***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

از آنکه خدمت مرحوم آیت الله آسید محمد فشارکی اصفهانی و مرحوم آیت الله آمیرزا محمد تقی شیرازی و بعضی دیگر از بزرگان درس گرفته بود 

https://fa.shafaqna.com/news/570430/

زمان انتشار : ۲۸ اردیبهشت ,۱۳۹۷ | ساعت : ۱۴:۴۶ | کد خبر : 570430 | پرینت

کتاب چگونگی تدریس دروس خارج رونمایی شد/ ارسطا: فقه اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گیرد؛ حسینی گرگانی: مکتب قم استادمحور است

شفقنا- مراسم رونمایی از کتاب «چگونگی تدریس دروس خارج» اثر آیت الله حسینی گرگانی در سالن همایش های انجمن علمی حوزه برگزار شد.

به گزارش شفقنا، در ابتدای این مراسم، نشست علمی «تدریس دروس خارج؛ کفایت ها و کمبودها» با همت نمایندگی قم بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدی رضوی و همکاری انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه علمیه بر پا شده بود که آیت الله سید میرتقی حسینی گرگانی و حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد ارسطا به ایراد سخن پرداختند.

 آیت الله حسینی گرگانی در ابتدای مراسم، به فلسفه پیدایش کتاب چگونگی تدریس دروس خارج پرداخته و گفت: در جامعه المصطفی العالمیه بنده تدریس داشتم که از من خواسته شد؛ روشها و سبک تدریس و تعلیم و تعلّم را برای دانش پژوهان دوره دکتری که در کلاس ما حاضر بودند بحث کنیم. برخی از آقایان اساتید و بزرگان که در آنجا تدریس و مسئولیت دارند گفتند که اگر میسّر باشد شما این مطالبی که در درس عنوان می کنید را بنویسید که بنده نیز قانوناً همه بحث هایی که انجام می دهم را نوشته و یادداشت می کنم. لذا ما آن مطالب را نوشتیم و این کتاب «چگونگی تدریس دروس خارج» ماحصل آن مباحث است. قرار شده بود که این کتاب، تحت عنوان کتاب درسی برای جامعه المصطفی العالمیه باشد که ما دیدیم اگر بخواهد کتاب درسی باشد با آن هدفی که ما داریم و می خواهیم در رابطه با الگوها و سبک ها و روش های متعدد بحث کنیم، یک مقدار هماهنگی ندارد فلذا وقتی که این کتاب را نزد مسئولین بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی(ع) بردیم هم حجت الاسلام والمسلمین شریعتی تبار مدیرعامل قبلی بنیاد قبول و استقبال کرد؛ چرا که هم موضوع آن جدید بود هم آنچه را که نوشته شده بود دارای تازگی بود و باعث جلب توجه شد و همینطور  حجت الاسلام والمسلمین مرویان حسینی رئیس فعلی بنیاد نیز عنایت داشته و قرار شد این کتاب را چاپ کنند.

 او در ادامه بیان داشت: این کتاب ثمره تحقیقات زیادی است. عنوان کتاب ما «چگونگی تدریس دروس خارج» است اما ما در این کتاب در رابطه با خود اینکه تعلیم و تعلم چیست و تعریف های متعددی که برای تعلیم و تعلم و روشهای تعلیم و تعلم که بیان شده است، اشاره کردیم؛ چه در کتابهایی که برخی از بزرگان حوزه دارند و چه از دیدگاه غیر حوزوی ها و حتی به نظر غیر مسلمانان. یعنی به برخی از آراء اروپاییان هم اشاره شده است.

 استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: در رابطه با سبک که چیست و چطور است و بحث مکتب و مدرسه به تعبیری که اخیراً بعضی از بزرگان تعبیر داشتند مثل مرحوم شهید صدر که در بیشتر تعابیر خود این چنین می فرمودند مثلاً مدرسه الشیخ النائینی یا مدرسه الشیخ الانصاری و… ، همه اینها را مورد بحث و بررسی و مداقّه قرار دادیم که سبک چیست و روش چیست و مدرسه چیست؟ که این بحث نیز مطرح شده که آیا مکتب و مدرسه از خود دنیای اسلام و حوزه و مباحثی است که در ایران اتفاق افتاده یا اینکه نه این عناوین ریشه اصلی آن بر می گردد به جاهای دیگر و از بیرون آمده است.

