد به روایات وجود دارد و وی با این کار موفق به انتقال مدبّرانه مباحث نقلی به ظرف عقل و برطرف کردن خلاء میان تأویل آیات و روایات شد.
به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، صبح امروز نشست «کارنامه علامه طباطبایی در حوزه تفسیر شیعی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور محمد علی لسانی فشارکی، دارای مدرک دکتری علوم قرآنی و عضو پژوهشکده علوم انسانی این مرکز برگزار شد. * علامه طباطبایی اولین کسی است که «أحسنالقول» را به مفهومی غیر از قرآن اطلاق کرد لسانی فشارکی در ابتدای این نشست، اخلاص کمنظیر و پشتکار مثالزدنی شخصیت بزرگی همچون علامه طباطبایی را عاملی دانست که افراد مختلف با افکار و رویکردهای گوناگون، همواره سعی میکنند نظریات علامه را همسو با نظریات خود جلوه بدهند. وی افزود: سرانجام باید زمانی فرا برسد که از خود علامه بپرسیم چه میخواسته بگوید و قصد انجام چه کاری را داشته است؛ نه اینکه خودمان نتیجهگیری کنیم، علامه چه کرده است. پاسخ سئوال اول با بررسیهای آثار و نوشتههای علامه دستیافتنی است. نویسنده کتاب «سیمای صابران در قرآن» با بیان اینکه در حوزه تاریخ تفسیر ـ به ویژه تفسیر مأثور شیعی ـ در نیمه دوم قرن یازدهم دو تن از فحول شیعیان آثار ارزشمندی دارند، ادامه داد: در این زمان، «سید بحرانی» تفسیر «البرهان فی تفسیرالقرآن» و «شیخ هویزی» تفسیر «نورالثقلین» را میآفرینند و تفسیر شیعی با این دو اثر به اوج خود میرسد. وی افزود: علامه طباطبایی، مقدمهای دو صفحهای و به زبان عربی در 15 ذیالحجه 1382 هجری قمری بر تفسیر «نورالثقلین» دارد که صاحبان بسیاری از نوشتارهای چند صد صفحهای و بلکه چند هزار صفحهای، باید از کیفیت و غنای آن درس بیاموزند. لسانی فشارکی با بیان اینکه به احتمال فراوان علامه طباطبایی، هنگام نگارش مقدمه تفسیر «نورالثقلین» ملهم از الطاف خفیه الهی بوده است، اظهار داشت: این مقدمه به اندازهای کامل و جامع و در عین حال موجز است که به نظر میرسد هنگام نگارش آن، الهاماتی به علامه شده و نیکوست این مقدمه، به عنوان یک سند علمی و فرهنگی در تاریخ ثبت شود. نویسنده «شرح فشردهای بر مقدمه المیزان» در خصوص محتوای مقدمه علامه طباطبایی گفت: علامه، آیه «تطهیر» را در مقدمه «نورالثقلین» ذکر میکند و جالب اینکه این آیه در مقدمه تفسیر المیزان خود وی نیز ذکر شده است. سپس، وی در ادامه از خدا میخواهد که «صراط مستقیم» و راه سعادت را با تمسّک به پیامبر و اهل بیت او به انسان نشان دهد. این قرآنپژوه ادامه داد: تا پیش از این مقدمه، عبارات «أحسن القول» و «أجمل الحدیث» تنها برای کلام الله مجید به کار میرفت، اما علامه تأکید میکند کلامی که دارای این صفات است، باید منفعت مردم را در خود داشته باشد و تضمین کند که حق با باطل آمیخته نمیشود، بنابراین «انحرافناپذیری» و «اطمینان بخشی» منحصر به قرآن نیست، بلکه حدیث پیامبر و اهل بیت نیز «أحسن القول» هستند. این استاد دانشگاه افزود: اگر علامه چنین نمیگفت، چه بسا میتوانستند اشکال کنند که وی به کلمات و واژگانی که به کار میبرد، توجه ندارد، اما چینش کلمات و گزینش آنها به نحوی است که هنوز هم معاندی برای آن پیدا نشده است. * علامه طباطبایی مفسّران قرآن را مأمورانی از جانب خدواند میدانست لسانی فشارکی، علامه را اولین شخصیتی خواند که واژه «بعث» را برای غیر از انبیاء الهی به کار برد و ابراز داشت: علامه طباطبایی در مقدمه خود از واژه «بعث» برای «مفسران قرآن» استفاده و تأکید میکند که مفسران «مأمور» میشوند که کلام خدا را حفظ کنند و شرح دهند و احادیث نبوی را در کنار قرآن بیان کنند. وی با اشاره به عبارت «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» که عبارت پایانی آیه شریفه 106 سوره مبارکه بقره است، گفت: علامه با طرح این عبارت ـ که در بیشتر تفاسیر به آن توجه نشده است ـ تأکید میکند که خداوند در همه زمانها، افرادی را برای احیای احادیث و شروح قرآنی مأمور میکند. نویسنده «تاریخ قرآن» در خصوص پایان مقدمه علامه طباطبایی بر تفسیر «نورالثقلین» اعلام کرد: علامه در پایان تأکید میکند که با