المیزان تفسیر شیعه را ارتقا داد/ آیا علامه تفسیر قرآن با روایات را جایز نمیداند؟
دکتر محمدعلی لسانی فشارکی، استاد پیشکسوت علوم و معارف قرآنی
کد خبر: ۴۰۱۳۷۱۷
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۵
لسانی فشارکی:
المیزان تفسیر شیعه را ارتقا داد/ آیا علامه تفسیر قرآن با روایات را جایز نمیداند؟
استاد پیشکسوت معارف قرآنی ضمن انتقاد از برخی برداشتهای ناصواب از روش علامه طباطبایی در المیزان، گفت: علامه با نوشتن این تفسیر درصدد بود که تفسیر شیعی را متحول کند و ارتقا بخشد و به مرحله متعالی و کمال برساند. لذا ویژگیهای ممتازی دارد که در سایر تفاسیر نیست.
به گزارش ایکنا، محمدعلی لسانی فشارکی، استاد پیشکسوت علوم و معارف قرآنی، شامگاه ۲۴ آبان در نشست علمی «المیزان و علامه طباطبایی» گفت: یک سال قبل از رحلت علامه طباطبایی خدمت ایشان رسیدیم و فرمودند که ما کار خودمان را در تفسیر انجام دادهایم و بقیهاش با شماست؛ یعنی صادقانه و بدون ادعا بودند و کار خود را در کنار کار بقیه قرار میدادند. البته المیزان در کنار شخصیت خاص علامه طباطبایی که سرفصل بزرگی در علوم معقول و منقول در حوزه بود بینظیر است و به تعبیر برخی بزرگان حداقل صد سال طول میکشد تا جایگاه علامه و آثارش شناخته شود.
وی افزود: ایشان در مقدمه به تاریخ تفسیر رایج در جهان اسلام اشاره کردهاند؛ از جمله تفسیر در دوره پیامبر(ص) تا بعد از آن، صحابه، تابعین و تابع تابعین. علامه مینویسد که تفسیر دو تاریخ دارد، یکی رایج و مشهور و دیگری تاریخ فهم و تفسیر نزد مولا علی(ع) و فرزندان ایشان که به تعبیر او، این تفسیر تاریخ مجرایی دارد و با صراحت این مسیر تفسیری را از بقیه جدا کردند.
تلفیق سبک ترتیبی و موضوعی
لسانی فشارکی به اینکه علامه به روش معمول تفسیر ترتیبی عمل کرد، گفت: مفسران از قرن ۱۴ به دنبال روش موضوعی رفتند و علامه با تعطیل شدن روش ترتیبی به صورت کامل، به بهانه شیوه موضوعی موافق نبود. لذا برای اولین بار بین تفسیر موضوعی و ترتیبی جمع کرد و بنا را بر این گذاشت که به هیچ وجه وارد عرصه فقه در تفسیر نشود و میگوید که مباحث فقهی از حیطه تفسیر خارج است. سیدمصطفی خمینی در مقدار تفسیری که از خود باقی گذاشته است بنا داشت که همین روش را دنبال کند. به همین دلیل ترتیبی جلو رفت ولی برای پرداختن به برخی موضوعات، وعده میدهند که در آیات آینده شرح و بسط بدهند که این طرح دقیقتری از المیزان است. در المیزان علامه به اولین آیاتی که در تفسیر ترتیبی برخورد کرده که بحث موضوعی داشته است همانجا بحث را تفصیل کرده است و در موارد دیگر به آن ارجاع میدهد.
این پیشکسوت علوم قرآنی بیان کرد: علامه با نوشتن المیزان توجه کرد که باید تفسیر شیعی را متحول کرد و ارتقا بخشید و به مرحله متعالی و کمال رساند؛ تفسیر شیعی از تبیان شیخ الطائفه شروع و در قرن ششم با مجمع البیان تکمیل شد. در قرن ۱۱ و دوره فیض تفسیر صافی تألیف میشود که امتیازاتی بر آن دو میافزاید و المیزان مکمل همه آنهاست. دو تفسیر حدیثی نورالثقلین از علامه هویزی و البرهان بحرانی هم در قرن ۱۱ نوشته میشود. علامه این سیر را کمال بخشید و معتقد بود که در تفسیر تفوق آرای اهل بیت(ع) باید مشخص باشد که در تبیان و مجمع این کار نشده است. تفاسیر اثری هم دستچین کردن روایات در ذیل آیات بود ولی امتیازات ویژه آرای اهل بیت(ع) را نشان نمیدهد.