او تصریح کرد: در این کتاب به برخی از روشها یا مکتب ها پرداخته ایم مخصوصاً روش و مکتب مرحوم آیت الله آقای بروجردی را به عنوان مکتب و پرچمدار مکتب قم عنوان کردیم گرچه به نظر مرحوم آیت الله عبدالکریم حائری هم اشاره شده است و نوشتیم که مرحوم حاج شیخ(ره) بعد از آنکه خدمت مرحوم آیت الله آسید محمد فشارکی اصفهانی و مرحوم آیت الله آمیرزا محمد تقی شیرازی و بعضی دیگر از بزرگان درس گرفته بود و سپس آمدند و حوزه قم را تأسیس کردند، یک سبکی را می خواستند دنبال کنند که موفق به پیاده سازی آن سبک نشدند.

آیت الله حسینی گرگانی در ادامه گفت: مرحوم آیت الله بروجردی(ره) سبک خاصی را در تدریس و نحوه بیان مطالب دارد که ما در این کتاب چگونگی تدریس دروس خارج؛ عنوان کردیم که بعضی از آقایان تعبیر کردند: مرحوم بروجردی(ره) می فرماید که فقه شیعه یا روایات اهل بیت(ع) ناظر بر فقه اهل تسنن است. برخی دیگر از آقایان این تعبیر را داشتند که حاشیه است. ما این تعبیر حاشیه را نپسندیدیم و بدان اشکال هم کردیم که حاشیه گفتن، نوعی اهانت است به وجود مبارک اهلبیت(ع) بدین بیان که متن مال دیگران باشد و امام صادق و امام باقر و باقی ائمه(ع) بخواهند به آن متن، حاشیه بزنند. نه، ناظر است. ناظر؛ یعنی در جایش نقد می کند و نظریه را رد می کند و اشکال به آن نظریه دارد و با توجه به دیدگاه و زوایایی که آنها بیان کردند، امام(ع) مسائل را بیان می کند. و روایات ناظر به آنچه که آنها عنوان کردند می باشد. روی همین جهت مرحوم بروجردی(ره) برای بیرون آوردن و استخراج این مبنا و به کارگیری آن و استفاده فقهی فراوان هم که دارد مراجعه می کند به مبانی قُدما و لذا بر همین اساس یکسری کتابها در زمان ایشان و به دستور ایشان در حوزه علمیه قم چاپ شد مثل مفتاح الکرامه، جوامع الفقهیه و کتابهای مرحوم شیخ و بعضی کتابهای دیگر و حتی کتابهای اهل تسنن مثل بدایه المجتهد ونهایه المقتصد ابن رشد که مرحوم آقای بروجردی روی این کتاب زیاد تأکید هم داشتند گرچه مذهب این کتاب مذهب مالکی است اما با توجه به اینکه جمع و جور است و کتاب تقریباً هم اتقان دارد و هم مطالب آن و استدلالات آن با بعضی از کتابهای اهل تسنن فرق می کند. اینها را چاپ کردند و بر این مسأله تأکید هم داشتند لذا به کتابهای قُدما مراجعه می کردند که ببینند قُدمای شیعه چه نظری دارند. چرا؟ چون مرحوم آقای بروجردی یک مبنایی دارد و آن این است که اجماع قُدما را حجت می داند. شُهرت قُدما را حجت می داند. برای اثبات حجیت این دو، قطعاً می بایست برود به سراغ قُدما؛ و دلیل آن هم این است که چون قُدما قریب العصر معصومین هستند و این کلمه قریب العصر را مرحوم علامه وحید بهبهانی(رض) هم در الفوائد الحائریه دارد که می فرماید: فهم قُدما با آن قُرب و نزدیکی زمان که به اهلبیت(ع) داشتند که بعضی از آنان زمان غیبت صغری و حتی جلوتر را درک کردند و علاوه بر اینکه شاگردی و استادی کردند سینه به سینه مطالبی بین این آقایان بوده و رد و بدل می شد، و لذا ایشان هم روی شهرت به عنوان حجت و دلیل اعتبار قائل است و هم اجماع را دلیل و حجت می داند و با توجه به این مبنا پس به کتب قُدما و فقهای شیعه، مثل النهایه فی مجرد الفقه والفتاوی مرحوم شیخ الطائفه و کتابهای دیگر مثل الهدایه صدوق، المقنع صدوق، المقنعه شیخ مفید و کتابهای دیگری که در این زمینه نوشته شده است، مراجعه می کند.

او ادامه داد: از آن طرف چون روایات و کلمات اهلبیت(ع) را ناظر به کلمات اهل تسنن می داند مراجعه می کند به فقه اهل تسنن به کتابهای فقهی اهل تسنن که در این زمینه نوشته شده است حالا بدایه المجتهد باشد، المغنی ابن قُدامه باشد و کتابهای فقهی دیگری که در این زمینه نوشته شده و ایشان بدان مراجعه می کرد. مثلاً روی کتاب الخلاف مرحوم شیخ الطائفه توجه داشت، روی تذکره مرحوم علامه نیز توجه داشت، مخصوصاً الخلاف شیخ را توجه ویژه داشتند بدین جهت که مرحوم شیخ الطائفه(ره) هم سابقه زمانی دارد و هم به دلیل نوع تعابیر و کلماتی که مرحوم شیخ طوسی(رض) دارد که اگر شما به کتابهایی که در تقریرات درس آقای بروجردی نوشته شده است هم مراجعه کنید مثل کتاب الخمس یا کتاب الصلاه و کتاب های دیگر، می بینید که مرحوم آقای بروجردی تعمّد دارد بر اینکه متن الخلاف مرحوم شیخ را کلمه به کلمه بیاورد و روی آن بحث کند. برخی از شاگردان مرحوم آقای بروجردی(رض) هم که من نگاه کردم، هم همین سبک را دارند که البته دو سه نفر بیشتر از شاگردان مرحوم آقای بروجردی این راه را ادامه ندادند و بقیه همان سبک نجفی یا دیگر سبک ها را دارند ادامه می دهند. خب این برای خودش یک موضوعیت دارد و آثار فراوان دارد. و علاوه بر آن، دیدگاه های رجالی مرحوم آقای بروجردی که جای خود محفوظ است که اگر کسی بخواهد با مبنای مرحوم آقای بروجردی آشنا بشود در آن پیش کنگره ای که برای مرحوم آقای بروجردی گرفته شده بود؛ یک آقایی که رجال آقای بروجردی را کار می کند آنجا صحبت کرد و گفت: با مبنای آقای بروجردی حدود ۵۰۰ رجالی که آقایان در آن تأمل دارند بر اساس مبنای آقای بروجردی داخل در موثّقین یا داخل در صِحاح از روایات قرار می گیرد. ۵۰۰ نفر، و شما حساب کنید که میانگین اگر هر کدام از این رُواه یکی دو سه تا روایت نقل کرده باشند؛ چندین روایت توی میدان می آید که مورد استفاده یک فقیه، تا بر اساس این روایات بتواند استدلال کند و مستند فقهی قرار بگیرد.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه بیان داشت: در مقابل فرمایش مرحوم آقای بروجردی و حوزه قم (که در سبک قم و مکتب قم؛ بر این مبنایی که آقای بروجردی و دیگران هم دارند، عمل مشهور؛ جابر ضعف سند است. و اعراض مشهور؛ کاسِر است. به این بیان که اگر مشهور به روایتی عمل نکنند؛ آن روایت از اعتبار می افتد. همان جمله معروف مرحوم محقق(رض) در معارج الاصول؛ «کلّما إزداد وهناً إزداد صحّتاً، کلّما إزداد صحّتاً إزداد وهناً» به میدان می آید)؛ پرچمدار مکتب نجف مرحوم آیت الله آقای خوئی(ره) است. که ما نوشتیم: سبک ایشان سبک فرمولی است؛ به این بیان که وقتی مسأله ای را متعرض می شود، نخست به آیات، روایات مراجعه می گردد و در نبود آیات و روایات، فوری به سراغ اصول عملیه می رود.

او نتیجه گیری کرد: پس اول برای تثبیت دلیل لفظی به آیات و روایات مراجعه می کند و در هنگام نبود دلیل لفظی بلافاصله به سراغ اصول عملیه می رود و مطابق هر مسأله به اصل عملی قابل استفاده در آن رجوع می کند، حال می خواهد برائت باشد، استصحاب باشد، احتیاط باشد، یا هر اصل عملی که می خواهد باشد، بر آن اساس ایشان خیلی روان جلو می رود. مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره) در رجال یک سبک خاصی دارد و آن این است که وثوق به خود راوی را مدّ نظر قرار می دهند؛ به تعبیر دیگر وثوق مُخبری را مدّ نظر قرار دادند. اما مرحوم شیخ اعظم انصاری و مکتب قم و مرحوم آقای بروجردی و مرحوم امام و آقایانی که در قم هستند، می گویند: نه، در اینجا وثوق صدوری کافی است و به وثوق مخبری نیاز ندارد. بنابراین، عمل مشهور و إعراض مشهور در اینجا به میدان می آید، چرا؟ به این جهت که وقتی مشهور به روایتی عمل کرد، از عملکرد مشهور این آقا برایش وثوق و اطمینان به صدور روایت حاصل می شود و نتیجه این است که پس روایت از اهلبیت(ع) صادر شده و قابل استناد است.

حسینی گرگانی بیان داشت: اما مرحوم آقای خوئی(رض) می فرماید: باید وثاقت خود این مُخبر و خود این راوی ثابت شود و اینجا عمل مشهور کاره ای نیست و اعراض مشهور هم کاره ای نیست. ما هستیم و این آقا که آیا این آقا ثقه هست یا نه؟ اگر ثقه هست، به حرفش عمل می شود و خبرش مورد اعتماد است و ادله حجیت خبر واحد اینجا را می گیرد و الّا اگر نگرفت؛ نتیجه این است که این روایت قابل استناد نیست ولو اینکه مشهور به این روایت عمل کرده باشند. فلذا می بینیم که نظر ایشان در برخی از موارد مخالف نظر مشهور است. مثلاً از نظر مبنا، مبنای مرحوم آقای خوئی(رض) این است که استدلال دارد کافر اهل کتاب نجاست ذاتی ندارد، اما مشهور قُدما همه بالإتفاق إلّا ابن جُنید، می گویند: نجس است. و ایشان به دنبال فرمایش مرحوم آقای حکیم(رض) در مستمسک ادله ای را می آورد و استدلال دارد بر اینکه طبق ادله کافر اهل کتاب نجاست ذاتی ندارد و نجاست عَرَضی دارد. مرحوم آقای خوئی در اینجا مطابق این استدلال باید فتوا بدهد به طهارت؛ اما فتوایی که مرحوم آقای خوئی دارد بخاطر اینکه مشهور در اینجا فرمودند نجاست دارد، می فرمایند: نجس است. ایشان بنابر احتیاط واجب می فرمایند: نجس است. این خلاف مبناست اما نه اینکه بگوییم فتوا مشکل دارد.

او در ادامه اظهار داشت: ما در کتاب چگونگی تدریس دروس خارج آنچه را که بیشتر مدّ نظر داشتیم درس خارج بوده است. درس خارج؛ یعنی درس مجتهد پرور چون عُصاره زحمت و کار حوزویان در این هزار و خرده ای سال، این است که مجتهد پرورش دهند. درس خارج؛ یعنی درس کسانی که می خواهند به مرحله اجتهاد برسند. ما در این کتاب عنوان کردیم؛ آن استاد محترمی که می خواهد شاگردان را به این مرحله برساند حتماً باید خود دارای سبک و روش باشد. نخست، باید در ابتدای بحث عنوان کند این سبک و روش من است و با این سبک و روش دارم جلو می آیم؛ چون اگر این سبک و روش نباشد، استاد نمی تواند شاگرد را روش‌مند بار آورد و شاگرد هم نمی تواند استدلال کند. ما در این کتاب بر یکی از چیزهایی که خیلی پافشاری کردیم و مُصِرّ هم هستیم: بحث آسیبهایی است که در درسهای خارج حوزه متداول بوده و هنوز هم مشاهده می شود، که ما تحت عنوان آسیب شناسی آن را عنوان کردیم. می بینیم هنگامی که شاگرد از درس خارج بیرون می آید، بجای اینکه بار علمی داشته باشد؛ متأسفانه سرافکنده و سرخورده می شود. چرا سرافکندگی و سرخوردگی دارد؟ همه آن آسیب هایی که موجب این سرافکندگی می شود را در این کتاب آوردیم و بیان کردیم: اگر مجتهدی می خواهد شاگردی را که آن شاگرد، مجتهد گردد را پرورش دهد؛ باید این آسیب ها را ببیند و آنچه را که ما به عنوان الگو و روش ارائه دادیم را مورد دقت و عمل قرار دهد.

تفاوتهای مکتب قم و نجف و سامرا در پرورش مجتهد

این استاد حوزه بیان کرد: روشهای متعددی را ما در کتاب چگونگی روش تدریس درس خارج بیان کردیم. یک مکتبی که بین آقایان هم معروف است؛ مکتب سامرا می باشد. مرحوم میرزای بزرگ شیرازی(رض) وقتی که در کرسی درس بود؛ دو ساعت، سه ساعت، حتی نوه ایشان آیت الله آقارضی شیرازی عنوان می کرد تا شش ـ هفت ساعت هم گاهی مواقع یک درس مرحوم میرزا طول می کشید. حالا این درس؛ فقط میرزا مطلب را عنوان می کرد، شاگردان بودند و خود شاگردان مباحث را رد و بدل می کردند و مرحوم میرزای بزرگ(رض) کنترل و نظارت داشت و حرف نهایی را می زد. به این سبک؛ سبک شاگرد محوری می گویند.

او افزود: در مقابل سبکی است که استاد فقط حرف می زند. اکثراً شاید در اغلب درس های حوزه قم دیدید که استاد می آید روی منبر، از اول تا آخر شروع می کند مطالب را بیان کردن حتی گاهی مواقع به برخی از شاگردان مهلت اشکال کردن را هم نمی دهد و می گوید فرصت نیست. به این سبک؛ سبک استاد محوری می گویند.

حسینی گرگانی ابراز داشت: اما سبکی را که ما ارائه دادیم: این است که آن درسی موفق است که دو سویه باشد نه یک سویه. نه شاگرد محوری و نه استاد محوری بلکه دو سویه؛ یعنی استاد، تدریس را انجام دهد و شاگرد نیز تحقیقات را انجام دهد. استاد سبک تحقیق و روش تحقیق را به شاگرد بگوید و نگاه کند که شاگرد چه می گوید.

او ادامه داد: یکی از شاگردان مرحوم میرزای نائینی(رض) آقایی بنام آسید علی حسینی همدانی است که می خواست برود پای درس میرزای نائینی، اما مرحوم میرزا خطاب به ایشان فرمود: من به شما اجازه ورود به پای درسم را نمی دهم مگر مشروط، و آن شرط این است که بحث های من را تقریر کنی و تقریرات خود را هر ماه بیاوری و به من نشان دهی. این آقا می گفت: من مرتب تقریرات را محضر مرحوم میرزای نائینی تقدیم می کردم تا اینکه یک ماه فرصت نشد که من تقریرات را کامل بنویسم و خدمت مرحوم میرزا تقدیم کنم. دیدم محقق بزرگوار میرزای نائینی من را خواست و فرمود: آقای حسینی قرار بود که شما تقریرات خود را بیاوری… الآن یک ماه و خرده ای گذشته ولی نیاوردید… .

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: این الگوی دو سویه که ما می گوییم در صورتی است که استاد حرف را می زند، شاگرد را هم به تحقیق و تقریر نویسی وادار کند.

او در ادامه ابراز داشت: ما سبک و روش تقریر نویسی را نیز در این کتاب آوردیم. چه نوع تقریر مفید فایده است؟ تقریری که استاد املاء می کند و طلبه بنویسد، آیا این مفید است یا نه؟

حسینی گرگانی گفت: مرحوم شهید مطهری در ده گفتار خود آورده است که سبک آموزش حوزه، با مدارس فعلی و دبیرستان و دانشگاه ها فرق می کند. جهت آن این است که در حوزه، استاد درس را می گوید و شاگرد خوب دقت می کند و در حافظه اش نگه می دارد و بعد شب آن مباحث را تقریر می کند و روی آن کار می کند و بعد می نویسد. اگر اینطوری شد، این املائی که در حوزه مرسوم شده و استاد املاء می گوید و شاگرد می نویسد، این املاء است و تقریر نویسی نیست، و درست نیست. برای شاگرد هیچ اثری ندارد، فقط شاگرد شاید مدتی آن را حفظ کند. ما نوشتیم که تعلیم و تعلم با حفظ کردن فرق دارد و حفظ کردن تعلیم و تعلم نیست. بقول شهید مطهری؛ حافظه شاگرد انبار نیست که شما هرچه مطلب دارید درون آن انبار بریزید. تعلیم و تعلّم در صورتی مؤثر است که استاد علاوه بر اینکه مباحث علمی را ارائه می دهد، روش فکر، نوع تفکر، نوع اندیشه را هم به شاگرد بیاموزد؛ یعنی هم تعلیم، هم روش فکر کردن. چرا که بالندگی علم به نشر آن است و نشر آن به این است که شاگرد و استاد هر دو، روی این علم کار کنند و نوآوری داشته باشند و روی آن زحمت بکشند. و ما در این کتاب ارزشمند نوشتیم: نواندیشی غیر از نوگرایی است. نوگرایی؛ یعنی مدرنیسم را ما قائل نیستیم. کسانی که شعار می دهند مجتهد نوگرا؛ نه، نوگرایی مدرنیسم غلط است. آن مجتهدی می تواند کار بکند و موفق باشد که نواندیشی داشته باشد. نواندیشی را امام راحل عظیم الشأن دارد. مقام معظم رهبری دارد. هر دو بزرگوار می فرمایند که نواندیشی به معنای نوگرایی نیست. همان فقه جواهری و فقه سنتی، منتها پویا و با روش جدید داریم کار می کنیم.

حسینی گرگانی در ادامه افزود: ما در کتاب «چگونگی تدریس دروس خارج» یک بحثی را آوردیم تحت عنوان خاتمه، که برای حوزه پیشنهادی دادیم. که بنده این را با مدیر سابق حوزه های علمیه هم صحبت کرده بودم با مدیر حوزه علمیه قم نیز صحبت کرده بودم و آن آقایان نیز پیشنهاد هم کرده بودند و دنبال این راهکار هم بودند، که ما مطرح کردیم اگر حوزه می خواهد موفق باشد و هر کسی که توی میدان می آید سریع به درس خارج نرود؛ ما یک طرح چهار ساله ای را ارائه کردیم که آقایی که آمد اینجا و درس کفایه اش تموم شد و دوره سطح عالی را خوب خواند و فهمید، یک دوره چهار ساله ای را داشته باشد که در این دوره چهار ساله؛ استادهای خاص با سبک و روش خاصی در اینجا با شاگردها کار کنند و در این مدت سلایق، ذوق ها، قدرت ها، هوش و گوش طلبه ها تماماً نمایان شود. این آقا به سمت فلسفه برود، آن آقا به سمت فقه، آن دیگری به سمت اصول، و دیگری به سمت خطابه و منبر برود و همینطور رشته های دیگری که وجود دارد. نتیجه این است که اگر این کار صورت گیرد، از سردرگمی طلاب جلوگیری می شود که همه کس را ما نیاوریم و در درس خارج ننشانیم. مثلاً آن آقایی که می خواهد بعد از مدتی روضه خوان و منبری شود، زیاد با درس خارج ملازمه و ضرورت آن چنان را ندارد، بلکه باید در حدی درس بخواند که روایات را بفهمد و خوب معنا بکند.

 او خاطرنشان ساخت: ما در این کتاب مطالبی را به عنوان الگوها و روشهای متعدد تدریس عالمان آوردیم؛ مرحوم حاج شیخ، مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقای امام و مرحوم آقای خوئی و… . همچنین روش تدریس رهبری را آوردیم که شیوه درس ایشان ۱۶ معیار اساسی دارد که البته این معیارها را بر اساس کتابهای درس خارج ایشان که برای بنده آورده بودند، مطابق ورود و خروج و نتایج از مجموعه کتابهای درس خارج مکاسب ایشان و صلاه مسافر و… استخراج کردیم که ایشان این ۱۶ معیار را در درس خود مقید هستند. اگر کسی بخواهد در حوزه درس بخواند و الگوهایی که ما در این کتاب عنوان کردیم را عملیاتی سازد؛ بنظر می آید که ان شاء الله مثمر ثمر واقع می شود.

این استاد حوزه گفت: البته ما ادعا نداریم آنچه را که در این کتاب آوردیم شامل همه روشها و نیازها می شود. شاید کمبودها و ضعف هایی داشته باشد که طبیعی است این کتاب نیز همانند همه کتابها به استثناء مثلاً قرآن، همه مورد نقد و انتقاد قرار می گیرد. طبیعی است که این کتاب نیز مورد نقد و انتقاد قرار بگیرد.

نقش محوری قرآن در دروس خارج کمتر مورد توجه است 

در ادامه این نشست علمی و مراسم رونمایی از کتاب چگونگی تدریس دروس خارج، حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد جواد ارسطا به تشریح چهار مؤلفه در تدریس دروس خارج پرداخت و گفت: قرآن باید در دروس خارج نقش محوری داشته باشد. متأسفانه نقش محوری قرآن در دروس خارج کمتر مورد توجه قرار گرفته و شایسته است فقیه در ابتدای امر به قرآن مراجعه نماید.

او لزوم توجه جدی دروس خارج به جنبه‌ی اجتماعی فقه را به ‌عنوان دومین ملاحظه مطرح و در این باره اظهار کرد: برای نمونه بسیاری معتقدند تلقیح نطفه‌ اجنبی به اجنبیه به ‌خودی‌ خود دلیلی بر منع ندارد. البته برخی توجه خوبی به این مسأله داشته و گفته‌اند اگر این را جائز بدانیم آیا می‌توانیم لوازمش را هم بپذیریم؟ اگر نطفه‌ شخصی با مادرش تلقیح شود چه می‌شود؟ آیا اختلال نظام خانواده پیش نخواهد آمد؟ به همین دلیل شایسته است جنبه‌های اجتماعی مسائل فقهی نیز مورد عنایت قرار گیرد.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: سومین ملاحظه تدریس دروس خارج ملاحظه کردن قواعدی است که در کلام علمای اخیر رواج پیدا کرده است. به ‌عنوان ‌مثال مذاق شریعت که در کلام صاحب جواهر دیده می‌شود به چه معنا و دارای چه عناصری است؟ لازم است به این نکته نیز توجه لازم گردد.

او آخرین نکته در تدریس دروس خارج را جنبه پژوهشی آن عنوان داشت و گفت: در درس‌های خارج سزاوار است جنبه‌ پژوهشی درس‌ها تقویت شود. استاد می‌تواند طلبه‌ها را ارجاع دهد که مثلاً تاریخچه‌ مسأله را بررسی کنند، در این راستا فقهای پیشین چه نظری داشته اند و  آیا از مسائل مستحدثه است یا خیر؟

ارسطا در پایان یادآور شد: البته غلبه یادداشت کردن طلبه‌ها هنگام تدریس دروس خارج مطلوب نیست، زیرا باعث می‌شود که از تأمل کردن بر مباحث استاد غافل بمانند.

گفتنی است؛ کتاب چگونگی تدریس دروس خارج نوشته حضرت آیت‌الله سید میرتقی حسینی گرگانی در چهار فصل سبک‌ها، روش‌ها و الگوهای آموزشی دروس خارج را معرفی کرده است.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 

 

 

https://fa.shafaqna.com/news/570430/