وجود دو اثر «البرهان» و «نورالثقلین»، تفاسیر شیعی به اوج خود میرسند و سپس، شیخ هویزی را در زمره افرادی همچون علامه مجلسی برمیشمرد. البته علامه میگوید که در تفسیر نورالثقلین اشکالات اندکی نیز وجود دارد، اما این اشکالات، برای رساندن مفهوم، مخل و مضر نیستند. لسانی فشارکی با اشاره به مفهوم «بعث» در دیدگاه علامه طباطبایی گفت: علامه ـ به تعبیر خودش ـ مبعوث دیگری از جانب خداوند متعال بود و مورد عنایت خاصه قرار داشت. * «المیزان»، تفسیری مبتنی بر نقل است این کارشناس علوم قرآنی با اشاره به پیشینه نگارش تفسیر المیزان گفت: علامه در ابتدا نگارش «البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» را آغاز کرد و سوره یوسف را تا اواسط آن شرح و بسط داد، اما آن را متوقف کرده و نگارش تفسیر المیزان را در دستور کار خود قرار داد، چرا که باید موافقتی بین حدیث نبوی با کلامالله انجام میشد و بر این تأکید میشد که هیچ تضاربی میان احادیث اهل بیت و قرآن وجود ندارد. وی با بیان اینکه علامه طباطبایی بر توافق میان احادیث و قرآن تأکید داشت، افزود: این موافقت توسط علامه طباطبایی در تفسیر المیزان دیده میشود و اگر عدهای بر این باور باشند که علامه تنها به عنوان تبرّک و تیمّن در تفسیر آیات، برخی احادیث را ذکر کرده است، سخت در اشتباهند. نویسنده «سیمای هنری ضربالمثلهای قرآنی» با اشاره به تفسیر آیات ابتدایی سوره «آل عمران» گفت: علامه، خلأ بین تفسیر و تأویل آیات و احادیث را با نگارش تفسیر المیزان پر کرد و اگر بگوییم «المیزان» یک تفسیر مبتنی بر عقل است و نقلی نیست، اشتباه بزرگی را مرتکب خواهیم شد. لسانی فشارکی، عقلگرایی موجود در المیزان را ناشی از انتقال مدبّرانه مباحث نقلی به ظرف عقل دانست و افزود: این کار تنها از عهده علامه طباطبایی برمیآمد. تفسیر «المیزان»، میزانی برای شناخت قرآن در میان شیعه و سنی و حتی مسلمان و غیرمسلمان است و از این منظر، جهان اسلام وامدار علامه طباطبایی است. * ارائه صحیح تفسیر «قرآن به قرآن» منوط به شناخت صحیح اهلبیت (ع) است لسانی فشارکی با اشاره به روش تفسیری علامه طباطبایی گفت: درست است که روش علامه طباطبایی در «المیزان» تفسیر قرآن به قرآن است، اما باید مشخص شود، وی کدام یک از تفاسیر قرآن به قرآن را برگزیده است. این قرآنپژوهان کشور به جمعبندی مباحث آیه «محکم و متشابه» در جلد سوم تفسیر المیزان اشاره کرد و اظهار داشت: علامه طباطبایی مینویسد «والذی ندب الیه تفسیره من طریقه والذی نهی عنه تفسیره من غیر طریقه وقد تبین عن المتعیّن فیالتفسیر الاستمداد بالقرآن علی فهمه وتفسیر الآیة بالآیة وذلک بالتدرّب بالآثار المنقولة عن النبی واهل بیته وتهیئة ذوق مکتسب منها ثم الورود والله الهادی». وی افزود: علامه طباطبایی میگوید که تنها راه صحیح تفسیر، تفسیر قرآن با خود قرآن است و آنچه که نهی شده، تفسیر به رأی و تفسیر قرآن از غیر طریق قرآن است. استمداد به قرآن در تفسیر قرآن به قرآن در نظر علامه طباطبایی عبارت از «تدرّب به آثار منقول از پیامبر (ص) و خاندان او» است و مفسّر باید ذوق تفسیری اهلبیت ـ که همان ذوق پیامبر است ـ را بشناسد و سپس به تفسیر قرآن به قرآن وارد شود. نویسنده «وحی و قرآن» در تعریف واژه «تدرّب» گفت: تدرب به معنای «ورزیده شدن» است و مراد علامه این است که مفسّران به روش و منش اهلبیت مسلّط شوند و سپس به تفسیر قرآن بپردازند. لسانی فشارکی در پایان تصریح کرد: به گفته اطرافیان علامه طباطبایی، وی همواره از بهکار بردن عنوان «علامه» برای خود ناخرسند بود و بر استفاده از عنوان «سیدمحمد حسین طباطبایی» تأکید داشت، زیرا علامه همواره خود را شاگرد کوچک اهلبیت (ع) میدانست. انتهای پیام/ح
https://www.farsnews.ir/news/8811190876/%D9%84%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%83%D9%8A-%D8%AE%D9%84%D8%A3-%D9%85%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A3%D9%88%D9%8A%D9%84-%D8%A2%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%8A%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%B7%D8%B1%D9%81-%D8%B4%D8%AF