لسانی فشارکی اضافه کرد: علامه معتقد بود که قرآن باید با قرآن تفسیر شود که همان تفسیر قرآن به قرآن است. البته ایشان آن را مشروط به روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در تفسیر کردند. از دید وی، صراط مستقیم تفسیر، قرآن به قرآن است، زیرا قرآن نور است و نور نباید در پرتو چراغ دیگری روشن شود. مولوی میگوید: آفتاب آمد دلیل آفتاب. علت اینکه برخی افراد حرفهای دیگری را در مورد علامه و روش تفسیرش گفتهاند این است که از ظن خود یار او شدهاند و به کنه روش ایشان پی نبردهاند. برخی میگویند علامه تفسیر قرآن با روایات را جایز نمیداند، ولی این نشانگر دور بودن از مشی و روش وی در تفسیر است. علامه در مقدمه المیزان بیان کردهاند که این مقدمه مختصر است و همه حدود و ثغور تفسیری را بیان نکردهاند و همین سبب گمراهی برخی در پی بردن به روش ایشان شد. علامه ضمن تاکید بر روش تفسیر قرآن به قرآن، آن را روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) میدانند و تاکید میکنند که قرآن و اهل بیت(ع) از هم جداشدنی نیستند و مفسر باید راه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را طی کند و وارد تفسیر شود.
توجه به عرف قرآن در تفسیر
لسانی فشارکی تصریح کرد: علامه طباطبایی به صورت مفصل به علوم قرآنی در تفسیر پرداخت و در اسباب النزول همه روایات شیعه و سنی را بررسی و نیز طبق ملاک تفسیر قرآن به قرآن مباحث روایی را دنبال کرد. در علم ناسخ و منسوخ هم نظریه مخصوصی درند که متخذ از خود قرآن است. در علم مکی و مدنی هم صاحب نظریه هستند. علامه در ۴۱ مورد از عرف قرآن صحبت کرده است مانند عرف فلاسفه و فقها و کلامیون و ادبا و معتقد است که در شرح مفردات باید به عرف قرآن رجوع کرد.
استاد علوم قرآن بیان کرد: ایشان ذیل آیه انا نحن نزلنا الذکر، مباحث ممتازی را در بحث اعجاز قرآن بیان کرد و در علم محکم و متشابه هم زبردست بود. البته در علوم قرائات رسم المصحف ورود چندانی نکرد. به همین سبب عنوان تفسیر جامع شامل این تفسیر نمیشود و علامه قصد چنین کاری را نداشت و مؤید آن پرهیز از مباحث فقهی است.
توجه به تدبر در المیزان
وی افزود: علامه طباطبایی برای نخستین بار تدبر را در حوزه تفسیر به قوت مطرح کرد. قبل از آن تفسیر شرح و بسط معانی و مفهوم آیات بود و تدبر کمتر دیده میشود ولی ایشان در ۴۴۴ مورد در المیزان بر تدبر تأکید کرد. در سورهشناسی هم نظریه خاصی دارند و آن را در تفسیر سوره نور مطرح کرد. حتی بسیاری از اشتباهات رایج مفسران را در پرتو تدبر در قرآن نشان داده است.
لسانی فشارکی تصریح کرد: از منظر علامه، چینش آیات در سورهها کاملاً توقیفی و ترکیب فعلی آیات همان ترکیب زمان پیامبر(ص) است و چینش سورهها را متعلق به دوره پیامبر(ص) میدانند. البته در سالهای اخیر برخی با استناد ناقص به فرمایش علامه طباطبایی، استنتاج نادرستی از مطالب وی دارند. علامه مباحث فلسفی متعددی در تفسیر دارند ولی این مباحث با مباحث ایشان در آثار خاص فلسفی مرزبندی دارد. ایشان جامع علوم معقول و منقول بودند و در جای جای المیزان به مباحث مختلف حتی به صورت مختصر به فقه اشاراتی کردهاند، ولی به صورت جدی و مفصل قصد ورود به علوم را نداشتند.
انتهای پیام
https://iqna.ir/fa/news/4013717/%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%82%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF